تازه ترین مطالعات، چالشی را بین بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه در دستیابی به عملکرد برتر در کسب و کار، نشان می دهد. این مسأله برای بازاریب ها تشویق بزانگیز و متأثر کننده است زیرا می تواند بدین معنا باشد که بازارگرا بودن، مختص شرکتی است که صرفاً، سعی در کارآفرینی نو آوری أکثر
تازه ترین مطالعات، چالشی را بین بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه در دستیابی به عملکرد برتر در کسب و کار، نشان می دهد. این مسأله برای بازاریب ها تشویق بزانگیز و متأثر کننده است زیرا می تواند بدین معنا باشد که بازارگرا بودن، مختص شرکتی است که صرفاً، سعی در کارآفرینی نو آوری دارد.
به منظور بررسی این پتانسیل نگران کننده، نویسندگان این مقاله به بررسی توأمان اثرات ساختاری (مستقیم وغیر مستقیم) گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار پرداخته اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که گرایش کارآفرینانه ، نه تنها رابطه مستقیمی با بازارگرایی ندارد، بلکه اثر معکوسی بر بازارگرایی، از طریق کاهش گروه بندی، دارد. نتایج مطالعه همچنین نشان داده، تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد کسب و کار هنگامی که توسط بازارگرایی تعدیل گردد مثبت است، اما زمانی که توسط بازارگرایی تعدیل نشود، اثر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد کسب و کار منفی یا بی اهمیت و ناچیز می باشد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: در این تحقیق سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر متغیرهای مستقل قابلیتهای بازاریابی، نوآوری، گرایش کارآفرینانه ازطریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی بر عملکرد که متغیر وابسته پژوهش حاضر است پرداخته شود. روش شناسی: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از از نظر ماهیت و مح أکثر
زمینه و هدف: در این تحقیق سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر متغیرهای مستقل قابلیتهای بازاریابی، نوآوری، گرایش کارآفرینانه ازطریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی بر عملکرد که متغیر وابسته پژوهش حاضر است پرداخته شود. روش شناسی: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از از نظر ماهیت و محتوایی توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی میباشد. انجام این پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی استقرائی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران ارشد و کارشناسان شعب بانک قوامین در شهر تهران به تعداد 288 نفر میباشد که از بین آنها تعداد 167 نفر با روش تصادفی از نوع خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد که روایی محتوایی آن از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ مورد تایید قرار گرفته است. برای تحلیل دادههای جمع آوری شده از مدلسازی معادلات ساختاری و ضرایب رگرسیونی استفاده شده است. نتایج: نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد از میان ابعاد گرایش کارآفرینانه، پیشگامی، رقابت پذیری و ریسک پذیری بر عملکرد تاثیرگذار و استقلال طلبی تاثیری بر عملکرد ندارد. بدین ترتیب گرایش کارآفرینانه بر عملکرد موثر میباشد. از طرفی نوآوری و قابلیتهای بازاریابی نیز بر عملکرد موثر است. از میان ابعاد قابلیت بازاریابی، بازارمحوری بر عملکرد تاثیرگذار بوده و قابلیت نام تجاری اثری بر عملکرد ندارد. نهایتا مشخص گردید گرایش کارآفرینانه از طریق متغیر میانجی شبکه اجتماعی نیز میتواند بر عملکرد مالی و غیر مالی تاثیرگذار باشد.
تفاصيل المقالة
امروزه یکی از مهمترین رسالت های دانشگاه ها مسئولیت پذیری اجتماعی می باشد از این رو هدف اصلی تحقیق طراحی مدل مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاهی با تاکید بر مولفه های گرایش کارآفرینانه در آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد.روش تحقیق پژوهش آمیخته کیفی و کمی و از نوع کاربردی أکثر
امروزه یکی از مهمترین رسالت های دانشگاه ها مسئولیت پذیری اجتماعی می باشد از این رو هدف اصلی تحقیق طراحی مدل مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاهی با تاکید بر مولفه های گرایش کارآفرینانه در آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد.روش تحقیق پژوهش آمیخته کیفی و کمی و از نوع کاربردی است.جامعه آماری در قسمت کیفی تحقیق 10 نفر از مدیران ، خبرگان و اساتید دانشگاهی و همچنین در قسمت کمی 52 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی می باشند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل تم و نرم افزار Maxqdaو در بخش کمی برای بررسی نرما بودن داده ها از روش کلموگروف- اسمیرنوف،برای آزمون فرضیه ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart pls و سپس برای اولویت بندی متغییرها از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ism) و نرم افزار( super decision )استفاده کرده ایم.یافته های بخش کیفی 5 متغییر برای مدل مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاهی می باشد که عبارتند از: 1- مسئولیت های قانونی 2- مسئولیت های اقتصادی 3- مسئولیت های زیست محیطی 4- مسئولیت های اخلاقی 5- مسئولیت های اجتماعی بشر دوستانه.یافته های بخش کمی حاکی از تایید تمامی فرضیه ها می باشد و با توجه به مقادیر به دست آمده متغییر مسئولیت های اجتماعی در اولویت اول می باشد.به مدیران و مسئولان دانشگاهی توصیه می شود زمینه رابرای پیاده سازی برنامه های مسئولیت اجتماعی و کارآفرینی را در دانشگاه فراهم کنند.
تفاصيل المقالة
جدیدترین مطالعات در آغاز هزاره سوم ( 2002 )، چالشی بالقوه را بین بازارگرایی و گرایش کارآفرینانهدر راستای دستیابی به عملکرد برتر کسب و کار، نشان می دهد. این مسئله برای بازاریاب ها تشویشبرانگیز و متأثرکننده است زیرا می تواند بدین معنا باشد که بازارگرا بودن، مختص شرکتی است أکثر
جدیدترین مطالعات در آغاز هزاره سوم ( 2002 )، چالشی بالقوه را بین بازارگرایی و گرایش کارآفرینانهدر راستای دستیابی به عملکرد برتر کسب و کار، نشان می دهد. این مسئله برای بازاریاب ها تشویشبرانگیز و متأثرکننده است زیرا می تواند بدین معنا باشد که بازارگرا بودن، مختص شرکتی است که صرفاً،سعی در کارآفرینی و نوآوری دارد . سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از : تأثیر اتخاذ گرایشکارآفرینانه و بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار شرکت های تولیدی (شرکت های پذیرفته شده در بورساوراق بهادار) چگونه است؟بدین منظور شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که تولیدکننده کالای مصرفی، واطلاعات مالی 3 سال آن ها موجود بوده مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات مورد نظر این شرک ت ها از بالاترین فرد مسئول در امور بازاریابی هر شرکت گردآوری شد. متغیرهای اصلی تحقیق عبارتند از : گرایش کارآفرینانه، ابعاد ساختاری سازمان و بازارگرایی. شاخص های عملکرد نیز شامل : سهم بازار، رشد فروش و حاشیه فروش می باشند. از سوی دیگر روش تحقیق حاضر نیز تحقیق همبستگی، با ماهیت کاربردی و مقطعی می باشد. نتایج نشان داده که گرایش کارآفرینانه، رابطه مستقیم و مثبتی با بازارگرایی ندارد، بلکه از طریق کاهش گروه بندی، تأثیر معکوس بر بازارگرایی قابل مشاهده است . همچنین مشخص شده است که تأثیر اجرایی گرایش کارآفرینانه، هنگامی که توسط بازارگرایی تعدیل م ی گردد با هنگامی که توسط بازارگرایی تعدیل نگردد تفاوتی نمی کند و بی تأثیر است . سازمان ها برای ایجاد یا حفظ اصول بازارگرایی در سازمان خود، باید به کاهش گروه بندی در ساختار سازمانی خود، همت گمارند . به عبارت دیگر، با کاهش میزان گستردگی وظایف، در یک محدوده از پیش تعیین شده، یا به عبارت دیگر کاهش تخصصی بودن به این معنا که کارها و فعالیت های سازمان کمتر به وظایف جداگانه و تخصصی تفکیک و تقسیم شوند در راستای اجرای اصول بازارگرایی قدم خواهند گذارد.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: شناسایی عواملی که بر گرایش کارآفرینانه ی سازمان موثر هستند و بررسی تأثیر این عوامل ضروری است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینانه سازمان در شرکت خودروسازی زامیاد است.
روش پژوهش: روش این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی، أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: شناسایی عواملی که بر گرایش کارآفرینانه ی سازمان موثر هستند و بررسی تأثیر این عوامل ضروری است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینانه سازمان در شرکت خودروسازی زامیاد است.
روش پژوهش: روش این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی، بر مبنای نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی و بر مبنای نوع داده های استفاده شده از نوع کمی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارشناسان شرکت خودروسازی زامیاد (180) نفر است. آزمون های رگرسیون خطی ساده و رگرسیون چندگانه برای آزمودن فرضیه ها استفاده گشت. همچنین مفروضات آزمون رگرسیون نیز توسط آزمون دوربین-واتسون لحاظ گشت.
یافتهها: با تأیید فرضیه های پژوهش یافته های زیر حاصل گشت:
1) فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینانه کارشناسان شرکت خودروسازی زامیاد تأثیر مثبت و معناداری دارد.
2) میزان انطباق پذیر بودن سازمان بر گرایش کارآفرینانه کارشناسان شاغل در شرکت زامیاد تأثیر مثبت دارد.
3) میزان درگیر شدن کارشناسان شرکت زامیاد در کارشان بر گرایش کارآفرینانه ی آنها تأثیر مثبت و معناداری دارد.
4) رسالت سازمان بر گرایش کارآفرینانه ی کارشناسان شرکت زامیاد تأثیر مثبت و معناداری دارد.
5) میزان پایداری کارشناسان شرکت زامیاد بر گرایش کارآفرینانه ی آنها تأثیر مثبت و معناداری دارد.
نتیجه گیری: برای ایجاد گرایش کارآفرینانه در افراد یک سازمان باید روی فرهنگ آن سازمان تمرکز کرد و در جهت هماهنگی ارزش ها و هنجارهای افراد با هنجارها و ارز ش های سازمان قدم برداشت. در این راستا تمامی ابعاد فرهنگ سازمانی (شامل انطباق پذیری، درگیر شدن در کار، رسالت سازمان و پایداری کارکنان) بر گرایش کارآفرینانه سازمان موثر هستند.
تفاصيل المقالة
کارآفرینی نه فقط یک علم، بلکه شیوه و هنری برای زیستن است و برگزیدن آن می تواند موجب ارتقا کیفیت زندگی گردد. با توجه به اهمیت کارآفرینی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عدم اطمینان محیطی بر گرایش کارآفرینانه با نقش میانجی سرعت نوآوری انجام شده است. از نظر هدف کاربردی و از أکثر
کارآفرینی نه فقط یک علم، بلکه شیوه و هنری برای زیستن است و برگزیدن آن می تواند موجب ارتقا کیفیت زندگی گردد. با توجه به اهمیت کارآفرینی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عدم اطمینان محیطی بر گرایش کارآفرینانه با نقش میانجی سرعت نوآوری انجام شده است. از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. جامعۀ آماری این پژوهش کارکنان ستادی بانک سپه تهران که تعداد آنها 1600 نفر و حجم نمونه 310 نفر است. روش جمع آوری داده ها کتابخانهای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد و برای بررسی روایی، از روایی سازه واگرا و همگرا، برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار smart-pls انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: عدم اطمینان محیطی با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، دولت و سیاستها با نقش میانجی، اقتصاد با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، محصولات، بازارها و تقاضا با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، رقابت با نقش میانجی، و فناوری در صنعت بدون نقش میانجی سرعت نوآوری بر گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین منابع و خدمات مورد استفاده در سازمان با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، فناوری در صنعت با نقش میانجی، دولت و سیاست ها بدون نقش میانجی، و رقابت بدون نقش میانجی سرعت نوآوری برگرایش کارآفرینانه تأثیر ندارند.
تفاصيل المقالة
کارآفرینی نه فقط یک علم، بلکه شیوه و هنری برای زیستن است و برگزیدن آن می تواند موجب ارتقا کیفیت زندگی گردد. با توجه به اهمیت کارآفرینی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عدم اطمینان محیطی بر گرایش کارآفرینانه با نقش میانجی سرعت نوآوری انجام شده است. از نظر هدف کاربردی و از أکثر
کارآفرینی نه فقط یک علم، بلکه شیوه و هنری برای زیستن است و برگزیدن آن می تواند موجب ارتقا کیفیت زندگی گردد. با توجه به اهمیت کارآفرینی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عدم اطمینان محیطی بر گرایش کارآفرینانه با نقش میانجی سرعت نوآوری انجام شده است. از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. جامعۀ آماری این پژوهش کارکنان ستادی بانک سپه تهران که تعداد آنها 1600 نفر و حجم نمونه 310 نفر است. روش جمع آوری داده ها کتابخانهای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد و برای بررسی روایی، از روایی سازه واگرا و همگرا، برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار smart-pls انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: عدم اطمینان محیطی با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، دولت و سیاستها با نقش میانجی، اقتصاد با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، محصولات، بازارها و تقاضا با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، رقابت با نقش میانجی، و فناوری در صنعت بدون نقش میانجی سرعت نوآوری بر گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین منابع و خدمات مورد استفاده در سازمان با نقش میانجی و بدون نقش میانجی، فناوری در صنعت با نقش میانجی، دولت و سیاست ها بدون نقش میانجی، و رقابت بدون نقش میانجی سرعت نوآوری برگرایش کارآفرینانه تأثیر ندارند.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش بررسی روابط بین سرمایه اجتماعی و گرایش کارآفرینانه با عملکرد شغلی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان همدان به تعداد 635 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 242 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری ت أکثر
هدف این پژوهش بررسی روابط بین سرمایه اجتماعی و گرایش کارآفرینانه با عملکرد شغلی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان همدان به تعداد 635 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 242 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامههای استاندارد گردآوری گردید. روایی پرسشنامه توسط گروهی از متخصصان تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد که مقدار آن برای سنجش ابعاد گرایش کارآفرینانه (83/0=α)، سرمایه اجتماعی (85/0=α) و عملکرد شغلی (79/0=α) تعیین شد. نتایج مدل یابی معادلههای ساختاری نشان داد که سرمایه اجتماعی و گرایش کارآفرینانه با عملکرد شغلی رابطه مستقیم و معنیدار داشتند. نتایج Bootstrapping هم نشان داد که گرایش کارآفرینانه رابطه بین سرمایه اجتماعی و عملکرد شغلی را میانجیگری میکند. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی ارزش سرمایهگذاری را دارد زیرا ایجاد و حفاظت از سرمایه اجتماعی در سازمان، سطح گرایش کارآفرینانه و عملکرد کارکنان را بهبود میبخشد
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شوخ طبعی مثبت بر تحول سازمان با توجه به نقش میانجی گرایش کارآفرینانه و حالت من کودکی شاد کارکنان انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: جامعه آماری در این مطالعه 197 نفر از کارکنان آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی است که به رو أکثر
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شوخ طبعی مثبت بر تحول سازمان با توجه به نقش میانجی گرایش کارآفرینانه و حالت من کودکی شاد کارکنان انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: جامعه آماری در این مطالعه 197 نفر از کارکنان آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. به منظور تحلیل داده ها، روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS 2 مورد استفاده قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه 36 سؤالی استاندارد بر اساس مقیاس ترتیبی و طیف پنج دسته ای لیکرت استفاده شد. جهت سنجش روایی از روایی همگرا بهره گرفته شد و به منظور برازش پایایی، آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت و ضریب آن برای تمام سازه های پژوهش بیشتر از 7/0 می باشد.
یافته ها: نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که شوخ طبعی مثبت تأثیر مثبت و معناداری بر تحول سازمان دارد. همچنین تأثیر مثبت و معناداری میان متغیر های شوخ طبعی مثبت و گرایش کارآفرینانه و من کودکی شاد کارکنان وجود دارد. همچنین گرایش کارآفرینانه و من کودکی شاد کارکنان تأثیر مثبت و معناداری بر تحول سازمان دارد. در نهایت می توان گفت حالت من کودکی شاد کارکنان بین شوخ طبعی مثبت و تحول سازمان نقش میانجی گری ایفا می کند، اما گرایش کارآفرینانه نقش میانجی بین این دو متغیر ایفا نمی کند.
بحث و نتیجه گیری: امروزه سبک های مختلف شوخ طبعی در سازمان های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد و در نظام آموزش و پرورش با توجه به اینکه از الگوهای سلسله مراتبی و با رسمیت بالا استفاده می شود، به نظر می رسد الگوهای شوخ طبعی می تواند در دستیابی به رسیدن به حالات روانی مطلوب، کارآفرینی و تحول سازمان موثر واقع گردد.
تفاصيل المقالة
چکیده زمینه: در ادبیات معاصر سازمان و مدیریت، دو مفهوم "گرایش کارآفرینانه" و "مدیریت دانش"، هر یک به نوبۀ خود در عملکرد مطلوب کسب وکار، نقش آفرین بوده اند. هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد کسب وکارهای کوچک و متوسط با میانجی گری فرآیند خل أکثر
چکیده زمینه: در ادبیات معاصر سازمان و مدیریت، دو مفهوم "گرایش کارآفرینانه" و "مدیریت دانش"، هر یک به نوبۀ خود در عملکرد مطلوب کسب وکار، نقش آفرین بوده اند. هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد کسب وکارهای کوچک و متوسط با میانجی گری فرآیند خلق دانش در استان قزوین است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای رویکرد کمی؛ و از نظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را 392 نفر از مدیران کسب وکارهای کوچک و متوسط استان قزوین تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه 196 نفر انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی 230 پرسشنامه توزیع و 201 پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور گردآوری داده ها از سه نوع پرسشنامۀ استاندارد: خلق دانش، گرایش کارآفرینانه و عملکرد، استفاده شد. داده های گردآوری شده با به کارگیری نرم افزارهای SPSS وLISREL تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها، نقش میانجی گری خلق دانش (اجتماعی سازی، بیرونی سازی، ترکیب و درونی سازی دانش) را در تاثیر گرایش کارآفرینانه با مولفه های" نوآوری،ریسک پذیری، پیشگامی، کسب وکار جدید، نوسازی راهبردی" بر عملکرد رشد، بهره وری و سودآوری کسب وکارها نشان داد. نتیجه گیری: مهم ترین نتیجۀ پژوهش حاضر این است که گرایش کارآفرینانه و خلق دانش بر عملکرد، هم در سطح کسب وکار و هم در سطح آموزش اثر می گذارد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی با تأکید بر نقش میانجی گرایش کارآفرینانه است. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- علّی و از نظر نوع داده های جمع آوری شده از گونهء کمی (استفاده از پرسشنامه) است. أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی با تأکید بر نقش میانجی گرایش کارآفرینانه است. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- علّی و از نظر نوع داده های جمع آوری شده از گونهء کمی (استفاده از پرسشنامه) است. جامعه آماری پژوهش شامل ادارات ستادی شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران، تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی، بازاریابی داخلی بر گرایش کارآفرینانه و در نهایت گرایش کارآفرینانه بر تعهد سازمانی می باشد.
تفاصيل المقالة
توسعه فعالیتهای کارآفرینانه میتواند به رشد نوآوری، ایجاد محیط رقابتی، توسعه اقتصادی و ایجاد شغل در یک جامعه کمک کند. سازمانها باید شرایطی را فراهم کنند که در کل سازمان، جو و روحیه کارآفرینی حکم فرما شود و افراد بتوانند بهطور فردی و گروهی، در سازمان به فعالیتها أکثر
توسعه فعالیتهای کارآفرینانه میتواند به رشد نوآوری، ایجاد محیط رقابتی، توسعه اقتصادی و ایجاد شغل در یک جامعه کمک کند. سازمانها باید شرایطی را فراهم کنند که در کل سازمان، جو و روحیه کارآفرینی حکم فرما شود و افراد بتوانند بهطور فردی و گروهی، در سازمان به فعالیتهای کارآفرینانه بپردازند. در این پژوهش، بهبررسی عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی پرداخته شده است و اهمیت عوامل مؤثر با روش های تصمیمگیری چند معیاره، مشخص شده است. با توجه بهموارد مذکور در این پژوهش تلاش شده است تا در مطالعات کتابخانهای و میدانی انجام شده عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی تشریح و اهمیت هر یک از عوامل مؤثر با روش AHP و استفاده از نرمافزار اکسپرت چویس مشخص شود. مطابق نتایج این تحقیق، عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی بهترتیب عبارت اند از: رهبری، منابع انسانی، نوآوری، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، نوسازی راهبردی، کسب وکار جدید و ریسک پذیری.
تفاصيل المقالة
در محیط متغیر و پویای امروزی، سازمان هایی موفق هستند که از انعطاف پذیری، سرعت، خلاقیت و نوآوری بالاتری برخوردار باشند و به ترویج فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمان شان اقدام کنند. ازجمله عوامل تأثیرگذار بر ترویج این فعالیت ها، رهبری سازمان و سرمایه اجتماعی است؛ ازاینر أکثر
در محیط متغیر و پویای امروزی، سازمان هایی موفق هستند که از انعطاف پذیری، سرعت، خلاقیت و نوآوری بالاتری برخوردار باشند و به ترویج فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمان شان اقدام کنند. ازجمله عوامل تأثیرگذار بر ترویج این فعالیت ها، رهبری سازمان و سرمایه اجتماعی است؛ ازاینرو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری معنوی بر گرایش کارآفرینانه با درنظرگرفتن نقش میانجی گری سرمایه اجتماعی دانشجویان است و روش تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث روش از نوع توصیفی- پیمایشی است، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران (ورودی های سال 1393) است که شامل 123 نفر هستند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران، تعداد 93 نفر برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. بررسی و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت. نتایج حاکی از تأثیرگذاری رهبری معنوی بر گرایش کارآفرینانه و سرمایه اجتماعی دانشجویان و همچنین تأثیرگذاری سرمایه اجتماعی بر گرایش کارآفرینانه از یکسو و از سویی دیگر تأثیر میانجی سرمایه اجتماعی بر ارتباط بین رهبری معنوی و گرایش کارآفرینانه دانشجویان است.
تفاصيل المقالة
گرایش کارآفرینانه از مفاهیم اصلی در ادبیات کارآفرینی میباشد که نقش مهمی در ارتقای عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط ایفا مینماید. از طرف دیگر، ضرورت برندسازی نیز که در ادبیات بازاریابی مطرح شده است در سالهای اخیر توجه فعالان کسب و کار را به خود جلب نموده است. از این رو پژ أکثر
گرایش کارآفرینانه از مفاهیم اصلی در ادبیات کارآفرینی میباشد که نقش مهمی در ارتقای عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط ایفا مینماید. از طرف دیگر، ضرورت برندسازی نیز که در ادبیات بازاریابی مطرح شده است در سالهای اخیر توجه فعالان کسب و کار را به خود جلب نموده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار از طریق برندسازی صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-همبستگی میباشد. پژوهشگران ابتدا چارچوب نظری برای سازههای پژوهش (گرایش کارآفرینانه، برندسازی و رشد کسب و کار) تدوین نمودند که به دلیل چند بعدی بودن مفهوم برندسازی، دو مولفه اصلی آن (جهتگیری برند و منابع برند) مورد استفاده قرار گرفت. سپس پرسشنامهای با مقیاس لیکرت پنج نقطهای تدوین شد و بین اعضای نمونه آماری (۱۳۳ شرکت کوچک و متوسط در شهرک صنعتی یزد) توزیع گردید. دادههای به دست آمده توسط نرمافزار اسمارت پی.ال.اس با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به شیوه کمینه مربعات جزئی تحلیل شد و به کمک تکنیکهای تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، صحت فرضیات مطرح شده مورد تأیید قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار و برندسازی، تأثیر مثبت و معنادار برندسازی بر رشد کسب و کار و نیز رابطه مثبت و معنادار گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار به صورت غیر مستقیم از طریق برندسازی میباشد. نتایج تحقیق علاوه بر آنکه از جهت نظری حائز اهمیت میباشند و ارتباط بین دو حوزه کارآفرینی و بازاریابی را برقرار میسازند، از جهت کاربردی نیز میتوانند راهگشای فعالان صنعت قرار گیرند
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications