گونهای از نوستالژی عارفانه در مثنوی «مردابها و آبها»
الموضوعات :بهجت السادات حجازی 1 , اکبر کریمی 2
1 - استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
2 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
الکلمات المفتاحية: شعر معاصر, نوستالژی عارفانه, حسن حسینی, مرداب ها و آب ها, معناگرایی,
ملخص المقالة :
یکی از جریان های شعری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مربوط به دوران پایان دفاعمقدس است که با فروکش کردن زبانه های آتش جنگ، شعر حال و هوای خاصی ، متفاوت بافضای شعری دوران نبرد و ستیز با دشمن ، می یابد. تداعی خاطرات گذشته و ذکر ارزش هایرا می آفریند نوستالژی عارفانه فراموش شده برای روشنگری افکار عموم، شاخه ای جدید ازکه در ادبیات پیشینه ای نداشته است . این رویکرد تازه از نظر تغییر در عناصر برون متنی، درشمار شعر متعهد قرار می گیرد که در آن تجزیه و تحلیل در نشانه های معنایی نسبت به عناصردرون متنی برتری می یابد. حزن و اندوه ناشی از یادآور ی لحظه های شور و رشادت و ازخودگذشتگی های حماسه آفرینان دفاع مقدس، حسرت جاماندن از کاروان شهیدان و دغدغ ةکم رنگ شدن ارزش ها و سودجویی فرصت طلبان بی درد، از مهم ترین نشانه های معنایی است کهدر سروده های این دوره نمود و برجستگی می یابد و در نهایت منجر به ظهور گونه ای خاص ازسرود ة شاعر دلسوخته، فصلی از منظومه مرداب ها و آب ها نوستالژی ادبی می شود. مثنویسیدحسن حسینی از همین گونه شعرهاست . در این جستار برآنیم تا با زدن نقبی به دنیای ذهنشاعر، نقدگونه ای برآن داشته باشیم.
_||_