هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش گروهی با روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند با نشانههای تضادورزی گستاخانه بود.روش این پژوهش شبهتجربی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. 4 مدرسه ابتدایی پسرانه دولتی با روش خوشهای مرح چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش گروهی با روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند با نشانههای تضادورزی گستاخانه بود.روش این پژوهش شبهتجربی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. 4 مدرسه ابتدایی پسرانه دولتی با روش خوشهای مرحلهای انتخاب شدند، سپس با روش غربالگری بر اساس سیاهه نشانههای مرضی کودکـ فرمهای معلم و والدین (اسپرافکین، گادو، سالیسبری، اشنایدر و لانی، 2002)، 40 مادر دارای فرزند با نشانههای تضادورزی گستاخانه، نمونه پژوهش را تشکیل دادند و بهصورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروهها به تصادف به دو گروه مداخله و گواه نامگذاری شدند. گروه مداخله،آموزشمدلشش وجهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد. شرکتکنندگان در سه مرحله سیاهه نشانههای مرضی کودک (اسپرافکین و دیگران، 2002) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در گروه مداخله، نشانههای افسردگی، اضطراب، و تنیدگی بهطور معناداری کاهش یافته است. نتایج تحلیل کواریانس برای نشانههای تضادورزی گستاخانه فرزندان نیز نشاندهنده کاهش این نشانهها در فرزندان بود. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش مدل ششوجهی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد، افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران و نشانههای تضادورزی گستاخانه فرزندان را کاهش میدهد. بنابراین، درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای مرتبط با سلامت مادران و فرزندان آنها تأثیرگذار است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش والدین به‎شیوه بارکلی بر کاهش نشانههای اختلال نافرمانی مقابلهای در کودکان شهر شیراز بود. روش آن از نوع پژوهشهای شبهتجربی و طرح پیشآزمونـپسآزمون با گروه گواه و جامعة آماری شامل 20 نفر از کودکان 7 تا 12ساله بود که به دلیل چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش والدین به‎شیوه بارکلی بر کاهش نشانههای اختلال نافرمانی مقابلهای در کودکان شهر شیراز بود. روش آن از نوع پژوهشهای شبهتجربی و طرح پیشآزمونـپسآزمون با گروه گواه و جامعة آماری شامل 20 نفر از کودکان 7 تا 12ساله بود که به دلیل مشکلات رفتاری به مرکز مشاورة آموزشوپرورش شهر شیراز معرفی شده و بر اساس مصاحبة بالینی و سیاهۀ علائم مرضی کودکان (گادو و اسپرافکین، 1994) با علائم اختلال نافرمانی مقابلهای تشخیص داده شده بودند. جامعة آماری به صورت نمونه‎برداری دردسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 نفر) تقسیم شد. مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه با استفاده از پروتکل بارکلی آموزش داده شدند و مرحلة پیگیری به فاصلة دو ماه پس از مداخلة درمانی انجام شد. یافتهها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که روش آموزش والدین به‎شیوه بارکلی بر کاهش نشانههای اختلال نافرمانی مقابلهای کودکان تأثیر معنادار دارد. همچنین یافتهها در مرحلة پیگیری نشان داد روش آموزش والدین به‎شیوه بارکلی در کنترل نشانههای اختلال نافرمانی مقابلهای کودکان مؤثر بوده است. نتایج حاصل نشان میدهد با آموزش مهارتهای اجتماعی به والدین میتوان میزان اختلال نافرمانی مقابلهای را در کودکان کاهش داد.
پرونده مقاله