یکی از مهم‌ترین جلوه‌های عرفان در میان ادیان و مکاتب مختلف معرفتی، حقیقت‌جویی عارفانة سالکاان طریقت و ناتوانی انسان جست‌وجوگر از درک ذات آفریدگار دو عالم است؛ موضوعی که از دیرباز در تاریخ عرفان و فلسفه، به‌ویژه در مقوله‌ی معرفت سنجی (اپیستو أکثر
یکی از مهم‌ترین جلوه‌های عرفان در میان ادیان و مکاتب مختلف معرفتی، حقیقت‌جویی عارفانة سالکاان طریقت و ناتوانی انسان جست‌وجوگر از درک ذات آفریدگار دو عالم است؛ موضوعی که از دیرباز در تاریخ عرفان و فلسفه، به‌ویژه در مقوله‌ی معرفت سنجی (اپیستومولوژی) و هستی‌شناسی (اُنتولوژی) جایگاهی مهم و بحث‌انگیز داشته و ذهن و زبان بسیاری از اهل تحقیق و معرفت را به خود مشغول داشته است. بر همین اساس، برآنیم این موضوع (حقیقت‌جویی عارفانه) را با نگاهی تطبیقی به عرفان اسلامی و بودایی، باتوجه به برخی سروده‌های عرفانی سهراب سپهری، بحث و بررسی کنیم
تفاصيل المقالة
موضوع این مقاله سیمای شبلی در منطقالطیر عطّار و دیگر آثار وی میباشد. عطّار برای بیان افکار و اندیشههای عرفانی خود، از عرفا و شیوخ در قالب داستان و حکایت بهره میگیرد و همگان به خصوص سالکان راه را به پیروی از احوال و اقوال آنها تشویق میکند. در این مقاله به معرفی شبلی أکثر
موضوع این مقاله سیمای شبلی در منطقالطیر عطّار و دیگر آثار وی میباشد. عطّار برای بیان افکار و اندیشههای عرفانی خود، از عرفا و شیوخ در قالب داستان و حکایت بهره میگیرد و همگان به خصوص سالکان راه را به پیروی از احوال و اقوال آنها تشویق میکند. در این مقاله به معرفی شبلی، صوفی و عارف قرن سوم و چهارم، که مورد توجه و احترام بزرگان تصوف بود پرداخته شده است. وی عاشق مجنون و عارف بلند مرتبه ای است که در حال و علم بی همتا بود. نکته‎ها‎ و اشارات و رموز و عبارات و ریاضات و کرامات فراوانی از وی نقل شده است. عطار در منطق الطیر و دیگر آثار خود به ذکر حکایاتی از زبان وی می‎پردازد و بدین ترتیب اندیشه‎ها‎ و باورهای عرفانی خود را گاه به زبانی ساده و گاه رمزی بیان می‎کند. در این مقاله کوشش شده تا به تفسیر، تحلیل و شرح داستانها که هرکدام تقریباً یک تمثیل رمزی میباشند توجه شده و به رمزها و نمادهای نهفته در آنها اشاره شود. هرکدام از این حکایت‎ها‎ به گونه ای با اصول و سیر و سلوک عرفان گره می‎خورند و عطار با شگردی خاص از زبان شبلی برای بیان مسایل خود استفاده می‎کند که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
تفاصيل المقالة
در عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روشها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفتهاند. این رویکرد در مث أکثر
در عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روشها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفتهاند. این رویکرد در مثنوی ستون سترگ ادبیات عرفانی و تمثیلی، مشهود است. مولانا این ابزارها را در ساحتهای تمام موضوعات خویش تعبیه نمود که میتوان از این موضوعات به عنوان موضوعات پرکاربرد تمثیلی و عرفانی مولانا نام برد که از جمله مهمترین آنها عبارتنداز: انسان کامل، معرفت خداوند و شناخت هستی است. مولوی با بهره بردن از تعالیم عمیق دینی و تجربیات مهمترین عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی و تکیه بر مصادیق تمثیلی ادبیات فارسی توانست جهان شناسی، انسان شناسی عرفانی و در مجموع معرفتی تام و بسیار متعالی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشریت عرضه نماید. هدف اصلی این جستار بررسی سرچشمههای عرفانی در مثنوی مولوی با تکیه بر ابزارهای تمثیل در چارچوب موضوعات یادشده می باشد. این جستارها به روشی تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانهای و با استناد به مقالات و آثار از پیش پرداخته شده، جمع آوری گردیده است.
تفاصيل المقالة
مثنوی به عنوان یکی از مهمترین آثار عرفانی منظوم زبان فارسی از جنبههای مختلف شایستۀ بررسی است. مولانا در مثنوی بسیار از آیات قران بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قران کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آنها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و بخصوص أکثر
مثنوی به عنوان یکی از مهمترین آثار عرفانی منظوم زبان فارسی از جنبههای مختلف شایستۀ بررسی است. مولانا در مثنوی بسیار از آیات قران بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قران کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آنها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و بخصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کار برده میشود. اصولاً اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولانا است به همین دلیل او به تأویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قران کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تأویل آیات قران کریم در مثنوی شیوهای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون میآورد؛ ولی ظاهر را نفی نمیکند. یکی از مهمترین شرایط تأویل از نگاه او تأویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و لازمۀ آن دوری از هوی و هوس است. دومین و شاید اصلیترین مؤلفه تأویل از نگاه مولانا اثر و نتیجۀ آن است به این معنی که تأویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند. موضوع این پژوهش تأویل عارفانه و عاشقانه مولانا از آیات قران کریم است. یکی از مهمترین شرایط تأویل از نگاه مولانا، تأویل خویشتن است که خودشناسی و تزکیة نفس را ضروری میکند و نتیجة آن فلاح و رستگاری است به این معنی که تأویل باید آدمی را به سعادت رساند و به رحمت خداوند امیدوار سازد.
تفاصيل المقالة
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه ه أکثر
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه های عطار و مولوی از عرفان آن ها سرچشمه می گیرد که با اندیشه های عرفان گرایانه سعدی و حافظ دارای تفاوتی محتوایی است. لذا هدف این مقاله تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ می باشد که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد. در این مقاله شعری را که زبان عاشقانه را کاملاً در خدمت محتوای آسمانی و محض و نظری قرارداده است همچون عطار و مولانا، عارفانه نامیده و شعری را که زبان عاشقانه را به گونه ای به کارگرفته که جنبه ای از اندیشه ها در آن صبغه عرفانی و جنبه های دیگر آن در خدمت تفکرات مجازی ، کلامی ، اجتماعی ، این جهانی و یا مخلوط بشری و فرابشری است را عرفان گرایانه می نامیم. در غزلیات سعدی و حافظ عشق و لوازم آن هم به معنی مجازی و معمول و بشری با زبان عاشقانه و هم عشق مقید و مخصوص و عرفانی محض باز هم با همان زبان عاشقانه بیان شده و حتی زبان تصوف و عرفان و اصطلاحات عرفانی را چه بسا در خدمت عشق مجازی و معمول قرارداده اند و از آن استفاده ابزاری کرده اند و یا دو گونه معشوق آسمانی و زمینی را با هم و هم زمان و در کنار هم آورده اند.
تفاصيل المقالة
در متون کهن و آثار عرفانی ما عرفای بیشماری هستند که معتقدند چشم سر با غبار عادات پوشانده شده است و باید با چشم درون نگریست. بر پایه همین نظر کسانی چون مولوی به تولد معنوی معتقدند و عشق را مادر زیبایی می دانند. در میان معاصران سهراب سپهری کنار گذاشتن عادت ها را فرصتی بر أکثر
در متون کهن و آثار عرفانی ما عرفای بیشماری هستند که معتقدند چشم سر با غبار عادات پوشانده شده است و باید با چشم درون نگریست. بر پایه همین نظر کسانی چون مولوی به تولد معنوی معتقدند و عشق را مادر زیبایی می دانند. در میان معاصران سهراب سپهری کنار گذاشتن عادت ها را فرصتی برای زیباتر دیدن می داند.
قیصر امین پور نیز برداشت و تلقی ما را از زشتی و زیبایی اصلاح می کند و غبار عادات را از روی چشمهای ما کنار می زند تا قادر به درک زیباییها باشیم. پاک و نیک نگریستن دو عنصر ویژه در شعر امین پور است. نگاه او به هستی مبتنی بر نگرشی عارفانه است. از دریچه ی چشم او کل آفرینش زیبا و دلپذیر است و او خود را جزئی از این کل می بیند که با آن همنوا می شود .
نگرش عارفانه ی قیصر امین پور را می توان تحت تأثیر مولوی و حافظ از گذشته و نیز سپهری از زمان حال دانست. در این نوشتار، سعی بر آن است که نگاه عارفانه او به هستی با گزینش نمونه هایی از اشعارش در دو مجموعه ی اخیر وی مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
هدف از این مطالعه بررسی تعابیر عارفانه و عاشقانۀ گوی و چوگان در اشعار فارسی است. شاعران در ادوار مختلف زبان و ادبیات فارسی، برای بیان مفاهیم و منویات درونی خود از تعبیرات گوناگون استفاده کردهاند و گاه برای بازگویی این مفاهیم از تعابیر و اصطلاحات رایج در زمانة خود سود ج أکثر
هدف از این مطالعه بررسی تعابیر عارفانه و عاشقانۀ گوی و چوگان در اشعار فارسی است. شاعران در ادوار مختلف زبان و ادبیات فارسی، برای بیان مفاهیم و منویات درونی خود از تعبیرات گوناگون استفاده کردهاند و گاه برای بازگویی این مفاهیم از تعابیر و اصطلاحات رایج در زمانة خود سود جستهاند. بیان احساسات و عواطف شخصی شاعران گاه در مضامین عاشقانه و گاه عارفانه با واژههای گوی و چوگان نمود یافته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش تاریخی است که با رویکرد تحلیلی انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان داد؛ اشعار فارسی سرشار از دو واژة گوی و چوگان است که در مضامین عاشقانه برای توصیف درازی زلف، ذقن، روی، خال معشوق و نیز توصیف تسلیم و بیادعایی عاشق در برابر معشوق به کار رفتهاند. در مضامین عارفانه نیز برای بیان تسلیم بودن و نیز به عنوان تمثیلی برای ترک هوس و خودبینی استفاده شده است. نمود واژههای گوی و چوگان در اشعار غنایی و بسیاری واژههای گوی و چوگان در ادبیات فارسی نشاندهنده میزان رواج این بازی در ادوار مختلف تاریخ ایران است و آشنایی شعرا با بازی چوگان میتواند ناشی از رواج این بازی در ایران باشد.
تفاصيل المقالة
حافظ تلفیق کننده عشق و عرفان در شعرفارسی است. دو مقولهای که سخن گفتن درباره هر یک از آنها به تنهایی، افزودهای بر مکررات است؛ زیرا هم عشق و هم عرفان در شعر شاعران دیگر به فراوانی آمده و درباره هر دو، سخن به نهایت رسیده است. اما در تلفیق این دو پدیده روح انسانی در شعر و أکثر
حافظ تلفیق کننده عشق و عرفان در شعرفارسی است. دو مقولهای که سخن گفتن درباره هر یک از آنها به تنهایی، افزودهای بر مکررات است؛ زیرا هم عشق و هم عرفان در شعر شاعران دیگر به فراوانی آمده و درباره هر دو، سخن به نهایت رسیده است. اما در تلفیق این دو پدیده روح انسانی در شعر و به ویژه در شعر حافظ نه تنها بر بیرنگی تکرار نمیافزاید بلکه هر دو را بیش از پیش رنگآمیزی و نگارگری میکند. در میان غزلهای نقاشی شده حافظ پارهای عاشقانه، بسیاری عارفانه و تعداد فراوانی نیز عاشقانه- عارفانه هستند که البته تفکیک یا جدا کردن آنها، کاری آسان نمینماید. در این مقاله در حد امکان از غزلهای عاشقانه و غزلهای عارفانه حافظ و تعداد آنها یاد شده است؛ اما این نظر قطعی نیست و چه بسا که هر دو نوع غزل جای بیشتر یا کمتری را در دیوان حافظ برای خود اشغال کرده باشند.
تفاصيل المقالة
نماز ستون دین و نزدیکترین راه به حق است؛ برپا داشتن آن با حضور قلب، موجب دستیابی به گنجهای اسرار و حقایق الهی و در نتیجه سبب تقرب به معشوق سرمدی است.
نماز بهترین و کارآمدترین سلاح نبرد با ابلیس و خدعههای اوست. نماز بدرقة آدمی است تا وی را از چنگالِ دیو نفس برهاند و أکثر
نماز ستون دین و نزدیکترین راه به حق است؛ برپا داشتن آن با حضور قلب، موجب دستیابی به گنجهای اسرار و حقایق الهی و در نتیجه سبب تقرب به معشوق سرمدی است.
نماز بهترین و کارآمدترین سلاح نبرد با ابلیس و خدعههای اوست. نماز بدرقة آدمی است تا وی را از چنگالِ دیو نفس برهاند و نخستین پیمان بندگی وی با حق را تجدید کند.
فریضهای که حضرت رسول(ص) آن را قرّة العین خویش شمرده دارای چنان شأن و فضیلتی است که برگزاری حتی دو رکعت از آن بر دنیا و امتیازات آن برتری دارد و ترک آن موجب انهدام دین میشود.
مولوی که از سخنوران نامی عرفانی است، برای نماز ظاهر و باطنی قایل است که نمازگزار با توجّه به قابلیت خویش و درک حقیقت آن میتواند به اهداف نماز دست یابد و مأجور حق شود.
او نماز عاشقانه را بر نماز زاهدانه اَولی میداند؛ چه زاهد با پای تن و به کندی راه وصال میسپرد؛ ولی عارف با پر و بال عشق هر دم به ساحت محبوب نزدیک میشود.
وی پاک کردن درون را از پندارهای بازدارنده و اَصنام هوا و هوس، ضرورت راه تعالی میداند و با تکیه بر آیات شریف معتقد است که علاوه بر آدمی و پری، حیوان، گیاه و جماد نیز به ذکر و ستایش حق میپردازند؛ لیکن گوش دل باید گشود تا نغمههای پر شور توحیدی آنها شنیده شود.
این پژوهش رویکردی به تجلی عارفانة نماز در آثار مولانا دارد، خاصّه بر ابیاتی از مثنوی که بر پایة آیات قرآن کریم و احادیث شریف بنا شدهاند؛ همچنین نگارنده در طی این پژوهش نیمنگاهی دارد به سخنان عارفان بویژه آنان که از مقتدایان و پیشروان مولوی محسوب میشوند.
تفاصيل المقالة
یکی از جریان های شعری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مربوط به دوران پایان دفاعمقدس است که با فروکش کردن زبانه های آتش جنگ، شعر حال و هوای خاصی ، متفاوت بافضای شعری دوران نبرد و ستیز با دشمن ، می یابد. تداعی خاطرات گذشته و ذکر ارزش هایرا می آفریند نوستالژی عارفانه فراموش أکثر
یکی از جریان های شعری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مربوط به دوران پایان دفاعمقدس است که با فروکش کردن زبانه های آتش جنگ، شعر حال و هوای خاصی ، متفاوت بافضای شعری دوران نبرد و ستیز با دشمن ، می یابد. تداعی خاطرات گذشته و ذکر ارزش هایرا می آفریند نوستالژی عارفانه فراموش شده برای روشنگری افکار عموم، شاخه ای جدید ازکه در ادبیات پیشینه ای نداشته است . این رویکرد تازه از نظر تغییر در عناصر برون متنی، درشمار شعر متعهد قرار می گیرد که در آن تجزیه و تحلیل در نشانه های معنایی نسبت به عناصردرون متنی برتری می یابد. حزن و اندوه ناشی از یادآور ی لحظه های شور و رشادت و ازخودگذشتگی های حماسه آفرینان دفاع مقدس، حسرت جاماندن از کاروان شهیدان و دغدغ ةکم رنگ شدن ارزش ها و سودجویی فرصت طلبان بی درد، از مهم ترین نشانه های معنایی است کهدر سروده های این دوره نمود و برجستگی می یابد و در نهایت منجر به ظهور گونه ای خاص ازسرود ة شاعر دلسوخته، فصلی از منظومه مرداب ها و آب ها نوستالژی ادبی می شود. مثنویسیدحسن حسینی از همین گونه شعرهاست . در این جستار برآنیم تا با زدن نقبی به دنیای ذهنشاعر، نقدگونه ای برآن داشته باشیم.
تفاصيل المقالة
سهروردی از جمله عارفان علاقهمند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّتهای اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّتهای اساطیری، مانند سیمرغ، زال، رستم و اسفندیار و سرگذشت آنان برداشتهای عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق ف أکثر
سهروردی از جمله عارفان علاقهمند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّتهای اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّتهای اساطیری، مانند سیمرغ، زال، رستم و اسفندیار و سرگذشت آنان برداشتهای عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق فلسفی و عرفانی خود قرار داده است. در نوشتار حاضر به بررسی مفهوم خورنه (فّر)، ارتباط آن با نور محمّدی و سکینه، و یکی شدن این دو مفهوم در اندیشههای سهروردی پرداخته شده است؛ همچنین برخی شخصیّتها و عناصر حماسی و اساطیری که در آثار رمزی سهروردی صورت عرفانی به خود گرفتهاند و سرگذشت آنها تأویلها و تفسیرهایی به همراه داشته است، بررسی شدهاند.
تفاصيل المقالة
در متون صوفیه، به بسیاری از پدیدهها و حالات در راه رسیدن سالک به مقصد نهایی طریقت، یعنی حقیقت، به چشم حجاب نگریسته شده است. در این مقاله، نوع تلقی از خوارق عادات صوفیه در این متون بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان میدهد که سه نگرش یا رویکرد به خوارق عادات وجود دا أکثر
در متون صوفیه، به بسیاری از پدیدهها و حالات در راه رسیدن سالک به مقصد نهایی طریقت، یعنی حقیقت، به چشم حجاب نگریسته شده است. در این مقاله، نوع تلقی از خوارق عادات صوفیه در این متون بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان میدهد که سه نگرش یا رویکرد به خوارق عادات وجود دارد: رویکرد شریعتمدارانه، رویکرد عرفانی و رویکردی که اغلب از دید ناظر بیرونی در پی استنباط، کشف و توضیح هر چه بیشتر کرامت و کارکردهای گوناگون آن است. رویکرد اول به دنبال هماهنگی کرامات با معجزه است و کارکردی همچون کارکرد معجزه، یعنی تأیید رسالت برای آن قائل است. در نگرش دوم، غالباً کرامت حجاب راه انگاشته شده و سالک از آن برحذر داشته شده است. صاحبان رویکرد سوم، عمدتاً تلقی مثبت از این پدیده دارند و به دور از آرمانگرایی، با توجه به واقعیت احوال صوفیه، به توجیه کرامت و توصیف کارکردهای آن پرداختهاند.
تفاصيل المقالة
در این مقاله از مختصات سبک شناسی نظم در قرن ششم سخن رفته است. مبدأ بحث در این زمینه بررسی مختصات سبک شناختی در آثار سنائی غزنوی است که موجب تحولی اساسی در شعر فارسی گردید و پایان این تحول در قرن ششم، سال تصنیف اقبال نامه نظامی و ختم اسکندرنامه اوست.
شعر فارسی در این قر أکثر
در این مقاله از مختصات سبک شناسی نظم در قرن ششم سخن رفته است. مبدأ بحث در این زمینه بررسی مختصات سبک شناختی در آثار سنائی غزنوی است که موجب تحولی اساسی در شعر فارسی گردید و پایان این تحول در قرن ششم، سال تصنیف اقبال نامه نظامی و ختم اسکندرنامه اوست.
شعر فارسی در این قرن از لحاظ موضوع، وزن، قالب، ترکیب الفاظ و قوافی، نوجویی و تازگی متحول شد و 10 شیوة شاعری در سبک خراسانی در قرن ششم بسط و گسترش یافت و شکل هایی دیگر به خود گرفت. مهم ترین تغییر، ورود اندیشه ها و افکار صوفیانه و عارفانه در شعر فارسی است که از سنائی سرچشمه گرفته و به نظامی ختم می شود. شعرهای اخلاقی، هجو، هزل و مطایبه، سخنان حکمت آمیز، علوم و فنون موسیقی، ذکرحوادث تاریخ، مدح، شکایت، و مرثیه در این قرن موضوع تأملات شاعران قرار می گیرد.
در این قرن مختصات سبک شناختی شاعرانی چون سنائی (در همة آثار منظوم وی)، انوری، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، خاقانی شروانی و ظهیرالدین فاریابی مورد بحث و نقد علمی قرار گرفته است. استاد سیدضیاءالدین سجادی فرصت نیافته است تا مختصات سبک شناختی شعر نظامی را که خاتِم این دوره است رقم زند، هرچند پس از بحث در اطراف سبک شناسی نظم در قرن ششم، با اجمالی تمام، کلیاتی درباره سبک شعر فارسی در قرن هفتم بدین نوشته افزوده اند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications