فهرس المقالات محمود امین لاری


  • المقاله

    1 - ارزیابی ویژگی‌های کشک پروبیوتیک در شرایط پر کردن داغ حاوی لاکتوباسیلوس ‌رامنوسوس ریزپوشانی شده
    بهداشت مواد غذایی , العدد 1 , السنة 9 , بهار 1398
    کشک یکی از محصولات تخمیری پرطرفدار در ایران می‌باشد، که به‌‌صورت داغ تولید و بسته‌بندی می‌گردد. به‌علت حساس بودن باکتری‌های پروبیوتیک به حرارت، تاکنون اقبالی جهت تولید کشک پروبیوتیک صورت نگرفته است. در این تحقیق از تکنیک ریز‌پوشانی اکستروژن دولایه توسط آلژینات و صمغ زود أکثر
    کشک یکی از محصولات تخمیری پرطرفدار در ایران می‌باشد، که به‌‌صورت داغ تولید و بسته‌بندی می‌گردد. به‌علت حساس بودن باکتری‌های پروبیوتیک به حرارت، تاکنون اقبالی جهت تولید کشک پروبیوتیک صورت نگرفته است. در این تحقیق از تکنیک ریز‌پوشانی اکستروژن دولایه توسط آلژینات و صمغ زودو بر روی باکتری لاکتوباسیلوس ‌رامنوسوس انجام شد و مؤلفه‌های اسیدیته، رنگ، بافت، ویژگی‌های حسی و زنده‌مانی باکتری پروبیوتیک مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که اسیدیته تا روز 60 در نمونه شاهد ثابت و در حدود 211 درجه دورنیک و در نمونه پروبیوتیک در حدود 193 درجه دورنیک و از روندی ثابت برخوردار بود. باکتری آزاد اضافه‌ شده به نمونه کشک، بعد از پروسه پرکردن داغ، ماندگاری نداشت ولی نمونه حاوی دانک تا روز چهاردهم نگهداری، از استاندارد حد مجاز لازم برای محصول پروبیوتیک برخوردار بود. در روز شصت، مؤلفه‌های حسی، نظر کلی، طعم، قوام و دل‌پذیری در نمونه کشک شاهد دارای امتیاز بالاتری نسبت به کشک پروبیوتیکی بود. EΔ‌ در کشک شاهد 8/4 و در کشک پروبیوتیک 62/2 بود. به‌غیر از پیوستگی، سایر مؤلفه‌های بافتی در کشک شاهد و حاوی دانک در ابتدای مدت نگه‌داری افزایش یافت و در طول مدت نگه‌داری نسبتاً ثابت ماند. زنده‌مانی باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس ریزپوشانی شده دولایه، در حداقل تعداد مجاز log cfu/ml 6، برای محصول پروبیوتیک، 14 روز بود و مدت زمان ماندگاری کشک شاهد 60 روز بود. لذا این تکنیک می‌تواند به‌عنوان یک روش مؤثر در ماندگاری باکتری پروبیوتیک در کشک به‌کار رود تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مقایسه روش الکتروفورز موئینه ای با آشکارساز جذبی با روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا برای اندازه گیری مقدار هیستامین در محیط کشت میکروبی
    بهداشت مواد غذایی , العدد 1 , السنة 8 , بهار 1397
    هیستامین یکی از شاخص های مهم فساد باکتریایی در مواد غذایی است که می تواند موجب مسمومیت در مصرف‌ کنندگان شود. بنابراین شناسایی و اندازه گیری مقدار هیستامین در مواد غذایی از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. در این تحقیق، دو روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) به‌عنوان أکثر
    هیستامین یکی از شاخص های مهم فساد باکتریایی در مواد غذایی است که می تواند موجب مسمومیت در مصرف‌ کنندگان شود. بنابراین شناسایی و اندازه گیری مقدار هیستامین در مواد غذایی از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. در این تحقیق، دو روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) به‌عنوان روش مرجع و الکتروفورز موئینه ای با آشکار ساز جذبی (CZE) برای اندازه گیری مقدار هیستامین تولیدی در محیط کشت TSB با هم مقایسه شدند. برای این منظور محیط کشت با سوش استاندارد مولد هیستامین استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس TYH1 و دو سوش استافیلوکوکوس کاپیتیس و استافیلوکوکوس کارنوسوس دارای ژن هیستیدین دکربوکسیلاز تلقیح شد. زمان مهاجرت در روش CZE و زمان بازداری در روش HPLC برای هیستامین به‌ترتیب 4/5 و 0/12 دقیقه به‌دست آمد. منحنی استاندارد در محدوده µg/ml 200- 25/6 به‌صورت خطی با هر دو با معادله رگرسیون y=0.000004x (r2=0.999) به‎دست آمد. مقدار هیستامین تولید شده توسط سه سوش باکتری و اندازه گیری شده با دو روش مذکور تفاوت آماری معنی داری نداشت و ضریب همبستگی بین یافته های به‌دست ‌آمده از دو روش 99/0 بود. با توجه به یافته های مشابه دو روش، روش CZE به‌دلیل عدم نیاز به آماده‌سازی نمونه، سادگی، حساسیت و کم‌هزینه بودن، به‌عنوان روشی مناسب برای اندازه گیری مقدار هیستامین در محیط های کشت میکروبی پیشنهاد می گردد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی اثر فرآیندهای میکروفیلتراسیون و باکتوفوگاسیون دوتایی و دمای نگهداری بر ویژگی‌های‌ میکروبی، شیمیایی، بافتی و حسی پنیر آنزیمی ایرانی
    بهداشت مواد غذایی , العدد 1 , السنة 10 , بهار 1399
    عوامل مختلفی موجب تغییرات طعمی و کیفی پنیر آنزیمی می‌شود. در این مطالعه از فرآیندهای مختلف شامل پاستوریزاسیون شیر خام و رتنتیت، میکروفیلتراسیون (MF)، باکتوفیوگاسیون دوتایی (DBF)، الترافیلتراسیون (UF). در غالب ۴ تیمار جهت ارزیابی کیفی، میکروبی، شیمیایی، بافتی و حسی پنیر أکثر
    عوامل مختلفی موجب تغییرات طعمی و کیفی پنیر آنزیمی می‌شود. در این مطالعه از فرآیندهای مختلف شامل پاستوریزاسیون شیر خام و رتنتیت، میکروفیلتراسیون (MF)، باکتوفیوگاسیون دوتایی (DBF)، الترافیلتراسیون (UF). در غالب ۴ تیمار جهت ارزیابی کیفی، میکروبی، شیمیایی، بافتی و حسی پنیر آنزیمی ایرانی به‌منظور بهبود کیفیت و بررسی ماندگاری محصول انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمارهایی که از DBF و MF استفاده شده بود، تعداد باکتری‌های مزوفیل کمتر بود (p < 0.05). در تمامی تیمارها با افزایش زمان از روز اول تا روز 21 تعداد کپک و مخمر افزایش داشت (p < 0.05). هم‌چنین در مورد میزان اسپور، اختلاف معنی‌داری در دمای 4 درجه سلسیوس وجود نداشت و در تیمارهایی که فرآیند باکتوفوگاسیون دوتایی انجام نشده بود میزان اسپور در این دما افزایش یافت. بعلاوه در طول مدت ماندگاری، اختلافی در میزان پروتئین وNPN وجود نداشت .میزان لاکتوز نمونه‌ها در طول نگهداری کاهش یافت. با توجه به ارتباط اسیدلاکتیک و اسیدیته ناشی از تخمیر لاکتوز و میزان لاکتوز نمونه‌ها، نتایج افزایش اسیدیته (کاهش pH) میزان مصرف لاکتوز را تأیید نمود. هم‌چنین آزمون سختی نمونه‌ها اختلاف معنی‌داری نداشت اما باگذشت زمان از روز 1 تا 21، سختی بافت نمونه‌های پنیر افزایش یافت (p < 0.05). این مطالعه نشان داد که استفاده از تکنولوژی سالم‌سازی باکتوفوگاسیون دوتایی، موجب بهبود کیفیت محصول نسبت به میکروفیلتراسیون شد. درنهایت استفاده هم‌زمان از چند فرآیند (تکنولوژی Hurdle)، در افزایش کیفیت و ماندگاری پنیر از طریق کنترل پارامترهای میکروبی و شیمیایی مؤثر بود و در آزمون حسی نیز بالاترین نمره ارزشیابی را نسبت به سایر تیمارها دریافت کرد. تفاصيل المقالة