• فهرس المقالات معرفت‌شناختی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - فصل‌گرایی و دیدگاه پیش‌فرض جهت تبیین تجربه‌ی بصری
        فراز عطار
        بنا به استدلال مارتین، فصل گرایی دیدگاه پیش فرض جهت تبیین تجربه ی بصری است. فصل گرایی در این استدلال، بر مفهوم تمیزناپذیری استوار است: یک رویداد یک تجربه ی بصری است اگر و تنها اگر در خلال درون نگری از تجربه ی ادراک مطابق با واقع تمیزناپذیر باشد. در نتیجه ی این استدلال ن أکثر
        بنا به استدلال مارتین، فصل گرایی دیدگاه پیش فرض جهت تبیین تجربه ی بصری است. فصل گرایی در این استدلال، بر مفهوم تمیزناپذیری استوار است: یک رویداد یک تجربه ی بصری است اگر و تنها اگر در خلال درون نگری از تجربه ی ادراک مطابق با واقع تمیزناپذیر باشد. در نتیجه ی این استدلال نظریه‌های نوع مشترک به لحاظ معرفت شناختی غیرمحافظه کار هستند؛ چراکه به یک اصل معرفت شناختی اساسی متعهّد هستند. پس فصل گرایی، که به لحاظ معرفت شناختی محافظه کار است (به این اصل ملزم نیست)، دیدگاه پیش فرض است. به این استدلال نقدهایی وارد شده است. بنا به نقد اصلی، شرط تمیزناپذیری نه شرط لازم و نه شرط کافی برای تجربه ی بصری است. من به این نقد اصلی و نیز نقدهای دیگر خواهم پرداخت. با بررسی انتقادی آن‌ها و نیز پاسخ های مارتین، از این ادعا دفاع می کنم که استدلال مارتین در دفاع از ایده ی فصل گرایی به مثابه ی دیدگاه پیش فرض ناموفق است. یکی از دلایل اصلی برای این ادعا آن است که پاسخ های مارتین به نقد اصلی روشن و موجّه نیستند. پس تا زمان رفع ابهامات نمی توان تمیزناپذیری را شرط تجربه ی بصری دانست. هم چنین توضیح می دهم که استدلال مارتین، حتی اگر معتبر باشد، تنها نتیجه می دهد که نظریه‌های نوع مشترک دیدگاه پیش فرض نیستند، نه این‌که فصل گرایی دیدگاه پیش فرض است. برای آن که این استدلال به نتیجه ی دلخواه مارتین برسد، باید گام های دیگری برداشته شود. بنا به یک گام، باید نشان داده شود که دیدگاه دیگری نمی تواند دیدگاه پیش فرض باشد. نشان می دهم که تردیدهای قابل ملاحظه ای در این خصوص وجود دارد. به علاوه استدلال می کنم که فصل گرایی مبتنی بر مفهوم ترکیب فصلی متفاوت از فصل گرایی مبتنی بر مفهوم تمیزناپذیری است. این فصل گراییِ متفاوت خود می تواند گزینه ای جایگزین برای دیدگاه پیش فرض باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - نقش میانجی‌گری مهارت‌های مطالعه در تأثیر خودکارآمدی تحصیلی، باورهای معرفت‌شناختی و اضطراب تحصیلی بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دوره متوسطه
        توحید اشرف زاده علی عیسی زادگان فرزانه میکائیلی منیع
        پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی‌گری مهارت‌های مطالعه در تأثیر خودکارآمدی تحصیلی، باورهای معرفت‌شناختی و اضطراب تحصیلی بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دورة متوسطه اول شهر ارومیه در سال‌تحصیلی 95-94 انجام گرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و از نوع معادلات ساختاری ب أکثر
        پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی‌گری مهارت‌های مطالعه در تأثیر خودکارآمدی تحصیلی، باورهای معرفت‌شناختی و اضطراب تحصیلی بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان دورة متوسطه اول شهر ارومیه در سال‌تحصیلی 95-94 انجام گرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و از نوع معادلات ساختاری بود. کلیة دانش‌آموزان دورة متوسطه اول شهر ارومیه در سال‌تحصیلی 95-94 جامعة آماری این پژوهش را تشکیل می‌دادند. روش نمونه‌گیری، تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای بود و برای تعیین حجم نمونه، برای هر زیرمتغیر 20 نمونه در نظر گرفته شد و در کل 350 نفر به‌عنوان نمونة پژوهش انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک، هیکس و رایان، 1997)، مقیاس باورهای معرفت‌شناختی (شومر، 1990)، مقیاس اضطراب تحصیلی (آلپرت و هابر، 1960)، مقیاس مهارت‌های مطالعه (کانگاس، 2009) و برای سنجش عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان از میانگین نمرات دانش‌آموزان در نیمسال اول سال‌تحصیلی 95-94 استفاده شد. در مطالعة حاضر، به‌منظور آزمون رابطة ساختاری خودکارآمدی تحصیلی، باورهای معرفت‌شناختی، اضطراب تحصیلی و مهارت‌های مطالعه با عملکرد تحصیلی از روش آماری مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی و مهارت‌های مطالعه، اثر مستقیم بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان می‌گذارند (01/0<P). همچنین یافته‌ها نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی با واسطه مهارت‌های مطالعه، اثر غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان می‌گذارند (01/0<P). تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسی مبانی فلسفی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن در تعلیم وتربیت
        قادر فراقی محسن فرمهینی فراهانی اکبر رهنما
        در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن و رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد پوزیتیویسم، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم جهت پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد أکثر
        در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن و رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد پوزیتیویسم، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم جهت پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها جمع‌آوری و بر اساس پنج محور رایج در تحلیل‌های معرفت‌شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است. عمده‌ترین یافته‌ها با توجه به سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از: در این نظام فکری در بحث موضوع شناخت، تأکید بر شناسایی جهان واقعی و عینی است و از شناسایی بر محور امور ذهنی صحبتی به میان نیامده است و برای شناخت از ابزارهای استقرایی (مشاهده و آزمایش) استفاده می‌شود. حواس پنج‌گانه مهم‌ترین منبع شناخت می‌باشند و در روش‌شناسی، اثبات‌گرا و عینی محسوب می‌شوند و سرانجام این نتیجه حاصل می‌شود که رویکردهای ذکر شده از اعتبار جامع‌ومانعی برخوردار نیستند. به دلیل اینکه کلیه جنبه‌های ارزشیابی را به لحاظ مؤلفه‌های معرفت‌شناسی در برنمی‌گیرند و در مقایسه با رویکردهای سنتی کمی بوده ولی بهتر است از روش‌های ترکیبی یعنی کیفی و کمی و الگوهای دیگر (ترکیبی) در ارزشیابی استفاده گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - بررسی مبانی فلسفی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در تعلیم وتربیت
        قادر فراقی محسن فرمهینی فراهانی
        در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در چهار رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد ساختن‌گرایی، هرمنوتیک، انتقادی (مشارکتی) و التقاطی، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده أکثر
        در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در چهار رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد ساختن‌گرایی، هرمنوتیک، انتقادی (مشارکتی) و التقاطی، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم برای پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها جمع‌آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. عمده‌ترین یافته‌ها با توجه به سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از معرفت‌شناختی ارزشیابی پست‌مدرن، مبتنی بر روش‌های انتقادی و مشارکتی توأم با روش‌های کمی و کیفی است؛ و سرانجام نتایج این پژوهش اینکه، ارزشیابی ترکیبی باشد که: به تمامی دیدگاه‌های معرفت‌شناسانه در حوزه ارزشیابی توجه شود؛ همه نقاط قوّت الگوهای ارزشیابی مدنظر قرار گیرد؛ به تفاوت‌های فردی، نژادی، منطقه جغرافیایی و فرهنگی با تأکید بر نیازهای کنونی و اهداف و شرایط مطلوب آینده ارزشیابی بر مبنای معرفت‌شناسی آن، توجه شود؛ به جنبه‌های عاطفی و انگیزشی و اعتقادی فراگیران اهمیت داده شود، زیرا عامل محرکه برای فرایند یاددهی- یادگیری و پویایی آموزش می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مقایسه هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی در دانش‌آموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت
        نجیبه اکبرزاده وحید فلاح سیده عصمت رسولی
        این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی در دانش‌آموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی مقایسه‌ای بود. جامعه پژوهش دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان بابل در سال تحصیل أکثر
        این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی در دانش‌آموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی مقایسه‌ای بود. جامعه پژوهش دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان بابل در سال تحصیلی 98-1397 بودند. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 374 نفر برآورد که این تعداد با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌های اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، هوش هیجانی (برادبری و گریوز، 2004)، هوش اجتماعی (سیلورا و همکاران، 2001)، اضطراب تحصیلی (فیلیپس، 1979) و باورهای معرفت‌شناختی (شومر، 1993) بود. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری با کمک نرم‌افزار SPSS-20 استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که دانش‌آموزان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت از نظر هر چهار متغیر هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی تفاوت معناداری داشتند (05/0>P). به عبارت دیگر، دانش‌آموزان معتاد به اینترنت در مقایسه با دانش‌آموزان غیرمعتاد به اینترنت از نظر هوش هیجانی، هوش اجتماعی و باورهای معرفت‌شناختی در سطح پایین‌تر و از نظر اضطراب تحصیلی در سطح بالاتری قرار داشتند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، دانش‌آموزان معتاد به اینترنت در مقایسه با دانش‌آموزان غیرمعتاد به اینترنت از نظر هر چهار متغیر هوش هیجانی و اجتماعی، اضطراب تحصیلی و باورهای معرفت‌شناختی در وضعیت نامناسب‌تری بودند. بنابراین، ضروری است تا متخصصان تعلیم‌وتربیت، روانشناسان و مشاوران مدارس برای دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی جهت شناخت پدیده اعتیاد به اینترنت و عواقب آن برگزار نمایند و از این طریق میزان اعتیاد به اینترنت آنها را کاهش دهند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - رابطه بین باورهای شناختی و نگرش به رفتارهای کمک طلبی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
        اکبر رضایی لیلا پاشایی
        هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت‌شناختی و نگرش به رفتارهای کمک‌طلبی با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش‌آموزان دختر متوسطه شهر تبریز در سال‌تحصیلی 88-1387 تشکیل می‌دادند. به همین منظور، تعداد 382 دانش آموز از طریق روش نمونه‌گیری أکثر
        هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت‌شناختی و نگرش به رفتارهای کمک‌طلبی با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش‌آموزان دختر متوسطه شهر تبریز در سال‌تحصیلی 88-1387 تشکیل می‌دادند. به همین منظور، تعداد 382 دانش آموز از طریق روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پرسشنامه های باورهای معرفت‌شناختی (شومر، 1990) و رفتارهای کمک‌طلبی (قدم‌پور و سرمد، 1382) توسط این دانش آموزان تکمیل شدند. در این پژوهش همچنین میانگین نمرات نهایی به عنوان متغیر وابسته مورد استفاده قرارگرفت و تحلیل رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها اجرا شد. نتایج نشان داد که: 1- پیشرفت تحصیلی با باورهای معرفت شناختی دانش ساده/ قطعی، یادگیری سریع/ ثابت و اجتناب از کمک‌طلبی همبستگی منفی و معنی‌دار ولی با پذیرش کمک‌طلبی همبستگی مثبت و معنی‌دار دارد. 2- پذیرش کمک‌طلبی با باور معرفت شناختی یادگیری سریع/ ثابت و اجتناب از کمک‌طلبی همبستگی منفی و معنی‌دار ولی با دانش ساده/ قطعی همبستگی مثبت معنی‌دار دارد. 3- باور معرفت شناختی یادگیری سریع/ ثابت بهترین پیش بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود و دانش ساده/ قطعی و پذیرش کمک طلبی در اولویت بعدی قرار داشتند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - رابطه ی بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
        اکبر رضایی شبنم خداخواه
        پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبک های فرزندپروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه ی پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 88 – 1387 بود که از میان آنها 380 نفر ب أکثر
        پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبک های فرزندپروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه ی پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 88 – 1387 بود که از میان آنها 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله‌ای به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه ی سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانش آموزان در خرداد ماه استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان دادکه بین باورهای معرفت شناختی “دانش ساده/ قطعی” و “یادگیری سریع/ ثابت” و پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. رابطه ی بین سبک مقتدرانه با دانش ساده/ قطعی مثبت و معنی دار ولی با باورهای معرفت شناختی یادگیری سریع/ ثابت منفی و معنی دار بود. رابطه ی سبک مستبدانه با دانش ساده/ قطعی و یادگیری سریع/ ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه ی سبک سهل گیرانه با یادگیری سریع/ ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه ی سبک های فرزندپروری با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود. از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری، متغیرهای یادگیری سریع/ ثابت و دانش ساده/ قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - پوچ گرایی معرفت شناختی: نارسایی نشانه ها در متافیزیک و معرفت شناسی ویتگنشتاین
        احمد ابراهیمی پور مالک حسینی
        اگرچه ویتگنشتاین به‌عنوان یکی از مخالفان شکاکیت فلسفی شناخته می‌شود، اما جنبه‌هایی از معرفت‌شناسی وی در نظریه‌ی تصویری زبان و فلسفه‌ی زبانِ معمولی، دارای ویژگی‌های پوچ‌گرایانه است. این ویژگی‌ها به‌موجب نگرش زبانی ویتگنشتاین، با نشانه‌شناسی و متافیزیکِ وی گره خورده و جدا أکثر
        اگرچه ویتگنشتاین به‌عنوان یکی از مخالفان شکاکیت فلسفی شناخته می‌شود، اما جنبه‌هایی از معرفت‌شناسی وی در نظریه‌ی تصویری زبان و فلسفه‌ی زبانِ معمولی، دارای ویژگی‌های پوچ‌گرایانه است. این ویژگی‌ها به‌موجب نگرش زبانی ویتگنشتاین، با نشانه‌شناسی و متافیزیکِ وی گره خورده و جدایی‌ناپذیرند. این مقاله با بررسی گرایش‌های پوچ-گرایانه در نشانه‌شناسی و متافیزیک ویتگنشتاین، به تحلیل ویژگی‌های پوچ‌گرایانه در معرفت‌شناسی وی می‌پردازد. از دیدگاه ویتگنشتاین نشانه‌ نمی‌تواند به جهانی خارج از زبان، به درون ما، به دیگری یا به مدلول‌های فلسفی دلالت کند. وی امکان تحقیق در متافیزیک را نفی می‌کند: در رساله به‌خاطر محدودیت منطق، در پژوهش‌ها به‌خاطر کاربرد نداشتن عبارات متافیزیکی، و در در باب یقین به‌خاطر گریزناپذیری از چارچوب‌های زبانیِ حاکم بر شک و یقین. بر این اساس در فضای منطقی هیچ چیزی واقعا قابل شناختن نیست چون شناخت، محصور در فرامنطق است. شناخت امری کاملا نسبی، مقطعی و وابسته به زمینه است چون جهان ما فقط یک جهان ممکن است و نه تنها جهانی که هست. با این‌ همه ویتگنشتاین نمی‌گوید که شناخت مطلقا ممکن نیست بلکه می‌گوید شناخت تابع منطق و بازی زبانی ماست و نه به-طور مستقیم تابع اعیان یا امور واقع. حال اگرچه منطق و بازی زبانی، بی‌ربط به واقعیت نیستند و پیوندی با واقعیت دارند اما این به آن معنی نیست که بازتاب‌دهنده‌ی امور واقع‌اند. تفاصيل المقالة