این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای نارسانظم‎جویی هیجانی در رابطه بین توان بدرفتاری مادر با کودک و مؤلفههای صبر انجام شد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از مادران بوشهری بود که فرزندان آنها در سال تحصیلی 97-1396در مقطع پیشدبستانی ثبتنام شده بودند. این شرکتکنندگان با چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای نارسانظم‎جویی هیجانی در رابطه بین توان بدرفتاری مادر با کودک و مؤلفههای صبر انجام شد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از مادران بوشهری بود که فرزندان آنها در سال تحصیلی 97-1396در مقطع پیشدبستانی ثبتنام شده بودند. این شرکتکنندگان با روش نمونهبرداری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس صبر بزرگسالان (خرمایی، فرمانی و سلطانی، 1393ب)، مقیاس نارسانظم‎جویی هیجانی (برادلی و دیگران، 2011) و سیاهه توان بدرفتاری با کودک‎ـ‎فرم کوتاه (آندرسما، چافینز، مولینز و لیبرتون، 2005) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها بیانگر برازش مطلوب مدل مفروض و واسطهگری نسبی مؤلفههای نارسانظم‎جویی هیجان در رابطه بین صبر مادر و توان بدرفتاری او با کودک بود. تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم مؤلفههای صبر بر بدرفتاری با کودک نیز مورد بحث قرار گرفته است. مدل نهایی پژوهش بهصورت کلی بر ضرورت توجه به متغیر صبر در آموزش خانوادهها بهویژه مادران تأکید میکند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش مقایسة تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری و نشخوار خشم دانشآموزان و روش پژوهش تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری پژوهش را دانشآموزان پسر متوسطة اول شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند؛ 45 نف چکیده کامل
هدف این پژوهش مقایسة تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری و نشخوار خشم دانشآموزان و روش پژوهش تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری پژوهش را دانشآموزان پسر متوسطة اول شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند؛ 45 نفر از دانشآموزانی که نمرة متوسط به بالا در پرخاشگری داشتند با نمونهبرداری تصادفی خوشهای انتخاب و به شکل تصادفی گمارش شدند. برای اجرای مداخلات از پروتکل مدل عمومی پرخاشگری و پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی و برای جمع آوری دادهها از مقیاس پرخاشگری (باس و وارن، 2000) و مقیاس نشخوار خشم (ساکودولسکی، گلاب و کرومول، 2001) استفاده شد. نتایج آزمون چندمتغیری نشان داد، هر دو نوع مداخله تاثیر معنادار بر کاهش پرخاشگری و نشخوار خشم دارد. بین تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش پرخاشگری تفاوت معنادار وجود داشت، اما در کاهش نشخوار خشم تفاوت معنادار یافت نشد. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان از مدل عمومی پرخاشگری به عنوان روش مطلوب برای کاهش پرخاشگری و نشخوار خشم استفاده کرد.
پرونده مقاله