بابا افضل، فرزانه سده ششم، در عین آنکه نقطه مرکزی هستی یا وجود انسان را نفس وی می انگارد، در همان حال او را هم صاحب خرد می بیند به گونه ای که جدا کردن این دو؛ یعنی نفس و خرد ره یافته از هم امری محال است. در دیدگاه بابا افضل ادراک و دریافت همان حقیقت است؛ از این رو چکیده کامل
بابا افضل، فرزانه سده ششم، در عین آنکه نقطه مرکزی هستی یا وجود انسان را نفس وی می انگارد، در همان حال او را هم صاحب خرد می بیند به گونه ای که جدا کردن این دو؛ یعنی نفس و خرد ره یافته از هم امری محال است. در دیدگاه بابا افضل ادراک و دریافت همان حقیقت است؛ از این رو در اندیشه این حکیم، خودآگاهی حرکتی است که انگیزه و شوق آن در خود نفس انسان پدید می آید. نفس به جهت همسرشت بودن(همجنسی) با اسباب یاریدهنده روحانی، فقط از این اسباب می تواند بهره مندی شایسته یابد تا با شایستگی از نقصان و فرا افتادگی در چاه سار دنیا رهایی یابد و به جاودانگی و رستگاری دست پیدا کند. در اندیشه بابا افضل از آنجا که هر موجودی خاصیّتی دارد که فقط در مرتبه همان خاصیت می تواند کمال خاص خود را پیدا کند؛ با سعادت ها و شقاوت هایی که نه سعادت محض اند و نه شقاوت محض رو به رو می شویم. اماانسان متفکر خردمند در نهایت سلوک معرفتی خود و در پناه خرد می تواند به امن مطلق دست یابد.
پرونده مقاله
عرفان عاشقانه، رابطة بین خدا و انسان را از رابطة بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالیترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظه چکیده کامل
عرفان عاشقانه، رابطة بین خدا و انسان را از رابطة بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالیترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظهای خاص و طی تجربهای شگرف با وامگیری از عشق الهی، به ناگاه در عین معشوقی، عاشق و در عین محبوبی، محب میگردد. عرفان وحدت شهودی نیز، عرفانی است مبتنی بر تجربة وحدت و مدعی اینکه طی این تجربه، عارف از ماسوی الله غافل و تنها متوجه حق میگردد. در این عرفان ثنویت بین حق و خلق تصریح و بر این اساس، امکان جمع با عرفان عاشقانه ممکن میشود.عرفان وحدت وجودی نیز عرفانی است مبتنی بر این مدعا که عارف طی تجربة عرفانی خویش به معرفتی مشعر بر وحدت و یگانگی خلق و حق دست یازیده و در مییابد که ثنویت بین خدا و ماسوی الله درعین وقوع، اصیل و بنیادی نیست.
بنابر آنچه رفت، این مقاله میکوشد تا در عین صحّه گذاشتن بر این مدعا که عرفان مبتنی بر وحدت شهود، مستعد عرفان عاشقانه است، علیه مدعای «عدم امکان جمع میان عرفان مبتنی بر وحدت وجود و عرفان عاشقانه»، دو دلیل، یکی مبتنی بر واقع و دیگری، مبتنی بر عقل، اقامه کند.
پرونده مقاله
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطۀ مقاب چکیده کامل
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطۀ مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقولة فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.
پرونده مقاله
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزههای وحیانی است، به استناد آیۀ شریفۀ «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب میدارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین چکیده کامل
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزههای وحیانی است، به استناد آیۀ شریفۀ «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب میدارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوۀ سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشۀ عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطرة الحقیقة»، مشاهدۀ مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب میشوند، لازمۀ سلوک صوفیانه میداند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهدۀ جلوه و جمال حق در عناصر خلقت میشمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحلۀ مادّه و طبیعت، تا مرحلۀ روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه مییابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهرۀ مظاهر هستی بر میدارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری میبیند و در سایۀ نظریۀ وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل میگردد.
پرونده مقاله
عرفان اسلامی (Islamic mysticism) را میتوان به عرصه وسیعی تعبیر کرد که عرفان نظری و عملی را دربر میگیرد و با طریقت تصوّف همآمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلفی از آن دو میشود و در بسیاری از موارد، بزرگانی که در این عرصه شناخته شده هستند از آن حد و مرزی که با چکیده کامل
عرفان اسلامی (Islamic mysticism) را میتوان به عرصه وسیعی تعبیر کرد که عرفان نظری و عملی را دربر میگیرد و با طریقت تصوّف همآمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلفی از آن دو میشود و در بسیاری از موارد، بزرگانی که در این عرصه شناخته شده هستند از آن حد و مرزی که باید در آن فعالیت میکردند قدم فراتر نهادند و گاه نیز دچار زیادهرویهایی در این عرصه شدند. داوود طائی یکی از شخصیتهای شناخته شده در تصوّف اسلامی است و حکایتهای زیادی دربارة وی در متون عرفانی ادب فارسی وجود دارد که اغلب تکراری هستند و به شیوههای زبانی مختلف، در کتب مختلف نقل شدهاند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، تبیین معنای تأویل عرفانی واژه «خلیفه» درسوره بقره میباشد.نظربه اهمیت بررسی واژگان واصطلاحات قرآنی،این پژوهش پس ازبررسی معنای لغوی این واژه با تدبر درآیات 30الی39 سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی«خلیفه الهی»اقدام نموده وبا استفاده ازمفاهیم واژگان وعبارات کلی چکیده کامل
پژوهش حاضر، تبیین معنای تأویل عرفانی واژه «خلیفه» درسوره بقره میباشد.نظربه اهمیت بررسی واژگان واصطلاحات قرآنی،این پژوهش پس ازبررسی معنای لغوی این واژه با تدبر درآیات 30الی39 سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی«خلیفه الهی»اقدام نموده وبا استفاده ازمفاهیم واژگان وعبارات کلیدی موجود در آیات مذکور،به نظرمیرسد به معنای عرفانی این لقب درانسان دست یافته است.درهمین راستا،ساختاروجودی«آدم»و رسالتش نیز مفهومیابی شده است.
دراین تحقیق،تأثیرتعلیم حقیقی«الاسماءکلها»درساختارانسان موردبررسی قرارگرفته است.نتیجه به دست آمده این است که:تجلی کامل اسماءالهی دروجود نوع انسان، شاید عامل اصلی برای تحقق صفت«خلیفه الهی»دراوباشد.وقوع این امر،فرمانبرداری قوای همه عالم راازانسان درپی خواهدداشت که درقالب سجده ملائکه برآدم درقرآن ازآن تعبیرشده است.درحقیقت ائمه علیهمالسلام کسانی هستندکه اسماوصفات«رب العالمین»درمعنای اتم واکمل خود،درآن ها از قوه به فعل درآمده است واین معنای تأویل عرفانی «علم الاسماءکلها» است.
پرونده مقاله
موضوع مقاله، تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار در هفت پیکر نظامی است. این
پژوهش درپیِ جواب دادن به این سؤال است که در شعر نظامی، داستان ماهان کوشیار از چه
ساختاری برخوردار است و چه مؤلفه هایی دارد؟ این مؤلفه ها در اندیشه و شعر او به چه صورتی به
چه را چکیده کامل
موضوع مقاله، تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار در هفت پیکر نظامی است. این
پژوهش درپیِ جواب دادن به این سؤال است که در شعر نظامی، داستان ماهان کوشیار از چه
ساختاری برخوردار است و چه مؤلفه هایی دارد؟ این مؤلفه ها در اندیشه و شعر او به چه صورتی به
چه راهکارهایی برای سیر داستان انجام دادهاند؟ ،« عرفان » و « شناخت » ؟ کار رفته است
شیوة بررسی اشعار است که با استفاده از (Content Analysis) در این مقاله، تحلیل محتوایی
آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده شده است.
انسانگرایی و رهایی انسان از مشکلات موجود- البته با ساختار و چهارچوبی که نظامی هنگام طرح
داستان ایجاد کرده است- و راهکارهایی که عرفان و شناخت انسان ارائه کرده است، از مهم ترین
مبانی تحلیل این داستان محسوب میشود.
پرونده مقاله
در جهانبینی مولانا آنچه بر «رفتار کاینات» تعبیرمی شود و به عنوان رفتار طبیعت و طبایع اشیا می شناسیم، «عادت خداوندی» است که بر ارادة الهی جاری است و در حقیقت قضای الهی که همان برنامة خداوندی برای مدیریّت عالم است، چون فرماندهی بر روی عادات نشسته است و آن ها را می گر چکیده کامل
در جهانبینی مولانا آنچه بر «رفتار کاینات» تعبیرمی شود و به عنوان رفتار طبیعت و طبایع اشیا می شناسیم، «عادت خداوندی» است که بر ارادة الهی جاری است و در حقیقت قضای الهی که همان برنامة خداوندی برای مدیریّت عالم است، چون فرماندهی بر روی عادات نشسته است و آن ها را می گرداند. از دیدگاه مولانا درک لایه های زیرین و جان و مغز عالم حقیقت و حقیقت عالم، در گرو رمزگشایی و رازگشایی بطون عالم طبیعت میباشد و در این مقام است که احاطه ی خداوند بر عالم و حاکمیّت او بر کاینات پرده از رخسار برداشته و حقیقت وجودی خود را نشان خواهد داد. چنین نگرشی نسبت به پدیده های عالم، در پـارهای از داوری های واپسین که ما دربارة ساختار عالم می کنیـم، تأثیر گذار بوده، نسبت انسان را با خداوند، جهـان هستی و انسان های دیگر مشخّص میکند. در حقیقت آنچه در تبیین رفتارشناسی کاینات مورد نظر ماست، نه تبیینِ صُور فلکی و اجرام آسمانی، بلکه فعل و انفعالات نهفته در عالم هستی است که از طریق مدیری محیط بر عوالم اداره می شود که در تأویل عرفانیِ آن، ماحصلی جز نیلِ آدمی به جان جهان ندارد. مولوی این کنش درونی هستی را عشق میداند و راه رهایی و جاودانگی را عاشقی می شناسد. از نظر مولانا خواست و مشیّت الهی بر محور عشق می چرخد و زمانی که خود را با این کشش و کنش عظیم جهان هستی پیوند می دهیم از همة محدودیّت های فردی و ظاهری رهایی می یابیم و به جان جهان می پیوندیم.
پرونده مقاله
وحدت وجود به عنوان دیدگاهی با منشا عرفانی، قدمتی دیرینه دارد که ردپای آن را میتوان در هند باستان و در افکار فلاسفه پیش از سقراط در یونان و روم پی گیری کرد. هرچند در عرفان اسلامی نیز ابن عربی، نخستین عارف معتقد به این اصل نیست، اما اولین کسی است که با وارد کردن این اصل چکیده کامل
وحدت وجود به عنوان دیدگاهی با منشا عرفانی، قدمتی دیرینه دارد که ردپای آن را میتوان در هند باستان و در افکار فلاسفه پیش از سقراط در یونان و روم پی گیری کرد. هرچند در عرفان اسلامی نیز ابن عربی، نخستین عارف معتقد به این اصل نیست، اما اولین کسی است که با وارد کردن این اصل به مباحث نظری و فکری به آن توسع و تثبیت بخشید. از جمله شاعران دیگری که به این مطلب نظر داشتهاند میتوان به عراقی، مولوی، عطار نیشابوری و... اشاره کرد. شمس مغربی نیز از شاعرانی است که توجه زیادی به این مطلب و دیدگاههای ابن عربی داشته است.با عنایت به این که نظریه مذکور، ذاتا پارادوکسیکال و متناقض نما است و ادراک آن نوعی حیرت و هیبت در اندیشه و نفس شخص مدرک پدید میآورد، ازین رو بیان مطالب عرفانی مغربی، در نظر خواننده مبهم به نظر میرسد. در این مقاله به واکاوی شاخصههای وحدت وجود در اشعار شمس مغربی و ایضاح شاخصههای آن پرداخته شده است.
پرونده مقاله
تالستوی یکی از بزرگترین نویسندگان جهان است که در آثار خود به موضوعات فلسفی-عرفانی مشهود می باشد و شاید برای خواننده « پسرتعمیدی » نگاه ویژهای دارد. این نگاه به خوبی در داستان شرقی به- ویژه ایرانی، قرابت مفهومی آشکاری نیز داشته باشد. مقالۀ حاضر به بررسی این اثر می پردازد چکیده کامل
تالستوی یکی از بزرگترین نویسندگان جهان است که در آثار خود به موضوعات فلسفی-عرفانی مشهود می باشد و شاید برای خواننده « پسرتعمیدی » نگاه ویژهای دارد. این نگاه به خوبی در داستان شرقی به- ویژه ایرانی، قرابت مفهومی آشکاری نیز داشته باشد. مقالۀ حاضر به بررسی این اثر می پردازد و سعی برآن دارد تا با نگا هی مفهومی به بررسی بسترهایی بپردازد که شباهت میان داستان فوق را با ادبیات و عرفان ایرانی-اسلامی موجب گردیده است و تلاش بر آن بوده است تا ضمن پرده برداشتن از این شباهت ها نشان داده شود که داستان تداعی کنندة برخی از داستان های قرآنی است و هم آنکه گناه و توبه که در عرفان « پسرتعمیدی » ایرانی دارای جایگاه ویژهای است در این داستان نیز نقش مهمی دارد. موضوع اصلی داستان آنگونه که نویسنده بزرگ این اثر بیان می کند برخاستن با نیکی در برابر بدی است که هم در ادبیات فارسی و هم در دین اسلام به آن مکرراً تأکید شده است.
پرونده مقاله
مفتاحالغیب قونوی مهمترین اثری است که در علم عرفان نظری نگاشته شد و مصباحالانس فناری نیز چونان شرحی تفصیلی بر مفتاحالغیب در استدلالی کردن مباحث عرفانی سهم بسزایی دارد. اما فصل پایانی بخش فاتحه مصباحالانس، اختصاص به مباحث سیر و سلوک دارد که فناری در این فصل، طریقه خو چکیده کامل
مفتاحالغیب قونوی مهمترین اثری است که در علم عرفان نظری نگاشته شد و مصباحالانس فناری نیز چونان شرحی تفصیلی بر مفتاحالغیب در استدلالی کردن مباحث عرفانی سهم بسزایی دارد. اما فصل پایانی بخش فاتحه مصباحالانس، اختصاص به مباحث سیر و سلوک دارد که فناری در این فصل، طریقه خواجه عبدالله انصاری را در منازلالسائرین مطرح میکند که در واقع بازنویسی طرح فرغانی در منتهیالمدارک است، زیرا فرغانی منازل سیر و سلوک خواجه عبدالله انصاری را بر وفق مبانی مکتب استادش قونوی، تقریر و عرفان عملی را از منظر عرفان فلسفی مورد بررسی قرار داده است. امام خمینی(ره) نیز در تعلیقات خود بر این فصل از مصباحالانس، برخی از منازل سلوکی خواجه عبدالله را با تقریر فرغانی مد نظر قرار میدهد و نکات بدیعی را، خصوصاً از منظر عرفان نظری، گوشزد میکند. این تعلیقات را به واقع میتوان قرائت امام از منازل سلوکی فرغانی خواند که در مجموع، همدلانه نگاشته شده است.
پرونده مقاله
این مقاله با استفاده از منابع دستاول و با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسة آراءحمدون قصار، صوفی سده سوماسلامی و لائوتسه،زاهد سدههای نخستین تائویی در باب زهد میپردازد. ضرورت این تحقیق بر شباهتهای ظاهری مفهوم ملامت و وووی در آراء حمدون قصار و لائوتسه است که باعث میشود یک چکیده کامل
این مقاله با استفاده از منابع دستاول و با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسة آراءحمدون قصار، صوفی سده سوماسلامی و لائوتسه،زاهد سدههای نخستین تائویی در باب زهد میپردازد. ضرورت این تحقیق بر شباهتهای ظاهری مفهوم ملامت و وووی در آراء حمدون قصار و لائوتسه است که باعث میشود یک محقق تطبیقی، به بررسی مقایسهای دراین زمینه علاقهمند گردد. از مجموع مباحث نتیجه میشود که مفهوم وووی در آراء لائوتسه دارای سنتی مرتاضانه است که علیرغم ویژگیهای مثبت آن به مانند انجام اعمال در خاموشی، اخلاص،طریقت و نفی ظاهر، پذیرش آن منجر به فقر، بیعملی، سلب مسئولیت، بیتفاوتی و زهد افراطی میشود؛ در حالی که مفهوم ملامت در آراء حمدون، دارای سنتی عابدانه است که بنیان اصلی آن بر عملگرایی، مسئولیت بیشتر، حفظ تقوا و شریعت است.درنتیجه، مفهوم زهد در افکاراین دو متفاوت است.
پرونده مقاله
داستان دلدادگی «رابعه و بکتاش» در «الهی نامه» یکی از شورانگیزترین داستان های منظوم عاشقانه و عارفانۀ کهن ادب پارسی است که نغمه گر نوای دلنشین و جان افزای آن، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعرنامی و پر آوازۀ قرن ششم هجری قمری است. او از مفاخر و نامآوران بزرگ ادبی چکیده کامل
داستان دلدادگی «رابعه و بکتاش» در «الهی نامه» یکی از شورانگیزترین داستان های منظوم عاشقانه و عارفانۀ کهن ادب پارسی است که نغمه گر نوای دلنشین و جان افزای آن، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعرنامی و پر آوازۀ قرن ششم هجری قمری است. او از مفاخر و نامآوران بزرگ ادبیات عرفانی و مثنوی های عاشقانه است که نه تنها در بحرمعانی فرید؛ بلکه در خلق داستان های ناب و دلنواز عاشقانه و عارفانه نیز بس بی بدیل است. در میان آثار عطار، مثنوی هایش به سبب وسعت دامنۀ معانی و داشتن مفاهیم گوناگون و سبک داستانی و در عین حال رمزی، در بیان نکات و دقایق عرفانی، جاذبه ایی بس شگرف دارد و از آنجایی که در سخنان عطار همواره احوال روح را باید جستجو کرد، پس به همین سبب نیزاو در مثنوی «الهی نامه» راوی داستان عارفانه و عاشقانه ایی می شود با نام «رابعه و بکتاش» که تماماً تفسیر و تصویر روح است. رابعه، قهرمان اصلی این داستان که نقش دختری عاشق و دلباخته را ایفاء میکند، نمادی از «روح» و معشوق او، «بکتاش»، رمزی از «نفس» آدمی است که شوریدۀ روزگار از آغاز تا پایان این داستان را به توصیف سیر رستگاری رابعۀ «روح» و سیر تکامل بکتاشِ «نفس» اختصاص داده است.
پرونده مقاله