عیسی مسیح (ع) در مواعظ و سخنانش بارها ظهور زود هنگام ملکوت خدا را نوید میداد، اما از همان آغاز دعوت، هم یاران و هم دشمنان وی، ماهیت دقیق این مفهوم را درنیافتند و از آن برداشت سیاسی- اجتماعی کردند. مسیح برای تسهیل درک این مفهوم، از تمثیل و زبان مجاز بهره گرفت، اما دشمنا أکثر
عیسی مسیح (ع) در مواعظ و سخنانش بارها ظهور زود هنگام ملکوت خدا را نوید میداد، اما از همان آغاز دعوت، هم یاران و هم دشمنان وی، ماهیت دقیق این مفهوم را درنیافتند و از آن برداشت سیاسی- اجتماعی کردند. مسیح برای تسهیل درک این مفهوم، از تمثیل و زبان مجاز بهره گرفت، اما دشمنانش با دستاویز قرار دادن موضوعاتی از این دست، مقدمات محاکمة او را فراهم کردند و او را به قیام برای برپایی سلطنت متهم ساختند. این نوشتار با رهیافت معناشناسانه نخست پیشینة مفهوم آخرالزمانی ملکوت خدا یا ملکوت آسمان در حال حاضر را در عهد قدیم و عهد جدید و آموزههای گنوسی بررسی میکند و به مقایسة آنها میپردازد. بر اساس یافتههای مقاله، منظور عیسی مسیح از ملکوت خدا، استقرار سلطنت خداوند بر جهان هستی است. وی به رسالت برگزیده شد تا ضمن بشارت به ملکوت الهی، مقدمات استقرار پادشاهی مطلق و بی چون و چرای الهی بر زمین را، که اکنون در آسمان برقرار است، فراهم نماید. در فرجام جهان، ارادة الهی بر دنیا حاکم، و سلطنت شیطان از هستی زایل میشود و در نتیجه، ملکوت و پادشاهی الهی به تمام معنا بر روی زمین حکمفرما میگردد. افزون بر دو معنای مذکور، این اصطلاح گویای مفهوم عرفانی شهود، و یقین افراد به قدرت تصرف مطلق خداوند است که در جهان کنونی تنها تعداد اندکی بدان عارف و واقفاند و همگان در پایان جهان آن را در خواهند یافت.
تفاصيل المقالة
انبیاء الهی از مصادیق بندگان مخلص خدا هستند که طبق آیات قرآن از وسوسه های باطنی ابلیس در امانند، اما آیاتی از قرآن کریم وجود دارد که از اخلال گری ابلیس در برنامه ها و اهداف پیامبران حکایت دارد. انبیاء الهی جهت مقابله با این اخلال گری شیوههای را برگزیدند، شناخت این شیوه أکثر
انبیاء الهی از مصادیق بندگان مخلص خدا هستند که طبق آیات قرآن از وسوسه های باطنی ابلیس در امانند، اما آیاتی از قرآن کریم وجود دارد که از اخلال گری ابلیس در برنامه ها و اهداف پیامبران حکایت دارد. انبیاء الهی جهت مقابله با این اخلال گری شیوههای را برگزیدند، شناخت این شیوهها انسان را در آگاهی پیدا کردن نسبت به چگونگی مواجهه با شیطان آشنا میکند. تحقیق حاضر به هدف تبیین شیوههای مواجهه پیامبران با ترفندهای ابلیس از منظر قرآن کریم به روش توصیفی نگاشته شده است .یافته های تحقیق بیانگر آن است، صبر یکی از راهکارهای موثر در مقابله با شیطان است . صبر عامل تحقق همه ایده های دین به وسیله انبیاست. سفارش به استعاذه در موقعیت های حساس از دیگر راهکارهای مواجهه با شیطان است .اهمیت استعاذه زمانی مشخص می شود که دانسته شود دو سوره پایانی قرآن یعنی فلق و ناس به استعاذه اختصاص دارد.انبیاء الهی به استغفار نیز به عنوان راهکاری در مواجهه با شیطان توصیه کردند 30 آیه از قرآن استغفار انبیاء را مطرح کرده اند از آنجا که انبیاء الهی دارای عصمت هستند. استغفار آنها برای خود به معنی آمرزش از گناه نیست قرآن پیامبران را با وصف مخلصین ستایش کرده و طبق آیات قرآن شیطان برای فریب مخلصین راهی ندارد.
تفاصيل المقالة
شیطان فرینبنده آدم و حوا، بزرگترین مانع بشریت برای رسیدن به کمال ، وموجودی است که در همه قرون و اعصار از بدو آفرینش آدم ابوالبشر تا قیام قیامتدر پی اغوا و اغفال نوع بشر بوده؛ و به عزت الهی سوگند یاد کرده که انسانها راگمراه کند. اصل واژه شیطان مفاهیم گستردهای را در بر دا أکثر
شیطان فرینبنده آدم و حوا، بزرگترین مانع بشریت برای رسیدن به کمال ، وموجودی است که در همه قرون و اعصار از بدو آفرینش آدم ابوالبشر تا قیام قیامتدر پی اغوا و اغفال نوع بشر بوده؛ و به عزت الهی سوگند یاد کرده که انسانها راگمراه کند. اصل واژه شیطان مفاهیم گستردهای را در بر دارد و هر موجود موذی ،سرکش و طغیانگر را شامل میشود، اما در متون متفاوت از این موجود با تعابیرکاربرد بیشتری داشته است . ابلیس مختلفی یاد شده که از از آن میان واژهموضوعی که در این جستار بدان پرداخته خواهد شد، بررسی معناشناختی این دوواژه، و نیز تبیین یکسانبودن یا متفاوتبودن دو واژه شیطان و ابلیس از منظرآیات و روایات است.
تفاصيل المقالة
ابلیس، یکی از چهرههای سرشناس تاریخ آفرینش است که در متون دینی و ادبی ـ به ویژه ادبیات تعلیمی و عرفانی ـ به او توجه شده است.
شاعران و عارفان نامداری چون احمد غزالی، عین القضاة، سنایی، عطار و مولانا، با نگرشی عارفانه، گناهش را توجیه نموده و آن را برخاسته از عشق توحیدی ا أکثر
ابلیس، یکی از چهرههای سرشناس تاریخ آفرینش است که در متون دینی و ادبی ـ به ویژه ادبیات تعلیمی و عرفانی ـ به او توجه شده است.
شاعران و عارفان نامداری چون احمد غزالی، عین القضاة، سنایی، عطار و مولانا، با نگرشی عارفانه، گناهش را توجیه نموده و آن را برخاسته از عشق توحیدی او به پروردگارش دانسته اند.
اقبال لاهوری، شاعر پارسیگو و فیلسوف آشتی جوی مسلمان، ابلیس را به گونهای متفاوت در اشعارش مطرح نموده است.
در این مقاله، نگارنده به معرفی دو چهره ی متفاوت ابلیس در اشعار اقبال لاهوری و عطار نیشابوری پرداخته است.
تفاصيل المقالة
پ زمینه و هدف: پروتئوس، پاتوژن فرصتطلب عامل ۱۰ درصد عفونتهای دستگاه ادراری است. افزایش مقاومت چند داروئی وعوارض جانبی آنتی بیوتیک ها باعث شد یافتن تولید واکسن ضروری به نظرآید. هدف از این پژوهش بررسی ایمنی زایی کونژوگه PLGA و لیپوپلی ساکارید دتوکسیفای شده پروتئوس میراب أکثر
پ زمینه و هدف: پروتئوس، پاتوژن فرصتطلب عامل ۱۰ درصد عفونتهای دستگاه ادراری است. افزایش مقاومت چند داروئی وعوارض جانبی آنتی بیوتیک ها باعث شد یافتن تولید واکسن ضروری به نظرآید. هدف از این پژوهش بررسی ایمنی زایی کونژوگه PLGA و لیپوپلی ساکارید دتوکسیفای شده پروتئوس میرابیلیس برعلیه عفونت ادراری در مدل موشی است. روش کار: در این پژوهش، پس از کشت انبوه پروتئوس میرابلیس، LPS آن استخراج، تخلیص و دتوکسیفه و نهایتاً با نانوذره PLGA کونژوگه گردید.کونژوگاسیون بادستگاه های ZetaSizer، FT-IR و AFM تایید و واکسیناسیون، 3بار به فاصله دو هفته، به صورت عضلانی به 4 گروه3 تایی موش سوری تحت درمان با نرمال سالین(گروه کنترل)، LPS، PLGA وکونژوگه PLGA-LPS انجام شد. برای انجام تست چلنج، به مثانه موش ها CFU/ml 106×6 از باکتری تزریق و بعدازیک هفته سنجش باکتری ها صورت گرفت یافته ها: . نتایج حاصل از تست چلنج مبین موفقیت معنی دارکونژگه PLGA-LPS در مقایسه با دیگر گروه های آزمون بود. به عبارت دیگر، گروه های کنترل و PLGA خالص بیشترین میزان رشد را داشتند و میانگین تعداد کلنی های رشد کرده به طور قابل توجهی از همه گروه ها بیشتر بود. وتعداد کلنی های رشد کرده درگروه های PLGAml)/cfu)10 × 2/6، ml) LPS/cfu)103×6/3،PLGA ml)/cfu)102×3/91 وNSml)/cfu)102×98 بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که نانو واکسن کونژوگه PLGA-LPS دارای ایمنی زایی مناسب بوده و با بررسی عدم سمیت آن درمطالعات پاتولوژیکی می تواندکاندید نانو واکسن مناسبی برای پیشگیری ازعفونت های ادراری ناشی پروتئوس میرابلیس باشد.
تفاصيل المقالة
شیطان (متمرد و گمراه کننده انسان) در ادیان ابراهیمی از موضوعات مهم و بحثانگیز در میان فلاسفه، متکلمان و عرفا است. در میان مفسران در مورد ابلیس و شیطان سه دیدگاه مطرح است: الف) از جن بوده است؛ ب) از فرشتگان بود و سپس از جنیان شد؛ ج) از فرشتگانبود.
طرفداران هر کدام از أکثر
شیطان (متمرد و گمراه کننده انسان) در ادیان ابراهیمی از موضوعات مهم و بحثانگیز در میان فلاسفه، متکلمان و عرفا است. در میان مفسران در مورد ابلیس و شیطان سه دیدگاه مطرح است: الف) از جن بوده است؛ ب) از فرشتگان بود و سپس از جنیان شد؛ ج) از فرشتگانبود.
طرفداران هر کدام از دیدگاهها برای اثبات نظر خود به آیات و روایات زیادی متوسل شدهاند؛ اما در نظری دقیق،ابلیس از جن بود و به دلیل عبادت فراوان در جایگاه ملائکه قرار داشت. در نظر عرفا نیز دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. بیشتر عرفا ابلیس را مظهر بدی و اغوا کنندة انسان دانستهاند؛ اما برخی مثل حلاج، عین القضات همدانی، احمد غزالی و... به دفاع از ابلیس پرداختهاند و او را عاشق خالص خدا و موحد حقیقی دانستهاند. در دیدگاه مکتب وحدت وجودی، ابلیس، شیاطین و بدان مظهر صفات جلالی خداونداند و از ارادة خدا خارج نیستند. این مقاله به صورت توصیفی و تحلیلی تدوین یافته است.
تفاصيل المقالة
در قرآن مجید، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیلها در حقیقت نزدیک کنندۀ هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستانهای عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن به ویژه در تأویل داستانهای قرآنی بهره بردهاند. أکثر
در قرآن مجید، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیلها در حقیقت نزدیک کنندۀ هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستانهای عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن به ویژه در تأویل داستانهای قرآنی بهره بردهاند. یکی از داستانهای رمزی در قرآن کریم، داستان حضرت آدم (ع) است که عرفا در آثار خویش به اشارات آن توجه کردهاند و بهطور صریح یا غیر صریح به رمزگشایی از آن پرداختهاند. هدف اصلی این مقاله، پژوهش پیرامون تجلّی اشارات عرفانی حضرت آدم در آثار عطّار است. دراین پژوهش به داستان آدم (ع) در قرآن و تورات پرداخته ایم؛ همچنین چگونگی این داستان در مقولاتی چون آفرینش آدم، کارنامۀ شیطان، میوۀممنوع، و توبۀ آدم همراه با شواهد شعری بررسی شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان دادهاست که آدم رمز عقل کل و حوا رمز نفس کل است و در این داستان مار، شیطان و طاوس از موانع سیر و سلوکاند که به تفصیل بدان پرداخته شده است.
تفاصيل المقالة
مسالة ابلیس، یکی از پرمخاطرهآمیزترین موضوعاتی است که در طول سیزده قرن تاریخ تصوف اسلامی مورد توجه صوفیان صفا بوده و تاکنون در باب تمرّد و توحّد آن به تلویح و تفسیر سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. در این میان، گروهی از قلّههای تصوف به ستایش از ابلیس پرداختند و گروه أکثر
مسالة ابلیس، یکی از پرمخاطرهآمیزترین موضوعاتی است که در طول سیزده قرن تاریخ تصوف اسلامی مورد توجه صوفیان صفا بوده و تاکنون در باب تمرّد و توحّد آن به تلویح و تفسیر سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. در این میان، گروهی از قلّههای تصوف به ستایش از ابلیس پرداختند و گروهی از علما و حکما، که ربقة شریعت بر طاعت دارند، به طرد و نکوهش ابلیس اقدام نمودند. مولوی، خداوندگار عرفان، از جملة قلل تصوف اسلامی به شمار میرود که در خصوص اهمیت بنیادین این رویداد مهم قرآنی، حقایق زیادی را در باب عصیان و نافرمانی ابلیس در آثارش بیان کرده است. وی ابلیس را در کسوت یک قربانی اندوه بار غمانگیز به تصویر میکشد که علاوه بر تکبّر و تمرّد، راه کینهتوزی را اختیار کرده و با حیلهگری خاص، دامهای ظریف و متلّونش را برای انسان میگسترد تا مانع کارهای خوب گردد و آنها را به سوی فساد و تباهی رهنمون سازد. از اینرو به علّت ذات بد شیطان، توبة فرجامین او پذیرفته نیست و هیچ امکانی برای اعادة حیثیت این نیروی شریر بدخواه وجود ندارد، این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی دیدگاه مولوی را در باب تمرّد و تقرّب ابلیس بررسی کرده است.
تفاصيل المقالة
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری أکثر
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات به جامانده از عرفای مسلمان می توان به دیدگاه های متنوعی در این خصوص دست یافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری باهم قراردارند؛ اما پس از بررسی و در کنار هم نهادن این نظرات می توان به وجود سیر تحولی تدریجی برای این مفهوم در تاریخ تصوف پی برد. مفهوم کفر از قرن دوم هجری هم زمان با ترویج سنت کتابت رسائل عرفانی نزد عرفا و درضمن نظرات گوناگون فقهی و حدیثی ایشان، با مضامینی نزدیک به تلقی متکلمان و فقهای مسلمان از آن مطرح شد و پس از گذشت حدود یک قرن معنای متفاوت و مجزایی یافت که در آثار نامدارانی چون جنید بغدادی و حلاج به وضوح قابل رؤیت است. کمی بعد این مفهوم در اندیشۀ عین القضات همدانی به نقطۀ متعالی خود در تصوف و عرفان اسلامی دست می یابد، مفهومی که نه تنها با مفهوم ایمان مانعه الجمع نیست، بلکه حتی در دست یافتن به حق و حقیقت نقشی اصلی ایفامی کند. در این جستار برآنیم از طریق بازخوانی و ارزیابی آراء صوفیانی که درباب کفر سخن گفته یا قلم زده اند، سرگذشت مفهوم کفر و تحولات معنایی آن در تصوف تا سدۀ پنجم هجری را پیگیری و بررسی نماییم.
تفاصيل المقالة
عشق نوعی تعادل زاینده است، تعادلی که باید ایجاد شود و تحت مراقبت قرار گیرد. عشق رنج و لذّت توأمان را به جوینده و سالک راه خود میدهد و تجربهای از وحدت و یگانگی در میان تضادهاست. تضادی که گاه شیرینتر از عسل و گاه تلختر از زهر است؛ با همه این توصیفات، عاشق آن را برای ر أکثر
عشق نوعی تعادل زاینده است، تعادلی که باید ایجاد شود و تحت مراقبت قرار گیرد. عشق رنج و لذّت توأمان را به جوینده و سالک راه خود میدهد و تجربهای از وحدت و یگانگی در میان تضادهاست. تضادی که گاه شیرینتر از عسل و گاه تلختر از زهر است؛ با همه این توصیفات، عاشق آن را برای رسیدن به معشوقش دوست دارد. میجنگد و میجوید، آنهم با تمام وجود. بر همین اساس، این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی وبا ابزار کتابخانه ای به بررسی و مقایسۀ عشقِ ابلیس و انسان به معبود حقیقی بپردازد و از این میان با توجه به دو اثر ارزشمند الهینامۀ شیخ عطار و تمهیدات عینالقضات، نشان دهد؛ کدامیک مدافع ابلیس و عشق وی و کدامیک، جانبدار انسان و محبّت او نسبت به معبود، خالق و معشوق خود بوده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که برای رسیدن بهحق، عطار و عین القضات، عشق را واجب سالک میدانند؛ بخصوص اگر این سالک، انسان ظلوماً جَهولا باشد یا ابلیس حاسد. همچنین هر دو عشق را وسیلۀ کمال معنوی دانستهاند و گاه با شدّت یا ضعف و خواسته و ناخواسته در مقایسۀ میان عشق انسان نسبت به معبود و ابلیس، تمایز قائل شدهاند و حتی عطار بارها در الهینامه به مخاطب خود این موضوع را گوشزد کرده است.
تفاصيل المقالة
چکیدهاست. ابلیس اسم خاص همان شیطانی است که اغواگر حضرت شیطان معادل پارسى ابلیس از او تعبیر می کند شیطان و گاهی با عنوان ابلیس آدم بود و خدای تعالی در قرآن گاهی با عنوانو اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لادم فسجدوا : (آیاتی که در آن ها از او با عنوان ابلیس یادکرده است: م أکثر
چکیدهاست. ابلیس اسم خاص همان شیطانی است که اغواگر حضرت شیطان معادل پارسى ابلیس از او تعبیر می کند شیطان و گاهی با عنوان ابلیس آدم بود و خدای تعالی در قرآن گاهی با عنوانو اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لادم فسجدوا : (آیاتی که در آن ها از او با عنوان ابلیس یادکرده است: مانندالاّ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین) (بقره: 34 ) و نیز ر. ک: حجر: 31 و 32 / اسرا: 61 / کهف: 50یا بنی آدم : / طه: 116 / ص: 74 و 75 .در بعضی موارد نیز با عنوان شیطان از او نام می برد: ماننداعراف: 27 ) و نیز ر.ک :بقره: 26 / طه: 120 . ضمنا از ) . لایفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنّة65 اسراء - جمله آیاتی که به خوبی دلالت می کنند بر این که این شیطان همان ابلیس است آیات 61می باشند .برخی از دامهای شیطان که در قرآن بیان شده است بدین شرح می باشد:الشیطان : 1. وعده فقر؛ انسان را از انفاق و ادای زکات و خمس بازداشتن تا مبتلا به فقر نشود( بقره: 268 ) یعدکم الفقر(و یأمرکم بالفحشاء ... 2. امر به فحشاءنور: 21 3. امر به منکر؛ فانه یأمر بالفحشاء و المنکر4. ایجاد دشمنی بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قماربازی: انّما یرید الشیطان ان یوقعمائده: 91 بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسرو اما ینسینک الشیطان بعد الذکری فلا تعقد بعد الذکری مع : 6. بازداشتن انسان از یاد خدامجادله: 19 استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکراللّه ؛( انعام: 68 ) القومالظالمینواژه های کلیدی: تأثیر شیطان – رفتارهای فردی و اجتماعی – بدتربیتی – ابلیس
تفاصيل المقالة
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفا أکثر
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفان، پرداختن به ابلیس و مضامین داستانی مربوط به آن یکی از موارد پربسامد در نزد شاعران عارف یا عرفانگرای سبک عراقی است که در کلیات سعدی نیز به فراوانی کاربرد یافته است. با توجه به ویژگیهای خاص عرفان در شعر و اندیشهی سعدی که تا حدودی شخصی است در این مقاله نشان دادهایم که سعدی از سه منظر ایرانی، عرفانی و دینی به موضوع ابلیس نگریسته اما در این حوزه، نگاه او بیشتر متأثر از دیدگاه ایرانی است. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس.
تفاصيل المقالة
واژه ابلیس یازده بار در قرآن کریم به کار رفته است. واژه مقابل ابلیس، مَلَک می باشد که به صورت جمع "ملائکه" به کار رفته است. تقابل بین ابلیس و ملک در خلقت و در عملکرد است. علت رانده شدن ابلیس از درگاه الهی سرپیچی از فرمان خداوند است که در لباس استکبار و حسد ظاهر شده است. أکثر
واژه ابلیس یازده بار در قرآن کریم به کار رفته است. واژه مقابل ابلیس، مَلَک می باشد که به صورت جمع "ملائکه" به کار رفته است. تقابل بین ابلیس و ملک در خلقت و در عملکرد است. علت رانده شدن ابلیس از درگاه الهی سرپیچی از فرمان خداوند است که در لباس استکبار و حسد ظاهر شده است. قرآن کریم نافرمانی ابلیس را، سجده نکردن به آدم علیه السلام مطرح میکند. واژه جانشین ابلیس، شیطان است. حوزه معنایی ابلیس محدود به یک معنا است و اسم خاص برای موجود پلیدی است که به آدم علیه السلام سجده نکرد. لفظ شیطان وجوه معنایی متفاوتی دارد که عبارت است از: ابلیس، جن، جنود انسی و جنی ابلیس، نام عام برای هر موجود شر، سران منافقان، مارها، طاغوت و عامل بیماری. وجه معنایی ابلیس برای لفظ شیطان، بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است و شیطان به دلیل غلبه استعمال، بیشتر به ابلیس اطلاق می گردد. غَرور و وسواس خنّاس، واژگان جانشین شیطان در قرآن کریم میباشند. عصیانگر، خوار کننده انسان، دعوت کننده به آتش دوزخ، دشمن آشکار، عاری از خیر و .... از ویژگی های شیطان است. نپذیرفتن ولایت شیطان، پرهیز از غذای حرام، استعاذه، ایمان و توکل واقعی، اخلاص، یاد خدا ، فضل و رحمت الهی، موانع نفوذ و تسلط شیطان بر انسان می باشند.
تفاصيل المقالة
صرفنظر از نگاهِ اخلاقی به ماجرای ابلیس، که صوفیّه آدمی را از دسیسههای او برحذر میدارند، مسأله نافرمانیِ وی در امرِ سجود بر آدم(ع)، همواره موضوع بحثِ گروهی از عارفان مسلمان بوده است. از جملة این عرفا که در این باره دیدگاهِ به نسبت نو و کاملی دارد، عینالقضات همدانی اس أکثر
صرفنظر از نگاهِ اخلاقی به ماجرای ابلیس، که صوفیّه آدمی را از دسیسههای او برحذر میدارند، مسأله نافرمانیِ وی در امرِ سجود بر آدم(ع)، همواره موضوع بحثِ گروهی از عارفان مسلمان بوده است. از جملة این عرفا که در این باره دیدگاهِ به نسبت نو و کاملی دارد، عینالقضات همدانی است. از منظرِ وی، سجده نکردنِ ابلیس بر آدم(ع)، ناشی از عشق راستینِ او به معشوق ازلی و نیز جریان قلم تقدیر الهی است. طبق نگرشِ دوگانة او، که متضمّنِ اثبات یگانگی خداست، وجود نور سیاه عزازیلی و نور سپید محمدی(ص)، اولی به عنوان محکی برای تشخیص مخلصان و دیگری به عنوانِ منشأ درکِ کمالاتِ انسانی، در عالم هستی ضرورت دارد.
تفاصيل المقالة
در ادبیات ملل اسلامی درباره ابلیس و طرد یا دفاع از او، به تلویح و تصریح، سخنان بسیار زیادی گفته شده است. برخی از عارفان نامی ایران، در خصوص اهمیّت بنیادین این شخصیت مهم قرآنی، حقایق زیادی را در آثارشان آشکار کردهاند. عطّار، یکی از برجستگان بادیه سلوک، در باب تمرّد و ت أکثر
در ادبیات ملل اسلامی درباره ابلیس و طرد یا دفاع از او، به تلویح و تصریح، سخنان بسیار زیادی گفته شده است. برخی از عارفان نامی ایران، در خصوص اهمیّت بنیادین این شخصیت مهم قرآنی، حقایق زیادی را در آثارشان آشکار کردهاند. عطّار، یکی از برجستگان بادیه سلوک، در باب تمرّد و تقرّب ابلیس در مقابل درگاه حضرت عزّت، نظریاتی متناقض در آثارش بیان کرده است؛ وی گاهی ابلیس را ابزار خداوند دانسته که همه اعمال او براساس قضا و قدر بوده است. در این تصویر، عطار هیچ تقصیری را بر ابلیس وارد ندانسته و او را در کسوت یک قربانی اندوهبار نمایش داده است که رازی شایسته را جستوجو میکند و گاهی ابلیس را به علت طغیان علیه مشیت الهی محکوم کرده و او را دشمن نفرتانگیز خداوند دانسته است. نگارنده در این مقاله، به روش تحلیلی و توصیفی، به نقد و بررسی جهانبینی عطار در باب ابلیس پرداخته است.
تفاصيل المقالة
دیدگاه صوفیه نسبت به ابلیس، یکی از بحثانگیزترین و در عین حال جذابترین مقولاتی است که در امهات متون آنان انعکاس یافته است. از یک طرف با آرایی کاملاً متشرّعانه مواجهیم که در ردّ شیطان و لعن او از درگاه الاهی، بیهیچ شک و شبههای سخن راندهاند و از دیگر سو برخی از نام أکثر
دیدگاه صوفیه نسبت به ابلیس، یکی از بحثانگیزترین و در عین حال جذابترین مقولاتی است که در امهات متون آنان انعکاس یافته است. از یک طرف با آرایی کاملاً متشرّعانه مواجهیم که در ردّ شیطان و لعن او از درگاه الاهی، بیهیچ شک و شبههای سخن راندهاند و از دیگر سو برخی از نامداران عالم تصوّف در دفاع از ابلیس و یا حداقل اعتذار او از عدم سجود بر آدم(ع) ، با تأویلات خود نهایت سعیشان را بکار گرفتهاند و حتّی او را مظهر عشق و فتوت برشمردهاند. این مقاله به مطالعة نظرات مختلف بزرگان صوفیه در خصوص ابلیس ـ با تأکید بر مبانی فکری نامدارانی چون حلّاج، احمد غزالی، عین القضات همدانی، فریدالدّین عطار نیشابوری و مولانا جلالالدّین محمّد بلخی ـ میپردازد.
تفاصيل المقالة
ابلیس در مثنوی معنوی دو سیمای متفاوت دارد. از سویی شخصیتی شرور و شوم است که کمر به ویرانی آرمان الهی بسته است. در مواردی برابر با نفس اماره شمرده می شود و کار او وسوسه است و تنها با هدایت پیر راه دان می توان از وسوسه های او در امان ماند. نگاه دیگر به ابلیس در مثنوی بسیا أکثر
ابلیس در مثنوی معنوی دو سیمای متفاوت دارد. از سویی شخصیتی شرور و شوم است که کمر به ویرانی آرمان الهی بسته است. در مواردی برابر با نفس اماره شمرده می شود و کار او وسوسه است و تنها با هدایت پیر راه دان می توان از وسوسه های او در امان ماند. نگاه دیگر به ابلیس در مثنوی بسیار شگفتی آفرین است و با آنچه در آثار عارفانی چون عین القضات و حلاج آمده است شباهت دارد. تصویر این چهره در داستان معاویه و ابلیس آشکار می شود. در این داستان مولانا با وسعت دید و نگاه نوآور خود هر چند با جمال، نکاتی حکیمانه را یادآور می شود. داستان معاویه و ابلیس در این مقاله مورد بازنگری قرار گرفته است و نکات مورد نظر مولانا و نیز اشارات مشابه آن در تاریخ اندیشه عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications