• فهرست مقالات اینترلوکین

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ارزیابی خاصیت آنتی اکسیدانی نانو اوژنول در مدل حیوانی بیماری آرتریت روماتوئید
        نازنین جباری زهره افتخاری نسیم حیاتی رودباری کاظم پریور
        با توجه به افزایش آرتریت روماتوئید (RA) در کشورهای صنعتی، مطالعه مدل‌ حیوانی حاضر در نوزاد رت به منظور مقایسه اثر اوژنول و نانو اوژنول بر بیان مولکولی و شرایط هیستوپاتولوژیک انجام شد. رت های نوزاد به طور تصادفی به چهار گروه (10 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. در گروه شم (G1 چکیده کامل
        با توجه به افزایش آرتریت روماتوئید (RA) در کشورهای صنعتی، مطالعه مدل‌ حیوانی حاضر در نوزاد رت به منظور مقایسه اثر اوژنول و نانو اوژنول بر بیان مولکولی و شرایط هیستوپاتولوژیک انجام شد. رت های نوزاد به طور تصادفی به چهار گروه (10 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. در گروه شم (G1) روزانه 100 میکرولیتر نرمال سالین استفاده شد. در گروه مدل(G2) ، CFA و کلاژن گاوی نوعII (CII) دریافت کردند. رت های گروه III (G3) اوژنول و نانوذرات کیتوزان و گروه IV (G4) اوژنول (100 میکرولیتر در روز) دریافت کردند. پس از درمان، رت ها قربانی شدند و ماتریکس متالوپروتئاز-9 (MMP-9) ، فاکتور نکروز تومور- α (TNF-α)، اینترلوکین-10 (IL-10)، قطر و اندازه پنجه پا، و فاکتور روماتوئید (RF) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل هیستوپاتولوژی غضروف نیز مورد بررسی قرار گرفت. رت های مبتلا به آرتریت، هیپرپلازی شدید مفصل، سفتی، افزایش حجم پنجه و علائم بالینی را نشان دادند. کاهش قابل توجهی در بیان پروتئین TNF-α، RF و MMP-9 در G3 و G4 مشاهده شده است. با این حال، سطح بیان ژن IL-10 در G2 افزایش یافت. در G3، بهبود قابل توجهی در علائم آرتریت، نشانگرهای بیوشیمیایی و ناهنجاری های بافتی مفصل در مقایسه با G4 وجود داشت. اوژنول و نانو اوژنول علائم التهابی و تخریب غضروف ناشی از آرتریت روماتوئید را کاهش و بهبود بخشیدند که نشان می‌دهد اوژنول می‌تواند به عنوان یک ماده گیاهی موثر برای درمان سنتی روماتیسم مفصلی استفاده شده و پتانسیل درمانی برای بیماری های خود ایمنی داشته باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مطالعه اثر درمانی آرتمیسینین به همراه سلول های بنیادی آندومتر حاوی ژن TSP-1 بر آلزایمر در موش های مدل آلزایمر-دیابت القا شده با استرپتوزوتوسین
        پروین پورغلام پریچهره یغمایی مهدی نورالدینی زهرا حاج ابراهیمی
        آلزایمر شایع ترین بیماری تخریب کننده عصبی سالمندان است. استرس اکسیداتیو و التهاب نقش مهمی در بروز آلزایمر دارند. خطر ابتلا به آلزایمر در افراد دیابتی بالا می باشد و مقاومت به انسولین در مغز افراد آلزایمری اتفاق می افتد. تجمع پلاک های آمیلوئیدی منجر به رگزایی و افزایش نف چکیده کامل
        آلزایمر شایع ترین بیماری تخریب کننده عصبی سالمندان است. استرس اکسیداتیو و التهاب نقش مهمی در بروز آلزایمر دارند. خطر ابتلا به آلزایمر در افراد دیابتی بالا می باشد و مقاومت به انسولین در مغز افراد آلزایمری اتفاق می افتد. تجمع پلاک های آمیلوئیدی منجر به رگزایی و افزایش نفوذپذیری رگ ها می گردد. امروزه گیاهان داروئی به دلیل عوارض جانبی کمتر نسبت به داروهای شیمیایی موردتوجه قرار گرفته اند. در پژوهش حاضر اثر محافظتی فرآورده گیاهی آرتیمیسیا (آرتمیسینین) به همراه سلول های بنیادی اندومتریوم حاوی ژن آنتی آنژیوژنز (Thrombospondins-1 یا TSP-1) در بیماری آلزایمر القاء شده توسط استرپتوزوتوسین در مدل آزمایشگاهی رت نر دیابتی بررسی شد. 3 روز پس از القای آلزایمر و دیابت با استفاده از استرپتوزوتوسین، حیوانات سلول های بنیادی را ازطریق بینی دریافت کردند و سپس برای یک ماه آرتمیسینین را (50 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت کردند. وزن ابتدایی و انتهایی، میزان قند خون و اینترلوکین 6 سرم سنجیده شد و پلاک های آمیلوئیدی مغز با رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین بررسی شد. نتایج نشان داد که القای آلزایمر و دیابت منجر به کاهش معنی دار وزن بدن و افزایش قندخون، اینترلوکین 6 و پلاک های آمیلوئیدی مغز شد. تیمار با آرتمیسینین و سلول های بنیادی به طور مجزا و همزمان موجب بهبود این پارامترها گردید. نتایج نشان داد که می توان ازسلول های بنیادی آندومتر انسانی که حاوی ژن TSP-1 است به عنوان منبعی بالقوه از سلول های بنیادی در کنار آنتی اکسیدان طبیعی آرتیمیسینین جهت کاهش علائم بیماری آلزایمراستفاده نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مقایسه سطوح استراحتی اینترلوکین-6، فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و برخی مقادیر سیستم ایمنی افراد ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار
        رضا شفیعی سورک محمد مشهدی
        هدف مطالعه حاضر مقایسه سطوح استراحتی اینترلوکین-6، فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و برخی مقادیر سیستم ایمنی افراد ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار بود. انتخاب نمونه ها نیز به صورت هدفمند و در دسترس انجام شد، بر این اساس، تعداد 10 نفر غیرورزشکار و 10 نفر ورزشکار از رشته ه چکیده کامل
        هدف مطالعه حاضر مقایسه سطوح استراحتی اینترلوکین-6، فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و برخی مقادیر سیستم ایمنی افراد ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار بود. انتخاب نمونه ها نیز به صورت هدفمند و در دسترس انجام شد، بر این اساس، تعداد 10 نفر غیرورزشکار و 10 نفر ورزشکار از رشته های مختلف انتخاب شدند. جهت اندازه گیری سیستم ایمنی، تعداد گلبول های سفید (لنفوسیت ها، مونوسیت ها، نوتروفیل ها) و جهت اندازه گیری شاخص های التهابی، سطوح اینترلوکین-6 و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا در شرایط استراحت در سرم نمونه خونی سنجیده شد. برای اندازه گیری پارامترهای خونی از روش الایزا (ELISA) و کیت مخصوص استفاده شد. از آمار توصیفی برای تشریح و توصیف داده ها و از روش های آمار استنباطی برای بررسی یافته های پژوهش استفاده گردید. برای مقایسه متغیرهای پژوهش در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در هیچ کدام از فاکتورهای اینترلوکین–6 (859/0p=)، فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (539/0p=) و تعداد گلبول‌های سفید (942/0p=)، بین گروه ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد در افراد ضایعه نخاعی پرداختن به ورزش، تهدیدی برای سیستم ایمنی این گروه نیست؛ هرچند برای بررسی تاثیر ورزش بر سیستم ایمنی افراد ضایعه نخاعی نیاز به مطالعات بیشتری است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - اثر شش هفته تمرین هوازی و عصاره دارچین بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت چربی موش‌های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب
        امین ریگی طاهره باقرپور نعمت اله نعمتی
        زمینه و هدف: در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینتر چکیده کامل
        زمینه و هدف: در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت چربی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب با استفاده از موش‌های صحرایی نر دو ماهه‌ نژاد ویستار انجام شد.مواد و روش ها : تعداد 50 سر موش صحرایی نر دو ماهه پس از دو هفته نگهداری در شرایط کنترل شده به پنج گروه کنترل, رژیم پرچرب، عصاره دارچین و رژیم پرچرب، تمرین هوازی و رژیم پرچرب و تمرین هوازی و عصاره دارچین و رژیم پرچرب تقسیم شدند. عصاره دارچین به میزان 200 میلی گرم به ازائ هر کیلوگرم از وزن بدن و امولسیون غذای پرچرب مازاد بر آب و غذای معمولی جوندگان روزانه به مقدار 5/1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت شش هفته به صورت گاواژ داده شد. گروه تمرین برای پنج روز در هفته و به مدت شش هفته در برنامه‌ تمرین هوازی روی نوارگردان شرکت کردند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین گروه ها (بجز گروه کنترل) با هدف تعیین تفاوت های بین گروهی، با آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و بونفرونی مقایسه شدند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین هر گروه با گروه کنترل با هدف تعیین تفاوت های درون گروهی، با آزمون آماری تی تک نمونه در سطح معنی داری 05/0 ≥ p مقایسه شدند.نتایج : تفاوت متغیر وزن بدن و وزن بافت چربی در پس آزمون در بین تمامی گروه ها معنی دار بود. تفاوت میانگین های متغیر اینترلوکین یک بتا در بافت چربی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب پس از شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب معنی دار بود.نتیجه گیری : به نظر می رسد که اثرات رژیم غذایی پرچرب, ترکیب رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی، ترکیب رژیم غذایی پرچرب و دارچین و ترکیب رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی و دارچین بر متغیر اینترلوکین یک بتا در بافت چربی چشمگیر و معنی دار باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - سنجش غلظت های اینترلوکین های۳، ۵ و ۶ در مایع فولیکولی و ارزش تشخیصی آن‌ها در زنان نابارور با علت ناشناخته
        محمد قدسی ویدا حجتی ارمین عطارزاده بیتا سیفی
        زمینه و هدف: سایتوکاین های سیستم ایمنی در فرآیند های متعدد فیزیولوژیکی در سیستم تولید مثل فعالیت دارند. هم چنین بین سیستم ایمنی و تولید مثل یک رابطه دو طرفه وجود دارد. هدف این مطالعه مقطعی بررسی غلظت‌های اینترلوکین های۳ ،۵ و ۶ در مایع فولیکولی در افراد دارای ناباروری با چکیده کامل
        زمینه و هدف: سایتوکاین های سیستم ایمنی در فرآیند های متعدد فیزیولوژیکی در سیستم تولید مثل فعالیت دارند. هم چنین بین سیستم ایمنی و تولید مثل یک رابطه دو طرفه وجود دارد. هدف این مطالعه مقطعی بررسی غلظت‌های اینترلوکین های۳ ،۵ و ۶ در مایع فولیکولی در افراد دارای ناباروری با علت ناشناخته و مقایسه آن‌ها با افراد سالم در طول درمان با لقاح آزمایشگاهی و فاکتور های بالینی آن‌ها بود. روش کار: شروع تحریک تخمک‌گذاری با داروهای محرک تخمک‌گذاری تحت پروتکل آنتاگونیست و آگونیست در ۶۰ بیمار نابارور با علت ناشناخته و ۴۰ خانم سالم آغاز گردید. سپس مایع فولیکولی آن‌ها جدا شده و غلظت فولیکولی اینترلوکین های ۳، ۵ و ۶ با روش الایزا اندازه‌گیری شد و هم چنین ارزش تشخیصی این 3 اینترلوکین با استفاده از سطح زیر منحنی(Roc curve) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از فاکتورهای مورد مطالعه ضخامت آندومتر و سطح تستوسترون بین دو گروه معنی‌دار شدند(0001/0p< و 002/0p=). که میانگین ضخامت آندومتر پایین‌تر و میانگین سطح تستوسترون بیشتر از گروه کنترل بود. هم چنین بین دو گروه مورد مطالعه هیپرسوتیسم و هایپرآندروژنیسم ارتباط معنی‌داری مشاهده شد(046/0p= و046/0p=). غلظت‌های اینترلوکین-۳ ،۵ و 6 در گروه بیمار پایین‌تر از گروه سالم بود که تنها کاهش غلظت اینترلوکین-۵ در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه سالم معنی‌دار بود(0001/0p<). ارزش تشخیصی اینترلوکین-5 با سطح زیر منحنی(AUC) 71/0 متوسط بود. نتیجه گیری: اختلاف معنی‌دار در غلظت فولیکولی اینترلوکین-۵ بین زنان بارور و نابارور با علت ناشناخته نشان می‌دهد که این سیتوکین ممکن است در پاتوژنز ناباروری با علت ناشناخته دخیل باشد پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - تاثیر تمرینات مقاومتی بر منتخبی از شاخص های سیستم ایمنی دانشجویان دختر ورزشکار
        سپیده محمدخان بیگی حدیث بیات ماندانا غلامی حجت اله نیک بخت
        هدف:هدف از این پژوهش، بررسی تمرینات مقاومتی ایزوتونیک بر منتخبی از شاخص‌های سیستم ایمنی دانشجویان دختر ورزشکار بود. روش:20 دانشجوی دختر ورزشکار رشته تنیس روی میز سالم (سن: 2± 3/22سال؛ شاخص توده بدنی: 35/1± 41/22کیلوگرم بر متر مربع) به شکل تصادفی به دو گروه چکیده کامل
        هدف:هدف از این پژوهش، بررسی تمرینات مقاومتی ایزوتونیک بر منتخبی از شاخص‌های سیستم ایمنی دانشجویان دختر ورزشکار بود. روش:20 دانشجوی دختر ورزشکار رشته تنیس روی میز سالم (سن: 2± 3/22سال؛ شاخص توده بدنی: 35/1± 41/22کیلوگرم بر متر مربع) به شکل تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی (10=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. از همه آزمودنی‌ها سنجش آمادگی جسمانی به‌ عمل آمد و میزان 1RM آزمودنی ها قبل، میان دوره و در انتهای دوره تمرین محاسبه شد. 48 ساعت پیش از اولین جلسه فعالیت ورزشی انجام شد. سپس آزمودنی‌های گروه تجربی تمرینات مقاومتی را به صورت ایستگاهی، 3 روز در هفته و به مدت 8 هفته اجرا نمودند. برنامه تمرینی با درصد مشخصی از حداکثر تکرار بیشینه (80%،85%%،90%،95 %) به صورت فزاینده به انجام رسید. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، از آزمودنی‌ها نمونه خونی گرفته شد. مقادیر اینترلوکین 6 با روش الآیزا و آزمایش شمارش سلول‌های خونی(گلبول های سفید،لنفوسیت ها،مونوسیت ها،گرانولوسیت ها) انجام شد. به منظور تعیین طبیعی بودن توزیع داده‌ها، از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف استفاده شد (P>0.05). سپس از آزمون tمستقل و t زوجی به ترتیب برای بررسی تغییرات احتمالی بیرون و درون گروهی، در قبل و بعد از دوره تمرین استفاده شد (P<0.05).یافته ها: کاهش معنی‌داری (0.006=P) در سطوح استراحتی اینترلوکین 6 دیده شد. هم چنین کاهش معنی‌داری(0.041=P) در تعداد گلبول‌های سفید خون پس از هشت هفته تمرین مقاومتی ایزوتونیک مشاهده شد.نتیجه گیری: تمرینات ورزشی مقاومتی ایزوتونیک می‌تواند عاملی مهم در کاهش التهاب سیستماتیک و اینترلوکین 6 باشد که از سازگاری‌های مفید حاصل از این گونه تمرینات می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تاثیر چهار هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا و حجم‌های متفاوت بر IL-6،TNF-α و hs-CRP دختران جوان دارای اضافه وزن و چاق
        رسول دخت عبدیان عزیزه احمدی
        هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر چهار هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا و با حجم‌های متفاوت بر IL-6،TNF-α و hs-CRP دختران جوان دارای اضافه‌وزن و چاق است.روش:تعداد 24 دختر دارای اضافه‌وزن و چاق (kg/m225BMI>) داوطلبانه انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در سه گروه HIIT1 ( چکیده کامل
        هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر چهار هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا و با حجم‌های متفاوت بر IL-6،TNF-α و hs-CRP دختران جوان دارای اضافه‌وزن و چاق است.روش:تعداد 24 دختر دارای اضافه‌وزن و چاق (kg/m225BMI>) داوطلبانه انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در سه گروه HIIT1 (8=n)، گروه HIIT2 (8=n) و گروه کنترل (8=n) قرار گرفتند. آزمودنی‌های گروه HIIT1 در هر جلسه چهار ست 30 ثانیه‌ای دویدن با شدت 19 الی 20 میزان درک‌فشار‌بور‌گ (RPE)، دو دقیقه استراحت بین ست‌ها و گروه HIIT2 چهار ست دویدن 60 ثانیه‌ای با همان شدت و چهار دقیقه استراحت بین ست‌ها را انجام ‌دادند. تمرین سه جلسه در هفته و به مدت چهار هفته اجرا شد. نمونه‌های خونی جهت اندازه‌گیری مقادیر سرمی IL-6،TNF-α و hs-CRP 48 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از تمرین ارزیابی شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) مخلوط بین‌گروهی و درون‌گروهی در سطح معنی‌داری (P<0.05) استفاده شد.یافته ها: میانگین hs-CRP تنها در گروه HIIT2 افزایش معنی‌داری داشت(P<0.05) . بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (0.377=p). میانگین IL-6 تنها در گروه HIIT2 کاهش معنی‌داری داشت(P<0.05) . در تغییرات بین گروهی، تنها بین گروه HIIT2 و گروه کنترل تفاوت معنی‌داری مشاهده شد (0.031=p). میانگین TNF-α تنها در گروه HIIT2 کاهش معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). در پس‌آزمون تنها بین گروه HIIT2 و گروه‌کنترل تفاوت معنی‌داری مشاهده شد (0.042=p).نتیجه گیری: به نظر می‌رسد تمرینات HIIT میان‌مدت در مقایسه با کوتاه‌مدت باعث کاهش شاخص‌های التهابی IL-6، TNF-α می‌شود و احتمالا ‌در کاهش میزان ابتلای این افراد به بیماری‌های قلبی و متابولیک نقش داشته باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - مقایسه ی اثر دو شیوه ریکاوری فعال و غیر فعال پس از یک فعالیت HIIT بر پاسخ CRP، IL6 و کورتیزول
        مریم ناصرالاسلامی ندا موسوی نیری ناهید ابوطالب جعفر گودرزی
        چکیده: هدف پژوهش: استرس و پاسخ های ایمنی ناشی از افزایش شدت و مدت زمان فعالیت های ورزشی فرد را مستعد بیماری های عروقی می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه دو شیوه ی ریکاوری فعال و غیر فعال پس از یک جلسه فعالیت دورهای با شدت زیاد بر پاسخ پروتئین واکنشی C (CRP)، کورتیزو چکیده کامل
        چکیده: هدف پژوهش: استرس و پاسخ های ایمنی ناشی از افزایش شدت و مدت زمان فعالیت های ورزشی فرد را مستعد بیماری های عروقی می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه دو شیوه ی ریکاوری فعال و غیر فعال پس از یک جلسه فعالیت دورهای با شدت زیاد بر پاسخ پروتئین واکنشی C (CRP)، کورتیزول و اینترلوکین6 (IL6) می باشد. روش پژوهش: نمونه آماری پژوهش شامل 20 نفر فوتبالیست با میانگین سنی 0/5 ± 9/18سال، وزن 7/1 ± 1/70 کیلوگرم، قد 2/2 ± 176 سانتی‌متر، شاخص توده بدنی 1 ± 4/22 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 5/2 ± 3/51 میلی‌لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن که به‌صورت تصادفی از میان بازیکنان تیم فوتبال استقلال نوین در جنوب شهرتهران انتخاب شدند. آزمودنیها در دو گروه با دو آزمون، ریکاوری فعال و ریکاوری غیر فعال شرکت داده شدند. در هر دو گروه قبل از فعالیت و بلافاصله پس از ریکاوری، نمونه خونی گرفته شد. سپس میزان فاکتورهای کورتیزول، اینترلوکین6 و CRP با استفاده از تکنیک الایزا مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بین ریکاوری فعال و غیر فعال پس از فعالیت HIIT بر پاسخ CRP و IL6 تفاوت معناداری وجود نداشت.در حالی که بین ریکاوری فعال و غیر فعال پس از فعالیت HIIT بر پاسخ به کورتیزول اختلاف معناداری وجود داشت(05/0 ( P≤. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، بازیافت فعال پس از فعالیت HIIT میتواند بر پاسخ کورتیزول تاثیر گذار باشد.از این رو ریکاوری فعال نسبت به ریکاوری غیرفعال موثرتر خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل ویتامین D بر اینترلوکین- 6 و اینترلوکین- 15 زنان دارای اضافه وزن
        شادی افشار بهرام عابدی
        مقدمه و هدف: ویتامین D نقش مهمی در درمان و پیشگیری از سندروم متابولیک دارد که ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل ویتامین D بر اینترلوکین- 6 و اینترلوکین- 15 زنان دارای اضافه وزن انجام گرفت. مواد چکیده کامل
        مقدمه و هدف: ویتامین D نقش مهمی در درمان و پیشگیری از سندروم متابولیک دارد که ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل ویتامین D بر اینترلوکین- 6 و اینترلوکین- 15 زنان دارای اضافه وزن انجام گرفت. مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گرفت، 60 زن دارای اضافه وزن با دامنه سنی 20 تا 35 سال به صورت در دسترس انتخاب و در 4 گروه 15 نفری تمرینات مقاومتی، ویتامین D، تمرین مقاومتی همراه با ویتامین D و دارونما قرار گرفتند. نمونه های خونی آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون (پس از ۸ هفته تمرین) جمع آوری شد. پروتکل تمرینی شامل ٨ هفته اجرای تمرینات مقاومتی بود که سه جلسه در هفته برگزار شد. آزمودنی ها در دو گروه مصرف ویتامین روزانه میزان ٣٠٠٠ واحد ویتامین D را به صورت کپسول مصرف نمودند (شب و قبل از خوابیدن). همچنین آزمودنی های گروه دارونما نیز از دارونمای لاکتوز دریافت کردند. داده های به دست آمده توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد (p <0.05). یافته ها: تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی همراه با مصرف ویتامین D باعث کاهش معنی دار اینترلوکین-6 و افزایش معنی دار اینترلوکین-15 زنان دارای اضافه وزن گردید (05/0>P). دیگر نتایج حاکی از اثر بیشتر تمرین مقاومتی همراه با مصرف ویتامین D در مقایسه با تمرین مقاومتی به تنهایی در کاهش اینترلوکین-6 و افزایش اینترلوکین-15 بود (p <0.05). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که زنان دارای اضافه وزن و چاق با استفاده از مصرف ویتامین D همراه با تمرین مقاومتی احتمالا می توانند از بروز فشارهای التهابی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی و پیامدهای بعدی آن جلوگیری کنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - اثر آستاگزانتین طبیعی در پیشگیری و درمان انسفالومیلیت تجربی خودایمن (EAE)
        پریسا کریشچی خیابانی سایه بیداران
        فافیا رودوزیما حاوی کاروتنوئید آستاگزانتین می باشد که خاصیت آنتی اکسیدانتی و ضدالتهابی قوی دارد. در مطالعه پیش‌رو اثر آستاگزانتین فافیا رودوزیما در موش مدل بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS)مورد بررسی قرار گرفت. مدل بیماری MS یا آنسفالومیلیت تجربی خود ایمن ((EAE با استفاده ا چکیده کامل
        فافیا رودوزیما حاوی کاروتنوئید آستاگزانتین می باشد که خاصیت آنتی اکسیدانتی و ضدالتهابی قوی دارد. در مطالعه پیش‌رو اثر آستاگزانتین فافیا رودوزیما در موش مدل بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS)مورد بررسی قرار گرفت. مدل بیماری MS یا آنسفالومیلیت تجربی خود ایمن ((EAE با استفاده از پپتید MOG35-55 در موش‌های ماده C57BL/6 ایجاد گردید. برای این مطالعه چهار گروه در نظر گرفته شدموشهای گروه کنترل طبیعی، گروه بیمار، گروه پیشگیری دریافت کننده آستاگزانتین یک هفته قبل از القا بیماری و گروه‌های درمانی که آستاگزانتین را پس از ایمونیزاسیون و ظهور اولین نشانه بیماری دریافت کرده بودند. هر گروه شامل 7 سر موش بود. مصرف آستاگزانتین تا 35 روز پس از ایمونیزاسیون ادامه یافت و هر روز به مقدار mg/kg400 آستاگزانتین فافیا رودوزیما مصرف می‌شد به این صورت که پلت مصرفی روزانه به این مقدار آستاگزانتین مخلوط می‌شد.علائم بالینی و میانگین وزن بدن روزانه بررسی می‌شد. همچنین میزان تکثیر لنفوسیت‌ها به وسیله آزمون MTT، میزان تولید سایتوکاین‌التهابی IL23 و ضد التهابی IL4 به وسیله ELISA سنجیده شد.مشاهدات نشان داد میانگین شدت بیماری در تمامی گروه‌های تجربی نسبت به گروه بیمار EAE کاهش معنی‌داری یافته است همچنین میانگین وزن بدن در گروه‌های پیشگیری و درمان آفزایش معنی‌داری نسبت به گروه بیمار EAE نشان می‌دهند(001/0 (P<. تجویز آستاگزانتین منجر به کاهش معنی‌دار سطح سایتوکاین التهابی‌IL23 و افزایش معنی دار سطح سایتوکاین ضدالتهابی IL4 در هر دو گروه تجربی گردید . نتایج آزمون MTT نیز نشان دهنده کاهش مقادیر شاخص تحریک (میزان تکثیر سلولهای ایمنی) در هر دو گروه پیشگیری و درمانی می باشد(001/0 (P<. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - بررسی اثر فسفو مایسین، ساکارومایسس بولاردی و ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد، فعالیت آنتی اکسیدانی و بیان ژن اینترلوکین-6 در گوساله‌های شیرخوار هلشتاین
        صابر صابونی محمد چمنی علی اصغر صادقی مهدی امین افشار ناصر امام جمعه کاشان
        تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر آنتی بیوتیک فسفو مایسین و همچنین پروبیوتیک مخمری ساکارومایسس بولاردی و ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد، فعالیت آنتی اکسیدانی و بیان ژن اینترلوکین-6 در گوساله‌های شیرخوار هلشتاین انجام شد. جهت انجام آزمایش 20 راس گوساله تازه متولد شده هلشتاین پس چکیده کامل
        تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر آنتی بیوتیک فسفو مایسین و همچنین پروبیوتیک مخمری ساکارومایسس بولاردی و ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد، فعالیت آنتی اکسیدانی و بیان ژن اینترلوکین-6 در گوساله‌های شیرخوار هلشتاین انجام شد. جهت انجام آزمایش 20 راس گوساله تازه متولد شده هلشتاین پس از تغذیه با آغوز در قالب یک طرح کاملا تصادفی از سن 3 روزگی در 5 تیمار و 4 تکرار (هر تکرار شامل 1 راس گوساله) به مدت 60 روز توزیع شدند. جیره تیمارهای آزمایشی شامل 1: شاهد (بدون مصرف آنتی بیوتیک و پروبیوتیک)، 2: فسفومایسین (165/0 گرم/کیلوگرم وزن بدن)، 3: ساکارومایسس بولاردی محلول در شیر (1 گرم/کیلوگرم وزن بدن)، 4: ساکارومایسس سرویزیه محلول در شیر (1 گرم/کیلوگرم وزن بدن) و 5: مخلوط ساکارومایسس بولاردی و ساکارومایسس سرویزیه به صورت محلول در شیر (هرکدام 1 گرم/کیلوگرم وزن بدن) بودند. مقدار خوراک مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل هیچ یک از تیمارها تفاوت معنی داری را با شاهد نداشتند (05/0<P). مقدار انزیم های گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز سرم و همچنین مقدار بیان ژن اینترلوکین-6 در کل دوره در گوساله هایی که از مخلوط ساکارومایسس بولاردی و ساکارومایسس سرویزیه استفاده کرده بودند بالاترین اختلاف معنی دار را با شاهد داشتند (05/0>P). به طور کلی استفاده از مخلوط پروبیوتیک های مخمری نسبت به استفاده جداگانه آنها و همچنین نسبت به آنتی بیوتیک در تغذیه گوساله ها تاثیر بیشتری بر روی سیستم انتی اکسیدانی و سیستم ایمنی گوساله‌ها داشت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - ارتباط پلی مورفیسم ژن اینترلوکین-27(-964 A/G) با تظاهرات بالینی عفونت هلیکوباکتر پیلوری
        الهام معظمیان منوچهر رسولی صدف عصایی
        سابقه و هدف: هلیکوباکتر پیلوری یکی از شایع ترین عوامل بیماری زای باکتریایی در انسان می باشد. تقریباً نیمی از جمعیت دنیا با این باکتری آلوده اند و به عنوان عامل مهم بیماری های گوارشی مانند التهاب مزمن معده، بیماری زخم معده و سرطان معده شناخته شده است. اینترلوکین-27 یک سا چکیده کامل
        سابقه و هدف: هلیکوباکتر پیلوری یکی از شایع ترین عوامل بیماری زای باکتریایی در انسان می باشد. تقریباً نیمی از جمعیت دنیا با این باکتری آلوده اند و به عنوان عامل مهم بیماری های گوارشی مانند التهاب مزمن معده، بیماری زخم معده و سرطان معده شناخته شده است. اینترلوکین-27 یک سایتوکاین پیش التهابی می‌باشد که توسط سلول‌های (CD4+) Th ترشح شده و از طریق القای فاکتورهای مختلف باعث ایجاد و تقویت التهاب می‌شود. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط پلی‌مورفیسم ژن اینترلوکین-27 در بیماران مبتلا به هلیکوباکتر پیلوری و مقایسه آن با گروه شاهد انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی 434 نفر انجام گردید. این افراد شامل 149 بیمار (100 مورد گاستریت و 49 مورد زخم معده)، 58 نفر افراد دارای گاستریت بدون هلیکوباکتر پیلوری و 227 فرد سالم بودند. DNA ژنومی با روش نمکی استخراج گردید. ژنوتیپ‌های حاصل از پلی‌مرفیسم اینترلوکین-27(-964 A/G) با روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بین گروه های بیماران و شاهد مقایسه گردید. یافته ها: فراوانی آلل A در بیماران مبتلا به زخم معده بیشتر (78.5 درصد) از فراوانی آن در گروه سالم (75.6 درصد) بود. اما این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین فراوانی ژنوتیپ ها نیز بین گروه های مختلف فاقد تفاوت معنی دار آماری بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که پلی مورفیسم ژن اینترلوکین-27(-964 A/G) دلیل تفاوت تظاهرات بالینی حاصل از عفونت با هلیکوباکتر نمی باشد. بنابراین مطالعه سایر مناطق پلی مورفیک اینترلوکین 27 توصیه می گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - استفاده از دو شاتل وکتور درکلون سازی و بیان ژن اینترلوکین 11 در باسیلوس سوبتیلیس
        آتنا آذرنوش مجید مقبلی فرشید کفیل زاده محمد کارگر هوشنگ جمالی
        سابقه و هدف: در بیماران سرطانی که تحت شیمی درمانی قرار می‌گیرند پلاکت خونشان پایین می‌آید اینترلوکین 11، یک سایتوکین افزاینده پلاکت خون است. اینترلوکین 11 نوترکیب انسانی، تنها دارویی است که برای درمان اثرات ناشی از شیمی درمانی تأیید شده است. در این تحقیق از دو شاتل وکتو چکیده کامل
        سابقه و هدف: در بیماران سرطانی که تحت شیمی درمانی قرار می‌گیرند پلاکت خونشان پایین می‌آید اینترلوکین 11، یک سایتوکین افزاینده پلاکت خون است. اینترلوکین 11 نوترکیب انسانی، تنها دارویی است که برای درمان اثرات ناشی از شیمی درمانی تأیید شده است. در این تحقیق از دو شاتل وکتور pHT43 و pMR12 جهت کلون کردن و بیان ژن اینترلوکین 11در باسیلوس سوبتیلیس استفاده شد و میزان بیان در این دو وکتور بررسی گردید.مواد و روش ها: در این مطالعه ژن اینترلوکین 11 به صورت ساختاری بسته با دو جایگاه برشBamHI وXbal با اندازه نهایی bp609 طراحی و سنتز شد. سپس این ژن بر روی شاتل وکتورهای pHT43 و pMR12 کلون و به باکتری باسیلوس سوبتیلیس WB600 انتقال یافت. میزان بیان پروتین نوترکیب اینترلوکین 11 بوسیله معرف بردفورد مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: با روشPCR وجود ژن اینترلوکین 11 را بر روی شاتل وکتورهای pHT43 و pMR12 نشان می‌دهد. میزان بیان توسط باکتری حاملpMR12-int11 پس از 9 ساعت انکوباسیون بیشترین میزان یعنی حدود µg/mL 75 و باکتری حامل pHT43-int11 پس از 4 ساعت، به میزانµg/mL 61/4 بوده است.نتیجه گیری: میزان بیان پروتین نوترکیب اینترلوکین 11 با استفاده از وکتور pMR12 نسبت به وکتور pHT43 بیشتر می‌باشد و تاکنون چنین میزان بیانی برای اینترلوکین 11 گزارش نشده است. باسیلوس سوبتیلیس قادر به بیان و تولید پروتین اینترلوکین 11 می‌باشد و می‌توان از آن به عنوان یک میزبان مناسب برای تولید دارو استفاده نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - بررسی ارتباط بین پلی‌مورفیسم‌های ژن بتا 1 رسپتور اینتر لوکین 12 و بیماری سل ریوی در بین جمعیت ایرانی
        نورالهدی سعدایی جهرمی پریسا فرنیا محمد کارگر مهدی کاظم پور جمیله نوروزی محمد رضا مسجدی علی اکبر ولایتی
        سابقه و هدف: بیماری سل ریوی یکی از مهم‌ترین عوامل عفونی منجر به مرگ و میر جهانی است. از بین مبتلایان به این بیماری تنها 10% از افراد آلوده شده با باکتری مایکوباکتریوم توبرکیلوسیس علائم بیماری را از خود بروز می‌دهند. این مساله نقش عوامل ژنتیکی را در حساسیت ابتل چکیده کامل
        سابقه و هدف: بیماری سل ریوی یکی از مهم‌ترین عوامل عفونی منجر به مرگ و میر جهانی است. از بین مبتلایان به این بیماری تنها 10% از افراد آلوده شده با باکتری مایکوباکتریوم توبرکیلوسیس علائم بیماری را از خود بروز می‌دهند. این مساله نقش عوامل ژنتیکی را در حساسیت ابتلا به این بیماری را نشان می‌دهد. هدف از این پژوهش تعیین پلی‌مورفیسم‌های ژن رسپتور بتا 1 اینترلوکین 12 در بین بیماران مبتلا به سل ریوی است. مواد و روش ها : این پژوهش به صورت مقطعی-توصیفی بر روی 120 بیمار سل ریوی و 167 کنترل سالم انجام شد. پلی مورفیسم‌های تک نوکلئوتیدی در دو ناحیه G/A 1637 + و C/T 1664+ به وسیله PCR-RFLP تعیین گردید. یافته‌ها: در بین افراد بیمار و سالم مورد پژوهش هیچ‌گونه تفاوت عمده‌ای در توالی آللی نواحی G/A 1637+ و C/T1664+ مشاهده نشد (05/0≥p). همچنین هیچ‌گونه ارتباط معناداری بین پلی‌مورفیسم ژن رسپتور بتا 1 اینترلوکین 12و حساسیت به سل ریوی وجود نداشت. نتیجه‌گیری : با وجود عدم ارتباط بین پلی‌مورفیسم‌های ژن رسپتور بتا 1 اینترلوکین 12 و سل ریوی به دلیل نقش موثر عوامل ژنتیکی در حساسیت نسبت به بیماری‌ها، انجام پژوهش‌های بیشتر در این مورد پیشنهاد می‌گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - مقایسه اثر روغن دانه های کتان و سیاه‌دانه بر میزان آنزیم های کبدی وبرخی از فاکتورهای التهابی در موش های صحرایی نر مبتلا به کبد چرب غیرالکلی
        مژگان رحیمی سید ابراهیم حسینی محمدامین عدالت منش
        ک کبد چرب از اختلالات شایع متابولیکی است که میلیون ها نفر در جهان به آن مبتلا هستند، با توجه به عوارض جانبی بسیاری از داروهای شیمیایی که در درمان این بیماری مورد استفاده قرار می گیرند این مطالعه با هدف بررسی اثر روغن دانه های کتان و سیاه دانه بر میزان سرمی آنزیم های کبد چکیده کامل
        ک کبد چرب از اختلالات شایع متابولیکی است که میلیون ها نفر در جهان به آن مبتلا هستند، با توجه به عوارض جانبی بسیاری از داروهای شیمیایی که در درمان این بیماری مورد استفاده قرار می گیرند این مطالعه با هدف بررسی اثر روغن دانه های کتان و سیاه دانه بر میزان سرمی آنزیم های کبدی و برخی از فاکتورهای التهابی در موش های صحرایی نر مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام گردید. در این مطالعه تجربی از تعداد 40 سر موش صحرایی نر بالغ که به 5 گروه 8 تایی شامل گروه های کنترل (فاقد تیمار)، شاهد مبتلا به کبد چرب (تیمار با امولسیون چربی)، و گروه های تجربی تحت تیمار 6 هفته ای با امولسیون چربی و به ترتیب تیمار 28 روزه با 75/0 میلی لیتر بر کیلوگرم روغن کتان، 5 میلی لیتر بر کیلوگرم روغن سیاه دانه و ترکیب هر دو 75/0+5 میلی لیتر بر کیلوگرم روغن های کتان و سیاه دانه تقسیم شدند، استفاده گردید. در پایان پس از خون گیری و جداسازی سرم سطح آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP)، نیتروژن اوره خون (BUN)، کراتینین، پروتئین تام واینترلوکین 6 اندازه گیری و آنالیز گردیدند. نتایج نشان داد که القای کبد چرب باعث افزایش معنادار میزان اینترلوکین 6، پروتئین تام، نیتروژن اوره خون و ALP، ALT، AST و کراتینین نسبت به گروه کنترل می گردد (01/0< p). روغن های سیاه دانه و کتان به تنهایی و با هم باعث کاهش معنادار فاکتورهای فوق می گردد (01/0< p). روغن های سیاه دانه، کتان و استفاده همزمان هر دو باعث کاهش فاکتورهای سرمی ناشی از التهاب و آسیب کبدی در اختلال کبد چرب می شوند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - اثر شش هفته تمرین هوازی و عصاره دارچین بر بیان ژن اینترلوکین شش در بافت چربی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب
        امین ریگی طاهره باقرپور نعمت اله نعمتی
        پژوهش تجریی حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین شش در بافت چربی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب با استفاده از یک مدل حیوانی (موش‌های صحرایی نر دو ماهه‌ نژاد ویستار 14848) در قالب یک طرح پژوهشی چکیده کامل
        پژوهش تجریی حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین شش در بافت چربی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب با استفاده از یک مدل حیوانی (موش‌های صحرایی نر دو ماهه‌ نژاد ویستار 14848) در قالب یک طرح پژوهشی چند گروهی با گروه کنترل انجام شد. متغیرهای مستقل این پژوهش شامل اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف شش هفته عصاره دارچین و شش هفته رژیم غذایی پرچرب بودکه به عنوان متغیر زمینه ای منظور می شود. متغیر وابسته نیز شامل میزان بیان ژن اینترلوکین شش در بافت چربی بود. تعداد 50 سر موش پس از دو هفته نگهداری در شرایط کنترل شده به طور تصادفی به پنج گروه شامل گروه های کنترل، رژیم پرچرب، عصاره دارچین و رژیم پرچرب، تمرین هوازی و رژیم پرچرب و گروه تمرین هوازی و عصاره دارچین و رژیم پرچرب تقسیم شدند. همه گروه ها به آب و غذای معمولی جوندگان به صورت آزادانه دسترسی داشتند. به گروه های دریافت کننده غذای پرچرب، روزانه به مقدار 5/1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت شش هفته از امولسیون غذای پرچرب به صورت گاواژ داده شد. عصاره دارچین به میزان 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن گاواژ شد. شیب نوارگردان در سرتاسر دوره‌ تمرین، 15 درصد بود. در صورت وجود تفاوت معنی دار در نتایج این آزمون، از آزمون تکمیلی بونفرونی جهت تعیین دقیق تفاوت های بین گروهی استفاده شد. میانگین متغیرهای پژوهش در بین هر گروه با گروه کنترل با هدف تعیین تفاوت های درون گروهی، با استفاده از آزمون آماری تی تک نمونه مقایسه شد. سطح معنی داری در کلیه آزمون ها 05/0 p < /em> < بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - اثر شش هفته تمرین هوازی و عصاره دارچین بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت کبد موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب
        علیرضا رستمیان نعمت اله نعمتی طاهره باقرپور
        در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا چکیده کامل
        در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت کبد موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب با استفاده از موش‌های صحرایی نر دو ماهه‌ نژاد ویستار انجام شد تعداد 50 سر موش صحرایی نر دو ماهه پس از دو هفته نگهداری در شرایط کنترل شده به پنج گروه کنترل، رژیم پرچرب، عصاره دارچین و رژیم پرچرب، تمرین هوازی و رژیم پرچرب و تمرین هوازی و عصاره دارچین و رژیم پرچرب تقسیم شدند. عصاره دارچین به میزان 200 میلی گرم به ازائ هر کیلوگرم از وزن بدن و امولسیون غذای پرچرب مازاد بر آب و غذای معمولی جوندگان روزانه به مقدار 5/1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت شش هفته به صورت گاواژ داده شد. گروه تمرین برای پنج روز در هفته و به مدت شش هفته در برنامه‌ تمرین هوازی روی نوارگردان شرکت کردند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین گروه ها (بجز گروه کنترل) با هدف تعیین تفاوت های بین گروهی، با آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و بونفرونی مقایسه شدند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین هر گروه با گروه کنترل با هدف تعیین تفاوت های درون گروهی، با آزمون آماری تی تک نمونه در سطح معنی داری 05/0 ≥ p مقایسه شدند. تفاوت متغیر وزن بدن و وزن بافت کبد در پس آزمون در بین تمامی گروه ها معنی دار بود. تفاوت میانگین های متغیر اینترلوکین یک بتا در بافت کبد موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب پس از شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب معنی دار بود. بنابراین به نظر می رسد که اثرات رژیم غذایی پرچرب, ترکیب رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی، ترکیب رژیم غذایی پرچرب و دارچین و ترکیب رژیم غذایی پرچرب و تمرین هوازی و دارچین بر متغیر اینترلوکین یک بتا در بافت کبد چشمگیر و معنی دار باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - تاثیر یک دوره تمرین هوازی-مقاومتی بر سطوح پلاسمایی نروگلین 1 و اینترلوکین 6 در بیماران بای‌پس عروق کرونری
        امین زاهدی انارکی رامبد خواجه ای امیر رشیدلمیر آمنه برجسته
        بیماری سرخرگ کرونری در حال حاضر یکی از علل ناتوانی و مرگ ومیر در سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر اثر هشت هفته تمرینات هوازی- مقاومتی بر نروگلین1 و اینترلوکین6 در بیماران بای پس عروق گرونری بود. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری چکیده کامل
        بیماری سرخرگ کرونری در حال حاضر یکی از علل ناتوانی و مرگ ومیر در سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر اثر هشت هفته تمرینات هوازی- مقاومتی بر نروگلین1 و اینترلوکین6 در بیماران بای پس عروق گرونری بود. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه بیماران بای پس عروق کونری شهر مشهد بودند. در مطالعه حاضرنمونه پژوهشی شامل24 مرد میانسال با دامنه سنی 75/3 ± 73/56 (سال)، قد 03/0 ± 58/1 (متر)، وزن 54/5 ± 11/68 (کیلوگرم)، شاخص توده بدن 47/2 ± 18/27 (کیلوگرم/مترمربع) و سابقه ی بیماری 75/8 ± 20/25 (ماه) پس ازعمل بای پس عروق کرونر تشکیل شده بود. براساس معیارهای ورود به تحقیق، در دو گروه دوازده تایی تجربی و کنترل قرارگرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی همبسته در سطح معنی داری 05/0≥p و نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته تمرینات هوازی-مقاومتی سبب افزایش نروگلین1 (001/0= p)، و کاهش غیرمعنادار اینترلوکین6 در گروه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل شد (061/0= p). همچنین بر اساس نتایج آماری آزمون تی همبسته، افزایش معنی دار نروگلین1(001/0=p )، و کاهش غیر معنی دار اینترلوکین6 در گروه تمرین ترکیبی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون مشاهده شد. (889/0=p ) که این تغییرات در گروه کنترل معنی دار نبود (331/0=p ، 789/0=p ). داده های پژوهش حاضر نشان داد تمرینات هوازی- مقاومتی با افزایش فاکتورهای مورد بررسی می تواند به بهبود وضعیت بیماران بای پس عروق کرونری کمک کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - مقایسه تأثیر ویتامین E و بره موم (پروپولیس) بر اینترلوکین-5 و بیان ژن STAT1 در موش های ویستار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی
        سعیده بارفروش مریم بنانج رامین حاجی خانی هنگامه علی بیک
        بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) یک نگرانی فزاینده برای سلامتی در سراسر جهان است. متأسفانه دانشمندان موفق به یافتن روش درمانی مناسب برای این بیماری نشده اند و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. مطالعات نشان داده اند که درمان با آنتی اکسیدان ها در این بیماری مؤثر است. در این مط چکیده کامل
        بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) یک نگرانی فزاینده برای سلامتی در سراسر جهان است. متأسفانه دانشمندان موفق به یافتن روش درمانی مناسب برای این بیماری نشده اند و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. مطالعات نشان داده اند که درمان با آنتی اکسیدان ها در این بیماری مؤثر است. در این مطالعه، اثر دو آنتی اکسیدان مختلف بر NAFLD القا شده به رت های ویستار نر ارزیابی شد. این مطالعه بر روی 32 سر رت نر ویستار با وزن 200 گرم انجام شد که بصورت تصادفی به چهار گروه هشت تایی تقسیم شدند. موش ها توسط امولوسیون پرچرب به میزان 2 میلی گرم بر کیلوگرم به مدت 40 روز با گاواژ تغذیه شدند. پس از ابتلا به کبدچرب، میزان اینترلوکین-5 (IL-5) سرمی اندازه گیری شد و همچنین با استفاده از Real-time PCR، میزان بیان ژن STAT1 تعیین گردید. یافته ها نشان داد که میزان IL-5سرمی در گروه بیمار بصورت معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشت و تیمار گروه ها با ویتامین E و بره موم میزان اینترلوکین-5 را بصورت معناداری نسبت به گروه بیمار کاهش داد (05/0 > p). بعلاوه، بیشترین کاهش مربوط به گروه بره موم بود (05/0 > p). از طرفی دیگر، میزان بیان ژن STAT1 نیز در گروه مبتلا به کبدچرب بصورت معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش دارد (05/0 > p)؛ درحالیکه، پس از تیمار با آنتی اکسیدان ها بیان این ژن کاهش یافت (05/0 > p). براساس نتایج بدست آمده، استفاده از بره موم و همچنین ویتامین E به عنوان آنتی اکسیدان های طبیعی با کاهش اینترلوکین التهابی و همچنین کاهش بیان ژن موثر در شکل گیری NAFLD، نقش درمانی امیدوارکننده ای در کبد چرب غیرالکلی دارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - اثر کوتاه‌مدت تمرین هوازی و رژیم غذایی پرچرب و عصاره کورکومین بر بیان ژن‌های آدیپونکتین و اینترلوکین در شش بافت عضله در رت‌های نر نژاد ویستار
        صدیقه اقایان طاهره باقرپور نعمت اله نعمتی
        آدیپونکتینیک هورمون پپتیدی است که در انسان از بافت چربی ترشح می‌شود و بر متابولیسم چربی و گلوکز مؤثر است.اینترلوکین شش نیز نقش اصلی را در انواع مختلف مکانیسم های دفاع از میزبان از جمله در واکنش های ایمنی و واکنش های فاز حاد دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه چکیده کامل
        آدیپونکتینیک هورمون پپتیدی است که در انسان از بافت چربی ترشح می‌شود و بر متابولیسم چربی و گلوکز مؤثر است.اینترلوکین شش نیز نقش اصلی را در انواع مختلف مکانیسم های دفاع از میزبان از جمله در واکنش های ایمنی و واکنش های فاز حاد دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثرات کوتاه مدت تمرین هوازی و رژیم غذایی پرچرب و عصاره کورکومین بر بیان ژن های آدیپونکتین و اینترلوکین شش بافت عضله رت های نر نژاد ویستار بود.بدین منظور تعداد 50 سر موش صحرایی نر دو ماهه تهیه و به پنج گروه کنترل، رژیم غذایی پرچربرب، کورکومین و رژیم غذایی پرچرب، تمرین و رژیم غذایی پرچرب، کورکومین + تمرین + رژیم غذایی پرچرب تقسیم شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه شد. میانگین تفاوت های درون گروهی نیز با استفاده از آزمون آماری تی تک نمونه مقایسه شد. نتایج نشان داد که میانگین بیان ژن آدیپونکتین آزمودنی ها در بین 5 گروه تفاوت معنی داری را نشان داد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز اختلاف معناداری بین گروه کنترل و سایر گروه ها را نشان داد. همچنین بیان ژن اینترلوکین 6 در دو گروه رژیم غذایی پرچرب و گروه رژیم غذایی پرچرب + کورکومین نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. اما در دو گروه رژیم غذایی پرچرب + تمرین و گروه رژیم غذایی پرچرب + تمرین + کورکومین کاهش معنی دار یافته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        21 - اثر شش هفته تمرین هوازی و عصاره دارچین بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت ماهیچه‌ی موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب
        حسین باخدا نعمت اله نعمتی طاهره باقرپور
        در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا چکیده کامل
        در افراد چاق، سطح بیان اینترلوکین یک بتا بالاتر است، به طوری که میزان بیان اینترلوکین یک بتا با سطح شاخص توده بدنی و توده چربی ارتباط مثبت مستقیمی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات اجرای شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب بر بیان ژن اینترلوکین یک بتا در بافت ماهیچه موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب با استفاده از موش‌های صحرایی نر دو ماهه‌ نژاد ویستار انجام شد تعداد 50 سر موش صحرایی نر دو ماهه پس از دو هفته نگهداری در شرایط کنترل شده به پنج گروه کنترل, رژیم پرچرب، عصاره دارچین و رژیم پرچرب، تمرین هوازی و رژیم پرچرب و تمرین هوازی و عصاره دارچین و رژیم پرچرب تقسیم شدند. عصاره دارچین به میزان 200 میلی گرم به ازائ هر کیلوگرم از وزن بدن و امولسیون غذای پرچرب مازاد بر آب و غذای معمولی جوندگان روزانه به مقدار 5/1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت شش هفته به صورت گاواژ داده شد. گروه تمرین برای پنج روز در هفته و به مدت شش هفته در برنامه‌ تمرین هوازی روی نوارگردان شرکت کردند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین گروه ها (بجز گروه کنترل) با هدف تعیین تفاوت های بین گروهی، با آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و بونفرونی مقایسه شدند. میانگین متغیرهای پژوهش در بین هر گروه با گروه کنترل با هدف تعیین تفاوت های درون گروهی، با آزمون آماری تی تک نمونه در سطح معنی داری 05/0 ≥ p مقایسه شدند. تفاوت متغیر وزن بدن در پس آزمون در بین تمامی گروه ها معنی دار بود. تفاوت میانگین های متغیر اینترلوکین یک بتا در بافت ماهیچه موش های نر تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب پس از شش هفته تمرین هوازی، مصرف عصاره دارچین و غذای پرچرب معنی دار بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        22 - تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل کافئین بر برخی از شاخص‌های التهابی و ترکیب بدن در مردان چاق
        هادی قرنی محمدرضا ذوالفقاری جمال رسول پور صلاح شریفان
        افزایش عوامل التهابی در بروز سندروم متابولیک که مجموعه‌ای از اختلالات متابولیکی می‌باشد مؤثر است. سطح استراحتی اینترلوکین-6 با چاقی و سبک‌زندگی غیرفعال ارتباط دارد که غلظت آن در سرم بیماران مبتلا به چاقی افزایش می‌یابد، بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر مصرف طولان چکیده کامل
        افزایش عوامل التهابی در بروز سندروم متابولیک که مجموعه‌ای از اختلالات متابولیکی می‌باشد مؤثر است. سطح استراحتی اینترلوکین-6 با چاقی و سبک‌زندگی غیرفعال ارتباط دارد که غلظت آن در سرم بیماران مبتلا به چاقی افزایش می‌یابد، بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر مصرف طولانی مدت کافئین و تمرینات هوازی بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 و ترکیب بدن در مردان چاق بود. در این مطالعه نیمه‌تجربی، 40 مرد چاق با میانگین سنی 74/2±8/32سال، وزن 41/8±22/94کیلوگرم و میانگین شاخص‌توده‌بدنی 37/1±98/30 کیلوگرم/مترمربع به صورت تصادفی در 4 گروه 10 نفری: دارونما، مکمل، دارونماتمرین، مکمل‌تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین‌هوازی شامل دویدن با شدت 85-65% HRmax به مدت 8 هفته، 40-25 دقیقه و 3 جلسه در هفته بود. میزان مصرف‌ مکمل، روزانه 500 میلی‌گرم کافئین و دارونما نیز از دکستروز 2% بود. نمونه‌گیری خونی پس از 12 ساعت ناشتایی قبل از شروع مطالعه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه‌تمرینی جهت اندازه‌گیری سطوح اینترلوکین-6 انجام شد. داده‌ها با استفاده از آزمون ANOVA یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0>P تجزیه و تحلیل شد. در گروه‌های تمرین‌-دارونما و تمرین-کافئین، کاهش معنی‌داری در سطح سرمی اینترلوکین-6 نسبت به گروه کافئین و دارونما در پس‌آزمون مشاهده شد (05/0>p). همچنین کاهش معنی‌داری در ترکیب بدن گروه‌های تمرین‌-دارونما، تمرین-کافئین و کافئین نسبت به گروه دارونما در پس‌آزمون مشاهده شد (05/0>p). براساس یافته‌های پژوهش حاضر، می‌توان نتیجه گرفت که تمرین هوازی و همچنین تمرین هوازی همراه با مصرف کافئین به واسطه کاهش عوامل التهابی، می‌تواند در کاهش التهاب و بهبود ترکیب بدن افراد چاق مؤثر باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        23 - اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطح اینترلوکین - 17 و کورتیزول بیماران ام اس
        امیر رحیمی مهرزاد مقدسی محمد امین عدالت منش
      • دسترسی آزاد مقاله

        24 - تاثیر یک جلسه تمرین با شدت متوسط بر تغییرات الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت در فوتبالیست ها (Th1/Th2)
        فاطمه احمدی محسن ثالثی موسی آبادی مریم کوشکی جهرمی