پژوهش پیشروی یک بررسی توصیفی و تحلیل محتوا (بررسی وضع موجود) است که با استفاده از روش پیمایشی سازمانی مطالعات کتابخانه ای یا اسنادی و تحلیل داده های اولیه به انجام رسیدند. در این تحقیق چون هدف بررسی رابطه بین محرک های چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی و توانمندسا أکثر
پژوهش پیشروی یک بررسی توصیفی و تحلیل محتوا (بررسی وضع موجود) است که با استفاده از روش پیمایشی سازمانی مطالعات کتابخانه ای یا اسنادی و تحلیل داده های اولیه به انجام رسیدند. در این تحقیق چون هدف بررسی رابطه بین محرک های چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی و توانمندسازهای چابکی سازمانی در صنعت معدن کشور در راستای ارائه مدلی برای توسعه چابکی سازمانی در صنعت معدن کشور می باشد، لذا برای شناسایی ابعاد و گویه های محرک های چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی و توانمندسازهای چابکی سازمانی در صنعت معدن کشور به تعیین این ابعاد پرداخته شد. در راستای تعیین مولفه های چابکی(محرک ها ، قابلیت ها و توانمندسازها) از روش دلفی استفاده شده است. جامعه آماری را کلیه کارکنان چهار حوزه صنعت معدن کشور مجتمع سنگ آهن سنگان، گل گهر، چغارت و چادرملو فعال در صنعت معدن کشور تشکیل می دهند. تعداد کارکنان در زمان پژوهش 3262 نفر بوده و با بهره مندی از فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و ساده 399 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روش اعتبار محتوایی استفاده شده است و پایایی پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش به کمک ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی گردیده است. در این پژوهش ضریب پایایی پرسشنامه محرک های چابکی سازمانی، پرسشنامه قابلیت های چابکی سازمانی و پرسشنامه توانمندسازهای چابکی سازمانی بر اساس فرمول کوکران به ترتیب(%95)، (91%) و (%93) به دست آمده است. نحوه تجزیه تحلیل داده ها براساس تصمیم گیری چند معیاره و تحلیل عاملی می باشد. نتایج ارتباط معنا داری را بین ابعاد محرک های چابکی سازمانی، قابلیت های چابکی سازمانی و توانمندسازهای چابکی سازمانی نشان می دهند. مقدار استاندارد تمامی پارامترها میزان بالاتر از 8/0 را نشان می دهد که بیانگر رابطه قوی میان متغییرهای پژوهش و میان هر بعد یک متغییر با همان متغییر معرف می باشد، این مسئله می تواند نقطه ی قوی برای مدل ارائه در این پژوهش باشد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تحلیل رابطه معیارهای کیفیت(EFQM) با بهرهوری نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان انجام شده است.روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و توسعه ای-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را در فرآیند ساخت مدل خبرگان آگاه به موضوع، شامل د أکثر
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تحلیل رابطه معیارهای کیفیت(EFQM) با بهرهوری نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان انجام شده است.روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و توسعه ای-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را در فرآیند ساخت مدل خبرگان آگاه به موضوع، شامل دو دسته اند : افراد متخصص در رشته مدیریت و امور اداری و کارکنان دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان میباشند. نمونه گیری در انتخاب خبرگان به روش غیرتصادفی و هدفمندو برای کارکنان به روش طبقهای انجام شد , حجم نمونه پژوهش شامل 30 خبره و 524 کارمند است. در این پژوهش به منظور جمع آوری دادههای مورد نیاز از یک پرسشنامه محقق ساخته بهرهوری نیروی انسانی و یک پرسشنامه استاندارد EFQM استفاده شده است. تجزیهوتحلیل دادهها از روش آمار استنباطی و رویکرد معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون t تک نمونهای عاملی از طریق نرم افزارهای AMOS و SPSS استفاده شد.یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین کیفیت و ابعاد آن و مدیریت بهرهوری نیروی انسانی رابطهای مثبت و معنادار وجود داشت.نتیجه گیری: بکارگیری سیستمهای نوین مدیریت و مدلهای تعالی سازمانی نظیر EFQM در دراز مدت و کوتاه مدت سبب کارایی و اثربخشی کارکنان و در نتیجه افزایش بهرهوری نیروی انسانی میشود.
تفاصيل المقالة
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا میشود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و أکثر
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا میشود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و از دسته مطالعات توصیفی بوده که بهصورت مقطعی انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل32 نفر از مدیران ستادی و معاونان آنها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1386 بود که بهصورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه الگوی سرآمد سازمانی با 26 گویه بود که ضریب پایایی آن 97/0 بهدست آمد. دادههای پژوهش براساس 5 معیار مربوط به توانمندسازها جمعآوری شد، سپس تحلیل داده در سطح آمار توصیفی انجام گرفت و در نهایت با استفاده از نرمافزار SPSS و نرمافزار سرآمد سازمانی امتیاز هر کدام از عناصر مربوط به حوزه توانمندسازها براساس منطق رادار محاسبه شد. یافتهها نشان داد که مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه معیارهای رهبری (60 درصد)، خطمشی و استراتژی (80 درصد)، کارکنان (60 درصد)، منابع و شرکاء (50 درصد) و فرآیندها (60 درصد) امتیاز و در مجموع از نظر معیار توانمندسازها، 238 امتیاز را به خود اختصاص داده است.
تفاصيل المقالة
مبحث زنجیره تأمین از جمله مباحث مطرح در فضای امروز صنعت کشور است. اما زنجیره تأمین زمانی در یک شرکت دارای توان رقابتی خواهد بود که ضمن برخورداری از اجزا توانمند و رقابتپذیر، دارای پایداری مطلوبی نیز باشد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و رتبهبندی عوامل توانمندساز در زنجیر أکثر
مبحث زنجیره تأمین از جمله مباحث مطرح در فضای امروز صنعت کشور است. اما زنجیره تأمین زمانی در یک شرکت دارای توان رقابتی خواهد بود که ضمن برخورداری از اجزا توانمند و رقابتپذیر، دارای پایداری مطلوبی نیز باشد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و رتبهبندی عوامل توانمندساز در زنجیره تأمین هوشمند با بهرهگیری از ابزارهای تصمیمگیری چندمعیاره است. مطالعه موردی پژوهش حاضر شامل چهار شرکت پتروشیمی نوری، پتروشیمی جم، پتروشیمی خارک و پتروشیمی پردیس است. میزان اهمیت هرکدام از توانمندسازهای مذکور در زنجیره تأمین هوشمند، بر اساس پرسشنامههای مربوطه صورت پذیرفت و باتوجهبه رتبهبندی انجام شده در خصوص میزان اهمیت توانمندسازها در زنجیره تأمین هوشمند و به استناد نظرات خبرگان، هفت عامل بهعنوان مهمترین عوامل توانمندسازی زنجیره تأمین هوشمند انتخاب شدند که به ترتیب عبارتند از: مهارتها و دانش کلاندادهها، مطالعه مناسب و امکانسنجی برای کمک به انتخاب و استفاده از تکنیکهای کلان داده، ردیابی و بومیسازی محصولات، شفافیت و قابلمشاهده بودن، مدیریت زنجیره تأمین الکترونیکی، بهبود انتقال اطلاعات و توسعه اثربخش و مقرونبهصرفه، وزن فناوری یکپارچگی دادهها و اطلاعات. در مرحله بعدی میزان عملکرد این گزینهها در تحقق توانمندسازهای زنجیره تأمین مورد ارزیابی قرار گرفتند. تکنیک پیشنهادی برای این منظور، روش WASPAS بود که به استناد این روش، رتبهبندی نهایی باتوجهبه شاخصهای توانمندساز مربوطه به ترتیب شرکت پتروشیمی خارک، شرکت پتروشیمی نوری، شرکت پتروشیمی پردیس و شرکت پتروشیمی جم معرفی شدند.
تفاصيل المقالة
هدف از این تحقیق،مطالعه ارتباط چندگانه بین سرمایه فکری،فن آوری اطلاعات با توان مند سازهای روانشناختی از طریق یادگیری سازمانی کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان ایران بود.جامعه آماری این تحقیق، کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان ایران به تعداد492نفر بودند،که از این تعداد228نفر أکثر
هدف از این تحقیق،مطالعه ارتباط چندگانه بین سرمایه فکری،فن آوری اطلاعات با توان مند سازهای روانشناختی از طریق یادگیری سازمانی کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان ایران بود.جامعه آماری این تحقیق، کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان ایران به تعداد492نفر بودند،که از این تعداد228نفر با روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند.جمع آوری دادهها از طریق پرسشنامه های استاندارد سرمایه فکری(بونتیس،1998)،فن آوری اطلاعات(لورتز و همکاران،2004)، توان مندسازی روانشناختی(اسپریتزر ،1995) و یادگیری سازمانی (نیفه،2001) به ترتیب با ضریب آلفای کرونباخ 71/0، 81/0، 86/0 و 78/0انجام گرفت.برای توصیف دادهها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه استنباطی دادهها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و ریگرسیون استفاده شد.نتایج نشان داد که سرمایه فکری و فن آوری اطلاعات رابطه مثبت و معناداری با توان مند سازهای روانشناختی آزمودنی ها داشتند(51/0 ،34/0r=،01/0 P≤).همچنین نتایج نشان داد که سرمایه فکری و فن آوری اطلاعات قابلیت پیش بینی توان مند سازهای روانشناختی آزمودنی ها را داشتند(26/0 ،12/0= R square).
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل توانمندسازهای انعطاف پذیری منابع انسانی در بانک صادرات ایران است . انعطاف پذیری منابع انسانی بر روی استعدادهای چندگانه افراد به وسیله تغییر در تخصص، رفتار و یادگیری آنان تاکیددارد . این تحقیق از نوع تحقیقات ترکیبی )آمیخته( است که در دو فاز کیفی أکثر
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل توانمندسازهای انعطاف پذیری منابع انسانی در بانک صادرات ایران است . انعطاف پذیری منابع انسانی بر روی استعدادهای چندگانه افراد به وسیله تغییر در تخصص، رفتار و یادگیری آنان تاکیددارد . این تحقیق از نوع تحقیقات ترکیبی )آمیخته( است که در دو فاز کیفی و کمّی انجام پذیرفته است. در بخش کیفی از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده و در بخش کمّی از رویکرد روایی سنجی استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق خبرگان سیستم بانکی و خبرگان مدیریت و کارکنان بانک صادرات ایران می باشند . برای برازش مدل از معادلات ساختاری , تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید که با استفاده از نرم افزار LISREL , Amos و SPSS صورت گرفته است . یافته های تحقیق نشان داد که ترتیب رتبه بندی 6 بعد شناسایی شده توانمندسازهای انعطاف پذیری کارکنان عبارتند از : آموزش و توسعه , ساختار سازمانی , نگرش مدیریتی , نگهداشت کارکنان و جو سازمانی میباشد . نتایج شاخص های برازش مدل کلی ساختاری پژوهش ، مورد تایید بوده است .
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر در صدد بررسی نقش توانمندسازهای چابکی برای دستیابی به چابکی در شرکت لبنیات پگاه تهران با استفاده از رگرسیون چندگانه میباشد. در این پژوهش برای دستیابی به سطح ایده آل چابکی و برای تحلیل اثر شاخصها و همچنین ارائه مسیری بهینه برای دستیابی به چابکی از مدل رگرسیون أکثر
پژوهش حاضر در صدد بررسی نقش توانمندسازهای چابکی برای دستیابی به چابکی در شرکت لبنیات پگاه تهران با استفاده از رگرسیون چندگانه میباشد. در این پژوهش برای دستیابی به سطح ایده آل چابکی و برای تحلیل اثر شاخصها و همچنین ارائه مسیری بهینه برای دستیابی به چابکی از مدل رگرسیون استفاده شده است. به این منظور 96 پرسشنامه بین مدیران شرکت لبنیات پگاه تهران توزیع شد و آزمونهای پژوهش حاضر به کمک نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS انجام شده است. آزمونهای روایی استفاده شده در این پژوهش آزمون متوسط واریانس استخراجی و آزمون لاوشه میباشد که ضرایب آنها برای متغیرهای پژوهش به ترتیب بیش از 5/0 و 8/0 میباشد. در واقع، ضرایب حاصل، بیانگر این است که پرسشنامه مورد بررسی دارای اعتبار کافی است. برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است که ضریب آن برای تمامی ابعاد پرسشنامه بیش از 7/0 میباشد که بیانگر قابل اعتماد بودن پرسشنامه میباشد. نتایج نشان داد که بیشترین تاثیر را به ترتیب متغیرهای اتوماسیون و کارکنان داشته و کمترین اثر را متغیر فناوری داشته است. همچنین برای آنکه بتوانیم به سطح قابل قبولی از هر یک از ابعاد قابلیتهای چابکی دست پیدا کنیم باید متغیر یا متغیرهای کلیدی که از تحلیلهای این پژوهش استخراج شدهاند را شناسایی و با تغییراتی در آنها به نتایج مطلوب دست پیدا کنیم. در این صورت میتوانیم با حداقل زمان و هزینه به حداکثر کارایی و ارتقاء سطح چابکی دست یابیم.
تفاصيل المقالة
چکیدههدف از این پژوهش طراحی مدل توانمندسازهای کارآفرینی در ایران بود. در این پژوهش از روش ترکیبی (کیفی و کمی) استفاده شد. نمونه آماری پژوهش شامل 33 نفر از خبرگان کارآفرینی ؛ 110 نفر از مدیران کسب و کارهای خرد و کلان و 163 نفر از دانشجویان کارآفرینی بودند. ابزار این پژوه أکثر
چکیدههدف از این پژوهش طراحی مدل توانمندسازهای کارآفرینی در ایران بود. در این پژوهش از روش ترکیبی (کیفی و کمی) استفاده شد. نمونه آماری پژوهش شامل 33 نفر از خبرگان کارآفرینی ؛ 110 نفر از مدیران کسب و کارهای خرد و کلان و 163 نفر از دانشجویان کارآفرینی بودند. ابزار این پژوهش پرسشنامه های دلفی، مدلسازی ساختاری تفسیری و عملکرد کارآفرینانه بودند. روایی محتوای پرسشنامه ها با استفاده از نظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تائید شد. پایایی پرسشنامهها نیز از روش آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. برای شناسایی توانمندسازهای کارآفرینی و بررسی ارتباط میان آنها از روش دلفی و مدلسازی ساختاری تفسیری و برای آزمون فرضیههای پژوهش از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، در مجموع 9 توانمندساز (عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی، فناوری اطلاعات، عوامل سیاسی، عوامل زمینهای، عوامل ساختاری، عوامل نهادی، ویژگیهای شخصیتی و فردی، و بهرهگیری از مزایای جهانیشدن) و 52 شاخص شناسایی شدند. نتایج مربوط به چارچوب نهایی ISM نشان داد که عوامل زمینهای و بهرهگیری از مزایای جهانی شدن در سطح 1 و عوامل فرهنگی در سطح 6 قرار گرفتهاند. همچنین نتایج مربوط به فرضیههای فرعی نشان داد که تمام ابعاد توانمندسازهای کارآفرینی بر عملکرد کارآفرینانه تاثیرگذار هستند.
تفاصيل المقالة
هد ف اصلی این پژوهش، تدوین مدل چابکی منابع انسانی در شرکت های خدمات پس از فروش خودرو در ایران است. رویکرد بخش کیفی، مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساخت یافته با 18 نفر از مدیران و معاونین منابع انسانی است که با روش نمونه گیری گلوله برفی أکثر
هد ف اصلی این پژوهش، تدوین مدل چابکی منابع انسانی در شرکت های خدمات پس از فروش خودرو در ایران است. رویکرد بخش کیفی، مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساخت یافته با 18 نفر از مدیران و معاونین منابع انسانی است که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. کدها و مؤلفه های چابکی منابع انسانی ( 115 مفهوم کلیدی، 52 مقوله فرعی ، 22 مقوله اصلی) از مصاحبه ها احصاء و در قالب مدل مفهومی داده بنیاد تدوین گردید. مقوله محوری ، چابکی منابع انسانی است که در چهار بعد تعریف، ویژگیهای مدل، بکارگیری وتمایزات، تحلیل و با توجه به شرایط علی ، شرایط زمینه ای ، شرایط مداخله گر، راهبردها و نتایج ، تدوین و مدل نهایی ارائه شد. سپس با روش تحقیق دلفی، پرسشنامه ای طراحی و مدل اولیه توسط خبرگان اصلاح و تأیید شد. در آزمون مدل، فرضیه های تحقیق تدوین و برای آزمون آنها پرسشنامه ای طراحی و اطلاعات توسط 120 نفر ازکارشناسان ارشد و مدیران گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با روشهای تحلیل عاملی تأییدی و مدل تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای PLSو SPSS صورت پذیرفت. نتایج مرحله کمی نشان داد که روابط موجود در مدل با ضرایب تأثیر مناسبی به تأیید رسید و با بخش کیفی همخوانی داشت
تفاصيل المقالة
در محیط پرتلاطم کسب و کار، شاید به جرأت بتوان گفت که نقش و اهمیت دستیابی به ملزومات پارادایم چابکی برای بنگاههای تولیدی در راستای دستیابی به تعالی در تمامی سطوح فردی، سازمانی و در سطح زنجیره تأمین از باقی مفاهیم نوظهور دراینزمینه، پررنگتر و حیاتیتر جلوه مینماید. د أکثر
در محیط پرتلاطم کسب و کار، شاید به جرأت بتوان گفت که نقش و اهمیت دستیابی به ملزومات پارادایم چابکی برای بنگاههای تولیدی در راستای دستیابی به تعالی در تمامی سطوح فردی، سازمانی و در سطح زنجیره تأمین از باقی مفاهیم نوظهور دراینزمینه، پررنگتر و حیاتیتر جلوه مینماید. در مطالعه حاضر به شناسایی و دستهبندی توانمندسازهای چابکی برای تامینکنندگان صنعت قطعهسازی خودرو پرداخته شده است. جامعة مورد مطالعه شامل شرکتهای کوچک و متوسط تولیدکننده قطعات خودرو به عنوان تأمینکنندگان در صنعت قطعهسازی شمال غرب کشور انتخاب شده است. نمونهگیری آماری از میان رؤسای این شرکتها، همچنین متخصصین دارای مسئولیت اجرایی در زمینه تحقیق، محققین و اساتید دانشگاهی فعال در خصوص مطالعات زنجیره تأمین و چابکی بهعنوان گروه خبره تحقیق انجام شده است. تعداد نمونه آماری با استفاده از رابطه کوکران برای جوامع آماری با حجم نامعلوم، به تعداد 265 نفر مشخص شدند. دادهها از طریق پرسشنامه محققساخته شامل 36 گویه بر مبنای شناسایی عوامل تأثیرگذار در دستیابی به چابکی گردآوری شدهاست. روایی پرسشنامه با استفاده از روش محتوایی و پایایی آن با آزمون مجدد و بهرهگیری از معیار ضریب همبستگی اسپیرمن (با مقدار814/0r=) بررسی و تأیید شدهاست. یافتههای حاصل از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، تمامی36 شاخص را بهعنوان توانمندسازهای چابکی تأمینکنندگان در صنعت قطعهسازی خودرو ایران شناسایی نمود. خروجی آزمون تحلیل عاملی، شاخصها را در قالب هشت مؤلفه اصلی دستهبندی نمود که تحت عناوین:"قابلیتهای مدیریتی، منابع انسانی منعطف، ارتقای عملکرد زمانی، روشهای فناوری اطلاعات، کاهش عوامل بیثباتکننده، ارتقای کیفیت محصول، اثربخشیهزینهها و مشترینگری پویا" با لحاظ نمودن شاخصها نامگذاری شدهاست.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف تحلیل رابطه معیارهای بنیاد کیفیت اروپا (EFQM) با کارآفرینی سازمانی در دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان انجام شده است.پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و توسعه ای- پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش را در فرآیند ساخت مدل خبرگان آگاه به موضوع ، شامل دو دسته أکثر
این پژوهش با هدف تحلیل رابطه معیارهای بنیاد کیفیت اروپا (EFQM) با کارآفرینی سازمانی در دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان انجام شده است.پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و توسعه ای- پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش را در فرآیند ساخت مدل خبرگان آگاه به موضوع ، شامل دو دسته اند : افراد متخصص در رشته مدیریت و امور اداری و کارکنان دستگاههای اجرایی شهرستان کرمان می باشند. نمونه گیری در انتخاب خبرگان به روش غیرتصادفی و هدفمندو برای کارکنان به روش طبقه ای انجام شد , حجم نمونه پژوهش شامل 30خبره و 524 کارمند است. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از یک پرسشنامه استاندارد EFQM و یک پرسشنامه محقق ساخته کارآفرینی سازمانی استفاده شده است. تجزیهوتحلیل دادهها از روش آمار استنباطی و رویکرد معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون t تک نمونهای عاملی از طریق نرم افزارهای AMOS و SPSS استفاده شد.یافتههای پژوهش نشان داد که بین کیفیت و ابعاد آن و کارآفرینی سازمانی رابطهای مثبت و معنادار وجود داشت.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر در پی سنجش تاثیر توانمندسازها بر مدیریت دانش کتابداران دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران با استفاده از شبکههای عصبی خودسازمانده است، و از نوع کاربردی به روش پیمایشی- تحلیلی است. جامعه پژوهش 195 نفر کتابدران دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری کام أکثر
پژوهش حاضر در پی سنجش تاثیر توانمندسازها بر مدیریت دانش کتابداران دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران با استفاده از شبکههای عصبی خودسازمانده است، و از نوع کاربردی به روش پیمایشی- تحلیلی است. جامعه پژوهش 195 نفر کتابدران دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری کامل است. ابزار جمع آوری دادهها دو پرسشنامه بر اساس مدلهای لی و چوی، و نانوکا و تاکهاوچی بود، و تجزیه و تحلیل دادهها با روش آمار توصیفی استنباطی، آزمون پیرسون، فیشر و شبکه عصبی خودسازمانده بود، که با کمک نرم افزارهای اسپیاساس ، آموس ، و متلب انجام شد. یافتهها نشان داد که مقدار وزن اهمیت (شیب خط رگرسیون استاندارد شده) برابر با 55/0 است، و نشان دهنده 30% اثر بخشی توانمندسازها بر مدیریت دانش است، از دیدگاه شاخصهای برازش ضریب همبستگی بین توانمندسازها و مدیریت دانش مثبت است. نتایج نشانداد که توانمندسازهای مدیریت دانش و تمام ابعاد آن رابطه مثبت، معنادار، و تاثیر مستقیم بر مدیریت دانش دارند، بصورتی که بعد پشتیبانی آیتی بیشترین، و بعد مهارتهای تی شکل کمترین عامل تاثیرگذار هستند، و شبکه عصبی خودسازمانده نیز رابطه توامندسازها با مدیریت دانش را تایید کرده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications