-
حرية الوصول المقاله
1 - موسسات مدعی حق اختراع: چالشی نوین در حوزه حقوق اختراعات ایالات متحده با نگاهی به حقوق ایران
محمد مهدی علی عسگری زمانی سوده ناطق نوریموسسات مدعی حق اختراع (که به پتنت ترول ها شهرت یافتند)، از طرق مختلف اقدام به کسب و جمع آوری حق اختراع کرده و با به اجرا گذاشتن این حقوق کسب درآمد می نمایند. روش تجاری آنها بدین گونه است که با در اختیار داشتن حق اختراع، در انتظار نقض حق از سوی موسسات (معمولاً) عظیم تولی أکثرموسسات مدعی حق اختراع (که به پتنت ترول ها شهرت یافتند)، از طرق مختلف اقدام به کسب و جمع آوری حق اختراع کرده و با به اجرا گذاشتن این حقوق کسب درآمد می نمایند. روش تجاری آنها بدین گونه است که با در اختیار داشتن حق اختراع، در انتظار نقض حق از سوی موسسات (معمولاً) عظیم تولید کننده می نشینند و پس از آنکه محصول در سطح وسیع عرضه شد، با تهدید به طرح دعوای نقض و دریافت قرار منع دائم، موسسات ناقض را مجبور می کنند که بهای سنگینی جهت دریافت مجوز بهره برداری، ختم دعوا و یا مصالحه پرداخت نمایند. به نظر بسیاری از محققین، شیوه تجارت اکثر موسسات مدعی، صرفاً با انگیزه سودآوری شخصی و صرف نظر از اهداف کلان اجتماعیِ اعطای حق، شکل گرفته است و بیشتر به مثابه کاسبی و سودجویی از حق اختراع می باشد. این نگرانی ها سبب شده محاکم و قانونگذاران در آمریکا، به فکر تحدید حوزه فعالیت آنها بیفتند. تصمیمات متخذه در پرونده ای بِی و غیره، تصویب قانون اختراعات آمریکا همچنین طرح لوایح متعدد، از نمونه های جدی این اقدامات هستند. البته بایستی تاکید کرد که اقدامات اخیر، با نگاهی به وضعیت این موسسات در برخی کشورها صورت گرفته که در آنها رشد و نقش موسسات مدعی حق اختراع، به وضع ایالات متحده هیچ شباهتی ندارد. در حوزه ایران نیز، به نظر می رسد شیوه تجاری موسسات مدعی حق اختراع سودمند نخواهد بود زیرا وضعیت موجود حقوقی، تجاری و اقتصادی، زمینه ظهور آنها را فراهم نمی آورند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی مقررات مرتبط با ایجاد دسترسی و انتقال خطوط لوله به اشخاص ثالث در مناطق فراساحلی و خارج از فلات قاره بر اساس نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا
عاطفه قاسمی مهدی پیری علیرضا حسنیصنعت نفت و گاز به عنوان یکی از مهمترین صنایع درآمدزا و سود ده در ایالات متحده آمریکا از اواسط قرن نوزدهم به بعد شناخته شده است. اما در کنار استخراج و تولید منابع نفت و گاز، مورد مهم دیگر حمل و انتقال آن و احداث خطوط لوله جهت ایجاد دسترسی مصرف کنندگان به این کالای استرات أکثرصنعت نفت و گاز به عنوان یکی از مهمترین صنایع درآمدزا و سود ده در ایالات متحده آمریکا از اواسط قرن نوزدهم به بعد شناخته شده است. اما در کنار استخراج و تولید منابع نفت و گاز، مورد مهم دیگر حمل و انتقال آن و احداث خطوط لوله جهت ایجاد دسترسی مصرف کنندگان به این کالای استراتژیک است؛ در آمریکا نحوه ایجاد دسترسی اشخاص ثالث به منابع نفت و گاز جهت حمل و برقراری دسترسی به این کالا در بستر دریا و مناطق فراساحلی بموجب قواعد و قوانینی که از بالاترین مرجع قانونگذاری تا آژانس های دولتی و کمیسیون ها که اختیار تدوین قانون و مقررات دارند، تعیین و مقرر می شود. این مقاله سعی نموده است ضمن معرفی نهادهای تدوین گر قوانین و مقررات خاص مربوطه به بررسی مهمترین پرونده ها در این زمینه، مقررات و قوانین مربوطه در باب نحوه مالکیت، رقابت و حفظ محیط زیست را بررسی و تبیین نماید و در نتیجه یافته های خود دریافته است که از مهمترین مقولات مقرر در قوانین جهت حمایت از اشخاص ثالث پیروی از اصل عدم تبعیض گذاری و قیمت گذاری عادلانه در استفاده از خدمات است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی
بنت الهدا یوسفی دیلمی فرهاد حمزه رضا تاجفربر اساس نظریه مکیندر ، همواره از آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم جهان یاد می شود که این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با تشکیل کشورهای استقلال یافته ، دچار تغییرات گسترده ای شد . در این زمینه در طی دهه اخیر با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران أکثربر اساس نظریه مکیندر ، همواره از آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم جهان یاد می شود که این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با تشکیل کشورهای استقلال یافته ، دچار تغییرات گسترده ای شد . در این زمینه در طی دهه اخیر با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران ، افزایش نفوذ سیاسی-اقتصادی چین در آسیای مرکزی و همچنین افزایش مداخلات فدراسیون روسیه در کشورهای مذکور ، همواره منافع ایالات متحده آمریکا را در این منطقه با چالش ها و مشکلات متعددی مواجه ساخت . با توجه به تاثیرات نفوذ استراتژیک آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و تاثیرات آن بر منافع امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی پرداخته است . جامعه آماری پژوهش حاضر از کلیه کارشناسان و صاحب نظران و کارشناسان جغرافیای سیاسی تشکیل شده است که حجم نمونه آن بر اساس مدل کوکران تعداد 50 نفر تخمین زده شد . به منظور تحلیل یافته های تحقیق نیز از آماره های توصیفی آزمون میانگین در نرم افزار spss استفاده گردید . نتایج نشان داد که تهدیدهای مشترک اسلام گرایی و تروریسم ، مقابله با هژمونی روسیه و چین در منطقه و مقابله با نفوذ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی به عنوان مهمترین عوامل همگرایی میان آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی محسوب می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تأثیر ساختار ژیوپلیتیک حاکم بر روابط روسیه و ایالات متحده آمریکابر رقابت آنها در جنوب غرب آسیا
سجاد مرادی نیا زهرا پیشگاهی فرد کیومرث یزدان پناه بهادر زارعیچکیده ایالات متحده آمریکا و روسیه از زمانی که قدرت بریتانیا رو به افول گذاشت و آمریکا کم کم جای آن را گرفت، وارد رقابت در منطقه آسیا و شرق اروپا شدند. این رقابت و گاه رویارویی در زمان شوروی و پس از جنگ جهانی اول به اوج خود رسید و منجر به جنگ سرد شد که تا 1991 میلادی ادا أکثرچکیده ایالات متحده آمریکا و روسیه از زمانی که قدرت بریتانیا رو به افول گذاشت و آمریکا کم کم جای آن را گرفت، وارد رقابت در منطقه آسیا و شرق اروپا شدند. این رقابت و گاه رویارویی در زمان شوروی و پس از جنگ جهانی اول به اوج خود رسید و منجر به جنگ سرد شد که تا 1991 میلادی ادامه یافت. پس از فروپاشی شوروی این رقابت نیز برای یک دهه از بین رفت و رویکردهایی مبتنی بر روابط دوستانه با غرب و آمریکا مطرح شد. اما با ترمیم قدرت روسیه به دست ولادیمیر پوتین که خود از بازماندگان دستگاه های امنیتی شوروی بود، مجدداً بحث رقابت روسیه به عنوان یک ابرقدرت با آمریکا مطرح شد که با اشغال شبه جزیره کریمه و حمله به سوریه در حمایت از بشاراسد، این رقابت جدید واقعیت عملی یافت. حضور روسیه در سوریه، همکاری با ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و اقداماتش در قبال امنیت افغانستان و نیز بازتعریف اهداف سیاست خارجی و امنیتی-نظامی روسیه در اسناد استراتژیک این کشور از سال 2015 به بعد، نشانگر ورود روسیه به عرصه رقابت با آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا است. روابط و رقابت روسیه و آمریکا در مناطق مختلف و نیز جنوب غرب آسیا تابعی از ساختارهای معنایی، مادی و منافع این دو کشور به صورت کلی و نیز منطقه ای است که به طور کل در درون یک ساختار ژیوپلیتیکی قابل تعریف است. بنابراین در این مقاله سعی شده با روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد، از منظر سازه انگاری، ساختار ژیوپلیتیکی چگونه بر رقابت بین روسیه و ایالات متحده آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا تأثیر می گذارد؟ نتایج تحقیق نشان میدهد، دو کشور روسیه و ایلات متحده آمریکا رقابت تنگاتنگی در حوزههای مختلف همچون شرکای استراتژیک و انگاره فضاها و موقعیت های ارزشمند ژیوپلیتیکی دارند. Abstract Since the British power has been declining, the United States has replaced it. the United States and Russia entered the competition in the Asian and Eastern European region. This competition peaked after World War I and leading to the Cold War, which lasted until 1991. With the reign of Russia during the reign of President Vladimir Putin, Russia's rivalry as a major power with the USA was raised. This new competition was observed in reality with the occupation of the Crimean Peninsula and the invasion of Syria in support of Bashar al-Assad. Russia's presence in Syria, cooperation with Iran and the Persian Gulf countries surrounding, and its actions for the security of Afghanistan As well as redefine the goals of Russian foreign policy and security in its strategic documents from 2015 onwards, Reflects Russia's entry into the region of the USA in the Southwest Asia region. This article tries to analyze this geopolitical structure on the basis of the Constructivism approach Alexander Wendt. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - واکاوی جایگاه حقوقی مقامات عالی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وایالات متحدة آمریکا
هدیه سادات میرترابی احسان آقامحمدآقاییپرداختن به ساختار حقوقی مقامات رسمی و قانونی در نظام های سیاسی، پرسشی است که پاسخ به آن را با تأمل در اندیشه فلسفی- سیاسی تفکیک قوا و همچنین واکاوی متن قانون اساسی نظام های سیاسی می توان دریافت. در نظام ریاستی آمریکا، رئیس جمهوری به عنوان مظهر وحدت به شمار آمده و از برت أکثرپرداختن به ساختار حقوقی مقامات رسمی و قانونی در نظام های سیاسی، پرسشی است که پاسخ به آن را با تأمل در اندیشه فلسفی- سیاسی تفکیک قوا و همچنین واکاوی متن قانون اساسی نظام های سیاسی می توان دریافت. در نظام ریاستی آمریکا، رئیس جمهوری به عنوان مظهر وحدت به شمار آمده و از برتری محرزی نسبت به رؤسای دیگر قوا برخوردار است. همچنین، قدرت فوقالعادهای به رئیس جمهوری در امور: اجرای قوانین و نظارت بر حسن اجرای آن، هدایت سیاست خارجی کشور و فرماندهی نیروهای مسلح اعطاء شده است. این در حالی است که در نظام حقوقی ایران بنابراقتضائات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مقام رهبری، در جایگاه عالیترین مقام رسمی و سیاسی قانون اساسی قرار دارند. در این میان، بافت و ساختار قانون اساسی نیز، چنین انشا شده که نه تنها به موارد مذکور در اصول 110 و 112 محدود نمی گردد، بلکه هر امری از امور عمومی را، مشروط به آنکه در چهارچوب موازین اسلامی و موکول به رعایت مصالح عمومی باشد، شامل حوزة اختیارات یاد شده می داند. مقاله حاضر با نظر به ساختار سیاسی دو نظام حقوقی ایران و ایالات متحده، به ارزیابی این دو مقام از دریچه قانون اساسی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تبیین نقش اتاقهای فکر در تصمیمگیری ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران
رضا حق شناس گرگابی حسین احمدی محمدعلی بصیریترامپ پس از پیروزی در انتخابات 2016، از برجام خارج شد. اتاقهای فکر از اساسیترین منابع تصمیمگیری دولتمردان آمریکا است. علیرغم خودسریهایی ترامپ، خروج او از برجام بدون تأثیر اتاقهای فکر مخالف جمهوریاسلامی ایران صورت نگرفته است. ترامپ بیشترین تأثیر را از اتاقهای فکر أکثرترامپ پس از پیروزی در انتخابات 2016، از برجام خارج شد. اتاقهای فکر از اساسیترین منابع تصمیمگیری دولتمردان آمریکا است. علیرغم خودسریهایی ترامپ، خروج او از برجام بدون تأثیر اتاقهای فکر مخالف جمهوریاسلامی ایران صورت نگرفته است. ترامپ بیشترین تأثیر را از اتاقهای فکر خواهان تغییر رفتار و حکومت در ایران با فشار و تحریم میپذیرد. اتاقهای فکر چگونه در سیستم تصمیمگیری آمریکا در قبال ایران در دوره ترامپ نقشآفرینی کردهاند؟ در سیستم تصمیمگیری آمریکا در دوره ترامپ اتاقهای فکر با سناریو فشار و تحریم باعث شدند، ترامپ از برجام خارج، تحریم و فشار بر ایران را افزایش دهد. هدف از پژوهش بررسی تأثیر اتاقهای فکر بر تصمیمات دستگاه سیاست خارجی در دوره ترامپ و بهرهگیری از آن در جهت اتخاد پاد استراتژی در مقابله با سیاستهای آمریکا در قبال ایران است. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانهای استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - سیاست های ایالات متحده آمریکا در مواجهه با هژمونی نوظهور چین در حوزه نفت و انرژی
محمدرضا فرهمند ابراهیم متقی امیر هوشنگ میرکوششدر عرصه بین الملل رقابت قدرت همواره وجود داشته است چنانکه در دنیای امروز این رقابت و تقابل بویژه در حوزه اقتصادی را می توان میان ایالات متحده آمریکا و چین مشاهده نمود. ایالات متحده بعنوان هژمون جهان که معیارهای یک هژمون را دارا می باشد در تکاپو است تا آن را حفظ نماید و أکثردر عرصه بین الملل رقابت قدرت همواره وجود داشته است چنانکه در دنیای امروز این رقابت و تقابل بویژه در حوزه اقتصادی را می توان میان ایالات متحده آمریکا و چین مشاهده نمود. ایالات متحده بعنوان هژمون جهان که معیارهای یک هژمون را دارا می باشد در تکاپو است تا آن را حفظ نماید و چین بعنوان یک قدرت نو ظهور در عرصه نوین بین الملل سعی دارد که خود را رقیب هژمونیک آمریکا بشناساند. این پژوهش با تأکید بر هژمونی آمریکا و چین در حوزه نفت و انرژی در جهان سعی دارد به سوال اصلی خود یعنی اینکه سیاست آمریکا برای مقابله با گسترش نفوذ چین به عنوان بازیگر نوظهور در حوزه نفت و انرژی در جهان چیست؟ پاسخ بدهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده تلاش های پایان ناپذیری در جهت حمایت از امنیت انرژی چین و حمایت غیرمستقیم از توسعه اقتصادی آن از طریق تقسیم مزایای حاصل از جهش نفت شیل در ایالات متحده، تضمین واردات بدون وقفه نفت و LNG به چین و فراهم کردن تکنولوژی های ضروری در پیش گرفته که هر کدام به عنوان گام هایی در نظر گرفته شده اند که می تواند برای منحرف کردن جمهوری خلق چین از دنبال کردن مسیر ماجراجویی منطقه ای بشمار آید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل هژمونی آمریکا بر اساس نظریه نئوگرامشی
رهبر طالعی حور علی امیدی نوذر شفیعیهژمونی به نوعی وضعیت بین المللی یا نظم جهانی اشاره دارد که بر مبنای الگوهای رفتاری و سیاست تفوق جویانه یک دولت شکل می گیرد. در شرایط هژمونیک، یک دولت قدرتمند از جهات سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی سعی در ایجاد، تداوم و مدیریت نظم بین المللی مطلوب خود دارد. این مقاله أکثرهژمونی به نوعی وضعیت بین المللی یا نظم جهانی اشاره دارد که بر مبنای الگوهای رفتاری و سیاست تفوق جویانه یک دولت شکل می گیرد. در شرایط هژمونیک، یک دولت قدرتمند از جهات سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی سعی در ایجاد، تداوم و مدیریت نظم بین المللی مطلوب خود دارد. این مقاله درصدد است تا هژمونی آمریکا را در قالب نظریه نئوگرامشی بعد از جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار دهد. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که هژمونی آمریکا در قالب نظریه نئوگرامشی چگونه قابل تبیین است. در پاسخ به این پرسش؛ فرضیه بحث این گونه مطرح می شود؛ بر اساس دیدگاه رابرت کاکس به عنوان مهمترین نظریه پرداز نئوگرامشی، سه مولفه قدرت، ایده و نهاد نقش اصلی را در تثبیت و تحکیم هژمونی آمریکا داشته است. واشنگتن از طریق قابلیت های نظامی و اقتصادی و بی همتا نشان دادن ایدئولوژی لیبرال- دمکراسی از نوع قرائت آمریکایی و اعمال نفوذ در شکل گیری نهادهای بین المللی پس از جنگ جهانی دوم به دنبال سیطره هژمونیک بر جهان بوده است. در این مقاله، به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع اینترنتی – کتابخانه ای به بررسی فرضیه پرداخته می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تﻀﺎد و ﻫﻤﮑﺎری در رواﺑﻂ اﯾﺮان و ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺳﺮد (م1989-2008)
صمد قائم پناهنوشتار حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که چرا روابط ایران و ترکیه همیشه توأم با تضاد و همکاری بوده است و هیچ وقت روابط دو کشور عمیق، گرم و روند تکاملی را نداشته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در شکل گیری الگوی همکاری و تضاد در روابط دو کشور در مقطع زمانی مورد ن أکثرنوشتار حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال است که چرا روابط ایران و ترکیه همیشه توأم با تضاد و همکاری بوده است و هیچ وقت روابط دو کشور عمیق، گرم و روند تکاملی را نداشته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در شکل گیری الگوی همکاری و تضاد در روابط دو کشور در مقطع زمانی مورد نظر (2008-1989م) سه عامل ایدئولوژی، وقوع جنگ عراق علیه ایران و پیامدهای تغییر و تحولات ژئوپولتیکی منطقهای و بینالمللی بیشترین نقش را داشتهاند و این نکتهای است که در این نوشتار بهطور مفصل به آن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - راهبرد قدرت نرم آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران
حسن خداوردی فرزانه رحمتییکی از مهمترین دستاوردهای راهبردی کشورها در عرصه روابط بین الملل، قدرت می باشد. قدرت نرم از دهه 1990 در جهت بهینه کردن سیاست خارجی و به دلیل کم هزینه بودن و مشروعیت آن نسبت به قدرت سخت به عنوان ابزاری برای کسب نتایج مطلوب مورد توجه کشورها قرار گرفت. قدرت سخت موکد قدرت ز أکثریکی از مهمترین دستاوردهای راهبردی کشورها در عرصه روابط بین الملل، قدرت می باشد. قدرت نرم از دهه 1990 در جهت بهینه کردن سیاست خارجی و به دلیل کم هزینه بودن و مشروعیت آن نسبت به قدرت سخت به عنوان ابزاری برای کسب نتایج مطلوب مورد توجه کشورها قرار گرفت. قدرت سخت موکد قدرت زور و اجبار در قالب عوامل مادی و نظامی بود. آمریکا در دهۀ اول پیروزی انقلاب، تمام توان خود را از طریق قدرت سخت برای بر اندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بکار گرفت. با شکست اقدامات آمریکا در بکارگیری قدرت سخت علیه ایران، سیاست استفاده از قدرت نرم را اتخاذ کرد و رویکرد خود را از تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران تغییر داد. سوال اصلی پژوهش حاضر است این که مولفه های قدرت نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟ در راستای پاسخ به سوال، این فرضیه را می توان مطرح نمود که رفتار سیاسی آمریکا با توجه به گسترش قدرت، و ناکامی در اقدامات سخت افزاری دگرگون شد و از ابزارهایی مانند دیپلماسی و عوامل غیر مادی برای نفوذ و تغییر نظام سیاسی در قبال ایران اتخاذ کرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - تحلیلی بر ابعاد ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در سوریه
محمدرضا عبدالله پور زهرا ساعی حسین علیپورابعاد ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در قالب تصویر سازی، کد و بینش ژئوپلیتیکی، سیاست گذاری برون مرزی آمریکا را در سالیان اخیر در خاورمیانه، تشکیل داده است. هویت و اسطوره های ملی ایالات متحده آمریکا که بر پایه دیگری ترسیم شده است، تصویر سازی ژئوپلیتیکی این کشور را در منا أکثرابعاد ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در قالب تصویر سازی، کد و بینش ژئوپلیتیکی، سیاست گذاری برون مرزی آمریکا را در سالیان اخیر در خاورمیانه، تشکیل داده است. هویت و اسطوره های ملی ایالات متحده آمریکا که بر پایه دیگری ترسیم شده است، تصویر سازی ژئوپلیتیکی این کشور را در مناطق مختلف جهان بوجود آورده است. به دنبال حادثه 11 سپتامبر و حوادث مترتب بر آن مانند بحران در عراق و شامات و ظهور گروه های تروریستی در خاورمیانه ، حضورحداکثری و متعارض آمریکایی ها در منطقه را رقم زد. ابعاد ژئوپلیتیکی یک قدرت را می توان در ترکیبی از تلفیق سه عنصر تصویر سازی، کد و بینش ژئوپلیتیکی، بر شمرد، که خلاء و یا کج کارکردی یک بعد، باعث شکاف در اهداف ژئوپلیتیکی در محیط هدف، می گردد. این تحقیق در پاسخ به سوال پژوهش که آیا تصویر سازی ژئوپلیتیکی، سیاست خارجی آمریکا را در سالیان اخیر در خاورمیانه و مشخصاً بحران سوریه، تشکیل داده با واکاوی تاریخی از ساختار گفتمانی و ژئوپلیتیکی این کشور، دلایل حضور و تناقض گفتمانی این تصویر سازی در سوریه و عقیم بودن گفتمان تاریخی آن ترسیم می نماید. مبنای نظری ، تصویر سازی و گفتمان ژئوپلیتیک و روش تحقیق نیز تحلیلی / توصیفی می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - راهبردهای امنیتی چین در مقابل تحرکات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایالات متحده آمریکا
