ادبیات داستانی که خود محصول مدرنیسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنیته نقش داشته است. واکاوی مفاهیمی از مدرنیته که در کلیدر منعکس شده محور این پژوهش است. می توان گفت کلیدر، اگر چه داستانی بومی است در فضایی روستایی اما به اقتضای داستان و ماجراهایش و به ویژه متأثر از أکثر
ادبیات داستانی که خود محصول مدرنیسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنیته نقش داشته است. واکاوی مفاهیمی از مدرنیته که در کلیدر منعکس شده محور این پژوهش است. می توان گفت کلیدر، اگر چه داستانی بومی است در فضایی روستایی اما به اقتضای داستان و ماجراهایش و به ویژه متأثر از رخدادهای اجتماعی و سیاسی سال های 1325 تا 1327 هجری شمسی و فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم و از طرفی تحت تأثیر فضای فکری نویسنده، در تقابل سنت و مدرنیسم، عناصری از مدرنیته مثل تغییر و دگردیسی، رویکرد انتقادی به مسائل، اندیشه های بنیادین و تئوری های انسان شناسانه و فلسفی، انسان محوری، خردباوری و خودآگاهی، تاثیرپذیری از مکاتب ادبی و سیاسی و دیدگاه ماتریالیستی در آن منعکس شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
تفاصيل المقالة
اسطوره حاصل تفکر، اعتقاد و اندیشۀ بشر و یکی از عناصر اصلی سازندۀ فرهنگ و هویت ملل است. جوزف کمپل اسطوره شناس آمریکایی، برای تمام اساطیر جهان الگو و ساختاری یگانه ارایه میدهد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی، تحلیلی و مروری و بر مبنای الگوی کمپبل به این نتیجه رسیده است که رم أکثر
اسطوره حاصل تفکر، اعتقاد و اندیشۀ بشر و یکی از عناصر اصلی سازندۀ فرهنگ و هویت ملل است. جوزف کمپل اسطوره شناس آمریکایی، برای تمام اساطیر جهان الگو و ساختاری یگانه ارایه میدهد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی، تحلیلی و مروری و بر مبنای الگوی کمپبل به این نتیجه رسیده است که رمان کلیدر با زیرساخت حماسی ساختاری مشابه با الگوی جهانی اسطورۀ قهرمان دارد. الگویی که بر مبنای آن گل‎محمد قهرمان کلیدر قهرمان انسانی است که دوباره متولد میشود و با گذر از سه مرحلۀ عزیمت، آیین تشرف و بازگشت به شیوۀ خاص خود به مرتبۀ شهود، ادراک تقدس و به مرتبۀ اسطورۀ قهرمان نزدیک میشود. دولتآبادی از ظرفیت اسطورۀ قهرمان در روایتپردازی و انسجام ساختاری و همچنین خلق معانی جدید در رفتار چون ردّ دعوت استفاده کرده است. با توجه به نوع کارکرد اسطورۀ قهرمان در کلیدر میتوان گفت این اثر از رویکرد سطحی و تلمیحی به اسطورههای گذشته گذر کرده است و به بازپردازی و بازآفرینی آنها رسیده است و توانسته است یک الگوی منطبق با زمان ارایه دهد.
