فهرس المقالات Leila roufegari


  • المقاله

    1 - فعالیت ضدباکتریایی و آنتی‌اکسیدانی اسانس آویشن (Thymus vulgaris) و عصاره آبی دارچین (Cinnamomum verum) و نانوامولسیون‌های حاصل از آن‌ها
    بهداشت مواد غذایی , العدد 1 , السنة 12 , بهار 1401
    امروزه اسانس‌ها به‌عنوان ترکیبات آنتی‌اکسیدانی و ضدمیکروبی طبیعی، به‌طور فزاینده‌ای برای کنترل پاتوژن‌های غذایی و افزایش ایمنی مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، کاربرد اسانس‌ها در صنایع غذایی به‌دلیل حلالیت کم در آب، طعم شدید و فراریت بالا محدود است. ب أکثر
    امروزه اسانس‌ها به‌عنوان ترکیبات آنتی‌اکسیدانی و ضدمیکروبی طبیعی، به‌طور فزاینده‌ای برای کنترل پاتوژن‌های غذایی و افزایش ایمنی مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، کاربرد اسانس‌ها در صنایع غذایی به‌دلیل حلالیت کم در آب، طعم شدید و فراریت بالا محدود است. بنابراین، برای افزایش پراکندگی آب و جلوگیری از تخریب اسانس‌ها، می‌توان از نانوامولسیون‎ها استفاده کرد. در این مطالعه، دو نوع نانوامولسیون اسانس آویشن (TEO)، یکی با آب مقطر (NEO) و دیگری با عصاره آبی دارچین (NEOC) تهیه شد و خواص فیزیکی، ضد‌میکروبی و آنتی‌اکسیدانی اسانس، عصاره و نانوامولسیون‌ها تعیین گردید. نتایج نشان داد که میانگین اندازه ذرات نانوامولسیون‌های NEOC و NEO به‌ترتیب 2/728 و 4/162 نانومتر و شاخص PDI به‌ترتیب در 19/0 و 30/0 بود. ترکیبات پلی‌فنلی عصاره آبی دارچین، TEO، NEO و NEOC در محدوده 4/33 تا 9/104 میلی‌گرم معادل اسیدگالیک بر گرم و فعالیت آنتی‌اکسیدانی (DPPH) در محدوده 3/16 تا 4/66 درصد تعیین شد. ترکیبات فنلی و DPPH، TEO و NEOC بیشترین مقدار بود. اثرات ضدمیکروبی، NEO و NEOC در برابر استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم، به‌طور معنی‌داری بالاتر ازTEO و عصاره آبی دارچین بود. کمترین مقدار MIC و MBC ابتدا مربوط به NEOC و سپس مربوط به NEO بود که نشان‌دهنده حساسیت بیشتر میکروارگانیسم‌های مورد بررسی به نانوامولسیون‌ها است. بر اساس نتایج حاصله بیشترین فعالیت ضدمیکروبی و آنتی‌اکسیدانی مربوط به نانوامولسیون NEOC بود. لذا می‌توان از آن در محصولات غذایی برای جلوگیری از مسمومیت غذایی و برای درمان بیماری‌های ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم استفاده کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - کاهش آکریل‌آمید در سیب‌زمینی سرخ کرده تحت پیش تیمارهای مختلف (مقاله کامل تحقیقاتی)
    بهداشت مواد غذایی , العدد 1 , السنة 6 , بهار 1395
    آکریل‌آمید در طی فرایندهای حرارتی بالا در موادغذایی غنی از کربوهیدرات تشکیل می‌گردد. به‌دلیل اثرات سوء آن بر سلامتی انسان، پیشگیری و کاهش احتمال ایجاد این ترکیب در طی فرآوری مواد غذایی از جهت ایمنی مصرف‌کننده اهمیت زیادی دارد. با توجه به و مصرف بالای سیب‌زمینی سرخ‌کرده أکثر
    آکریل‌آمید در طی فرایندهای حرارتی بالا در موادغذایی غنی از کربوهیدرات تشکیل می‌گردد. به‌دلیل اثرات سوء آن بر سلامتی انسان، پیشگیری و کاهش احتمال ایجاد این ترکیب در طی فرآوری مواد غذایی از جهت ایمنی مصرف‌کننده اهمیت زیادی دارد. با توجه به و مصرف بالای سیب‌زمینی سرخ‌کرده و فراوانی آکریل‌آمید در آن، هدف این تحقیق، تعیین اثر پیش‌تیمارهای مختلف (آنزیم‌بری در آب مقطر، غوطه‌وری در محلول کلریدکلسیم (5/0 و 1 درصد) و پوشش‌دهی با کربوکسی متیل سلولز (1 درصد) بر کاهش آکریل‌آمید و ویژگی‌های حسی سیب‌زمینی سرخ‌شده می‌باشد. اندازه‌گیری محتوای آکریل‌آمید سیب‌زمینی‌های سرخ شده در 150 درجه سلسیوس به‌مدت 7 دقیقه، توسط کروماتوگرافی گازی با آشکارساز یونی شعله‌ای (GC-FID) صورت گرفت. نتایج نشان داد پیش‌تیمارها هر یک به تنهایی و به‌صورت ترکیبی به‌طور قابل‌توجهی از تشکیل آکریل‌آمید در نمونه‌ها به‌میزان متغیر 27 تا 90 درصد جلوگیری کردند. بیشترین کاهش آکریل‌آمید در نمونه‌های تهیه شده با ترکیب سه پیش‌تیمار مشاهده شد (P<0.05). نمونه آنزیم‌بری شده، غوطه‌وری شده در کلریدکلسیم 5/0 درصد و پوشش‌دهی شده با کربوکسی متیل سلولز نیز بالاترین امتیاز را از نظر ویژگی‌های حسی کسب کرد (P<0.05). به‌طورکلی اثرات متقابل تیمار های مورد بررسی بر روی مقدار آکریل‌آمید سیب‌زمینی های سرخ کرده معنی‌دار بود (P<0.05) و به‌نظر می‌رسد با تلفیق این روش ها، بتوان محصولی با سطح سلامتی بالاتری تولید کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تأثیر فعالیت باکتری‌های لاکتیکی بر محتوای اسید لینولئیک کنژوگه و اندیس آتروژنیک کره
    بهداشت مواد غذایی , العدد 4 , السنة 2 , پاییز 1391
    در این تحقیق تاثیر فعالیت باکتری های لاکتیکی از قبیل لاکتوباسیلوس بولگاریکوس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس (استارتر ترموفیل)، لاکتوکوکوس لاکتیس (زیرگونه های لاکتیس و کرموریس، لوکونوستوک مزنتروئیدیس زیرگونه سیترووروم به همراه لاکتوکوکوس لاکتیس زیرگونه دی استی لاکتیس (استارتر أکثر
    در این تحقیق تاثیر فعالیت باکتری های لاکتیکی از قبیل لاکتوباسیلوس بولگاریکوس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس (استارتر ترموفیل)، لاکتوکوکوس لاکتیس (زیرگونه های لاکتیس و کرموریس، لوکونوستوک مزنتروئیدیس زیرگونه سیترووروم به همراه لاکتوکوکوس لاکتیس زیرگونه دی استی لاکتیس (استارتر مزوفیل)، هم چنین لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس کازئی و بیفیدوباکتریوم لاکتیس به صورت مجزا و نیز مخلوط با هم بر روی میزان اسیدهای چرب اشباع، اسید لینولئیک کنژوگه و اندیس آتروژنیک کره مورد بررسی قرار گرفت. خامه های تخمیرشده با این باکتری‌ها برای تهیه کره استفاده شد و آنالیز اسیدهای چرب با گاز کروماتوگرافی نشان داد، که کاربرد استارتر ترموفیل و مخلوط منجر به کاهش نسبت اسیدهای چرب اشباع به غیر اشباع گردید. در صورتی که که اسید لینولئیک کنژوگه در کره تهیه شده با لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بالاتر بود. کره های تهیه شده با استارتر ترموفیل پایین ترین میزان اندیس آتروژنیک را دارا بودند. ارزیابی حسی تفاوت معنی داری (05/0p>) در رنگ و وضعیت ظاهری نشان نداد. اما کره‌های تهیه شده با استارتر ترموفیل و مزوفیل طعم مناسب تری در مقایسه با نمونه‌های تهیه شده با لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس کازئی و بیفیدوباکتریوم لاکتیس داشتند. نتایج نشان داد، امکان کاهش تأثیرات نامطلوب تغذیه‌ای کره با به‌کارگیری باکتری‌های لاکتیک وجود دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بهینه‌سازی فرآوری حرارتی عسل با استفاده از ارزیابی خصوصیات فیزیکی‌شیمیایی و محتوای هیدروکسی متیل فورفورال
    بهداشت مواد غذایی , العدد 4 , السنة 7 , پاییز 1396
    هیدروکسی متیل فورفورال (HMF) یکی از ترکیبات تشکیل شده درنتیجه فرآیند حرارتی و نگهداری عسل بوده و طبق استاندارد کدکس حداکثر مجاز آن در عسل ppm40 تعیین شده است. در این تحقیق، تأثیر دمای حرارت‌دهی (۵۵، ۶۵ و ۷۵ درجه سلسیوس)، زمان حرارت‌دهی (۱۰، ۲۰ و ۳۰ دقیقه) و همچنین دمای أکثر
    هیدروکسی متیل فورفورال (HMF) یکی از ترکیبات تشکیل شده درنتیجه فرآیند حرارتی و نگهداری عسل بوده و طبق استاندارد کدکس حداکثر مجاز آن در عسل ppm40 تعیین شده است. در این تحقیق، تأثیر دمای حرارت‌دهی (۵۵، ۶۵ و ۷۵ درجه سلسیوس)، زمان حرارت‌دهی (۱۰، ۲۰ و ۳۰ دقیقه) و همچنین دمای مختلف نگهداری (۲۵ و ۴۰ درجه سلسیوس) طی سه ماه بر مبنای روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. تأثیر متغیرهای ذکر شده بر روی خصوصیات فیزیکی شیمیایی (فاکتور های رنگی Lab، pH و رطوبت) و محتوای HMF (طیف‌سنجی با اسپکتروفتومتر) در نمونه‌های عسل تیمار شده مطالعه و مدل های پیش بینی برای هر یک محاسبه گردید و نتایج یافته ها در زمان های ۴۵ و ۹۰ روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد دما و زمان فرآیند حرارتی و نگهداری روی pH، رطوبت و رنگ تأثیرگذار نبودند در حالی‌که دمای نگهداری تأثیر خود را بر روی شاخص L و a نشان داد. محتوای HMF تحت تأثیر تمام متغیرهای مورد بررسی قرار گرفت به‌نحوی که میزان آن به‌طور معنی داری با افزایش فرآیند حرارتی و نگهداری بیشتر گردید. در بین نمونه های مورد بررسی میزان HMF در نمونه حرارت دیده در دمای 75 درجه سلسیوس به‌مدت 20 دقیقه و نگهداری در دمای 40 درجه سلسیوس به‌مدت 90 روز بیشتر از حد مجاز به‌دست آمد. میزان بهینه HMF تحت شرایط عملیاتی حرارت‌دهی در دمای ۵۵ درجه سلسیوس به مدت ۱۰ دقیقه و نگهداری تحت دمای ۲۵ درجه سلسیوس به‌مدت ۴۵ روز نتیجه گردید. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - ارزیابی امکان تولید پنیر سفید کم کلسترول بااستفاده از بتاسیکلودکسترین
    نوآوری در علوم و فناوری غذایی , العدد 1 , السنة 14 , بهار 1401
    پنیر سفید حاوی مقدار زیادی چربی اشباع شده و کلسترول می‌باشد که از جنبه تغذیه‌ای نامطلوب می‌باشد. در همین راستا هدف این پژوهش، کاهش کلسترول پنیر سفید آب نمکی توسط بتاسیکلودکسترین‌(.CDβ) و تعیین ویژگی‌های فیزیکی شیمیایی، بافتی و حسی محصول تولیدی بود. خامه تحت فرآیند أکثر
    پنیر سفید حاوی مقدار زیادی چربی اشباع شده و کلسترول می‌باشد که از جنبه تغذیه‌ای نامطلوب می‌باشد. در همین راستا هدف این پژوهش، کاهش کلسترول پنیر سفید آب نمکی توسط بتاسیکلودکسترین‌(.CDβ) و تعیین ویژگی‌های فیزیکی شیمیایی، بافتی و حسی محصول تولیدی بود. خامه تحت فرآیند کلسترول زدایی با مقدار 10 درصد.CDβ در دمای 35 درجه سانتی‌گراد و هم زدن با سرعت 800 دور در دقیقه به مدت 5/0 ساعت در مقیاس آزمایشگاهی قرار گرفت و سپس با اضافه شدن به شیر پس چرخ، عمل تهیه نمونه‌های آزمایشگاهی انجام شد. نتایج اندازه گیری میزان کلسترول نشان داد که تیمار با .CDβ توانست 63 درصد محتوای کلسترول پنیرها را کاهش دهد. در طی نگهداری پنیر، نمونه‌های تیمار شده با.CDβ از نظر pH، اسیدیته، درصد ازت محلول به ازت کل و لیپولیز با نمونه‌ شاهد تفاوت معنی‌داری داشتند. افزودن.CDβ منجر به کاهش سختی و صمغیت و افزایش پیوستگی پنیر تیمار شده نسبت به پنیر شاهد گردید ولی بر آدامسی بودن و الاستیسیته پنیر تاثیر معنی‌داری نداشت. نتایج ارزیابی حسی نیز نشان داد که.CDβ در عین حال که منجر به کاهش کلسترول و بهبود بافت پنیر می‌گردد، تاثیر قابل توجهی بر خواص حسی محصول نهایی نسبت به نمونه شاهد ندارد. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده استفاده از.CDβ برای کاهش کلسترول از پنیر سفید آب نمکی مناسب تشخیص داده شد. تفاصيل المقالة