جاناتان زیتل اسمیت از مهمترین منتقدان رویکرد دینپژوهی تطبیقی میرچا الیاده میباشد که آثاری در زمینه هایی نظیر روششناسی مقایسهای، طبقهبندی ادیان و نیز دین در جهان معاصر پدید آورده است. تمرکز یکجانبه بر تشابه و همسانپنداری و کشف الگوهای مشابه در مطالعات تطبیقی ادیا چکیده کامل
جاناتان زیتل اسمیت از مهمترین منتقدان رویکرد دینپژوهی تطبیقی میرچا الیاده میباشد که آثاری در زمینه هایی نظیر روششناسی مقایسهای، طبقهبندی ادیان و نیز دین در جهان معاصر پدید آورده است. تمرکز یکجانبه بر تشابه و همسانپنداری و کشف الگوهای مشابه در مطالعات تطبیقی ادیان، رویکرد الیاده بود که روش پژوهشی غالب در مطالعات ادیان شده است. در واقع مهم‎ترین نقد بر مکتب الیاده، عدم التفات جدّی به جزئیات تاریخی، زمینه‎های فرهنگی و اجتماعی، عناصر اقتصادی و سیاسی در دینپژوهی میباشد. زیتل اسمیت، روش تطبیقی الیاده را به استعمار موضوع پژوهش متهم نموده و تطبیق را تنها نشانگر عوامل مشترک و مشابه ندانسته است. او در پی ارائه یک الگوی تطبیقی بینابینی دربردارنده تفاوتها و نیز شباهتها بوده و به بررسی و نقد روشهای اصلی تطبیق - قومشناختی، دایره المعارفی، ریختشناختی، تکاملی و مـقایسه کـلنگرانه الگـوهای دینی- میپردازد. در نهایت، رویکرد مورفولوژیکی- ساختاری با تاکید بر مفاد تاریخی و انسانشناختی را روش تطبیقی مقبول تری نسبت به بقیه می داند.
پرونده مقاله
دین، حوزه حاصلخیزی از معناست که فارغ از توحیدی یا غیر توحیدی بودن، یکی از پربارترین، معنادارترین و تاثیرگذارترین نظامهای معنایی است که بشر، تجربه کرده و هرگز نتوانسته است (حداقل به طور کامل) از دایره نفوذ و تاثیر آن عبور کند. متن حاضر به دنبال بررسی نظری تاثیر دین (به چکیده کامل
دین، حوزه حاصلخیزی از معناست که فارغ از توحیدی یا غیر توحیدی بودن، یکی از پربارترین، معنادارترین و تاثیرگذارترین نظامهای معنایی است که بشر، تجربه کرده و هرگز نتوانسته است (حداقل به طور کامل) از دایره نفوذ و تاثیر آن عبور کند. متن حاضر به دنبال بررسی نظری تاثیر دین (به عنوان یک نظام معنایی جمعی) بر همبستگی و کنش اجتماعی سیاسی در نظریههای جامعهشناسی دین کلاسیک (با تاکید بر وبر و دورکیم) و خوانشهای نوین از آن است. از دید جامعهشناسان دین مدرن مانند ترنر، برگر و لوکمان، دوران حاضر، بیش از آنکه سکولار باشد، دورانی از تجربه رویکردهای پساسکولار و یا بازگشت امر قدسی به زندگی فردی و اجتماعی است. ریشه این نظریههای نوین که به آنها رویکردهای نئودورکیمی اطلاق میشود، در دیدگاه امیل دورکیم به دین، به عنوان عنصر اصلی انسجام و همبستگی اجتماعی و تاکید بر خصلت نامیرایی دین است. آنچه اکنون به عنوان الهیات عملی ظهور کرده است، نوعی دینداری مبتنی بر کنشگری اجتماعی و سیاسی است که فرد را به عنوان یک شهروند، به نظام معنایی جمعی و قدسی شده، پیوند میزند، حتی اگر این امر قدسی، بازتعریف، در دسترس و ابهام زدایی شده باشد.
پرونده مقاله
حرکت یکی از مقولات مهم در فلسفه،کلام و عرفان اسلامی است. این جایگاه در عرفان با موضوع آفرینش و در نسبت مستقیم با تجلی حق قرار دارد. در عرفانکیهانی، مفهوم حرکت جایگاهی محوری در آفرینندگی و موجدیّت حق، تبیین مراتب هستی و توضیح وجه نموداری عالم دارد که بر مجازی و بیاعتبا چکیده کامل
حرکت یکی از مقولات مهم در فلسفه،کلام و عرفان اسلامی است. این جایگاه در عرفان با موضوع آفرینش و در نسبت مستقیم با تجلی حق قرار دارد. در عرفانکیهانی، مفهوم حرکت جایگاهی محوری در آفرینندگی و موجدیّت حق، تبیین مراتب هستی و توضیح وجه نموداری عالم دارد که بر مجازی و بیاعتباری بودن جهان مادی تأکید میکند. با توجه به وامگیریهای بسیار عرفان کیهانی از عرفان إبنعربی در مقولة حرکت و تبیین آن، این مقاله با بررسی حرکت در عرفان کیهانی، نحوة این وامگیری و میزان کامیابی آن را با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کرده است. اگرچه عرفان کیهانی در تبیین مفهوم حرکت بسیار متأثر از عرفان إبنعربی است، اما در بهرهبرداری از آن و ترسیم چارچوبی دقیق و روشن ناکام مانده است. نبود انسجام در تبیین جهانشناختی و روششناختی، کاستی در نسبت مقولة حرکت با عشق و تشتّت در تبیین آن؛ همچنین، ابهام در تبیین مرتبه غایی صعود انسان از جملة این ناکامیهاست که مقولة حرکت در عرفان کیهانی را با ابهامات و نواقص بسیار همراه کرده است. کاستیهای محتوایی و روشی متعدد این جریان سببشده تا هیچگاه قوّت و قدرت لازم برای همجواری با دیگر اندیشههایعرفانی را کسب نکند.
پرونده مقاله
از نظر هیدگر تفکر را نمیتوان فقط به مابعدالطبیعه، علم و تکنولوژی، سوژهمداری، تمثل و منطقگرایی منحصر کرد. بلکه تفکر معنوی لوازمی دارد که مهمترین آن پرسشگری و بهراه افتادن در مسیر اندیشه است. از نظر وی تفکر و تشکر همریشه بوده و با لوگوس یا گفتار پیوند دارد. هرچند و چکیده کامل
از نظر هیدگر تفکر را نمیتوان فقط به مابعدالطبیعه، علم و تکنولوژی، سوژهمداری، تمثل و منطقگرایی منحصر کرد. بلکه تفکر معنوی لوازمی دارد که مهمترین آن پرسشگری و بهراه افتادن در مسیر اندیشه است. از نظر وی تفکر و تشکر همریشه بوده و با لوگوس یا گفتار پیوند دارد. هرچند ویژگی اصلی تفکر این است که در طلب وجودی باشد که او را بهسوی تفکر فرامیخواند. از نظر مولانا نیز از طریق دانشهای نظری یا حصولی نمیتوان به معرفت حقیقی دست یافت. بلکه تفکر ذیل ادراک عارفانه یا حضوری قرار گرفته و بر یاد، شهود، ذوق و عشق دلالت میکند. از نظر وی لازمه اصلی تفکر، سلوک است که در مرتبه عالی آن، انسانِ کامل با اتصال به حق، به یقین و معرفت خواهد رسید. بنابراین علیرغم تفاوتهای آشکار آنها از نظر خاستگاه فکری و مبانی اندیشه، اما عناصر مشترکی نیز در اندیشه آنها به چشم میخورد. چنانکه هیدگر و مولانا معتقدند دلیلباوری و تعقلگرایی بهتنهایی نمیتواند به تفکر منجر شود. بلکه تفکر، شهودی یا معنوی بوده که از طریق انکشاف و گشودگی رخ خواهد داد.
پرونده مقاله
ارائه الگوها و راهکارهای اخلاقی در ارتباط با بهبود رابطه انسان با انسان و همچنین رابطه انسان با محیط زیست امروزه بسیار مورد توجه است. مفهوم عبودیّت و بندگی از مفاهیم مهم دینی در اسلام و به طور خاص در عرفان و تصوف اسلامی میباشد. هدف از این تحقیق ترسیم نمونهای از اخلاق چکیده کامل
ارائه الگوها و راهکارهای اخلاقی در ارتباط با بهبود رابطه انسان با انسان و همچنین رابطه انسان با محیط زیست امروزه بسیار مورد توجه است. مفهوم عبودیّت و بندگی از مفاهیم مهم دینی در اسلام و به طور خاص در عرفان و تصوف اسلامی میباشد. هدف از این تحقیق ترسیم نمونهای از اخلاق نوع دوستی و دگردوستی عملی و پاسداشت محیط زیست، با توجه به میراث کهن، غنی و ارزشمند تصوف اسلامی است. در منابع عرفان اسلامی برای مفهوم بندگی خداوند شروط و اصولی ذکر گردیده است که عمل، کاربرد، رعایت و پایندی به آنها منجر به بروز رفتار اخلاقی شایسته نسبت به انسان و طبیعت میشود. این تحقیق به روش کتابخانهای انجام گرفته است و توصیف و تحلیل دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که اصول ضروری منشِ بندگی از دیدگاه عرفان اسلامی، شامل: تواضع و فروتنی، فقر و بی ملکی و خدمت، احسان و نیکوکاری میباشد. دستاورد این تحقیق نشان میدهد که تواضع منجر به تعامل بهتر انسان با انسان و دیگر موجودات میشود و از خود برتربینی و رفتار سلطهگرانه پیشگیری میکند و اعتقاد به فقر و بی ملکی منجر به قناعت بیشتر و حرص کمتر انسان در تملّک و مصرف منابع زیست محیطی میشود و اصل احسان و نیکوکاری منجر به خدمت و نیکوکاری به انسان و طبیعت میشود.
پرونده مقاله
سخنان متناقض پولس دربارۀ شریعت درنامههایش، متفکران را به بحث در این باره وا داشته است. مسأله این است که پولس با آنکه خود، فریسی متعصب و شریعت مداری بوده و اعتقاد داشته که شریعت روحانی و مقدس است و همۀ -شریعت باید انجام شود، موضوع آزادی از شریعت را مطرح میکند و تصر چکیده کامل
سخنان متناقض پولس دربارۀ شریعت درنامههایش، متفکران را به بحث در این باره وا داشته است. مسأله این است که پولس با آنکه خود، فریسی متعصب و شریعت مداری بوده و اعتقاد داشته که شریعت روحانی و مقدس است و همۀ -شریعت باید انجام شود، موضوع آزادی از شریعت را مطرح میکند و تصریح میکندکه هیچکس با اعمال شریعت پاک و درستکار شمرده نمیشود. در اینجا این سؤال مطرح میشودکه اگرکسی با اعمال شریعت پاک و درستکار شمرده نمیشود، پس چرا خداوند شریعت را عطا کرد؟ به نظر میرسد راز نگاه منفی پولس به شریعت در پاسخ او به این سؤال نهفته است. پولس معتقد است که اعمال شریعت، ثمرۀ ایمان و نشانۀ نجات هستند ولی بدون ایمان نجات بخش نبوده بلکه سبب محکومیت و هلاکت ابدی میشوند و غضب الهی را بیشتر برمیانگیزند. بنابراین او، دراین باره که چگونه انسان میتواند پاک و درستکار شمرده شود و نجات یابد، همواره گفته است: از طریق مسیح و نه بهوسیلۀ اعمال شریعت. بحث پولس در اینجا علیه شریعت نبوده، بلکه بحثی بسیار خاص و نیازمند تبیین است. در این مقاله به بررسی دیدگاه پولس دربارۀ شریعت و رابطۀ آن با نجات به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته میشود.
پرونده مقاله
در مسیحیت سه زن جایگاه خاصی دارند: حوا، مریم مادر عیسی ناصری و مریم مجدلیه. دو زن نخست در ارتباط مستقیم با الوهیت هستند. حوا نماد ورود شر به ذات انسان و مریم نمونۀ تطهیر و پرهیزگاری است. مریم مجدلیه انسانی است که طریق خود را بر می گزیند و نماد ایمان به مسیح و پرهیزگاری چکیده کامل
در مسیحیت سه زن جایگاه خاصی دارند: حوا، مریم مادر عیسی ناصری و مریم مجدلیه. دو زن نخست در ارتباط مستقیم با الوهیت هستند. حوا نماد ورود شر به ذات انسان و مریم نمونۀ تطهیر و پرهیزگاری است. مریم مجدلیه انسانی است که طریق خود را بر می گزیند و نماد ایمان به مسیح و پرهیزگاری است. او از این جهت الگویی است برای دیگران. در غرب از قرون وسطی او را زن بدکاره ای درنظر گرفتند که به عیسی ایمان آورد و ادبیات وسیعی در بارۀ شخصیت او تا امروز شکل گرفته است. اما در متون عهدجدید او نمونه زنی است که ضمن وفاداری به عیسای ناصری از بنیانگذاران دین جدید است و به عنوان یک رسول به تبلیغ پیام مسیحیت می پردازد. در متون گنوسی او حکیمی است که با معرفت الهی آشنا است و با آن رمزگشایی می کند و طریق باطنی در دینداری را رواج می دهد. از این جهت مورد انتقاد پطرس حواری که نمونۀ دینداری ظاهری و شریعتمدار است قرار می گیرد. آباء یونانی کلیسا با نگاهی مثبت به او، از پرهیزگاری و تجربۀ باطنی او سخن می گویند.
پرونده مقاله
لوکمان دین را نظامی معنایی تعریف می کند که انسان را از ماهیت بیولوژیک خود فراتر برده و به کنشگر صحنه ی اجتماعی تبدیل می کند. از آنجاکه درک مبانی فلسفی علم برای فهم و تفسیر دقیق نظریه ها و نتایج پژوهش مهم است و بنیان اندیشه ی محقق و میزان انسجام نظریه او را روشن میکند، چکیده کامل
لوکمان دین را نظامی معنایی تعریف می کند که انسان را از ماهیت بیولوژیک خود فراتر برده و به کنشگر صحنه ی اجتماعی تبدیل می کند. از آنجاکه درک مبانی فلسفی علم برای فهم و تفسیر دقیق نظریه ها و نتایج پژوهش مهم است و بنیان اندیشه ی محقق و میزان انسجام نظریه او را روشن میکند، در نوشتار حاضر مبانی هستیشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این تعریف بررسی شده است. لوکمان در هستی شناسی موضعی بینابین دارد؛ در این که دین در رابطه بیناذهنی افراد به وجود می آید برساخت گرا و در این که به عنوان نهاد، قدرت کنترل اجتماعی دارد واقعگرا به نظر میرسد. او در معرفتشناسی و روش شناسی، برساختگرا است و معتقد است پدیدارشناسی رهیافتی است که می تواند چارچوبی برای درک مفاهیم و اندازهگیری واقعیت اجتماعی از موضع برساخت گرا به دست بدهد اما در روش میان جامعه شناسی به عنوان علم و پدیدارشناسی به عنوان فلسفه تمایز می نهد و پدیدارشناسی را هم چون زمینه نظری برای اندیشه خویش به کار می گیرد.
پرونده مقاله
الیزابت شوسلر فیورنزا از متألهان فمینیست است. او ضمن تعهد به اصول مسیحی با ارائۀ الگوی هفتگانۀ هرمنوتیکی خود، یعنی هرمنوتیک تجربه، سلطه، سوءظن، سنجش و ارزیابی انتقادی، تجسم خلاقانه، خاطره و بازسازی و نیز تغییر و صیرورت درصدد تأویلی متفاوت از متن مقدس است. او با هرمنوتی چکیده کامل
الیزابت شوسلر فیورنزا از متألهان فمینیست است. او ضمن تعهد به اصول مسیحی با ارائۀ الگوی هفتگانۀ هرمنوتیکی خود، یعنی هرمنوتیک تجربه، سلطه، سوءظن، سنجش و ارزیابی انتقادی، تجسم خلاقانه، خاطره و بازسازی و نیز تغییر و صیرورت درصدد تأویلی متفاوت از متن مقدس است. او با هرمنوتیکِ سوءظن در خوانش مردمحور متن مقدس تردید ایجاد میکند. وی سپس ویژگیهای زبانی و دستوری متنِ زنستیز را آشکار و سعی میکند تا نوشتههای دگرگونشده را به حالت نخستین بازگرداند. فیورنزا همچنین با هرمنوتیک اعلان آشکار میسازد که چه واقعیاتی حذف و تحریف یا دچار تغییر شدهاند. در ادامه با هرمنوتیک یادآوری تمام گذشتۀ قابلاستفادۀ زنان غایب را روایت میکند تا در نهایت، با توسل به هرمنوتیک تجسم و بازسازی به خلاقیت و نوفهمی در الاهیات فمینیستی دست یابد. فیورنزا در لابهلای هرمنوتیک هفتگانۀ خود، بحث ضرورتِ گذار از مفهوم کهنالگویی به الگوی آغازین را مطرح میکند تا از متن مقدس و تفسیرهای آن ثباتزدایی کند و بدین ترتیب امکان تفسیرهای جدید را فراهم کند. این مقاله با روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر روش انتقادی، ضمن پرداختن به الگوی هرمنوتیکی تأکید دارد که برای بازآفرینی و دگرگونی الاهیات زنانهنگر رهاییبخش، باید در کنار عوامل جنسیتی متنی، به عوامل چندجانبۀ فرامتنی نیز توجه کرد. همچنین باید مجموعۀ سیستم سلطهمحور را در تمام ابعاد هرم قدرت در نظر گرفت. علاوه بر آن، ضروری است همزمان با ساختارشکنی، به بازسازی بلاغی نیز توجه نشان داد تا بتوان زنان را از هوشیاری کاذبی که سلطۀ مردسالاری آن را در بطن متن مردمحور مقبولیت بخشیده و بهنوعی درونیسازی کرده است، آگاه کرد تا بتوانند در راستای مبارزه برای رهایی از آن تلاش کنند.
پرونده مقاله
ابراهیم ابوالعافیه و اسحاق لوریا، از عرفای بنام یهودی، قرائتی متفاوت و نو از فرآیند آفرینش و نجات ارائه دادهاند که با سنت توراتی بسیار متفاوت است، البته هر دوی آنها تعالیمشان را در قالب تفسیر تورات مطرح کردهاند. ابوالعافیه همسو با سنت اولیه قبالایی، بر این باور است چکیده کامل
ابراهیم ابوالعافیه و اسحاق لوریا، از عرفای بنام یهودی، قرائتی متفاوت و نو از فرآیند آفرینش و نجات ارائه دادهاند که با سنت توراتی بسیار متفاوت است، البته هر دوی آنها تعالیمشان را در قالب تفسیر تورات مطرح کردهاند. ابوالعافیه همسو با سنت اولیه قبالایی، بر این باور است که آفرینش از طریق سلسله ای از فیضانات الهی صورت گرفته است. نجات نیز به مثابۀ بالا رفتن از نردبان یا سیر معکوس فرآیند آفرینش است که در طی آن روح دوباره به عالم الوهیت میپیوندد و رستگار میشود. اما لوریا فرآیند آفرینش را با استفاده از مفهوم صیمصوم (عقبنشینی خداوند) توضیح میدهد و معتقد است که انسانها گرفتار زادمرگهای مکررند. اما، با برخی اعمال، از جمله مناسک دینی، مراقبه و توبه میتوان فرآیند طولانی تناسخ را کوتاه کرد. پس انسان در فرآیند نجات خود نقش مهمی دارد.
پرونده مقاله
مسیحیت جریانی اصلاحی در دین شریعتمحور یهودیت بود که بعد از حدود نیم قرن، با پذیرش غیریهودیان در آن، مسیر جدایی از یهودیت را در پیش گرفت. با گسترش این آیین، احتمالا در حدود یک قرن پس از میلاد، کلیسای اولیه بهتدریج شکل گرفت. روحالقدس یکی از مضامین و مقولههای مشترک بین چکیده کامل
مسیحیت جریانی اصلاحی در دین شریعتمحور یهودیت بود که بعد از حدود نیم قرن، با پذیرش غیریهودیان در آن، مسیر جدایی از یهودیت را در پیش گرفت. با گسترش این آیین، احتمالا در حدود یک قرن پس از میلاد، کلیسای اولیه بهتدریج شکل گرفت. روحالقدس یکی از مضامین و مقولههای مشترک بین یهودیت و مسیحیت است که به باور مسیحیان و از دیدگاه عهدجدید، نقشی مهم در تأسیس و شکلگیری کلیسای متقدم و بقای آن داشته است. همراهی روحالقدس با عیسی از بدو تولد و در تمامی برههها، همچنین پُرگشتن رسولان از او در پنطیکاست و حضور روحالقدس هنگام تعمید نوکیشان یهودی و غیریهودی، از جمله کارکردهای مؤثر روح در بقا و گسترش مسیحیت است. همچنین روحالقدس از طریق تقویت معنویت و وحدت کلیسا و مؤمنان نقشی مؤثر در این راستا ایفا نموده است. و باز، یکی از مأموریتهای اثرگذار روح در سرنوشت کلیسا را باید هدایت و یاری کردن رسولان و کلیسا بهخصوص با تأیید ورود مستقیم غیریهودیان به جرگۀ نوکیشان مسیحی دانست.
پرونده مقاله
مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و چکیده کامل
مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و فرجامشناسی را در نظام فکری خویش دارد. این عنوان بر نحلههای کهنی اطلاق میشود که زیر اثر هلنیسم یا یونانیمآبی پس از اسکندر، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و نیز مکاتب فلسفی و الهیاتی آن زمان، از جمله مکاتب هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، به گونه کیش و طریقه عرفانی و تلفیقی گستردهای در آسیای غربی رواج یافت که در تبادل آراء و اندیشهها، از آن ادیان و نحلهها اثر پذیرفته و بر آنان نیز اثرگذار بوده است. این مقاله میکوشد تا با بررسی مبانی فکری و محورهای اساسی آموزههای هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، در موضوعاتی همچون الوهیت و ثنویت موجود در هستی، جهان و فرجام آن، انسان و قرابت او با خداوند، هبوط روح و عروج آن و مفاهیمی از این دست، به واکاوی و یافتن خاستگاههای اندیشگی جهانبینی گنوسی بپردازد و از این رهگذر، به شباهتها و نیز تفاوتهای این نظامهای الهیاتی با یکدیگر دست یابد.
پرونده مقاله