موضوع مقاله حاضر بررسی نقش تعهد سازمانی در مشارکت اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی در فعالیتهای فرهنگی: مطالعه موردی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال میباشد. تعهد سازمانی عبارت از میزان نسبی همانندسازی با سازمانی خاص و یا دلبستگی به آن سازمان را تعهد سازمانی گ چکیده کامل
موضوع مقاله حاضر بررسی نقش تعهد سازمانی در مشارکت اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی در فعالیتهای فرهنگی: مطالعه موردی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال میباشد. تعهد سازمانی عبارت از میزان نسبی همانندسازی با سازمانی خاص و یا دلبستگی به آن سازمان را تعهد سازمانی گویند و در این مقاله به سه بخش تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر تقسیم میشود. نوع رابطه بین تعهد سازمانی و مشارکت اعضای هیئتعلمی در مشارکت آنها در فعالیتهای فرهنگی، بهعنوان هدف اصلی پژوهش تعیین شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی و از نظر روش تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری 365 نفر اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال (دانشکده مدیریت- علوم اجتماعی و دانشکده علوم انسانی) میباشد که حجم نمونه بر اساس جدول کرجس و مورگان به 191 نفر رسیده است و با استفاده از پرسشنامه به جمعآوری اطلاعات پرداخته است که بعد از تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده و از طریق آزمون کایاسکوئر و شدت ارتباط ضریب توافقی C، این فرضیهها که بین که تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر اعضای هیئتعلمی و مشارکت آنها در فعالیتهای فرهنگی دارد، به اثبات رسیده است. نتایج مقاله نشان میدهد بین تعهد عاطفی و تعهد مستمر اعضای هیئتعلمی و مشارکت آنها در فعالیتهای فرهنگی رابطه خیلی قوی و بین تعهد هنجاری و مشارکت آنان در فعالیتهای فرهنگی رابطه نسبتاً قوی وجود دارد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل توسعه حرفهای اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این پژوهش، کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، در بخش کتابخانه ای، اسناد بالادستی و اسناد کلیدی آموزش عالی و در بخش میدانی، اعضای هیئتعلم چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل توسعه حرفهای اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این پژوهش، کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، در بخش کتابخانه ای، اسناد بالادستی و اسناد کلیدی آموزش عالی و در بخش میدانی، اعضای هیئتعلمی، مدیران و مسئولین دانشگاه آزاد اسلامی بودند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمند با ملاک حداقل پانزده سال سابقه تدریس و پژوهش و مدیریت در دوره های مختلف تحصیلی انجام گردید. نمونهگیری با مشارکت 22 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، شامل دو بخش، بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش عالی در بخش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیهوتحلیل داده ها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل توسعه حرفه ای اعضای هیئتعلمی شامل 29 مؤلفه و 6 بعد (آموزشی، پژوهشی، اجرایی، فرهنگی، اخلاقی و خدماتی) می باشد. ضمنا مشارکت کنندگان بیشتر به ابعاد آموزشی، اخلاقی اشاره کردند، اما در اسنادبالادستی به ابعاد پژوهشی، خدماتی و فرهنگی بیشتر پرداخته شده بود. البته مؤلفه های ارائه خدمات تخصصی، نوآوری و ارزش های فرهنگی و اخلاقی، هم در اسنادبالادستی و هم از نظر مشارکت کنندگان مورد تاکید بودند.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی بالندگی اعضای هیئتعلمی با رویکرد مجازیسازی در دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان رضوی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود. از نظرروش، نظریۀ داده بنیاد در این پژوهش ملاک عمل واقع شد. جامعۀ آماری شامل مدیران و اساتید دانشگاهی و خبرگ چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی بالندگی اعضای هیئتعلمی با رویکرد مجازیسازی در دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان رضوی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود. از نظرروش، نظریۀ داده بنیاد در این پژوهش ملاک عمل واقع شد. جامعۀ آماری شامل مدیران و اساتید دانشگاهی و خبرگان در حوزه علوم رفتاری، رفتار سازمانی و منابع انسانی دانشگاههای آزاد اسلامی استان خراسان رضوی بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و بهکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبههایی نیمه ساختاریافته با 20 نفر بهعنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انجام شد. برای بررسی روایی و پایایی از روش گوبا و لینکن (1985) استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها در طی سه مرحلۀ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی حاکی از 250 کد اولیه، 39 کد ثانویه و 16 مقوله کلی است که در چارچوب مدلی پارادایمی شامل: شرایط علی (همبسته، فردی، سازمانی)، پدیده محوری (بالندگی حرفهای، بالندگی اخلاقی، بالندگی پژوهشی، بالندگی آموزشی)، اقتضائات (عوامل محیطی کلان، عوامل محیطی خرد)، شرایط میانجی (بهزیستی، توسعه منابع انسانی)، شرایط زمینهای (عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی) و پیامدها (بهبود عملکرد سازمانی، بهبود عملکرد فردی، بهبود عملکرد دانشجو)، تحلیلشده است.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تأثیر ادراک از عدم تعادل تلاش - پاداش بر تعارض کار - خانواده با نقش میانجیگری بهزیستی ذهنی انجام گرفت. تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارکنان رسمی و اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراس چکیده کامل
این پژوهش با هدف تأثیر ادراک از عدم تعادل تلاش - پاداش بر تعارض کار - خانواده با نقش میانجیگری بهزیستی ذهنی انجام گرفت. تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارکنان رسمی و اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد 700 نفر در سال 97 است که از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 248 نفر انتخاب و پرسشنامه توزیعگردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ عدم تعادل تلاش - پاداش (Sigrist, 2013)، پرسشنامۀ تعارض کار - خانواده (Carlson et al. 2000) و پرسشنامۀ بهزیستی ذهنی (Keyes et al. 2003) است. روشهای تجزیهوتحلیل اطلاعات تحقیق با استفاده از نرمافزار Spss25 و PLS_WARP6 بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که عدم تعادل تلاش - پاداش بر تعارض کار - خانواده (18/0p=)، عدم تعادل تلاش - پاداش بر بهزیستی ذهنی (41/0 -p=) و تعارض کار - خانواده بر بهزیستی ذهنی (29/0 - p=) تأثیرگذار است و بهزیستی ذهنی نقش میانجیگری در رابطه بین ادراک از عدم تعادل تلاش - پاداش بر تعارض کار - خانواده دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، کشف نیکبودی آکادمیک اعضای هیئتعلمی دانشگاه پیام نور استان فارس بود. این پژوهش از نوع کیفی و روش مورداستفاده، پدیدارشناسی هوسرلی بود. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه پیام نور استان فارس در رشتههای علوم انسانی، علوم پایه و چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، کشف نیکبودی آکادمیک اعضای هیئتعلمی دانشگاه پیام نور استان فارس بود. این پژوهش از نوع کیفی و روش مورداستفاده، پدیدارشناسی هوسرلی بود. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه پیام نور استان فارس در رشتههای علوم انسانی، علوم پایه و مهندسی بود که با رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش نمونهگیری معیار انتخاب شدند (با توجه به رویکرد اشباع نظری و در هجده امین مصاحبه ما اطلاعات جدیدی به دست آورده نشد در بیستمین مورد مصاحبه متوقف شد.) روش گردآوری دادههای این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای اعتباریابی دادهها از معیارهای اعتبارپذیری (از روش همسوسازی استفاده شد و سعی شده است با جمعآوری دادههای کافی از منابع چندگانه، این باورپذیری را ایجاد نمود) و اعتمادپذیری (این معیار در حقیقت به ثبات نتایج در زمان و شرایط مختلف اشاره دارد و معادل پایایی در تحقیق کمی است) استفاده شد. پس از کدگذاری دادهها از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده و مضمون فراگیر) برای تشکیل شبکه مضامین تجارب نیکبودی آکادمیک استفاده شد. نتایج نشان داد از ترکیب و ادغام کدهای پایه (علاقهمندی دانشجو به تحصیل، پژوهش درزمینۀ خلأ علمی، ایجاد حس اعتماد در دانشجو و...) و مضامین سازمان دهنده افزایشدهنده و مضامین سازماندهنده کاهشدهنده (مرتبط با تدریس، پژوهش، مشاوره و راهنمایی و خدمات اجتماعی) شکل گرفت. بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان دریافت که با توسعۀ مؤلفههای افزایشدهندۀ نیکبودی آکادمیک و جلوگیری از بروز مؤلفههای کاهشدهنده، میتوان انتظار داشت که اعضای هیئتعلمی دانشگاه پیام نور در انجام مسئولیتهای شغلی خود با بالاترین میزان اثربخشی و کارایی عمل نمایند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، تدوین الگوی جامع ارزشیابی کیفیت تدریس اساتید با روش پژوهشی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة آماری را اعضای هیئتعلمی تماموقت استخدام شده در دانشگاه رازی تشکیل دادند (224=N). برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده و کاربرد جدول بارتلت (132n=) بهره گرفته ش چکیده کامل
هدف این پژوهش، تدوین الگوی جامع ارزشیابی کیفیت تدریس اساتید با روش پژوهشی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة آماری را اعضای هیئتعلمی تماموقت استخدام شده در دانشگاه رازی تشکیل دادند (224=N). برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده و کاربرد جدول بارتلت (132n=) بهره گرفته شد. روایی ابزار با پانل متخصصین و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (83/0). در تحلیل دادهها، از آمارههای میانگین و انحراف معیار و روشهای آماری استنباطی شامل تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیون گامبهگام توسط نرمافزار SPSS14 استفاده شد. نتایج نشان داد که اساتید دانشگاه رازی از کیفیت موجود ارزشیابی چندان خرسند نیستند. مهمترین تهدیدکنندة ارزشیابی، سختگیری یا آسانگیری استاد، جدی نگرفتن فرمها و عدم دقت دانشجویان بود. روش و زمان مناسب ارزشیابی، افراد باصلاحیت برای ارزشیابی و شیوة مناسب در انعکاس نتایج، مهمترین پیشگوکنندههای کیفیت ارزشیابی بودند. پنج مقوله مناسب ارزشیابی شامل رفتار مدرس، مدیریت تدریس، خصوصیات شخصیتی، نوآوری در تدریس، توانایی پرورش روحیات، از تحلیل عاملی استخراج گردید. درنهایت، الگوی جامع کیفیت تدریس ارائه شد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مسائل موجود بر دانشپژوهی تدریس اعضای هیئتعلمی به واکاوی پدیده سایش با توجه به بافت حاکم بر دانشگاههای ایران پرداخته است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و بر اساس روش پژوهش نظریة دادهبنیاد (مبنایی)، با 19 عضو هیئتعلمی دارای چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مسائل موجود بر دانشپژوهی تدریس اعضای هیئتعلمی به واکاوی پدیده سایش با توجه به بافت حاکم بر دانشگاههای ایران پرداخته است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و بر اساس روش پژوهش نظریة دادهبنیاد (مبنایی)، با 19 عضو هیئتعلمی دارای مرتبه استادیاری و در دو حوزة علوم انسانی و مهندسی دانشگاههای جامع شهر تهران از طریق مصاحبههای عمیق نیمه ساختارمند به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونهگزینی با حداکثر تنوع انجام شده است. تحلیل دادههای حاصل درسه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. بر اساس یافتهها، پدیدة سایش در آموزش عالی ایران دارای ابعاد کلامی و اجتماعی است. این پدیده به دلیل شرایط سازمانی و فردی ظهور یافته (عوامل علّی) و به واکنشهایی چون اجتناب و تقابل (راهبرد) منجر شده است. این واکنشها تحت تأثیر پاسخ مسئولان، تابآوری (شرایط مداخلهگر)، ساختار و فرهنگ دانشگاهی (شرایط زمینهای) بروز پیدا کرده و به آسیبپذیری شغلی، فردی و اجتماعی (پیامد) منجر شدهاند. نتایج بیانگر آن است که، کارکرد آموزش در این بستر در سه سطح تدریس خوب (مبتنی بر تجربة فردی)، تدریس عالمانه (مبتنی بر تلفیق دانش محتوایی و پداگوژی) و دانشپژوهی آموزشی (نشر دانش مدرسی) تعریف شده است. از منظر اعضای هیئتعلمی با توجه به گسترة پدیدة سایش، فرایندهای تدریس مبتنی بر تجربة شخصی انجام میشود و بهطور سازماندهیشده، برنامههای توانمندسازی و نشر دانش مدرسی، پیشبینی نشده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی پرسشنامه 25 سؤالی سنجش انگیزش تدریس اعضای هیئتعلمی در آموزش عالی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ اعضای هیئتعلمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 97-1396 بود (621 نفر) که با روش نمونهگیری نسبتی، 244 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخ چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی پرسشنامه 25 سؤالی سنجش انگیزش تدریس اعضای هیئتعلمی در آموزش عالی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ اعضای هیئتعلمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 97-1396 بود (621 نفر) که با روش نمونهگیری نسبتی، 244 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. همسانی درونی پرسشنامه پژوهش از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 86/0 برآورد گردید. برای بررسی ساختار عاملی پژوهش، از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) در نرمافزار تحلیل ساختارهای لحظهای نسخۀ 23 استفاده شد. بهمنظور تحلیل نتایج، از دو گروه شاخص اصلی نیکویی برازش تطبیقی و مقتصد استفاده گردید. نتایج نشان داد که چهار عامل کارآمدی فردی، علاقه، تلاش و کارآمدی برونداد دارای وزنی معنیدار در تبیین سازه انگیزش تدریس اعضای هیئتعلمی هستند. همچنین دو زیرمقیاس کارآمدی فردی: زمینه و کارآمدی فردی: عمومی، دارای وزنی معنادار در تبیین سازه کارآمدی فردی هستند. بر این اساس، این پرسشنامه با حذف 6 سؤال، ابزار مطلوبی برای سنجش انگیزه تدریس اعضای هیئتعلمی در آموزش عالی ایران است و عوامل تلاش، علاقه، کارآمدی فردی و کارآمدی برونداد، به ترتیب بیشترین تأثیر را در سنجش انگیزش تدریس آنان دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر؛ کنکاشی پیرامون شاخصهای عملکرد آموزشی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، بهمنظور بازنگری آییننامهها و فرمهای ارتقاء و ارزشیابی اساتید با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی بود که بهمنظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از دیدگاه اعضای هیئتعلمی، دانشجویان و دانشآموخ چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر؛ کنکاشی پیرامون شاخصهای عملکرد آموزشی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، بهمنظور بازنگری آییننامهها و فرمهای ارتقاء و ارزشیابی اساتید با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی بود که بهمنظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از دیدگاه اعضای هیئتعلمی، دانشجویان و دانشآموختههای تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی بهره گرفته شد. روشهای چندمرحلهای طبقهای و در دسترس؛ معیار انتخاب اعضای نمونه و قاعده اشباع نظری نیز معیار اتمام نمونهگیری بود. پرسشنامه و اسناد و مدارک؛ ابزار گردآوری دادههای این پژوهش بودند و تحلیل دادهها با استفاده از جدول کدگذاری باز، شاخص مرکزی مُد و تحلیل سلسلهمراتب فازی (FAHP) صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان دادند که بیش از 80 شاخص برای ارزیابی عملکرد آموزشی اعضای هیئتعلمی دانشگاه وجود دارد که میتوان از آنها در فرمهای ارزیابی و آییننامههای ارتقاء، انتخاب استاد نمونه و موارد مشابه بهره برد و این شاخصها به لحاظ اهمیت بر اساس دو معیار میزان تکرارپذیری و حیاتی بودن؛ در 6 گروه از A تا F دستهبندی و وزندهی شدند. در مقایسه بین وضع موجود با وضع مطلوب مشاهده گردید که بیش از نیمی از شاخصهای مورد استفاده در سیستم فعلی ارزشیابی اساتید؛ متعلق به گروههای کماهمیت E و F هستند. همچنین شاخصهای مورد استفاده غالباً شاخصهایی هستند که مربوط به خروجی عملکرد اساتید بوده و کمیت عملکرد آنها را مورد سنجش قرار میدهند؛ بنابراین بهرهگیری بیشتر از شاخصهای سنجش کیفیت عملکرد اساتید با ضریب اهمیت بالا (شاخصهای گروههای A تا D) در سیستم ارزیابی و ارتقاء اعضای هیئتعلمی دانشگاه؛ ازجمله پیشنهادهای این پژوهش است.
پرونده مقاله
هدف:در این پژوهش الگوی اثربخشی منابع انسانی از منظر اعضای هیئتعلمی در دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجان شرقی طراحی شده است.
روش: روش پژوهش آمیخته(کیفی و کمی) و رویکرد پارادایمی نظریهپردازی داده بنیاد در سه مرحلهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی پیادهسازی و اجرا شده است چکیده کامل
هدف:در این پژوهش الگوی اثربخشی منابع انسانی از منظر اعضای هیئتعلمی در دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجان شرقی طراحی شده است.
روش: روش پژوهش آمیخته(کیفی و کمی) و رویکرد پارادایمی نظریهپردازی داده بنیاد در سه مرحلهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی پیادهسازی و اجرا شده است. با توجه به شرایط کفایت نمونهگیری و دستیابی به اشباع نظری پژوهش کیفی، هیجده نفر از میان اعضای هیئتعلمی دارای پستهای اجرایی دانشگاهی بهصورت هدفمند انتخابشده و با آنها مصاحبه شد. در بخش کمی پژوهش جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی و کارکنان اجرایی ارشد در استان آذربایجان شرقی بوده است که نمونه آماری پژوهش تعداد 230 نفر تعیینشده است. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته بر مبنای یافتههای بخش کیفی استفادهشده است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای بخش کمی از آزمونهای معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار SmartPLS استفادهشده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل مفهومی حاصلشده از بخش کیفی در قالب مؤلفههای در قالب: ارائه آموزشهای هدفمند، توسعه شایستگیهای منابع انسانی، زمینهسازی برای بروز خلاقیت و نوآوری، بهرهگیری از راهبردها و رویههای مناسب مدیریت دانشی و ارتقاء توان جذب منابع استراتژیک سازمانی به شکل مناسبی تدوینشده و از منظر آماری مورد تأیید قرارگرفته است. همچنین کارکردهای منابع انسانی دانشگاه براساس رویکرد استراتژیک و برمبنای باورها و اصول علمی به گونه نوآورانه، تحولی و آینده نگر طراحی نشدهاند.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از تأثیر مثبت و معنادار رویکردهای داده بنیاد و معادلات ساختاری و تحلیل مسیر بر شکلگیری چارچوب طراحی الگوی اثربخشی منابع انسانی در دانشگاه است.
کلید واژهها: ارتقاء اثربخشی اعضای هیئتعلمی دانشگاهی، طراحی الگوی اثربخشی منابع انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، رویکرد پارادایمی داده بنیاد، نظریه سازی.
پرونده مقاله
هدف تحقیق حاضر، ارائه الگوی سیستمی ارتقای بهرهوری منابع انسانی در دانشگاه با رویکرد دیماتل فازی بوده است. جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیأت علمی واحدهای مختلف دانشگاه آزاد مستقر در استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 1397-1398 بوده است. ابزار گردآوری دادهها دو نوع پرس چکیده کامل
هدف تحقیق حاضر، ارائه الگوی سیستمی ارتقای بهرهوری منابع انسانی در دانشگاه با رویکرد دیماتل فازی بوده است. جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیأت علمی واحدهای مختلف دانشگاه آزاد مستقر در استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 1397-1398 بوده است. ابزار گردآوری دادهها دو نوع پرسشنامه محقق ساخته است که اولی در راستای شناسایی عوامل ارتقای بهرهوری منابع در دانشگاه و بر مبنای طیف پنج گزینهای لیکرت تهیه و تنظیم گردید. پرسشنامه نوع دوم بر مبنای انجام مقایسات زوجی مورد نیاز رویکرد سیستمی دیماتل فازی تهیه و تنظیمشده است. روایی پرسشنامهها با رویکرد محتوایی و پایایی آن بر اساس رویکردهای سازگاری درونی و آزمون مجدد بررسیشده است. دادههای حاصل از پرسشنامه نوع اول حاوی 17 شاخص تحت آزمون آماری تی استیودنت قرار گرفت و پنج عامل مؤثر بر ارتقای بهرهوری منابع انسانی دانشگاهی شناسایی شد. در گام دوم پرسشنامه نوع دوم بر مبنای مقایسات زوجی مطابق با رویکرد سیستمی دیماتل تشکیل گردید. یافتهها نشان داد که زمینهسازی برای بروز خلاقیت و نوآوری، ارائه آموزشهای هدفمند و بهرهگیری از راهبردها و رویههای مناسب مدیریت دانشی بهعنوان عواملی با برآیند اثرگذاری و اثرپذیری بالا در سیستم تحت مطالعه میباشند. همچنین ارائه آموزشهای هدفمند بهعنوان عاملی که دارای برآیند بالاتری از منظر اثرگذاری بر سایر عاملهای سیستم شناسایی شد. بهعلاوه دو عامل توسعه روندهای شایستگی سالاری در ترفیع و ارتقا و زمینهسازی برای بروز و ظهور خلاقیت و نوآوری در سازمان بهعنوان دو عامل با برآیند اثرپذیری از سایر عاملها شناساییشده است.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی تواناییودانش استفاده از فناوریاطلاعات و ارتباط آن با عملکرد پژوهشی و نوآورانه اعضای هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی بابل انجام شد. جامعه آماری اعضای هیئتعلمی دانشگاه-های علومپزشکی بابل به تعداد 347 نفر،که با استفاده از فرمول کوکران 180 نفر نمون چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی تواناییودانش استفاده از فناوریاطلاعات و ارتباط آن با عملکرد پژوهشی و نوآورانه اعضای هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی بابل انجام شد. جامعه آماری اعضای هیئتعلمی دانشگاه-های علومپزشکی بابل به تعداد 347 نفر،که با استفاده از فرمول کوکران 180 نفر نمونه به روش تصادفیطبقه-ای انتخاب شدند. جمعآوری دادهها باپرسشنامههای محقق ساخته سنجش تواناییودانش استفاده از فناوری با 15 سؤال، سنجش عملکرد نوآورانه با 8 سؤال و سنجش عملکرد پژوهشی با 13 سؤال انجام شد. روایی صوریومحتوایی به تائید متخصصان رسید و پایایی باضریب آلفایکرونباخ برای تواناییودانش استفاده از فناوریاطلاعات(86/0)،عملکردپژوهشی(84/0)وعملکرد نوآورانه(77/0) محاسبه شد. تجزیهوتحلیل دادهها با آزمونهای تحلیل رگرسیون، یومانویتنی، کروسکالوالیس، توسط نرمافزارSpss24 انجام شد. نتایج نشان داد بین تواناییودانش استفاده از فناوریاطلاعات با عملکرد پژوهشی و عملکرد نوآورانه اعضای هیات-علمی رابطه معناداری وجود دارد. تواناییودانش استفاده از فناوریاطلاعات اعضای هیئتعلمی و عملکرد پژوهشی آنان در وضعیت نسبتامطلوب و عملکرد نوآورانه در وضعیت نامطلوب قرار دارند. اهتمام فزاینده سیاستگذاران آموزش پزشکی و دولتمردان، برای ایجاد فرصتهای بیشتر برای آموزش و ترغیب اعضایهیاتعلمی در جهت بهکارگیری فناوریاطلاعات و ارتباطات در فعالیتهای دانشگاهی وگنجاندن مباحثی در موردنقد وضعیت فناورانه موجود ضروری است.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی رابطه انگیزه مدیریت اطلاعات شخصی و هدف تسهیم دانش با توجه به نقش تعهد سیستم مدیریت دانش در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه تهران است. روش پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، از نوع کاربردی و برحسب نحوۀ گردآوری دادهها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعۀ چکیده کامل
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی رابطه انگیزه مدیریت اطلاعات شخصی و هدف تسهیم دانش با توجه به نقش تعهد سیستم مدیریت دانش در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه تهران است. روش پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، از نوع کاربردی و برحسب نحوۀ گردآوری دادهها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل اعضای هیئتعلمی است که جامعه موردبررسی در این پژوهش بهطورکلی برابر با 2116 نفر است. روش نمونهگیری خوشهای و تصادفی ساده است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و فرمول کوکران با خطای 0.05 برابر با 325 نفر است. در این پژوهش، برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد و غیربومی استفادهشده است. لذا برای بومیسازی پرسشنامههای مورداستفاده روایی و پایایی آن ها مجدداً باز آزمایی شده است و پایایی و روایی پرسشنامههای مربوطه مورد تائید قرارگرفته است. یافتهها: یافتهها حاکی از آن است که ابعاد انگیزه مدیریت اطلاعات شخصی (انگیزه رفتار – انگیزه شفافیت- انگیزه رسمیت) با ابعاد تعهد سیستم مدیریت دانش (تعهد عاطفی – تعهد محاسباتی – تعهد هنجاری) در ارتباط هستند و ابعاد تعهد سیستم مدیریت دانش نیز باهدف تسهیم دانش در ارتباط است و تعهد سیستم مدیریت دانش در رابطه میان انگیزه مدیریت اطلاعات شخصی و تسهیم دانش نقش میانجی دارد. نتیجهگیری: میتوان اینچنین نتیجه گرفت که هر چه عضو هیئتعلمی تعهد بیشتری به سیستم مدیریت دانش داشته باشد و نسبت به آن ازنظر عاطفی – محاسباتی- هنجاری متعهدتر باشد، به میزان بیشتری دانش خود را با سایر دانشجویان و اعضای هیئتعلمی و جامعه علمی و غیرعلمی تسهیم خواهد کرد.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی رابطه توسعه رهبری و یکپارچهسازی مدیریت با عملکرد دانش سازمانی با توجه به نقش سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت کمی و از نظر هدف، از نوع کاربردی و برحسب نحوۀ گردآوری دادهها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعۀ چکیده کامل
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی رابطه توسعه رهبری و یکپارچهسازی مدیریت با عملکرد دانش سازمانی با توجه به نقش سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت کمی و از نظر هدف، از نوع کاربردی و برحسب نحوۀ گردآوری دادهها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل اعضای هیئتعلمی دانشگاه تهران برابر با 2116 نفر است که نمونه مورد بررسی بر اساس فرمول کوکران برابر با 384 نفر است. روش نمونهگیری خوشهای و تصادفی ساده است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و فرمول کوکران با خطای 05/0 برابر با 325 نفر است. در این پژوهش، برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد و غیربومی استفاده شده است. لذا برای بومیسازی پرسشنامههای مورد استفاده روایی و پایایی آنها مجدداً بازازمایی شده است و تائید شده است. بـرای بررسی روابط علی بین متغیرها به صورتی منسجم از تکنیک مدلسازی معـادلات سـاختاری و نرمافزار PLS Smart استفاده شده است. یافته ها: در این راستا چهار فرضیه شکلگرفته است که به بررسی توسعه رهبری و عملکرد دانش با میزان رابطه 37/0، یکپارچگی مدیریت و عملکرد دانش با میزان رابطه 41/0 ، بررسی نقش میانجی سرمایه اجتماعی در توسعه رهبری و عملکرد دانش با میزان رابطه 44/0 ، بررسی نقش میانجی سرمایه انسانی در توسعه رهبری و عملکرد دانش با میزان رابطه 48/0 پرداخته شد و تمامی فرضیات تائید شده است. نتیجه گیری: سرمایهگذاریهای سازمانی در توسعه رهبران از طریق روشهای توسعه رهبری میتواند مهارتهای رهبری موردنیاز را برای افزایش سطح کل سرمایه انسانی و اجتماعی در سازمان افزایش دهد که میتواند درنهایت منجر به افزایش عملکرد دانش سازمانی شود.
پرونده مقاله
هدف محوری این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفههای اخلاق حرفهای در ترویج آن در اعضای هیئتعلمی دانشکدههای علوم ورزشی دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران بوده است. در این راستا تلاش شده است تا پس از احصاء مؤلفههای اخلاق حرفهای، نقش این مؤلفهها در ارتقاء و ترویج اخلاق حرفها چکیده کامل
هدف محوری این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفههای اخلاق حرفهای در ترویج آن در اعضای هیئتعلمی دانشکدههای علوم ورزشی دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران بوده است. در این راستا تلاش شده است تا پس از احصاء مؤلفههای اخلاق حرفهای، نقش این مؤلفهها در ارتقاء و ترویج اخلاق حرفهای در میان اعضاء هیئتعلمی موردتوجه قرار گیرد. روششناسی پژوهش حاضر از نوع آمیخته است. جامعه آماری بخش کیفی، اعضای هیئتعلمی دانشکدههای علوم ورزشی دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران بودهاند که از میان آنها یک نمونه 20 نفری با روش نمونهگیری هدفمند از نوع گلوله برفی با در نظر گرفتن قاعده اشباع نظری انتخاب و با آنها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام گرفت. تحلیل داده ها در قسمت کیفی با استفاده از روش داده بنیاد مبتنی بر کدگذاری 2 مرحلهای در راستای احصاء مؤلفههای اخلاق حرفهای با استفاده از نرمافزار Nvivo انجام گرفت. نمونه آماری بخش کمی، شامل 385 نفر از اساتید و کارشناسان دانشکدههای علوم ورزشی دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران مبتنی بر نمونهگیری طبقهای متناسب در بازه زمانی بهار 1399 انجام گرفت. تحلیل دادهها در قسمت کیفی مبتنی بر روش داده بنیاد و در قسمت کمی با استفاده از روش معادلات ساختاری با نرمافزار Amos24 انجامگرفته است. نتایج در بخش کیفی حاکی از احصاء مؤلفههای اخلاق حرفهای شامل (ویژگیهای شخصیتی و فردی، مسائل آموزشی، مسائل پژوهشی، عوامل محیطی، روابط و تعاملات، عوامل اقتصادی، نگرش، عدالت و احترام، عوامل فرهنگی و اجتماعی، قوانین و مقررات، عوامل سیاسی و شایستهسالاری) و وجود رابطه مثبت و معنادار بین مؤلفههای اخلاق حرفهای و نقش آنها در ترویج آن در اعضای هیئتعلمی علوم ورزشی دانشگاههای دولتی و آزاد استان تهران در سطح اطمینان 99 درصد است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد