هدف کلی پژوهش، ارائه مدل رهبری اصیل در دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، اساتید دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک به تعداد 14نفر با روش نم چکیده کامل
هدف کلی پژوهش، ارائه مدل رهبری اصیل در دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، اساتید دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک به تعداد 14نفر با روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع انتخاب شدند.جامعه آماری در بخش کمی، مدیران و معاونین واحدها، دانشکدهها، مدیران گروهها و اساتید هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک به تعداد 1851 نفر تشکیل میدادند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 320 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای براساس واحد دانشگاهی انجام شد. برای گردآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته جهت شناسایی ابعاد رهبری اصیل استفاده شد. نتیجه بخش کیفی، تولید پرسشنامه خبرگان رهبری اصیل میباشد. برای گردآوری دادهها در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته رهبری اصیل دارای 91 سوال و 2 بعد فردی و سازمانی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رهبری اصیل در دانشگاههای علوم پزشکی کلان منطقه یک دارای دو بعد (فردی و سازمانی) است. بعد فردی و سازمانی هر دو دارای سه مولفه میباشند.
پرونده مقاله
چکیدههدف: هدف از از پژوهش حاضر بررسی نقش کارکرد های اجرایی(انتقال، بازداری، بروزرسانی، عملکرد پیوسته و برنامه ریزی- سازماندهی) در پیش بینی عملکرد یادگیری دانش آموزان ناتوان یادگیری بود. روش: به همین منظور تعداد 116 دانش آموز ناتوان یادگیری مقطع ابتدایی با روش نمونه گیری چکیده کامل
چکیدههدف: هدف از از پژوهش حاضر بررسی نقش کارکرد های اجرایی(انتقال، بازداری، بروزرسانی، عملکرد پیوسته و برنامه ریزی- سازماندهی) در پیش بینی عملکرد یادگیری دانش آموزان ناتوان یادگیری بود. روش: به همین منظور تعداد 116 دانش آموز ناتوان یادگیری مقطع ابتدایی با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: آزمون ویسکانسین، تکلیف پیچیده استروپ، آزمون برج لندن، آزمون حافظه فعال و آزمون عملکرد پیوسته. برای بررسی توان پیش بینی عملکرد تحصیلی از طریق متغیرهای مستقل پژوهش و تبیین واریانس عملکرد تحصیلی از مدل ساختاری لیزرل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که از میان کارکردهای اجرایی، متغیر بازداری پاسخ و حافظه فعال سهم بیشتری در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ناتوان یادگیری در حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی دارند. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی بازداری پاسخ، حافظه فعال به عنوان یک فعالیت شناختی در یادگیری خواندن، نوشتن و ریاضیات ضروری است. بنابراین توجه به ظرفیت و کارایی حافظه فعال و بازداری پاسخ یادگیرندگان بر کارامدی فرآیند آموزش و طراحی و ارائه مواد آموزشی که هدف نهایی همه آنها ایجاد، گسترش یا تسهیل یادگیری است، اثرات مثبت می گذارد.
پرونده مقاله
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خودگوییهای مثبت بر سرزندگی تحــصیلی و اضطراب امتحان دانش-آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر دارایاختلال یادگیری خاص سوم ا چکیده کامل
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خودگوییهای مثبت بر سرزندگی تحــصیلی و اضطراب امتحان دانش-آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر دارایاختلال یادگیری خاص سوم ابتدایی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 98- 97 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. بدین معنا که از 6 ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان، دو ناحیه و از این دو ناحیه شش مدرسه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. دانشآموزان پسر دارای اختلال یادگیری با پرسشنامه مشکلات یادگیری کلواردو انتخاب و با آزمون هوش وکسلر چهارم به لحاظ هوشی همگن شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پژوهش در دو مرحلهی پیش آزمون و پس آزمون به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب فیلیپس و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی پاسخ دادند جلسات آموزشی شامل ده جلسه نوده دقیقهای بر اساس نظریهی مایکنبام و با تاکید بر روش شناختی-رفتاریی بود. گروه کنترال تحت هیچ مداخلهای قرار نگرفتند. تجزیه تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوارایانس انجام شد. نتایج بیانکنندهی این مطلب است که آموزش خودگویی مثبت در کاهش اضطراب و بهبود سرزندگی تحصیلی دانشآموزان پسر تأثیر معنی دار (001/0 > p) داشته است. بر اساس نتایج آموزش خودگویی مثبت به دانشآموزان روش مناسبی برای بهبود سرزندگی تحصیلی، و کاهش اضطراب دانشآموزان پسر با اختلال یادگیری است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی با تاکید بر حل مسئله اجتماعی بر روی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه پنج استفاده شد. جامعۀ آماری در این بخش از پژوهش، خبرگان جامعۀ علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود که از سوابق اجرایی در س چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی با تاکید بر حل مسئله اجتماعی بر روی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه پنج استفاده شد. جامعۀ آماری در این بخش از پژوهش، خبرگان جامعۀ علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود که از سوابق اجرایی در سطوح تصمیمگیری برخوردار بوده و به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند. این گروه برای انجام بخش کیفی پژوهش انتخاب شد و در فرایند مصاحبه با استفاده از روش دلفی شرکت میکنند؛ روش نمونهگیری در بخش کیفی پژوهش حاضر بهصورت هدفمند بوداستراوس و کوربین (1990) کدگذاری باز را اینگونه توصیف میکنند "بخشی از تحلیل که مشخصاً به نامگذاری و دستهبندی پدیده از طریق بررسی دقیق دادهها مربوط میشود". به عبارت بهتر در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبهها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقهبندی میشوند. نتیجه این مرحله، تقطیر و خلاصه کردن انبوه اطلاعات کسبشده از مصاحبهها و اسناد به درون مفاهیم و دستهبندیهایی است که در این سؤالات مشابه هستند. نتایج نشان می داد که شناخت انسان ، نسبت مفاهیم با یکدیگر ، حل مسئله اجتماعی ، تعریف مفاهیم ، استدلال در مورد مفاهیم و تفکر انتقادی به ترتیب بالاترین بار عاملی و وزن عاملی را بر روی عامل مرتبه دوم مدل شش عاملی آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی دارند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های فرایند عدالت آموزشی در سازمان بانک مسکن بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده، کیفی بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل 194نفر از خبرگان و صاحبنظران صنعت بانکداری بود که با نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند، انتخاب شدند. تعداد نمونه ا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های فرایند عدالت آموزشی در سازمان بانک مسکن بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده، کیفی بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل 194نفر از خبرگان و صاحبنظران صنعت بانکداری بود که با نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند، انتخاب شدند. تعداد نمونه انتخاب شده، 23 نفر بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل اسناد و مرور کتابخانه ای و مصاحبههای نیمهساختار یافته بود. برای سنجش روایی، از روش تثلیت (مثلث سازی) برای سنجش روایی استفاده شد و برای محاسبه پایایی از روش باز آزمون استفاده شد که مورد تایید قرار گرفتند. روش تحلیل دادهها، کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی داده بنیاد بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مؤلفههای تشکیل دهنده عدالت آموزشی در بانک مسکن شامل؛ مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اخلاقی، تکنولوژیکی و همچنین، مؤلفههای تاثیرگذار بر عدالت آموزشی شامل؛ اخلاقمداری، صلاحیت حرفهای، برنامهریزی و ساختار سازمانی بودند. علاوه بر این، مؤلفه های اثرپذیر از واکاوی عدالت آموزشی شامل، مؤلفههای رضایت شغلی، اشتیاق شغلی و عملکرد شغلی بود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای افزایش خلاقیت دانشآموزان متوسطه دوره دوم شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا تلفیقی (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران و در بخش کمی دانشآموزان متوس چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای افزایش خلاقیت دانشآموزان متوسطه دوره دوم شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا تلفیقی (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران و در بخش کمی دانشآموزان متوسطه دوره دوم منطقه 4 شهر تهران به تعداد 1649 نفر بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی 50 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در بخش کمی 308 نفر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها با کمک مرور پیشینه، مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه محققساخته (21 گویه) جمعآوری که پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 86/0 بدست آمد. دادهها با روشهای آزمون تی تک نمونهای، تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بر اساس نظرات خبرگان از میان هفت عامل فردی، مدرسه، اجتماعی، محیط فیزیکی، محیط یاددهی- یادگیری، تربیتی و خانوادگی، فقط سه عامل فردی، خانواده و مدرسه بر خلاقیت تاثیرگذار بودند. همچنین، نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که از میان سه عامل مذکور بهترتیب عاملهای فردی و مدرسه بر خلاقیت تاثیرگذار بودند و مدل برازش مناسبی داشت. دیگر یافتهها نشان داد که میزان خلاقیت دانشآموزان پایینتر از حد متوسط است. با توجه به یافتهها از طریق بهبود عوامل فردی و مدرسه و شاخصهای مرتبط با آنها میتوان میزان خلاقیت دانشآموزان متوسطه دوره دوم را افزایش داد.
