مفهومشناسی واژة کفر در تصوف تا سدة پنجم هجری
الموضوعات : عرفان اسلامیسیدامیرمحمد طباطبائیواعظ 1 , سیده فاطمه زارع حسینی 2
1 - کارشناس ارشد ادیان و عرفان تطبیقی،دانشگاه فردوسی،مشهد،ایران.
2 - استادیارگروه ادیان و عرفان تطبیقی، دانشکدة الهیات، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران.نویسنده مسئول:
zareh-h@um.ac.ir
الکلمات المفتاحية: ایمان, حلاج, ابلیس, Hallaj, عینالقضات همدانی, Ayn al-Quzat Hamadani, کفر, احمد غزالی, جنید, Iblis, Kufr, Iman, Muslim mystics, Junayd,
ملخص المقالة :
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری باهم قراردارند؛ اما پس از بررسی و در کنار هم نهادن این نظرات می توان به وجود سیر تحولی تدریجی برای این مفهوم در تاریخ تصوف پی برد. مفهوم کفر از قرن دوم هجری هم زمان با ترویج سنت کتابت رسائل عرفانی نزد عرفا و درضمن نظرات گوناگون فقهی و حدیثی ایشان، با مضامینی نزدیک به تلقی متکلمان و فقهای مسلمان از آن مطرح شد و پس از گذشت حدود یک قرن معنای متفاوت و مجزایی یافت که در آثار نامدارانی چون جنید بغدادی و حلاج به وضوح قابل رؤیت است. کمی بعد این مفهوم در اندیشۀ عین القضات همدانی به نقطۀ متعالی خود در تصوف و عرفان اسلامی دست می یابد، مفهومی که نه تنها با مفهوم ایمان مانعه الجمع نیست، بلکه حتی در دست یافتن به حق و حقیقت نقشی اصلی ایفامی کند. در این جستار برآنیم از طریق بازخوانی و ارزیابی آراء صوفیانی که درباب کفر سخن گفته یا قلم زده اند، سرگذشت مفهوم کفر و تحولات معنایی آن در تصوف تا سدۀ پنجم هجری را پیگیری و بررسی نماییم.
_||_