نظريه ژرار ژنت و بررسی بعد زمانمندی در رمان های محمدی
محورهای موضوعی : مطالعات نقد ادبیسارا عبدلی 1 , عالیه یوسف فام 2 , شروین خمسه 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: رمان, روايت شناختی, ژرار ژنت, مولفههای زمان روايی, محمد حسين محمدی,
چکیده مقاله :
از ويژگيهاي خاص روايتهاي كلامي میتوان به عنصر «زمان» به عنوان اساسيترين عامل شاخصهاي كه آن را بازنمايي ميكند يعني «زبان» و آنچه كه باز نموده ميشود يعني «داستان» در متن روايي بررسي كرد. در اين پژوهش با توجه به رويكرد «ژرار ژنت» كه نظريه خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه ميدهد مقوله «زمان در روايت» با روش توصيفي _ تحليلي در سه رمان «محمد حسين محمدي»، نويسندهي افغان و مهاجر پرداخته شده است. از آن جايي كه زمان روايت در داستانهاي محمدي كه در سبك رئاليستي نوشته شده است از اهميت ويژه¬اي برخوردار است به تطبيق اين شگرد روايي در گزارههاي داستاني پرداخته شد. «محمدي»، در كليهي آثار خود بر اساس زمانمندي با شتاب منفي به روايت داستانهاي خود پرداخته است. رمانهايي كه راوي آنان يا به عبارت ديگر شخصيت اصلي داستان زنان هستند شتاب منفي پيشي ميگيرد. زمان پريشي و گذشتهانگاري نيز در راويان زن و مرد به يك ميزان از بسامد ديده ميشود.
One of the special features of oral narratives is the element of "time" as the most basic characteristic factor that represents it, i.e. "language" and what is revealed, i.e. "story". ", is studied in the narrative text. In this research, according to the approach of "Gérard Genette", who presents his theory in the three axes of order, continuity and frequency, the category of "time in the narrative" with descriptive-analytical method in the three novels of "Mohammed Hossein Mohammadi" ", the Afghan and immigrant writer was investigated. Since the time of narration is of special importance in Mohammadi's stories, which are written in a realistic style, "Mohammadi" tried to apply this narrative method in his narrative statements in all his works. Based on the timing, he narrated his stories with negative acceleration. Novels in which the narrator or in other words the main character of the story are women, have a negative momentum. The tense and hindsight are seen with the same frequency in male and female narrators.
احمدي، بابك.(1380). ساختار تاويل متن، چاپ يازدهم. تهران: مركز.
امامي، نصرالله و قدرت قاسمي¬پور.(1387). تقابل عنصر روايت¬گري و توصيف در هفت پيكر نظامي، نشريه نقد ادبي، سال 1. شماره 3، صفحه 44_59.
ايگلتون، تري.(1390). پيش درآمدي بر نظريه ادبي، ترجمه عباس مخبر، چاپ ششم، تهران: مركز.
برتنز، هانز.(1388). مباني نظريه ادبي، ترجمه محمدرضا قاسمي، تهران: ماهي.
تودوروف، تزوتان.(1392). بوطيقاي ساختارگرا، ترجمه محمد نبوي، تهران: آگاه.
حري، ابوالفضل.(1387). درآمدي بر رويكرد روايت شناختي به داستان روايي، پژوهشنامه زبان خارجه. نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز. شماره 208. صفحه 55-81
ريمون كنان، شلوميت.(1387). روايت داستاني بوطيقاي معاصر، ترجمه ابوالفضل حري، چاپ اول، تهران: نشر نيلوفر
سلدن، رامان و پيتر ويدوسون.(1384). راهنماي نظريه ادبي معاصر، ترجمه عباس مخبر، چاپ چهارم، تهران: طرحنو.
لوته،ياكوب.(1386). مقدمه¬اي بر روايت در ادبيات و سينما، ترجمه اميد نيك فرجام، چاپ اول.تهران: مينوي خرد
مارتين، دالاس.(1386). نظريه¬هاي روايت، ترجمه محمد شهبا، چاپ دوم، تهران: هرمس.
محمدي، محمد حسين.( 1397). پايان روز، تهران: نشر چشمه.
همو.( 1389). ناشاد، كابل: نشر تاك.
همو.( 1385). از ياد رفتن، تهران: نشر چشمه.