تحلیل شخصیّت در کلیدر بر اساس نظریّۀ اریک فروم
الموضوعات : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده،زنجان،ایران.
2 - استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده،زنجان،ایران
الکلمات المفتاحية: اجتماع, اریک فروم, کلیدر, شخصیّت, ادبیّات تطبیقی, محمود دولتآبادی, مطالعات بینارشتهای,
ملخص المقالة :
جستار حاضرکه پژوهشی بینارشتهای را وجهۀ همت خود قرار داده،بر آن است تا با کاربست روانکاوی انسانگرای اریک فروم و بهطور مشخص نظریّۀ شخصیّت او و بر اساس همانندیهایی که میان ساختارهای روایی و ساختارهای اجتماعی؛ میان متن و جامعه؛ و میان داستان و روان میتوان سراغ گرفت راهی به شناخت ارتباط شبکههای دلالتی متون روایی با فرهنگ و اجتماع؛ میان انسان و جهان بگشاید.بهمنظور ارائۀ الگویی عملی با تکیه بر رمان سترگ کلیدر که نمود روشن و واقعگرایانهای از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر است،به بررسی روند شکلگیری شخصیّتهای اجتماعی این اثر پرداخته، چگونگی تأثیرپذیری آنها از ساختار اجتماعی و نفوذ ساختارها و نیروهای فرهنگی جامعه را نشان داده،دلالتهای این تأثیرپذیری را به روش توصیفی- تحلیلی، به شیوهای استقرایی و براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی در قالب شخصیّتهای بیثمر و ثمربخش فروم واکاوی میکند.برآیندی که از این بررسی به عمل آمده،نشان میدهد شخصیّتهای داستان بهشدّت تحت تأثیر وقایع اجتماعی بوده،روند شکلگیری شخصیّتها رابطۀ مستقیمی با تحوّلات اجتماعی جامعه دارند.از اینرو علاوه بر اینکهقابلیّت نظریّۀ فروم در تحلیل آثار رئالیستی و بهطور مشخص رابطۀ شخصیّت با جامعه و رابطۀ ساختار روایی با ساختارهای جهان واقعی و بیرونی اثبات میشود رابطۀ ادبیّات با سایر شاخههای علوم انسانی از جمله روانشناسی و جامعهشناسی برجستهترگشته،بستر مناسبی برای مطالعات بینارشتهای پیش روی پژوهشگران ادبیّات تطبیقی قرار میدهد.