یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهنالگویی است که بر پایة اندیشههای کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهنالگوها از عناصر مهم روانشناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفتهاند. قصهها و افسانهها نیز به عنوان شاخهای از ادبیات شفاهی، عناصر چکیده کامل
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهنالگویی است که بر پایة اندیشههای کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهنالگوها از عناصر مهم روانشناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفتهاند. قصهها و افسانهها نیز به عنوان شاخهای از ادبیات شفاهی، عناصر کهنالگویی فراوانی دارند. کهنالگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناختهشدهترین آنها مادر مثالی است. کهنالگوی مادر مثالی در صورتهای واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان میشود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهنالگو در کتاب قصههای مشدیگلینخانم با تکیه بر تعاریف کهنالگویی یونگ است. برای این منظور قصههای مذکور مطالعه و نمونههای کهنالگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهنالگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصههای ایرانی است و قصهها از لحاظ عناصر کهنالگویی و بهویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت مینمایند. در نتیجه شناخت کهنالگوها میتواند به درک درست و واقعی قصههای ایرانی از ابعاد شخصیتشناسی و نمادشناسی کمک کند.
پرونده مقاله