تقابل ایران و آمریکا در موضوعات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز شده و به مرور در حوزههای وسیعی نیز گسترش یافته است. با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، تقابل دو کشور وارد مرحله جدیدی گردید. ترامپ با رویکرد رئالیسم اصولی و با بهرهگیری از را چکیده کامل
تقابل ایران و آمریکا در موضوعات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز شده و به مرور در حوزههای وسیعی نیز گسترش یافته است. با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، تقابل دو کشور وارد مرحله جدیدی گردید. ترامپ با رویکرد رئالیسم اصولی و با بهرهگیری از راهبرد مرد دیوانه نیکسون، به دنبال تضعیف ایران در حوزههای مختلف اقتصادی و سیاسی، در سطوح منطقهای و بینالمللی برآمد. با توجه به ویژگیهای شخصیتی ترامپ، تجزیهوتحلیل رفتار و رویکردهای وی در خصوص ایران میتواند چشمانداز روشنی را برای دولتمردان ایرانی، جهت پیشبرد اهداف ملی و راهبردهای مقابلهجویانه در قبال رویکردهای ضدایرانی ترامپ به همراه داشته باشد. در راستای نیل به این هدف، روش تحلیل لایهای علتها با بررسی موضوع فوق میتواند فضای جدیدی را برای خلق آیندههای بدیل و روشن، پیشروی جمهوری اسلامی ایران فراهم نماید. فهم درست رویکردها و سیاستهای اعلامی و اعمالی ترامپ در قبال ایران، از جانب دولتمردان ایرانی، برای طراحی یک اقدام متقابل و در عین حال هوشمند، در راستای تامین اهداف ملی ضروری است. مهم-ترین ابزار در نیل به این اهداف، ارائه چهرهای معقول و منطقی از جمهوری اسلامی ایران، با تاکید بر رعایت اصول و قواعد پذیرفته شده بینالمللی و از همه مهمتر، اتخاذ دیپلماسی هوشمند با بهرهگیری همزمان از مولفههای قدرت سخت در کنار الگوی ارتباطی قدرت نرم میباشد. هدف اصلی پژوهش حاضر این است تا با بهرهگیری از روش تحلیل آینده پژوهی، مبتنی بر روش تحلیل لایهای علتها، به بررسی و تجزیهوتحلیل رفتار ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
پرونده مقاله
در میان قدرت های اصلی غربی، آلمان تنها دولتی است که کارنامه ای استعماری یا سلطه جویانه در حافظه تاریخی ایرانیان بر جای نگذاشته است. در ربع آخر قرن حیات سیاسی قاجار، در سراسر دوران پهلوی و نیز در طول چهار دهه گذشته از حیات جمهوری اسلامی ایران، گسترش رابطه با آلمان همواره چکیده کامل
در میان قدرت های اصلی غربی، آلمان تنها دولتی است که کارنامه ای استعماری یا سلطه جویانه در حافظه تاریخی ایرانیان بر جای نگذاشته است. در ربع آخر قرن حیات سیاسی قاجار، در سراسر دوران پهلوی و نیز در طول چهار دهه گذشته از حیات جمهوری اسلامی ایران، گسترش رابطه با آلمان همواره از اولویت های سیاست خارجی ایران بوده است. رمزگشایی از علت تداوم روابط تاریخی میان این دو کشور، همواره یکی از دغدغههای اصلی پژوهشگران روابط بین الملل بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی ریشهای روابط سیاسی ایران و آلمان پس از انقلاب اسلامی به رغم رویارویی ایدئولوژیک ایران و غرب می باشد. بر این اساس پرسش اصلی این مقاله آن است که چگونه آلمان توانسته است تا به رغم لابی فشردة آمریکا و اسرائیل ، سیاست خارجی اتحادیة اروپا را به سمت برقراری تعامل با ایران هدایت نماید. با توجه به الهام گرفتن این پژوهش از نظریه موازنة قوا در تحلیل روابط آلمان و ایران، روش تحقیق به کار گرفته شده نیز روش توصیفی- تحلیلی می باشد. آلمان با به کار گیری نوعی سیاست توازن میان تعقیب منافع ژئوپولیتیکی خود در رابطة گسترش مناسبات با ایران و پایبندی به تعهدات فرا آتلانتیکی به آمریکا و مسئولیت تاریخی خود نسبت به اسرائیل، توانسته است تا رهبری سیاست خارجی اتحادیه اروپا را در برقراری تعامل با ایران بدست اورد.
پرونده مقاله
عدم شکل گیری موازنه قدرت مقابل ایالات متحده پس از فروپاشی شوروی، از پدیده های جدید در روابط بین الملل بوده است. اغلب لیبرال ها و طرفداران نظریه ثبات هژمونیک، در کنار قدرت خارق العاده آمریکا در بعد نظامی، علت آن را ایجاد نهادها، سازمانها و رژیم های بین المللی، تولید کالا چکیده کامل
عدم شکل گیری موازنه قدرت مقابل ایالات متحده پس از فروپاشی شوروی، از پدیده های جدید در روابط بین الملل بوده است. اغلب لیبرال ها و طرفداران نظریه ثبات هژمونیک، در کنار قدرت خارق العاده آمریکا در بعد نظامی، علت آن را ایجاد نهادها، سازمانها و رژیم های بین المللی، تولید کالاهای عمومی امنیتی، مالی – تجاری و اقتصادی، چندجانبه گرایی و پرهیز از یکجانبه گرایی را اصلی ترین دلایل آن می دانند که سبب گردیده آمریکا حائز جایگاه "هژمون لیبرال" گردد و موازنه قدرت سنتی مقابل آن شکل نگیرد. اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ، و سیاست "اول آمریکا"و عقب نشینی از بسیاری از نهاد ها و رژیم های بین المللی، خودداری از تولید کالاهای عمومی امنیتی و اقتصادی و پایان دادن به آنچه "سواری مجانی" می خواند، پیگیری ناسیونالیسم اقتصادی، یکجانبه گرایی و نهایتا بی اعتنایی به منافع سایر بازیگران، از جمله دوستان هم پیمانان، جایگاه "هژمون لیبرال" آمریکا را با چالش جدی مواجه ساخته است. بنابراین با توجه به آموزه های نظریه ثبات هژمونیک، هدف اصلی این پژوهش این است که بیان گردد: سیاست خارجی ایالات متحده در دوره ی ترامپ، ضمن عبور از شعارهای اعلامی، نسبت به گذشته دچار تحولات جدی گردیده، بطوری که این تغییرات، موقعیت این کشور را با مخاطراتی مواجه کرده است، چرا که ترامپ با عبور از مولفه های مشروعیت بخش، در جهت تخریب جایگاه هژمون لیبرال گام برداشته است. در این پژوهش، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردیده که از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی بهره گرفته شده است.
پرونده مقاله
انقلاب اسلامی ایران بازتاب و تأثیرات مهم و بنیادی در فراسوی مرزها داشته است. در این میان، نیجریه نمونهای است که در پژوهش حاضر براساس نظریۀ پخش هاگراستراند مورد بررسی قرار گرفته است. ازمنظر هاگراستراند شش اصل بهعنوان مؤلفههای اساسی نظریۀ پخش قابل طرح است: مبدأ پخش، مق چکیده کامل
انقلاب اسلامی ایران بازتاب و تأثیرات مهم و بنیادی در فراسوی مرزها داشته است. در این میان، نیجریه نمونهای است که در پژوهش حاضر براساس نظریۀ پخش هاگراستراند مورد بررسی قرار گرفته است. ازمنظر هاگراستراند شش اصل بهعنوان مؤلفههای اساسی نظریۀ پخش قابل طرح است: مبدأ پخش، مقصد پخش، موضوع پخش، زمان پخش، مسیر حرکت پدیده و موانع پخش. بنابر این نظریه، انقلاب اسلامی ایران مبدأ پخش و نیجریه محیطی پذیرا محسوب میشوند؛ بهگونه-ای که حوزههای علمی و دینیِ آن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعال شده است و روحانیون بزرگی چون محمد توری و شیخ زکزاکی، نقش مهمی در گسترش تشیع و ایدههای انقلاب ایران ایفا نمودهاند. براساس نظریۀ پخش که الگوی نظری مناسب برای واکاوی بازتاب انقلابهای فراملی است، این پرسش مطرح شده است که انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر نیجریه داشته است؟ روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی است و ایده و فرضیۀ محوریِ پژوهش این است که انقلاب اسلامی بهعنوان مبدأ پخش، از طریق مسیرها و مجاری شکلگیریِ جنبشهای اسلامی، هویتیابی شیعیان، راهپیمایی روز قدس، مهدویت، حجاب و مساجد، در نیجریه در حال گسترش است؛ و دخالتهای ارتش نیجریه، بوکوحرام و غرب ـ بهویژه آمریکا ـ از موانع اصلی نفوذ انقلاب ایران در نیجریه محسوب میشود. نظریۀ پخش، مقصد پخش انقلاب اسلامی، مسیر پخش انقلاب اسلامی و موانع پخش انقلاب اسلامی پرسشهای فرعی این پژوهش هستند که مورد بررسی قرار -گرفتهاند.
پرونده مقاله
سوریه ویمن اکنون کانونهای فعال ناآرامی درمنطقهی غرب آسیا هستند وایران وعربستان نیز برجستهترین کنشگران نقشآفرین دراین بحرانها میباشند.مسئلهیحائزاهمیت ادراکوالگویمدیریتی این دو کشورجهت کنترل تحولات است.پژوهش حاضردرصددپاسخ به این-سؤال استکه مطابق الگوی مکعببح چکیده کامل
سوریه ویمن اکنون کانونهای فعال ناآرامی درمنطقهی غرب آسیا هستند وایران وعربستان نیز برجستهترین کنشگران نقشآفرین دراین بحرانها میباشند.مسئلهیحائزاهمیت ادراکوالگویمدیریتی این دو کشورجهت کنترل تحولات است.پژوهش حاضردرصددپاسخ به این-سؤال استکه مطابق الگوی مکعببحران،ایران وعربستان چه ادراکی نسبتبهبحرانهایسوریه ویمن دارندتحولات اینکشورها راچگونه مدیریتکردهاند؟فرضیهی پژوهش این است که به واسطهی اینکه سوریهمنطقهی نفوذ ایران بوده ویمن حیاط خلوت عربستان،لذا مطابق سه مؤلفهی اصلی مکعب بحران یعنی تهدید،زمان وآگاهی،ادراک این دو کشورنسبت بهبحرانهای مذکورمتفاوت است.بحرانسوریهبه عنوان حلقه واسط محورمقاومت برای ایران دروضعیت حاد وتهدیدآمیزیعنی نقطهیAقراردارد،منتها بحران یمن با توجه به فاصلهیجغرافیایینسبت بهخط مستقیم محورمقاومت و سطح تهدید نازلتر برای ایران،درنقطهیCمکعب قراردارد.ازسوی دیگرعربستان وقوع بحران سوریه رایک فرصت قلمداد کرده،به همین خاطر در نقطهیC قرار دارد،بحران یمن یکی ازحادترین وتهدیدآمیزترین مسائل برای عربستان استودر نقطه Aقراردارد.یافتههای پژوهش نشانگر این است که سیاست خارجی عربستان وایران دربحرانهای سوریه ویمن حائزیک تضاد عمیق است بحران یمن یک کارت بازی سیاسی برای ایران استودرمقابلعربستانبحران سوریهرافرصتمطلوبیتلقیمیکند.الگویمدیریتیهرکدامازاین-دوکشوردرحیاطخلوتومناطقحیاتی نفوذخود،سخت وتهاجمی است ودربحرانهای باسطح تهدیدخفیف،الگوی غیرتهاجمی ونرم راتحولات مطلوبتر میدانند.عربستان بحرانهای سوریه ویمن رابه ترتیب مطابق الگوی نرموسخت مدیریت کرده وبالعکس ایران این بحرانهارابرطبق الگوی سختونرم مدیریت نموده است.پژوهش حاضرذیل مطالعات کیفی قرارگرفته وضمن بهرهگیریازرویکرد تطبیقی،دادهها را به صورت توصیفی ـ تحلیلی مورد مداقه وامعان نظر قرار داده است.
پرونده مقاله
چین به عنوان بزرگترین قدرت نوظهور اقتصادی در جهان، چند دهه رشد پرشتاب اقتصادی را تجربه کرده و امروز برای استمرار بخشیدن به روند خیزش خود به عنوان قدرتی جهانی، به شدت به امنیت بخشی به منابع عرضه انرژی وارداتی، وابسته است. در همین راستا، چین در سال 2013، ابتکاری بینالملل چکیده کامل
چین به عنوان بزرگترین قدرت نوظهور اقتصادی در جهان، چند دهه رشد پرشتاب اقتصادی را تجربه کرده و امروز برای استمرار بخشیدن به روند خیزش خود به عنوان قدرتی جهانی، به شدت به امنیت بخشی به منابع عرضه انرژی وارداتی، وابسته است. در همین راستا، چین در سال 2013، ابتکاری بینالمللی را با عنوان یک کمربند، یک راه مطرح کرد که یکی از شاخههای اصلی آن با عنوان کمربند اقتصادی راه ابریشم از آسیای مرکزی عبور میکند و یاد آور راهی باستانی است که به مدت چند قرن، پیوندهای تجاری و فرهنگی چین را با جهان بیرون برقرار میکرد. هدف از این پژوهش، برجسته کردن تلاشهای پکن در مقابله با تنگناهای مرتبط با تأمین انرژی از طریق پیشبرد ابتکار احیای جاده ابریشم در منطقه آسیای مرکزی روسیه است. مقاله بر مبنای رویکرد نئومرکانتیلیستی و بهرهگیری از روش توصیفی- تبیینی نشان میدهد که دولت چین تلاش دارد از طریق پیشبرد ابتکار کمربند اقتصادی راه ابریشم، مهمترین اهداف امنیت عرضه انرژی یعنی قابلیت دسترسی و قابلیت پرداخت انرژی وارداتی خود را بهبود بخشد. یافته مقاله این است که موفقیت پکن در پیشبرد این ابتکار میتواند ضمن مشروعیت بخشی به حضور قدرتمند و دوباره چین در اوراسیا، فرصتهای سوآور اقتصادی و تجاری را برای کشورهای شریک رقم بزند.
پرونده مقاله
موازین کیفری حقوق هستهای در چارچوب ساختار کیفری به عنوان گروهی از قواعد که در سطح ملی، منطقه ای یا بینالمللی به کار بسته میشوند تا شیوه های مرتبط با انرژی هسته ای یا رادیواکتیو را جرمانگاری کنند یا دولتها ملزم به جرم انگاری آنها نمایند، و می توانند به استناد ماهیت چکیده کامل
موازین کیفری حقوق هستهای در چارچوب ساختار کیفری به عنوان گروهی از قواعد که در سطح ملی، منطقه ای یا بینالمللی به کار بسته میشوند تا شیوه های مرتبط با انرژی هسته ای یا رادیواکتیو را جرمانگاری کنند یا دولتها ملزم به جرم انگاری آنها نمایند، و می توانند به استناد ماهیت فوق العاده خطرناک ذاتی انرژی هستهای یا رادیواکتیو از سایر مقررههای مربوط به شیوه های مشابه متمایز شوند. سوالی که در اینجا پیش می آید این است که: آیا در نظام بین المللی کنونی حقوق کیفری هسته ای توسط کشور جرم انگاری شده اند و تا چه میزان موازین کیفری حقوق هسته ای در اسناد بین المللی بازتاب یافته است؟ این مقاله سعی بر آن دارد تا موازین کیفری حقوق هستهای در سطوح بینالمللی شامل کنوانسیون حفاظت فیزیکی از ماده هستهای، کنوانسیون بینالمللی سرکوب تروریسم هستهای و قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد را تحت سنجش و ارزیابی قرار دهد.
پرونده مقاله
کشورهای جنوب غرب آسیا دارای چالش های سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و ایدئولوژیکی متعددی می باشند که از سوی دیگر فاقد ساختار منطقه ای فراگیر هستند تا بتوانند در راستای حل و فصل منازعات و چالش های شکل گرفته گام بردارند و از این رو در مقاله حاضر، با توجه به واگرایی منطقه ا چکیده کامل
کشورهای جنوب غرب آسیا دارای چالش های سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و ایدئولوژیکی متعددی می باشند که از سوی دیگر فاقد ساختار منطقه ای فراگیر هستند تا بتوانند در راستای حل و فصل منازعات و چالش های شکل گرفته گام بردارند و از این رو در مقاله حاضر، با توجه به واگرایی منطقه ای در جنوب غرب آسیا پرسش اساسی این است کهعوامل تأثیرگذار بر واگرایی در منطقه جنوب غرب آسیا کدامند؟ داده های مورد نیاز تحقیق به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است و روش تجزیه و تحلیل در بخش کتابخانه ای توصیفی و تحلیلی است و در بخش میدانی نیز از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که عواملی از قبیل حمایت کشورهای غربی از تهاجم عربستان به یمن و ارتکاب جنایات جنگی توسط این رژیم، تلاش قدرت های فرامنطقه ای برای ترویج پروژه ایران هراسی، رواج ناسیونالیسم افراطی در بین اعراب، کردها و... با هدف تقویت روحیه جدایی طلبی، برداشت های متفاوت از مفاهیمی مانند جهاد در جهان اسلام، منازعات پیرامون حق بهره برداری از رودخانه های مرزی و منابع آب مشترک و... از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر واگرایی در منطقه جنوب غرب آسیا می باشد.
پرونده مقاله