• فهرست مقالات critical theory

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - گذشته، حال و آینده مارکتینگ‌ورزی : نقد یک طرح طبقه بندی
        پژمان جعفری
        مارکتینگ را همچون بسیاری از رشته های علمی موجود در پهنه علوم اجتماعی می توان به دو ساحت نظری و عملی تفکیک نمود . گرچه از عمر حوزه نظری آن بیش از یک صد سال نمی گذرد اما در حوزه عمل ، تاریخی به درازا ی روابط تجاری برای آن متصوراست . این مقاله می کوشد تا با معرفی برخی کوشش چکیده کامل
        مارکتینگ را همچون بسیاری از رشته های علمی موجود در پهنه علوم اجتماعی می توان به دو ساحت نظری و عملی تفکیک نمود . گرچه از عمر حوزه نظری آن بیش از یک صد سال نمی گذرد اما در حوزه عمل ، تاریخی به درازا ی روابط تجاری برای آن متصوراست . این مقاله می کوشد تا با معرفی برخی کوشش های نظری صورت گرفته در حوزه عمل مارکتینگ، مجالی برای تفکر دقیق تر در این زمینه فراهم آورد . گرچه با کاوشهای برخی از اندیشمندان در این پهنه ، پارامترهایی برای شناسایی و تفکیک تنوع و تکثر مارکتینگ ورزی معاصر پدیده آمده است، اما محور محرک شناسایی این تکثرات در مقاله حاضر، تلاش های مجدانه کوولیو و برودی (1998) است . رویکرد واقع گرایانه مستتر در تفکر نظامند پدید آورندگان این طبقه بندی نظری ، امکان ورود انواع عمل مارکیتنگ و پوشش نسبی تنوع آن را امکان پذیرساخته است. طرح طبقه بندی کوولیو و برودی روی دو پایه مارکتینگ معاملاتی و مارکتینگ مراوداتی بنا شده است که بر اساس تفکیک و تمایزاتی به پنج نوع مارکتینگ ورزی منتهی می شود . مقاله حاضر ضمن معرفی چارچوب نظری و پژوهشهای صورت گرفته در حوزه این چارچوب می کوشد تا با رویکردی انتقادی ، نوعی زمینه سازی فکری در راستای توسعه و بهبود طرح فراهم آورد . در این راستا به نظر می رسد اگر بنا باشد طرح طبقه بندی به شکلی جهان شمول مورد کاربرد قرار گیرد می بایست نوعی بازنگری در جانب مارکتینگ معاملاتی به منظور تفکیک و به رسمیت شناختن گونه های بیشتری از مارکتینگ ورزی به خصوص برای کشور های درحال توسعه صورت پذیرد.در ضمن امکان ظهور و کاربندی تکثرگرایانه و همزمان چند نوع عمل مارکتینگ نیز مجازشمرده شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - رویکردی انتقادی به پدیده تروریسم: نظریه سنتی و انتقادی
        کیهان برزگر رحمت حاجی مینه
        مطالعات تروریسم، همانند هر رشته دانشگاهی تا اندازه زیا دی توسط مجموعه معین و سازگاری از فرضیه ها، روایت ها و طبقهبندی های مشترک درباره موضوع آن و همچنین رویه های تولید دانش در این خصوص شکل گرفته است. دراین راستا، کارکرد اینروایت ها، فرضیه ها و رویه های تولید دانش، تعریف چکیده کامل
        مطالعات تروریسم، همانند هر رشته دانشگاهی تا اندازه زیا دی توسط مجموعه معین و سازگاری از فرضیه ها، روایت ها و طبقهبندی های مشترک درباره موضوع آن و همچنین رویه های تولید دانش در این خصوص شکل گرفته است. دراین راستا، کارکرد اینروایت ها، فرضیه ها و رویه های تولید دانش، تعریف مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و هنجاری- اخلاقی استکه در نوشته های اولیه بسیاری از دانشمندان برجسته حوزه تروریسم دیده می شوند. بر این اساس، امروزه دانش بیشتری در مورد ابعادمتفاوت تروریسم وجود دارد که لازم است به لحاظ تحلیلی و ابعاد میان رشته ای آن بیشتر مطالعه شود. در این بین می توان به شکلگرفتن مطالعات تروریسم انتقادی اشاره کرد که با اتخاذ یک رویکرد انتقادی سعی در توضیح پدیده تروریسم دارد. لذا سوال اصلیاین مقاله آنست که آیا رویکرد انتقادی برگرفته از مکتب فرانکفورت که در حوزه مطالعات اجتماعی به پیشرفت های زیادی منجرشده است، می تواند چارچوب جامعی را برای تبیین پدیده تروریسم و مطالعات آن فراهم کند که فراتر از محدودیت های رویکردسنتی قرار گیرد. برای این منظور، این مقاله با اتخاذ رویکرد انتقادی به پدیده تروریسم در دو مرحله تعمیق بخشیدن و گسترش دامنهمطالعات تروریسم، نشان می دهد که چنین رویکرد انتقادی نه تنها رویکرد سنتی حاکم بر مطالعات تروریسم را نقد می کند بلکهکمبودهای موجود در داخل رویکرد سنتی از جمله؛ عدم خود انعکاسی، عدم بافت نگری، غیرتاریخی بودن، تعصب دولت- محور،سانسور رسانه ای، انجام نگرفتن کارهای میدانی و غیره را بیان می کند و چارچوب جامع تری را برای مطالعه تروریسم فراهم می کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - فهم دولت ملت در نظری ههای روابط بی نالملل
        سید عبدالعلی قوام افشین زرگر
        این مقاله در پی آن است که ب هبررسی فه مهای مختلف از دولت ملت در نظری ههای روابط بی نالملل بپردازد. با توجهب همطالعه نظری ههای مختلف روابط بی نالملل و شناخت قوت و ضع فهای هرکدام در ارایه فهمی مناسب از دولت ملت،این مقاله تلاش میک‌ند با وارد کردن دوباره مضمون مهم نظم و تقس چکیده کامل
        این مقاله در پی آن است که ب هبررسی فه مهای مختلف از دولت ملت در نظری ههای روابط بی نالملل بپردازد. با توجهب همطالعه نظری ههای مختلف روابط بی نالملل و شناخت قوت و ضع فهای هرکدام در ارایه فهمی مناسب از دولت ملت،این مقاله تلاش میک‌ند با وارد کردن دوباره مضمون مهم نظم و تقسیم آن ب هنظم در دولت و نظم بین دولت، ب هفهممناس بتری از چگونگی ساخته شدن و تحول دولت در روابط بی نالملل دست یابد. برای دستیابی ب هچنین فهمی، این مقالهبر ضرورت نزدیک ساختن نظریه سیاسی ب هنظریه روابط بی نالملل تأکید و سعی میک‌ند حداقل الگویی اولیه برای جستارفکری پردامن هتر برای فهم دقی قتر چرایی، چیستی و چگونگی )ظهور، تحول و تکامل و عملکرد( دولت ملت ارایه کند.این تلاش فکری ثابت میک‌ند که بحث دولت ملت از زوایای مختلف ب هویژه بحث چگونگی ظهور، تحول و تکامل آن)دولت مل تسازی( را نم یتوان در مطالعات روابط بی نالملل مورد غفلت قرار داد، زیرا چنین غفلتی موجب فهم ناتمام وناقص روابط بی نالملل و خصوصاً مهمترین و محور یترین بازیگر آن م یشود.در واقع انگیزه اصلی برای چنین تلاشی، مشاهده ضعف مطالعاتی و نیز فکری شدیدی است که در مورد بحث دولت وملت در روابط بی نالملل وجود دارد. اگرچه نظری ههای روابط بی نالملل در کل دولت ملت را ب هعنوان بازیگر اصلی و محوریدر کانون توجه خود قرار داد هاند، ولی در کل تصویر بسیار ساده، ابتدایی و ناقصی از دولت ملت ارایه م یشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - جامعه شناسی غزل حافظ با تکیه بر شیوه تحلیل گفتمان انتقادی
        فرهاد طهماسبی
        در فایل اصل مقاله موجود است
        در فایل اصل مقاله موجود است پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تأثیر نظریة انتقادی بر نظریه‌پردازی در حوزة مطالعات برنامه‌درسی
        سیروس منصوری محمدحسن کریمی مجید کوثری میمنت عابدینی بلترک
        هدف پژوهش حاضر، تبیین نظریه‌های منبعث از نظریه انتقادی در حوزه مطالعات برنامه‌درسی و کاربردهای آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و برای دستیابی به داده‌های معتبر از روش"بررسی مستندات"بهره گرفته شده است. نتایج نشان می‌دهد که نظریه‌های کلیدی منبعث از نظ چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر، تبیین نظریه‌های منبعث از نظریه انتقادی در حوزه مطالعات برنامه‌درسی و کاربردهای آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و برای دستیابی به داده‌های معتبر از روش"بررسی مستندات"بهره گرفته شده است. نتایج نشان می‌دهد که نظریه‌های کلیدی منبعث از نظریه انتقادی شامل، نظریه بازتولید، نظریه مقاومت و برنامه‌درسی پنهان می‌باشند. نظریة بازتولید به دنبال ارائه این ایده است که نظام تربیتی در پوشش برنامه‌درسی با فراهم کردن شرایطی خاص به بازتولید فرهنگ موجود پرداخته و در خدمت ایدئولوژی حاکم است. برنامه درسی پنهان به این امر اشاره دارد که در لوای برنامه‌درسی مدرسه، نظام حاکم به‌صورت پنهان اما آگاهانه دانش‌آموزان را در جهت مورد نظر سوق می‌دهد. نظریه مقاومت به این امر اشاره دارد که دانش‌آموزان طبقه پایین لزوماً در برابر برنامه‌درسی مدرسه که به بازتولید وضع موجود مبادرت می‌کند، منفعل نبوده بلکه در برابر آن مقاومت می‌کنند؛ بنابراین اصلی‌ترین نقشی که نظریه انتقادی در حوزه مطالعات برنامه درسی گذاشته، جهت‌گیری برنامه‌درسی از پارادایم سنت‌گرایی به بازمفهوم‌گرایی است. در این فضا نظریه‌پردازان با در دست گرفتن عَلَم سیاسی و مطرح کردن دیدگاه‌های نئومارکسیستی در برنامه‌درسی این رشته را از فضای تکنیکی برنامه‌ریزی درسی به مطالعات برنامه‌درسی و حوزه‌ای کاملاً متأثر از فرهنگ و سیاست قلمداد نمودند و معلمان را به‌عنوان کارگزاران برنامه‌درسی تحت عناوین کارگزاران و روشنفکران مردمی قلمداد کرده و آن‌ها را موظف نموده تا به‌عنوان کاری اخلاقی- سیاسی، نظام سیاسی را به چالش بکشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی سازواری مدعای نظریه‌های رقیب برنامه درسی برای تربیت شهروند دمکراتیک با تکیه بر روایتی شوآبی
        محمود مهر محمدی
        این بحث بر این فرض استوار است که تربیت شهروند دمکراتیک امری مطلوب و خواستنی از منظر دینی است. در توضیح این فرض آمده است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بر پایه الهیات سیاسی خود با تاکید بر این مفهوم ترکیبی، به عنوان یگانه نام معتبر برای نظام در شرف تأسیس بر پایه اسلام، چکیده کامل
        این بحث بر این فرض استوار است که تربیت شهروند دمکراتیک امری مطلوب و خواستنی از منظر دینی است. در توضیح این فرض آمده است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بر پایه الهیات سیاسی خود با تاکید بر این مفهوم ترکیبی، به عنوان یگانه نام معتبر برای نظام در شرف تأسیس بر پایه اسلام، در واقع مردم سالاری دینی یا به بیان دقیق‌تر دمکراسی اسلامی یا اسلام دمکراتیک را بنیان گذاشت. او بدین گونه اسلام استبدادی را به لحاظ مفهومی به رسمیت شناخته و خواهان جلوگیری از رواج آن قرائت از اسلام شده است. تربیت شهروند دمکراتیک همچنین ضروری عصر جدید دانسته شده است که از این منظر پدیده‌ای جهانی است. منظور از عصر جدید عصری است که با صفت عصر انقلاب اطلاعات و ارتباطات شناخته شده و در آن جریان آزاد اطلاعات بنیان نظام‌های اجتماعی دیکتاتوری و استبدادی را سست و لرزان ساخته است. از سوی دیگر در گستره نظریه‌های هنجاری برنامه درسی به مواردی برخورد می‌کنیم که در عین تضاد و تقابل با یکدیگر، جملگی با صراحت مدعی یک هدف هستند. رسالت نظام آموزشی بر پایه این نظریه‌ها تربیت افرادی است که بتوانند جامعه دمکراتیک را پایه گذاری نموده، آن را استمرار بخشند. نگارنده سه نظریه را شناسایی نموده است که واجد این ویژگی هستند. به دیگر سخن، هدف تربیت شهروند دمکراتیک به طور مشترک توسط این سه نظریه هنجاری برنامه درسی تعقیب و ترویج می‌شود. گوهر شهروندی دمکراتیک در این نوشتار برخورداری از شایستگی عمل فکورانه دانسته که مستقیماً از اندیشه‌های شواب و نظریه پرکتیکال او وام گرفته شده است. بدین ترتیب نظام‌های آموزشی مدعی دمکراسی، باید بتواند شهروندانی را ترببت نمایند که کنشگر فکور باشند. این قرائت پایه قضاوت پیرامون نظریه‌های سه گانه برنامه درسی و تحلیل ظرفیت‌های مندرج در هر یک از سه نظریه برنامه درسی شده است. قضاوت نهایی نگارنده آن است که نظزیه پیشرفت گرایی از گونه‌ای برنامه درسی حمایت می‌کند که با دستیابی به شایستگی عمل فکورانه هم‌خوانی دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تحلیلی بر نظریه‌‌ی انتقادی تعلیم و تربیت و دلالت‌های آن برای برنامه‌ی درسی
        رحمت اله خسروی سید مهدی سجادی
        بر اساس نظریه‌ی انتقادی، تعلیم و تربیت به عنوان امری جدا نشدنی از تحول اجتماعی و انسانی تلقی می‌شود. این نظریه‌، مدرسه، برنامه‌ی درسی و تعلیم و تعلم را همچون عوامل و فعالیت‌هایی می‌بیند که از امور آکادمیک محض فراتر رفته‌ و دارای استلزامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تربیت چکیده کامل
        بر اساس نظریه‌ی انتقادی، تعلیم و تربیت به عنوان امری جدا نشدنی از تحول اجتماعی و انسانی تلقی می‌شود. این نظریه‌، مدرسه، برنامه‌ی درسی و تعلیم و تعلم را همچون عوامل و فعالیت‌هایی می‌بیند که از امور آکادمیک محض فراتر رفته‌ و دارای استلزامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تربیتی است. در این راستا، مطالعه‌ی حاضر کوششی در جهت تحلیل نظریه‌ی انتقادی تعلیم و تربیت و دلالت‌های آن برای برنامه‌ی درسی است. در این پژوهش، از روش کیفی جستار نظرورزانه به عنوان روش پژوهش و ابزار بررسی مستندات به عنوان ابزار جمع‌آوری اطلاعات استفاده شده است. با توجه به هدف مطالعه، مباحثی مانند مبانی فلسفی نظریه‌ی انتقادی تعلیم و تربیت، فرآیند تعلیم وتربیت در این نظریه، دلالت‌های مربوط بدان در حوزه‌ی برنامه‌ی درسی و انتقادات وارد بر آن مورد بررسی قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - صلاحیت‌های حرفه‌ای معلم از منظر رویکرد انتقادی با تأکید بر آراء پائولو فریره
        احترام ابراهیم محمد حسین حیدری سید هاشم گلستانی
        هدف این مقاله واکاوی صلاحیتهای حرفهای معلمی از منظر رویکرد انتقادی با تأکید بر آراء پائولو فریره است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با بهره‌گیری از روش تحلیل فرارونده انجام گرفته است. حوزه پژوهش شامل اسناد، متون و منابع مرتبط با موضوع است که به روش نمونه‌گیری نظری از کلیه چکیده کامل
        هدف این مقاله واکاوی صلاحیتهای حرفهای معلمی از منظر رویکرد انتقادی با تأکید بر آراء پائولو فریره است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با بهره‌گیری از روش تحلیل فرارونده انجام گرفته است. حوزه پژوهش شامل اسناد، متون و منابع مرتبط با موضوع است که به روش نمونه‌گیری نظری از کلیه متون در دسترس به صورت کل شمار مورد مطالعه قرار گرفته است. یافتهها نشان می‌دهند فریره نقش‌های متفاوتی برای معلّمان رهایی بخش چون پرسش‌گری، آگاهی‌سازی، آزادی بخشی و دگرگونی آفرینی بر می‌شمارد. هم‌چنین صلاحیت‌های حرفه‌ای معلّمان با توجه به اندیشه‌های فریره در سه حیطه شناختی (شامل آگاهی از تاریخی بودن دانش، کاربرد دانش برای رهایی بخشی، تسلط بر دانش درباره فرایند یاددهی یادگیری، توانایی طراحی برنامه درسی بومی، درک هویت سیاسی دانش، توانایی ایجاد هشیارسازی) حیطه مهارتی (شامل، مهارت استفاده از روشهای تدریس، مهارت ایجاد توانایی نقادی در فراگیران، داشتن ارتباط متقابل با فراگیران) و حیطه نگرشی(شامل آموزنده مادام‌العمر، داشتن تواضع، بازیابی کرامت انسانی، تقویت امید در فراگیران برای رهایی، احترام به تفاوت‌های قومی، فرهنگی و مذهبی) است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - نسبت ازخودبیگانگی و آرمانشهر در مکتب فرانکفورت
        گارینه کشیشیان سیرکی حامد مهرعلی
        مکتب فرانکفورت با مشاهده‌ی وضع انسان در قرن بیستم میلادی، جامعه‌ی موجود را یکسره تهی از عقلانیت و اجزاء آن را مانع رهایی انسان ارزیابی می‌کند، فلذا مشخص می‌سازد که این ساخت بریده از حقیقت، بحرانی را پدید آورده که در مبادی غرب مدرن ریشه دارد. پرسش اساسی پژوهش توصیفی &nda چکیده کامل
        مکتب فرانکفورت با مشاهده‌ی وضع انسان در قرن بیستم میلادی، جامعه‌ی موجود را یکسره تهی از عقلانیت و اجزاء آن را مانع رهایی انسان ارزیابی می‌کند، فلذا مشخص می‌سازد که این ساخت بریده از حقیقت، بحرانی را پدید آورده که در مبادی غرب مدرن ریشه دارد. پرسش اساسی پژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر این است که مکتب فرانکفورت در جامعه‌ی مدرن چه بحرانی را شناسایی می‌کند و برای برون‌رفت از آن چه راه‌حلی را ارائه می‌دهد؟ فرضیه‌ی پژوهش توضیح می‌دهد که فرانکفورتی‌ها با مطالعه‌ی مدرنیته متوجه بحران ازخودبیگانگی شدند و گزاره‌هایی از جمله ماشینیسم، تکنولوژی، عقل ابزاری، صنعت فرهنگ، هنر مستحیل، رسانه، کاپیتالیسم، ساینتیسم، پوزیتیویسم، بوروکراسی و ایدئولوژی‌های به‌ظاهر متضاد را - به شکل تمثیلی و نه حصری- علل موجده‌ی بحران مزبور دانستند. مواردی که در دو دسته‌ی علل عالی و علل تالی (عللی که هم‌زمان مولود و مولِد ازخودبیگانگی هستند) نیز قابل طرح است. ﺭاﻩ ﺣﻞ ﻣﻮﺭﺩ نظر آن ها منتهی به ﺁﺭﻣﺎﻧ‌‌‌‌ﺸﻬﺭﻱ است منهای ویژگی‌های جامعه‌ی موجود و مقرون به شناخت دیالکتیکی، یعنی جامعه‌ای عقلانی و به غایت آزاد. ﺟﺎﻣﻌﻪ‌اﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، تکنولوژی در شأن اصلی خود یعنی ابزارگونگی قرار می‌گیرد تا از این رهگذر، انسان از وضعیت شیءگشتگی خارج و با فطرت اصیل خویش یگانه شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - زن و صنعت فرهنگ در ایران؛ توانمندسازی یا سلطه پذیری؟
        شکیبا سادات هاشمیان سعید گازرانی علی اصغر داودی
        تبعیض و نابرابری جنسیتی ناشی از سلطه بر زنان، پدیده‌ای رایج در عرصه جهانی است که آنان را با محدودیت‌ دسترسی یکسان به فرصت‌ها، امکانات، منابع قدرت و اثرگذاری در جوامع مختلف روبرو کرده است. یکی از راه‌حل‌های نهادهای بین‌‌المللی برای این معضل، خط‌‌مشی توانمندسازی زنان است. چکیده کامل
        تبعیض و نابرابری جنسیتی ناشی از سلطه بر زنان، پدیده‌ای رایج در عرصه جهانی است که آنان را با محدودیت‌ دسترسی یکسان به فرصت‌ها، امکانات، منابع قدرت و اثرگذاری در جوامع مختلف روبرو کرده است. یکی از راه‌حل‌های نهادهای بین‌‌المللی برای این معضل، خط‌‌مشی توانمندسازی زنان است. این خط‌‌مشی در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته و سیاستگذاری‌‌ها و برنامه‌‌ریزی‌‌هایی توسط مراجع ذیربط انجام شده است. با این‌حال، شواهد عینی نشان می‌‌دهد موقعیت زنان چندان مطلوب نیست. به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، در سال 2019 ایران در زمینه تبعیض جنسیتی در میان 153 کشور در رتبه 148 قرار داشته است. هدف پژوهش حاضر شناسایی دلایل پذیرش سلطه مردانه توسط زنان در ایران است. برای انجام پژوهش از داده‌‌های کمی و کیفی موجود و برای آزمون فرضیه، از روش تحلیل انتقادی استفاده ‌‌شده است. رهیافت نظری مقاله نیز مبتنی بر اصول و مفاهیم نظریه انتقادی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد بخشی از سلطه‌پذیری زنان در نتیجه تأثیر مضامین و عناصر آموزشی - فرهنگی شکل می‌گیرد؛ لذا تا زمانی که نظام آموزشی، رسانه‌‌ها و تریبون‌‌های علمی، فرهنگی و مذهبی که مخاطب عام دارند، به بازتولید، توجیه و ترویج نگرش‌‌ها، باورها و مناسبات مبتنی بر مشروعیت‌‌بخشی به نابرابری و تبعیض بپردازند، شاهد تغییری معنادار در وضعیت زنان جامعه نخواهیم بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی
        جمیل حسن پور منوچهر ده یادگاری
        شاید در هیچ دوره ای از تاریخ پرفراز و نشیب، مانند عصر پرتلاطم و پرحادثه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بحث اخلاق و سیاست و ضرورت پرداختن به اصول، ارزشها، هنجارها و فضایل اخلاقی و انسانی تا بدین حد مطرح نبوده است. علم و فناوری سلطه خود را بر تمام ابعاد زندگی بشر انداخته و چکیده کامل
        شاید در هیچ دوره ای از تاریخ پرفراز و نشیب، مانند عصر پرتلاطم و پرحادثه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بحث اخلاق و سیاست و ضرورت پرداختن به اصول، ارزشها، هنجارها و فضایل اخلاقی و انسانی تا بدین حد مطرح نبوده است. علم و فناوری سلطه خود را بر تمام ابعاد زندگی بشر انداخته و اصول بزرگ معنوی و اخلاقی ناخواسته تحت الشعاع تغییرات شگرف مادی قرار گرفته است. عصر فناوری و مدرنیته، عصر ارتباطات و اطلاعات مرزهای سیاسی را در هم شکسته و ملت ها و دولت های بزرگ و کوچک را به یکسان در معرض تهاجم تکنولوژی فرهنگی قرار داده و بحران مشروعیت سیاسی را در قرن بیست و یکم به ارمغان آورده است. نظریه انتقادی به مثابه گونه ای آسیب شناسی به نقد مدرنیته خالی از ارزش و اخلاق پرداخته است و با موضع راهنمای کنش انسانی، هدفش ایجاد خودسازی و بازسازی منافع راستین خویش است. آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، هابرماس، هانا آرنت و اریش فروم از جمله نظریه پردازان انتقادی قرن بیستم هستند که به نقد علوم انسانی اثبات گرا پرداخته اند. هدف پژوهشگر در این مقاله بررسی نقش مهم اخلاق و سیاست و رابطه آنها با یکدیگر از دیدگاه نظریه انتقادی و بازاندیشی اندیشگران نظریه انتقادی قرن بیستم درباره ارتباط مثبت و معنادار میان توسعه علوم با تحقق انسانیت و تعالی بشر است و سعی شده مدرنیته را که بر اثر دگرگونی علم شکل گرفته است، مورد ارزیابی قرار دهد و انتقادات وارده بر آن را بررسی کند. در این تحقیق از روش همبستگی برای رسیدن به نتایج حاصل از نظریه انتقادی استفاده شده است. بدین گونه که به دنبال این پرسش هستیم که رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی چیست؟ در یک نگاه کلی به این نتیجه می رسیم که تمامی اندیشمندان نظریه انتقادی بر تعامل و هماهنگی اخلاق و سیاست تاکید دارند و تمامی فجایع و بربریت، کشتار انسانها، سرکوب طبیعت را به دلیل جدا بودن اخلاق از سیاست می دانند. در آرای اندیشمندان نظریه انتقادی چنین به نظر می رسد که مدرنیته از یک سو باعث توسعه و امکان دستیابی به رفاه و امور زندگی بشر گشته و از سوی دیگر سرمنشا اکثر آفات و بدبختی ها را عقلانیت ابزاری دانسته که باعث نابودی اخلاق و محدود شدن آزادی فردی در سیاست گشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - Analysis of Ahmadinejad Government's Foreign Policy According to the Critical Theory of International Relations
        Mohammad Ali Tavana Tooraj Rahmani Hamed Eslami
        The goal of this article is the analysis of Ahmadinejad government's foreign policy according to the critical theory of international relations. Whether it seems foreign policy of Mahmood Ahmadinejad, government is different from his before and after governments. Perhap چکیده کامل
        The goal of this article is the analysis of Ahmadinejad government's foreign policy according to the critical theory of international relations. Whether it seems foreign policy of Mahmood Ahmadinejad, government is different from his before and after governments. Perhaps it could be provided more detailed and objective analysis from foreign policy of Islamic Republic of Iran during Ahmadinejad government, according to the critical theory of international relations. Accordingly, the main question of the article is: How can analyze foreign policy of Ahmadinejad, according to the critical theory of international relations. It is assumed the critical theory of international relations has the ability and feature for foreign policy of Ahmadinejad. It seems that foreign policy of Ahmadinejad government criticized unjust and hegemonic structure of international system. Therefore it can be said, in negative form (what should not be),foreign policy of Ahmadinejad government is so matched with critical theory of international relations. In contrast, the critical theory wants to rebuild international system based on modern rationality, but it seems the goal of Ahmadinejad government is rebuilding international system based on the interests of developing countries in general and Islamic countries especially Shia in particular. This article is cross-sectional, that is done for ''adaption of theory with case'' and '' test of theory with case''. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - A Critical Review on the Reproduction of Dominance and Gender Discrimination Relations in the Textbooks of Iran's Educational System
        ShakibaSadat Hashemian Saeed Gazerani AliAsghar Davoudi