• فهرس المقالات رستم و سهراب

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مقایسة داستان «رستم و سهراب» با نمایشنامة «کوهولین»
        محمد پاشایی
        در این مقاله به تحلیل و مقایسة داستان غم انگیز رستم و سهراب از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامة کوهولین از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسة این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات أکثر
        در این مقاله به تحلیل و مقایسة داستان غم انگیز رستم و سهراب از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامة کوهولین از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسة این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات کشورها است که در دو برهة مختلف تاریخی به رشتة تحریر درآمده است. فردوسی در داستان غم انگیز رستم و سهراب، ماجرای پهلوانی را که به دست خود، ندانسته، فرزند خویش را می کشد، بیان کرده است. فردوسی این گزاره را با توجه به مقدمه چینی و براساس تعداد اتفاقاتی که با هم رابطة علّی و معلولی دارند، شکلداده است و در اصل، طرح اصلی داستان غم انگیز او است. نمایشنامة کوهلین نیز نبرد تن به تن میان پدر و پسر است که هیچ یک از آن دو از خویشاوندی که با حریف خود دارد، آگاه نیست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی تطبیقی نبرد پدر و پسر در دو افسانه ژرمنی و« رستم و سهراب / هیلدبراند و هادوبراند » ایرانی
        سیّد مسعود سلامى پرستو پنجه شاهى
        افسانه ها و حماسه هاى اسطوره اى با بن مایه نبرد پدر و پسر، از مضامین مهیج اقوام آریایىو انعکاسى از پیکار مجاز و حقیقت هستند. وجود سلسله شباهات بى شمار بین حماسه رستم و سهراب و سروده ژرمنى هیلدبراند، حیرت و توجه بسیارى از محققین شرق و غربرا طى دو قرن اخیر معطوف خویش ساخت أکثر
        افسانه ها و حماسه هاى اسطوره اى با بن مایه نبرد پدر و پسر، از مضامین مهیج اقوام آریایىو انعکاسى از پیکار مجاز و حقیقت هستند. وجود سلسله شباهات بى شمار بین حماسه رستم و سهراب و سروده ژرمنى هیلدبراند، حیرت و توجه بسیارى از محققین شرق و غربرا طى دو قرن اخیر معطوف خویش ساخته است. جستار حاضر، تلاشى است تا از گذر بررسى تطبیقى این دو حماسه، شناخت بیشترى درزمینه ریشه یابى کهن الگوها، چگونگى راه یابى و تثبیت آنها در بین ملل خویشاوند و یا احتمال الگوپذیرى آنها از یکدیگر حاصل شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - روان‌شناسی ‌زبان و زبان‌شناسی ‌روان در داستان رستم و سهراب
        رضا اشرف زاده علی روحبخش مبصری
        هر اثر ادبی، در پهنة زبان شکل می‌گیرد و زبان، شبکه‌ای از نشانه‌هاست که دلالت‌های متفاوتی دارد. در واقع اثر ادبی در متن اتّفاق می‌افتد ولی حوزۀ دلالت‌های آن در کنشی با خارج از متن رخ می‌دهد. حوزه‌هایی از جنس فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و .... هر واژه‌ای در متن، از یک‌ أکثر
        هر اثر ادبی، در پهنة زبان شکل می‌گیرد و زبان، شبکه‌ای از نشانه‌هاست که دلالت‌های متفاوتی دارد. در واقع اثر ادبی در متن اتّفاق می‌افتد ولی حوزۀ دلالت‌های آن در کنشی با خارج از متن رخ می‌دهد. حوزه‌هایی از جنس فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و .... هر واژه‌ای در متن، از یک‌سو با جهان بیرون و از سوی دیگر با ذهن انسان در کنش است. واژه‌ها گاه آن‌چنان تنیده شده با ذهن هستند که ضمیر ناخودآگاه انسان می‌شوند و ناخودآگاهِ انسان، دغدغة علومی چون روان‌شناسی و زبان‌شناسی و در یک کلام، دغدغه فلسفة زیبایی‌شناسی است.جایگاهی که می‌توان در آن ناخودآگاه را تبیین کرد، بررسیِ نتیجة کنش و واکنشِ زبان و ذهن است. به‌همین علّت زبان‌شناسی با رویکرد روان‌شناسی می‌تواند سهم مهمی در شناساندن یک اثر ادبی به جامعه و حتّی شناساندن اثر ادبی به خودِ نویسنده و مؤلّفِ آن‌را داشته باشد. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش، بررسی و نقد لغزش‌های‌زبانی در داستان رستم و سهرابِ حکیم ابوالقاسم‌فردوسی است که به این بهانه، برخی از ایمان‌های قلبی و سرخوردگی‌های اجتماعی این شاعر فرزانه و محجوبِ ایران‌زمین، نمایان می‌گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک
        سمیرا جمالی قطلو ناصر علیزاده خیاط آرش مشفقی
        اورهان پاموک نویسندۀ رمان زنی با موهای قرمز در روایت رمان به‌صورت پرتکرار و پردامنه به داستان ‌رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان‌ها‌، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه‌ها، انگیزه‌ها و جزئیات داستان رست أکثر
        اورهان پاموک نویسندۀ رمان زنی با موهای قرمز در روایت رمان به‌صورت پرتکرار و پردامنه به داستان ‌رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان‌ها‌، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه‌ها، انگیزه‌ها و جزئیات داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ این پرسش را در ذهن متبلور می‌کند که نویسنده با استفاده از درونمایه‌های این دو داستان چه هدفی را پیگیری می‌کند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایۀ روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهن‌الگوی پدرکشی و کهن الگوی پسرکشی برآمده از داستان‌های اسطوره‌ای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانی‌اش پلی میان شرق و غرب است و با وجود این‌که در جامعۀ کنونی ترکیه به علل مختلف داستان‌ها فراموش شده‌اند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آن‌ها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در زنی با موهای قرمز این است که نویسنده به‌صورت هدفمند با بهره‌مندی از آثار ادبی کهن، رمانی پست‌مدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعۀ خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمع‌آوری داده‌ها به شیوة کتاب خانه‌ای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - چرا پهلوان‌نامه‌های پس از شاهنامه مطرح نشده‌اند؟
        احمد خاتمی علی جهانشاهی افشار
        فردوسی به‌عنوان بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ادب فارسی از سوی شاعران پس از خود مورد تقلید قرار گرفته است. امّا نکته مهم آن است که هیچ یک از این مقلّدان نتوانسته‌اند اثری همسنگ شاهنامه در ارزش و اقبال عمومی بیافرینند. محققان دلایل گوناگونی چون برتری جنبه‌های ادبی(دوری از تزاحم ت أکثر
        فردوسی به‌عنوان بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ادب فارسی از سوی شاعران پس از خود مورد تقلید قرار گرفته است. امّا نکته مهم آن است که هیچ یک از این مقلّدان نتوانسته‌اند اثری همسنگ شاهنامه در ارزش و اقبال عمومی بیافرینند. محققان دلایل گوناگونی چون برتری جنبه‌های ادبی(دوری از تزاحم تصاویر، هماهنگی تصاویر با موضوع و ...) و مسائل تاریخی را در این خصوص برشمرده‌اند. اما جدای از موارد یادشده، می‌توان ضعف ساختاری این پهلوان‌نامه‌‌ها را نیز بر این دلایل افزود. نگارندگان بر این باورند که خروج منظومه‌های پهلوانی پس از شاهنامه از ساختارهای حاکم داستان‌سرایی حماسی، سبب پذیرفته نشدن و عدم مقبولیّت آنها در مقایسه با شاهنامه گردیده است. برای تبیین و اثبات این مدّعا، ساختار داستانی دو منظومه پهلوانی پس از شاهنامه (برزونامه و جهانگیرنامه) بر اساس الگوی پراپ با ساختار داستان رستم و سهراب، که هر سة آنها بر پایة نبرد خویشاوندی شکل گرفته‌اند، مقایسه می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - بازتاب اسطوره رستم و سهراب در «شب سهراب‌کشان» بیژن نجدی
        غلامحسین شریفی ولدانی محمد چهارمحالی
        شاهنامه به عنوان یک اثر اسطوره‌ای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستان‌های آن به شیوه‌های گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونه‌ای است که به داستان‌ها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را می‌تو أکثر
        شاهنامه به عنوان یک اثر اسطوره‌ای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستان‌های آن به شیوه‌های گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونه‌ای است که به داستان‌ها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را می‌توان در داستان کوتاه شب سهراب‌کشان اثر بیژن نجدی به خوبی مشاهده کرد. اسطورة حماسی رستم و سهراب بن‌مایه این داستان واقع شده است و خود را در شخصیت‌ها، مکان، رویداد و زاویه دید داستان نمایانده است و شخصیت‌های دیگر شاهنامه مانند اسفندیار، سیاوش، تهمینه و خود فردوسی با سبک ویژه نویسنده در شب سهراب‌کشان حضور دارند. این گفتار به تحلیل این داستان کوتاه و پیوند آن با داستان اسطوره‌ای - حماسی رستم و سهراب و دیگر پهلوانان شاهنامه می‌پردازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بازشناخت در رستم و سهراب و تراژدی ادیپ شهریار
        حسین محمدصالحی دارانی
        دو جزء مهم در مقایسة تطبیقی رستم و سهراب و تراژدی ادیپ شهریار، بازشناخت و دگرگونی است؛ اینکه در سیر دو داستان قهرمانان برای بازشناخت خود می‌کوشند، اما تلاش آنها راه به جایی نمی‌برد و پس از وقوع فاجعه، بازشناخت صورت می‌گیرد. در هر دو داستان بازشناخت از طریق نشانه عینی و أکثر
        دو جزء مهم در مقایسة تطبیقی رستم و سهراب و تراژدی ادیپ شهریار، بازشناخت و دگرگونی است؛ اینکه در سیر دو داستان قهرمانان برای بازشناخت خود می‌کوشند، اما تلاش آنها راه به جایی نمی‌برد و پس از وقوع فاجعه، بازشناخت صورت می‌گیرد. در هر دو داستان بازشناخت از طریق نشانه عینی و از راههای دیگر انجام می‌شود.در این مقاله افزون بر تشریح و بررسی انواع بازشناخت و ارائه الگوهای تازه، تقسیم‌بندی بازشناخت در حوادث دو داستان تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه آنکه این مقاله بیانگر آن است که رستم و سهراب یک تراژدی است و هر چند در برخی موارد با آنچه ارسطو دربارة تراژدی گفته منطبق نیست، اما مضمون و بسیاری اجزای تراژدی را به خوبی تبیین کرده است. بازشناخت که از اجزای مهم تراژدی است، در رستم و سهراب وجود دارد و آن را با سایر ویژگی‌های دیگر که در این داستان است به تراژدی نزدیک می‌کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - نقد دراماتیک داستان رستم و سهراب
        لطیفه سلامت باویل
        شاهنامه به لحاظ ابعاد زیبایی شناسانه و ویژگی های ساختار ی و زبانی، قابلیت ها وکارکردهای بسیار با ارزشی در حوزه ی هنرهای نمایشی دارد وهر بخش آن می تواند منبع الهامی برای نـگارش آثـار نمایشی باشد. .بـسیاری از آثـار نـمایشی بزرگ جهان با الهام از داستان های اسطوره ای، تاریخ أکثر
        شاهنامه به لحاظ ابعاد زیبایی شناسانه و ویژگی های ساختار ی و زبانی، قابلیت ها وکارکردهای بسیار با ارزشی در حوزه ی هنرهای نمایشی دارد وهر بخش آن می تواند منبع الهامی برای نـگارش آثـار نمایشی باشد. .بـسیاری از آثـار نـمایشی بزرگ جهان با الهام از داستان های اسطوره ای، تاریخی و کهن نگاشته شده اند و رمز ماندگاری این آثار نیز در استفاده درست و منطبق کردن آن با نیازهای فرهنگی زمانه است. درباره ی شاهنامه پژوهش های متعددی صورت گرفته لیکن از منظرقابلیت های نمایشی کمتر مورد تحلیل و توجه واقع شده است.مقاله ی حاضر پس از مروری کوتاه بر پیشینه ی تحقیق ، ضمن تعریف درام و عناصر دراماتیک به نقد و بررسی این عناصر در داستان رستم و سهراب پرداخته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - نقد و بررسی روانکاوانه شخصیت رستم و سهراب(بر اساس داستان رستم و سهراب)
        زهرا قربانی پور
        شاهنامه فردوسی از ارزنده¬ترین آثار ادبی ایران و جهان است که از دیدگاه¬های گوناگون قابل نقد و بررسی است. این اثر ارزشمند را می¬توان به وسیله روش¬ بین¬رشته¬ای2 که گامی است نوین در راه همسوسازی پژوهش های فردوسی¬شناسی با سایر رشته¬ها و با هدف أکثر
        شاهنامه فردوسی از ارزنده¬ترین آثار ادبی ایران و جهان است که از دیدگاه¬های گوناگون قابل نقد و بررسی است. این اثر ارزشمند را می¬توان به وسیله روش¬ بین¬رشته¬ای2 که گامی است نوین در راه همسوسازی پژوهش های فردوسی¬شناسی با سایر رشته¬ها و با هدف افزایش تألیفات در این حوزه، مورد تبیین قرار داد. یکی از زمینه¬هایی که به تازگی در این میدانگاه مورد توجه قرار گرفته، رویکرد روانشناختی است. در این مقاله، سعی شده است شخصیت رستم و سهراب از نگاه علم روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و ویژگی های روانی و شخصیت های آن در چارچوب نظریه های روانشناسان بزرگی چون آلبرت الیس، فریتز پرلز، آلفرد آدلر و رولومی در دو بخش اصلی مورد بررسی قرار گیرد. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که بر مبنای علم روان¬شناسی، رستم انسانی مضطرب، عقلانی و در عین حال غیر عقلانی است که فعالیت و تلاشش برای دیگران است و به شدت جویای نام است و با هدف دفاع از شرافت میهن تن به نبرد با فرزند خویش می¬دهد. سهراب، خیال باف و مهربان است؛ تحت تأثیر غرور جوانی، برای کسب قدرت و مقام طرح پیروزی بر کشور ایران را در سر می-پروراند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - فراداستان تاریخ‌ نگارانه با تکیه بر مهرۀ سرخ سیاوش کسرایی
        معصومه صادقی
        چکیده در این مقاله خوانشی نو از ویژگی‌های فراداستان تاریخ ‌نگارانه که از رایج‌ترین انواع داستان‌های پسامدرن است، صورت گرفته است. در فراداستان شاعر یا نویسنده شخصیّت‌ها و حوادث را از تاریخ اقتباس می‌کند، امّا با تحریف رویدادهای تاریخی و استفاده از عنصر خیال، تاریخ را أکثر
        چکیده در این مقاله خوانشی نو از ویژگی‌های فراداستان تاریخ ‌نگارانه که از رایج‌ترین انواع داستان‌های پسامدرن است، صورت گرفته است. در فراداستان شاعر یا نویسنده شخصیّت‌ها و حوادث را از تاریخ اقتباس می‌کند، امّا با تحریف رویدادهای تاریخی و استفاده از عنصر خیال، تاریخ را به شکلی دیگر و با روایت و نگرشی نو به تصویر می‌کشد. در این پژوهش که بر پایة شیوه توصیفی– تحلیلی صورت گرفته است، منظومه مهرة سرخ سرودۀ سیاوش کسرایی، از شاعران نامدار معاصر، با هدف نشان دادن ویژگی‌های فراداستان تاریخ ‌نگارانه در این اثر بررسی می‌شود. کسرایی شاعری اجتماعی است و مهرة سرخ یکی از آثار اجتماعی – انتقادی او محسوب می‌شود. وجود مؤلّفه‌های فراداستان همچون ماهیّت خودآگاه، شکست سیر روایی، جعل تاریخ و اسطوره و زمان ‌پریشی در این اثر نشان از آن دارد که این منظومه را می‌توان از بهترین نمونه های فراداستان تاریخ‌ نگارانه به‌ شمار‌آورد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - تحلیل منطق واسازانه روایت رستم و سهراب
        محسن (اکبری زاده)بتلاب اکبرآبادی
        در هر روایت، نوعی منطق واسازانه وجود دارد که از طریق تقابل اجزای ساختاری روایت یعنی رخ دادها و طرح شکل می‌گیرد. تکیه بر هر کدام از این اجزا، خوانشی متفاوت به وجود می آورد. روایت رستم و سهراب به دلیل نوع تراژیک خود، باید به فاجعه منتهی شود. این ویژگی، روی دادها را به سمت أکثر
        در هر روایت، نوعی منطق واسازانه وجود دارد که از طریق تقابل اجزای ساختاری روایت یعنی رخ دادها و طرح شکل می‌گیرد. تکیه بر هر کدام از این اجزا، خوانشی متفاوت به وجود می آورد. روایت رستم و سهراب به دلیل نوع تراژیک خود، باید به فاجعه منتهی شود. این ویژگی، روی دادها را به سمت طرحی خاص جهت می‌دهد و در نتیجه این گونه برداشت می‌شود که روی دادها بر اساس نیت نویسنده و نوع تراژدی چیده شده‌اند و هیچ گریزی از فاجعه نیست. از طرفی منطق و احتمالاتی که به واسطۀ رخ دادها در متن ایجاد می‌گردد، باعث شده تا این گونه برداشت شود که خاصیت علّی و منطقی روی دادها باعث به وجود آمدن چنین فاجعه ای شده است. بر اساس همین منطق متضاد، در این مقاله کوشش شده، تناقض داستان و طرح و تبعات ساختاری و معنایی این تنش در روایت رستم و سهراب واکاوی شود. ضعف رخ دادها و برجسته شدن طرح، ضعف روابط علّی، استفاده از شتاب مثبت برای به حاشیه راندن خلل‌های معنایی، توجیه علیت حوادث با پشتوانۀ قضا و قدر، تکثیر تعلیق و واسازی طرح از جمله پیامدها و شگردهایی هستند که به واسطۀ تنش واسازانه میان داستان و طرح در این روایت شکل گرفته‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - تحلیل داستان رستم و سهراب در شاهنامه و پویانماییِ کیانوش دالوند بر اساس الگوی اقتباسِ ریچارد کریوولن
        فریبا شمسی محبوبه خراسانی شهرزاد نیازی
        چکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأمل‌برانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر به‌حکم سرنوشت، در بـرابـر یک أکثر
        چکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأمل‌برانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر به‌حکم سرنوشت، در بـرابـر یک دیگر قرار می گیرند. یکی از این اقتباس ها، پویانمایی رستم و سهراب به کارگردانی کیانوش دالوند در سال ١٣٩٢ است. ازآن‌جاکه ساخت پویانمایی در کشور ما نـوپاست و نیـاز بـه زیرساخت هایی دارد که به اعتقاد نویسندگانِ این جستار مهم ترین آن فیلم نامه است؛ لذا بر آن شدیم تا فیلم نامۀ این پویانمایی را با معیارهای کتاب چگونه از هر چیزی فیلم نامه اقتباس کنیم؟ اثر ریچارد کریوولن که مهم ترین مرجع نگارش فیلم نامه های اقتباسی است، مقایسه کنیم تا به هدف این پژوهش که کمک به نگارش اصولی و یافتن لغزش های فیلم نامه های اقتباسی از آثار کهن ادبیات این مرزوبوم است، بر اساس نمونۀ موردی حاضر دست‌ یابیم. از این منظر با مقایسۀ اصل داستان در شاهنامه و پویانمایی، این نتیجه به دست آمده است که متن شاهنامه منطبق با الگوی ساختاری- محتوایی کریوولن است؛ ولی فیلم نامۀ پویانمایی اقتباسی، کم و کاستی هایی دارد که عبارت است از: نپرداختن به تبیین نوع اقتباس، در نظر نگرفتن روح داستان، تغییر ناگهانی پایان داستان بدون فراهم آمدن زمینه های آن از پیش، تغییر درون مایۀ اثر، عدم معرفی آفرینندۀ داستان. ضمن این که با این دگرگونی، اثر را از ژانر اصلی حماسی-تراژدی خود خارج کرده، باعث ایجاد شبهۀ نوعی تحریف در داستانی چنین محبوب شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - رستم‌ستیزی و سهراب‌پروری؛ کنشی در جهت برجسته‌سازی گفتمان دهۀ هفتاد
        اعظم نیک‌خواه فاردقی سمیرا بامشکی
        ادبیات در کنار رسالت‌های مختلفی که دارد، عهده‌دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش‌های خود کم‌وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می‌گیرند. آن‌ها گاه نسبت به این روی‌دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال أکثر
        ادبیات در کنار رسالت‌های مختلفی که دارد، عهده‌دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش‌های خود کم‌وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می‌گیرند. آن‌ها گاه نسبت به این روی‌دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال گوناگون و با استفاده از عناصر مختلف در اثر خود بازنمایی می‌کنند. فراخوانی شخصیت‌های حماسی/ اسطوره‌ای به رمان یکی از این عناصر است که نویسندگان را به‌خوبی در این مسیر یاری می‌رساند. عده‌ای از رمان‌نویسان این شخصیت‌ها را به اثر خود فرامی‌خوانند تا ضمن بازنمایی گفتمان‌های فرامتن، به فراخور موضع موافق یا مخالف خود، برخی گفتمان‌های مسلط بافت سیاسی-اجتماعی را تقویت یا تضعیف کنند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که نویسندۀ سهراب‌کشان چرا و چگونه شخصیت‌های حماسی را به اثرش فرامی‌خواند؟ یافته‌های پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیل محتوا به دست آمده است، نشان می‌دهد نویسندۀ سهراب‌کشان شخصیت‌های حماسی را به رمان خود می‌آورد تا ضمن تضعیف و به‌حاشیه‌بردن گفتمان رقیب، برخی گفتمان‌های مسلط در روزگار تولید اثرش را تقویت و برجسته کند؛ به‌عبارت بهتر، او که خود یکی از کنش‌گران بافت سیاسی-اجتماعی و از موافقان گفتمان مسلط نیز هست، با فراخواندن شخصیت‌هایی چون سهراب و رستم به رمان و گشتار کنش آن دو، ابتدا برخی مبانی فکری گفتمان‌های روزگار خود؛ ازجمله نوع روی‌کرد این گفتمان‌ها نسبت به زنان و جوانان را بازنمایی می‌کند، سپس مبانی فکری گفتمان مدنظر خود، یعنی اصلاحات را به‌گونه‌ای برجسته می‌سازد که از این طریق بتواند گفتمان رقیب را به‌حاشیه برد. تفاصيل المقالة