پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، نگرانی و حساسیت اضطرابی در افراد با نشانه های اختلالات اضطرابی انجام شد. طرح پژوهش حاضر تحقیق موردی منفرد بود، شرکت کنندههای پژوهش شامل 3 آزمودنی با نشانههای اختلالات اضطرابی با تشخیص روان پزشک مبنی بر داشت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، نگرانی و حساسیت اضطرابی در افراد با نشانه های اختلالات اضطرابی انجام شد. طرح پژوهش حاضر تحقیق موردی منفرد بود، شرکت کنندههای پژوهش شامل 3 آزمودنی با نشانههای اختلالات اضطرابی با تشخیص روان پزشک مبنی بر داشتن نشانههای اختلالات اضطرابی به روش نمونهگیری هدفمند به عنوان شرکتکنندگان آزمایش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه حساسیت اضطرابی، پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو بود. قبل از شروع مداخله، هر 3 شرکت کننده در یک جلسه مورد ارزیابی با ابزارهای پژوهش قرار گرفتند. سپس 8 جلسه یک ساعته به مدت دو بار در هفته مداخله درمان شناخت رفتاری بر روی نمونه اجرا شد. لازم به ذکر است که هر شرکت کننده در ابتدای هر جلسه پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. به منظور بررسی فرضیهها از آزمون شاخص های درصدی به صورت مطالعه موردی استفاده شد. نتایج حاصل از شاخص درصد بهبودی بلانچارد و اسکوارز نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، نگرانی و حساسیت اضطرابی در افراد با نشانه های اختلالات اضطرابی تأثیر دارد
پرونده مقاله
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشآموزان دارا چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشآموزان دارای نشانههای افسردگی، شهر تبریز در سال 1398 بودند، که اختلالات روانشناختی دیگر و مصرف داروهای ضدافسردگی نداشتند، که از بین آنها 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامههای طرحواره یانگ (فرم کوتاه، ویرایش سوم، 90 گویهای) و امید بزرگسالان اسنایدر و همکاران (1991)، برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش طی 16 جلسه تحت مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخلهای دریافت نکردند دادهها از طریق آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرایند جلسات مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی منجر به کاهش میانگین نمرات بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0P≤). با توجه به نتایج حاصل، میتوان مطرح کرد که مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی اثر مثبت دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطهای فراشناخت بین کارکردهای اجرایی و یادگیری خودتنظیم در دانشآموزان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه اول شهر ماکو به تعداد 5000 نفر بود. از ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطهای فراشناخت بین کارکردهای اجرایی و یادگیری خودتنظیم در دانشآموزان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه اول شهر ماکو به تعداد 5000 نفر بود. از این جامعه، تعداد 370 نفر به روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای با استفاده از فرمول اسلووین انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل آزمونهای دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST)، خودتنظیمی برای یادگیری (MSLQ) و باورهای فراشناختی (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. تحلیل دادهها نشان داد که مسیر مستقیم از کارکردهای اجرایی به یادگیری خودتظیم، و باورهای فراشناختی، و مسیر مستقیم از باورهای فراشناختی به یادگیری خودتنظیم از نظر آماری معنیدار بودند. همچنین، کارکرد اجرایی بصورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت به شیوه منفی یادگیری خودتنظیم را پیشبینی میکند. با توجه به نتایج میتوان مطرح ساخت که کارکردهای اجرایی بطور مستقیم و همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق فراشناخت نقش مهمی در یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دارد.
پرونده مقاله
هدف کلی از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای خودتنظیمی انگیزشی و آموزش مهارتهای هیجانی- اجتماعی بر سرزندگی تحصیلی، تابآوری و درگیری تحصیلی در دانشآموزان مقطع متوسطه دوره اول دارای عملکرد تحصیلی پایین ناحیه پنج تبریز میباشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نو چکیده کامل
هدف کلی از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای خودتنظیمی انگیزشی و آموزش مهارتهای هیجانی- اجتماعی بر سرزندگی تحصیلی، تابآوری و درگیری تحصیلی در دانشآموزان مقطع متوسطه دوره اول دارای عملکرد تحصیلی پایین ناحیه پنج تبریز میباشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان متوسطه دوره اول آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز میباشد از بین کل مدارس ناحیه 5 تعداد 19 مدرسه دارای عملکرد تحصیلی پایین بودند که از آنها به صورت نمونهگیری هدفمند سه مدرسه دارای کمترین میانگین پیشرفت تحصیلی انتخاب و از هر مدرسه 25 نفر دانشآموز بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای اندازهگیری شامل آزمون سر زندگی تحصیلی، آزمون تابآوری، آزمون درگیری تحصیلی میباشند. دو بسته آموزشی مهارتهای خودتنظیمی انگیزشی و مهارتهای هیجانی – اجتماعی بر روی دو گروه آزمایش اجرا شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که آموزشهای مبتنی بر مهارتهای خود تنظیمی انگیزشی بر سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه دوره اول تأثیر دارد. آموزشهای مبتنی بر مهارتهای هیجانی – اجتماعی بر سرزندگی تحصیلی، تابآوری و درگیری تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه دوره اول تأثیر دارد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تعیین نقش فراشناخت، فراحافظه و فراهیجان در پیشبینی یادگیری خودراهبر دانشآموزان بود. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 400 دانشآموز بودند که با روش نمونهگی چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین نقش فراشناخت، فراحافظه و فراهیجان در پیشبینی یادگیری خودراهبر دانشآموزان بود. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 400 دانشآموز بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه فراشناخت اونیل و عابدی (1996)، پرسشنامه فراحافظه ترویر و ریچ (2002)، پرسشنامه فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009) و مقیاس یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001) بودند. دادهها با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرمافزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که فراشناخت، فراحافظه و فراهیجان مثبت با یادگیری خودراهبر رابطه مثبت و معنادار و فراهیجان منفی با یادگیری خودراهبر رابطه منفی و معنادار داشت. همچنین، متغیرهای فراشناخت، فراحافظه و فراهیجان بهطورمعناداری توانستند 8/40 درصد از تغییرات یادگیری خودراهبر دانشآموزان را پیشبینی کنند و در این پیشبینی نقش فراحافظه بیشتر از سایر متغیرها بود (01/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برای بهبود یادگیری خودراهبر دانشآموزان میتوان برنامههایی برای افزایش فراشناخت، فراحافظه و فراهیجان مثبت و کاهش فراهیجان منفی طراحی و از طریق کارگاههای آموزشی آنها را اجرا کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازتوانی شناختی بر ظرفیت حافظه کاری دانشآموزان پایه سوم مبتلا به اختلال یادگیری خاص(خواندن) با تعدیلگری جنسیت انجام شد. مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت تعیین نمونه تح چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازتوانی شناختی بر ظرفیت حافظه کاری دانشآموزان پایه سوم مبتلا به اختلال یادگیری خاص(خواندن) با تعدیلگری جنسیت انجام شد. مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت تعیین نمونه تحقیق، از روش در دسترس استفاده شد و آزموننما که به عنوان ابزاری برای تشخیص مشکلات خواندن و نارساخوانی دانشآموزان پایه دبستان به کار میرود؛ در بین دانشآموزان پایه سوم شهر تبریز اجرا شد و دانش آموزانی که نمره بالاتر از میانگین پرسشنامه را بدست آورند به عنوان افراد دارای اختلال یادگیری خاص (خواندن) شناخته شدند و سپس از بین این دانشآموزان؛ 60 نفر(چهار گروه 15 نفره) به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش (دو گروه 15 نفره که یک گروه دختر و گروه دیگر پسر بود و تحت آموزش بازتوانی شناختی قرار گرفتند) و دو گروه کنترل جایدهی شدند. آموزش بازتوانی شناختی به وسیله نرمافزار آموزشی Smart Sound(برنامه رایانه ای 8 سطحی جهت بازتوانی شناختی در اختلال خواندن)، به گروه آزمایش ارائه شد و حافظه کاری با استفاده از آزمون کرچنر (1985) اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس عاملی چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد که بازتوانی شناختی موجب افزایش ظرفیت حافظه کاری دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص (خواندن) میشود و عامل جنسیت نقش تعدیلگر دارد. بدین ترتیب که بازتوانی شناختی در میان دختران بیشتر از پسران موجب افزایش ظرفیت حافظه کاری دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص (خواندن) میشود.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر با هدف ارایه مدل شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، برای شناسایی ویژگی ها و استانداردهای استادان دانشگاه انجام گرفت. روش تحقیق حاضر، از حیث هدف، کاربردی و از منظر شیوه اجرا، توصیفی ـ پیمایشی است. به منظور شناسایی چیستی شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، در این پژ چکیده کامل
تحقیق حاضر با هدف ارایه مدل شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، برای شناسایی ویژگی ها و استانداردهای استادان دانشگاه انجام گرفت. روش تحقیق حاضر، از حیث هدف، کاربردی و از منظر شیوه اجرا، توصیفی ـ پیمایشی است. به منظور شناسایی چیستی شایستگی اختصاصی استادان دانشگاه، در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی، با شناسایی 390 کد مفهوم، کدگذاری و دستهبندی آن ها در سه مرحله، در نهایت 69 شاخص اصلی، در 12 مؤلفه و سه بعد، تبیین و در ادامه با استفاده از تکنیک دلفی سه مرحله ای در بین 34 نفر از خبرگان علمی و اجرایی، این شاخص ها مورد جرح و تعدیل قرار گرفتند و به طور کلی 61 شاخص، شش مؤلفه و دو بعد تغییرات جزئی یا کلی نموده و از نتایج آن پرسشنامه ای استخراج و در اختیار استادان و خبرگان دانشگاهی تبریز قرارگرفت. مدل نهایی پژوهش به روش کمی از طریق آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و معیار افزونگی با نرم افزار Smartpls برای تعداد 108 نمونه، مورد سنجش قرار گرفت. معیار نیکویی برازش برای مدل نهایی معادل 683/0 بدست آمد که مقدار مناسبی است. در مدل نهایی، عامل های گروهی، سازمانی و فردی به ترتیب مقادیر عاملی 942/0، 880/0 و 820/0 را به خود اختصاص دادند و رابطه هر سه عامل با شایستگی اختصاصی استادان معنی دار بود. در عین حال شایستگی گروهی از بیشترین اهمیت برخوردار بود و عامل سازمانی در مرتبه دوم اهمیت واقع شد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر در سال 1399 و با هدف طراحی مدل ارزیابی بهرهوری دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانشرقی، با روش تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل استادان و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند. با رعایت قاعده نمونهگیری نظری و اشباع نظر چکیده کامل
پژوهش حاضر در سال 1399 و با هدف طراحی مدل ارزیابی بهرهوری دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجانشرقی، با روش تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل استادان و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند. با رعایت قاعده نمونهگیری نظری و اشباع نظری، 25 نفر به روش نمونهگیری غیرتصادفی از نوع هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. دادهها با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و با رویکرد سیستماتیک استراس و کوربین در سه مرحله، باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند و 943 کد باز و 144 کد محوری استخراج شد. برای عوامل مؤثر بر بهرهوری، 649 کد باز و 35 کد محوری استخراج شد. با دو استراتژی بررسی عضو و بازبینی خارجی ارزشمندی پژوهش تأیید شد. با انجام آزمون نسبت، چون میانگین محاسبه شده(21/4) در سطح اطمینان 99درصد (01/0=α) بزرگتر از میانگین نظری(3) بود، لذا اعتبار مدل کلی تأیید شد. همچنین میانگین محاسبه شده همه ابعاد مدل، در سطح اطمینان 95درصد (05/0=α)، بزرگتر از میانگین نظری بدست آمد و اعتبار همه ابعاد مدل تأیید شدند. نتایج نشان داد که شاخصهای ارزیابی بهرهوری دانشگاه، آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، فرهنگی و اعتبارات و امکانات میباشند. دانشگاه میتواند با رعایت بسترسازهای فردی، سازمانی و فراسازمانی، و رفع موانع ورودی، فرایندی و خروجی، از طریق راهبردهای درون سازمانی و برون سازمانی به پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی بهرهوری دست پیدا کند.
پرونده مقاله