امروزه استفاده از شبکههای اجتماعی رشد زیادی داشته و این شبکهها هم دارای ویژگیها و پیامدهای مثبت و هم دارای ویژگیها و پیامدهای منفی هستند. از عوامل مرتبط با شبکههای اجتماعی میتوان روابط بینفردی و نظمجویی هیجانی را نام برد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر پیشبینی گرایش چکیده کامل
امروزه استفاده از شبکههای اجتماعی رشد زیادی داشته و این شبکهها هم دارای ویژگیها و پیامدهای مثبت و هم دارای ویژگیها و پیامدهای منفی هستند. از عوامل مرتبط با شبکههای اجتماعی میتوان روابط بینفردی و نظمجویی هیجانی را نام برد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر پیشبینی گرایش به شبکههای اجتماعی بر اساس روابط بینفردی و نظمجویی هیجانی در دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه مطالعه همه دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از میان آنها تعداد 100 دانشآموز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. نمونهها به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس گرایش به شبکههای اجتماعی (آندریسن و همکاران، 2012)، پرسشنامه مهارتهای ارتباطی (بارتون، 1990) و پرسشنامه نظمجویی هیجانی (گروس و جان، 2003) پاسخ دادند. دادههای حاصل از جمعآوری با ابزارهای فوق با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرمافزار SPSS-19 تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که مهارت کلامی (169/0- =r)، مهارت بازخورد (117/0- =r)، روابط بینفردی (367/0- =r) و نظمجویی هیجانی (420/0- =r) با گرایش به شبکههای اجتماعی رابطه منفی و معنادار داشت (05/0>P)، اما مهارت شنود (085/0- =r) با گرایش به شبکههای اجتماعی رابطه معناداری نداشت (05/0<P). نتایج رگرسیون چندگانه با مدل همزمان نشان داد که روابط بینفردی و نظمجویی هیجان به طور معناداری توانستند 5/28 درصد و ابعاد روابط بینفردی به طور معناداری توانستند 6/4 درصد از تغییرات گرایش به شبکههای اجتماعی را تبیین کنند (05/0>P). بر اساس نتایج، متخصصان و برنامهریزان تعلیموتربیت دانشآموزان میتوانند برای کاهش گرایش به شبکههای اجتماعی از طریق کارگاههای آموزشی میزان روابط بینفردی و نظمجویی هیجان در آنها را افزایش دهند.
پرونده مقاله
همه افراد از جمله دانشجویان در زندگی با مسائل و چالشهای میانفردی بسیاری مواجه میشوند و مهم نحوه حل آنها است که به نظر میرسد سبکهای مقابله با عوامل تنشزا با آن رابطه دارد. در نتیجه، هدف این پژوهش پیشبینی حل مساله اجتماعی بر اساس سبکهای مقابله با عوامل تنشزا در د چکیده کامل
همه افراد از جمله دانشجویان در زندگی با مسائل و چالشهای میانفردی بسیاری مواجه میشوند و مهم نحوه حل آنها است که به نظر میرسد سبکهای مقابله با عوامل تنشزا با آن رابطه دارد. در نتیجه، هدف این پژوهش پیشبینی حل مساله اجتماعی بر اساس سبکهای مقابله با عوامل تنشزا در دانشجویان بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 99-1398 بودند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 220 نفر محاسبه که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه تجدیدنظرشده حل مساله اجتماعی (دزوریلا و همکاران، 2002) و پرسشنامه سبکهای مقابله با عوامل تنشزا (اندلر و پارکر، 1990) بودند. دادهها با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرمافزار SPSS نسخه 22 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که سبک مسالهمدار با حل مساله انطباقی رابطه مثبت و معنادار و سبکهای هیجانمدار و اجتنابمدار با حل مساله انطباقی رابطه منفی و معنادار و سبک مسالهمدار با حل مساله غیرانطباقی رابطه منفی و معنادار و سبکهای هیجانمدار و اجتنابمدار با حل مساله غیرانطباقی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0>P). همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه با مدل همزمان نشان داد که سبکهای مقابله با عوامل تنشزا توانستند 68 درصد از تغییرات حل مساله انطباقی و 22 درصد از تغییرات حل مساله غیرانطباقی را تبیین کنند (05/0>P). با توجه نتایج پژوهش حاضر، روانشناسان و مشاوران دانشگاه برای افزایش حل مساله انطباقی و کاهش حل مساله غیرانطباقی در دانشجویان میتوانند زمینه را برای بهبود سبکهای مقابله با عوامل تنشزا فراهم آورند.
پرونده مقاله
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه ادارک از سبک رهبری تبدیلی مدیران بخش های تربیت بدنی استان خوزستان با رفتارهای شهروندی سازمانی اعضاء هیات علمی بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. 105 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه های آزاد استان خوزستان با روش نمونه گیری تصادفی مرحله چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه ادارک از سبک رهبری تبدیلی مدیران بخش های تربیت بدنی استان خوزستان با رفتارهای شهروندی سازمانی اعضاء هیات علمی بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. 105 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه های آزاد استان خوزستان با روش نمونه گیری تصادفی مرحلهای در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامههای رفتارهای شهروندی سازمانی (پودساکف، مکنزی، مورمن و فتر، 1990) و پرسشنامه سبک رهبری چندعاملی (باس و آوولیو، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل نتایج از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی، مطابق با فرضیه های تدوین شده، نشان دادند که ادارک از سبک رهبری تبدیلی مدیران بخش های تربیت بدنی با رفتارهای شهروندی سازمانی و سه مورد از مولفه های آن (وظیفه شناسی، نوعدوستی و ادب و مهربانی) همبستگی مثبت معناداری دارند. بین سبک رهبری تبدیلی با خوشخویی و جوانمردی رابطه ای به دست نیامد. علاوه بر این، مولفه های رهبری تبدیلی (نفوذ آرمانی، تحریک عقلانی، انگیزش الهامی و ملاحظه فردی) با برخی از مولفه های رفتارهای شهروندی سازمانی به ویژه وظیفه شناسی، ادب و مهربانی و نوع دوستی رابطه داشتند. تحلیلهای رگرسیون چندگانه نشان دادند که از بین مولفه های سبک رهبری تبدیلی، دو مولفه نفوذ آرمانی و انگیزش الهامی بیش از مولفه های دیگر در تبیین واریانس رفتارهای شهروندی سازمانی و ابعاد آن نقش دارند. با توجه به یافته های تحقیق می توان چنین نتیجه گیری کرد که مدیران برای ترغیب کارکنان به انجام رفتارهای شهروندی سازمانی، لازم هست دو ویژگی نفوذ آرمانی و انگیزش الهامی را در خود تقویت کنند و در برخورد با کارکنان از آنها استفاده کنند.
پرونده مقاله
زنان زیربنای سلامت خانوادهها و جوامع هستند و اهمیت ویژه-ای در تأمین و استمرار سلامت خانواده و جامعه دارند. طبق بیانیة سازمان بهداشت جهانی بهرهمندی از بالاترین سطح استاندارد قابل دستیابی سلامت، از حقوق اساسی هر فردی است و زنان بسیاری درد نیا از این حق اساسی محروم هستند چکیده کامل
زنان زیربنای سلامت خانوادهها و جوامع هستند و اهمیت ویژه-ای در تأمین و استمرار سلامت خانواده و جامعه دارند. طبق بیانیة سازمان بهداشت جهانی بهرهمندی از بالاترین سطح استاندارد قابل دستیابی سلامت، از حقوق اساسی هر فردی است و زنان بسیاری درد نیا از این حق اساسی محروم هستند زنان برای اینکه بتوانند نقش مراقبتدهندگی خود را به نحو احسن انجام دهند، باید سطح سلامت و رفاه خود را حفظ کنند و ارتقاء دهند رفتارهای ارتقادهندة سلامتی یکی از معیارهای عمدهی تعیینکننده سلامت است. هدف این مقاله فراتحلیل سلامت اجتماعی زنان سرپرست و غیرسرپرست خانوار و تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت آنها است. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل 400 نفر از زنان شهر مشهد(200 نفر سرپرست و 200 نفر غیرسرپرست) است که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و داده های مورد نیاز به وسیله دو پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز با کمی اصلاح و پرسشنامه محقق ساخته حمایت اجتماعی نیز توسط محقق جمع آوری شد. اعتبار ابزار مورد استفاده اعتبار محتوایی، و پایابی ابزار نیز با پایایی همسانی درونی روش ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که میانگین سلامت اجتماعی در بین زنان غیرسرپرست شهر مشهد بیشتر از زنان سرپرست خانوار است. همچنین، حمایت اجتماعی و ابعاد چهارگانه آن در گروه زنان غیرسرپرست، تفاوت معناداری با زنان سرپرست دارد. به گونهای که زنان غیرسرپرست از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار هستند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تدوین و آزمون مدل علی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس تمایز