گفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و ن چکیده کامل
گفتار پیش رو، نتیجۀ پژوهش کتاب خانهای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسیشده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصههای رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و نوجوان ارائه و تاریخچۀ مختصری از آثار بازنویسی شده در عرصۀ ملّی با تأکید بر شاهنامه فردوسی بررسی شده است. سپس مشخّصههای رشد کودک در سنین مختلف طبقهبندی شده و براساس آن قواعد عمومی و تخصصی بازنویسی آثار کهن حماسی ارزیابی شده است. بر مبنای این ارزیابی، شاخصهای مطلوب داستان گزینی و بازنویسی آثار حماسی سازگار با قابلیتهای ذهنی و توانمندیهای مختلف ادراکی مخاطبان کودک و نوجوان در سنین مختلف جمعبندی و پیشنهاد شده است. در پایان، نمونههایی از این شاخصهای مطلوب در مقایسه با بازنویسی های ناکارآمد از داستانهای شاهنامه فردوسی به منظور ارائه مصداقهای کاربردی آورده شده است. پژوهش حاضر شیوهای علمی برای ارائه شاخصهای مطلوب و انتخاب داستان هایمناسب در سایر انواع ادبی نیز هست.
پرونده مقاله
چکیده داستان رستم و اسفندیار یکی از داستانهای زیبا و دلکش شاهنامه است که در میان عامهی مردم نیز بازتاب گستردهای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونیها و تحریفهایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آ چکیده کامل
چکیده داستان رستم و اسفندیار یکی از داستانهای زیبا و دلکش شاهنامه است که در میان عامهی مردم نیز بازتاب گستردهای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونیها و تحریفهایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقهی کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایتها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیلهی مسنترین و معروفترین نقّال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازماندهی نقّالان و راویان منطقه- روایت میشود. روایت نقّالی داستان رستم و اسفندیار در این منطقه، آمیزشی از حماسه و باورهای عامیانه و اساطیری بومیان منطقه است. بررسیهای نگارنده در روایت-های حماسی موجود در این منطقه و به ویژه روایت اخیر نشاندهندهی این نکته است که نقالان و راویان کوشیدهاند با وارد کردن باورها و عناصر بومی و اساطیری رایج در میان مردم، پذیرش این روایتها را برای همگان بیشتر کنند. واکاوی آن افزون ب داستان رستم و اسفندیار یکی از داستان های زیبا و دل کش شاهنامه است که در میان عامۀ مردم نیز بازتاب گسترده ای داشته است. این تراژدی از دیرباز در نواحی مختلف ایران رواج داشته و گاه دچار دگرگونی ها و تحریف هایی نیز شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقۀ کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایت ها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیلۀ مسن ترین و معروف ترین نقّال این منطقه، علی حسین عالی نژاد، آخرین بازماندۀ نقّالان و راویان منطقه، روایت می شود. روایت نقّالی داستان رستم و اسفندیـار در این منطقه، آمیزشی از حماسه و بـاورهای عامیانه و اساطیری بـومیان منطقه است. بررسی های نگارنده در روایت های حماسی موجود در این منطقه و بویژه روایت اخیر نشان دهندۀ این نکته است که نقالان و راویان کوشیده اند با وارد کردن باورها و عناصر بومی و اساطیری رایج در میان مردم، پذیرش این روایت ها را بـرای همگان بیش تر کنند. واکاوی آن افزون بر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ مأخذی ثبت و بررسی نشده است، بخشی از بـاورهای اساطیری مردم این منطقه را نشـان می دهد. یافته های این پژوهش در بخش های زیر آمده است: الف)- خلاصۀ روایت نقالی؛ ب)- بررسی و تحلیل روایت در چند بخش: 1- تولد اسفندیار؛ 2- اسطورۀ باروری؛ 3- ایزدان شهید شونده؛ 4- باور به اجنه. ر ثبت روایتی که پیش از این در هیچ مأخذی ثبت و بررسی نشده است، بخشی از باورهای اساطیری مردم این منطقه را نشان میدهد. یافتههای این پژوهش در بخشهای زیر آمده است: الف)- خلاصهی روایت نقالی؛ ب)- بررسی و تحلیل روایت در چند بخش: 1- تولد اسفندیار؛ 2- اسطورهی باروری؛ 3- ایزدان شهید شونده؛ 4- باور به اجنه.
پرونده مقاله
مقالۀ حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسههای دینی سهگانۀ ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیۀ گفتار به معرّفی ترجمۀ فارسی حماسۀ منثور بطّالنامه و برخی از مهمترین ویژگیهای آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُ چکیده کامل
مقالۀ حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسههای دینی سهگانۀ ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیۀ گفتار به معرّفی ترجمۀ فارسی حماسۀ منثور بطّالنامه و برخی از مهمترین ویژگیهای آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُررنگ پهلوان تازیتبار آن در ادب ترکی اشاره شده است و پس از توصیف صلتیخنامه و دانشمندنامه، هویّت تاریخی و شخصیّت محوری حماسۀ بطّالنامه، یعنی جعفربنحسین ملقّب به سیّد بطّال غازی معرّفی شده است و در پایان، به ارتباط او با صوفیّه، عیاران و حضورش در حماسۀ فارسی مسیّبنامه اشاره شده است.
پرونده مقاله
نقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی م چکیده کامل
نقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی موجود در متن میپردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بودهاند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزشهای ناخودآگاهانۀ متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر میرسد متونی که حاوی نشانههای اسطورهای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیشتری دارند. از جملۀ این متون، رمان پریباد نوشتۀ محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بنمایههای اسطورهایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطورههای شاخص این رمان همچون اسطورۀ پری و باد و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی بپردازد. بررسیهای حاصل از تحقیق نشان میدهد که این مفاهیم در شاهنامه بهعنوان پیشمتن، بیان شده است و نویسندۀ رمان سعی در خوانش دوبارۀ این اسطورهها در رمان پریباد دارد.
پرونده مقاله
علامه محمد اقبال لاهوری از شاعران نام دار و برجستۀ پاکستان است که نقشی بسزا در دفاع از ارزش های ملّی و آزادی خواهی در پاکستان و شبه قارّه و بویژه در قلمرو زبان و در پیروی از گران مایگان فرهنگ و ادب ایران و معارف اسلامی دارد و چشمه زلال اندیشه وطنی وی همواره در جوش و خ چکیده کامل
علامه محمد اقبال لاهوری از شاعران نام دار و برجستۀ پاکستان است که نقشی بسزا در دفاع از ارزش های ملّی و آزادی خواهی در پاکستان و شبه قارّه و بویژه در قلمرو زبان و در پیروی از گران مایگان فرهنگ و ادب ایران و معارف اسلامی دارد و چشمه زلال اندیشه وطنی وی همواره در جوش و خروش بوده است و این شوریدگی ملّی و آیینی را در قالب زبان فاخر فارسی و اندیشه های بلند فرهنگ ایرانی، ناموس اخلاقی و شرف دینی خود می دانست. در این مقاله که از روش کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب ها، مقاله ها، فرهنگ لغات، مجله ها، دانشنامه ها و دیوان شاعران و هم چنین نرم افزارها، از جمله نرم افزار لغت نامه ها استفاده شده، کوشش نگارندگان بر آن بوده است که تأثیر پذیری این گوینده پر آوازه را از فرهنگ فاخر ایرانی و معارف ارزش مند اسلامی نشان دهد.
پرونده مقاله
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطورۀ پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسۀ آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از رویکرد زیگموند فروید دربارۀ عقدۀ ادیپ در تحلیل رابطۀ پدر و پسر در ا چکیده کامل
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطورۀ پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسۀ آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از رویکرد زیگموند فروید دربارۀ عقدۀ ادیپ در تحلیل رابطۀ پدر و پسر در این دو داستان سود جسته است. این رابطه در دل خانواده شکل میگیرد که در رمان بارتلمی بهخوبی ترسیم شده است. ابتدا به معرفی دانلد بارتلمی پرداخته میشود. سپس عقدۀ ادیپ در دید فروید معرفی میگردد تا بنیان نظری پژوهش فراهم شود. آنگاه، این مفهوم در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب ارائه میگردد که در نهایت با بررسی هردو اثر از دید روانشناسیِ فروید مورد مطالعه قرار میگیرد. نویسنده در این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر اسطورۀ پدر و پسر از منظر روانشناسی فروید، ماهیّت این اسطوره را با تکیه بر متن رمان و شاهنامه به تصویر کِشد. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و روش مطالعه نیز کتابخانهای.
پرونده مقاله
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاض چکیده کامل
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاضر، نگاهی به شخصیت کوش پیل دندان بر اساس کهن الگوهای مورد نظر یونگ از جمله پیر خردمند و ولادت دوباره است. یونگ برای این دو کهن الگو، مؤلفه هایی را در نظر گرفته که نمودهای آن در زندگی کوش بازتاب داشته است. مهم ترین نتایج تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که هم سو با آراء یونگ، با ظهور کهن الگوی پیر خردمند، شخصیت اصلی داستان یعنی کوش پیل دندان، دچار تحولات معنوی گسترده ای گردیده و در اثر رهنمودهای پیر فرزانه و روشن گری های او، به فردی اخلاق مدار و پای بند به امور روحانی بدل شده است، به طوری که گویی از نو زنده شده و حیات مجددی را تجربه کرده است. اگرچه کوش در ابتدا شخصیتی ضدقهرمان بوده، اما تحت تأثیر تعالیم پیر دانـا، بر تاریکی های درونی خود غلبه کرده و پادشاه و قهرمانی مردمی شده است. با توجه به مؤلفه های کهن الگوهای یادشده در داستان، مراحل زندگی کوش بـه سه دورۀ پیش از تـحول، آماده سازی برای تحول و نوزایی شخصیتی تقسیم می شود.
پرونده مقاله
داستان رستم و اسفندیار نشاندهندة تعارضِ درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکلگیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است. این تعارض و درگیری در داستان با شگردهای روایت، گفتوگو و مکالمه وبرخی ساختهای بلاغی مطرح میشود. در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفتوگو به چکیده کامل
داستان رستم و اسفندیار نشاندهندة تعارضِ درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکلگیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است. این تعارض و درگیری در داستان با شگردهای روایت، گفتوگو و مکالمه وبرخی ساختهای بلاغی مطرح میشود. در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفتوگو به مثابة بخشی از تحلیل انتقادی گفتمان پرداختهایم و از برخی مؤلفههای کاربردشناسی زبان نیز در تحلیلِ گفتوگوهای دو شخصیت اصلی داستان یعنی رستم واسفندیار بهره بردهایم. این بررسی نشان میدهد که مناسبات روابط قدرت در دربار و نهادهای سیاسی ایران، زبان و ساختار داستان رستم و اسفندیار را از بار ایدئولوژیک سرشار و بلاغت گفتمانی قدرت را بر آن حاکم کرده است. اسفندیار نمایندۀ قدرت دینی و سیاسی و رستم نمایندۀ قدرت پهلوانی و ملی است که علیرغم میل باطنی درگیر نبردی ناخواسته و تنبهتن میشوند. گفتمان قدرت باعث عملکرد زبان در بافت خاص و شیوه بلاغی ویژهای شده است که وقتی از صافی ذهن حماسهپرداز فردوسی گذشته است باعث ایجاد دستگاه گفتمانی جدید با هویت تازهای شده است.
پرونده مقاله