کلام در تئاتر، اساسیترین بخش از بافتار نمایشی است، زیرا کلمه، اصلی ترین توانایی شخصیت نمایشی برای افادههای درونی و بیرونی است. راه اندازی هرگونه جریان سازنده درام، با شکلگیری قصه توسط کاراکترهای نمایشی انجام می گیرد؛ امری که تنها با ادای کلام از سوی همان شخصیت ها محق چکیده کامل
کلام در تئاتر، اساسیترین بخش از بافتار نمایشی است، زیرا کلمه، اصلی ترین توانایی شخصیت نمایشی برای افادههای درونی و بیرونی است. راه اندازی هرگونه جریان سازنده درام، با شکلگیری قصه توسط کاراکترهای نمایشی انجام می گیرد؛ امری که تنها با ادای کلام از سوی همان شخصیت ها محقق می شود. حتی سایر عناصر افادهگر چون میمیک و یا فیزیک که نوعی بیان دراماتیکی را پیش می برند تابعی از ارتباطات کلامی شخصیت های نمایشی اند. یافته های این پژوهش توصیفی تحلیلی بر پایه اسناد کتابخانه ای نشان می دهد که زبان بومی در تئاتر بومی، نهتنها یکی از مهمترین عناصر سازنده درام است، بلکه به واسطه زیربنای کلام محور تئاتر، مهمترین عامل آن نیز محسوب می شود. از آنجا که غالباً مخاطب تئاتر بومی برای برقراری ارتباط و درک و تفسیر آن، نیاز به فهم کلام دارد، داشتن زبان بومی میتواند کمک شایانی به درک و تحلیل اثر نمایشی کند. تئاتر بومی حاوی پیامی است به شکل عیان یا رمزگون- البته در لفافه موضوع و با داستانی خاص- که از سوی گروه نوشتاری و اجرایی، به گیرنده پیام یعنی تماشاگر ارسال می شود. در این ارتباط، زبان به عنوان مهمترین عنصر، نقشی کارکردی دارد. پژوهشگر معتقد است که مردم یک اقلیم می توانند به راحتی با آثار نمایشی به رنگ و بوم خویش که از شاخص زبان بومی بهره می برند، ارتباطی نزدیک برقرار کرده و علاوه بر حظّ بصری و سمعی، از زوایای بازی های پیدا و پنهان کلامی اش نیز بهره مند گردند و روند گفتمان تئاتری را تکمیل تر کنند تا پیام به واسطه زبان بومی، به صورت کامل به مخاطب عرضه گردد.
پرونده مقاله