یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی انسان، نیاز به عدالت در فضای شهری است. نظریه حق به شهر به عنوان یکی از اساسیترین نظریات اجتماعیِ عدالتمحور در سده بیستم است که محور پایهای آن انسان و نیازهای اجتماعیِ اوست. لوفور، پایهگذار این نظریه، شهر را به عنوان یک ساختار اجتماع چکیده کامل
یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی انسان، نیاز به عدالت در فضای شهری است. نظریه حق به شهر به عنوان یکی از اساسیترین نظریات اجتماعیِ عدالتمحور در سده بیستم است که محور پایهای آن انسان و نیازهای اجتماعیِ اوست. لوفور، پایهگذار این نظریه، شهر را به عنوان یک ساختار اجتماعی میدانست و اعتقاد داشت که شهروندان نسبت به شهر دارای حق هستند. این نظریه در سالهای اخیر تحقیقات بسیاری را در پی داشته است، اما نتایج آنها از بررسی پایههای نظری و فلسفی فراتر نرفته و کمتر پژوهشی به ابعاد مکانی و کیفیات لازم جهت تحقق این مهم در فضای شهری پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا با کاوش در ریشههای سیاسی، اجتماعی و فلسفیِ حقبهشهر و مرور تجارب و چارچوبهای قانونیِ تدوین شده در جهان و تحلیل میزان اثربخشیِ محورهای مطرحشده، به راهکارهایی برای تحققِ حق به شهر نائل آید. پژوهش حاضر در حوزه تحقیقات کیفی بوده و با روش تحلیل محتوای جهتدار و با رویکرد اکتشافی، مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی به استخراج مفاهیم، مبانی و مؤلفههای مرتبط با مفهوم حقبهشهر پرداخته و سعی دارد با بررسی و تحلیل محتوایی متون، چارچوب مفهومی حق به شهر و مؤلفههای مؤثر بر تحقق آن را بیان کند. بر این اساس چارچوب مفهومی حق به شهر در قالب دو مؤلفه اصلی حق مشارکت شهری و حق تخصیص فضا مبتنی بر معیارهای حکمروایی شایسته شهری، همهشمولی و تنوع، دسترسی فضایی و کیفیات فضایی ارائهشده و تحقق پذیریِ آن در گرو ایجاد یک ساختار یادگیری متقابل در روند تعاملات نهادهای عمومی، خصوصی و مردم و فهم متقابل کنشگران از حدود انتظارات و ترجیحات یکدیگر معرفی شده است.
پرونده مقاله