نوستالژی ـ که آن را غم غربت و حسرت و دلتنگی برای گذشته معنا کردهاند ـ یکی از بنمایههای رایج درادبیات عرفانی است. ادبیات عرفانی با توجه به مضمون و محتوای خود، قابلیّت ذاتی تحلیل نوستالژیک را دارد و از آنجا که نگاه حسرتبار به گذشته در تصوف و عرفان اسلامی در دورههایی ت چکیده کامل
نوستالژی ـ که آن را غم غربت و حسرت و دلتنگی برای گذشته معنا کردهاند ـ یکی از بنمایههای رایج درادبیات عرفانی است. ادبیات عرفانی با توجه به مضمون و محتوای خود، قابلیّت ذاتی تحلیل نوستالژیک را دارد و از آنجا که نگاه حسرتبار به گذشته در تصوف و عرفان اسلامی در دورههایی تشدید میشود و تبلور تجلّی این نگرش، در متون عرفانی نیز تأثیرگذار بوده است، بررسی این مفهوممیتواند گامی نو در شناخت بیشتر اندیشهی نویسندگان این آثار باشد.در پژوهش حاضر سعی بر آن است که میزان و چگونگی بهرهمندی رسالههای فارسی شهابالدین سهروردی از عاطفهی نوستالژیک نمایش داده شود.
نوستالژی زمان و مکان، غم دوری از وطن و اشتیاق آرمانشهر، نوستالژیاحوال خاصاز مؤلفههای نوستالژیک در رسالههای سهروردی به شمار میرود. در این میان، حسرت و دلتنگی برای زادگاه و موطن اصلی، پر بسامدترین مصداق میباشد.
پرونده مقاله
در عرفان اسلامی، همواره شاهد ارائه سیمای ناخوشایند و فریبکار از دنیا هستیم. این نگرش، با آنچه در دیگر مکتبهای عرفانی مشاهده میشود، همسو است؛ اما آنچه مخاطب را به بازنگری این نگرش فرا میخواند، همسویی غیر قابل انکاری است که دیدگاه مطرح شده در عرفان اسلامی را به نحو چکیده کامل
در عرفان اسلامی، همواره شاهد ارائه سیمای ناخوشایند و فریبکار از دنیا هستیم. این نگرش، با آنچه در دیگر مکتبهای عرفانی مشاهده میشود، همسو است؛ اما آنچه مخاطب را به بازنگری این نگرش فرا میخواند، همسویی غیر قابل انکاری است که دیدگاه مطرح شده در عرفان اسلامی را به نحوهی مطرح شدن دنیا در برخی از متون اسلامی پیوند میزند.
در این راستا، شاهد تلاش عرفا جهت ایجاد ارتباط میان مصداق دنیا و مفاهیم خاصی هستیم که در نهایت مبین جنبه ظلمانی دنیا است؛ نظیر فریبکاری، دشمنی و ...؛ علاوه بر این، شیطان، بیشترین ارتباط را با دنیا برقرار میکند. از آنجا که دیگر عناصر شیطانی که با همیاری خویش، عامل اخراج آدم از بهشت شدند، در کنار شیطان با دنیا در ارتباطند؛ میتوان به این نتیجه رسید که مبحث مذکور، برگرفته از تعالیم و معارف اسلامی است؛ چرا که این بنمایه مأخوذ از قرآن است؛ همچنان که وجود پارهای شواهد در آیات و احادیث بر این نظریه تأکید میکند.
پرونده مقاله
آراء آیت الله شاه آبادی(رة) در زمینههای گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبة باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هماند و در فطرت انسان باالقوهاند. همة معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر ا چکیده کامل
آراء آیت الله شاه آبادی(رة) در زمینههای گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبة باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هماند و در فطرت انسان باالقوهاند. همة معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر است؛ اما با حجابهایی پوشیده میشوند و با التزام به شریعت و خردورزی میتوان به آن فطرت اولیه بازگشت. عرفان نیز سیر در این موانع به همین فطرت و حقیقت وجود انسان و تحقق آنهاست که انسان را آیینة تمام عوالم هستی و به تعبیر دقیقتر آیینة تمامنمای خدا میکند.
شاهآبادی با اعتقاد خود در مورد فطرت اولیه انسان به بیان عرفان برای همة گرایش داشت، تا هر کس به اندازة خود از آن استفاده کند. راه رسیدن به همة مراتب عرفانی تهذیب نفس با شریعت است. از مباحث این پژوهش این نتیجه حاصل میشود که دین ابعاد گوناگونی دارد که در بطن هم هستند و حقیقت آنها عرفان است. ضرورت معرفی جنبة باطنی دین از اینجاست که تشنگی معرفت و حق امری حقیقی و درونی انسان است و این امر موجب رجوع تشنگان به آن و پویایی و زنده بودن نیز میشود.
پرونده مقاله
شیخ فریدالدین عطار، پیر نیشابور، شاعری عارف و عارفی شاعر و شوریدهایی معنیآفرین است؛ البته مهارت او تنها به فن گویندگی خلاصه نمیشود؛ چراکه وی در میدان نویسندگی نیز گامی بس استوار دارد. عظمت اندیشۀ عطار تا بدان جاست که پردههایی از حقیقت وجود آدمی بر میدارد و خوانن چکیده کامل
شیخ فریدالدین عطار، پیر نیشابور، شاعری عارف و عارفی شاعر و شوریدهایی معنیآفرین است؛ البته مهارت او تنها به فن گویندگی خلاصه نمیشود؛ چراکه وی در میدان نویسندگی نیز گامی بس استوار دارد. عظمت اندیشۀ عطار تا بدان جاست که پردههایی از حقیقت وجود آدمی بر میدارد و خواننده را از خویشتنِ خویش رها میکند و به افق بیکران اندیشههای الهی میکشاند. عطار صاحب آثاری است که اغلب آنها نتیجۀ ژرفنگریهای عرفانی و ادبی اوست که از آن جمله است: مثنوی «الهینامه». این سروده که عطار خود آن را «گنج الهی» معرفی مینماید و سخنانش را درآن «توحید پاک» میداند، منظومهای است روحانی و عرفانی و در عین حال رمزی، که در برگیرندۀ حکایات و قصههای فراوانی است و از آنجاییکه در سخنان عطار همواره احوال روح را باید جست، این اثر نیز نمایانگر جدال بیامان روح است، روحی که طایر عالم ملکوت است و تعلق بدین جهان خاکی ندارد و عطار درصدد آن است که با همت والای خویش این ودیعۀ افلاکی را پاک و بیآلایش به موطن حقیقی خود برساند؛ پس روح که در این منظومه نقش خلیفه و صاحب شش فرزند است با هر عامل بازدارندهای به مبارزه میپردازد.
پرونده مقاله
آنچه از متون عرفان و ادبی بر می آید انسان در عالم آخرت بر اساس اعمال و عقاید خویش هویتی متناسب با آن را پیدا کرده و تمام رفتارها، کردارها، صفات و ملکات نفسانی خوب و بد ایشان تجسم می یابد.اگر خصوصیات درندگان و وحوش بر او غلبه نماید، صورت و شکلی مانند وحوش و حیوانات درند چکیده کامل
آنچه از متون عرفان و ادبی بر می آید انسان در عالم آخرت بر اساس اعمال و عقاید خویش هویتی متناسب با آن را پیدا کرده و تمام رفتارها، کردارها، صفات و ملکات نفسانی خوب و بد ایشان تجسم می یابد.اگر خصوصیات درندگان و وحوش بر او غلبه نماید، صورت و شکلی مانند وحوش و حیوانات درنده به خود خواهد گرفت، و اگر ویژگی های چرندگان و بهائم بر او چیره شود، صورت انسانی وی به شکل همان حیوانات مبدل خواهد گشت.و آن کسی که پیوسته در شهوت و هوای نفس غوطه ور باشد، به شکل حیوانات در می آید. و اگر مومن از دنیا برود و امر خداوند را خوب به جا بیاورد به صورتی زیبا، نظیف و خوشبو در می آید. اگر انسان چشم بصیرت داشته باشد می تواند در همین دنیا، هویت خود و دیگران را مشخص کند، هر کس با چشم بصیرت باطن خود را نظاره کند آن را پر از انواع موذی ها و درندگان؛ همچون شهوت، غضب، مکر، حسد، حقد، عجب و ریا خواهد دید، ولی اکثر مردم از مشاهده آن حقیقت محجوب اند. آن هنگام که حجاب برداشته شد و او در قبر گذاشتند ، آنها را بالعیان، در حالی که آنها به صور و اشکال مناسب با معانی آن متمثل شده اند مشاهده خواهد کرد.
پرونده مقاله
انسان جستجوگر همواره در پی شناخت اصل و جایگاه نخستین خود بوده و در آرزوی بازگشت به آنجا به سر میبرد و زندگی شکوهمند خود را با همین نگرش شکل میدهد. برر سی متون عرفانی از گرایش ذاتی و فطری انسان به سوی وطن اصلی پرده برمیدارد و ادبیات در بررسی موضوعی با نام نوستالژی ک چکیده کامل
انسان جستجوگر همواره در پی شناخت اصل و جایگاه نخستین خود بوده و در آرزوی بازگشت به آنجا به سر میبرد و زندگی شکوهمند خود را با همین نگرش شکل میدهد. برر سی متون عرفانی از گرایش ذاتی و فطری انسان به سوی وطن اصلی پرده برمیدارد و ادبیات در بررسی موضوعی با نام نوستالژی که از مباحث علم روان شناسی است در مفهوم بازگشت به سرزمینی که یادش را در دل دارد با حسرت و درد در هبوط و صعود خلاصه میکند. میتوان گفت نوستالژی و مسئله بازگشت به اصل و موطن اصلی مفهومی بس درخشان است که نظر بسیاری از عرفا را به خود جلب کرده است. اندیشه بازگشت به موطن اصلی از نظر عرفانی صعود از خود بیگانگی نفس و رسیدن به منشا اصلی انسانی است.
مولانا جلال الدّین بلخی توجه خاص به مسئله نوستالژی ( آرزوی بازگشت به موطن اصلی ) داشته و در مثنوی، حُزن غربت را به حلاوت بازگشت گره میزند و سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا نیز در رباب نامه با بهره گیری از مضامین روح مثنوی به طور طبیعی در این راه گام برداشته است. مقاله حاضر بر آن است نشان دهد که در فضای غریبی نی و رباب یک اندیشة واحد نهفته است.