تفاصيل المقالة
رمان کلیدر اثر محمود دولتآبادی است. این رمان دربرگیرندۀ درونمایههای تاریخی، اجتماعی و حماسی است. یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان غیرمستقیم بنمایههای این رمان استفاده از پوشاک و مناسبات آن است. مقالۀ حاضر در پی آن است که نقش پوشاک در بیان غیرمستقیم و پنهانی درونم أکثر
رمان کلیدر اثر محمود دولتآبادی است. این رمان دربرگیرندۀ درونمایههای تاریخی، اجتماعی و حماسی است. یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان غیرمستقیم بنمایههای این رمان استفاده از پوشاک و مناسبات آن است. مقالۀ حاضر در پی آن است که نقش پوشاک در بیان غیرمستقیم و پنهانی درونمایههای رمان کلیدر چیست و چه کارکردهایی برای آن میتوان در نظر گرفت. برای پاسخ پرسش پژوهش، به شیوۀ توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر روش کتابخانه ای به کلیدر نگریسته شده است. در مقاله نخست به معرفی اجمالی پوشاک قوم کرد و محلی سبزوار اشاره شده است؛ سپس پوشاک و مناسبات آن در کلیدر از منظر عناصر بلاغی و داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نتیجه گرفته شده است که دولتآبادی با بهرهمندی از کارکردهای گوناگون پوشاک و مناسبات آن مبانی اجتماعی روزگار داستان و وقایع تاریخی گذشته را در حالات گوناگون اجتماعی و فردی با بهرهگیری از توانمندیهای زبانی و هنرهای بلاغی و عناصر داستانی بهزیبایی ترسیم کرده است
تفاصيل المقالة
کان الریف من أهمّ الموضوعات التی ردّدها الکتّاب فی آثارهم بما فیه من صفاء، ونقاء وطبیعة بکرة لم تفسدها المدینة المصطنعة وبما فیه من ظلم، وعسف، وحرمان، وتمییز یشوّه وجوهه ویکدّر صفائه. فقلّما نجد شاعرا أو کاتبا لم یکتب عن الریف وما یعانیه القرویون من ظلم، وتعسف وحرمان أو أکثر
کان الریف من أهمّ الموضوعات التی ردّدها الکتّاب فی آثارهم بما فیه من صفاء، ونقاء وطبیعة بکرة لم تفسدها المدینة المصطنعة وبما فیه من ظلم، وعسف، وحرمان، وتمییز یشوّه وجوهه ویکدّر صفائه. فقلّما نجد شاعرا أو کاتبا لم یکتب عن الریف وما یعانیه القرویون من ظلم، وتعسف وحرمان أو ما یزین الریف من طبیعة ساحرة وطیور مغرّدة وأشجار باسقة خاصة الرومانسیین الذین قد تغنّوا طویلا بالریف ومباهجه، والواقعیین الذین شمّروا عن السواعد وقاموا بالعمل الجادّ والدؤوب من أجل التعبیر عن مشاکل الریف والصعوبات التی یواجهها الفلّاحون الذین یقضون معظم وقتهم فی المزارع مقابل أجر زهید لا یسدّ جوعهم ولا یملأ بطنهم. فمن منطلق ذلک، تعرّضنا فی هذه المقالة لمدی أهمیة أدب الریف وصداه فی الأدبین الإیرانی والمصری، کما قمنا بمقارنة الروایتین اللتین قد تعدّان قمة هذا الأدب فی کلا البلدین. فقد درسنا أدب الریف فی مصر وإیران وأجرینا مقارنة بین روایتی "الأرض" للشرقاوی و"کلیدر" لدولت آبادی وتحدّثنا عما یمیزهما وعن أوجه التشابه والتفاوت فی الروایتین. وفی هذا المجال وعلی مستوی المغزی والمضمون تطرقنا إلی هذه المحاور: قداسة الأرض، والدعوة إلی الثورة وسیطرة الواقع؛ وعلی مستوی التقنیة والشکل، تناولنا هذه الرکائز: اللغة، والشخصیات، ومسرح الأحداث والصراع.
تفاصيل المقالة
ضرب المثل ها یکی از ابزارهای بلاغی به شمار میروند که همپای کنایهها، تمثیلها و مثالک ها در غنا بخشیدن به زبان فارسی نقشی بسزا ایفا میکنند. استفاده از این مواد و مصالح زبانی در میان عامه، رایجتر از سایر بخشهای جامعه است. خاستگاه تجربی، انتقال شفاهی، سهولت آموزش، ای أکثر
ضرب المثل ها یکی از ابزارهای بلاغی به شمار میروند که همپای کنایهها، تمثیلها و مثالک ها در غنا بخشیدن به زبان فارسی نقشی بسزا ایفا میکنند. استفاده از این مواد و مصالح زبانی در میان عامه، رایجتر از سایر بخشهای جامعه است. خاستگاه تجربی، انتقال شفاهی، سهولت آموزش، ایجاز (واژگان اندک، معانی بسیار)، میتواند از جملة علل توجه جامعة زبانی عامه به این ابزارها باشد. در فضای روستایی رمان کلیدر، بهره جویی از مثلها و سایر ابزارهای زبانی عامه، رفتار طبیعی و غریزی زبان تلقی میشود و شخصیتها در استفاده از این توانش های بالقوة زبان تصنع به خرج نمیدهند. در این مقاله سعی بر این است تا ارتباط مثل را با جامعة زبانی رمان کلیدر بررسی شود و سپس ضرب المثل های مستخرج از دو جلد این اثر را براساس معیارهایی چون، خلق و ابداع، ساختار، معنا و مقصود، لحن و ریشه دسته بندی گردد. حاصل پژوهش نمایانگر آن است که اغلب مثلهای کلیدر ریشه در تجربههای عمومی و شخصی مردم دارد که به سبب تکرار و تجربه به زبان منتقل شده و پس از تکرار زبانی، فراگیر و عمومی گشته است.
تفاصيل المقالة
تمثیل از انواع ادبی شمرده میشود که در زبان عامه وسخنوران کاربردی چشمگیر داشته است. تمثیل، زبان مشترک انسانها و وسیلهی بیان احساسات و تجربههای مشترک انسانی است به گونهای که هم شنونده و هم گوینده در آن سهم دارند و این شراکت منجر به حس التذاذی میگردد که ریشه در فطرت، أکثر
تمثیل از انواع ادبی شمرده میشود که در زبان عامه وسخنوران کاربردی چشمگیر داشته است. تمثیل، زبان مشترک انسانها و وسیلهی بیان احساسات و تجربههای مشترک انسانی است به گونهای که هم شنونده و هم گوینده در آن سهم دارند و این شراکت منجر به حس التذاذی میگردد که ریشه در فطرت، هویت و فرهنگ مردم دارد. کلیدر رمان حجیمی است که حوادث آن اگرچه مبتنی بر زندگی واقعی انسانها است اما زبان شخصیتهای این اثر انباشته از مثالک های کوتاهی است که بازتاب دهندهی فرهنگ و هویت جامعة کوچک آنهاست. جامعهای که نمادی از جوامع مشابه خویش در دورهای از تاریخ این سرزمین است. این پژوهش به انواع تمثیل در اثر کلیدر پرداخته است و از شواهد به دست آمده این نتیجه حاصل شده که مثالک ها حیوانی فابل پرکاربردترین نوع تمثیل در این اثر داستانی است که در خدمت توصیف درآمده است.
تفاصيل المقالة
جستار حاضرکه پژوهشی بینارشتهای را وجهۀ همت خود قرار داده،بر آن است تا با کاربست روانکاوی انسانگرای اریک فروم و بهطور مشخص نظریّۀ شخصیّت او و بر اساس همانندیهایی که میان ساختارهای روایی و ساختارهای اجتماعی؛ میان متن و جامعه؛ و میان داستان و روان میتوان سراغ گرفت أکثر
جستار حاضرکه پژوهشی بینارشتهای را وجهۀ همت خود قرار داده،بر آن است تا با کاربست روانکاوی انسانگرای اریک فروم و بهطور مشخص نظریّۀ شخصیّت او و بر اساس همانندیهایی که میان ساختارهای روایی و ساختارهای اجتماعی؛ میان متن و جامعه؛ و میان داستان و روان میتوان سراغ گرفت راهی به شناخت ارتباط شبکههای دلالتی متون روایی با فرهنگ و اجتماع؛ میان انسان و جهان بگشاید.بهمنظور ارائۀ الگویی عملی با تکیه بر رمان سترگ کلیدر که نمود روشن و واقعگرایانهای از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر است،به بررسی روند شکلگیری شخصیّتهای اجتماعی این اثر پرداخته، چگونگی تأثیرپذیری آنها از ساختار اجتماعی و نفوذ ساختارها و نیروهای فرهنگی جامعه را نشان داده،دلالتهای این تأثیرپذیری را به روش توصیفی- تحلیلی، به شیوهای استقرایی و براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی در قالب شخصیّتهای بیثمر و ثمربخش فروم واکاوی میکند.برآیندی که از این بررسی به عمل آمده،نشان میدهد شخصیّتهای داستان بهشدّت تحت تأثیر وقایع اجتماعی بوده،روند شکلگیری شخصیّتها رابطۀ مستقیمی با تحوّلات اجتماعی جامعه دارند.از اینرو علاوه بر اینکهقابلیّت نظریّۀ فروم در تحلیل آثار رئالیستی و بهطور مشخص رابطۀ شخصیّت با جامعه و رابطۀ ساختار روایی با ساختارهای جهان واقعی و بیرونی اثبات میشود رابطۀ ادبیّات با سایر شاخههای علوم انسانی از جمله روانشناسی و جامعهشناسی برجستهترگشته،بستر مناسبی برای مطالعات بینارشتهای پیش روی پژوهشگران ادبیّات تطبیقی قرار میدهد.
تفاصيل المقالة
کلیدر، روایتگر زندگی ایلیاتی های چادرنشین شمال خراسان و روابط آنان با روستائیان، شهرنشینان، حکومت است و همچنین طرح خصومت، اندیشه ها و احساسات، عشق ورزیها و آداب و رسوم قومی آنان. تلاش برای آگاه کردن مردم از حق و حقوق خویش، انتقادهای پی در پی و رؤیای تغییر ساختارهای سنتی أکثر
کلیدر، روایتگر زندگی ایلیاتی های چادرنشین شمال خراسان و روابط آنان با روستائیان، شهرنشینان، حکومت است و همچنین طرح خصومت، اندیشه ها و احساسات، عشق ورزیها و آداب و رسوم قومی آنان. تلاش برای آگاه کردن مردم از حق و حقوق خویش، انتقادهای پی در پی و رؤیای تغییر ساختارهای سنتی، تلاش برای ایجاد رفاه عمومی، برابری و عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض و بسیاری موارد دیگر نشان می دهند که انسان و مسائل مربوط به او تا چه اندازه در کلیدر اهمیّت دارد. با تحلیل داستان می توان دریافت که انسان و مسائل مربوط به او، دغدهه ها و تکاپوهایش از محورهای اصلی داستان است. انسان کلیدر را نمی توان به طور کامل با مولفه های مکتب اومانیسم منطبق دانست اما برخی اوقات انسان محوری کلیدر، به مفهوم اومانیسم غربی نزدیک و بعضاً با آن منطبق می شود.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شخصیت هوو در ادبیات داستانی معاصر بود. یکی از ویژگیهای ادبیات معاصر، توجه بیشتر به امور اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در حوزهی شعر، نثر و بهویژه داستان است؛ پیوند بین مسائل اجتماعی و زبان روشن است؛ بهگفتهی زبانشناسان، زبان آیینهی فکر و تحول أکثر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شخصیت هوو در ادبیات داستانی معاصر بود. یکی از ویژگیهای ادبیات معاصر، توجه بیشتر به امور اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در حوزهی شعر، نثر و بهویژه داستان است؛ پیوند بین مسائل اجتماعی و زبان روشن است؛ بهگفتهی زبانشناسان، زبان آیینهی فکر و تحولات فکری جامعه است. محمود دولتآبادی و علی محمد افغانی از نویسندگان سرشناس معاصر بهشمار میآیند که طرح مضامین اجتماعی در آثار آنان حضوری پررنگ دارد. یکی از این مضامین، پردازش شخصیت هَوو است. شوهرآهو خانم و کلیدر هر دو از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر هستند که شخصیت زن در جایگاه هوو در آنها نقش مؤثری دارد. در این پژوهش، ضمن تحلیل این شخصیتها، دریافت می شود که دولتآبادی و افغانی از کدام عناصر داستانی برای آفرینش بهتر و واقعیتر این شخصیتها، بهره بردهاند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و یافتههای آن نشان میدهد که هر دو نویسنده در پردازش شخصیت هوو از شیوهی بیان مستقیم به خوبی استفاده کردهاند. از بین شیوههای غیرمستقیم نیز اغلب از روش توصیف بهره گرفتهاند. با این که هر دو نویسنده بهخوبی معضلات و پیامدهای ناگوار چندهمسری را بیان کردهاند؛ اما با دیدگاهی مردانه و جانبدارانه و در فضایی مردسالارانه آن را ترسیم کردهاند.
تفاصيل المقالة
جستار حاضر با تاکید بر اهمیّت مطالعات بینارشتهای در درک و دریافت بهتر دانش بشری و با فرض پیوند تنگاتنگ ادبیّات و روانشناسی، به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس گزارههای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که سرشتی بینارشتهای دارد به تحلیل شخصیّت بلقیس در رمان کلیدر پرداخته، أکثر
جستار حاضر با تاکید بر اهمیّت مطالعات بینارشتهای در درک و دریافت بهتر دانش بشری و با فرض پیوند تنگاتنگ ادبیّات و روانشناسی، به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس گزارههای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که سرشتی بینارشتهای دارد به تحلیل شخصیّت بلقیس در رمان کلیدر پرداخته، با رویکردی علمی و نظاممند؛ با کاربست نظریّۀ عشق اریک فروم، زمینهها و ویژگیهای عشق را در ارتباط با بلقیس واکاوی میکند. هدف پژوهش یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش است که چرا و چگونه در رمانی همچون کلیدر که سخن بر سر مسایل سیاسی - اجتماعی و سراسر آکنده از ستم و استبداد و بندگی است، موتیف عشق همچنان پرورانده و گسترانده شدهاست. یافته‎های پژوهش نشان میدهد طبق نظریّۀ عشق فروم در رمان کلیدر، اولاً: برخلاف تصوّر عموم، عشق تنها اختصاص به روابط میان عاشق و معشوق یا یک فرد مشخص ندارد؛ بلکه انواع گوناگونی با کارکردها، انگیزهها و زمینههای متعدّد دارد؛ ثانیاً، آثار دولتآبادی نیز بر خلاف تصوّر عموم، محدود به طرح مسایل بومی، اقلیمی، طبیعتگرایی و... نبوده، نمودهای زیبا و خلاقانهای از عشق در جایجای آثارش و بهطور مشخص در شخصیّت بلقیس با هنرمندی تمام بازنمایی شده که غنای آثارش را دو چندان ساخته‎است. یافتهها هم‎چنین نشان میدهد بلقیس تمام ویژگیهای عشق فروم را دارد، کیفیّت حضور او در رمان و حوادثی که روی میدهد گواه آن است که مسئولیّتپذیری، تحمل رنج، معرفت عمیق به ایل و خانواده، بینیازی، فداکاری همه و همه زادۀ عشق ستودنی و راستینی است که فروم یکایک آنها را از ویژگیهای عشق راستین برمی‎شمارد.
تفاصيل المقالة
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصههای گوناگون، موضوع زیباییشناسی است. از دیدگاه زیباییشناسی میتوان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب میشوند که در آنها کارکرد زیباییشناسی غال أکثر
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصههای گوناگون، موضوع زیباییشناسی است. از دیدگاه زیباییشناسی میتوان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب میشوند که در آنها کارکرد زیباییشناسی غالب باشد که اثبات میکند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای به جستوجوی زیباییشناسانة کلیدر از منظر نقد نو میپردازد و در پی انطباق مصادیق زیباییشناسانۀ نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکههای ارتباطی عناصر سازندۀ آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت انداموار و موسیقیهای چهارگانۀ بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیلشده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمانیافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسمبخشی به تصویر موقعیتها و وضعیتهای زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونۀ آن را در ریتمهای کشدار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگهای یکنواخت و طولانی و تکنوازیهایی بـا فرکانسهای مقطع و با تکرارهای جزءبهجزء در یک پاره از روایت، یـا درآمدها و پیشدرآمدهای ملایم و زمینهساز میتوان دید که نقش متعادل کنندة توصیفهای پرشور و شتاب را در بطن روایتها بازی میکند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریة ادبی نزدیک کرده است.
تفاصيل المقالة
کلیدر، یکی از برجسته ترین رمان های ادبیات فارسی است که تاکنون با رویکرد و شیوه های گوناگون مورد پژوهش قرار گرفته است. داستانی به سبک رئالیسم از زندگی اجتماعی روستایی و دهقانی که شخصیّت اصلی آن گل محمد، یکی از نمادهای ملموس فرایند فردیت شخصیّت است. در این مطالعه، با رویک أکثر
کلیدر، یکی از برجسته ترین رمان های ادبیات فارسی است که تاکنون با رویکرد و شیوه های گوناگون مورد پژوهش قرار گرفته است. داستانی به سبک رئالیسم از زندگی اجتماعی روستایی و دهقانی که شخصیّت اصلی آن گل محمد، یکی از نمادهای ملموس فرایند فردیت شخصیّت است. در این مطالعه، با رویکرد و با روش تحلیل محتوایی نقد روانشناختی و با ابزار مطالعۀ کتابخانه ای بر پایۀ نظریۀ کارل گوستاویونگ - شخصیّتی بزرگ و هم ردیف با روان شناسان بزرگی چون زیگموند فروید – به فرایند شخصیّت که هماهنگی انسان با خود و رشد و تکامل او و همچنین یکپارچگی وی با خویشتن خویش است، می پردازد و مورد تحلیل قرار می گیرد؛ بنابراین، این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال که فرآیند فردیت شخصیّت گل محمد در رمان کلیدر چگونه اتفاق افتاده است؟ نشان می دهد که شخصیّت گل محمد، در بعد رشد و تکامل شخصیّت از طریق کهنالگویی، در پی یافتن هویّت خویش است تا بهطورکلی در مسیر رشد و تعالی همۀ جنبه های وجودی خود به مرحلۀ فردیت دست یابد.
تفاصيل المقالة
رمان و داستان میتواند بسیاری از آیینها و باورهای فرهنگ عامه را بازتاب دهد. کلیدر، اثری گسترده است که محورها و جریانهای چندگانه، آن را شکل دادهاند. این اثر فارغ ازنگاه زیباییشناختی رمان، شیوه داستانپردازی و ساختارروایی نقشی مهم در حوزه رفتارشناسی، جامعهشناسی و حت أکثر
رمان و داستان میتواند بسیاری از آیینها و باورهای فرهنگ عامه را بازتاب دهد. کلیدر، اثری گسترده است که محورها و جریانهای چندگانه، آن را شکل دادهاند. این اثر فارغ ازنگاه زیباییشناختی رمان، شیوه داستانپردازی و ساختارروایی نقشی مهم در حوزه رفتارشناسی، جامعهشناسی و حتی روانشناسی ما ایرانیان دارد. درکلیدر بیشمار ویژگی مختلف رفتاری، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان در قالب شخصیتهای داستانی بازنمایی شده است. جنبه دیگر این رمان تصویری از شرایط، موقعیت و درهم ریختگی اوضاع سیاسی کشور و جنبشهایی است که در دهه 30 از سوی گروههای مخالف حکومت به نیّت تحول در نظام سیاسی با شعارهایی نظیر عدالت، حقوق کارگر و دهقان سر برآورده بود. در کلیدر دهقانان، خردهبورژواهای شهری و روشنفکران، در مبارزه علیه اربابان و سرمایهداران و نیروهای ستمگر حامی آنان با یکدیگر متحد میشوند. این مطالعه با شیوه توصیفی- تحلیلی به واکاوی نظام فئودالیسم در کلیدر از منظر نقد مضمونی پرداخته است.
تفاصيل المقالة
رمان کلیدر، اثر محمود دولتآبادی، آمیزهای از آموزههای گوناگون اخلاقی و دینی است. هدف مقالۀ حاضر واکاویی آموزههای تعلیمی مبتنی بر مرگاندیشی و پاسخ به پرسش چگونگی بازتاب و بیان این آموزه در بزرگرمان فارسی است. مقاله به روش مطالعۀ موردی و بهصورت کتابخانهای فراهم آمد أکثر
رمان کلیدر، اثر محمود دولتآبادی، آمیزهای از آموزههای گوناگون اخلاقی و دینی است. هدف مقالۀ حاضر واکاویی آموزههای تعلیمی مبتنی بر مرگاندیشی و پاسخ به پرسش چگونگی بازتاب و بیان این آموزه در بزرگرمان فارسی است. مقاله به روش مطالعۀ موردی و بهصورت کتابخانهای فراهم آمده است. مرگ در این رمان دو چهرۀ زشت و زیبا دارد؛ چهرۀ زشت آن با نیستی و نابودی و چهرۀ زیبای آن با شرافت، شکوهمندی و حرکتآفرینی همراه است. این دو سیمای مرگ تدریجی در داستان رخ مینمایند. در قسمتهای پایانی داستان، چهرۀ کریه مرگ با ناشایستترین رفتار عباسجان، پدرکشی، در انگاره و نگاه قاتل پدر، و چهرۀ زیبای آن در شایستهترین اندیشه و رفتار گلمحمد، مبارزۀ رویارو علیه اربابان ظلم خودنمایی میکند. نتایج حاصل بیانگر آن است که در کلیدر دو رویکرد متفاوت مرگگریزی و مرگطلبی در قالب شهادت و پاسداری از آرمانها وجود دارد. جلوههای تعلیمی مرگاندیشی در کلیدر عبارت است از: غنیمت شمردن فرصت دنیا، ترغیبکنندۀ نیکی، ترک گناه، آرامشبخشی، حیاتبخشی و برترین نوع مرگ، کشته شدن برای پاسداشت آرمانهای الهی است. در پایان، این نتیجه حاصل میشود که آموزههای کلیدر مبتنی بر معرفتافزایی در خصوص مرگ است و تلاش می‎کند با بیان غیرمستقیم و هنرمندانه و بهرهگیری از کهنالگوی مرگ، آگاهی و شناخت نظری مخاطب را افزایش دهد.
تفاصيل المقالة
چکیده
الگوی باروری از الگوهای تکرار شونده و اساسی در اسطورههای جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و باززایی خدای گیاهی است. به باور جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالۀ گیاهان در بهار أکثر
چکیده
الگوی باروری از الگوهای تکرار شونده و اساسی در اسطورههای جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و باززایی خدای گیاهی است. به باور جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالۀ گیاهان در بهار، پژمردگی در خشکسالی تابستان و رستاخیز دوبارۀ آنهاست، به صور گوناگون در متون اسطورهای و حماسی تبلور مییابد. کلیدر، رمان حماسه و عشق، اثر محمود دولت آبادی، یکی از آثار برتر ادبیّات داستانی است که در زیر ساخت خود، روایتگر اسطورۀ باروری است که بر چهار کنش عصیان، مرگ، باروری و باززایی استوار است. شخصیّتهای نامیرای کلیدر همچون قهرمانان اسطورهای ـ حماسی نظیر اوزیریس، آتیس و سیاوش، خدایان ستم را به مبارزه میطلبند ، آگاهانه و بر سرِ آرمان به پیشواز مرگ میروند، میمیرند و بار دیگر به زندگی برمیگردند، اندیشه و افکار جامعه را متحوّل میسازند وخون خیزش و قیام را در رگهای جامعه به جوش میآورند و زایش و رویشی دوباره را رقم میزنند. علاوه بر این، نویسنده در این اثر اشارات بینامتنی به اسطورۀ قربانی داشته که به شکل کهن الگوی فرزندکشی، برادرکشی و جوان کشی نمود یافته است؛ اساسیترین اسطورهای که قوام بخش اسطورۀ باروری به شمار میرود. همچنین به تقابل نیروی خیر و شرّ یا ثنویّت، مهمّترین ویژگی اسطورههای ایرانی پرداخته؛ و از مکان اسطورهای چاه که طبعاً دارای پیشینهای کهن است، به سود ادبیّات نوین و متناسب با زمان حال در رمان بهره میجوید.
تفاصيل المقالة
چکیده
رمان کلیدر، با بهره گیری متنوّع ازعامل شخصیّت پردازی، به عنوان یکی از اصلی ترین مؤلّفههای شکل گیری داستان، از آثار برجسته و جذّاب دولت آبادی است. این پژوهش بر آن است تا با شناخت ابعاد و شیوه های گوناگون شخصیّت پردازی در رمان کلیدر و شرح و بسط شاخصههای آن، بر أکثر
چکیده
رمان کلیدر، با بهره گیری متنوّع ازعامل شخصیّت پردازی، به عنوان یکی از اصلی ترین مؤلّفههای شکل گیری داستان، از آثار برجسته و جذّاب دولت آبادی است. این پژوهش بر آن است تا با شناخت ابعاد و شیوه های گوناگون شخصیّت پردازی در رمان کلیدر و شرح و بسط شاخصههای آن، برجستگی این عنصر داستانی را آشکار کند تا از این طریق زاویه ای دیگر از خلاّقیّت این نویسنده را در رمان کلیدر نشان دهد. بنابر نتیجة تحقیق، شخصیّت پردازی از طریق توصیف، شخصیّت پردازی بر مبنای رفتار و کردار شخصیّت ها و بر مبنای گفتگو از مهمّ ترین شگردهای شخصیّت پردازی رمان کلیدر است که دولت آبادی برای معرّفی شخصیّت های خود از آن بهره برده است. این جستار از نظر روش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و از نظر ابزار و میدان تحقیق به صورت کتابخانه ای انجام شده است.
تفاصيل المقالة
هدف اصلی از نگارش این مقاله بررسی تطبیقی دو رمان کلیدر و سه گانه اینجه ممد(اینجه ممد، شاهین آناوراز، بگذار خارستان بسوزد) است، رمان کلیدر و سه گانه اینجه ممد تقریبا در یک موقعیت زمانی واحد در دو کشور ایران و ترکیه توسط محمود دولت آبادی و یاشار کمال به رشتهی تحریر درآمد أکثر
هدف اصلی از نگارش این مقاله بررسی تطبیقی دو رمان کلیدر و سه گانه اینجه ممد(اینجه ممد، شاهین آناوراز، بگذار خارستان بسوزد) است، رمان کلیدر و سه گانه اینجه ممد تقریبا در یک موقعیت زمانی واحد در دو کشور ایران و ترکیه توسط محمود دولت آبادی و یاشار کمال به رشتهی تحریر درآمدهاند. برای رسیدن به این هدف این سوال مطرح شد که آثار مدرن شدن جامعه روستایی در ترکیه و پیامدهای آن در رمان اینجه ممد و آثار مدرن شدن جامعه روستایی در ایران و پیامدهای آن در رمان کلیدربه چه صورتی عنوان شده است؟ برای پرسش به این سوال با تکیه بر چارچوب نظری سنت و مدرنیته با تکیه بر آرای گیدنز و با روش کیفیِ تحلیل گفتمان انتقادی این دو رمان بررسی شده است. در هر دو رمان گفتمان ارباب رعیتی، گفتمان غالب است، در هر دو رمان با گفتمان مردسالارانه نیز مواجه هستیم، که هر دوی این گفتمانها در زمرهی گفتمانهای سنتی قرار میگیرند. در رمان کلیدر با گفتمان مدرن احزاب با تکیه بر حزب توده مواجه هستیم. اصلاحات رضاخانی در رمان کلیدر، بیش از اصلاحات آتاتورکی در سه گانه اینجه ممد، قابل ملاحظه است و آثار مدرن شدن جامعه در رمان کلیدر بیش از آثار مدرن شدن جامعه در سه گانه ایجه ممد است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications