مقاله حاضر بر آن است که دانش بینش و احوال جنید بغدادی، یکی از نامآورترین چهرههای عرفان اسلامی را با تکیه بر گزارش عطار در تذکرةالاولیا معرفی نماید.
جنید اگرچه اهل صحو است، با سکرهم بی ارتباط نیست. امّا عمدهترین مسأله در پیوند با او تأکید بسیارش بر شریعت است.همین گر أکثر
مقاله حاضر بر آن است که دانش بینش و احوال جنید بغدادی، یکی از نامآورترین چهرههای عرفان اسلامی را با تکیه بر گزارش عطار در تذکرةالاولیا معرفی نماید.
جنید اگرچه اهل صحو است، با سکرهم بی ارتباط نیست. امّا عمدهترین مسأله در پیوند با او تأکید بسیارش بر شریعت است.همین گرایش او را از عارفان پرشوری چون حلاج جدا و به وابستگی به حکومت عباسیان متّهم میکند.
برای ارائه تصویری روشن از چهره جنید، ابتدا به اختصار طرز تلقی محققان مختلف را درباره او بررسی کرده و سپس برای نشان دادن ویژگیهای او به سراغ تذکرةالاولیا رفته ایم.عطار،همچنان که در معرفی شخصیّتهای دیگر، ابتدا اقوال دیگران را درباره جنید میآورد و سپس سخنان گزیده او را در باب مسایل مختلف بیان میکند. ما با تحلیل هر دو بخش، کوشیدهایم در حد امکان، ساختار دانش، بینش و جهان بینی او را ترسیم نماییم.
در این ساختار، جنید را عارفی متشرّع مییابیم که از سویی به مبانی آیین خویش سخت پایبند است و از سوی دیگر، میکوشد با تکیه بر دستاوردهای شهودی، باورهای دینی خود را تلطیف نماید.
تفاصيل المقالة
تأثیر محیط جغرافیایی بر نحوۀ تفکر و اندیشۀ انسانی امری قابل توجه است. تصوف اسلامی با ورود به حوزۀ جغرافیایی ایران با چالش های جدیدی مواجه شد. عارفان و اندیشمندان ایرانی با خوانش جدیدی از دین و قرآن به تدریج جهان اسلام را به سوی دوقطبی شدن سوق دادند. به دنبال آن تصوف عاش أکثر
تأثیر محیط جغرافیایی بر نحوۀ تفکر و اندیشۀ انسانی امری قابل توجه است. تصوف اسلامی با ورود به حوزۀ جغرافیایی ایران با چالش های جدیدی مواجه شد. عارفان و اندیشمندان ایرانی با خوانش جدیدی از دین و قرآن به تدریج جهان اسلام را به سوی دوقطبی شدن سوق دادند. به دنبال آن تصوف عاشقانۀ مکتب خراسان در مقابلِ تصوف پای بند به سنتِ مکتب بغداد قرارگرفت. کرانه های این تقابل حوزه های اندیشه، سیاست و اجتماع را نیز فراگرفت. اوج این تقابل در مرگ حلاج و نوع برخورد طرف داران دو مکتب با او است. در پژوهش حاضر به بیان علت ها و ماهیت تقابل این دو مکتب پرداخته شده است. سپس بنا به اهمیت مسئلۀ حلاج، با بررسی ابعاد اختلاف او با جنید بغدادی، روشن شد که موارد اختلاف این دو عارف بزرگ، ریشه در تقابل تصوف مکتب خراسان با بغداد داشته است. آنان در مسائل مهمی مانند: 1. اندیشۀ سیاسی، 2. مرز تأویل و تفسیر قرآن، 3. معنای توحید، 4. عقلانیت صحوی و اندیشۀ سکری و 5. بندگی عربی و عدالت جویی ایرانی، با هم اختلاف داشته اند.
تفاصيل المقالة
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری أکثر
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری باهم قراردارند؛ اما پس از بررسی و در کنار هم نهادن این نظرات می توان به وجود سیر تحولی تدریجی برای این مفهوم در تاریخ تصوف پی برد. مفهوم کفر از قرن دوم هجری هم زمان با ترویج سنت کتابت رسائل عرفانی نزد عرفا و درضمن نظرات گوناگون فقهی و حدیثی ایشان، با مضامینی نزدیک به تلقی متکلمان و فقهای مسلمان از آن مطرح شد و پس از گذشت حدود یک قرن معنای متفاوت و مجزایی یافت که در آثار نامدارانی چون جنید بغدادی و حلاج به وضوح قابل رؤیت است. کمی بعد این مفهوم در اندیشۀ عین القضات همدانی به نقطۀ متعالی خود در تصوف و عرفان اسلامی دست می یابد، مفهومی که نه تنها با مفهوم ایمان مانعه الجمع نیست، بلکه حتی در دست یافتن به حق و حقیقت نقشی اصلی ایفامی کند. در این جستار برآنیم از طریق بازخوانی و ارزیابی آراء صوفیانی که درباب کفر سخن گفته یا قلم زده اند، سرگذشت مفهوم کفر و تحولات معنایی آن در تصوف تا سدۀ پنجم هجری را پیگیری و بررسی نماییم.
تفاصيل المقالة
سوررئالیسم مکتبی است که توسط آندره برتون و یارانش در اوایل قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی اول به وجود آمد و موجب کشتار، هرج و مرج، ویرانی و پوچگرایی شد. با نگاهی به مکتب سوررئالیسم و عرفان اسلامی - ایرانی متوجه میشویم که وجوه و جنبههای سوررئالیستی پس از بنیانگذاری این أکثر
سوررئالیسم مکتبی است که توسط آندره برتون و یارانش در اوایل قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی اول به وجود آمد و موجب کشتار، هرج و مرج، ویرانی و پوچگرایی شد. با نگاهی به مکتب سوررئالیسم و عرفان اسلامی - ایرانی متوجه میشویم که وجوه و جنبههای سوررئالیستی پس از بنیانگذاری این مکتب به وجود نیامده، بلکه در کهنترین متون دینی و اساطیری سابقه داشته و در عرفان ایرانی، بهویژه ادبیّات صوفیانه و بالأخص حکایتهای شهودی عرفانی بهصورت گسترده، ولی با تفاوتهای بنیادین، وجود داشته است. در متون عرفانی، بخصوص تذکرهها، حکایتها، قالبی داستانی، تخیلی و ذهنی دارند؛ به گونه ای که رویدادهای شگفت و حیرتآور را در بستری واقعگرایانه ارائه میدهند. به همین علت این حکایتها به سبب مبتنی بودن بر ناخودآگاه و فرم رؤیاگونه اشان با اصول و مبانی سوررئالیسم مطابقت دارد و همچنین سور رئالیستها تأکید بر رهایی از عقل برای رسیدن به نقطۀ علیای هستی را با هدف طریقت عرفانی عرفا که در آن همۀ کثرات به وحدت مبدل میشوند، به اشتباه یکی دانستهاند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، سعی بر این است که به طور اجمالی کاربست عناصر و مولفه های سوررئالیستی گوناگون در حکایات جنید بغدادی با تأکید بر تذکرة الاولیاء عطار پرداخته شود و در پایان نقد و تحلیلی مختصر از تفکّر فرامادی سوررئال ها و تفکّر فرانگر در عرفان ایرانی ارائه گردد.
تفاصيل المقالة
در میان عارفان شهیر تاریخ اسلامی، نام ابوالقاسم جنید بغدادی کم همتاست. او به اعتبار درجات بالای سلوک، تحسین و تأیید معاصرانش و البته کرامات و عبارات لطیفی که از او نقل شده، جایگاه ممتازی دارد. عمدة آشنایی مخاطبان فارسیزبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وی در تذکرةال أکثر
در میان عارفان شهیر تاریخ اسلامی، نام ابوالقاسم جنید بغدادی کم همتاست. او به اعتبار درجات بالای سلوک، تحسین و تأیید معاصرانش و البته کرامات و عبارات لطیفی که از او نقل شده، جایگاه ممتازی دارد. عمدة آشنایی مخاطبان فارسیزبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وی در تذکرةالاولیای عطار است؛ با این حال بررسیها نشان میدهد که بسیاری از آثار عرفانی و تذکرههای دیگر نیز، توجه ویژهای به این شخصیت داشتهاند. بررسیهای بیشتر، گویای این موضوع است که در بسیاری از تذکرهها و آثار عرفانی، سخن از یک جنید واحد نمیشود، بلکه در ادوار مختلف و زیر قلم آفرینندۀ نویسندگان، معرفی و تشریح شخصیت جنید تفاوتهایی پیدا کرده است. مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی میکوشد شکل ساختاری پنهان این روایات گوناگون دربارۀ این عارف را بررسی و تبیین نماید. نتایج نشان میدهد که تنها با در نظر گرفتن و کنار هم قرار دادنِ این آثار متفاوت، میتوان به شکل ساختاری، سیمای واحدی از جنید رصد کرد. هرچند سلایق نویسندگان بنا بر دلایل مختلف، یکسان نیست، اما گویی به تدریج در متون آنها، سیمای جنید، کمالی مجزّا بیش از آنچه این عارف شهیر در زمان حیات واقعیاش تجربه کرده، یافته است.
تفاصيل المقالة
یکی از میراثهای ماندگار عارفان و مشایخ تصوف، مکتوبات آنان است. مکتوبات، نامههایی است که عارفان و صوفیان اغلب به قصد بیان تعالیم، اندرز و ارشاد و ذکر پارهای از رموز عرفانی، حقایق حکمی و معارف الهی به معاصران خود مینوشتند. به بیان دیگر از دیرباز مکاتبات و گفتگوهای نوش أکثر
یکی از میراثهای ماندگار عارفان و مشایخ تصوف، مکتوبات آنان است. مکتوبات، نامههایی است که عارفان و صوفیان اغلب به قصد بیان تعالیم، اندرز و ارشاد و ذکر پارهای از رموز عرفانی، حقایق حکمی و معارف الهی به معاصران خود مینوشتند. به بیان دیگر از دیرباز مکاتبات و گفتگوهای نوشتاری در بین صوفیه به مثابۀ وسیلة تعلیم و پرسش و پاسخ معمول بوده و مشایخ طریقت برای بیان اندیشههای خود از ساختار نامهها بهره میگرفتند. نامههای قطبالعارفین، ذوالنون مصری و تاجالعارفین، جنید بغدادی نخستین مکتوبات بازمانده از پیشگامان طریقت است. این نامهها در شمار منابع دست اولی است که به زبان عربی، با نثری صوفیانه و عباراتی در شرح تعالیم عرفانی و عقاید متصوفه نگاشته شده است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی وجوه مختلف مکاتبات این دو عارف نامی میپردازد و هدف آن تحلیل شاخصههای ساختاری و محتوایی و واکاوی درونمایههای پنهان در نامههای آنهاست. از جمله نتایج حاصل از این پژوهش عبارت است از: گردآوری و انتشار فهرستی نظام یافته از مکاتبات پراکندة ذوالنون مصری و جنید بغدادی، به دست دادن تحلیل و تصویری از ساختار و شکل مکاتبات، شیوة نوشتاری، ارکان، انواع، چگونگی تبادل، محتوا، کارکرد، دقایق و اشارات معنایی، راویان و مخاطبان نامهها.
تفاصيل المقالة
استفاده از اصطلاح «صحو» را میتوان بازمانده از سخنان بایزید و جنید دانست. شیخ روزبهان بقلی شیرازی نیز چون بسیاری از مشایخ، به این مبحث پرداخته و هنگام ترسیم مسیر سلوک خویش به جزئیات این مفهوم و تعریف دقیق آن همت گماشته است و در ضمن کلام خویش به گونهای متفاوت و نو از صح أکثر
استفاده از اصطلاح «صحو» را میتوان بازمانده از سخنان بایزید و جنید دانست. شیخ روزبهان بقلی شیرازی نیز چون بسیاری از مشایخ، به این مبحث پرداخته و هنگام ترسیم مسیر سلوک خویش به جزئیات این مفهوم و تعریف دقیق آن همت گماشته است و در ضمن کلام خویش به گونهای متفاوت و نو از صحو اشاره دارد.
پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی بر آن است که نخست معنای دقیق اصطلاح «صحو» در نگرش عرفانی روزبهان روشن و سپس در منظومة فکری وی انواع صحو، سبب پدید آمدن هر یک و نتایج حاصل از آنها مشخص شود. در پایان نیز به گونهای از صحو اشاره شده که متفاوت، نو و مختص شیخ روزبهان است و پیشتر در تفکر عرفانی هیچ یک از مشایخ مطرح نشده و همتایی ندارد؛ و پژوهشگر آن را «صحو روزبهانی» مینامد.
«صحو روزبهانی» در مقام «عینجمع» رخ میدهد و فرد صاحی در عین هشیاری، مست است و نسبت به مستی خویش هشیار است و بر آن اشراف دارد. روزبهان سبب پدید آمدن نوع سوم از هشیاری را تجربة «توحید محض» و نیز مقام «عین جمع» میداند و نتایج و ثمراتی متفاوت از دیگر انواع صحو برای آن برمیشمرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: اتحاد ظهوری با معشوق ازل، جاری شدن شطحیات بر زبان، متکلم شدن به منطقالطیر و....
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications