نسبیگرایی معرفت شناختی، طی چند سال اخیر به عنوان یک جریان فکری نیرومند در حوزه تأملات فلسفی مطرح شده و به سایر حوزهها، از جمله تعلیم و تربیت سرایت کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه نسبیگرایی معرفت شناختی و دلالتهای آن در تعلیم و تربیت است. سؤالات پژوهش عبارتن چکیده کامل
نسبیگرایی معرفت شناختی، طی چند سال اخیر به عنوان یک جریان فکری نیرومند در حوزه تأملات فلسفی مطرح شده و به سایر حوزهها، از جمله تعلیم و تربیت سرایت کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه نسبیگرایی معرفت شناختی و دلالتهای آن در تعلیم و تربیت است. سؤالات پژوهش عبارتند از: 1 ـ معنای نسبیگرایی معرفت شناختی چیست؟ 2 ـ نسبیگرایی معرفت شناختی چه تأثیری بر مبانی تعلیم و تربیت (هدف تربیت، محتوای یادگیری و روشهای تدریس) دارد؟ در این پژوهش از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه نسبیگرایی معرفت شناختی، هیچ معیار و استاندارد عینی و قابل درک برای عقلانیت و شاخصی برای تعیین صدق و کذب گزارهها وجود ندارد. در فرآیند تعلیم و تربیت هم نسبیگرایی معرفت شناختی در قالب دیدگاه سازندهگرایی مطرح میشود. بر این اساس هدفهای آموزش در محیط یادگیری باید بیشترین تأکید را بر پرورش تفکر انتقادی و تفکر عمقی داشته باشند. محتوای کتب درسی نیز باید قابل تغییر و بازنگری باشند. نسبیگرایی معرفت شناختی بر روشهای تدریس غیرمستقیم یا دانشآموز محور تأکید میکند. روشهایی که بر اساس آنها فراگیران در محور فعالیت قرار گرفته و منفعل نیستند. به نظر میرسد بر اساس نتایج به دست آمده و به کارگیری آنها در امر تعلیم و تربیت، میتوان بر یکسری از مشکلات موجود فائق آمد و نتایج تربیتی مطلوبی را انتظار داشت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد استاد اثربخش از دیدگاه دانشجویان با سبکهای یادگیری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان در سال تحصیلی 92-91 به روش توصیفی ـ تبیینی انجام گرفت. حجم جامعه مشتمل بر 3548 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد بودند که با استفاده از چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد استاد اثربخش از دیدگاه دانشجویان با سبکهای یادگیری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان در سال تحصیلی 92-91 به روش توصیفی ـ تبیینی انجام گرفت. حجم جامعه مشتمل بر 3548 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد بودند که با استفاده از جدول مورگان 346 نفر آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ابعاد استاد اثربخش در چهار حیطه (ویژگیهای شخصیتی، مدیریت کلاس درس، فرایند تدریس، ویژگیهای دموگرافیک) با 89 گویه و پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب شامل 12 سؤال بود. برای تعیین روایی پرسشنامه ابعاد استاد اثر بخش از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی آن 96/0 محاسبه شد. پایایی پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب 79/0 محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که ویژگیهای شخصیتی استاد، ویژگیهای مدیریت کلاس درس استاد و ویژگیهای فرایند تدریس با نوع سبکهای یادگیری دانشجویان ارتباط دارد. ولی، بین ویژگیهای دموگرافیک استاد با سبکهای یادگیری دانشجویان ارتباط معنادار آماری وجود ندارد. همچنین، بین ویژگیهای استاد اثربخش با سبکهای یادگیری دانشجویان ارتباط معنادار آماری دیده شد. علاوه بر آن، نتایج بیانگر آن بود که بین سبکهای یادگیری دانشجویان و ویژگیهای استاد اثربخش به تفکیک جنس و دانشکده از لحاظ آماری تفاوتی وجود ندارد.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. روش پژوهشی مورد استفاد از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر به تعداد 1359 نفر که در سال تحصیلی 1392-1 چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. روش پژوهشی مورد استفاد از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر به تعداد 1359 نفر که در سال تحصیلی 1392-1391 مشغول به تحصیل بودند که از این تعداد طبق جدول نمونهگیری مورگان حجم نمونه 302 نفری به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای از میان دانشکدههای دانشگاه انتخاب، و اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای تحقیق گردآوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در تمامی فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه درسی پنهان و تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان رابطه معناداری منفی وجود دارد. همچنین بین برنامه درسی پنهان و ابعاد تحلیل رفتگی آموزشی (خستگی هیجانی، بدبینی و ناکارآمدی) دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان رابطه معناداری منفی وجود دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به حقوق بشر در برنامه درسی رسمی دوره متوسطه (کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه) صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش مشتمل بود بر کلیه کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه (سه کتاب) در سال 1390-1391 که با توجه به ماهیت پژوهش و به دلیل م چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به حقوق بشر در برنامه درسی رسمی دوره متوسطه (کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه) صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش مشتمل بود بر کلیه کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه (سه کتاب) در سال 1390-1391 که با توجه به ماهیت پژوهش و به دلیل محدود بودن جامعه آماری از نمونهگیری صرف نظر شده و کل جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای آنتروپی شانون استفاده شد و واحد تحلیل نیز متن، تصویر، پرسش و فعالیت است. ابزار جمعآوری اطلاعات، سیاهههای تحلیل محتوای کتب درسی بود که پس از مطالعه مبانی نظری تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و حقوق بشر تعیین گردید. یافتههای پژوهش نشانگر آن بود که در کتابهای درسی علوم اجتماعی دوره سه ساله متوسطه توجه یکسانی به مفاهیم مربوط به حقوق بشر نشده بود به طوری که از مجموع 361 واحد ضبط شده در زمینه مفاهیم حقوق بشر 179 واحد (50%) مربوط به سال اول متوسطه، 90 واحد (24%) مربوط به سال دوم متوسطه و 92 واحد (26%) مربوط به سال سوم متوسطه بوده است، همچنین سیر توالی و نحوه عرضه این مفاهیم در کتب علوم اجتماعی نیز از نظم ویژهای پیروی نمیکند
پرونده مقاله
این مطالعه با هدف ارزشیابی کتاب علوم اجتماعی سال اول راهنمایی از لحاظ رعایت ویژگیها و معیارهای مطلوب کتاب درسی از نظر معلمان انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش، معلمان علوم اجتماعی سال اول راهنمایی شهر کرمان شامل 120 نفر بودند و نمونه آماری به صورت سرشماری، برابر با چکیده کامل
این مطالعه با هدف ارزشیابی کتاب علوم اجتماعی سال اول راهنمایی از لحاظ رعایت ویژگیها و معیارهای مطلوب کتاب درسی از نظر معلمان انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش، معلمان علوم اجتماعی سال اول راهنمایی شهر کرمان شامل 120 نفر بودند و نمونه آماری به صورت سرشماری، برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شد که نهایتاً 105 نفر از معلمان پرسشنامه را تکمیل کردند. در این پژوهش از روش توصیفی ـ پیمایشی استفاده شد و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بود که بر اساس معیارهای 20 گانه مطلوب کتاب درسی تهیه شد و پایایی این ابزار با روش آلفا کرونباخ مقدار 91/0 به دست آمد. آزمون آماری به کارگرفته شده آزمون t تک نمونهای و آزمون ناپارامتریک رتبهای دبیلیو کندال برای تحلیل پاسخها و رتبه بندی معیارها بوده است. این پژوهش به جهت پاسخگویی به 4 سؤال در رابطه با معیارهای تناسب محتوا با ا هداف، رعایت اصول برنامه ریزی درسی، رعایت اصول روانشناسی یادگیری و نهایتاً رتبه بندی معیارها، طراحی شده است. یافتهها نشان داد که تطابق با اهداف آموزشی، تقریباً در حد مطلوبی در کتاب علوم اجتماعی رعایت شده است و اصول برنامهریزی درسی و اصول روانشناسی یادگیری درحد متوسطی رعایت شده است. رتبهبندی میزان رعایت معیارها نشان داد که از نظر جامعه معلمان، معیار ارتباط مطالب ارائه شده با زندگی روزمره و محیط اجتماعی بیشترین و معیار فراهم نمودن فرصتهایی برای فعالیت فوق برنامه در خارج کلاس کمترین میزان رعایت را در کتاب علوم اجتماعی سال اول راهنمایی نشان میدهند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی برنامه درسی انشاء از دیدگاه معلمان و دانشآموزان دوره راهنمایی تحصیلی شهرستان مهریز انجام گرفت. جامعه آماری، معلمان و دانشآموزان دوره راهنمایی تحصیلی بودند که از میان آنها 16نفر معلم و 282 دانشآموز به عنوان نمونه پژوهش و روش طبقهای تصادفی نسبی چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی برنامه درسی انشاء از دیدگاه معلمان و دانشآموزان دوره راهنمایی تحصیلی شهرستان مهریز انجام گرفت. جامعه آماری، معلمان و دانشآموزان دوره راهنمایی تحصیلی بودند که از میان آنها 16نفر معلم و 282 دانشآموز به عنوان نمونه پژوهش و روش طبقهای تصادفی نسبی انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن بودکه از نظر معلمان و دانشآموزان برنامه درسی انشاء مهم است و بین نظرات آنان نسبت به اهمیت برنامه درسی انشاء تفاوت معناداری وجود ندارد. از نظر معلمان برنامه درسی انشاء از ابعاد اهداف، محتوا، روش آموزشی و روشهای ارزشیابی مناسب قلمداد شده است. بین نظرات معلمان بر اساس متغیر جنسیت و پایه تحصیلی تفاوت معنادار وجود نداشت. از نظر دانشآموزان برنامه درسی انشا در ابعاد محتوا و روشهای ارزشیابی مناسب و از حیطه روش آموزشی نامناسب قلمداد شده است. بین نظرات دانشآموزان بر اساس متغیر جنسیت و پایه تحصیلی تفاوت معنادار وجود داشت. از نظر معلمان برنامه درسی انشاء در ابعاد محتوا و روشهای ارزشیابی مناسب واز بعد روشهای آموزشی نامناسب اجرا شده است. از نظر دانشآموزان برنامه درسی انشاء در حیطههای محتوا، روش آموزشی و روشهای ارزشیابی نامناسب اجرا شده است.
پرونده مقاله
هدف کلی این پژوهش بررسی تأثیر تمایلات شغلی بر افزایش ورود زنان به دورههای کارشناسی ارشد و میزان برآورده شدن آن از طریق برنامههای درسی دورهها در دانشگاه اصفهان است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. ابزار استفاده شده پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه سازمان یافته است که ر چکیده کامل
هدف کلی این پژوهش بررسی تأثیر تمایلات شغلی بر افزایش ورود زنان به دورههای کارشناسی ارشد و میزان برآورده شدن آن از طریق برنامههای درسی دورهها در دانشگاه اصفهان است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. ابزار استفاده شده پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه سازمان یافته است که روایی آنها از طریق متخصصان و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 89/0 برآورد گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان زن سال آخر دوره کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بوده و حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 254 نفر برآورد شده است. یافتههای کمی بیانگر معنادار نبودن عامل دستیابی به شغل در ورود به دوره کارشناسی ارشد بوده اما نتایج مصاحبه با یافتههای پرسشنامه همسو نیست. همچنین یافتهها نشان داد که دانشجویان با وضعیت اقتصادی ضعیف بیشتر از دانشجویان با شرایط اقتصادی خوب تمایل داشتند که با هدف دستیابی به شغل ادامه تحصیل دهند. نتایج کمی در رابطه با میزان برآورده شدن انتظارات از طریق برنامه درسی نشانگر آن بوده که برنامه درسی انتظارهای دانشجویان را برآورده نکرده است که با نتایج مصاحبهها همسو است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش بررسی تأثیرسبکهای مختلف آموزش (مداخلهای، تعاملی،غیر مداخلهای) برمیزان خودکارآمدی دانشآموزان دختر پایه دوم متوسطه در درس فیزیک 2 است. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح (پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری متشکل از کلیه دانشآموزان دختر سال چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی تأثیرسبکهای مختلف آموزش (مداخلهای، تعاملی،غیر مداخلهای) برمیزان خودکارآمدی دانشآموزان دختر پایه دوم متوسطه در درس فیزیک 2 است. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح (پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری متشکل از کلیه دانشآموزان دختر سال دوم رشته ریاضی فیزیک دوره متوسطه است که تعداد کل آنها420 نفر است. نمونه آماری این پژوهش 60 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد سنجش خودکارآمدی شرر و همکاران است. روایی این پرسشنامه در پژوهشهای قبلی درحد قابل قبول گزارش شده بود. دراین پژوهش نیز برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن78/0 محاسبه گردید. روش تجزیه و تحلیل آماری دراین پژوهش عبارت است از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی تحلیل واریانس یک طرفه وآزمون تعقیبیLSD است. یافتههای پژوهش نشان دادکه به طور کلی بین میزان خودکارآمدی دانشآموزان گروههای آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (002/0= P و 441/5= (56 و 3(F و خودکارآمدی دانشآموزان از طریق سبکهای آموزش تعاملی و مداخلهای افزایش یافته است. به علاوه سبکهای مختلف آموزش اثرات متفاوتی بر مؤلفههای خودکارآمدی شامل تمرکز بر هدف، تعمق در هدف، انگیزش درونی، توانایی حل مسأله و خود ارزشیابی دانشآموزان داشته است.
پرونده مقاله
یکی از دروس پایه در نظام تعلیم و تربیت دنیا، ریاضیات است. طوری که آن را با عنوان روش درست اندیشیدن شناختهاند. ارزیابی جامع این درس و تعیین ارتباط آن با شاخصهای نظریههای یادگیری، مسیر صحیحی را برای آموزش و یادگیری آن فراهم میآورد. پژوهش حاضر با تکیه بر نتایج مطالعه ت چکیده کامل
یکی از دروس پایه در نظام تعلیم و تربیت دنیا، ریاضیات است. طوری که آن را با عنوان روش درست اندیشیدن شناختهاند. ارزیابی جامع این درس و تعیین ارتباط آن با شاخصهای نظریههای یادگیری، مسیر صحیحی را برای آموزش و یادگیری آن فراهم میآورد. پژوهش حاضر با تکیه بر نتایج مطالعه تیمز 2007، قصد دارد میزان استفاده از شاخصهای نظریههای یادگیری در فرایند آموزش و نقش آن در بعد کاربرد ریاضی را در کشورهای اسلامیِ هم سطح از نظر تولید ناخالص داخلی، بررسی کند. نوع پژوهش به لحاظ تأثیرگذاری نظریات یادگیری بر کاربرد ریاضی از نوع همبستگی به شمار میرود. از بین کشورهای اسلامی بوسنی، الجزایر، تونس و جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدند. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایه هشتم در سال 2007 در کشورهای اسلامی تحت مطالعه است که از میان آنها بر اساس روش نمونهگیری سه مرحلهای خوشهای طبقهای، نمونه مورد نظر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه 17 گویهای درباره راهبردهای یادگیری با پایایی 83/0 و آزمون 88 سؤالی در حوزه کاربرد ریاضی بود. روایی ابزارهای مورد نظر توسط متخصصان روانسنجی و روانشناسی تربیتی تأیید شده است. دادههای مورد نیاز از تارنمای مرکز تیمز و پرلز اخذ شد. از نظر میزان استفاده از شاخصهای نظریه ساخت گرایی، دانشآموزان اردنی با میانگین 17/3 در رتبه اول و دانشآموزان ایرانی با میانگین 77/2 در رتبه آخر قرار گرفتند. در شاخصهای نظریه خبرپردازی، دانشآموزان اردنی با میانگین 99/2 رتبه اول و دانشآموزان بوسنیایی با میانگین 51/2 در رتبه آخر جای داشتند. در شاخصهای نظریه شناختی ـ اجتماعی، دانشآموزان اردنی با میانگین 16/3، رتبه اول و دانشآموزان تونسی با میانگین 69/2 در رتبه آخر قرار گرفتند. در دستیابی به اهداف کاربرد درس ریاضی، دانشآموزان بوسنیایی با میانگین47/441، رتبه اول و دانشآموزان الجزایری با میانگین412 در رتبه آخر جای گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای نظریههای یادگیری، واریانس متغیر کاربرد ریاضی را به صورت معنادار تبیین میکنند. همچنین در همه کشورها به جز الجزایر، نظریه شناختی ـ اجتماعی یک عامل معنادار در تبیین کاربرد ریاضی بود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارآیی روش بدیعه پردازی نسبت به روش سخنرانی در افزایش خلاقیت در دانشآموزان کلاس سوم ابتدایی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری ،کلیه دانشآموزان پایه سوم دبستان شهرستان زرین شهر را در بر میگرفت که 103 نفر از آنها چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارآیی روش بدیعه پردازی نسبت به روش سخنرانی در افزایش خلاقیت در دانشآموزان کلاس سوم ابتدایی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری ،کلیه دانشآموزان پایه سوم دبستان شهرستان زرین شهر را در بر میگرفت که 103 نفر از آنها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (25نفر دختر،23 نفر پسر) وگروه کنترل 28) نفر دختر، 27نفر پسر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمون خلاقیت تورنس (فرم الف) بود. روش بدیعه پردازی با تدریس علوم اجتماعی، علوم تجربی و انشاء (بنویسیم) به مدت سه ماه در گروه آزمایشی اجرا شد، ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای دریافت نکردند. نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات آزمون خلاقیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون در گروههای آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین بین افزایش نمره خلاقیت دانشآموزان پسرو دانشآموزان دختر در مؤلفههای سیالی، انعطاف، اصالت و نمره کل خلاقیت تفاوت معنادار مشاهده گردید.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل محتوای کتب دروس تربیتی مراکز تربیت معلم از منظر دانش بیانی و دانش روش کاری است. این پژوهش از نوع تحلیل محتواست و از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری شامل دروس تربیتی مراکز تربیت معلم و تعداد نمونه در آن برابر جامعه بوده است و چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل محتوای کتب دروس تربیتی مراکز تربیت معلم از منظر دانش بیانی و دانش روش کاری است. این پژوهش از نوع تحلیل محتواست و از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. جامعه آماری شامل دروس تربیتی مراکز تربیت معلم و تعداد نمونه در آن برابر جامعه بوده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی شامل درصد، فراوانی و خی دو بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که از بین کتابهای تحلیل شده کتاب روانشناسی عمومی دارای بیشترین حجم دانش بیانی و کمترین حجم دانش روش کاری بوده و کتاب روش تدریس ریاضیات برعکس حاوی بیشترین حجم دانش روش کاری و کمترین میزان دانش بیانی است.
پرونده مقاله
رویکرد سازنده گرایی یکی از رویکردهای نسبتاً جدید در زمینه طراحی آموزشی است. هدف از این مطالعه، شناسایی و کشف تجارب دانشجو ـ معلمان از طراحی آموزشی بر اساس رویکرد ساختن گرایی و الگوی طراحی محیطهای یادگیری سازنده گرای جانسون بود. روش پژوهش در این مطالعه، روش کیفی و از نو چکیده کامل
رویکرد سازنده گرایی یکی از رویکردهای نسبتاً جدید در زمینه طراحی آموزشی است. هدف از این مطالعه، شناسایی و کشف تجارب دانشجو ـ معلمان از طراحی آموزشی بر اساس رویکرد ساختن گرایی و الگوی طراحی محیطهای یادگیری سازنده گرای جانسون بود. روش پژوهش در این مطالعه، روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه این پژوهش، کلیه دانشجو ـ معلمان مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد رشته علوم تربیتی ـ آموزش ابتدایی بودند که در سال تحصیلی90-91 در آن مرکز تحصیل میکردند. روش نمونهگیری در این پژوهش روش نمونهگیری هدفمند بود و با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 15 دانشجو ـ معلم انتخاب شدند، که چون محقق به اشباع اطلاعاتی رسید به همین تعداد نمونه بسنده کرد. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای اعتبار نتایج این پژوهش، نتایج و مقولههای استخراج شده به تأیید شرکتکنندگان رسید. برای تحلیل اطلاعات و متن مصاحبهها از روش کدگذاری استقرایی استفاده شد. نتایج استفاده از الگوی جانسون در کلاس درس تجارب بسیار ارزندهای را برای دانشجو ـ معلمان به دنبال داشت و مهمترین مقولهها و نتایجی که از مصاحبهها استخراج شد عبارت بودند از: استقلال، خودگردانی یا خودکفایی، توسعه توانایی حل مسأله، تسلط در جستجو، بازیابی و ذخیره اطلاعات، تعاملات اثربخش و یادگیری عمیق و اثربخش. با توجه به این نتایج، استفاده از این الگو و سایر الگوهای مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی میتواند، تأثیر زیادی بر عملکرد و موفقیت دانشآموزان و دانشجویان در دروس مختلف داشته باشد.
پرونده مقاله