شروع قرن بیست و یکم با ظهور فناوری های موسوم به وب 2.0 همراه بوده است. این فناوری ها هر چند با رویکرد کاربست آموزشی شکل نگرفته اند، مفهوم پردازی های جدیدی را در حوزه آموزش مجازی دانشگاهی شکل داده اند. تلفیق و بهره جستن از فناوری های وب 2.0 در یادگیری الکترونیکی، به جهت چکیده کامل
شروع قرن بیست و یکم با ظهور فناوری های موسوم به وب 2.0 همراه بوده است. این فناوری ها هر چند با رویکرد کاربست آموزشی شکل نگرفته اند، مفهوم پردازی های جدیدی را در حوزه آموزش مجازی دانشگاهی شکل داده اند. تلفیق و بهره جستن از فناوری های وب 2.0 در یادگیری الکترونیکی، به جهت قابلیت شان در شبکه سازی، تولید دانش ارتباطی و بستر سازی برای یادگیری شبکه ای، عناصر اصلی برنامه درسی (مبانی معرفت شناختی و نظری، رویکرد پداگوژیک، محتوا، سنجش و...) را تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو مقاله حاضر با هدف واکاوی مفاهیم نوین یادگیری الکترونیکی در عصر شبکه و همچنین تبیین دلالت های فضای یادگیری مبتنی بر وب 2.0 برای رویکردهای معرفت شناسی و نظری الگوی برنامه درسی آموزش مجازی انجام گرفت. برای دستیابی به این هدف، از روش مطالعه تحیلی- کیفی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد وب 2.0 مفاهیم نوینی را وارد ادبیات حوزه یادگیری الکترونیکی می کند، رویکردهای سنتی برنامه درسی مبتنی بر وب را به چالش می کشد، ملاحظات معرفت شناختی نوینی را مطرح می کند و مبنای نظری متفاوتی را پیشنهاد می دهد.
پرونده مقاله
امروزه دانشگاه ها باید دانش آموختگانی را با مهارت هایی که بتوانند به طور حرفه ای در عصر یادگیری ایفای نقش کنند، تربیت کنند. به همین منظور هدف از مقاله ی حاضر شناسایی مهارت های مورد نیاز دانش آموختگان دکتری برنامه ی درسی می باشد. با توجه به موضوع پژوهش از روش تحقیق کیفی چکیده کامل
امروزه دانشگاه ها باید دانش آموختگانی را با مهارت هایی که بتوانند به طور حرفه ای در عصر یادگیری ایفای نقش کنند، تربیت کنند. به همین منظور هدف از مقاله ی حاضر شناسایی مهارت های مورد نیاز دانش آموختگان دکتری برنامه ی درسی می باشد. با توجه به موضوع پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش مصاحبه باز و عمیق با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 18 نفر از متخصصان، صاحب نظران و اساتید برنامه ی درسی بود و مصاحبه ها تا زمان اشباع اطلاعات ادامه پیدا کرد، سپس محتوای مصاحبه ها پیاده سازی شد و برای تجزیه و تحلیل محتوای پیاده شده از روش تحلیل محتوا و کدگذاری باز استفاده شد. یافته های به دست آمده از پژوهش شامل سه مؤلفه ی اصلی توانایی توسعه رشته (شامل 5 زیرمؤلفه) توانمندی های برنامه ریزی درسی (شامل 8 زیرمؤلفه) و توانمندی های پژوهشی (شامل 9 زیرمؤلفه) بود. با توجه به نتایج پژوهش، فارغ التحصیلان پس از دوره ی دکتری برنامه ی درسی در مجموع باید بر 22 مهارت در زمینه ی رشته برنامه ی درسی تسلط کامل داشته باشند.
پرونده مقاله
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه دبیران علوم دوره دبیرستان از ماهیت علم می باشد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام پذیرفت. حوزه پژوهشی شامل کلیه دبیران علوم ( فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناس چکیده کامل
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه دبیران علوم دوره دبیرستان از ماهیت علم می باشد. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام پذیرفت. حوزه پژوهشی شامل کلیه دبیران علوم ( فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی) دوره متوسطه شهر تبریز بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه سازمان یافته با 30 دبیر علوم در شهر تبریز در خصوص ماهیت علم صورت گرفت. برای دستیابی به اعتبار و قابلیت اطمینان از بررسی سوالات مصاحبه توسط اساتید صاحب نظر، روش مطالعه ی مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون اینکه داده ها آسیبی ببینند استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تجربیات دبیران در 10 مضمون اصلی چگونگی تعریف علم ، مجزا بودن علوم تجربی از سایر موضوعات ، ماهیت موقتی علم ، ذهنیت و نظریه محور بودن علم و نقش تخیل و خلاقیت در علم عملکرد وفرق بین قانون و نظریه علمی ، نقش مشاهده و استنتاج در علم ، روش علمی ، تاثیر زمینه فرهنگی و اجتماعی در فراگرد علمی ، ویژگی دانشمندان ، و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر انتقادی و فراشناخت با سبک های یادگیری و موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان(200 دختر و 200 پسر) که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشن چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر انتقادی و فراشناخت با سبک های یادگیری و موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان(200 دختر و 200 پسر) که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه، تصویر ذهنی بدن( BICI )، خودپنداره بک(BSCT)، عزت نفس کوپراسمیت و اختلالات تغذیه اهواز(AEDI) استفاده شد. پژوهش حاضر همبستگی از نوع کاننی بوده و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کاننی نشان داد که بین تفکر انتقادی و فراشناخت با سبک های یادگیری و موفقیت تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد و نیز قویترین رابطه بین فراشناخت از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و سبک یادگیری جذب کننده از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) می باشد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، نقش هوشمندسازی مدارس بر کیفیت یادگیری دانشآموزان از دیدگاه معلّمان دوره ابتدایی شهرستان نکا بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینهیابی بوده و جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلّمان دوره ابتدایی شهرستان نکا در سال تحصیلی 94-93 تشکیل میدادهاند که شامل 2 چکیده کامل
هدف این پژوهش، نقش هوشمندسازی مدارس بر کیفیت یادگیری دانشآموزان از دیدگاه معلّمان دوره ابتدایی شهرستان نکا بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینهیابی بوده و جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلّمان دوره ابتدایی شهرستان نکا در سال تحصیلی 94-93 تشکیل میدادهاند که شامل 293 نفر بودند و با مراجعه به جدول کرجسی و مورگان (1970) تعداد 165 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه محققساخته در 5 بعد طراحی شد. برای روایی پرسشنامه از دیدگاه اساتید و صابنظران استفاده شد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 894/0 محاسبه شد. نتایج نشان داد که هوشمندسازی مدارس در ابعاد کیفیت یادگیری (نگرشها، عادتهای ذهنی، بسط و اصلاح دانش، اکتساب و درهم تنیدن دانش، استفاده معنادار از دانش) نقش داشت. بین میانگین نظرات معلّمان، تفاوت وجود داشت. بین رتبههای ابعاد یادگیری، تفاوت معناداری وجود داشت و استفاده معنادار از دانش با 4/39 در رتبه اول و عادتهای ذهنی با 2/93 در رتبه آخر قرار داشت.
پرونده مقاله
به زعم بسیاری از صاحب نظران، آموزش هنر در ایران همچون سایر کشورها به عنوان یکی از دغدغه های نظام آموزشی تلقی می شود. هدف این پژوهش، شناسایی وضعیت قلمروهای اساسی و ساختار محتوایی آموزش هنر دوره ابتدایی با توجه به دیدگاه معلمان، مدیران و کارشناسان بوده است. جامعه آماری ای چکیده کامل
به زعم بسیاری از صاحب نظران، آموزش هنر در ایران همچون سایر کشورها به عنوان یکی از دغدغه های نظام آموزشی تلقی می شود. هدف این پژوهش، شناسایی وضعیت قلمروهای اساسی و ساختار محتوایی آموزش هنر دوره ابتدایی با توجه به دیدگاه معلمان، مدیران و کارشناسان بوده است. جامعه آماری این پژوهش پیمایشی 1300فر از معلمان، مدیران و کارشناسان دوره ابتدایی شهر کرمان بودند که 457 نفر براساس جدول مورگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز، پرسشنامه ای است کهپایایی آن برابر80/0 محاسبه و روایی محتوایی آن مورد تایید قرار گرفت. در تحلیل داده ها نیز ضمن استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16، از روشهای آمار توصیفی، t تک نمونه ای و ANOVA استفاده شد.. یافتههای تحقیق نشان دادند که هنر نزد معلمان، مدیران و کارشناسان امری مهم تلقی شده و همه آزمودنی ها، این مؤلفه را بالاتر از حد متوسط ارزشگذاری کردند. در همه مولفه های قلمروهای اساسی و ساختار محتوایی آموزش هنر نیز میان گروههای مورد مطالعه تفاوت معناداری در سطح P<0/01مشاهده شد. همچنین در زمینه حمایت های لازم و محدودیت ها – الزام ها میان گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداریود. بررسی نظرات معلمان، مدیران و کارشناسان نیز نشان داد که هنرهای تجسمی و هنرهای ملی مذهبی در برنامه های درسی به مقدار لازم وجود دارد، در عوض محتوای مرتبط با نمایش و موسیقی مورد غفلت و کم توجهی قرار گرفته و در این دو مولفه تفاوتی میان گروه های مختلف مشاهده نشد. بین ارزیابی از وضعیت آموزش هنر برحسب جنسیت نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش یادگیریهای غیررسمی از طریق تعاملات اجتماعی در دو محیط آموزش عالی وشغلی در پرورش شایستگیهای شغلی کلیدی می باشد. روش تحقیق حاضر به صورت پیمایشی بوده و جامعه آماری آن، فارغ التحصیلان آموزش عالی و شاغل در صنایع استان مازندران با سابقه خدمت 6-2 چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش یادگیریهای غیررسمی از طریق تعاملات اجتماعی در دو محیط آموزش عالی وشغلی در پرورش شایستگیهای شغلی کلیدی می باشد. روش تحقیق حاضر به صورت پیمایشی بوده و جامعه آماری آن، فارغ التحصیلان آموزش عالی و شاغل در صنایع استان مازندران با سابقه خدمت 6-2 می باشد و حجم نمونه آن به تعداد150 نفر که به روش هدفمند انتخاب شده اند. این تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه اجرا شده است. محقق جهت تعیین روایی از نظر اساتید رشته علوم تربیتی و همچنین استفاده از پیشینه نظری و سایر تحقیقات استفاده گردیده است. در مورد پایایی نیز می توان گفت که چون درپرسشنامه، از متغیرهای اسمی وپاسخ های دو گزینه ای بلی-خیر استفاده شده است، ضریب پایایی قابل سنجش نبوده است. روش تجزیه و تحلیل آماری نیز از طریق نرم افزار آماری s pss وبا بهره گیری از آمار توصیفی(فراوانی)وآمار استنباطی(آزمون کای مربع)می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین نقش آموزش عالی و محیط شغلی در پرورش شایستگی های شغلی کلیدی، از طریق یادگیری های غیررسمی حاصل از تعاملات اجتماعی، تفاوت معنی داری وجود دارد، به این ترتیب که نقش آموزش عالی بیشتر است.در دانشگاه، شایستگی های شخصیتی و اجتماعی-ارتباطی و در محیط شغلی شایستگی های شخصیتی و تخصصی به ترتیب بیشتر از سایر شایستگی ها پرورانده می شود. از بین مؤلفه های مطرح شده یادگیری های غیر رسمی از طریق تعاملات اجتماعی، مؤلفه گفتارآموزی در دانشگاه و مؤلفه رفتارآموزی در محیط شغلی، بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. می توان گفت که تعداد بیشترفراوانی های پاسخ های خیر، نسبت به پاسخ های بلی، نشانگر این مطلب است که هیچ یک از شایستگی ها در هیچ یک از محیط ها، به نحو رضایت بخش پرورانده نمی شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش انگیزه پیشرفت تحصیلی در بهکارگیری استـراتژیهای خـودرهبری دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده است. روش پژوهش، توصیفی و طرح پژوهشی از نوع همبستگی بوده که برای تبیین مدل از مدلیابی معادلات ساختاری، با کمک نرمافزار لیزرل (LISREL 8.7) استفاده شده چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش انگیزه پیشرفت تحصیلی در بهکارگیری استـراتژیهای خـودرهبری دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده است. روش پژوهش، توصیفی و طرح پژوهشی از نوع همبستگی بوده که برای تبیین مدل از مدلیابی معادلات ساختاری، با کمک نرمافزار لیزرل (LISREL 8.7) استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده، که با نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، دانشکدههای علوم و ادبیات به تعداد 4020 نفر انتخاب و در مرحله دوم نمونهگیری، حجم نمونه 351 نفر تعیین شد. از پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی حسینی و همکاران (2008) با پایایی (91/0=α) و پرسشنامه خودرهبری نک و مانز (2002) با پایایی (80/0=α) جهت جمعآوری دادهها، استفاده شد. نتایج تی تکگروهی نشان داد انگیزه پیشرفت و استراتژیهای خودرهبری بالاتر از حد متوسط بودهاند. مدلیابی معادلات ساختاری نیز نشان داد، انگیزه پیشرفت، بر استراتژیهای خودرهبری (69/0=γ) به عنوان یک سازه کلی تأثیرگذار بودهاست. همچنین بر بهکارگیری استراتژیهای خودگفتگویی (44/0=γ)، خودپاداشدهی (36/0=γ)، خودتنبیهی (43/0=γ)، خودراهنمایی (34/0=γ)، تجسم عملکرد موفق (34/0=γ) و تمرکز بر پاداشهای طبیعی (55/0=γ) تأثیرگذار بوده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامهی درسی قصهگویی و نمایش خلاق بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی در دو درس انشا و هنر میباشد. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دخت چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامهی درسی قصهگویی و نمایش خلاق بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی در دو درس انشا و هنر میباشد. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر نجفآباد در سال تحصیلی 91-90 به تعداد 1930 نفر بود. با استفاده از شیوه تصادفی – خوشهای تکمرحلهای از بین کلیه مدارس ابتدایی شهرستان نجفآباد یک مدرسه انتخاب و تمامی دانش آموزان پایه پنجم مشتمل بر 70 نفر (35 نفر گروه آزمایش،35 نفر گروه کنترل) برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. به دانش آموزان گروه آزمایش در کنار برنامه دروس دیگر، برنامه درسی قصهگویی و نمایش خلاق ارائه شد و به دانش آموزان گروه کنترل هیچگونه برنامه آموزشی اضافی ارائه نشد. خلاقیت دانش آموزان با استفاده از آزمون تصویری خلاقیت تورنس (فرم B، 1974) و عملکرد تحصیلی آن ها با استفاده از نمرات نیمسال قبل و بعد از اجرای آزمایش در هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرمافزار spss نسخه 18 و روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که اجرای برنامه درسی قصه گویی و نمایش خلاق بر عملکرد تحصیلی و زیر مقیاسهای سیالی، بسط، ابتکار و انعطافپذیری خلاقیت دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی داری داشته است (05/0>p ). ازاینرو می توان نتیجه گرفت برنامه درسی نمایش خلاق و قصه گویی بر رشد خلاقیت و افزایش عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر دارد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش پیش بینی سبک های حل مسئله بر اساس خودکارآمدی تحصیلی با واسطه گری راهبردهای یادگیری می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز به تعداد 16436 نفر در سال 92-91 می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی چکیده کامل
هدف این پژوهش پیش بینی سبک های حل مسئله بر اساس خودکارآمدی تحصیلی با واسطه گری راهبردهای یادگیری می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز به تعداد 16436 نفر در سال 92-91 می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای است. حجم نمونه شامل 377 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه سبک های حل مساله(psi) ، راهبردهای یادگیری (M.S.Q.L) و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان (CASES) استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون بارون و کنی و تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSSو AMOS5 استفاده شده است. نتایج بیانگر: 1. بین خودکارآمدی تحصیلی و سبک های حل مسئله رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.2. بین خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.3. راهبردهای یادگیری با کنترل خودکارآمدی تحصیلی، سبک های حل مسئله را پیش بینی می کند و راهبردهای شناختی از قدرت پیش بینی کننده بیشتری برخوردار است 4. نقش واسطه ای راهبردهای یادگیری را در ارتباط بین خودکارآمدی تحصیلی و سبک های حل مسئله مورد تایید قرار گرفت.
پرونده مقاله
هدف هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اعتمادپذیری برنامه آموزش فلسفه (p4c)، درفعالیتهای پرورشی به منظورکنترل خشم برون ریزودرون ریزدانشآموزان پسرمقطع متوسطه بوده است. پژوهش ازنوع تحقیقات کاربردی و به روش نیمه تجربی با طرح تحقیق آزمون مقدماتی و نهایی با گروه شاهد بدون استفاده چکیده کامل
هدف هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اعتمادپذیری برنامه آموزش فلسفه (p4c)، درفعالیتهای پرورشی به منظورکنترل خشم برون ریزودرون ریزدانشآموزان پسرمقطع متوسطه بوده است. پژوهش ازنوع تحقیقات کاربردی و به روش نیمه تجربی با طرح تحقیق آزمون مقدماتی و نهایی با گروه شاهد بدون استفاده ازگزینش تصادفی انجام شد.جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان پسر پایه اول مقطع متوسطه دوره دوم منطقه14 مشغول به تحصیل، درسال1393-1394که تعداد 2994 نفربودند.حجم نمونه آماری60 نفر از دانشآموزان که در دوگروه30 نفری تجربی و گواه به صورت غیرتصادفی قرار گرفتند. پس از برگزاری دوره آموزش (p4c)، به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه بیان حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم اسپیلبرگر 2 (STAXI-2) و برای تجزیه و تحلیل دادهها علاوه برآمار توصیفی از آزمون تحلیل کوواریانس با استفادهاز نرم افزار SPSS استفاده شد.یافتههای حاصل از این تحقیق، به سوال کلی که آیا اجرای برنامه آموزش فلسفه برای کودک در فعالیتهای پرورشی برکنترل درون ریزی و برون ریزی خشم در دانشآموزان پسر مقطع متوسطه تأثیر دارد یا خیر، پاسخ داده، اعتبار و اعتمادپذیری برنامه فلسفه برای کودکان درکنترل خشم نوجوانان و گنجاندن آن را در فعالیتهای پرورشی، بر یک مؤلفه آن یعنی کنترل برون ریزی خشم نوجوانان تأیید و بر مؤلفه دیگر، یعنی کاهش درون ریزی خشم، تأیید ننمود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای ارتقاء اثر بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت تخصصی، تکمیلی (ترفیعاتی) فراگیران ناجا، به روش توصیفی - پیمایشی انجام گرفت. حجم جامعه مشتمل بر 460 نفر از فراگیران مجتمع آموزشی انصارالمهدی (عج) فرماندهی انتظامی استان اصفهان بودند، که با استفاده چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای ارتقاء اثر بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت تخصصی، تکمیلی (ترفیعاتی) فراگیران ناجا، به روش توصیفی - پیمایشی انجام گرفت. حجم جامعه مشتمل بر 460 نفر از فراگیران مجتمع آموزشی انصارالمهدی (عج) فرماندهی انتظامی استان اصفهان بودند، که با استفاده از فرمول حجم نمونه گیری کوکران تعداد 210 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته راهکارهای ارتقاء اثربخشی در6 حیطه (نیازسنجی، اهداف آموزشی، محتوا، امکانات رفاهی، امکانات آموزشی و ارزشیابی) با 74 گویه براساس طیف 5 درجه ای لیکرت بود . برای تعیین راهکارهای ارتقاء اثربخشی از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی این پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شد ، که پایایی آن 94/0 محسابه شد . تجزیه وتحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. نتایج حاصل از تجریه و تحلیل داده ها نشان داد که در هر 6 عامل مرتبط با اثر بخشی آموزشی، میانگین پاسخ های شرکت کنندگان، بیشتر از حد متوسط بوده و معنادار بودند (001/ > .( p عامل استفاده از امکانات رفاهی با میانگین (53/4) بیشترین مقدار و نیاز سنجی آموزشی با میانگین (77/2) کمترین مقدار بوده است. همچنین عوامل نیاز سنجی بر اساس ماموریتهای حرفه ای و شغلی کارکنان با میانگین(95/3)، تعیین اهداف آموزشی بر اساس ماموریتهای حرفه ای و شغلی کارکنان با میانگین(97/3)؛ ارائه محتوای آموزشی منطبق با آخرین پیشرفتهای علمی روز با میانگین (05/4)، استفاده از مدیران اجرایی با اخلاق و با تجربه جهت برگزاری دوره ها با میانگین (12/4)، منفک نمودن کامل کارکنان با میانگین(22/4) و ارزشیابی از اساتید براساس نظر سنجی از فراگیران با میانگین(05/4) دارای بیشترین مقدار بوده است. بین نظرات پاسخگویان برحسب عوامل دموگرافیک تفاوت معنا داری وجود ندارد.
پرونده مقاله