سابقه و هدف: طلاق عاطفی مهمترین عامل ازهمگسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه، یعنی خانواده است. این پژوهش باهدف تبیین نقش پیشبینی کنندگی سواد عاطفی باواسطه گری حل تعارض در طلاق عاطفی انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. این مطالعه در سا چکیده کامل
سابقه و هدف: طلاق عاطفی مهمترین عامل ازهمگسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه، یعنی خانواده است. این پژوهش باهدف تبیین نقش پیشبینی کنندگی سواد عاطفی باواسطه گری حل تعارض در طلاق عاطفی انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. این مطالعه در سال 94-1393 بر روی 178 نفر از زنان و مردان متأهل شهر مشهد انجام شد که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی کارکردهای روانشناختی خانواده ایرانی کیمیایی (IFPFS، 1390) و طلاق عاطفی گاتمن (1999) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوهی همزمان مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج بیانگر آن است که سواد عاطفی و حل تعارض پیشبینی کنندهی طلاق عاطفی هستند. سواد عاطفی نیز حل تعارض را پیشبینی میکند. متغیر حل تعارض در رابطهی بین سواد عاطفی و طلاق عاطفی نقش واسطهای دارد. نتیجهگیری: بنابراین می توان گفت که زوجین در اثر ضعف سواد عاطفی و ناتوانی در حل تعارض، طلاق عاطفی را تجربه میکنند. بنابراین بررسی میزان سواد عاطفی زوجین و همچنین شناسایی سبکهای حل تعارض زوجین درک بهتری از سببشناسی پدیدهی طلاق عاطفی در زوجین فراهم میآورد.
پرونده مقاله
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا میکنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواستههای محیطی مدیریت میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت. چکیده کامل
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا میکنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواستههای محیطی مدیریت میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آنها 353 نفر به روش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1990)، پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) و مقیاس همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و اپستین (1972) استفاده شد. جهت بررسی نقش متغیر میانجی روش مدلیابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین طرحوارههای ناسازگار اولیه با بلوغ عاطفی و همدلی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بلوغ عاطفی با همدلی دارای همبستگی مثبت و معناداری است. یافتههای حاصل از مدل معادلات ساختاری بیان کرد رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و بلوغ عاطفی به طور بیواسطه برقرار است و همدلی نمیتواند این رابطه را میانجیگری کند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، تاثیر طرحوارههای ناسازگار اولیه بر بلوغ عاطفی میتواند بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله