گردشگری در سال 2019 اقتصادی مبنی بر ده درصد تولید ناخالص جهان، یک دهم مشاغل در جهان، هفت درصد از کل صادرات و چهار درصد از کل سرمایهگذاری جهانی را به خود اختصاص داده است. لذا با توجه به سیاستهای اقتصاد بدون نفت که اهمیت صنعت گردشگری خارجی را چند برابر میکند ضروری دیده أکثر
گردشگری در سال 2019 اقتصادی مبنی بر ده درصد تولید ناخالص جهان، یک دهم مشاغل در جهان، هفت درصد از کل صادرات و چهار درصد از کل سرمایهگذاری جهانی را به خود اختصاص داده است. لذا با توجه به سیاستهای اقتصاد بدون نفت که اهمیت صنعت گردشگری خارجی را چند برابر میکند ضروری دیده شد که عوامل توسعه صنعت گردشگری مورد بررسی قرار گیرد که در این مطالعه به نقش دیپلماسی رسانهای بر صنعت گردشگری پرداخته شده است. لذا هدف در این مطالعه بررسی رابطه بین دیپلماسی رسانهای و صنعت گردشگری است که از روش توصیف با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با آلفای کرونباخ 0.9 و با نمونه 250 نفری بر اساس فرمول کوکران در بین متخصصان رسانه و گردشگری اجرا شده است. در ارزیابی توصیفی پاسخگویان رونق دیپلماسی رسانهای و صنعت گردشگری را پایین در کشور ارزیابی کردهاند و در نتایج استباطی در خصوص ارتباط بین این دو متغییر از رگرسیون استفاده شده که در پنج شاخص اول صنعت گردشگری [سرمایهگذاری خارجی، تولید محتوای گردشگری سلامت، برند نمادهای شهری، قدرت نرم]، داری ضرایب تعیین قوی بودهاند و فقط نقش دیپلماسی رسانهای در هویت بخشی به شهرها با ضریب تعیین 0.04 ضعیف ارزیابی شده است.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل شگردهای گفتمانی مورد استفاده در برنامه صفحه 2 آخر هفته پخش شده از شبکه بیبیسی فارسی در سالهای 94 و 95 هست. تلاش بر آن بوده تا ابتدا با استفاده از تکنیکها و مقولههای گفتمانی، شگردهای گفتمانی برنامه را شناسایی و سپس با بهره از روش تحلیل أکثر
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل شگردهای گفتمانی مورد استفاده در برنامه صفحه 2 آخر هفته پخش شده از شبکه بیبیسی فارسی در سالهای 94 و 95 هست. تلاش بر آن بوده تا ابتدا با استفاده از تکنیکها و مقولههای گفتمانی، شگردهای گفتمانی برنامه را شناسایی و سپس با بهره از روش تحلیل گفتمان انتقادی این برنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که برنامه مذکور از شگردهای تخاصم گفتمانی بین مهمانان برنامه، طرد گفتمانهای مختلف، مانند اسلام سیاسی و ایجاد معانی تثبیت شده توسط گفتمان القایی و تبلیغاتی، سود جسته است. همچنین بیبیسی فارسی در قالب این برنامهیگفتگو محور با استفاده از ساختارهای تعارض، گرهافکنی و طرح ناسازههای گفتمانی، درصدد برساختن چهارچوبهای معنایی برای مخاطبان خود است. مانند غیردموکراتیک بودن و جدایی اسلامیت از جمهوریت و همچنین در تلاش است بسیاری از معانی تثبیتشده در ذهن مخاطبان خود را به پرسش بکشد که در نهایت امر به موفقیت سیاستهای کلان برنامه، شبکه و پرکردن بخشی از پازل دیپلماسی رسانهای بریتانیا برای ایران میانجامد.
تفاصيل المقالة
دیپلماسی رسانه ای را با تاثیرات بینهایت گسترده به صورت کلی: "کاربری رسانهها از سوی رهبران و دیپلمات ها به منظور تحلیل و پیشبرد دیپلماسی و سیاست خارجی" توصیف می کنند که به طور ویژه امتداد دیپلماسی و سیاست خارجی هر کشور با هر نظام رسانهای و در هر نظام سیاسی- حاکمیتی است أکثر
دیپلماسی رسانه ای را با تاثیرات بینهایت گسترده به صورت کلی: "کاربری رسانهها از سوی رهبران و دیپلمات ها به منظور تحلیل و پیشبرد دیپلماسی و سیاست خارجی" توصیف می کنند که به طور ویژه امتداد دیپلماسی و سیاست خارجی هر کشور با هر نظام رسانهای و در هر نظام سیاسی- حاکمیتی است.
مقاله پژوهشی حاضر ضمن بررسی مفهوم دیپلماسی رسانه ای به بررسی نقش رسانه ها در امور دیپلماتیک و چالش های حضور رسانه ها در فرایندهای دیپلماتیک می پردازد.
تفاصيل المقالة
در میان انواع دیپلماسی نوین اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی آموزش، دیپلماسی فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه می دهد که با استناد به عناصر کلیدی و نفوذ دولتهای خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی، به انضمام مردم مع أکثر
در میان انواع دیپلماسی نوین اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی آموزش، دیپلماسی فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه می دهد که با استناد به عناصر کلیدی و نفوذ دولتهای خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی، به انضمام مردم معمولی و رهبران افکار، در ارتباط باشند. نفوذ بر روی توده های خارجی و آوردن آنها به صحنه بی نالمللی، به منظور فراهم آوردن فشار موثر به دولتهای آنها، در نظر گرفته می شود. در این راستا، سوال اساسی این پژوهش اینست که چرا دولتها اطلاعات و ارزشهای فرهنگی خود را در جامعه بین الملل منتشر می کنند و این که چرا آنها معتقدند که در صورت محقق شدن چنین امری، به منافع ملی خود دست خواهند یافت؟ مقاله پژوهشی حاضر ضمن بررسی جایگاه دیپلماسی فرهنگی در میان انواع دیپلماسی نوین، به بررسی مدیریت دیپلماسی فرهنگی در کشورهای مختلف به منظور تامین منافع ملی مورد هدف این کشورها می پردازد.
تفاصيل المقالة
همراه با جهانی شدن ارتباطات و حضور مؤثر رسانه ها در عرصه بین الملل، دیپلماسی سنتی متحول شده و دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیت دستگاه سیاست خارجی پدیدار شده است. در دو دهه گذشته، اهمیت بهره گیری از رسانه های بین المللی موجب شده که قدرت های منطقه غ أکثر
همراه با جهانی شدن ارتباطات و حضور مؤثر رسانه ها در عرصه بین الملل، دیپلماسی سنتی متحول شده و دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیت دستگاه سیاست خارجی پدیدار شده است. در دو دهه گذشته، اهمیت بهره گیری از رسانه های بین المللی موجب شده که قدرت های منطقه غرب آسیا همچون ایران، ترکیه، عربستان، قطر نیز در اندیشه بهره مندی از این رسانه ها برآیند. در این راستا مقاله حاضر با هدف تبیین و شناخت دیپلماسی رسانه ای عربستان سعودی در غرب آسیا بواسطه کنشگری رسانه ای شبکه ایران اینترنشنال به رشته تحریر درآمده است. نتایج و یافته های این پژوهش که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی انجام شده بیانگر آن است که: عربستان سعودی پس از روی کار آمدن ملک سلمان در سال 2015، در راستای تقویت سیاست خارجی خود به دنبال هژمونی رسانه ای و کاربست ابزارهای رسانه ای در مقابله با رقبای منطقه ای بوده است؛ چنانکه کمک به راه اندازی شبکه ضد ایرانیایران اینترنشنال در قبال رقیب سنتی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران را می توان یکی از این اقدامات برشمرد.
تفاصيل المقالة
چکیده سینمای هالیوود در دهه اخیر، به طور فزاینده ای به تولید فیلم ها و سریال هایی با محوریت مضامین سیاسی پیرامون ایران مبادرت نموده است. مجموعه تلویزیونی میهن و فیلم های آرگو ، گلاب ، یک شب با پادشاه ، گارد جاویدان و امثال اینها، در زمره آثار مهم هالیوود هستند که به أکثر
چکیده سینمای هالیوود در دهه اخیر، به طور فزاینده ای به تولید فیلم ها و سریال هایی با محوریت مضامین سیاسی پیرامون ایران مبادرت نموده است. مجموعه تلویزیونی میهن و فیلم های آرگو ، گلاب ، یک شب با پادشاه ، گارد جاویدان و امثال اینها، در زمره آثار مهم هالیوود هستند که به طور مستقیم درباره ایران ساخته شده اند. در این میان، مجموعه فیلم های سیصد کوشیده است تا انحصاراً به بازنمایی تفاوت های تفکر سیاسی میان ایران باستان و یونان باستان بپردازد. در عین حال، فیلم سیصد درصدد مشابه سازی تقابل فکری گفتمان ایران- یونانی با تقابل فعلی فکری جمهوری اسلامی با ایالات متحده آمریکاست. در این مقاله، ضمن بررسی اصول فکری بازنمایی شده در فیلم سیصد2 ، به شرح و بسط اساس تفکر سیاسی متعارض مورد تاکید در این اثر پرداخته خواهد شد. فرضیه مقاله بر این مبناست که فیلم سیصد2 درصدد القای این مسأله است که بنیان های تفکر سیاسی در غرب و شرق از دیرباز متفاوت بوده و اعتلای سیاسی غرب در برابر استبداد و انسداد سیاسی در شرق، از گذشته تاکنون ادامه داشته است؛ لذا منازعه ایران و ایالات متحده در عرصه بین الملل، در تقابل میان آزادی و دموکراسی در دوران باستان ریشه دارد. روش تحقیق در این مقاله، بر مبنای ترکیبی از روش تحلیل گفتمان وندایک و تحلیل فیم رولان بارت است.
تفاصيل المقالة
در سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در من أکثر
در سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در منطقه، از طریق دیپلماسی رسانه ای پرداخته اند. در این میان ، به نظر می رسد در اغلب آثاری که در این زمینه موجود می باشند ، مقوله بازنمایی که از پشتوانه نظری بسیطی در میان نظریه پردازان سیاست بین الملل برخوردار است مورد غفلت واقع گردیده است .این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که هالیوود به عنوان یکی از ابزار های دیپلماسی رسانه ای آمریکا بر اساس کدام مبنای نظری به پیشبرد سیاست خارجی آمریکا کمک می کند؟ فرضیه مقاله حاضر نیز بر این اساس است که بازنمایی را می توان به عنوان حلقه مفقوده نظری بین دیپلماسی رسانه ای و پیشبرد سیاست خارجی به حساب آورد .از میان رسانه های آمریکا در این پژوهش ،هالیوود به عنوان مورد مطالعه ای در نظر گرفته شده است .همچنین تمرکز زمانی بر دوران جنگ سرد می باشد.
تفاصيل المقالة
چکیده دیپلماسی عمومی جدید برنامههای دولتمحوری است که هدفش اطلاعرسانی یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهاست. دراینباره کشورهای قدرتمند با اشاعه و ترویج ایدئولوژی، ارزش و هنجارهای خود درصدد صدور پیام و فرهنگ خویش و همچنین کسب برتری بودهاند. این بستر با همکاری رسانه أکثر
چکیده دیپلماسی عمومی جدید برنامههای دولتمحوری است که هدفش اطلاعرسانی یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهاست. دراینباره کشورهای قدرتمند با اشاعه و ترویج ایدئولوژی، ارزش و هنجارهای خود درصدد صدور پیام و فرهنگ خویش و همچنین کسب برتری بودهاند. این بستر با همکاری رسانهها شکل میگیرد. بر این اساس کشورهای قدرتمند نفوذ خود را مدیون رسانههای بینالمللی هستند که در پوشش اطلاعرسانی به تأمین منافع کشور و پیش برد سیاست خارجی از رهگذر تبلیغات سیاسی، اطلاعرسانی و شکلدهی به افکار عمومی میپردازند. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که کارکرد، جایگاه و عملکرد دیپلماسی عمومی در بستر افزایش قدرت دیپلماسی رسانهای چگونه ارزیابی میشود؟ به نظر میرسد الگوی ارتباط دیپلماسی عمومی، به لحاظ هدف، ابزار، متدولوژی و دورهی زمانی بستر نفوذ رسانهها بر ساختارهای مدل دیپلماسی و سیاست خارجی را فراهم کرده است. نویسندگان این مقاله بر این باور هستند که دیپلماسی رسانه مهمترین بخش دیپلماسی عمومی جدید محسوب میشود و استراتژی ضروری و محوری برای قرن 21 است. همچنین پژوهش حاضر به این مسأله نیز میپردازد که رسانهها با تأثیر بر افکار عمومی در فرآیند تصمیمگیری سیاست خارجی نیز اثرگذار هستند.
تفاصيل المقالة
چکیده
امروزه یکی از بحثهای مهم بینالمللی، تحولاتی است که در منطقه خاورمیانه رخ داده است. تحرکاتی موسوم به بهار عربی که از بیداری ملتها برای دستیابی به حق و حقوق خود و انجام اصلاحات در برابر حکومتهای بعضاً دیکتاتور مآب نشأت گرفته است. یکی از این تحولات، بحرانی است ک أکثر
چکیده
امروزه یکی از بحثهای مهم بینالمللی، تحولاتی است که در منطقه خاورمیانه رخ داده است. تحرکاتی موسوم به بهار عربی که از بیداری ملتها برای دستیابی به حق و حقوق خود و انجام اصلاحات در برابر حکومتهای بعضاً دیکتاتور مآب نشأت گرفته است. یکی از این تحولات، بحرانی است که کشور بحرین را درگیر خود کرده است. موج بیداری اسلامی و کشیدهشدن دامنه آن به کشور بحرین، اوج رقابت دو الگوی شیعی(ایران) و وهابی(عربستان) را موجب شده است. نرسیدن این دو کشور در بحران بحرین به دیدگاهی مشترک، آنها را تا لبه جنگی نیابتی در قالب رسانه کشانده است. مقاله حاضر با بهکارگیری رهیافت عرصه سیاست بازنمایی، به بررسی دیپلماسی رسانهای دو کشور در قبال بحران بحرین میپردازد و به دنبال پاسخگویی به این سؤالهاست که: بحران بحرین در سیاست خارجی دو کشور چه نقشی دارد؟ و بر این اساس، چه سیاست رسانهای را در قبال این بحران دنبال میکنند؟ در همین راستا، این فرضیه را مطرح میکند که: تلقی و بازنمایی جمهوری اسلامی ایران از تحولات بحرین به عنوان بیداری اسلامی و تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی و تلقی و بازنمایی عربستان از تحولات بحرین در قالب یک مسأله کاملاً عربی، تقابل دیدگاه این دو کشور در بحران بحرین را نشان میدهد.
تفاصيل المقالة
سواد رسانهای مفهومی است که مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز برای پیشرفت را همراه با استقلال و آگاهی، در فضای ارتباطی دیجیتال و رسانههای نوین چند منظوره جامعه اطلاعاتی تشریح میکنند. این پژوهش به بررسی و کشف شاخصهای موثر در ارتقای سواد رسانهای دیپلماتیک میپردازد. در أکثر
سواد رسانهای مفهومی است که مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز برای پیشرفت را همراه با استقلال و آگاهی، در فضای ارتباطی دیجیتال و رسانههای نوین چند منظوره جامعه اطلاعاتی تشریح میکنند. این پژوهش به بررسی و کشف شاخصهای موثر در ارتقای سواد رسانهای دیپلماتیک میپردازد. در این راستا با به کارگیری روششناسی کیو به دنبال استخراج الگوهای مهم ذهنی که برگرفته از شاخصها و گویههای انتخاب شده از صاحبنظران و خبرگان و فعالان در حوزه علوم ارتباطات و علوم سیاسی بود. بر این اساس بعد از مطالعه ادبیات موضوع و مصاحبه با چند تن از خبرگان نونه کیو انتخاب شد. نتایج دسته بندی گویهها نشان داد که در نهایت 46 گویه فضای گفتمان را پوشش میدهند که بر روی گروه نمونه 26 نفری و با استفاده از نمودار توزیع اختیاری کیو مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل عاملی کیو نشان داد که میتوان سه الگوی ذهنی را شناسایی کرد که در کل در حدود 85 درصد از واریانس را تبیین کردند. اهمیت و اولویت بندی این الگوها میتواند در راستای پیشبرد اهداف ارتقای سواد رسانهای مد نظر صاحبنظران و متولیان امر سواد رسانه ای در حوزه سیاست خارجی قرا ر گیرد.
تفاصيل المقالة
این مقاله تلاش دارد نقش دیپلماسی شبکهای را بهعنوان مدلی برای دیپلماسی در جهان آینده مورد بررسی قرار دهد. دیپلماسی شبکهای مبتنی بر تکنولوژیهای نوین رسانهای و بهطور مشخصتر شبکههای اجتماعی بهنظر میرسد نقش اساسی و محوری در عرصه دیپلماسی جهان آینده خواهند داشت و تع أکثر
این مقاله تلاش دارد نقش دیپلماسی شبکهای را بهعنوان مدلی برای دیپلماسی در جهان آینده مورد بررسی قرار دهد. دیپلماسی شبکهای مبتنی بر تکنولوژیهای نوین رسانهای و بهطور مشخصتر شبکههای اجتماعی بهنظر میرسد نقش اساسی و محوری در عرصه دیپلماسی جهان آینده خواهند داشت و تعیین جایگاه و تبیین آن الگویی برای بهرهگیری دستگاههای دیپلماسی از این مدل و رسانههای اجتماعی را ارائه میدهد. آنچه که امروزه از روند حرکت های جهانی قابل فهم است، ارتقاء جایگاه دیپلماسی در سیاست جهانی است و به نظر میرسد در آینده، دیپلماسی از جایگاه والاتری نیز برخوردار خواهد شد. اگرچه این دیپلماسی بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که در گذشته وجود داشته است. اکثر دولتهای امروزی نیز فاقد یک استراتژی مناسب برای بهرهبرداری و سازگاری با واقعیات جهانی جدید میباشند. آنچه که جهان جدید را متفاوت از گذشته میسازد چیزی نیست جز تحول بنیادین در عرصه ارتباطات و اطلاعات که ماهیت بسیاری از مفاهیم از جمله قدرت را تغییر داده است. امروزه اطلاعات پیشاپیش قدرت حرکت میکند و این تحول بیانگر وضعیتی شبیه یک رقابت تسلیحاتی در حوزه اطلاعات است. امری که تغییرات سریع فناوریهای ارتباطی را موجب میشود و پرداختن به ماهیت این فناوریها و ارائه تعریف و ساختاری نوین برای مفاهیم اساسی و تاثیرگذار در سرنوشت بشری را ضروری میسازد. از جمله این مفاهیم، دیپلماسی است که لازم است آن را در زیرمجموعه تغییرات ماهیت مفهوم کلانتری به نام قدرت به مطالعه نشست. در این مجموعه با کشف الگوهای ذهنی موجود در این موضوع با روش کیو تست و تجزیه و تحلیل این الگوها در نهایت دکترین دیپلماسی شبکهای با تعریف و ساختاری جدید به عنوان الگویی برای دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد گردیده است.
تفاصيل المقالة
همگام با تحولات و جریان های نوپدید، وجوه نوینی از تعاملات در جهت فرصت سازی ها و تبدیل آن ها به موقعیت ها به کار می رود. ازاین منظر به هر میزان که برداشت جامع تری از دیپلماسی و زیرسیستم های مرتبط با آن حاصل شود، به همان نسبت امکان اثربخشی بیشتری برای سیاست خارجی دولت ها أکثر
همگام با تحولات و جریان های نوپدید، وجوه نوینی از تعاملات در جهت فرصت سازی ها و تبدیل آن ها به موقعیت ها به کار می رود. ازاین منظر به هر میزان که برداشت جامع تری از دیپلماسی و زیرسیستم های مرتبط با آن حاصل شود، به همان نسبت امکان اثربخشی بیشتری برای سیاست خارجی دولت ها فراهم می آید. لذا بررسی و شناخت راهبردها و تحرکات دیپلماتیک بازیگران فعال همچون دولت قطر (که با وجود عدم برخورداری نسبی از برخی مولفه های قدرت نظیر جمعیت یا وسعت سرزمینی، اما موفق به اخذ حدنصاب های قابل قبولی شده )، یکی از ضرورت های مهم تعاملات بین المللی محسوب می شود. پرسش اصلی مقاله حاضر به بررسی الزامات رفتاری، راهکارها و بایسته های دیپلماسی نوین دولت قطر معطوف گردیده است و اینکه دوحه برای تبدیل شدن به کنش گری اثرگذار چه رویکردهایی را در حوزه دیپلماسی اتخاذ نموده است؟ فرضیه پژوهش این است که قطر حوزه های جدید دیپلماسی مانند دیپلماسی اقتصادی، رسانه ای، آموزشی و یا میانجی گری را فعالانه در پیش گرفته و برنامههایی چون جذب سرمایهگذاری خارجی، تسهیل فضای کسبوکار، رونق گردشگری، دستیابی به علم و تکنولوژی روزآمد و تصویرسازی بین المللی را در دستور قرار داده است. شیوه تحقیق پژوهش توصیفی- تحلیلی و برمبنای روش کیفی است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications