در پی ظهور مدرنیسم و آسیبهای جدی به طبیعت ، پژوهشگران حوزۀ ادبیات، نقد بومگرا را به¬عنوان دانشی نو معرفی کردند. در این پژوهش با استفاده از نظریههای انسانشناسانه به تبیین دو نیروی عظیم ترس و عشق در انسان اشاره شده که در ارتباط با مرگ و زندگی، به مواضع او در برابر پ چکیده کامل
در پی ظهور مدرنیسم و آسیبهای جدی به طبیعت ، پژوهشگران حوزۀ ادبیات، نقد بومگرا را به¬عنوان دانشی نو معرفی کردند. در این پژوهش با استفاده از نظریههای انسانشناسانه به تبیین دو نیروی عظیم ترس و عشق در انسان اشاره شده که در ارتباط با مرگ و زندگی، به مواضع او در برابر پدیدههای پیرامونی شکل میدهد و کنشهای او را مشخص میکند. همچنین تفاوت رویکرد، نسبت به طبیعت در روزگار مادرتباری و پدرسالاری و عصر مدرن را بررسی شده است. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن بوده که ریشۀ آسیب به طبیعت که سبب شکل گرفتن نقد بومگرا شده مورد بررسی قرار گیرد. مولفههایی چون ترس از طبیعت، جاندارپنداری طبیعت، وجود و حضور نظام مادرتبار و بالاخره مدرنیته که هرکدام در برهۀ خاص زمانی حد و حدود و چرایی و چگونگی رابطه و رفتار را تعیین کردهاند و البته نقش و مناسبات قدرت در این تاثیر و تاثر نیز قابل توجه است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد تفکر جاندارپندار و شیوۀ زیست مادرتبار، به تلاشهای انسان برای منقاد کردن طبیعت میانجامد. با افول مادرتباری، طبیعت و زن به یک اندازه تنزل مقام مییابند. سیر بی¬ارزش شمردن طبیعت، با ظهور مدرنیسم به سوء استفاده و تخریب زمین منجر می¬شود. انسان خود را میزان و معیار اخلاق و ارزش-گذاری می¬شمرد و حق بهره بردن از تمام امکانات را به خود می¬دهد و طبیعت را با تخریبی جبران ناپذیر روبه رو میکند.
پرونده مقاله
کشف گنجینه درونی هر فرد مستلزم توجه به اعماق درون اوست. آنچه زندگی، انسان را به سمت آن سوق میدهد در راستای شناخت درون است که بزرگان دین هم بدان اشاره داشتند و به آن اهتمام ورزیدند. در عین حال آنچه عرفا و علما و اندیشمندان و حکما قرنها به اثبات آن پرداختند اینک در علم چکیده کامل
کشف گنجینه درونی هر فرد مستلزم توجه به اعماق درون اوست. آنچه زندگی، انسان را به سمت آن سوق میدهد در راستای شناخت درون است که بزرگان دین هم بدان اشاره داشتند و به آن اهتمام ورزیدند. در عین حال آنچه عرفا و علما و اندیشمندان و حکما قرنها به اثبات آن پرداختند اینک در علم روانشناسی تحت عنوان فرافکنی به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی روان مطرح است. خویشتنشناسی و به نوعی خودشناسی که لازمۀ آن نگاه تحلیلگرانه به احوالات درونی است حکیمان و بزرگانی چون عطار قرنها قبل از این، متوجه اهمیّت این مسئله و شاخص بودن آن در امر زندگی شدند. تحلیلهای ژرفنگرانه عطار و توجه او به جنبههای مختلف رفتار و شخصیت انسان در تذکرةالاولیاء مشهود است. در این راستا پژوهش حاضر یک تحقیق میانرشتهای است که هدف آن ردیابی انعکاس مفهوم فرافکنی به عنوان یکی از مفاهیم علم روانشناسی با استناد به شواهد متعدد در تذکرةالاولیاء است. نتایج بررسیها نشانمیدهد که در تذکرةالاولیاء تنوع موضوع باعث تنوع فرافکنی شدهاست که با صراحت و یا به صورت تلویح، مصادیق و شواهدی از مفهوم فرافکنی مشاهده میشود و تلقی عطار نیز از این مفهوم با نظر روانشناسان تفاوت بارزی نداشته است.
پرونده مقاله
بهمنیان، سلسله ای ازپادشاهان مسلمان هند( 934-748ق)، اولین حکومت مستقل مسلمان بودند که در جنوب هند مستقر شدند. بنیانگذار این سلسله علاء الدین حسن کانگو یا بهمن شاه (748-759 قمری )بود .هیجده تن از اعضاء این خاندان بر دکن حکومت می کردند، که پایتخت هشت تن از آنان حسن آباد چکیده کامل
بهمنیان، سلسله ای ازپادشاهان مسلمان هند( 934-748ق)، اولین حکومت مستقل مسلمان بودند که در جنوب هند مستقر شدند. بنیانگذار این سلسله علاء الدین حسن کانگو یا بهمن شاه (748-759 قمری )بود .هیجده تن از اعضاء این خاندان بر دکن حکومت می کردند، که پایتخت هشت تن از آنان حسن آباد گلبرگه بود و پایتخت ده تن دیگرازاین سلاطین بهمنی، محمد آباد بیدر بود . حـمایت بـسیار پادشاهان این سلسله از ایرانیان و سادات عراق و مکه و مدینه موجب شد که گروه فراوانی از ایـن مـهاجران سرزمین دکن را بهترین پناهگاه خویش بدانند و به شکل انفرادی و گروهی به قلمرو بهمنیان مهاجرت کنند .
پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل است، به این سوال پاسخ دهد که عملکرد پادشاهان بهمنی در گسترش فرهنگ و ادب ایرانی با تاکید بر نقش مهاجرین شیعه ایرانی به این منطقه چه بوده است و نیز به دنبال آن است که علل مهاجرت شیعیان به دربار بهمنیان را مورد بررسی قرار دهد ؟
یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که شبه جزیره دکن با داشتن شرایط اقلیمی و موقعیت اقتصادی ویژه، همیشه جایی مناسب، برای مهاجرت بوده است. حمایت پادشاهان این سلسله از شیعیان مهاجری که از ایران و سرزمین های عربی به دکن هجرت می کردند سبب گسترش مذهب تشیع،گسترش مناسبات سیاسی و در نهایت بسط فرهنگ وادب ایرانی واوج زبان فارسی دردکن دردوره بهمنیان شد .
پرونده مقاله
در بخش روان انسان، ناخودآگاه نقش مهمی در رفتار و عملکرد و نهایتأ سرنوشت او ایفا میکند و این ناخودآگاه است بیآنکه بدانیم ما را پیش میبرد. مجموعهای از کهنالگوها، عقدههای مثبت و منفی و سایه و پرسونا به طرز شگفتآوری ناخودآگاه فردی و جمعی بشر را در تسخیر خود دارد چکیده کامل
در بخش روان انسان، ناخودآگاه نقش مهمی در رفتار و عملکرد و نهایتأ سرنوشت او ایفا میکند و این ناخودآگاه است بیآنکه بدانیم ما را پیش میبرد. مجموعهای از کهنالگوها، عقدههای مثبت و منفی و سایه و پرسونا به طرز شگفتآوری ناخودآگاه فردی و جمعی بشر را در تسخیر خود دارد. ارتباط همۀ رفتارهای انسانی با ناخودآگاه مورد اتفاق روانشناسان است. شعر از ناخودآگاه بر میخیزد. در این میان نظریههای یونگ راهگشای این مسیر بوده تا با استفاده از این نظریات بسیاری از رفتارهای ناخودآگاه را در شعر «درد نام دیگر من است» اثر قیصر امینپور مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. پژوهش حاضر به روش توصیفی– تحلیلی و به شیوۀ کتابخانهای است. هدف پژوهش بررسی و تحلیل نقش ناخودآگاه جمعی در این شعر قیصر امینپور است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از میان نظریات یونگ نقش ناخودآگاه جمعی و شخصی در این شعر بسامد بالایی داشته است.
پرونده مقاله
بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متنها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت میگیرد. ژرار ژنت از برجستهترین محققان عرصۀ بینامتنیت است که بخش عمدهای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان ر چکیده کامل
بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متنها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت میگیرد. ژرار ژنت از برجستهترین محققان عرصۀ بینامتنیت است که بخش عمدهای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز میکند. با این دیدگاه دو کتاب منازل السائرین انصاری، عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستورالجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقالۀ حاضر تلاششده تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و به واكاوي دیدگاههای عرفانی اين چهار اثر پیرامون دو مقام عرفانی «صبر» و «رضا» پرداخته تا جنبۀ عرفانی غالب بر شخصیت صاحبان اثر بیش از پیش آشکارگردد. از بررسی دیدگاههای ایشان چنین استنتاج گردید که ابن خرقاني به توکّل عملی، صبر بر سختیها و رضا به تقدير الهي بسیار اهتمام دارد و به صورت ضمني و به شيوه وامگيري تفكرات او از آثار قبلي تاثير پذيرفته است.
پرونده مقاله
مرگ را مي تـوان مـهمّ تـرين موضوع مشترک ميان انسان ها در تمام زمان ها، مکان ها و تنها رقيب زندگي دانست. بيان ماهيّت مرگ، نوعي نمایشِ نگرشِ افراد مختلف، به ماهیّت زندگی است. هیچ یک از شاعران از این دغدغه برکنار نبوده اند .لذا پرداختن به تفکرّات ادبا و شعرا، در این ب چکیده کامل
مرگ را مي تـوان مـهمّ تـرين موضوع مشترک ميان انسان ها در تمام زمان ها، مکان ها و تنها رقيب زندگي دانست. بيان ماهيّت مرگ، نوعي نمایشِ نگرشِ افراد مختلف، به ماهیّت زندگی است. هیچ یک از شاعران از این دغدغه برکنار نبوده اند .لذا پرداختن به تفکرّات ادبا و شعرا، در این باره، در شناخت بهتر و آشنایی با دیدگاه فکری و معرفتی این شاعران مؤثر خواهد بود. برای رسیدن به این هدف باید به تحلیل متون و اشعار این شاعران پرداخت. یکی از روش های تحلیل متون، تحلیل گفتمان انتقادی است. که در آن به کشف نگرش نویسنده و شاعر در لابه لای اثرش می پردازند. از آنجا که ادبیّات و اجتماع رابطه ای دوسویه با هم دارند و تأثیرپذیری شعر معاصر از جامعه و تأثیر ادبیّات معاصر در شکلگیری بسیاری از تحولات اجتماعی – سیاسی امری اثبات شده است، در این پژوهش برآنیم تا تأثیر جامعه را در مرگ اندیشی شاعر و بازتاب آن در آثارش بررسی کنیم. از میان شاعران معاصر، قیصر امینپور مسائل اجتماعی و سیاسیِ مهمِ هر دوره را به صورت صریح و با لحن متناسب در شعرش بیان کرده است و همین موضوع ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان آثارش می کند. به ترتیب در این پژوهش با به کارگیری سطح تبیین در تحلیل گفتمان انتقادی در پی اثبات فراز و نشیب های مرگ اندیشی شاعر در دوره های مختلف شعری اش هستیم. به نظر می رسد نگرش او به مرگ که نگاه به زندگی را هم در خود دارد، در دوره های مختلف زندگی اش تغییر کرده است.
پرونده مقاله
از ويژگيهاي خاص روايتهاي كلامي میتوان به عنصر «زمان» به عنوان اساسيترين عامل شاخصهاي كه آن را بازنمايي ميكند يعني «زبان» و آنچه كه باز نموده ميشود يعني «داستان» در متن روايي بررسي كرد. در اين پژوهش با توجه به رويكرد «ژرار ژنت» كه نظريه خود را در سه محور نظم، تدا چکیده کامل
از ويژگيهاي خاص روايتهاي كلامي میتوان به عنصر «زمان» به عنوان اساسيترين عامل شاخصهاي كه آن را بازنمايي ميكند يعني «زبان» و آنچه كه باز نموده ميشود يعني «داستان» در متن روايي بررسي كرد. در اين پژوهش با توجه به رويكرد «ژرار ژنت» كه نظريه خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه ميدهد مقوله «زمان در روايت» با روش توصيفي _ تحليلي در سه رمان «محمد حسين محمدي»، نويسندهي افغان و مهاجر پرداخته شده است. از آن جايي كه زمان روايت در داستانهاي محمدي كه در سبك رئاليستي نوشته شده است از اهميت ويژه¬اي برخوردار است به تطبيق اين شگرد روايي در گزارههاي داستاني پرداخته شد. «محمدي»، در كليهي آثار خود بر اساس زمانمندي با شتاب منفي به روايت داستانهاي خود پرداخته است. رمانهايي كه راوي آنان يا به عبارت ديگر شخصيت اصلي داستان زنان هستند شتاب منفي پيشي ميگيرد. زمان پريشي و گذشتهانگاري نيز در راويان زن و مرد به يك ميزان از بسامد ديده ميشود.
پرونده مقاله
وزن، برجستهترین عنصر شعر و نقطهی اشتراک شاعران است. در حقیقت وزن، طبیعت و ذات شعر است و برخی چنان شیفته وزناند که شعر را بدون آن تصور نمیکنند. به منظور بررسی تأثیر وزن بر محتوا و قالب، این پژوهش به مقایسهی اوزان قصاید ناصر خسرو و غزلیات سعدی پرداخته است. در غزلیات چکیده کامل
وزن، برجستهترین عنصر شعر و نقطهی اشتراک شاعران است. در حقیقت وزن، طبیعت و ذات شعر است و برخی چنان شیفته وزناند که شعر را بدون آن تصور نمیکنند. به منظور بررسی تأثیر وزن بر محتوا و قالب، این پژوهش به مقایسهی اوزان قصاید ناصر خسرو و غزلیات سعدی پرداخته است. در غزلیات سعدی و قصاید ناصرخسرو 18 وزن مشترک دیده میشود. مجموع اوزان اختصاصی سعدی 17 و مجموع اوزان مختص ناصرخسرو 6 وزن است از آنجا که تعداد غزلیات سعدی بیش از 2.5 برابر قصاید ناصرخسرو است رعایت نسبت (2.63) غزلیات سعدی به قصاید ناصر خسرو در اوزان اختصاصی هر دو شاعر دیده میشود. چنین استنباط میگردد تأثیر وزن و قالب بر مبانی تعلیمی و فلسفی غزل و قصیده ناچیز است و حتی میتوان علیرغم ظرفیت وزن در شعر، ارتباطی بسیار ضعیف بین وزن با قالب قصیده و غزل، همچنیین وزن با محتوای غزل و قصیده یافت. بهرهگیری کمتر یا بیشتر از هر وزن را با توجه به عوامل متنوعی که ممکن است بر این رفتار مؤثر باشد، باید تحلیل کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی – تطبیقی تلاش می¬کند تا نشان دهد که سیمین دانشور و شیوا ارسطویی به¬عنوان نویسندگان زنی که دربارة زنان می¬نویسند، چگونه ساختهای دستوری و نحویِ نشاندارِ مختلف و متنوّع را با ملاحظۀ بافت زبانی و موقعیتی در خدمت القای معنی و پیام مورد نظر خویش قر چکیده کامل
پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی – تطبیقی تلاش می¬کند تا نشان دهد که سیمین دانشور و شیوا ارسطویی به¬عنوان نویسندگان زنی که دربارة زنان می¬نویسند، چگونه ساختهای دستوری و نحویِ نشاندارِ مختلف و متنوّع را با ملاحظۀ بافت زبانی و موقعیتی در خدمت القای معنی و پیام مورد نظر خویش قرار داده¬اند؟. با توجه به این هدف، برخی ساختهای نحویِ نشاندار بر مبنای نظریةDSL به¬صورت تطبیقی تحلیل شده تا ضمن نشان دادن جزئیاتی از هنرِ زنانه¬نگاری این دو نویسنده در زمینة الگوها و ساختارهای نحوی، به شناخت شگردهای آن¬ها در بازنمایی جایگاه اجتماعی زنان از طریق ساختارهای نحوی پی برده شود. در میان ساختهایِ نشاندارِ نحوی، بیشتر بر «جابهجایی اجزای جمله» و «تغییرات آرایش نحوی» تمرکز شده است. در تحلیلها از برخی مفاهیم نظری چون نشاندار/ بینشان (از دانش نحو)، مبتداسازی، تغییر آرایش واژگانی و روش جرجانی در مقایسۀ ساختهای خاص نحوی با ساختهای عادی استفاده شده است. یافته-های پژوهش نشان می¬دهد که این نویسندگان با خودآگاهی، برخی ساختهای نحوی را بهطور معناداری در خدمت القای معنی و جلب توجّه مخاطب قرار داده¬اند و فرضیه¬های مدّنظر رابین لیکاف در زمینة تأثیر جایگاه اجتماعی زنان بر الگوهای گفتاری آن¬ها را تأیید کرده-اند. زبان فارسی برخلاف سایر زبان¬ها از جمله انگلیسی، ظرفیت بالقوّه بزرگی در زمینة الگوهای نحوی در اختیار کاربران این زبان در حوزة نظم و نثر قرار می¬دهد. اهمیت اصلی این¬گونه مطالعات، توجه به رابطة بین «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت نوع ادبی «رمان» و به-طورخاص «رمانهای زنان»، ضرورت مطالعة شاخصهای زبانی و بطور خاص مؤلفه¬های نحوی در ارتباط با مقولة جنسیت در این نوع ادبی، می¬تواند در مسیر مطالعات سبکشناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد
پرونده مقاله
«غزل گفتار» در شعر معاصر، جزو جریانهای پساسیمینی به حساب میآید. غزل گفتار به لحاظ مضمون و فرم در ادبیات معاصر نوآور بوده و جایگاه خاص خود را به دست آورده است. این نوع نوشتار با همافزایی قالب غزل و دکلماسیون طبیعی یعنی زبان گفتار، در اوزان سیمینی به کامیابی فراوانی در چکیده کامل
«غزل گفتار» در شعر معاصر، جزو جریانهای پساسیمینی به حساب میآید. غزل گفتار به لحاظ مضمون و فرم در ادبیات معاصر نوآور بوده و جایگاه خاص خود را به دست آورده است. این نوع نوشتار با همافزایی قالب غزل و دکلماسیون طبیعی یعنی زبان گفتار، در اوزان سیمینی به کامیابی فراوانی در نزدیک کردن زبان غزل به دکلماسیون طبیعی زبان بدون درغلطیدن به ورطۀ عامیانهنویسی و محاورهنویسی، داشته است و تأثیر غزل روایی سیمین بهبهانی، با اصالت دادن به گفتگو و دیالوگمحور شدن شعر به وجود آمده است و به جای استفاده از مضامین تکراری و سوز و گدازهای عاشقانه_عارفانه، تصاویر ناب اندیشه و منِ انسانی_اجتماعی خود را دست مایۀ اصلی غزل گفتار ساخته و از این رهگذر، به همافزایی، شعر (قالب غزل) و داستان رسیده است. با توجه به اینکه آذرپیک عناصر جوهری کلمه را میشناسد با ارتباط بیواسطه با آنها، این عناصر را با مراقبۀ شناور همافزا به سوی قالب غزل و عناصر داستان در غزلش به همافزایی میرساند. در این نوشتار با مرور دو مجموعه «دوشیزه به عشق باز میگردد» و «لیلا زانا» شاخصههای شعر گفتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتیجه نشان می¬دهد دیالوگ¬های موجود در اشعار، بدون شکستن کلمات، مخفف¬سازی، ترکیب¬سازی پیچیده و عدم کاربرد آرایه¬ها، دکلماسیون طبیعی زبان را شکل داده است.
پرونده مقاله
زبانشناسی شناختی به پیوند میان ذهن و زبان و تجربیات فیزیکی- اجتماعی انسان میپردازد و در مبانی فکری شامل مجموعهای از نظریات میشود که استعاره مفهومی از مهمترین آنهاست. بر اساس نظریه استعاره مفهومیِ لیکاف و جانسون استعاره مفهومی به معنای ادراک مفهوم عینی یک پدیده ا چکیده کامل
زبانشناسی شناختی به پیوند میان ذهن و زبان و تجربیات فیزیکی- اجتماعی انسان میپردازد و در مبانی فکری شامل مجموعهای از نظریات میشود که استعاره مفهومی از مهمترین آنهاست. بر اساس نظریه استعاره مفهومیِ لیکاف و جانسون استعاره مفهومی به معنای ادراک مفهوم عینی یک پدیده از حوزه «مبدأ» و انتقال آن به یک مفهوم ذهنی در حوزه «مقصد» است و به عناصر و عوامل پیوند میان این دو حوزه «نگاشت» میگویند. عشق یکی از مهمترین احساسات در زندگی بشری است و شیوه نگرش به عشق یکی از موضوعات مهم در ادبیات منظوم و منثور است. این پژوهش به تحلیل مفهوم «عشق» در غزلیات سعدی می¬پردازد تا مهم¬ترین آموزه¬های اخلاقی در ذهن و زبان این شاعر بزرگ ایرانی واکاوی شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در غزلیات سعدی انجام میشود. ماهیت ساختاری در استعاره مفهومی عشق در غزل سعدی به او این امکان را میدهد که مفهوم «عشق» را با مفاهیم اخلاقی در دین اسلام با جزئیات بسط و گسترش دهد. سعدی مفاهیم اخلاقی مانند آزادگی، دوری از رذایل اخلاقی، آموختن دانش، ایمان، شهادت و... در زیر استعاره¬های «عشق دین است»، «عشق جهاد است»، «عشق عبادتگاه است» و... تعلیم می دهد.
پرونده مقاله
کمالگرایی که همواره یکی از شاخصهای مهم ادبیّات عرفانی - اخلاقی بودهاست؛ تلاشی است که برای نیل به کمال انسانی صورت می گیرد. اما درکنار عوامل مهم کمال گرایی انسان، برّرسی وتبیین موانع بازدارنده ای که انسان را از مسیر اهداف عالیه اش دور می کند؛مهم وضروری است. به نحوی چکیده کامل
کمالگرایی که همواره یکی از شاخصهای مهم ادبیّات عرفانی - اخلاقی بودهاست؛ تلاشی است که برای نیل به کمال انسانی صورت می گیرد. اما درکنار عوامل مهم کمال گرایی انسان، برّرسی وتبیین موانع بازدارنده ای که انسان را از مسیر اهداف عالیه اش دور می کند؛مهم وضروری است. به نحوی که بسیاری از عرفا، شناخت محدودیتها و موانع کمال را مهمترین اصل برای نیل به آن برشمردهاند. در این مقاله، نویسندگان تلاش خود را صرف برّرسی این سؤال اصلی نموده اند که: « نفس به عنوان مهمترین عامل بازدارنده کمال انسان در اسرارنامه عطّار نیشابوری چگونه تبیین شده است ؟»و «چه ارتباطی بین نفس وسایر عوامل بازدارنده کمال وجود دارد؟فرضیّه نویسندگان این است که مفهوم «نفس»که یکی از اصلیترین عوامل بازدارندۀ کمال آدمی است در اسرارنامۀ عطّار به عنوان علل ایجاد بسیاری از رذایل اخلاقی معرفی شده است .یافتههای مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نشان داد مفهوم نفس در اسرارنامۀ عطّار زمینه ساز تحقّق رذایل اخلاقیی همچون حسادت وبخل ،حرص وطمع ،خشم وکینه توزی ،دنیاطلبی و..شده است ؛ که نهایتاً آدمی را از نیل به کمال بازمیدارد. بنابراین، مقالۀ کنونی ضمن برّرسی دقیق ابیات اسرارنامه، به تبیین مفهوم نفس که چون سمّ کشنده ی اخلاق ومعنویت ، در نهاد انسان نهادینه شده است؛ تا او را به پست ترین مرحله ی ذلّت و خواری برساند؛ می پردازد.
پرونده مقاله