تجربه ی جریان بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله ی سنگ سیاه، الگویی برای احیاء بافت های تاریخی
محورهای موضوعی : مطالعات برنامه ریزی شهری و منطقه ایمجتبی ملکیان بهابادی 1 , سعید زنگنه شهرکی 2 * , بهامین سادات بدیهی 3
1 - دانشآموخته، کارشناسی ارشد شهرسازی، رئیس هیات مدیره و مدیر بخش شهرسازی مهندسین مشاور نگارستان ماهور، شیراز، ایران
2 - استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
3 - دانشآموخته، کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، شیراز، ایران
کلید واژه: بافت تاریخی, بازآفرینی, بازآفرینی فرهنگمبنا, محلهی سنگ سیاه, ارائهی الگو,
چکیده مقاله :
بافت تاریخی هر شهر نه تنها گنجینهی ماندگار فرهنگی و هنری آن شهر است، بلکه بخش مهمی از ماهیت آن شهر را در دل خود دارد؛ میتوان گفت که حفاظت از این بافت در اصل حفاظت از ماهیت شهر است. در نتیجه تاکنون روشهای گوناگونی جهت حفظ و نگهداری این بافتها ارائه شده است. هدف از این پژوهش تبیین چگونگی مداخلهی جریان بازآفرینی فرهنگمبنا در بافتهای ناکارآمد شهری و ارائه الگویی جهت حفاظت پویا از بافتهای تاریخی با بهرهگیری از دیدگاههای این تفکر است. در این راستا، نه تنها به بررسی رویکردهای موجود در بازآفرینی پرداخته شده، بلکه با تحقیق در مورد یکی از بازآفرینیهای موفق در بافت تاریخی شیراز (محلهی سنگ سیاه) الگویی تلفیقی با نگرش فرهنگمبنا ارائه شده است. برای رسیدن به این هدف از روشهای میدانی و کتابخانهای استفاده شده است که مهمترین آنها مطالعهی اسناد بالادستی، مشاهده در محل و انجام مصاحبه با 17 نفر از افراد دخیل در بازآفرینی محلهی سنگ سیاه بود. الگوی به دست آمده شامل ده مرحله است که جوانب اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را پوشش میدهد. این مدل نهتنها در نظریه تمام جوانب را پوشش داده، بلکه در عمل نیز کارایی خود را ثابت کرده و به دلیل ماهیت منطعف خود این امکان را فراهم میکند که در سایر شهرها و بافتهای تاریخی نیز مورد استفاده قرار گیرد. اهمیت این پژوهش را میتوان در دو نکته مورد توجه قرار داد. یکی بررسی جوانب بازآفرینی فرهنگ مبنا با هدف کاربری کردن این رویکرد و نجات آن از نگرشی صرفا شعاری در برنامهریزیشهری. و دیگری ارائه الگویی جهت اجرای روند بازآفرینی فرهنگمبنا در محلات شهری با رویکردی منعطف و دربرگیرنده ابعاد مختلف.
The historical fabric of any city is not only a cultural and artistic treasure of that city but also preserves an important part of the essence of that city in its heart. It can be said that the protection of this texture is essentially the protection of the city's identity. As a result, various methods have been proposed to preserve and maintain these fabrics. This study aims to explain how the culture-led regeneration process intervenes in the dysfunctional urban fabric. Another aim is to provide a model for dynamic protection of historical fabric, using the perspectives of this method. In this regard, not only the existing approaches in regeneration have been studied, but also by researching one of the successful regenerations in the historical fabric of Shiraz (Sang-e Siah neighborhood), an integrated model with a culture-led approach has been presented. Field observation and library research have been used to achieve this goal, the most important of which have been: studying of high-level documents, field observation, and interviews with 17 individuals involved in the regeneration of Sange-E-Siah neighborhood. The resulting pattern consists of ten steps which cover the social, economic, and physical aspects. This model covers all aspects of theory, moreover proves its efficiency in practice, and due to its flexible nature, it is possible to be used in other cities and historical fabrics as well.The importance of this essay can be mentioned in two points: First, it Examines aspects of culture-led regeneration to apply this approach and rescues it from a purely slogan-oriented approach in urban planning. Second, providing a model for implementing the process of culture-led regeneration in urban neighborhoods with a flexible approach which includes various dimensions.
_||_