پرونده مقاله
ذخیرهها و میراث فرهنگی جوامع متمدن، قوای دفاعی معنوی در مقابل هجوم بیماریهای فرهنگی و معنوی است. اعتقادات و آیینهای هر ملتی در صورت بروز بحران، میتوانند جامعه را از آسیبها و بیماریهای اجتماعی و فرهنگی مصون بدارند. بویژه در شرایطی که مجموع نظام ارزشی کهن در حال بی چکیده کامل
ذخیرهها و میراث فرهنگی جوامع متمدن، قوای دفاعی معنوی در مقابل هجوم بیماریهای فرهنگی و معنوی است. اعتقادات و آیینهای هر ملتی در صورت بروز بحران، میتوانند جامعه را از آسیبها و بیماریهای اجتماعی و فرهنگی مصون بدارند. بویژه در شرایطی که مجموع نظام ارزشی کهن در حال بیاعتبار شدن و نظام ارزشی جدید بیگانه در حال استقرار و جایگزینی میباشد. این ذخائر فرهنگی و اخلاقی که به صورت رسوم عرفی و آداب قدیمی در بَطن جامعه و لایههای درونی آن وجود دارد با تجلی خود و بهوسیلة افزایش قدرت اعتقادی و باورهای معنوی و اخلاقی افراد جامعه میتواند ضایعات اخلاقی و اجتماعی را کاهش دهد. از جمله آثاری که در رابطه با آیین فتوّت و جوانمردی نوشته شده، دو اثر (سمک عیّار و فتوّت نامة سلطانی) سراسر سرشار از اندیشهی فتوّت و آیین جوانمردی است. در این پژوهش سعی شد تا به پنجاه و یک آیین مشترک بین دو اثر پرداخته شود و مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
پرونده مقاله
یکی از مباحث پیچیده عرفان، بحث نور خاص نور سیاه است که در مشرب برخی از صوفیان پذیرفته شده است و مطالب فراوانی پیرامون آن بیان کرده اند . هدف از بیان این مساله ، معرفی نور سیاه در سلوک عرفانی بوده ، نکته مهم آن است که این باور چگونه و با چه تعاریفی مورد پذیرش برخی از عرف چکیده کامل
یکی از مباحث پیچیده عرفان، بحث نور خاص نور سیاه است که در مشرب برخی از صوفیان پذیرفته شده است و مطالب فراوانی پیرامون آن بیان کرده اند . هدف از بیان این مساله ، معرفی نور سیاه در سلوک عرفانی بوده ، نکته مهم آن است که این باور چگونه و با چه تعاریفی مورد پذیرش برخی از عرفا خاص اسیری لاهیجی قرار گرفته است ؛ چنان که آن را در معانی: نور ابلیس ، ظلمانی دانستن نور صفات جلالی، کثرات و تعینات ، حجاب دیدن انوار و به ویژه کنایه از نور ذات حق به کار برده اند.این مقاله با فیش برداری از آثار عرفا و به روش توصیفی – اسنادی تحلیل شده است
پرونده مقاله
عرفان - شناخت خالق هستی- مناسبترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات ـ در واقع ـ تغیراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سؤال برانگیز است. این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در چکیده کامل
عرفان - شناخت خالق هستی- مناسبترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات ـ در واقع ـ تغیراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سؤال برانگیز است. این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در وجوه مختلف از زبان عمومی دور می شودو البته این بیگانگی لذت بخش را بیش از همه مدیون به کارگیری استعاره است. استعاره را می توان از مهم ترین عوامل ابهام سازی در متون عرفانی دانست؛ لفظی که در معنای اصلی خود به کار نرفته است و بالتبع می تواند برداشتهای چندگانه ای به ذهن پویای خواننده القا کند. اما براستی استعاره در متون عرفانی چه کارکردی دارد و عرفا چگونه از آن در کلام خود بهره گرفته اند؟ در مقاله حاضر نگارنده سعی دارد جایگاه این آرایه و شیوه به کارگیری آن را در زبان و متون عرفانی مورد بررسی و نقد قرار دهد و به نقش آن در این متون و اصول و کاربرد این شیوهی بیانی در این گونه آثار بپردازد
پرونده مقاله
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین میکرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش چکیده کامل
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین میکرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش بزرگان و همچنین مباحث حکمی در نظر بوده است. قالب «تغزل» برای بیان احساسات، عواطف شاعرانه و عاشقانه استفاده میشده است. از این روی با عنایت به اشعار رودکی سمرقندی دریافته میشود که او در بیان حکمت و مباحث فلسفی و گونهای از عرفان مبتدی پیش قدم بوده است. او در همه قالبهای رایج آن دوره شعر گفته که از جمله موضوعات طرح شده در این قالبها، نوعی از شناخت حقیقت و بیان معنویت است. گرچه او در آغاز راه است اما بیتردید موضوعاتی چون مرگ اندیشی، بحثهای فلسفی، انسانی و ... از سوی رودکی مورد توجه شاعران پس از وی قرار گرفته است.
پرونده مقاله