این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین بازخوردهای ناکارآمد مادران با خودکارآمدی و سبکهای مقابله‎ای دانشآموزان دختر انجام شد. 400 نفر (200 دانشآموز دختر پیشدانشگاهی رشته علوم انسانی در مناطق نوزدهگانه آموزش و پرورش شهر تهران و 200 نفر مادران همان دختران) به روش خوشها چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین بازخوردهای ناکارآمد مادران با خودکارآمدی و سبکهای مقابله‎ای دانشآموزان دختر انجام شد. 400 نفر (200 دانشآموز دختر پیشدانشگاهی رشته علوم انسانی در مناطق نوزدهگانه آموزش و پرورش شهر تهران و 200 نفر مادران همان دختران) به روش خوشهای تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند با تکمیل فرم بلند مقیاس بازخوردهای ناکارآمد (بک و وایسمن، 1978)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (شرر و دیگران، 1982) و سیاهه سبکهای مقابلهای (بیلینگز و موس، 1981) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد بین بازخوردهای ناکارآمد مادران با خودکارامدی و راهبردهای مقابلهای دختران رابطه معنادار وجود دارد و نتایج تحلیل کانونی نشان داد که هر سه ریشه کانونی از لحاظ آماری معنادار بوده و 42درصد از تغییرات خودکارآمدی، 21درصد از تغییرات سبک مقابله‎ای مسئله‎محور و 19درصد از تغییرات سبک مقابله‎ای هیجان‎محور توسط بازخوردهای ناکارآمد تبیین می‎شود. بر این اساس می‎توان از بازخورد‎های ناکارآمد مادران به منزله یکی از عوامل پیش‎بینیکننده خودکارآمدی و راهبردهای مقابلهای دختران نام برد و در سطح سیاستگذاری، برنامهریزی و آموزشهای والدین مورد توجه قرار داد.
پرونده مقاله