پرونده مقاله
توسعه حرفهای مدیران مدارس به دلیل نقش آن در توسعه حرفهای معلمان، بهبود فرایند یاددهی و یادگیری و موفقیت دانشآموزان ضرورتی اجتنابناپذیر است. هدف این پژوهش شناسایی مولفههای موثر بر شایستگی حرفهای مدیران مدارس از دید متخصصان آموزشوپرورش بود. مطالعه حاضر از نظر هدف ک چکیده کامل
توسعه حرفهای مدیران مدارس به دلیل نقش آن در توسعه حرفهای معلمان، بهبود فرایند یاددهی و یادگیری و موفقیت دانشآموزان ضرورتی اجتنابناپذیر است. هدف این پژوهش شناسایی مولفههای موثر بر شایستگی حرفهای مدیران مدارس از دید متخصصان آموزشوپرورش بود. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجر کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان آموزشوپرورش در سال تحصیلی 98-1397 بودند که تعداد 15 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از روش مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده و دادهها طبق رویکرد گراند تئوری با روشهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که مولفههای موثر بر شایستگی حرفهای مدیران مدارس شامل پنج مقوله اصلی و هفده مقوله فرعی (زیرمقوله) بود. مقولههای اصلی شامل مهارتهای انسانی (یک زیرمقوله شاخصهای انسانی)، مهارتهای ادراکی (یک زیرمقوله اکتساب مهارتهای ادراکی)، شاخصهای روانی و ذهنی- اخلاقی (دو زیرمقوله شاخصهای شناختی و ذهنی و اخلاقیات)، مهارتهای مدیریتی (یازده زیرمقوله مدیریت ارتباطات درونسازمانی، مدیریت ارتباطات برونسازمانی، رهبری فرایندهای یاددهی و یادگیری، برنامهریزی، رفتار سازمانی، نظارت بر پژوهش، منابع مالی و تجهیزات، توسعه کارکنان، نظارت بر تغییرات و تحولات درونسازمانی، ارزشیابی و کنترل و تخصص و مهارت فناوری) و دانش تخصصی (دو زیرمقوله دانش فنی و دانش عمومی) بودند. با توجه به نتایج، برنامهریزی برای بهبود شایستگی حرفهای مدیران مدارس بر اساس مقولههای اصلی و فرعی آن ضروری است، لذا با آموزش مقولههای اصلی و فرعی میتوان گام موثری در ارتقای شایستگی حرفهای آنان برداشت.
پرونده مقاله
اهداف: هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش اضطراب دانشجویان دختر دانشگاه آزاداسلامی واحد سبزاوربود. روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی واز لحاظ روش نیمه ازمایشی باطرح پیش ازمون وپس ازمون با گروه کنترل نابرابر ودوره پیگیری 3 ماهه بود. چکیده کامل
اهداف: هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش اضطراب دانشجویان دختر دانشگاه آزاداسلامی واحد سبزاوربود. روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی واز لحاظ روش نیمه ازمایشی باطرح پیش ازمون وپس ازمون با گروه کنترل نابرابر ودوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد واحد سبزوار در سال تحصیلی 97-96 با امارتقریبی 1800 نفر بود ند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس30 نفربرای نمونه انتخاب شدند و با روش همتاسازی در دوگروه آزمایش(15 نفر) وکنترل(15 نفر) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک و برای بررسی اثربخشی نیز از بسته آموزش مهارت های مثبت اندیشی که در 9 جلسه یک و نیم ساعته تنظیم شده بود استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل های آماری با استفاده از تحلیل کواریانس صورت گرفت ونشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی با اندازه اثر 0/331 درصد میزان اضطراب دانشجویان دختر را کاهش می دهد. بنابراین وجود تاثیرآموزش مهارت های مثبت اندیشی برکاهش میزان اضطراب در گروه ازمایش در سطح معناداری (p0/05<) تایید گردید. نتیجه گیری: در پایان جلسات درمان، دانشجویان در هر دو گروه یاد گرفتند برای دستیابی به خواسته های خود، هر یک از آن ها باید رفتارهای مسئولانه ای را انتخاب کنند که ضمن حفظ اصول اخلاقی و با به کارگیری اقدامات خوش بینانه ، صحیح و مسئولانه به خواسته های خود نیز برسند. آموزش مهارت های مثبت اندیشی باعث بوجود آمدن جو حمایتی و ایمن می شود که دانشجویان احساس پذیرفته شدن و امنیت روانی-عاطفی را می توانند تجربه نمایند که این امر سازگاری بیشتر و تعارض های کمتر را به ارمغان می آورد.
پرونده مقاله
یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی میزان موفقیت یا شکست نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است و بالا بردن پیشرفت تحصیلی و کاهش میزان افت تحصیلی آنان از مهمترین اهداف این نظام است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی نیازهای روانشناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط)، چکیده کامل
یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی میزان موفقیت یا شکست نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است و بالا بردن پیشرفت تحصیلی و کاهش میزان افت تحصیلی آنان از مهمترین اهداف این نظام است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی نیازهای روانشناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط)، راهبردهای یادگیری (عمیق و سطحی) و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در قالب یک الگوی علّی بود. دویست و هشتاد و پنج نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان سلماس با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و به پرسشنامههای راهبردهای یادگیری و نیازهای روانشناختی اساسی پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که الگوی آزمونشده از برازش مناسبی برخوردار بوده و 23 درصد از تغییرات پیشرفت تحصیلی، 14 درصد راهبردهای عمیق یادگیری و 13 از واریانس راهبردهای سطحی یادگیری را تبیین نمود. راهبردهای یادگیری عمیق تأثیر مثبت و معنیداری بر پیشرفت تحصیلی داشت. اما اثر راهبردهای سطحی یادگیری بر این متغیر منفی و معنیدار بود. نیاز به خودمختاری و شایستگی اثر مثبت و معنیداری بر راهبردهای عمیق یادگیری داشتند. اما اثر نیاز به ارتباط بر این متغیر معنیدار نبود. همچنین اثر نیاز به ارتباط بر راهبردهای سطحی یادگیری مثبت و معنیدار بود. یافتههای پژوهش نشان دادند که هم متغیرهای انگیزشی مانند نیازهای روانشناختی اساسی و هم متغیرهای شناختی مانند راهبردهای یادگیری نقش مهمی در پیشبینی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اهداف پیشرفت، ادراک از جّو مدرسه و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای می باشد. نمونه آماری شامل 300 نفر (140تیزهوش پسر و 160تیزهوش دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری تص چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اهداف پیشرفت، ادراک از جّو مدرسه و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای می باشد. نمونه آماری شامل 300 نفر (140تیزهوش پسر و 160تیزهوش دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازسه پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی وهمکاران (1998)، پرسشنامه ادراک از جّو مدرسه تریکت و موس (1973) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام وتیلور (1999) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری از جمله تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان پسر در مولفه اهداف تبحری و رویکردی اهداف پیشرفت از دانش آموزان دختر میانگین پایینی دارند ودراهداف اجتنابی دانش آموزان دختر از دانش آموزان پسر میانگین پایین تری داشتند، همچنین ادراک از جّو مدرسه و عملکرد تحصیلی پسران نسبت به دختران میانگین پایین تری را نشان داد، در نتیجه تمام متغیر های پژوهش (به جزء اهداف اجتنابی) دختران تیزهوش از عملکرد بهتری نسبت به پسران تیزهوش بر خوردار بودند. این تفاوت ها در سطح 05/0معنی داربود.
پرونده مقاله