در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی میرسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد میپیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سدههای رفته، پردهها برداشته است که شاید یکی از ژرفترین شان، یگانگی بودی ِدوگانهها چکیده کامل
در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی میرسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد میپیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سدههای رفته، پردهها برداشته است که شاید یکی از ژرفترین شان، یگانگی بودی ِدوگانههای نمودی است. عارفانِ ما، به مدد این ابزار، مجاز انسان را در مجاز جهانضرب کرده و در نهایت شگفتی، حقیقت حق را حاصل آوردهاند و حاصل ضرب منفی در منفی همیشه مثبت خواهد بود. ازین رو تا دل، همچون آب و آیینه و جام پاک و صافی نشود، در خور نور و آتش تجلی نخواهد گشت. صائب تبریزی نیز یکی از شاعرانی است که با گرایشات عرفانیای که در اشعارش دارد، سیر تحول سالک را از آیینه داری تا آینگی را به تصویر کشیده است. در این مقاله، به شاخصهها و مراحل این روند پرداخته شده است
پرونده مقاله
یکی از عرصه های کاربرد طنز در ادبیات فارسی، آثار عرفانی است. نقاط اشتراک میان عرفان و طنز منجر به آن شده است که این دو در شعر عرفانی با یکدیگر تلاقی یابند و در آثار عرفانی با زمینة طنز عرفانی به کار گرفته شوند. بدین گونه که ساختار زبان عرفان و نیز ساختار طنز که بر وجهی چکیده کامل
یکی از عرصه های کاربرد طنز در ادبیات فارسی، آثار عرفانی است. نقاط اشتراک میان عرفان و طنز منجر به آن شده است که این دو در شعر عرفانی با یکدیگر تلاقی یابند و در آثار عرفانی با زمینة طنز عرفانی به کار گرفته شوند. بدین گونه که ساختار زبان عرفان و نیز ساختار طنز که بر وجهی از اجتماع نقیضین استوار است زمینة منطقی و ساختاری کاربرد طنز را ایجاد می کند، همچنین هم عرفان و هم طنز بر شادمانگی روح و آموزش استوار است، لذا عرفان و طنز به لحاظ ساختاری و مفهومی، پیوندی عمیق با یکدیگر دارند و موجب هم پوشانی یکدیگر می شوند.
پرونده مقاله