• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بدن و ربط آن با افعال انسانی از منظر ملاصدرا
        مسئله مورد بررسی در این مقاله عبارت از این است که نقش بدن در صدور افعال چیست. برای بررسی افعال انسانی لازم است در ابتدا به برخی از مفاهیم اساسی علم‌النفس فلسفی ملاصدرا از قبیل مراتب نفس، بدن طبیعی و بدن مثالی پرداخت. در علم‌النفس ملاصدرا ما با دو بدن روبرو هستیم، بدن طب چکیده کامل
        مسئله مورد بررسی در این مقاله عبارت از این است که نقش بدن در صدور افعال چیست. برای بررسی افعال انسانی لازم است در ابتدا به برخی از مفاهیم اساسی علم‌النفس فلسفی ملاصدرا از قبیل مراتب نفس، بدن طبیعی و بدن مثالی پرداخت. در علم‌النفس ملاصدرا ما با دو بدن روبرو هستیم، بدن طبیعی و بدن مثالی. هم‌چنان که نفس در عالم طبیعت بدون بدن تحقق نمی‌یابد، در مرتبه‌ی خیالی و برزخی نیز بدون بدن نیست. افعال انسانی نیز بنابر مراتب تشکیکی با هر دو بدن در ارتباط هستند و در واقع هر دوی آنها فاعل افعال محسوب می‌شوند. بنابراین می‌توان افعال انسانی را به دو دسته فعل جسمانی و فعل نفسانی تقسیم کرد. افعال جسمانی افعالی هستند که بدن طبیعی فاعل آنها محسوب می‌شوند که با توجه به مراتب تشکیکی نفس، نفس نیز فاعل بعید آنها به حساب می‌آید. افعال نفسانی نیز افعالی هستند که نفس حیوانی یا همان بدن مثالی فاعل آنهاست. اما در این میان نقش بدن مثالی در صدور افعال مهم است و در واقع رابطه‌ی افعال با بدن مثالی، از نقش بدن در صدور افعال حکایت دارد. در واقع بر اساس تفکر صدرایی بدن در فرآیند صدور افعال دوشادوش نفس در شکل‌گیری افعال و پیشبرد انسان به کمالات و سعادت نقش دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مری وارِن و استدلال بالقوگی بر نادرستی سقط‌جنین
        استدلال های متفاوتی در دفاع از حق حیات جنین اقامه شده است که یکی از آنها استدلال بالقوگی جنین است. مخالفان سقط جنین مدعی اند بالقوگى جنین براى شخص شدن می تواند دلیلی قوی بر اعطای حقوق اخلاقى اساسى به آنان باشد؛ یعنى این واقعیت که جنین از لحظه لقاح شخص بالقوه است و اگر پ چکیده کامل
        استدلال های متفاوتی در دفاع از حق حیات جنین اقامه شده است که یکی از آنها استدلال بالقوگی جنین است. مخالفان سقط جنین مدعی اند بالقوگى جنین براى شخص شدن می تواند دلیلی قوی بر اعطای حقوق اخلاقى اساسى به آنان باشد؛ یعنى این واقعیت که جنین از لحظه لقاح شخص بالقوه است و اگر پرورش یابد و امکان رشد طبیعى برایش فراهم گردد، او مسلماً تبدیل به شخص خواهد شد، دست کم نوعى حق حیات به او می دهد. محافظه کاران داشتن بالقوگی را دلیلی کافی برای اسناد حق حیات به جنین می دانند و این‌گونه استدلال می کنند که: 1. کشتن انسان بالقوه، نادرست است و 2. جنین انسانی انسان بالقوه است. بنابراین، کشتن جنین انسانی نادرست است. در مقابل برخی از فیلسوفان اخلاق از جمله خانم مری آن وارن که آثار ایشان مورد توجه بسیاری از فیلسوفان است، استدلال بالقوگی را برای دفاع از حق حیات جنین کارآمد نمی داند و آن را به دلایل مختلفی رد می کند. در این مقاله به بررسی و نقد دیدگاه وارن علیه استدلال از طریق بالقوگی بر نادرستی سقط جنین می پردازیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تطبیق دیدگاه غزالی و کر‌کگور در حقیقت ایمان
        ایمان از جمله مسائل الهیاتی در ادیان ابراهیمی است که متفکران بسیاری درباره آن و ارتباط آن با موضوع‌های دیگری مانند معرفت و عقل گفته‌اند. غزالی و کرکگور از جمله متفکرینی هستند که براساس مبانی فکری خویش که شباهت‌ها و تفاوت‌هایی در اسلام و مسیحیت دارند، به مسأله ایمان پردا چکیده کامل
        ایمان از جمله مسائل الهیاتی در ادیان ابراهیمی است که متفکران بسیاری درباره آن و ارتباط آن با موضوع‌های دیگری مانند معرفت و عقل گفته‌اند. غزالی و کرکگور از جمله متفکرینی هستند که براساس مبانی فکری خویش که شباهت‌ها و تفاوت‌هایی در اسلام و مسیحیت دارند، به مسأله ایمان پرداخته‌اند. هرچندکه کرکگور بیشتر نگرشی اگزیستانس داشته است. غزالی، ایمان را از سنخ تصدیق دانسته است و معرفت مقدمه این تصدیق است، اما سنخ این ایمان کاملاً منطقی نیست زیرا ایمان تصدیق جازمی و روان‌شناختی است که از روی تسلیم برای فرد به وجود آمده است. کرکگور، ایمان را حقیقتی توصیف‌ناپذیر و پارادوکسیکال می‌داند. ایمان امری همراه با شورمندی و حیرت است که منجر به وحدت یافتگی می‌شود. ایمان نزد غزالی، هرچند که مراتبی دارد اما گستره بیشتری نزد مردم دارد. در این پژوهش سعی شده که شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو متفکر را با توجه به دو اثر مهم‌شان تطبیق داده شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - از τὸ ὂν یونانی به موجود عربی
        در این مقاله می‎کوشم به تحلیل معنا‎شناسانه موضوع فلسفه اولی که در یونانی بدان τὸ ὂν می‎گویند _البته با اتکا به پژوهش‎های چارلز کان_ بپردازم. τὸ ὂν در یونانی بیشتر ناظر به امور در دسترس و یافت‎شدنی است، یعنی آن‌چه عرفا از هست مراد می&lrm چکیده کامل
        در این مقاله می‎کوشم به تحلیل معنا‎شناسانه موضوع فلسفه اولی که در یونانی بدان τὸ ὂν می‎گویند _البته با اتکا به پژوهش‎های چارلز کان_ بپردازم. τὸ ὂν در یونانی بیشتر ناظر به امور در دسترس و یافت‎شدنی است، یعنی آن‌چه عرفا از هست مراد می‎شود. خواهم کوشید برای وضوح این بحث به معادل فارسی آن بپردازم. پس از آن با رجوع به ترجمه‎های مابعدالطبیعه و معادل‌هایی که مترجمین برای ترجمه سه لفظ τὸ εἶναι، τὸ ὂν و τὸ ἔστιν، گزیده‎اند به تحلیل معناشناسانه این ترجمه‎ها خواهم پرداخت. قطعاً در این میان موجود از همه برجسته‎تر است، خواهم کوشید سابقه این واژه را در زبان عربی و دوران ترجمه عباسی روشن سازم. سرانجام نسبت معناشناسانه موجود با معادل یونانی آن پایان بخش سخن خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - آنومی دیوارها و نوموس مکتوم زمین: هندسه نظریه سیاسی مدرن
        مقاله حاضر بر این پیش‌فرض استوار است که نظریه سیاسی مدرن بر بنیاد یک هندسه قرار دارد: هندسه سیاسی داخل و خارج. هم‌چنین مفهوم بنیادی فلسفه سیاسی را نه آزادی و نه قدرت سیاسی بلکه مرز مى‌داند - مرزی که قلمرو حاکمیت یک کشور را می‌سازد. در این چارچوب، مقاله در جست‌وجوى مکان‌ چکیده کامل
        مقاله حاضر بر این پیش‌فرض استوار است که نظریه سیاسی مدرن بر بنیاد یک هندسه قرار دارد: هندسه سیاسی داخل و خارج. هم‌چنین مفهوم بنیادی فلسفه سیاسی را نه آزادی و نه قدرت سیاسی بلکه مرز مى‌داند - مرزی که قلمرو حاکمیت یک کشور را می‌سازد. در این چارچوب، مقاله در جست‌وجوى مکان‌های هندسی و فضاهایى است که نقاط مسأله‌ساز حاکمیت ملت-دولت‌اند و دل‌مشغول موقعیت سیاسی گروه‌های مختلفی از مردم است که در این نواحى سرحدهاى قضایى، حقوقى و سیاسى ملت-دولت‌ها را به چالش کشیده‌اند. این مقاله آنها را گروه‌هاى مختلفى از افراد بى‌دولت در نظر دارد. البته موضوع مقاله حاضر مستقیماً هیچ‌یک از آنان نیست، بلکه آنها امکانی هستند برای فهم افول ملت-دولت در نظم مابعد وستفالیایی. مقاله می‌کوشد افول ملت-دولت را در این نظم جدید جهانی و در پرتو جدایی حاکمیت از دولت دنبال ‌کند و از این طریق به نوموس پنهان فضاى حاضر سیاسى جهان برسد: دیوارهای مرزی. مقاله مدعى است اکنون نوموس زمین با دیوارها تعریف مى‌شود. بعد از بررسی رانه‌های فراگیر به دیوارکشى به این نتیجه می‌رسد که محل دیوارها ناحیه‌ای آنومیک است. سپس با تبیین این امر به میانجی وضعیت استثنایی در جهان معاصر نشان می‌دهد ساختارى که به تمایز درون و بیرون شکل مى‌دهد، وقتى در مقام بخشى از خطوطى شناخته مى‌شود که در حال زدودن تمایزهای ساختاری ملت-دولت‌ها هستند، خود را نقض مى‌کند. در واقع جدل بر سر نوعی منطقه آنومیک در تعلیق است و درست به همین خاطر در عین انسداد هر امکانی به سوی رهایی، می‌توان از نوعی سیاست مقاومت سخن گفت. بنابراین نقشه مقاله حاضر این‌چنین است: به‌منظور شناخت وضع موجود جهان، بایسته است که از داده‌های ساختاری آغاز کرد، تغییرات صورت‌گرفته را سنجید و دوباره پرسید سیاست در این زمینه چه نقشی می‌تواند ایفا کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - جایگاه «موجودِ غیرواجب» در هستی‌شناسی ابن سینا در نمط چهارم اشارات و تنبیهات
        کاری که در نمط چهارم اشارات و تنبیهات[1] انجام می شود، در اصل، تلاش برای اثبات موجودی خاص، یعنی واجب الوجود، و نیز ترسیم نقش محوری او در هستی، یعنی آفرینشِ همه‌ى دیگر هستان و نگهداری آنان در هستی، و نیز بیان صفات او از این منظر است. از این دیگر هستان اگر بحث می شود در ا چکیده کامل
        کاری که در نمط چهارم اشارات و تنبیهات[1] انجام می شود، در اصل، تلاش برای اثبات موجودی خاص، یعنی واجب الوجود، و نیز ترسیم نقش محوری او در هستی، یعنی آفرینشِ همه‌ى دیگر هستان و نگهداری آنان در هستی، و نیز بیان صفات او از این منظر است. از این دیگر هستان اگر بحث می شود در این چهارچوب است؛ یعنی در حول و حاشیه‌ى وجود آن موجودِ واجب و بیان و اثباتِ وجودبخشی او و فیض اش. ابن سینا، واجب الوجود را هم هست کنندۀ کل هستی و تک تکِ هستان، یعنی موجوداتِ ممکن، می داند و هم نگهدارنده‌ى هستی و تک تک هستان در عالم هستی. در نتیجه، موجودِ ممکن، یعنی همه‌ى هستی بجز واجب الوجود، در این هستی شناسی از آن حیث دیده می شود که معلولِ واجب الوجود است و وابسته به او. پس هر آنچه غیر از واجب الوجود هست، در نمط چهارم اشارات، از آن حیث در بحث می آید که معلول است و هر بحثی هم که در آن می آید به قصد تبیین این امر است. [1]. به رعایتِ اختصار، در این مقاله این کتاب را اشارات می خوانیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - در باب چیستیِ «هنر اسلامى»
        در دهه‌های اخیر، کسانی در به‌دست‌دادن تعریفی از هنر اسلامی کوشیده‌اند، اما ظاهراً این تلاش‌ها به تعریف و تبیین روشنی از هنر اسلامی نینجامیده. مدّعای این مقاله این است که شاید باید چند گامی به عقب برداشت و پیش از تلاش در عرضه‌ی تعریفی از هنر اسلامی، به تحلیل فلسفی این مف چکیده کامل
        در دهه‌های اخیر، کسانی در به‌دست‌دادن تعریفی از هنر اسلامی کوشیده‌اند، اما ظاهراً این تلاش‌ها به تعریف و تبیین روشنی از هنر اسلامی نینجامیده. مدّعای این مقاله این است که شاید باید چند گامی به عقب برداشت و پیش از تلاش در عرضه‌ی تعریفی از هنر اسلامی، به تحلیل فلسفی این مفهوم پرداخت و با این روش معلوم کرد برای آن‌که بتوانیم به نحوی توجیه‌پذیر از هنر اسلامی سخن به میان آوریم باید پیشتر در خصوص چه مسائل بنیادی‌تری موضعمان را روشن کنیم، مسائلی از این دست که: اساساً مراد از هنر در هنر اسلامی چیست؟ آیا هنر قابلیّتِ آن را دارد که بتوان صفتِ اسلامی را در مورد آن به کار بُرد؟ قائل‌بودن به هنر اسلامى چه تعریفى از هنر را اقتضاء می‌کند؟ هنر اسلامی چه ربط‌ونسبتی با زیبایی دارد؟ هر تعریفی از هنر را نمی‌توان مبنا قرار داد، چون هنر بر طبق برخی تلقّی‌ها ممکن است با اسلامی‌بودن در تعارض افتد. نکته‌ی دیگر این است که هنر اسلامی لاجرم باید تکلیفش را با مفهوم زیبایی روشن سازد و مشخّصاً موضعش را به لحاظ وجودشناختی در باب زیبایی معلوم دارد: این‌که زیبایی کیفیّتِ عینی امور است یا کیفیّت ذهنیِ آنها؟ مسأله‌ی خطیر در اینجا این است که، از سویی، پذیرفتن ذهنی‌بودن زیبایی با قائل‌بودن به زیبایی ذاتیِ خداوند در اسلام تعارض دارد و، از دیگرسو، پذیرفتن عینی‌بودن زیبایی در فلسفه‌ی معاصر با مشکلات نظری‌ای روبه‌روست. بنابراین داعیه‌دارِ هنر اسلامی باید بتواند از پسِ هر دو مسأله بربیاید. و سه‌دیگر اینکه، به لحاظ معناشناختی، هر موصوفی محدودیت‌هایی را در خصوص اوصاف احتمالیِ خود ایجاد می‌کند و بنابراین در کاربرد اسلامی در وصف هنر باید به چنین محدودیت‌هایی توجه کرد. پرونده مقاله