مدگرایی از جمله مطرح ترین مسائل نوپدید اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود، یعنی نوعی از مصرف که نه برای رفع نیازهای زیستی بلکه برای اهداف اجتماعی صورت می گیرد. بر این اساس مطالعه حاضر با عنایت به نقش قابلتوجه مدگرایی درصدد است تا به تبیین جامعهشناختی مدگرایی از دید دا چکیده کامل
مدگرایی از جمله مطرح ترین مسائل نوپدید اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود، یعنی نوعی از مصرف که نه برای رفع نیازهای زیستی بلکه برای اهداف اجتماعی صورت می گیرد. بر این اساس مطالعه حاضر با عنایت به نقش قابلتوجه مدگرایی درصدد است تا به تبیین جامعهشناختی مدگرایی از دید دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی بپردازد. در این راستا با توجه به عرصه های گسترده مدگرایی در زندگی افراد چارچوب نظری تلفیقی براساس نظریه های زیمل، وبلن و بوردیو برای راهنمای کلی مسیر پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دختران دانشگاه خوارزمی است که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودهاند. از این تعداد 362 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفادهشده است. دادههای حاصل با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تیمستقل ، تحلیل واریانس و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای مدیریت بدن، اوقات فراغت و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با گرایش به مدگرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای اوقات فراغت و مدیریت بدن درمجموع 32 درصد از واریانس متغیر وابسته گرایش به مدگرایی را تبیین میکنند.
پرونده مقاله
فرهنگ، بستری است که تمام رفتارهای پایدار اجتماعی در درون آن صورت می گیرد. منظور از بستر، محیط غیرمادی ساخته شده انسانی است که شامل ارزش ها، باورها، آداب و رسوم و غیره است و مهمترین ویژگی آن پایداری و چسبندگی است و به رفتارهای پایدار انسان شکل می دهد. در حقیقت رفتارهای پ چکیده کامل
فرهنگ، بستری است که تمام رفتارهای پایدار اجتماعی در درون آن صورت می گیرد. منظور از بستر، محیط غیرمادی ساخته شده انسانی است که شامل ارزش ها، باورها، آداب و رسوم و غیره است و مهمترین ویژگی آن پایداری و چسبندگی است و به رفتارهای پایدار انسان شکل می دهد. در حقیقت رفتارهای پایدار انسان نتیجه فرهنگ خاصی است که دارد و تفاوت این رفتارها نتیجه تفاوت فرهنگ ها است. براین اساس مکاتب و نظریات گوناگونی به فرهنگ و زمینه های آنها پرداخته اند. در این مقاله ما در صدد برآمدهایم تا دو مکتب مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی را که ضمن تأثیر گذاری بر جریان های موجود در جامعه نقش مهمی را در این راه ایفا کرده اند، بررسی کنیم. براین اساس در ابتدا مکتب مطالعات فرهنگی معرفی شده است و در مرحله بعد به معرفی جامعه شناسی فرهنگی پرداخته ایم و در پایان مقایسهای بین دو مکتب مذکور از حییث تفاوت های دو مکتب ذکر شده است. دو مکتب فوق با وجود مشترکاتی مانند خاستگاه مارکسیستی و خاستگاه اروپایی دارای تفاوتهایی نیز با هم هستند این تفاوت ها عبارتند از نوع نگاه آن ها به فرهنگ، موضوع مورد مطالعه آن ها، تفاوت در مکان های جغرافیایی متفاوت و نوع رویکرد اتخاذ شده از طرف دو مکتب برای بررسی پدیده های اجتماعی. براین اساس این مکاتب اگرچه شباهت هایی باهم دارند اما از نظر هستی شناسی یعنی نوع نگاه آن ها به فرهنگ، معرفت شناسی و روش شناسی دارای تفاوت های اساسی با هم دیگر هستند.
پرونده مقاله