نشريه روانشناسی اجتماعی
,
العدد4,السنة
8
,
پاییز
1399
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل پیشبینی امیدواری بر اساس تابآوری و تنظیم شناختی هیجان با میانجیگری کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. پژوهش از نوع توصیفی و روش آماری همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش متشکل از بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو أکثر
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل پیشبینی امیدواری بر اساس تابآوری و تنظیم شناختی هیجان با میانجیگری کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. پژوهش از نوع توصیفی و روش آماری همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش متشکل از بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو سرطان بیمارستان های امام خمینی و میلاد تهران در سالهای 1397-1398 بودند. انتخاب نمونه پژوهش به صورت روش نمونه گیری هدفمند بود، به این ترتیب که از بین بیماران مبتلا به سرطان پستان 300 نفر براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تابآوری کونور-دیویدسون، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران، مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه امید اشناید و همکاران بودند. در تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که اثر مستقیم کیفیت زندگی برامیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان برابر با ( t=1.98 و β=0.31 ) بود. و تابآوری بر امیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان اثر مستقیم ( t=2.38 و β=0.37) و غیرمستقیم ( t=2.03 و β=0.14) و به واسطۀ کیفیت زندگی معنادار دارد ( p < 0.05 ). همچنین تنظیم شناختی هیجان مثبت و تنظیم شناختی هیجان منفی بر امیدواری اثر مستقیم معنادار ندارد. تنظیم شناختی هیجان مثبت بر امیدواری اثر غیرمستقیم ( t=2.14 و β=0.18 ) و تنظیم شناختی هیجان منفی بر امیدواری اثر غیرمستقیم ( t=2.09 و β=0.16 ) (به واسطه ی کیفیت زندگی) معنادار دارد ( p < 0.05 ) . نتایج تحلیل مدل اندازه گیری نشان داد ساختار عاملی مقیاس های پژوهش مورد تایید بود. نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. افزایش میزان تابآوری هم بطور مستقیم باعث افزایش امیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان میشود و هم به واسطه افزایش کیفیت زندگی، سطح امیدواری این بیماران را افزایش میدهد. همینطور، افزایش میزان تنظیم شناختی هیجان از طریق افزایش کیفیت زندگی سطح امیدواری بیماران را افزایش می دهد.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای
,
العدد1,السنة
8
,
بهار
1397
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابتپذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. ارزیابی جایگاه و شناخت عوامل رقابتپذیری اقتصادی کلانشهرها، ضمن آشکارسازی توانها، نیازها و محدودیتهای اقتصادی، برنامهریزی برای رقابتپذیری کلان أکثر
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابتپذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. ارزیابی جایگاه و شناخت عوامل رقابتپذیری اقتصادی کلانشهرها، ضمن آشکارسازی توانها، نیازها و محدودیتهای اقتصادی، برنامهریزی برای رقابتپذیری کلانشهرها را در آینده تسهیل میکند. هدف این مقاله، ارزیابی مقایسهای جایگاه رقابت-پذیری اقتصادی 15 کلانشهر ایران است. دادهها برای 14 نماگر اقتصادی با روش اسنادی تهیه شده و با روشهای تاکسونومی عددی و تاپسیس، تلفیق و تحلیل شده است. یافتهها بیانگر توسعه ناموزون شاخصهای رقابتپذیری اقتصادی در اغلب کلانشهرها و تفاوتهای آشکار آن میان شبکه کلانشهرها است. در مجموع، الگوی توزیعی سازمان فضایی رقابتپذیری اقتصادی شبکه کلان-شهری کشور، همچنان متأثر از قانونمندیهای مرکز پیرامون است؛ کلانشهر تهران با شاخص 504/0 در جایگاه اول و زاهدان با شاخص 248/0 در جایگاه آخر رقابتپذیری اقتصادی قرار دارد. اما با همگن سازی دادهها در مدل تاکسونومی عددی، جابجایی و تغییرات افزایشی و کاهشی عمدهای در جایگاه رقابتپذیری اقتصادی کلانشهرها نمایان میشود که به شناخت عوامل اثر پذیر (از جمله اندازه جمعیت) و اثرگذار (تعداد فرصتهای شغلی) در رقابتپذیری اقتصادی کلانشهرها کمک میکند. بدینسان، برتری اقتصادی کلان شهر ملی آنچنان که در عرصه جمعیتی و سیاسی دیده میشود، بیانگر نخست شهری اقتصادی مسلط و بی رقیب با شاخص و شکاف رقابتپذیری بزرگ نیست. در نتیجه، با افزایش توان اقتصادی کلانشهرها به ویژه از طریق شاخصهای اصلی و اثرگذار، هم میتوان جایگاه رقابتپذیری اقتصادی کلانشهرها را ارتقاء داد و هم از آن برای اهداف آمایشی در فضای ملی و منطقه-ای بهره گرفت.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای
,
العدد1,السنة
9
,
بهار
1398
سطح رقابتپذیری کشورهای جهان یکی از معیارهای مهمی است که بسیاری از متغیرهای اقتصاد خرد و کلان را در نظر میگیرد. این شاخص در راستای حفظ بقای هر کشوری، نقش مهمی را بازی میکند؛ در این راستا این نوشتار با هدف سنجش و تحلیل فضایی شاخصهای رقابتپذیری (GC أکثر
سطح رقابتپذیری کشورهای جهان یکی از معیارهای مهمی است که بسیاری از متغیرهای اقتصاد خرد و کلان را در نظر میگیرد. این شاخص در راستای حفظ بقای هر کشوری، نقش مهمی را بازی میکند؛ در این راستا این نوشتار با هدف سنجش و تحلیل فضایی شاخصهای رقابتپذیری (GCI) در منطقه غرب آسیا با تأکید بر کشور ایران انجام گرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات برای بررسی شاخصهای رقابتپذیری در قالب 12 مولفه اصلی و دادههای مربوط به آنها از گزارش (Report on GlobalCompetitiveness Index (GCI)) گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلهای آنتروپی شانون، تاپسیس، مدل ضریب پراکندگی، روش خودهمبستگی فضایی موران جهانی (Moran's I) و از نرمافزارArc Gis استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد کشورهای امارت متحده عربی، رژیم اشغالگر قدس و قطر با کسب بالاترین میزان امتیاز تاپسیس در رتبههای اول تا سوم قرار دارند و در این بین کشور ایران با میزان امتیاز تاپسیس51/0 در جایگاه هشتم و کشور یمن نیز با کمترین امتیاز در جایگاه آخر قرار گرفته است. یافتههای دیگر با استفاده از مدل ضریب پراکندگی نشان داد در بین مؤلفههای دوازدهگانه رقابتپذیری جهانی، بیشترین میزان نابرابری در مؤلفه کارایی بازار کار (742/0) و کمترین میزان نابرابری در مؤلفههای نهادها و آموزش عالی و تربیت نیروی انسانی (390/0) بوده است. همچنین شاخص موران در تمام مؤلفههای دوازدهگانه رقابتپذیری کمتر از یک میباشد که نتیجه میگیریم الگوی توزیع مولفهها در بین کشورهای منطقه غرب آسیا به صورت الگوی تصادفی (Random) و نشانگر بدون برنامهریزی بودن توزیع فضایی شاخصهای رقابتپذیری است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای
,
العدد2,السنة
11
,
تابستان
1400
ساختار و تحولات فضایی پسکرانه جنوبغرب کلانشهر تهران در گذر زمان و تحت شرایط مکانی و زمانی و سایر عوامل اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، کالبدی، زیست محیطی و ... به تدریج توسعه و شکل یافته است. اما در این میان برای این که بتوان درک درستی از نیروهای موثر بر تحولات فضایی در أکثر
ساختار و تحولات فضایی پسکرانه جنوبغرب کلانشهر تهران در گذر زمان و تحت شرایط مکانی و زمانی و سایر عوامل اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، کالبدی، زیست محیطی و ... به تدریج توسعه و شکل یافته است. اما در این میان برای این که بتوان درک درستی از نیروهای موثر بر تحولات فضایی در این پسکرانه داشته باشیم، ضرورت شناخت پیشرانهای کلیدی موثر در این رایطه را بیش از پیش ضروی ساخته است؛ تا از این طریق بتوان نیروهای کلیدی موثر بر بروز تحولات فضایی در آینده را مورد بررسی قرار داد. در این راستا، این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشرانهای موثر بر تحولات فضایی پسکرانه جنوب غربی تهران- شهرستان اسلامشهر در افق 1410 را بازشناسی و خوشهبندی کند. دادههای نظری با روش اسنادی و دادههای تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونهگیری هدفمند و پیشرانهای توسعه، 55 نیروی پیشران در در 6 بعد توسعه (اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، مدیریتی-نهادی، کالبدی، ارتباطی و زیست محیطی) که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرمافزار MICMAC پردازش شده است. یافتهها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشهبندی پیشرانها حاکی از تمرکز پیشرانهای تاثیرگذار و تنطیمی است. از میان 55 نیروی پیشبرنده، عوامل تغییرات ساختاری اقتصاد ملی و جهانی، وجود تفرق فضایی پراکنده رویی و مشترکاً فعالیت صنایع غیر مجاز و آلاینده(ریختهگری و آبکاریها) و بحران آب شرب و مخاطرات طبیعی، به ترتیب با میزان تاثیرگذاری مستقیم 220، 206 و 206 در جایگاه اول تا سوم قرار گرفتند.10 نیروی پیش برنده شناسایی شده از نظر عملکرد سیستمی، پیشران ورودی و با ثبات هستند که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد و در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل میکند و تحولات فضایی این پسکرانه به عملکرد آنها وابسته است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای
,
العدد4,السنة
13
,
پاییز
1402
امروزه چالشهای اجتماعی از مهمترین موانع دستیابی به پایداری در شهرهای کشورهای در حال توسعه محسوب میگردند. از اینروی شناخت و تحلیل جغرافیایی عوامل اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهرها از جمله اهداف و اولویتهای مهم برنامهریزیهای شهری و منطقهای محسوب میگردد. این پژوهش ب أکثر
امروزه چالشهای اجتماعی از مهمترین موانع دستیابی به پایداری در شهرهای کشورهای در حال توسعه محسوب میگردند. از اینروی شناخت و تحلیل جغرافیایی عوامل اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهرها از جمله اهداف و اولویتهای مهم برنامهریزیهای شهری و منطقهای محسوب میگردد. این پژوهش با روش کمّی و پیمایشی و با استفاده از دادههای ثانویه انجام شده است. در این پژوهش با بهرهگیری از روشهای شاخص روایی محتوایی و شاخص نسبت روایی محتوایی تعداد 19 شاخص عینی پایداری اجتماعی، گزینش و با استفاده از روشهای تحلیل مؤلفههای اصلی، شاخص خودهمبستگی فضایی موران و روش درونیابی وزندهی معکوس فاصله، پایداری اجتماعی شهرهای استان چهارمحالوبختیاری اندازهگیری و تحلیل گردید. یافتههای پژوهش در بخش تحلیل مؤلفههای اصلی نشان میدهد 4 مؤلفه اصلی(ایمنی و امنیّت، بهداشت و سلامت، پویایی جمعیت و سواد و آموزش) با مجموع واریانس 125/65 درصد تبیین کننده همبستگی بین متغیرهای پژوهش برای سنجش و ارزیابی پایداری اجتماعی شهری در استان میباشد. همچنین نتایج شاخص خودهمبستگی فضایی موران با مقدار 06/0- بیانگر الگوی فضایی تصادفی پایداری اجتماعی شهری در سطح استان و معنیداری روابط فضایی 5 شهر در مؤلفه ایمنی و امنیت، 2 شهر در مؤلفه بهداشت و سلامت، 5 شهر در پویایی جمعیت، 1 شهر در مؤلفه سواد و آموزش و 4 شهر در شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی میباشد. نتایج درونیابی فضایی پایداری اجتماعی شهرهای استان ضمن نشان دادن وضعیت نامناسب مؤلفه های اصلی اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهری حاکی از توزیع فضایی متعادلتر مؤلفههای پویایی جمعیت و سواد و آموزش در سطح استان نسبت به سایر مؤلفهها و شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی شهری میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications