هدف این پژوهش تبیین نقش واسطه ای یادگیری خودراهبر در رابطه بین باورهای فراشناختی و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان متوسطه دوم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه دانشآموزان متوسطه دوم شهر میاندوآب به تعداد ۶۱۰۰ نفر بود که از بین آنان با استفاده از چکیده کامل
هدف این پژوهش تبیین نقش واسطه ای یادگیری خودراهبر در رابطه بین باورهای فراشناختی و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان متوسطه دوم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه دانشآموزان متوسطه دوم شهر میاندوآب به تعداد ۶۱۰۰ نفر بود که از بین آنان با استفاده از جدول مورگان تعداد ۳۶۱ نفر به شیوه نمونه گیری خوشهای انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد شده باورهای فراشناخت ولز و همکاران، یادگیری خودراهبر گاگیلمینو و اهمالکاری تحصیلی سولومون و رودوبلوم بود. روایی (محتوا و سازه) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامهها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازهگیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها توسط نرمافزار spss و pls و با استفاده از آزمونهای همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که یادگیری خودراهبر در رابطه بین باورهای فراشناختی و اهمالکاری تحصیلی نقش معنا داری دارد (01/0>(p و رابطه سه مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی (05/0>(p، اعتماد شناختی (05/0>(p و خودآگاهی شناختی (01/0>(p با اهمالکاری تحصیلی و با نقش میانجی یادگیری خودراهبر منفی و معنی دار است. و رابطه دو مؤلفه باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر افکار و نیاز به کنترل افکار با اهمالکاری تحصیلی و با نقش میانجی یادگیری خودراهبر مثبت و معنی دار است (01/0>(p.در نهایت نتایج نشان داد یادگیری خود راهبر با اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی و معنی دار دارد(01/0>(p. بنابراین میتوان با تقویت باورهای فراشناخت مثبت در دانشآموزان و به تبع آن افزایش یادگیر خودراهبر زمینه کاهش اهمالکاری تحصیلی در آنان را نیز فراهم نمود.
پرونده مقاله