محسن زمانیچکیده روابط چین و ایالات متحده را شاید بتوان پیچیده ترین و پرتناقض ترین روابط در میان قدرت های بزرگ دانست. روابطی که با تأثیرپذیری از متغیرهای متعدد و در موارد بسیاری متضاد، همواره دچار نوسان و در مقاطعی پیش بینی ناپذیر بوده است. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور، و أکثرچکیده روابط چین و ایالات متحده را شاید بتوان پیچیده ترین و پرتناقض ترین روابط در میان قدرت های بزرگ دانست. روابطی که با تأثیرپذیری از متغیرهای متعدد و در موارد بسیاری متضاد، همواره دچار نوسان و در مقاطعی پیش بینی ناپذیر بوده است. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور، و آمریکا به عنوان نماینده قدرت های سنتی، نمادهای دو فرایند رقیب و متعارض در سیاست های جهانی سده بیست ویکم محسوب شده و روابط آنها به مهم ترین گزاره ادبیات سیاسی بینالملل تبدیل شده است. با توجه به نسبت معنادار تحول در روابط آمریکا و چین، و با چرخش قدرت در روابط بین الملل، فهم ماهیت و مؤلفه های تأثیرگذار بر روابط دو کشور؛ به ویژه فهم راهبردهای امنیتی آنها در مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان می تواند در فهم چشم انداز آینده نظام بین الملل بسیار روشنگر باشد. بر همین اساس، در این مقاله سعی شده با استفاده از یک مدل تحلیلی که تعدیلی بر مدل واقعگرای ساختاری کنث والتز است، ضمن مطرح کردن این پرسش که: راهبردهای امنیتی چین در مقابل تحرکات ژئوپلیتیک آمریکا در مناطق ژئواستراتژیک دنیا چه خواهد بود؟ و با طبقهبندی راهبردهای امنیتی چین در چهارگونه مدل رفتاری موازنه سخت و موازنه نرم، دنباله روی سخت، دنباله روی نرم- که البته هر کدام از آنها نیز تابعی از ترکیب سه عامل قدرت نسبی، ایدئولوژی نسبی و امنیت نسبی هستند- سعی در تبیین موضوع داریم. این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی و تاریخی انجام گرفته است و ضمن تمرکز بر مفهوم مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در ادبیات روابط بین الملل، درصدد واکاوی مدل رفتاری و راهبردهای امنیتی قدرتی نوظهور و خواهان نقشی بیشتر در معادلات بین ا لمللی، در برابر قدرتی کلاسیک در این عرصه، در قالب مدلی تحلیلی، برآمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بحران تصمیمگیری در بحران اتمی کره شمالی (بحران اتمی کره به مثابه یک بازی)
سعید اسلامیچکیده هدف مقاله حاضر، بررسی راهبردها و تصمیمات گرفته شده توسط کشورهای ایالات متحده امریکا و کره شمالی و نتایج (برآیندهای) آن طی بحران اتمی کره شمالی است. در این مسیر، پژوهش از تئوری حرکت جان برامز بهره گرفته است. از سال 1993 که موضوع فعالیتهای اتمی کره شمالی به عنوا أکثرچکیده هدف مقاله حاضر، بررسی راهبردها و تصمیمات گرفته شده توسط کشورهای ایالات متحده امریکا و کره شمالی و نتایج (برآیندهای) آن طی بحران اتمی کره شمالی است. در این مسیر، پژوهش از تئوری حرکت جان برامز بهره گرفته است. از سال 1993 که موضوع فعالیتهای اتمی کره شمالی به عنوان یک بحران مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت، استراتژیها و ضد استراتژیهایی از سوی آمریکا و کره شمالی اتخاذ شد که در نهایت، به تولید سلاح اتمی توسط کره شمالی و آزمایش آن در سالهای 2006 و 2009 منجر شد و متعاقباً ایالات متحده نیز به قطع کمکهای اقتصادی به کره شمالی و برقراری تحریمهای گسترده در چارچوب شورای امنیت علیه آن کشور اقدام نمود. از نظر پژوهش، هر تصمیمی (حرکتی) که یکی از طرفین بازی اتخاذ میکرد، با هدف بیشینهسازی منافع و کمینهسازی تهدیدها بوده است؛ البته، ارتباط تنگاتنگی نیز با حرکتهای طرف مقابل داشته است. به همین دلیل، استراتژیهای آنها در قوالب مصالحه یا موضع سخت در نوسان بوده است. پژوهش دریافته است که در ابتدا هدف اصلی کره شمالی از تولید سلاح اتمی نه بازدارندگی؛ بلکه کسب امتیاز (تضمینهای امنیتی، سوخت و غذا) بوده است؛ اما با توجه به آنچه کارشکنی آمریکا خوانده شده، بدین سو کشیده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - سیاستگذاری رسانهای آمریکا علیه روسیه؛ هالیوود، جنگ سرد نوین و احیای روسیه هراسی
بشیر اسماعیلی سید حسن ملائکهچکیده در طول دوران جنگ سرد، علاوه بر رقابت تسلیحاتی و ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی که با موازنه قوای مبتنی بر بلوکبندیهای آن دوره توأم بود، ایالات متحده توانست با بهرهمندی از برتری در تولیدات فرهنگی؛ بهویژه در قالب سینمای هالیوود، قدرت نرم خود را از طریق جنگ رسانه أکثرچکیده در طول دوران جنگ سرد، علاوه بر رقابت تسلیحاتی و ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی که با موازنه قوای مبتنی بر بلوکبندیهای آن دوره توأم بود، ایالات متحده توانست با بهرهمندی از برتری در تولیدات فرهنگی؛ بهویژه در قالب سینمای هالیوود، قدرت نرم خود را از طریق جنگ رسانهای و بازنمایی فرهنگی پیش ببرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رفتهرفته تمرکز جنگ رسانهای آمریکا از کمونیسم به اسلام و خاورمیانه تغییر جهت داد. این روند پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر تشدید شد و موجی از محصولات فرهنگی با محتوای اسلام هراسی تولید شد؛ اما همزمان با بسط دوباره نفوذ روسیه در بعضی از نقاط جهان و شکلگیری موازنههای جدید قدرت که پارهای از صاحبنظران از آن به جنگ سرد نوین تعبیر میکنند ، به نظر میرسد جنگ رسانهای آمریکا علیه این کشور مجدداً در حال فعال شدن است. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا تحولات در روابط خارجی آمریکا با روسیه، بر سیاستگذاری رسانهای ایالاتمتحده علیه روسیه تأثیرگذار بوده است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که در واکنش به توفیقات روسیه در نقاط استراتژیک جهان؛ اهداف سیاستگذاری رسانهای آمریکا پس از یک دوره تمرکز بر اسلامهراسی و بازنمایی علیه مسلمانان، درحال چرخش به سوی روسیههراسی است. روش تحقیق در این مقاله بر پایه روش تفسیری و مقایسهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - آمریکا و سیاست ترویج دموکراسی در آمریکای لاتین: مطالعه موردی ونزوئلا
احمد صبوری نژاد طه اکرمیچکیده سیاست ترویج دموکراسی، یکی از مهمترین راهبردهای آمریکا برای ادامه تسلط و نفوذ بر کشورهای منطقه آمریکای لاتین در دوران پس از جنگ سرد بوده است. همراهی و تناسب این سیاست با شکلگیری موج سوم دموکراسیخواهی در نقاط مختلف جهان، باعث شد تا سیاستمداران آمریکایی از آن به أکثرچکیده سیاست ترویج دموکراسی، یکی از مهمترین راهبردهای آمریکا برای ادامه تسلط و نفوذ بر کشورهای منطقه آمریکای لاتین در دوران پس از جنگ سرد بوده است. همراهی و تناسب این سیاست با شکلگیری موج سوم دموکراسیخواهی در نقاط مختلف جهان، باعث شد تا سیاستمداران آمریکایی از آن به عنوان ابزاری برای پیشبرد برنامههای خود در این منطقه استفاده کنند. این مقاله با مبنا قرار دادن سیاست ترویج دموکراسی(از دیدگاه ویلیام رابینسون) در منطقه آمریکای لاتین با محوریت ونزوئلا، میکوشد این مسأله را بررسی کند که اصولاً سیاست ترویج دموکراسی بر اساس چه مؤلفهها و مکانیزمهایی توسط ایالات متحده در منطقه آمریکای لاتین، به اجرا گذاشته شد؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که دولت آمریکا، ظرف ربع قرن گذشته، تلاش و برنامهریزی بیشائبهای انجام داده است تا تنها نخبگانی در کشورهای آمریکای لاتین به قدرت برسند که از سیستم اقتصاد نولیبرالی و بازار آزاد حمایت میکنند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از به قدرت رسیدن افراد و احزاب ملیگرا و چپ و در کل، مخالف سیاست اقتصاد نولیبرالی به کار گرفته است. در این راستا، بیثباتسازی دولتهای چپ و ملیگرا در کشورهای هدف، از مهمترین مکانیزم سیاست ترویج دموکراسی در منطقه آمریکای لاتین بوده است؛ سیاستی که در تمام دوران ریاست جمهوری هوگو چاوز در ونزوئلا پیگیری شد و پس از مرگ وی نیز ادامه یافت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - رویارویی و رقابت ایران و آمریکا در افغانستان پس از حوادث 11 سپتامبر2001
مرتضی مصدقی سیف اله فضلی نژادچکیده تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند أکثرچکیده تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند؛ اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران بهعنوان محور شرارت در ژانویه 2002 از سوی رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش پسر برهم خورد و دشمنی بین دو کشور افزایش یافت و همین امر، دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان را کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 و امضای توافقنامه برجام، احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، پاسخ به این پرسش است که پس از سقوط طالبان، چه زمینههای همکاری و رقابت بین ایران و ایالات متحده آمریکا در افغانستان وجود داشته است؟ بهنظر میرسد ایران و ایالات متحده منافع مشترکی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشند. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است؛ اما تحولاتی مانند امضای پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان، بر نگرانیهای امنیتی ایران افزوده است. خروج نسبی نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتی دیگر برای تعامل دوباره با ایران پدید آورد. ایالات متحده آمریکا پس از یک دهه مداخله نافرجام، باید تهران را شریکی مناسب برای بهبود چشم انداز صلح و ثبات در افغانستان بهشمار آورد؛ اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده و تضاد ساختاری دو کشور، تاکنون مانع این مهم شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - تبیین راهبرد امنیتی ایالات متحده آمریکا در قبال عربستان سعودی در دوران پساجنگ سرد
علی آدمی الهه پیروزیاناین مقاله به بررسی راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی از جنگ سرد تا پس از 11 سپتامبر 2001 و متأثر از وقایع و قیامهای کنونی منطقه ی خاورمیانه میپردازد. آنچه به دوستی و همکاری و حتی نوعی اتحاد آمریکا با عربستان در این دوران مشهور است، خالی از تنشهای جدی نبوده است. أکثراین مقاله به بررسی راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی از جنگ سرد تا پس از 11 سپتامبر 2001 و متأثر از وقایع و قیامهای کنونی منطقه ی خاورمیانه میپردازد. آنچه به دوستی و همکاری و حتی نوعی اتحاد آمریکا با عربستان در این دوران مشهور است، خالی از تنشهای جدی نبوده است. انتظارات عربستان در مورد دریافت اسلحه و عدم حمایت آمریکا از اسراییل و انتظارات آمریکا مبنی بر رعایت حقوق بشر در عربستان و تأمین پایگاه های هوایی برای ارتش آمریکا از سوی سعودیها و نیز مسأل هی تأمین نفت از عواملی بوده است که روابط دوستی و همکاری را دچار بحرانهای شدید می کرده است. بر خلاف ظواهر، رابطه ی جنگ سردی آمریکا با عربستان در چارچوب ترکیبی از رئالیسم - ایده آلیسم، و ناگزیر از تضاد این ترکیب، غالباً دستخوش بحران بوده است. این رابطه از نگاه دو طرف، اتحادی بسیار ضروری، اما کاملاً هم، شکننده بوده است. مقاله ی حاضر در پی تقویت این فرضیه است که راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 با تغییراتی روبرو شد و از همکاری پرتنش به سیاست مهار-سرکوب تغییر جهت داد، اما این راهبرد طولانی نشد و نمیتوانست باشد. پس از فرونشستن غلیان احساسات ناشی از 11 سپتامبر، نظر به اهداف و منافعی که وضعیت آمریکا ایجاب میکرد از حالت تهاجمی به حالت تعدیل یافتهتری که پیشتر وجود داشت بازگشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسی جایگاه سینمای هالیوود در دیپلماسی رسانه ای آمریکا: بازنمائی، هژمونی فرهنگی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی
مجید توسلی رکن آبادی بشیر اسماعیلیدر سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در من أکثردر سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در منطقه، از طریق دیپلماسی رسانه ای پرداخته اند. در این میان ، به نظر می رسد در اغلب آثاری که در این زمینه موجود می باشند ، مقوله بازنمایی که از پشتوانه نظری بسیطی در میان نظریه پردازان سیاست بین الملل برخوردار است مورد غفلت واقع گردیده است .این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که هالیوود به عنوان یکی از ابزار های دیپلماسی رسانه ای آمریکا بر اساس کدام مبنای نظری به پیشبرد سیاست خارجی آمریکا کمک می کند؟ فرضیه مقاله حاضر نیز بر این اساس است که بازنمایی را می توان به عنوان حلقه مفقوده نظری بین دیپلماسی رسانه ای و پیشبرد سیاست خارجی به حساب آورد .از میان رسانه های آمریکا در این پژوهش ،هالیوود به عنوان مورد مطالعه ای در نظر گرفته شده است .همچنین تمرکز زمانی بر دوران جنگ سرد می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - نظم ایده محور: الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم در نظام بین الملل پساجنگ سرد
علیرضا رضاییزمانی ه ساختار قدرت در سیاست بینالملل تغییر م ىیابد، امکان و بستر همکار ىها و ک چالش ها جدید به وجود آمده و الگو روابط بین بازیگران، خارج از ساختار سنت ى ى ى ى تنظیم خواهد شد. در گذار از ساختار دوقطب ، آمریکای ىها خود را پیروز جنگ سرد دانسته ى و تلاش نمودند تا موقعیت خو أکثرزمانی ه ساختار قدرت در سیاست بینالملل تغییر م ىیابد، امکان و بستر همکار ىها و ک چالش ها جدید به وجود آمده و الگو روابط بین بازیگران، خارج از ساختار سنت ى ى ى ى تنظیم خواهد شد. در گذار از ساختار دوقطب ، آمریکای ىها خود را پیروز جنگ سرد دانسته ى و تلاش نمودند تا موقعیت خود را در نظام بینالملل تثبیت نند. دوران پساجنگ سرد، ک عرصهی مناسبی برای اجرای مقاصد استراتژیک ایالات متحده آمریکا به عنوان تکقطب باقیمانده فراهم نمود. این امر به مفهوم تلاش دولتمردان آمریکای برا تثبیت هژمونیشان ى ى در نظام بینالملل پساجنگ سرد بود. پرسش این است ه الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم بینالمللی در دوران پساجنگ سرد را چگونه میتوان تبیین نمود؟ در پاسخ باید گفت، ه ک الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم در نظام بینالملل پساجنگ سرد را میتوان در چارچوب آنچه بدان نظم ایده محور میگوییم، تبیین نمود. در نظم ایدهمحور هژمونیک گرایی تکقطب، پویشهای جهانی، منطقهای و حتی محلی را ترسیم و مدیریت می کند. بینالمللی در دوران پساجنگ سرد را چگونه میتوان تبیین نمود؟ در پاسخ باید گفت، ه ک الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم در نظام بینالملل پساجنگ سرد را میتوان در چارچوب آنچه بدان نظم ایدهمحور میگوییم، تبیین نمود. در نظم ایده محور هژمونیک گرایی تک قطب، پویشهای جهانی، منطقه ای و حتی محلی را ترسیم و مدیریت می کند. بینالمللی در دوران پساجنگ سرد را چگونه میتوان تبیین نمود؟ در پاسخ باید گفت، ه ک الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم در نظام بینالملل پساجنگ سرد را میتوان در چارچوب آنچه بدان نظم ایدهمحور میگوییم، تبیین نمود. در نظم ایده محور هژمونیک گرایی تک قطب، پویش های جهانی، منطقه ای و حتی محلی را ترسیم و مدیریت می کند. نظم ایده محور مبتنی بر یک سری هنجارها، رویه ها، الگوها، قوانین و معیارها ی است که بازیگر مسلط جهانی، تدوین، توجیه و پیاده سازی آنها را به لحاظ ضرورت تأمین منافع ملی خود، هدا یت میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - شکل گیری جنگ سرد نوین در رقابت آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز
اسماعیل شفیعی علی کرم صفریبررسی و سنجش حضور و نقش آفرینی ایالات متحده ی آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز نشان دهنده ی ایجاد تحول جدیدی در این منطقه است. به نظر می رسد ایالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادی، تغییراتی را در ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیکی کشورهای حوزه قفقاز ایجاد کند تا أکثربررسی و سنجش حضور و نقش آفرینی ایالات متحده ی آمریکا و روسیه در منطقه ی قفقاز نشان دهنده ی ایجاد تحول جدیدی در این منطقه است. به نظر می رسد ایالات متحده در نظر دارد تا در قالب مناسبات اقتصادی، تغییراتی را در ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیکی کشورهای حوزه قفقاز ایجاد کند تا ضمن جایگزین ساختن الگوهای اقتصاد آزاد و سرمایه داری با اقتصاد متمرکز دولتی، زمینه های لازم را برای نفوذ و همچنین کنترل ساختار حکومتی دولت های تازه استقلال یافته و مقابله با مناطقی که آمریکا را با چالش روبرو می سازند فراهم آورد. از سوی دیگر روسیه که خود را پدرخوانده ی این منطقه ی استراتژیک می داند، بر اساس این دیدگاه که منطقه ی قفقاز به لحاظ اهمیت برای روسیه خارج نزدیک محسوب می شود در صدد است که از گسترش نفوذ آمریکا و ناتو در این منطقه بکاهد. بر این اساس در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به طرح این سوال پرداخته شده است که آیا پس از جنگ سرد، جنگ سرد جدیدی در منطقه قفقاز در راه است؟ فرضیه مقاله نیز در این قالب طرح گردیده است که به نظر می رسد حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنگ سرد جدیدی برای روسیه و سایر قدرتهای منطقه ایجاد کرده است. در مجموع به نظر می رسد با افزوده شدن هرروزه به جذابیت های اقتصادی، سیاسی، استراتژیک و نظامی منطقه ی قفقاز درگیری ها در این منطقه افزایش قابل توجهی یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - بحران های احتمالی در روابط ایالات متحده آمریکا و چین
حامد محقق نیا جهانبخش جهانبخش مرادیروابط خارجی کشورها همواره تابع مجموعه ای از نیات، اهداف، منافع، خوانش ها و کنشهایی است که برآمده از کانون های تصمیم گیری در ساختار درونی و محدودیت های نظام بین المللی بوده و پیامدهای آن نیز بر حوزه داخلی و خارجی مشهود است. روابط دو جانبه ایالات متحده آمریکا و چین نیز ا أکثرروابط خارجی کشورها همواره تابع مجموعه ای از نیات، اهداف، منافع، خوانش ها و کنشهایی است که برآمده از کانون های تصمیم گیری در ساختار درونی و محدودیت های نظام بین المللی بوده و پیامدهای آن نیز بر حوزه داخلی و خارجی مشهود است. روابط دو جانبه ایالات متحده آمریکا و چین نیز از این ویژگی مستثنی نیست و فهم ابعاد متفاوت آن از اهمیت اساسی برخوردار است. ایالات متحده آمریکا و چین که از سال 1971، روابط دوجانبه را گسترش داده اند، در بسیاری از زمینه ها، به ویژه در حوزه اقتصادی، عملکرد موفقیت آمیزی در تعامل با یکدیگر داشته اند، اما این امر به معنای عدم اختلاف در روابط دو کشور نیست و خطر تنش و بحران، همواره رابطه این دو قدرت جهانی را تهدید می کند. مهم ترین بحران های احتمالی در روابط ایالات متحده آمریکا و چین شامل بحران و مسأله تایوان، بحران شبه جزیره کره، اختلافات ارضی و مرزی با کشورهای ژاپن و همچنین حضور و مداخله گسترده آمریکا و دیگر قدرتها در محدوده نفوذ چین و تنش های ایجاد شده در راستای آن است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی
بنت الهدا یوسفی دیلمی فرهاد حمزه رضا تاجفربر اساس نظریه مکیندر ، همواره از آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم جهان یاد می شود که این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با تشکیل کشورهای استقلال یافته ، دچار تغییرات گسترده ای شد . در این زمینه در طی دهه اخیر با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران أکثربر اساس نظریه مکیندر ، همواره از آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم جهان یاد می شود که این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با تشکیل کشورهای استقلال یافته ، دچار تغییرات گسترده ای شد . در این زمینه در طی دهه اخیر با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران ، افزایش نفوذ سیاسی-اقتصادی چین در آسیای مرکزی و همچنین افزایش مداخلات فدراسیون روسیه در کشورهای مذکور ، همواره منافع ایالات متحده آمریکا را در این منطقه با چالش ها و مشکلات متعددی مواجه ساخت . با توجه به تاثیرات نفوذ استراتژیک آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و تاثیرات آن بر منافع امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به تبیین پیوندهای استراتژیک آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی پرداخته است . جامعه آماری پژوهش حاضر از کلیه کارشناسان و صاحب نظران و کارشناسان جغرافیای سیاسی تشکیل شده است که حجم نمونه آن بر اساس مدل کوکران تعداد 50 نفر تخمین زده شد . به منظور تحلیل یافته های تحقیق نیز از آماره های توصیفی آزمون میانگین در نرم افزار spss استفاده گردید . نتایج نشان داد که تهدیدهای مشترک اسلام گرایی و تروریسم ، مقابله با هژمونی روسیه و چین در منطقه و مقابله با نفوذ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی به عنوان مهمترین عوامل همگرایی میان آمریکا و کشورهای آسیای مرکزی محسوب می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - تأثیر ساختار ژیوپلیتیک حاکم بر روابط روسیه و ایالات متحده آمریکابر رقابت آنها در جنوب غرب آسیا
سجاد مرادی نیا زهرا پیشگاهی فرد کیومرث یزدان پناه بهادر زارعیچکیده ایالات متحده آمریکا و روسیه از زمانی که قدرت بریتانیا رو به افول گذاشت و آمریکا کم کم جای آن را گرفت، وارد رقابت در منطقه آسیا و شرق اروپا شدند. این رقابت و گاه رویارویی در زمان شوروی و پس از جنگ جهانی اول به اوج خود رسید و منجر به جنگ سرد شد که تا 1991 میلادی ادا أکثرچکیده ایالات متحده آمریکا و روسیه از زمانی که قدرت بریتانیا رو به افول گذاشت و آمریکا کم کم جای آن را گرفت، وارد رقابت در منطقه آسیا و شرق اروپا شدند. این رقابت و گاه رویارویی در زمان شوروی و پس از جنگ جهانی اول به اوج خود رسید و منجر به جنگ سرد شد که تا 1991 میلادی ادامه یافت. پس از فروپاشی شوروی این رقابت نیز برای یک دهه از بین رفت و رویکردهایی مبتنی بر روابط دوستانه با غرب و آمریکا مطرح شد. اما با ترمیم قدرت روسیه به دست ولادیمیر پوتین که خود از بازماندگان دستگاه های امنیتی شوروی بود، مجدداً بحث رقابت روسیه به عنوان یک ابرقدرت با آمریکا مطرح شد که با اشغال شبه جزیره کریمه و حمله به سوریه در حمایت از بشاراسد، این رقابت جدید واقعیت عملی یافت. حضور روسیه در سوریه، همکاری با ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و اقداماتش در قبال امنیت افغانستان و نیز بازتعریف اهداف سیاست خارجی و امنیتی-نظامی روسیه در اسناد استراتژیک این کشور از سال 2015 به بعد، نشانگر ورود روسیه به عرصه رقابت با آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا است. روابط و رقابت روسیه و آمریکا در مناطق مختلف و نیز جنوب غرب آسیا تابعی از ساختارهای معنایی، مادی و منافع این دو کشور به صورت کلی و نیز منطقه ای است که به طور کل در درون یک ساختار ژیوپلیتیکی قابل تعریف است. بنابراین در این مقاله سعی شده با روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد، از منظر سازه انگاری، ساختار ژیوپلیتیکی چگونه بر رقابت بین روسیه و ایالات متحده آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا تأثیر می گذارد؟ نتایج تحقیق نشان میدهد، دو کشور روسیه و ایلات متحده آمریکا رقابت تنگاتنگی در حوزههای مختلف همچون شرکای استراتژیک و انگاره فضاها و موقعیت های ارزشمند ژیوپلیتیکی دارند. Abstract Since the British power has been declining, the United States has replaced it. the United States and Russia entered the competition in the Asian and Eastern European region. This competition peaked after World War I and leading to the Cold War, which lasted until 1991. With the reign of Russia during the reign of President Vladimir Putin, Russia's rivalry as a major power with the USA was raised. This new competition was observed in reality with the occupation of the Crimean Peninsula and the invasion of Syria in support of Bashar al-Assad. Russia's presence in Syria, cooperation with Iran and the Persian Gulf countries surrounding, and its actions for the security of Afghanistan As well as redefine the goals of Russian foreign policy and security in its strategic documents from 2015 onwards, Reflects Russia's entry into the region of the USA in the Southwest Asia region. This article tries to analyze this geopolitical structure on the basis of the Constructivism approach Alexander Wendt. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - رشد چین و سیاست خارجی آمریکا و هند در قبال یکدیگر از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹
ناصر هادیان جزئی مهدی بازوندچکیدهروابط هند و آمریکا از سال ۲۰۰۱ به بعد شاهد یک چرخش اساسی از سوی دو کشور بوده است. بسیاری از تحلیگران رشد چین را یکی از اصلیترین عوامل تغییر سیاست خارجی هند و آمریکا در مقابل یکدیگر میدانند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که چرا رشد چی أکثرچکیدهروابط هند و آمریکا از سال ۲۰۰۱ به بعد شاهد یک چرخش اساسی از سوی دو کشور بوده است. بسیاری از تحلیگران رشد چین را یکی از اصلیترین عوامل تغییر سیاست خارجی هند و آمریکا در مقابل یکدیگر میدانند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که چرا رشد چین منجر به نزدیکی بین هند و آمریکا شده است؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می-دهد که با توجه به اینکه چین به طور فزایندهای به دنبال دست اندازی به منافع ملی هند است استراتژی موازنه دهی در نتیجه رشد چین به یک الزام برای سیاست خارجی هند تبدیل شده است. از سوی دیگر انتخاب استراتژی موازنه از راه دور ایالات متحده برای جلوگیری از به وجود آمدن هژمون منطقه ای در شرق و جنوب آسیا منجر به نزدیکی آمریکا و هند شده است. درچنین شرایطی ایالات متحده می-تواند با استفاده از تقیسم بار استراتژیک با شرکای خود به کاهش هزینههای خود برای مقابله با قدرت نوظهور چین بپردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - مقایسه تطبیقی اتاقهای فکر در تصمیمسازی اوباما و ترامپ در قبال ایران
رضا حق شناس گرگابی حسین احمدی محمدعلی بصیریاتاقهای فکر ایالات متحده آمریکا نقش ویژهای در تصمیمسازی سیاستمداران این کشور داشتهاند. مساله اصلی این است که اتاقهای فکر چه تأثیری بر روابط با ایران دارد. این تحقیق به بررسی نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاستخارجی آمریکا در قبال ایران همزمان با ریاست جمهو أکثراتاقهای فکر ایالات متحده آمریکا نقش ویژهای در تصمیمسازی سیاستمداران این کشور داشتهاند. مساله اصلی این است که اتاقهای فکر چه تأثیری بر روابط با ایران دارد. این تحقیق به بررسی نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاستخارجی آمریکا در قبال ایران همزمان با ریاست جمهوری اوباما و ترامپ پرداخته است. تغییر تصمیمسازی ناشی از تغییر اتاقهای فکر در دوران دو رئیس جمهور بوده است. سوال اصلی این است که نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاست خارجی اوباما و ترامپ در قبال ج.ا.ایران چگونه بوده است؟ اتاقهای فکر با نخبگان فکری و اجرایی و تدوین سیاستخارجی و طراحی سناریوهای مختلف بر تصمیمگیریهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دوران اوباما و ترامپ جهت دادهاند. اوباما با مذاکره، سرانجام برجام را امضا کرد که اقدام به کاهش تحریمهای مرتبط میکرد. ترامپ از برجام خارج شد. اوباما با سناریو مذاکره که از اتاقهای فکر نشأت گرفته بود باعث توافق برجام شد و ترامپ با سناریو فشار و تحریم اتاقهای فکر باعث خروج از برجام شد. این تغییر سناریو به دلیل تغییر اتاقهای فکر از معتدل به نئومحافظهکار و تندرو بود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر اتاقهای فکر بر تصمیمات دستگاه سیاست خارجی آمریکا و بهرهگیری از آن در جهت اتخاد پاد استراتژی در مقابله با سیاستهای آمریکا در قبال ایران است. طبق نتایج حاصله با بهره از روش مقایسهای اتاقهای فکر مورد تأیید اوباما رویکرد مذاکره و ترامپ تحریم و فشار را برگزدیدند. در این تحقیق از روش تحلیلی و ابزار کتابخانهای استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بازدارندگی به مثابه استراتژی امنیتی- دفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ چالش ها، الزامات و مدل راهبردی آن
معصومه انصاری فرد امیر محمد حاجی یوسفیبا فروپاشی نظام دوقطبی و تغییر در دو بعُد عرصه نظام و اولویتبندی موضوعات در نظام نوین جهانی، خاورمیانه به یکی از بسترهای اعمال استراتژی بازدارندگی نوین تبدیل گردید. جمهوری اسلامی ایران نیز که در منطقه منازعهآلود خاورمیانه قرار گرفته است برای تامین امنیت خود بر بازدا أکثربا فروپاشی نظام دوقطبی و تغییر در دو بعُد عرصه نظام و اولویتبندی موضوعات در نظام نوین جهانی، خاورمیانه به یکی از بسترهای اعمال استراتژی بازدارندگی نوین تبدیل گردید. جمهوری اسلامی ایران نیز که در منطقه منازعهآلود خاورمیانه قرار گرفته است برای تامین امنیت خود بر بازدارندگی تاکید دارد. مقاله حاضر با تحلیل کیفی ضمن توجه همزمان به رویکردهای قدرتمحور، هویتمحور و منفعتمحور در قالب سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی در صدد پاسخ به این سوال بوده است که "استراتژی کنونی ایران با چه مولفههایی از بازدارندگی نوین همخوانی دارد؟" فرضیه مورد بررسی برای پاسخ به این پرسش عبارت است از: "استراتژی امنیتی-دفاعی ایران صرفا از مولفه نظامی بازدارندگی،نه تمامی مولفههای بازدارندگی نوین الهام گرفته است. بدین معنا که همافزایی تمامی ابعاد از جمله ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی بازدارندگی پساجنگ سردی، در معادله بازدارندگی ایران وجود نداشته و بازدارندگی برای ایران عکسالعملی نظامی در برابر اقدامات بازدارنده مخاصمان برونمنطقهای و متحدان منطقهای آنها بوده است".در همین راستا، تلاش برای رسیدن به درک جامعی از بازدارندگی و سیر تحول آن با رویکرد آسیبشناسی برای تبیین مدل مناسب بازدارندگی ایران، هدف این پژوهش را تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای تحقیق، میتوان گفت به علت افزایش تاثیر دو محیط منطقهای و بین-المللی نسبت به محیط ملی، عملکرد ایران بیشتر مبتنی بر الزامات جنگ نامتقارن است تا بازدارندگی. همچنین موفقیت بازدارندگی ایران به استفاده از بازدارندگی با انکار در مقابل بازدارندگی با مجازات بستگی دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - نقض تعهدات فراسرزمینی آمریکا از طریق تحریمهای اقتصادی یکجانبه علیه ایران و صلاحیت نهادهای بینالمللی حقوق بشر
امیر مقامی علی اکبر جعفری ندوشنتحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران که با هدف تغییر رفتار یا تغییر نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران وضع و اجرا شده بهطور مستقیم و غیرمستقیم منجر به نقض حقوق بشر ایرانیان شده است و به ویژه بهرهمندی از حقوق اقتصادی را با چالش مواجه میکند. پژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر أکثرتحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران که با هدف تغییر رفتار یا تغییر نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران وضع و اجرا شده بهطور مستقیم و غیرمستقیم منجر به نقض حقوق بشر ایرانیان شده است و به ویژه بهرهمندی از حقوق اقتصادی را با چالش مواجه میکند. پژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر نشان میدهد تحریمهای مزبور نقض تعهدات فراسرزمینی به احترام و همکاری بینالمللی است. درمیان نهادهای بینالمللی حقوق بشر، شورای حقوق بشر از صلاحیت رسیدگی به آنها درخلال گزارش ادواری جهانی و یا از طریق آیینهای اختصاصی برخورداراست. همچنین شورا میتواند به شکایات فردی درخصوص نقض حقوق بشر به سبب تحریمها نیز رسیدگی نماید و در این موارد علاوه بر دولت آمریکا، میتوان دولتهای ثالث را نیز که واجد مسئولیت بینالمللی باشند، مخاطب شکایت قرارداد. صلاحیت دیگر نهادهای بینالمللی حقوق بشر و حتی دیوان کیفری بینالمللی (از حیث رابطه جنایات علیه بشریت و حقوق بشر) نیز در ادامه مورد ارزیابی قرار گرفتهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - تحلیل و ارزیابی سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در پرتو بهره مندی از قدرت هوشمند(2020-2008)
مجتبی رموک ماشاء الله حیدرپور علیرضا امینیبا ورود به قرن بیست و یکم و نقش محوری ایالات متحده آمریکا در فرآیند جهانی شدن ، به اعتبار و نفوذ بیش از پیش این کشور در منطقه خاورمیانه افزوده شد و کالای قدرت در این منطقه روز به روز در حال تبدیل شوندگی و گذر از مجرای قدرت سخت و نرم به " قدرت هوشمند " و در بطن سیاست خار أکثربا ورود به قرن بیست و یکم و نقش محوری ایالات متحده آمریکا در فرآیند جهانی شدن ، به اعتبار و نفوذ بیش از پیش این کشور در منطقه خاورمیانه افزوده شد و کالای قدرت در این منطقه روز به روز در حال تبدیل شوندگی و گذر از مجرای قدرت سخت و نرم به " قدرت هوشمند " و در بطن سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال کشور های این منطقه به ویژه ایران در آمد . بر این اساس سؤال اصلی مقاله این است که " سیاست خارجی آمریکا در پرتو بهره مندی از قدرت هوشمند در تقابل با ایران در فاصله زمانی سال های 2008 تا 2020 چگونه قابل تبیین و ارزیابی می باشد ؟ فرضیه نیز این گونه صورت بندی شده است که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران متأثر از پذیرش تحول در معنا و کاربرد قدرت و با متمرکز ساختن کانون توجه بر قدرت هوشمند استوار بوده است و این راهبرد بعد از سال 2008 شکل آشکار تری به خود گرفته است . در این تحقیق بر اساس یک چارچوب نظری مبتنی بر موضوع قدرت هوشمند ، تلاش خواهد شد تا با در نظر گرفتن متغیرهای متعدد چندگانه ، سیاست خارجی آمریکا در تقابل با ایران در پرتو استفاده از قدرت هوشمند مورد واکاوی و تحلیل قرار گیرد . این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و اسنادی و با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای پردازش شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - ائتلاف راهبردی چین و روسیه در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا و تأثیرآن بر امنیت ملی ایران: 2021-2009
طاهره نظافتی گارینه کشیشیان سیرکیساختار نظام بینالملل پس از فروپاشی شوروی شکل تکقطبی به خود گرفت که مشخصه اصلی آن، اتخاذ رویکرد یکجانبهی آمریکا به عنوان ابرقدرت حاکم بود. اما در طول دو دهه بعد از قرن 21، روسیه و چین در جایگاه قدرت بزرگ موفق به رقابت و ایجاد چالش برای آمریکا شدهاند. این روند رقابتی أکثرساختار نظام بینالملل پس از فروپاشی شوروی شکل تکقطبی به خود گرفت که مشخصه اصلی آن، اتخاذ رویکرد یکجانبهی آمریکا به عنوان ابرقدرت حاکم بود. اما در طول دو دهه بعد از قرن 21، روسیه و چین در جایگاه قدرت بزرگ موفق به رقابت و ایجاد چالش برای آمریکا شدهاند. این روند رقابتی بر امنیت ملی کشورهای دیگر نیز تأثیرگذار بوده است. سوال اصلی پژوهش این است که ائتلاف روسیه و چین در مقابل یکجانبهگرایی ایالات متحده چه تأثیری بر امنیت ملی ایران در سالهای 2021-2009 داشته است؟ به نظر میرسد ائتلاف راهبردی چین و روسیه در مقابل آمریکا بر مبنای رقابت و مهار هژمونی واشنگتن در راستای تقویت امنیت ملی ایران بوده است. نتایج نشان میدهد که ائتلاف چین و روسیه علیه آمریکا امنیت ملی ایران را در بعد سیاسی تأکید ایران بر نقش سازمان ملل، عضویت ایران در سازمان شانگهای، جستجوی افقهای نو در بریکس؛ در بعد نظامی مقابله با تحریمهای غرب و ارتقاء همکاری نظامی با چین و روسیه؛ در بعد اقتصادی ارتقاء همکاری اقتصادی، خرید نفت و گاز ایران و در بعد زیست محیطی همکاری دو طرف با ایران را، تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانهای و اینترنتی به موضوع پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - تحلیل تهدیدهای امنیتی روسیه پس از خروج آمریکا از افغانستان در آسیای مرکزی با تأکید بر بنیاد گرایی اسلامی
حسن آئینه وند علی کیوانی محمدعلی بصیریخروج نیروهای ایالات متحده آمریکا از افغانستان در اوت 2021 توسط دولت جو بایدن صورت پدیرفت که پیش زمینه آن توافقنامه دوحه در 29 فوریه 2020 میان دونالد ترامپ و طالبان با عنوان رسمیتوافق آوردن صلح به افغانستان بود. پایان حضور نظامی بیست ساله ایالات متحده در افغانستان پژوهش أکثرخروج نیروهای ایالات متحده آمریکا از افغانستان در اوت 2021 توسط دولت جو بایدن صورت پدیرفت که پیش زمینه آن توافقنامه دوحه در 29 فوریه 2020 میان دونالد ترامپ و طالبان با عنوان رسمیتوافق آوردن صلح به افغانستان بود. پایان حضور نظامی بیست ساله ایالات متحده در افغانستان پژوهش گران روابط بین الملل را با این سوال مهم مواجه کرده است که خروج نظامی آمریکا و متحدانش چه پیامدهایی برای دیگر بازیگران فعال در خاورمیانه، آسیای مرکزی و غربی خواهد داشت و چه جنبه هایی از منافع ملی آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. از جمله این بازیگران، فدراسیون روسیه می باشد که مجاورت افغانستان با آسیای مرکزی به عنوان حوزه نفوذ سنتی مسکو می تواند بحران های جدیدی از جمله گسترش دامنه بنیادگرایی اسلامی را متوجه منافع ملی این کشور نماید. بنابراین سوال اصلی مقاله حاضر اینگونه مطرح می شود که پیامدهای منفی خروج آمریکا از افغانستان بر منافع ملی روسیه در آسیای مرکزی چیست؟ فرض اصلی این نوشتار آن است که منطقه آسیای مرکزی را باید مرکز بحران جهان در آینده و به عنوان مستعد ترین منطقه رشد بنیادگرایی اسلامی دانست که این امر هم پویایی امنیت منطقه را از بین خواهد برد و هم روسیه را با تهدیدات امنیتی جدیدی مواجه خواهد کرد. نویسندگان تلاش می کنند با به کار گرفتن نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای به اثبات فرضیه خود در این نوشتار بپردازند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - بررسی مشروعیت تحریمهای یکجانبۀ آمریکا پس از خروج از برجام بر اساس منشور ملل متحد
سیدحمید سیدتقی زاده لیلا رئیسی بشیر اسماعیلیچکیده ایالات متحده آمریکا در مورخ 18 اردیبهشت 1397 با اعلام رسمی ترامپ، از توافق هسته ای کشورهای عضو گروه 1+5 با ایران موسوم به برنامۀ جامع اقدامات مشترک خارج شد. در پی این امر وزارت خزانه داری آمریکا نیز نسبت به بازگرداندن تحریم های هسته ای ایران اقدام نمود. حال سئوال أکثرچکیده ایالات متحده آمریکا در مورخ 18 اردیبهشت 1397 با اعلام رسمی ترامپ، از توافق هسته ای کشورهای عضو گروه 1+5 با ایران موسوم به برنامۀ جامع اقدامات مشترک خارج شد. در پی این امر وزارت خزانه داری آمریکا نیز نسبت به بازگرداندن تحریم های هسته ای ایران اقدام نمود. حال سئوال اینجاست که این اقدام یکجانبۀ آمریکا به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل تا چه حد با منشور ملل متحد تناسب داشته و بر اساس منشور یاد شده مشروعیت دارد؟ از سوی دیگر در چهارچوب فرضیه نیز به نظر می رسد که با توجه به اینکه تحریم های یکجانبۀ آمریکا مواد متعددی از منشور ملل متحد را نقض می کند، این تحریم ها فاقد مشروعیت بر اساس منشور مذکور میباشد. لذا در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریۀ جامعۀ بین الملل به بررسی ابعاد این موضوع و آزمون فرضیه پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - ارزیابی سیاست خارجی باراک اوباما در منطقه شرق آسیا
محمدصادق بابکانچکیده آمریکا مدتهاست که خود را قدرت منطقه پاسیفیک میداند و هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از ایجاد یک قدرت بزرگ یا مجموعهای از قدرتها با هدف کنترل اوراسیاست. پیشتر، این مسئله در سال 2011.م سبب چرخش دولتاوباما از جنوب آسیا و خاورمیانه به منطقه آسیا-پاسیفیک شده أکثرچکیده آمریکا مدتهاست که خود را قدرت منطقه پاسیفیک میداند و هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از ایجاد یک قدرت بزرگ یا مجموعهای از قدرتها با هدف کنترل اوراسیاست. پیشتر، این مسئله در سال 2011.م سبب چرخش دولتاوباما از جنوب آسیا و خاورمیانه به منطقه آسیا-پاسیفیک شده بود. این مقاله سیاست خارجی آمریکا در آسیای شرقی را با تأکید بر تاریخ مشترک و چالشهای اخیر مورد بررسی قرار میدهد. همچنین روابط آمریکا را با چهار موجودیت سیاسی کلیدی یعنی ژاپن، جمهوری کره (کره جنوبی)، چین و تایوان بررسی میکند. هدف اصلی مقاله حاضر پاسخ به این پرسش کلیدی است که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در منطقه شرق آسیا چگونه قابل ارزیابی است؟ در پاسخ به پرسش مذکور فرضیه اساسی که مطرح میشود آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، آسیا بار دیگر به کانون توجه سیاست خارجی آمریکا درآمد و چرخش دولت اوباما به سمت آسیای شرقی را میتوان بارزترین نشانه اشغال از پیش فرض شده منطقه توسط آمریکا تلقی نمود که از نقش پر رنگ آسیا در سیاست خارجی این کشور حکایت داشت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هدف استراتژیک و اقتصادی آمریکا، مهار رشد و پویایی آسیاست و از منظر رویکرد واقعگرایی و منطق بازدارندگی، آمریکا به یقین تلاش خواهد کرد تا از خیزش چین به عنوان یک رقیب استراتژیک در شرق آسیا جلوگیری نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - سیاست خارجی روسیه و آمریکا نسبت به بحران سوریه
اکبر اشرفی امیر سعید بابازاده جودیبا گذشت زمان، بحران سوریه به یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی و امنیتی در منطقه تبدیل شده است. از سوی دیگر تحولات سیاسی سوریه عرصهای برای رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرده است. هر یک از این قدرتها رویکردهای متفاوتی در قبال سوریه بهکارگرفتهاند که رویک أکثربا گذشت زمان، بحران سوریه به یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی و امنیتی در منطقه تبدیل شده است. از سوی دیگر تحولات سیاسی سوریه عرصهای برای رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرده است. هر یک از این قدرتها رویکردهای متفاوتی در قبال سوریه بهکارگرفتهاند که رویکرد آمریکا و روسیه بهعنوان دو ابرقدرت جهانی اهمیت فراوانی دارد. از نگاه بیشتر تحلیلگران، سیاست خارجی آمریکا در برابر جنگ داخلی سوریه بسیار ابهامآمیز بوده است. ریشه این سردرگمی به استراتژی مبهم و نامشخص سیاست خارجی آمریکا در رابطه با رویارویی با بیداری اسلامی مربوط میشود که سردرگمی در سیاست خارجی را در سطوح منطقهای و بینالمللی بهوجود آورده است. روسیه نیز در تحولات سوریه از حکومت اسد حمایت کرده و تقریباً با یک خط سیر کمنوسان موضع خود را دنبال کرده است. موضع روسیه در قبال تحولات سیاسی کشورهای عربی منطقه با نوعی شک و تردید آمیخته بوده و جابهجایی حکومتها در منطقه را در شرایط کنونی چندان به نفع سیاست خاورمیانهای خود ندیده و آن را برهم زننده ثبات منطقه میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - جی استریت، لابی نوظهور در ایالات متحده آمریکا
احمد بخشایش اردستانی محمد شاهدیچکیده در ایالات متحده آمریکا هیچ محدودیتی برای انجمن سازی برای مقاصد سیاسی وجود ندارد. عضویت در انجمن ها در آمریکا نسبت به دیگر نقاط جهان بسیار بیشتر است. بنابراین با توجه به ساختار آن، جایگاه لابی ها به عنوان گروهای ذی نفوذ و تاثیرگذار بر روند تصمیم گیری کاملا قانونی أکثرچکیده در ایالات متحده آمریکا هیچ محدودیتی برای انجمن سازی برای مقاصد سیاسی وجود ندارد. عضویت در انجمن ها در آمریکا نسبت به دیگر نقاط جهان بسیار بیشتر است. بنابراین با توجه به ساختار آن، جایگاه لابی ها به عنوان گروهای ذی نفوذ و تاثیرگذار بر روند تصمیم گیری کاملا قانونی و آشکار است، در این میان یهودیان توانسته اند از این فرصت استفاده کنند و جایگاه و قدرت خویش را در میان رقبای خود افزایش دهند تا جایی که تمامی تصمیم گیریها باید از فیلتر لابی های یهودی (که در راس آن صهیونیسم بین الملل قرار دارد) بگذرد و نظارت کامل بر روند تصمیم گیری های داخلی و خارجی با نفوذ و تاثیرگذاری بر کنگره، کاخ سفید، اتاق های فکر و دیگر مراکز تاثیر گذار در روند تصمیم گیری داشته باشد. البته آقای ج. د بوش در سال 2002 اعلام کرد که در سال 2005 دولت فلسطینی در چارچوب دو دولت تاسیس خواهد شد. و زمانیکه این خواسته عملی نشد بار دیگر بوش اعلام کرد که در سال 2008 این خواسته را تحقق خواهد داد که بار دیگر اتفاق نیفتاد. در دو سال آخر دوره بوش فرآیندی شکل گرفت تحت عنوان آناپولیس که بحث دو دولت را در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار داد که به عنوان راه حلی برای بحران خاورمیانه شناخته شد و سپس این طرح به شورای امنیت رفت و در چارچوب قطعنامه 1850 به تصویب رسید. این طرح با روی کار آمدن اوباما به عنوان برنامه سیاسی انتخاب شد. در این میان از سال 2008 پرزیدنت اوباما با شعار تغییر بر سرکار آمد، وی تاکید داشت کلید صلح خاورمیانه حل مسئله اسراییل و فلسطین است و از همان ابتدا به دنبال حل این مسئله برآمد چرا که با حل آن می توانست بر بحران های داخلی و خارجی ایالات متحده از قبیل بحران مالی، مشکلات داخلی، خروج از عراق و افغانستان وتغییر نگاه افکار عمومی جهان بخصوص منطقه خاورمیانه به ایالات متحده آمریکا فائق آید. در این میان لابی از دل آیپک بزرگترین لابی یهود (لابی جدید تاسیس جی استریت[1]) ظهور می کند که به تفکرات آقای اوباما بسیار نزدیک است و با شعار صلح طلبی، مذاکره و ایجاد دو دولت اسراییل و فلسطینی قد علم می کند. در ادامه سعی شده به علل ظهور، جایگاه، اقدامات و نوع نگاه این لابی جدید تاسیس مورد بررسی قرار گیرد. [1]. J-Street تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - استراتژی آمریکا در افغانستان و تأثیر آن برامنیت ملی ایران
محمد توحیدفام فرهاد پایدارچکیده ایران کشوری پر اهمیت در خاورمیانه می باشد. اهمیت استراتژیک تنگه هرمز، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، همسایگی با پاکستان و عراق و از همه مهمتر داشتن مرزهای طولانی با افغانستان از جمله عواملی است که استراتژی آمریکا را تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر مسئله تروریس أکثرچکیده ایران کشوری پر اهمیت در خاورمیانه می باشد. اهمیت استراتژیک تنگه هرمز، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، همسایگی با پاکستان و عراق و از همه مهمتر داشتن مرزهای طولانی با افغانستان از جمله عواملی است که استراتژی آمریکا را تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر مسئله تروریسم، مواد مخدر و سایر عوامل، روابط بین این دو کشور را با اهمیت تر می سازد و هرگونه اقدام آمریکا در کشورهای همسایه ایران ، خصوصاً در افغانستان متوجه امنیت ملی ایران می باشد. پس از 11 سپتامبر، مبارزه با تروریسم موجب همگرایی اکثر کشورها با آمریکا شده است. مسائل مهمی در منطقه وجود دارد که باعث می شود ایالات متحده در سیاست دراز مدت خود به آن توجه کند. جمعیت ایران و افغانستان به اضافه سهم عمده ای که این کشورها در اقتصاد جهانی به خود اختصاص داده اند و نیز هسته ای شدن منطقه (که ایران هم اخیراً به آن پیوسته است) همه دلایلی است که موجب شده است عمق استراتژیک ایران و افغانستان در اختیار ایالات متحده باشد تا از این طریق تحولات و تأثیرگذاری این دو کشور را در معادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی جهانی تحت نظر داشته باشد. تعامل یا تقابل با قدرتهای رقیب می تواند تا اندازه قابل توجهی در تدوین سیاست خارجی آمریکا تأثیر بگذارد. این بهترین فرصت برای ایالات متحده است تا با حضور خویش در این منطقه استراتژیک، منافع دراز مدت خویش را پیگیری و با مبارزه ریشه ای با تروریسم و کشت و قاچاق مواد مخدر در جهت اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و دموکراتیزه کردن منطقه، رویای حکومت جهانی لیبرال دموکراسی را به حقیقت نزدیکتر کند. این مقاله به بررسی و تحلیل استراتژی آمریکا در افغانستان و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - تاثیر چپ گرایی نوین در آمریکای لاتین بر مناسبات سیاسی امنیتی این کشورها با ایالات متحده آمریکا
ملک تاج خسروی احمد سندگٌلچکیده تحولات سیاسی رخ داده در دهه اخیر در آمریکای لاتین، خصوصا با روی کار آمدن رهبرانی نظیر هوگو چاوز در ونزوئلا، لولا داسیلوا در برزیل، اوومورالس در بولیوی، رافائل کورره آ در اکوادور و ظهور سایر رهبران چپگرای این منطقه، به همراه رویکرد مستقلانه ای که این کشورها در قبا أکثرچکیده تحولات سیاسی رخ داده در دهه اخیر در آمریکای لاتین، خصوصا با روی کار آمدن رهبرانی نظیر هوگو چاوز در ونزوئلا، لولا داسیلوا در برزیل، اوومورالس در بولیوی، رافائل کورره آ در اکوادور و ظهور سایر رهبران چپگرای این منطقه، به همراه رویکرد مستقلانه ای که این کشورها در قبال سیاستهای ایالات متحده اتخاذ کرده اند و در صدد به چالش کشیدن سیطره سیاسی امنیتی آمریکا در منطقه آمریکای لاتین، برآمده اند، انگیزه ای شد تا این مسئله،تحت عنوان " تاثیر چپگرایی نوین در آمریکای لاتین بر مناسبات سیاسی امنیتی این کشورها با ایالات متحده آمریکا "،در این مقاله مورد بررسی قرار گیرد. بدین جهت، ضمن تشریح سیاستها و طرحهایی نظیر دکترین مونروئه، عملیات کندور، طرح آلکا که آمریکا در راستای سیاستهای نئو لیبرالیستی خود در این منطقه به اجرا گذاشته بود، به مطالعه چرایی و چگونگی ظهور دولتهای چپگرای مخالف ایالات متحده آمریکا در این منطقه پرداخته و تاثیراتی را که این رویکرد متفاوت از گذشته، بر روابط سیاسی امنیتی این کشورها با ایالات متحده آمریکا، گذاشته است، مورد مداقه قرار می گیرد که در همین راستا، اتخاذ سیاست ها و رویکرد چپ های نو در این منطقه، از طرفی، عامل اصلی همگرایی منطقه ای و تشکیل اتحادیه هایی نظیر آلبا و اوناسور قلمداد شده و از طرفی دیگر، باعث حضور رقبای سیاسی امنیتی آمریکا نظیر روسیه، چین، اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران در منطقه آمریکای لاتین شده است. آنچه که کاهش نفوذ سیاسی امنیتی ایالات متحده آمریکا را در منطقه ای که این کشور، درگذشته ای نه چندان دور، حیاط خلوت خود می نامید، به دنبال داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - استنادپذیری عهدنامه مودت 1955 درباره تحریمهای غرب علیه ایران
سیدحسن میرفخرائی صادق پیریچکیده عهدنامه مودت بین دولت ایران و ایالات متحده در سال 1955 منعقد شده است. این عهدنامه باتوجه به این که حقوق و تعهداتی را برای دو طرف قرارداد ایجاد میکند و با استناد به اینکه لغو و یا خاتمه این عهدنامه از سوی هیچکدام از طرفین،خواسته و یا اجرا نشده و همچنین در د أکثرچکیده عهدنامه مودت بین دولت ایران و ایالات متحده در سال 1955 منعقد شده است. این عهدنامه باتوجه به این که حقوق و تعهداتی را برای دو طرف قرارداد ایجاد میکند و با استناد به اینکه لغو و یا خاتمه این عهدنامه از سوی هیچکدام از طرفین،خواسته و یا اجرا نشده و همچنین در دعاوی متقابل دو طرف نیز مورد استناد دول مذبور و همچنین دیوان بینالمللی دادگستری بوده است لاجرم این عهدنامه قابلیت لازمالاجرایی و همچنین استناد دو کشور فوقالذکر را در دعاوی متقابل آینده نیز دارا میباشد. این مقاله با بررسی مفاد معاهده و با توجه به کنوانسیون وین و همچنین بررسی پروندههای ایران و آمریکا در دیوان بینالمللی دادگستری ابتدا قابلیت استناد به این عهدنامه و لازمالاجرا بودن آن در روابط طرفین را نشان داده، و سپس با سنخشناسی تحریمهای آمریکا علیه ایران، نشان می دهد که این تحریمها نقض مفاد مندرج در عهدنامه مودت میباشد لذا باتوجه به این عهدنامه میتوان به استیفای حقوق در دیوان بینالمللی دادگستری پرداخت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - مطالعه تطبیقی استراتژی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در مقابله با تروریسم
اردشیر سنائیبا به قدرت رسیدن نومحافظه کاران در آمریکا و متعاقب حمله تروریستی به برج های سازمان تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001- به عنوان تأثیرگذارترین حادثه تروریستی و نقطه عطفی در روابط بین¬الملل- مقوله تروریسم به یکی از مهمترین دستورکارهای امنیتی تبدیل شد. در واقع تروریسم بعد أکثربا به قدرت رسیدن نومحافظه کاران در آمریکا و متعاقب حمله تروریستی به برج های سازمان تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001- به عنوان تأثیرگذارترین حادثه تروریستی و نقطه عطفی در روابط بین¬الملل- مقوله تروریسم به یکی از مهمترین دستورکارهای امنیتی تبدیل شد. در واقع تروریسم بعد از 11سپتامبر خود به عاملی در جهت شکل دهی به سیاست خارجی برخی کشورها تبدیل شده و در عرصه سیاست بین الملل هرکشوری براساس ارزشها و هنجارهای مدنظر خود به مقابله با تهدیدات نامتقارن و تروریسم پرداخته، استراتژی خاصی را اتخاذ نموده و در همین راستا در آمریکا پس از 11سپتامبر دکترین جنگ علیه تروریسم و مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی توسط نومحافظه کاران تدوین گردید. اتحادیه اروپا هم راهبرد مقابله با تسلیحات کشتار جمعی را به تصویب سران اتحادیه رساند. این امر سبب شد تا قدرتهای بزرگ به ائتلاف ضد تروریسم بپیوندند. در راستای مبارزه با تروریسم، حملات تروریستی 11سپتامبر شرایط و بستر لازم را برای آمریکا جهت حمله به افغانستان در سال 2001 و متعاقباً حمله به عراق در سال 2003 بدون همراهی و مشارکت کشورهای اتحادیه اروپا بویژه فرانسه و آلمان و با بی¬اعتنایی به سازمان ملل فراهم کرد که این مسأله مهمترین شکاف در روابط فراآتلانتیکی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در زمینه مبارزه با تروریسم را بوجود آورد. این مقاله در صدد مطالعه تطبیقی استراتژی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در مقابله با تروریسم می¬باشد. واژگان¬کلیدی: استراتژی، تروریسم، چندجانبه گرایی، یکجانبه گرایی، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - سیاست خارجی امریکا وناکامی اوباما درتحقق شعارها و وعده های انتخاباتی
محمدعلی خسروی اصغر ایمانیچکیده این مقاله به بررسی تاثیر دولت باراک اوباما بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با استراتژی شعار تغییر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و با توجه به نظریات احزاب محافظه کار و نومحافظه کار واندیشه های لیبرالیستی غرب تحت تاثیر ونفوذ صهیونیست های افراطی ویهودیان سرمایه أکثرچکیده این مقاله به بررسی تاثیر دولت باراک اوباما بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با استراتژی شعار تغییر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و با توجه به نظریات احزاب محافظه کار و نومحافظه کار واندیشه های لیبرالیستی غرب تحت تاثیر ونفوذ صهیونیست های افراطی ویهودیان سرمایه دار در سیاست های هژمونی آمریکا درخارج از مرزهای این کشور پرداخته است. همچنین دولت جدید آمریکا با توجه به عدم موفقیت درشعارهای انتخاباتی با نگاه تغییر در سیاست خارجی دولت اوباما ناگزیر شده است، برخی از اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده را از رویکرد یک جانبه گرایانه به رویکردی چند جانبه گرایانه یا به اصطلاح، همان دیپلماسی هوشمند زورگویانه تغییر دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - بررسی رابطه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در پرتو فرهنگ راهبردی
سهیل گودرزی احمد سلطانی نژاد مصطفی زهرانی محسن اسلامیچکیده تشریح الگوهای حاکم بر رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تبیین چرایی بروز وضعیت کنونی میان دو کشور از رهگذر رهیافتهای متعارف سیاست خارجی و سیاست بینالملل به پژوهشهایی ناکارآمد و ناکافی میانجامد. تشر أکثرچکیده تشریح الگوهای حاکم بر رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تبیین چرایی بروز وضعیت کنونی میان دو کشور از رهگذر رهیافتهای متعارف سیاست خارجی و سیاست بینالملل به پژوهشهایی ناکارآمد و ناکافی میانجامد. تشریح واقعیتهای تاریخی برای تبیین این وضعیت و یا استفاده از تحلیلهای مبتنی بر نگرشهای واقعگرایانه، اگرچه برای شناخت وضعیت کلی نه جنگ نه صلح کنونی مفید هستند، اما گویای چرایی تداوم وضعیت و فراتر از آن عدم ادامه و تسری همکاریهای مقطعی نیز نیستند. تحلیل این مناقشه و خصومت دامنهدار میان ایران و آمریکا از یکسو مستلزم توجه به ساختارهای مادی قدرت و تضاد ژئوپلتیک میان دو کشور بوده و از سوی دیگر لاجرم میباید بر بنیانهای شناختی و غیرمادی کنش هر یک از دو دولت مذکور متمرکز شود. بهنظر میرسد چهارچوب فرهنگ راهبردی بهعنوان الگویی که در عین توجه به کنش عینی و قابل محاسبه میتواند الگویی کارآمد برای مطالعه ابعاد و علل مناقشه میان ایران و آمریکا باشد. بر این اساس مقاله پیش رو با عنایت به وجوه پر رنگ امنیتی مناقشه مذکور بر آن است که از رهگذر مطالعه مقایسهای عناصر و مؤلفههای فرهنگ راهبردی دو کشور، تصویری دقیقتر از مناقشه ایران و آمریکا به دست دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - تغییر و تداوم در سیاست خاورمیانهای آمریکا از سال 2017-2001
زهرا باقری حسین دهشیار سیدمحمد طباطبایی محمد یوسفی جویباریچکیده این مقاله به تغییر و تداوم در سیاست خاورمیانه ای آمریکا در دوران ریاست جمهوری بوش، اوباما و مقطعی از دوران ترامپ تا سال 2017 می پردازد. رویکرد ترامپ در سیاست خارجی از واقع گرایی فاصله زیادی دارد و از بعد سیاست خارجی ملی گرا است. دیدگاه های ترامپ نشان می دهد که وی أکثرچکیده این مقاله به تغییر و تداوم در سیاست خاورمیانه ای آمریکا در دوران ریاست جمهوری بوش، اوباما و مقطعی از دوران ترامپ تا سال 2017 می پردازد. رویکرد ترامپ در سیاست خارجی از واقع گرایی فاصله زیادی دارد و از بعد سیاست خارجی ملی گرا است. دیدگاه های ترامپ نشان می دهد که وی در مقایسه با دو رییس جمهور گذشته امریکا یعنی جرج دبلیو بوش و باراک اوباما رویکرد متفاوتی را در عرصه بین المللی مطرح می کند. در حالی که جرج دبلیو بوش بر جنبه ابرقدرتی امریکا با تأکید بر عناصری مانند یک جانبه گرایی، حمله پیش دستانه و حتی تغییر رژیم در منطقه خاورمیانه تأکید داشت، اوباما چندجانبه گرایی، بهره گیری از قدرت هوشمند و کاربرد دیپلماسی را به عنوان ابزارهای مهمی برای حفظ رهبری امریکا در خاورمیانه تلقی می کرد؛ اما ترامپ با نفی عمده رویکردهای گذشته عملاً به نادیده گرفتن مسئولیت های بین المللی امریکا تأکید داشته و از جمله عنوان می کند که وی فقط رییس جمهور امریکاست و نه رهبر جهان. تصور غالب و اولیه ای که از شعار "نخست آمریکا" وجود دارد، بازگشت ایالات متحده به درون مرزهای خود و احتمالاً نوعی انزواطلبی می باشد. بنابراین اندیشه برتری آمریکا میتواند در فضای الگوی سیاسی و راهبردی دونالد ترامپ انعکاس داشته باشد. در این راستا براساس رویکرد واقع گرایی به بررسی تغییر و تداوم در سیاست خاورمیانه ای آمریکا پرداخته شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - عملکرد یکجانبه گرایانه ایالات متحده و اتحادیه اروپا در عرصه بین الملل
مهدی اشتری دکتر علی پور قصاب امیری دکتر فخرالدین ابوئیهدولتها استانداردها و قوانین خاص خود را در داخل کشور وضع و در محدوده قلمرو خود آنها را به اجرا می گذارند، اما زمانی که محدوده اجرا یا اثرگذاری تصمیمات به سطح بین المللی رود، در حالی امکان مداخله و اظهارنظر در وضع و تثبیت قوانین و هنجارها را در سطح فراملی نداشتهاند، یکج أکثردولتها استانداردها و قوانین خاص خود را در داخل کشور وضع و در محدوده قلمرو خود آنها را به اجرا می گذارند، اما زمانی که محدوده اجرا یا اثرگذاری تصمیمات به سطح بین المللی رود، در حالی امکان مداخله و اظهارنظر در وضع و تثبیت قوانین و هنجارها را در سطح فراملی نداشتهاند، یکجانبهگرایی رخ می دهد. ایالات متحده نیز بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی به همراه کشورهای اروپای بویژه غربی یکه تاز عرصه بین المللی شده اند که پس از مدتی با بروز حوادث مختلف در نقاط گوناگون دست به مداخلات سیاسی، حقوقی، نظامی و اقتصادی زده، نقض حقوق بین المللی را بطور آشکار سبب شده اند در صورتی که بر اساس اصل عدم مداخل در امور داخلی کشورها که سازمان ملل کشورها را متعهد بدان نمود هیچ کشوری حتی آمریکا که نقش هژمون دارد و یا اتحادیه اروپا نمی تواند در امور سایر نقاط دخالت نماید مگر در یک شرایط استثنایی که بحث حقوق بشردوستانه مطرح باشد و آن هم باید با مجوز شورای امنیت نه بطور یکجانبه گرا و خودسرانه باشد در حالی که آمریکا آشکارا قوانین تجارت بین المللی را نقض می کند، مداخله نظامی را در نقاط مختلف جها خودسرانه رقم می زند، نهادهای سیاسی-حقوقی داخلی کشورها را محکوم می کند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - نقش جمهوری اسلامی ایران در بازدارندگی حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس بعد از 11 سپتامبر
علی اصغر غفاری چراتی حسن خداوردی گارینه کشیشیان سیرکییکی از موضوعاتی که همواره بر امنیت ملی ایران تاثیرگذار بوده است، حضور نظامی مداخلهجویانه آمریکا در خلیج فارس است. این کشور امروزه بزرگترین تهدید برونمنطقهای در منطقه خلیج فارس بر علیه امنیت ملی ایران میباشد. ایران نیز همواره در جهت حفظ و ارتقای توان بازدارندگی خود د أکثریکی از موضوعاتی که همواره بر امنیت ملی ایران تاثیرگذار بوده است، حضور نظامی مداخلهجویانه آمریکا در خلیج فارس است. این کشور امروزه بزرگترین تهدید برونمنطقهای در منطقه خلیج فارس بر علیه امنیت ملی ایران میباشد. ایران نیز همواره در جهت حفظ و ارتقای توان بازدارندگی خود در قبال حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس تلاش نموده است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش میباشد که نقش جمهوری اسلامی ایران در بازدارندگی حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس چه میباشد؟ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جهت آزمون فرضیه و روش کتابخانهای و فیشبرداری برای گردآوری دادهها و بهرهبرداری از گزارههای نظریه موازنه تهدید، این نتیجه حاصل گردید که جمهوری اسلامی ایران ضمن بهرهبرداری بهینه از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود در منطقه خلیج فارس، با توسعه قدرت دریایی، هوایی، زمینی و موشکی خود در کنار بهره-برداری از راهبرد جنگهای نامتقارن و استفاده از نیروهای نیابتی و همچنین پیگیری دیپلماسی رفاقت با کشورهای منطقه خلیج فارس، به دنبال عملی ساختن استراتژی عدم دسترسی در منطقه خلیج فارس بوده است تا ضمن ایجاد یک موازنه تهدید موثر در برابر تهدیدات حضور نظامی آمریکا، قدرت بازدارندگی خود را در مقابل این کشور به خصوص در عرصه نظامی ارتقا بخشد. اقدامات جمهوری اسلامی ایران باعث تقویت امنیت ملی این کشور و در مقابل چالشی جدی برای حضور موثر نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - نقش و جایگاه آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده آمریکا: با تأکید بر عملکرد آن در قبال ایران
محمد رضا دهشیری مهدی طاهریتوجه به ظرفیت دانشگاهها و ظرفیتهای آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی امری حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که از آن به دیپلماسی آکادمیک یاد میکنند. میتوان گفت برای کشورهایی همچون ایران که ظرفیت قابل توجهی در بخش دانشگاهی و علمی دارند، این مسئله حائز اهمیت بوده و لزوم أکثرتوجه به ظرفیت دانشگاهها و ظرفیتهای آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی امری حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که از آن به دیپلماسی آکادمیک یاد میکنند. میتوان گفت برای کشورهایی همچون ایران که ظرفیت قابل توجهی در بخش دانشگاهی و علمی دارند، این مسئله حائز اهمیت بوده و لزوم توجه جدی به آن وجود دارد. توجه به تجارب جهانی در استفاده از ظرفیت آموزش عالی در راستای دیپلماسی فرهنگی و سیاستگذاری در این خصوص میتواند به سریعتر پیمودن مسیر کمک نماید. امروزه با بینالمللی شدن آموزش عالی و نیز تسهیل ارتباطات جهانی ناشی از فرایند جهانی شدن، استفاده از ظرفیتهای نظام آموزش عالی بهمثابه ابزار تأثیرگذار در جهت کسب منافع ملی و افزایش قدرت نرم توسط کشورهای جهان بهویژه کشورهای توسعه یافته، روزبهروز بیشتر شده است. کشورهای مختلف جهان به فراخور قدرت اقتصادی و فرهنگی خود، روی برنامههای مبادلات فرهنگی و آموزشی سرمایهگذاری زیادی کردهاند. شاخصترین و موفقترین کشورها در این زمینه ایالات متحده آمریکا است. از طریق برنامههای دیپلماسی فرهنگی مانند تبادلات دانشجویی و بورسیههای تحصیلی، پروژههای بینالمللی آموزشی برای دیدارکنندگان خارجی، برنامههای سخنرانی، بازدیدهای ترتیب داده شده برای خبرنگاران، توسعه زبان انگلیسی و...، ایالات متحده در حال انتقال ارزشها و اصول اخلاقیاش است. در این زمینه، ایالات متحده آمریکا، دو مزیت اصلی دارد؛ یکی زبان انگلیسی و دیگری کیفیت نظام آموزش عالی. تازهترین آمار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد از تعداد دانشجویان خارجی در دانشگاههای دنیا حاکی از آن است که این کشور، مقصد اصلی دانشجویان جهان به شمار میرود. در این راستا شناخت تجربیات و عملکرد کشورهای پیشرو در زمینه بهکارگیری نظام آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود برای کشوری با ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت خواهد بود. در این مقاله در صدد پاسخ به این پرسشیم که ایالات متحده آمریکا چگونه از ظرفیت های آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود بویژه در قبال ایران استفاده می نماید؟ فرضیه ما بر این است که این کشور با استفاده از ابزارهای دانشگاهی و جذابیت های علمی خود، توانسته است بیشترین مبادلات آموزشی را در سطح جهان داشته باشد و از این طریق ضمن انتقال ارزش های خود به دانشگاهیان، قدرت نرم خود را افزایش دهد. تفاصيل المقالة