• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیلِ «تناقض‌نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو
        کرامت ورزدار احد فرامرز قراملکی عبدالرسول کشفی
        در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز می‌شود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه نوس، معرفت را برای آدمی به ارمغان می‌آورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان می‌کند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمی‌گیرند و نمی‌توان به محسوسات م چکیده کامل
        در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز می‌شود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه نوس، معرفت را برای آدمی به ارمغان می‌آورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان می‌کند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمی‌گیرند و نمی‌توان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقض‌نما در فلسفه ارسطو می‌گردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از آنچه متعلّق معرفت نیست، معرفت پدید می‌آید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای معرفت، متعلّق معرفت به حساب نمی‌آیند؟ از نظر نگارندگان راه‌حلّ این پارادوکس به تعریف معرفت و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً باور صادق موجّه نمی‌داند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره معرفت را محدودتر می‌کند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات به‌خاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق معرفت واقع نمی‌شوند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت تصدیقی و قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین ر
        حسام الدین مؤمنی عسکر دیرباز عبدالحسین خسروپناه
        از جمله مسائل مهمی که در معرفت‌شناسی صدرایی می‌توان مطرح نمود؛ این است که در نگاه وی معرفت تصدیقی تنها در یک مرحله برای نفس محقق می‌گردد یا دارای مراحل و مراتب متعددی است؟ از دل این پرسش و با ربطش به نقش حس و تجربه در نظام معرفت‌شناختی صدرایی به مسأله‌ی دیگری دست می‌یاب چکیده کامل
        از جمله مسائل مهمی که در معرفت‌شناسی صدرایی می‌توان مطرح نمود؛ این است که در نگاه وی معرفت تصدیقی تنها در یک مرحله برای نفس محقق می‌گردد یا دارای مراحل و مراتب متعددی است؟ از دل این پرسش و با ربطش به نقش حس و تجربه در نظام معرفت‌شناختی صدرایی به مسأله‌ی دیگری دست می‌یابیم و آن این است که نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای از منظر صدرالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناخت‌های تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدیقات و قضایای حسی و خیالی جزئی و تصدیقات و قضایای عقلی مستنتج که از منظر صدرایی حواس در مرحله‌ی قضایای حسی جزئی دارای نقش مستقیمی هستند.درالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناخت‌های تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدی پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تبیین یکسانیِ عقل و شریعت از دیدگاه ابن رشد با ارجاع به رساله فصل المقال
        سیدباقر میرعبداللهی سید یحیی یثربی
        بررسی نسبت عقل و دین، به عنوان دو روش باور، جدالی قدیمی میان متفکران است. در سنت اسلامی، از آن جا که قول به برتریِ مطلق عقل بر وحی، ناممکن است، گروهی عقل را صرفاً خادم دین دانستند و گروهی قائل به همخوانیِ عقل و وحی و عدم تعارض شدند. تبیین ابن رشد در رساله فصل المقال فیم چکیده کامل
        بررسی نسبت عقل و دین، به عنوان دو روش باور، جدالی قدیمی میان متفکران است. در سنت اسلامی، از آن جا که قول به برتریِ مطلق عقل بر وحی، ناممکن است، گروهی عقل را صرفاً خادم دین دانستند و گروهی قائل به همخوانیِ عقل و وحی و عدم تعارض شدند. تبیین ابن رشد در رساله فصل المقال فیما بین الحکمه والشریعه من الاتصال بر این مبنا استوار است که شرع، حق است و آنچه به شناخت بهتر بینجامد واجب است، و حال که تأمل عقلی، واجب شرعی است، پس محصول آن (فلسفه) نیز حق است و چون حق با حق تضاد ندارد، پس میان شرع و عقل هماهنگی هست. او برای رفع تعارضات احتمالی هم بحث تأویل را پیش کشیده و پیشنهاد می کند گزاره های دینی که تعارض ظاهری با عقل دارند را حمل بر مجاز کنیم. در نظر او شرع، به دلیل اختلاف استعداد مردم، ظاهر و باطن دارد و فهم باطن قرآن، وامدار قواعدی است که فقط فیلسوف می تواند با استفاده از آنها شرع را تأویل کند. در این مقاله، با ارجاع به رساله مذکور، ابتدا سیر تطور مفهوم عقل و تقسیمات آن بیان می شود تا معنای عقل فلسفی که ابن رشد در پی اثبات همسانیِ آن با شرع است، آشکار شود. سپس با بیان انواع تعارض محتمل میان عقل و شرع و ذکر پاسخ های ابن رشد، به این نتیجه می رسیم که او در خلال تبیین عدم تعارض میان عقل و وحی، به نحو کبروی به دفاع از فلسفه نیز پرداخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - کارکردهای عقل اجتماعی از منظر علامه طباطبایی
        طیبه سنچولی نژاد محمد اکوان
        در این مقاله با رویکرد تحلیلی نظریات علامه طباطبایی به موضوع عقل اجتماعی وکارکردآن پرداخته می شود.تشکیل اجتماع از منظرعلامه بر اساس منفعت طلبی و ضرورت انسان در بر آوردن نیاز های خود است وی با تقریر نظریه اعتباریات و استخدام توانسته تبیین مناسبی از اجتماع و کارکرد عقل در چکیده کامل
        در این مقاله با رویکرد تحلیلی نظریات علامه طباطبایی به موضوع عقل اجتماعی وکارکردآن پرداخته می شود.تشکیل اجتماع از منظرعلامه بر اساس منفعت طلبی و ضرورت انسان در بر آوردن نیاز های خود است وی با تقریر نظریه اعتباریات و استخدام توانسته تبیین مناسبی از اجتماع و کارکرد عقل درآن را ارائه دهد به طوری که این رویکرد اصول اجتماعی علامه را از نسبیت افراطی و سکولار خارج می کند. ضمن باز خوانی نظریه استخدام و اعتباریات در قالب یک نظریه وجود شناسی به استخراج لایه های آن به ضرورت عدالت و قوانین اجتماعی خواهیم پرداخت .علامه پیوند ناگسستنی میان شکل گیری عقل اجتماعی وقرار داد مشترک در اجتماع قائل است که به سوی مدنیت و حکومت رهنمون می کند. زیست جمعی از منظر علامه تبعی و نه از روی طبع بلکه بواسطه اضطرار بوده است .علامه اعتبار اجتماع را ملازم با اعتبار عدالت لحاظ می کند زیرا زیست متعادل همان عدالت است که اعتبارمی شود تحقق عدالت و دوام آن نیازمند پشتوانه دین است و لذا وی دین را ضامن اجرای عدالت معرفی می کند . پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تحلیل شبکه ای انگاره
        عبداله صلواتی حوریه شجاعی باغینی
        انگاره از منابع شناختی کمتر شناخته‎شدة آدمی است که امروزه در رشته‎های علمی مختلف بطور جدی واکاوی می‎شود. انگاره از معارف غیرگزاره‎ای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفت‎شناسان سنتی بر معرفت‎های گزاره‎ای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقرة انگار چکیده کامل
        انگاره از منابع شناختی کمتر شناخته‎شدة آدمی است که امروزه در رشته‎های علمی مختلف بطور جدی واکاوی می‎شود. انگاره از معارف غیرگزاره‎ای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفت‎شناسان سنتی بر معرفت‎های گزاره‎ای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقرة انگاره است. پرسش پایه این جُستار به این قرار است: ویژگی های انگاره چیست؟ چگونه شکل می‎گیرد؟ و چگونه می‎توان تحلیل شبکه‌ای از انگاره به‌دست داد؟ یافته های پژوهش حاضر از این قرار است: یکم. با توجه به کاربردهای انگاره، این واژه برابر با یک معنا به‌کارنرفته است و از لحاظ مفهومی با سه معنای تصور، تصویر و مدل یا الگو برابر دانسته شده است اما بین این معانی از جهت کاربردی امتیازی وجود ندارد بنابراین برای تفاوت‎گذاری بین آنها و جلوگیری از خلط معنایی دو پیشنهاد ارائه گردید. دوم. هشت ویژگی برای انگاره برشمرده شد که از مجموع آنها دانسته شد انگاره امری شناختی در عین حال پنهان است، انگاره محصولِ فرآیندِ ذهنیِ پیچیده و سیالی است که هم تحول‎پذیر و کامل شونده است و هم منشأ ایجاد تغییر در ابعاد گوناگون اندیشه، رفتار و کردار است؛ سوم. انگاره صرفاً با مرتبه خیال آدمی مرتبط نیست، بلکه انگاره در شبکه‎ای از مؤلفه‎ها تحقق و هویت می‌یابد و از همین طریق قابل اثبات است. برای تحلیل انگاره نیازمند شبکه‎ای از مؤلفه‎ها همانند خیال و طرح‎های خیالی، شاکله و ذهن هستیم. قوة خیال در ترسیم آینده و طرح‎واره‎های خیالی، شاکله به عنوان محیطی برای هدایت‎گری، بازتولید یا اصلاح انگاره، و انگاره به مثابة سنجه‎ای برای نظارت ذهنِ دو عمل می‎کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی تحلیلی مبناگرایی در معرفت شناسی لورنس بونجور
        عیسی موسی زاده مهدی عباس زاده
        دست‌آوردها و جریان‌های مختلف بوجود آمده در حوزه‌های مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهی‌ای مانند انسجام‌گرایی شده است که سرانجام‌شان تسلیم شدن در برابر نسبی‌گرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزه‌ها و بالمآل اومانیسم‌ه چکیده کامل
        دست‌آوردها و جریان‌های مختلف بوجود آمده در حوزه‌های مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهی‌ای مانند انسجام‌گرایی شده است که سرانجام‌شان تسلیم شدن در برابر نسبی‌گرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزه‌ها و بالمآل اومانیسم‌های مدرن و واگذاری انسان به حال خود یعنی خود‌محوری یا نهایتاً جامعه‌محوری است. مبناگرایی مهم‌ترین، جدی‌ترین و پرسابقه‌ترین رویکرد در برابر این جرایان است. پژوهش حاضر با هدف توجه، تقویت و غنا بخشیدن به رویکرد مبناگرایی و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی تحلیلی مبناگرایی در اندیشه لورنس بونجور پرداخته است. نگارندگان به این نتیجه رسیدند که بونجور با تاکید بر امکان مواجهه مستقیم بین واقعیت غیر مفهومی و مفاهیم توصیف کننده آن واقعیت از مبانی تجربی دفاع کرده و با پذیرش نقش توجیهی شهود عقلی به نوعی عقل‌گرایی گرایش دارد، ولی از آنجه که امکان خطا را در باورهایی مبنایی نفی نمی‌کند، در مبناگرایی خود یک اعتدال گرای کامل است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - نهشتن، به مثابه یک متدولوژی (بستر-نهاد) جدید
        علی مرجوعی بهرام شاهدی مرضیه پیراوی ونک مریم قاسمی سیچانی
        رویکرد شناختی (4E) در پیوند با منطق استدلالیِ اگزیستانسیالیسم، این امکان را فراهم می آورد تا با گذر از دوگانه-انگاری هایِ رایجِ متافیزیک، بتوان متدولوژیِ جدیدی خارج از رابطه شناختیِ سوژه-ابژه، طرح اندازی کرد. لزوم چنین طرح اندازی ای در ناکارآمدی متدولوژی های موجود، مخصو چکیده کامل
        رویکرد شناختی (4E) در پیوند با منطق استدلالیِ اگزیستانسیالیسم، این امکان را فراهم می آورد تا با گذر از دوگانه-انگاری هایِ رایجِ متافیزیک، بتوان متدولوژیِ جدیدی خارج از رابطه شناختیِ سوژه-ابژه، طرح اندازی کرد. لزوم چنین طرح اندازی ای در ناکارآمدی متدولوژی های موجود، مخصوصا در راهبریِ پژوهش های بنیادی و هنر نهفته است (یعنی تز، در مفهوم حقیقیِ نهادن). در ابتدای مقاله، ترمینولوژیِ حوزه متدولوژی مشخص خواهد کرد که مفاهیم مرتبط با متدولوژی، همگی بر وضع و قرار، ابتناء دارند و نه شناسایی. اتیمولوژیِ واژه متدولوژی نیز مشخص می کند که ـلوژی و لوگوس با فرا-آوردن و ظهور، نسبت دارند و نه شناختِ امر موجود. در نهایت با جانشنیی مفهومِ بستر-نهاد، که معرفِ اقلیم و نهادن است، بجای متدولوژی، که به غلط، روش شناسی، معنا می شود و لاجرم با روش خلط می گردد، بستر-نهادِ جدید با نام نهشتن معرفی می گردد. در این بستر-نهاد، انسان به مثابه نهشتا و نه، شناسا یا مفسر، از طریقِ نهش، غیرِخود یا غیرِ پیکر را وضع می کند. این بستر-نهاد، صحت خود را از تَنِش (در-هم تنیدگی) با سایر چیزها بدست می آورد و نگاهی اتمیستیک به پدیده ها ندارد. بستر-نهادِ نهشتن، معرفت را امری ممکن، فرض نمی کند، بلکه با جانشینیِ مفهومِ هِشته با معرفت، اول، تمایزِ میان شناخت و هستی را محال می داند و دوم، نهش، را جایگزینِ مفهومِ مشاهده، می کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - پوچ گرایی معرفت شناختی: نارسایی نشانه ها در متافیزیک و معرفت شناسی ویتگنشتاین
        احمد ابراهیمی پور مالک حسینی
        اگرچه ویتگنشتاین به‌عنوان یکی از مخالفان شکاکیت فلسفی شناخته می‌شود، اما جنبه‌هایی از معرفت‌شناسی وی در نظریه‌ی تصویری زبان و فلسفه‌ی زبانِ معمولی، دارای ویژگی‌های پوچ‌گرایانه است. این ویژگی‌ها به‌موجب نگرش زبانی ویتگنشتاین، با نشانه‌شناسی و متافیزیکِ وی گره خورده و جدا چکیده کامل
        اگرچه ویتگنشتاین به‌عنوان یکی از مخالفان شکاکیت فلسفی شناخته می‌شود، اما جنبه‌هایی از معرفت‌شناسی وی در نظریه‌ی تصویری زبان و فلسفه‌ی زبانِ معمولی، دارای ویژگی‌های پوچ‌گرایانه است. این ویژگی‌ها به‌موجب نگرش زبانی ویتگنشتاین، با نشانه‌شناسی و متافیزیکِ وی گره خورده و جدایی‌ناپذیرند. این مقاله با بررسی گرایش‌های پوچ-گرایانه در نشانه‌شناسی و متافیزیک ویتگنشتاین، به تحلیل ویژگی‌های پوچ‌گرایانه در معرفت‌شناسی وی می‌پردازد. از دیدگاه ویتگنشتاین نشانه‌ نمی‌تواند به جهانی خارج از زبان، به درون ما، به دیگری یا به مدلول‌های فلسفی دلالت کند. وی امکان تحقیق در متافیزیک را نفی می‌کند: در رساله به‌خاطر محدودیت منطق، در پژوهش‌ها به‌خاطر کاربرد نداشتن عبارات متافیزیکی، و در در باب یقین به‌خاطر گریزناپذیری از چارچوب‌های زبانیِ حاکم بر شک و یقین. بر این اساس در فضای منطقی هیچ چیزی واقعا قابل شناختن نیست چون شناخت، محصور در فرامنطق است. شناخت امری کاملا نسبی، مقطعی و وابسته به زمینه است چون جهان ما فقط یک جهان ممکن است و نه تنها جهانی که هست. با این‌ همه ویتگنشتاین نمی‌گوید که شناخت مطلقا ممکن نیست بلکه می‌گوید شناخت تابع منطق و بازی زبانی ماست و نه به-طور مستقیم تابع اعیان یا امور واقع. حال اگرچه منطق و بازی زبانی، بی‌ربط به واقعیت نیستند و پیوندی با واقعیت دارند اما این به آن معنی نیست که بازتاب‌دهنده‌ی امور واقع‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - نگرش صدرا و دکارت به علم حضوری نفس به ذات خویش
        مرضیه عبدلی مسینان زهرا حدادی
        معرفت النفس به عنوان نخستین معرفتی که برای انسان حاصل می شود مورد توجه فیلسوفان بوده و در صدد تبیین ماهیت آن برآمده اند. این معرفت در نظام فلسفی مبنا گرای صدرا و دکارت از اهمیت ویژه برخوردار است. علم حضوری،معیار و مقیاس مطمئنی، در تطبیق این دو مکتب، جهت نیل به معرفت یقی چکیده کامل
        معرفت النفس به عنوان نخستین معرفتی که برای انسان حاصل می شود مورد توجه فیلسوفان بوده و در صدد تبیین ماهیت آن برآمده اند. این معرفت در نظام فلسفی مبنا گرای صدرا و دکارت از اهمیت ویژه برخوردار است. علم حضوری،معیار و مقیاس مطمئنی، در تطبیق این دو مکتب، جهت نیل به معرفت یقین بخش است. در این پژوهش معرفت شناختی با روش عقلی، نگرش دکارت و ملاصدرا به خودآگاهی درمباحث امکان شناخت حضوری به خود، براهین علم حضوری نفس به خویش، نسبت شهود و علم حضوری با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش توصیفی ،تحلیلی و نقدی پردازش شده و وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردیده است. با تتبع در آثار ایشان آشکار گردید که هر دو اندیشمند با نفی شناخت استنتاجی از نفس، شهود را طریق وصول معرفت نفس به ذات خود می دانند.براساس مبانی فلسفی صدرا علم نفس به ذات خود، تنها بوسیله علم حضوری امکان پذیر است؛ اما بر اساس مبانی و روش ریاضی حاکم برفلسفه دکارت، و عدم وقوف ایشان به تقسیم علم به حضوری و حصولی و نیز محرز نبودن باور ایشان به اصولی که لازمه علم حضوری است مانند اصالت وجود، حمل شهود بر علم حضوری در این مکتب غریب می نماید.لذا معرفت نفس به ذات خود، در این دو نظام فلسفی علی رغم وجوه اشتراک، واجد وجوه افتراق عدیده ای است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - دیدگاه علامه طباطبائی و نائینی درباره‌ی نسبت مطابقت (تأملاتی پیرامون تئوری مطابقت در فلسفه اسلامی)
        روح الله دارائی اکرم خلیلی نوش آبادی
        معرفت‌شناسان، برای صدق معیارهای متعددی تعریف کرده‌اند؛ یکی از این معیارها نظریه‌ی مطابقت است که مقبولیت گسترده‌ای داشته، اما تفسیر و تبیین مولفه‌های آن، محل نزاع صاحب نظران است. این مطالعه اختصاص به دیدگاه نائینی و طباطبائی پیرامون نسبتِ مطابقت دارد؛ دیدگاهی که کمتر مور چکیده کامل
        معرفت‌شناسان، برای صدق معیارهای متعددی تعریف کرده‌اند؛ یکی از این معیارها نظریه‌ی مطابقت است که مقبولیت گسترده‌ای داشته، اما تفسیر و تبیین مولفه‌های آن، محل نزاع صاحب نظران است. این مطالعه اختصاص به دیدگاه نائینی و طباطبائی پیرامون نسبتِ مطابقت دارد؛ دیدگاهی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا به صورت تطبیقی بدان پرداخته نشده‌است. با توجه به آنکه موصوف صدق، امری مرکب است، این پرسش مطرح می‌شود که آیا مطابقتِ مطابِق با مطابَق، به نحو کلِ مجموعی است، یا به نحو کلِ افرادی؟ با واکاوی در آثار نائینی و طباطبائی به این مهم دست می‌یابیم که مبانی فکریشان، متضمن دو تفسیر متضاد از نسبتِ مطابقت است؛ نائینی، مطابقت تصدیقات را به نحوِ کلِ مجموعی می‌داند در حالی که مبانی فکری طباطبائی، گاهی مؤید مطابقت به نحوِ کلِ مجموعی و در مواردی به نحوِ کلِ افرادی است. این جستار ضمن مقایسه و نقد و بررسی دیدگاه‌ها و ادله این دو اندیشمند، شواهدی بر خلاف آراء طباطبائی و لوازم معرفت شناختی آن ارائه کرده و در صدد ترجیح دادن رأیِ نائینی است، اما آن را عاری از اشکال نمی‌داند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - تبیین عقلانیت دینی ونقد عقلانیت سکولاری با تأکید بر اندیشه صدراالمتآلهین
        حسن یعقوبی داود خوش باور
        تبیین عقلانیت دینی با تأکید بر اندیشه صدراالمتآلهین ونقد عقلانیت سکولاری چکیدهبحث عقلانیت، یکی از پیچیده‌ترین و مهم‌ترین مباحث معرفت‌شناسی است. با توجه به بررسی تحلیلی- منطقی در حوزه دین وسکولاریسم وایضاح تفاوت ورابطه عقلانیت دراین دو حوزه که هدف این مقاله می باشد وبراس چکیده کامل
        تبیین عقلانیت دینی با تأکید بر اندیشه صدراالمتآلهین ونقد عقلانیت سکولاری چکیدهبحث عقلانیت، یکی از پیچیده‌ترین و مهم‌ترین مباحث معرفت‌شناسی است. با توجه به بررسی تحلیلی- منطقی در حوزه دین وسکولاریسم وایضاح تفاوت ورابطه عقلانیت دراین دو حوزه که هدف این مقاله می باشد وبراساس مطالب بررسی شده به این نتیجه خواهیم رسید عقلانیت در سکولاریسم یک عقلانیت ابزاری است که با فطرت ، معنویت وعقلانیت عملی وارزشی در تضاد است که در زندگی روزمره بازتاب دیدگاهی صرفاً عمل‌گرایانه و خودسرانه دارد وسکولاریسم با عقلانیت ابزاری و نفوذ در همة عرصه‌های زندگی اجتماعی بشر غربی، جهان اجتماعی او را شکل داده و سیاست‌گذاری کرده است. اما در اندیشة دینی، عقلانیت همراه فطرت سالم ،ملازم معنویت ،کنترل کننده، تعدیل کننده واصلاح کننده قدرت وسیاست است؛و با تأکید بر اصول و قواعد علمی دینی برای خردورزی به برخی اصول نظیر عقل، ایمان، قدسی بودن، حکمت، حریت، تهذیب واخلاق برگرفته از شریعت ؛نیازمند است. کلید واژه ها: عقلانیت دینی،سکولاریسم،انسان محوری،قدسی بودن،اخلاق،حکمت،حریت،فطرت،معنویت،خرد ورزی،خدامحوری،صدراالمتآلهین پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - بررسی تطبیقی میزان سازواری و کنش‌های انگار‌ه‌های نظریه «اصالت واقع انتقادی» ایان باربور با تفسیر علمی روشمند با محوریت دیدگاه آیت الله جوادی آملی
        سید عبدالله اصفهانی
        تفسیر علمی که در عصر پست‌مدرنیسم دوران پختگی و کمال خود را تجربه می‌کند، افزون بر روش‌شناسی خاص و معیارهای معتبر، به تناسب توسعه دانش‌های بشری، به ویژه در حوزه فلسفه علم، نیازمند تبیین کنش‌های تاثیرگذارترین دیدگاه‌های نوین فلسفه علم بر حوزه مبانی و قواعد این شیوه تفسیری چکیده کامل
        تفسیر علمی که در عصر پست‌مدرنیسم دوران پختگی و کمال خود را تجربه می‌کند، افزون بر روش‌شناسی خاص و معیارهای معتبر، به تناسب توسعه دانش‌های بشری، به ویژه در حوزه فلسفه علم، نیازمند تبیین کنش‌های تاثیرگذارترین دیدگاه‌های نوین فلسفه علم بر حوزه مبانی و قواعد این شیوه تفسیری است. دستاورد مقاله حاضر که به روش توصیفی، تحلیلی، انتقادی و تطبیقی نگارش یافته، پس از بررسی نقادانه نظریه رئالیسم انتقادی ایان باربور با محوریت مناظر آیت‌الله جوادی آملی، تبیین چیستی کنش‌ها و میزان سازواری نظریه وی با مبانی و قواعد تفسیر علمی به شرح ذیل است:هم‌عرض دانستن خداوند با سایر پدیده‌های هستی، محدودسازی اصل علیّت در حدّ پدیده‌های طبیعیت؛ تقدّم معرفت تجربی بر معرفت دینی؛ یکسان‌پنداری روش‌شناسی علم با دین؛ این‌که هیچ نظریه نهایی را نمی‌توان حقیقت غایی دانست و حقیقت نهایی هیچ چیز قابل درک نیست؛ شکاکیت و سفسطه به عنوان نتیجه منطقی نسبیت فهم؛ دیدگاه‌هایی از ایان باربور است که در ناسازگاری با فلسفه دین و مبانی تفسیر علمی قرآن است؛ لیکن تلاش وی در تنش‌زدایی بین علم و دین که زمینه مساعد وحدت علم و دین را در غرب تمهید نموده، با مصالح دین و آموزه‌های قرآنی سازگار بوده، پذیرش واقعیات خارجی و جهان‌بینی علمی به عنوان واقعیتی مسلّم، معتبر و اطمینان‌بخش، مورد پذیرش فلسفه دین و سازگار با دیدگاه مفسران علمی قرآن مبنی بر جواز استناد قضایای طمأنینه‌بخش تجربی به قرآن در قالب استناد احتمالی است. پرونده مقاله