یافتگی با میانجی گری نا گویی هیجانی و مسئولیت پذیری است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف ، بنیادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی واح چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تدوین و آزمون مدل علی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس تمایز یافتگی با میانجی گری نا گویی هیجانی و مسئولیت پذیری است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف ، بنیادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی واحد های دانشگاه آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند . برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد ، به این صورت که از بین دانشجویان 350 نفر در قالب کلاس به عنوان گروه نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد پذیری (وید و بوچر، 1992)، مقیاس ناگویی هیجانی (تورنتو، 1994)، مقیاس تمایزیافتگی (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه مسئولیت پذیری (نعمتی، 1387) بودند. برای تحلیل داده ها از روش توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، کجی و کشیدگی) و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد. نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم تمایز یافتگی بر گرایش به اعتیاد دانشجویان به واسطه ناگویی هیجانی و مسئولیت پذیری مورد تایید قرار گرفت (p<05/0). یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به پیشایندهای تمایز یافتگی ضروری است. نتایج بعدی پژوهش نشان داد فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم تمایزیافتگی در گرایش به اعتیاد دانشجویان با میانجی گری ناگویی هیجانی و مسئولیت پذیری با 95 درصد رد شده است
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین باورهای ارتباطی، رضایت جنسی و تمایزیافتگی با صمیمیت زوجین بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آنها تعداد 320 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه مورد نظر تعیین چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین باورهای ارتباطی، رضایت جنسی و تمایزیافتگی با صمیمیت زوجین بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آنها تعداد 320 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه مورد نظر تعیین شدند که در نهایت با در نظر گرفتن ریزشهای احتمالی 350 زن متاهل به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش خوشه ای چندمرحله ای بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1981)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1988)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) و صمیمیت زوجین ووندن بروک و برتمن (1995) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از روش آماری همبستگی در نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که بین باورهای ارتباطی با صمیمیت زوجین همبستگی مستقیم و منفی (145/0- ) و بین رضایت جنسی با صمیمت زوجین همبستگی مثبت معنی دار ( 315/0) ولی بین تمایزیافتگی با صمیمیت زوجین رابطه معنی داری (006/0) در سطح 01/0 >p وجود ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای ارتقای صمیمیت زوجین به مولفه هایی مثل باورهای ارتباطی و رضایت جنسی و تمایزیافتگی به صورت آموزش دوره های تخصصی پرداخت و آمار بالای طلاق به دلیل عدم این مهارت هاست.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش تدوین مدل پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس عوامل اجتماعی (پایگاه اقتصادی-اجتماعی، همسانی اجتماعی، سرمایه های اجتماعی) و رضایت از روابط زناشویی و رتبه بندی این عوامل در ازدواج های دانشجویی در دانشگاه های شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معا چکیده کامل
هدف از این پژوهش تدوین مدل پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس عوامل اجتماعی (پایگاه اقتصادی-اجتماعی، همسانی اجتماعی، سرمایه های اجتماعی) و رضایت از روابط زناشویی و رتبه بندی این عوامل در ازدواج های دانشجویی در دانشگاه های شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای شهر اصفهان شامل دانشگاه دولتی اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه آزاد خوراسگان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که در فاصله سالهای 1395 الی 1397 بصورت دانشجویی ازدواج کرده بودند. از بین این افراد، نمونه انتخاب نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه هدفمند و بر اساس جدول مورگان 678 نفر در نظر گرفته شد شامل 687 نفر بصورت نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه محقق ساخته عوامل اجتماعی، رضایت از روابط زناشویی و پایداری ازدواج (شریعتی، 1398) بود. داده ها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون فریدمن تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که از بین عوامل اجتماعی تنها عامل همسانی اجتماعی همسران (05/0>P) و رضایت از روابط زناشویی (01/0>P) قادر به تبیین معنادار پایداری ازدواج در ازدواج های دانشجویی هستند. همچنین یافتههای مربوط به آزمون فریدمن نشان داد که بترتیب رضایت از روابط زناشویی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، همسانی اجتماعی و سرمایه اجتماعی، در پایداری ازدواج از اهمیت برخوردار هستند و تفاوت معناداری در میانگین رتبه ها وجود دارد (05/0>P). بر طبق این یافته ها، برنامه های اساسی برای پایداری ازدواج باید ابتدا بر آموزش و بهبود روابط زناشویی متمرکز گردند و عوامل اجتماعی میتوانند در برنامه های پیش از ازدواج مورد توجه قرار گیرند.
پرونده مقاله
کارکنان زندانها با مشکلات فراوانی بهویژه در زمینه افت رضایت زناشویی و افزایش تعارض نقش مواجه هستند و یکی از روشهای آموزشی برای بهبود ویژگیهای روانشناختی آموزش هستیشناختی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز بر رضایت چکیده کامل
کارکنان زندانها با مشکلات فراوانی بهویژه در زمینه افت رضایت زناشویی و افزایش تعارض نقش مواجه هستند و یکی از روشهای آموزشی برای بهبود ویژگیهای روانشناختی آموزش هستیشناختی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز بر رضایت زناشویی و تعارض نقش در کارکنان زندان انجام شد. این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر کارکنان زندانهای استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1397 بودند. نمونه این پژوهش 30 نفر از کارکنان زندانها بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. هر دو گروه علاوه بر فرم اطلاعات جمعیتشناختی، در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به فرم کوتاه پرسشنامه رضایت زناشویی (افروز و قدرتی، 1390) و خردهمقیاس تعارض نقش در پرسشنامه ابهام و تعارض نقش (ریزو، هوس و لیرتزمن، 1970) پاسخ دادند. دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که روش آموزش هستیشناختی مبتنی بر نظریه گیدنز باعث افزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارض نقش در کارکنان زندان شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، میتوان از روش آموزش هستیشناختی در کنار سایر روشهای آموزشی برای بهبود ویژگیهای روانشناختی بهویژه افزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارض نقش استفاده کرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی، همدلی و عملکرد نورونهای آیینهای در افراد معتاد مزمن و افراد بدون سابقه اعتیاد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش در بخش افراد معتاد مزمن، شامل کلیه معتادان چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی، همدلی و عملکرد نورونهای آیینهای در افراد معتاد مزمن و افراد بدون سابقه اعتیاد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش در بخش افراد معتاد مزمن، شامل کلیه معتادان مرد وابسته به مواد افیونی(تریاک و هروئین) در حال ترک بودند که به مراکز درمان اعتیاد شهر تهران در سال 1398 مراجعه نمودند. روش نمونهگیری این پژوهش روش نمونهگیری هدفمند بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه همدلی داویس(1983)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون3 و دستگاه الکتروانسفالوگرافیاست. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که اثر اصلی سبک دلبستگی معنادار بود(p<0.05). براین اساس تفاوت بین دو گروه افراد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن در شخصیت ضد اجتماعی، شخصیت مرزی، همدلی و عملکرد نورون های آینهای در کانال cz تایید شد. براین اساس باید گفت که در هر دو گروه معتاد و غیرمعتاد سبک دلبستگی نا ایمن تاثیر بیشتری بر شخصیت ضد اجتماعی، شخصیت مرزی، همدلی و عملکرد نورون های آینه ای در کانال CZ دارد. همچنین افراد با با سبک دلبستگی ایمن از دیدگاه روانکاوانه- توانایی بهتری برای کنترل نیازهای زودگذر و تکانشهای رفتاری خود دارند. بهرهمندی از یک فراخود (super ego) قوی، به خود (ego) فرد این امکان را میدهد که با قدرت بیشتری به مدیریت و کنترل هیجانات و تکانشهای نهاد (id) بپردازد. به تعویق انداختن نیازهای آنی و زودگذر، توجه و تمرکز انسان را بهسوی ارضای نیازهای مهمتر و بلندمدتتر جلب میکند که نقش مؤثری را در سلامت روانی فرد بازی میکنند و همچنین، از میزان اضطرابهای روانرنجورانه ناشی از درگیریهای بین ساختارهای شخصیت میکاهد و این عوامل منجر کنترل بیشتر بر روی رفتار و کاهش رفتارهای تکانشی در این افراد میگردد.
پرونده مقاله
در میان بیماری های روانی، اختلال شخصیت مرزی یکی از شایع ترین اختلالها در محیط های درمانی است و از طرفی علیرغم اینکه بیماران مبتلا به این اختلال، گروه نامتجانسی را تشکیل می دهند (هوپریچ، 2017) اما ویژگی های مشترکی نیز دارند که مهم ترین آنها تکانشگری بارز و بی ثباتی در سه چکیده کامل
در میان بیماری های روانی، اختلال شخصیت مرزی یکی از شایع ترین اختلالها در محیط های درمانی است و از طرفی علیرغم اینکه بیماران مبتلا به این اختلال، گروه نامتجانسی را تشکیل می دهند (هوپریچ، 2017) اما ویژگی های مشترکی نیز دارند که مهم ترین آنها تکانشگری بارز و بی ثباتی در سه زمینه روابط بین فردی ، خلق و خودانگاره است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان ذهنی سازی و درمان عاطفه هراسی بر کاهش علایم اختلال شخصیت مرزی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمام زنان دارای علایم طیف شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در محدوده سنی 18-35 و از مرداد ماه تا مهر ماه 1399 بود که از میان آنها 60 نفر بصورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. هر سه گروه قبل و بعد از مداخله با پرسشنامه میلون-3 (میلون، 2000) و براساس معیار های DSM-5 مورد مصاحبه و آزمون قرار گرفتند. سپس هر دو گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت درمان ذهنی سازی(بتمن و فوناگی، 2016) و درمان عاطفه هراسی(مک کالو، 2003) قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و یافته ها نشان داد که هر دو درمان در کاهش علایم اختلال شخصیت مرزی موثرند و درمان ذهنی سازی موثرتر از درمان عاطفه هراسی است. همچنین نتایج این تاثیر در آزمون پیگیری دو ماه پایدار مانده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از درمان ذهنی سازی در کنار دارو درمانی می توان برای بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی استفاده کرد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی مادران دانش آموزان پسر مقاطع ابتدایی منطقه 1 شهر تهران انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه ی مادران دانش آموزان پسر مقطع اول ابتدایی در سال 97-1396 بود، طرح پژوهش از نوع نی چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی مادران دانش آموزان پسر مقاطع ابتدایی منطقه 1 شهر تهران انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه ی مادران دانش آموزان پسر مقطع اول ابتدایی در سال 97-1396 بود، طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و انتخاب نمونه به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و گمارش تصادفی ساده انجام گرفت و حجم نمونه به منظور آموزش رویکرد تحلیل رفتار متقابل تعداد 30 نفر انتخاب شدند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از، مقیاس هایسازگاریزناشویی-اسپانیر(1976)ورضایتاززندگیدینروهمکاران(1985)و نیز آموزش رویکرد تحلیل رفتار متقابل در طی 8 جلسه به مدت 90 دقیقه در هفته بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آماری (تحلیل کوواریانس چند متغیری) صورت گرفت. یافته های بدست آمده نشان داد: آموزش رویکرد تحلیل رفتار متقابل تاثیر مثبت بر سازگاری زناشویی و مولفه های (رضایت دونفری، همبستگیدونفری، توافق دو نفری و ابراز محبت) گروه آزمایش در پس آزمون داشت و همچنین باعث افزایش رضایت از زندگی گروه آزمایش در پس آزمون شد. نتایج حاکی از آن بود که رویکرد تحلیل رفتار متقابل موجب افزایش سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی مادران دانش آموزان پسر پایه اول مقطع دبستان می گردد. بطور کلی مفهوم سازگاری زناشویی و رضایت زندگی به عنوان متغیر وابسته این پژوهش و همچنین آموزش تحلیل رفتار متقابل به عنوان متغیر مستقل این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته شد. با توجه به این امر که زندگى بشر در طى قرون متمادى دستخوش تغییرات و دگرگونى هایى بوده است که گاه در کنترل و گاه خارج از کنترل انسان بوده است و به نحوى سازگارى و آرامش انسان را بر هم زده و فشار و اضطراب را به دنبال داشته است.
پرونده مقاله
زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده میباشند. مطالعات نشان میدهند زنان بیش از مردان در معرض تبعیض و کاهش امنیت اجتماعی که یکی از اساسیترین ابعاد زندگی جامعه امروزی است قرار دارند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل راب چکیده کامل
زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده میباشند. مطالعات نشان میدهند زنان بیش از مردان در معرض تبعیض و کاهش امنیت اجتماعی که یکی از اساسیترین ابعاد زندگی جامعه امروزی است قرار دارند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه میزان برخورداری از سلامت اجتماعی، مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی با امنیت اجتماعی زنان انجام پذیرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهآماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به امور شاهد و ایثارگران بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 250 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامههای احساس امنیت اجتماعی صحابی(1389)، سلامت اجتماعی کییز(1998)، مهارتهای ارتباطی وکیلی وهمکاران(1391) و مهارتهای زندگی قیاسی جمعآوری شده و تحلیل دادهها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد؛ ابعاد سلامت اجتماعی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی زنان را پیشبینی نماید. ضمناً متغیر مشارکت اجتماعی اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد. همچنین ابعاد مهارتهای ارتباطی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی را پیشبینی نماید و متغیر تفسیر و شفافسازی صحبتهای مخاطب اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد و ابعاد مهارتهای زندگی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی را پیشبینی نماید و متغیر مهارتهای مربوط به ارتباطهای انسانی اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد.زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده میباشند. مطالعات نشان میدهند زنان بیش از مردان در معرض تبعیض و کاهش امنیت اجتماعی که یکی از اساسیترین ابعاد زندگی جامعه امروزی است قرار دارند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه میزان برخورداری از سلامت اجتماعی، مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی با امنیت اجتماعی زنان انجام پذیرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهآماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به امور شاهد و ایثارگران بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 250 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامههای احساس امنیت اجتماعی صحابی(1389)، سلامت اجتماعی کییز(1998)، مهارتهای ارتباطی وکیلی وهمکاران(1391) و مهارتهای زندگی قیاسی جمعآوری شده و تحلیل دادهها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد؛ ابعاد سلامت اجتماعی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی زنان را پیشبینی نماید. ضمناً متغیر مشارکت اجتماعی اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد. همچنین ابعاد مهارتهای ارتباطی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی را پیشبینی نماید و متغیر تفسیر و شفافسازی صحبتهای مخاطب اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد و ابعاد مهارتهای زندگی قادر هستند تغییرات امنیت اجتماعی را پیشبینی نماید و متغیر مهارتهای مربوط به ارتباطهای انسانی اثر بیشتری بر امنیت اجتماعی دارد.
پرونده مقاله