پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش علوم اول ابتدایی بر مبنای نظریه آموزش مبتنیبر تخیل بر ادراک فعالیتهای کلاسی دانشآموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران انجام گرفت. روش پژوهش، کمی و از نوع نیمهآزمایشی، با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه کنترل بود و از روش نمونهگ چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش علوم اول ابتدایی بر مبنای نظریه آموزش مبتنیبر تخیل بر ادراک فعالیتهای کلاسی دانشآموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران انجام گرفت. روش پژوهش، کمی و از نوع نیمهآزمایشی، با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه کنترل بود و از روش نمونهگیری تصادفی و نمونهگیری بر اساس ملاکهای ورود استفاده شد. بدین صورت که از بین مدارس ابتدایی منطقه 11 شهر تهران به صورت تصادفی یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه انتخاب شد. سپس بر اساس ملاکهای ورود، 24 نفر از این دانشآموزان از هر یک از مدارس انتخاب و در دو گروه 12 نفره کنترل و آزمایش گمارده شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه ادراکات فعالیتهای کلاسی جنتری و همکاران (۲۰۰۲) بود. گروه آزمایش به مدت 1 ماه و در 4 جلسه، تحت جلسات آموزش علوم بر مبنای ابزارهای شناختی نظریه آموزش مبتنیبر تخیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش علوم برمبنای ابزارهای شناختی نظریه آموزش مبتنیبر تخیل سبب بهبود ادراک از فعالیتهای کلاسی در هر چهار مؤلفه علاقهمندی، چالشانگیزی، انتخابگری و لذت شد. این پژوهش، اهمیت استفاده از ابزارهای شناختی نظریه آموزش مبتنیبر تخیل در آموزش را به عنوان روشی مهم در بهبود ادراک دانشآموزان از کلاس درس آشکار ساخت. بنابراین معلمان علوم اول ابتدایی میتوانند از این راهنما در کلاس درس استفاده نمایند.
پرونده مقاله