این پژوهش با هدف تعیین مدل ساختاری تأثیر طرحوارههای ناسازگار اولیه بر تجربه آشفتگی روانشناختی از طریق تنظیم هیجان منفی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی براساس معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دوره متوسطه دوم شهر میان چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین مدل ساختاری تأثیر طرحوارههای ناسازگار اولیه بر تجربه آشفتگی روانشناختی از طریق تنظیم هیجان منفی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی براساس معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دوره متوسطه دوم شهر میاندوآب در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 4779 نفر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 399 نفر از دانشآموزان بود که با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای طرحواره‎های ناسازگار اولیه، تنظیم شناختی هیجان و مقیاس آشفتگی روانشناختی بود. تجزیه و تحلیل دادهها به وسیله نرمافزار Spss-26 و Amos-21 انجام شد. تحلیل دادهها نشان داد که مسیرهای مستقیم طرحوارههای ناسازگار اولیه به تنظیم هیجان منفی و آشفتگی روانشناختی و مسیر مستقیم تنظیم هیجان منفی به آشفتگی روانشناختی از نظر آماری معنیدار بودند (05/0>p). همچنین، مدل تأثیر طرحوارههای ناسازگار اولیه بر آشفتگی روانشناختی از طریق تنظیم هیجان منفی (05/0>p) از برازش متوسطی برخوردار بود. بهطورکلی با توجه به یافتههای پژوهش میتوان مطرح کرد که طرحوارههای ناسازگار اولیه به عنوان ساختارهای شناختی منجر به تشکیل باورهای غیرمنطقی شده و با ایجاد و تشدید فرایندهای تنظیم هیجان منفی موجب بروز و تداوم آشفتگی روانشناختی در نوجوانان گردند.
پرونده مقاله
هدف اصلی این مقاله تعیین تأثیر آموزش ایمنسازی روانی – اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی بر بهزیستی روانشناختی دانشآموزان متوسطه دوم شهرستان مهاباد است. پژوهش حاضر از روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه د چکیده کامل
هدف اصلی این مقاله تعیین تأثیر آموزش ایمنسازی روانی – اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی بر بهزیستی روانشناختی دانشآموزان متوسطه دوم شهرستان مهاباد است. پژوهش حاضر از روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه دوم شهرستان مهاباد بوده است. از بین دانشآموزان تعداد 30 نفر دانشآموز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان انتخاب شده دو گروه آزمایش و کنترل به میزان مساوی انتخاب شدند. موضوعات مورد آموزش (بسته آموزش 6 مهارت خودآگاهی هیجانی، جرأت ورزی، مشارکت، مسئولیتپذیری، احترام به خود و روابط اجتماعی) است که در قالب 12 جلسه از طریق سامانه شاد آموزش مجازی بهصورت زنده و ارسال فایلها برای دانشآموزان گروه آزمایش صورت گرفت. در این پژوهش برای جمعآوری اطلاعات موردنظر از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف و همکاران استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق براساس نتایج بدست آمده از بررسی فرضیات از آزمون شاپیرو-ویلک و تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که نمرات میانگین تعدیلشده میزان بهزیستی روانشناختی پس از اجرای آموزش ایمنسازی روانی اجتماعی بر اساس آموزههای مثنوی معنوی در افراد گروه مداخله بالاتر از میزان بهزیستی روانشناختی در افراد گروه کنترل میباشد. بهعبارتیدیگر، آموزش ایمنسازی روانی اجتماعی بر اساس آموزههای مثنوی معنوی برافزایش بهزیستی روانشناختی دانشآموزان تأثیر داشته است. با در نظر گرفتن مجذور اِتا، میتوان گفت که حدود 64 درصد این تغییرات ناشی از تأثیر مداخله یا آموزش ایمنسازی روانی اجتماعی بر اساس آموزههای مثنوی معنوی بوده است.
پرونده مقاله
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشآموزان دارا چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشآموزان دارای نشانههای افسردگی، شهر تبریز در سال 1398 بودند، که اختلالات روانشناختی دیگر و مصرف داروهای ضدافسردگی نداشتند، که از بین آنها 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامههای طرحواره یانگ (فرم کوتاه، ویرایش سوم، 90 گویهای) و امید بزرگسالان اسنایدر و همکاران (1991)، برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش طی 16 جلسه تحت مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخلهای دریافت نکردند دادهها از طریق آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرایند جلسات مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی منجر به کاهش میانگین نمرات بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0P≤). با توجه به نتایج حاصل، میتوان مطرح کرد که مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود بازدههای شناختی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی اثر مثبت دارد.
پرونده مقاله