Analysis the Factors Affecting the Performance of Manufacturing Companies in Industrial City of Gorgan from the Perspective of Marketing Management and Entrepreneurship
Subject Areas : Jounal of Marketing ManagementFaezeh Fendereski 1 , Mehdi Zanganeh 2 , Hosain Dideh Khani 3 , Hormoz Mehrani 4
1 - Master of Marketing Management, Young and Elite Researchers Club, Aliabad Katoul Branch, Islamic Azad University, Aliabad Katoul, Iran
2 - Master of Marketing Management, Young and Elite Researchers Club, Aliabad Katol Branch, Islamic Azad University, Aliabad Katoul, Iran
3 - Assistant Professor, Department of Industrial Engineering, Aliabad Katoul Branch, Islamic Azad University, Aliabad Katoul, Iran
4 - Assistant Professor, Department of Business Management, Ghazali Institute of Higher Education, Qazvin, Iran
Keywords: Entrepreneurial Orientation, Marketing capabilities, Market orientation, Entrepreneurial Marketing, Imitation, Technical Capabilities, Entrepreneurial Market Orientation, Performance, innovation,
Abstract :
In today's fast changing competitive environment, companies need to be highly consistent, so offering the best performance in marketing has become the most important concern of the managers of manufacturing companies. Therefore, in this study, we analyze the factors affecting the performance of manufacturing companies from the perspective of marketing management and entrepreneurship, and to achieve this goal, we examine 15 hypotheses about the impact of entrepreneurial and market orientation on corporate performance through entrepreneurial market orientation and entrepreneurial marketing in the manufacturing companies of the industrial city of Gorgan during the second 6 months of 1397. The present research is a applied research in terms of purpose, and in terms of data collection method, it is descriptive-survey and it is also included in the field of causal research. In order to calculate the sample size, Krejcy and Morgan tables were used and 180 people were selected by simple random sampling as a sample and a questionnaire was distributed among them that 152 available questionnaires were collected. Data collected from questionnaires were analyzed using Smart PLS and SPSS software. In the end, the research results showed that hypotheses such as the effect of entrepreneurial market orientation on performance, the impact of market orientation on entrepreneurial market orientation, or the effect of innovation on performance are rejected, and also technical capabilities cannot modulate the effect of entrepreneurial orientation on performance. But other research hypotheses were confirmed.
ابوالفضلی، س.ا.، سالار، ج. و زنوزی، س.ج. (1394). "نقش میانجی بازارگرایی در ارتباط بین گرایش کارآفرینی و عملکرد"، چشم انداز مدیریت بازرگانی, دوره 14, شماره 4 (پیاپی 24)، صص. 63-78.
اسفیدانی، م.ر. و رحمانیان، ع. (1395). "بررسی جایگاه بازارگرایی در تبلیغات محصولات غذایی ایران، رویکردی کیفی"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 32، صص. 91-102.
پاکدل، م.ر.، نایبزاده، ش. و دهقاندهنوی، ح. (1390). "ارزیابی تأثیر بازارگرایی، نوآوری و وفاداری مشتری بر عملکرد کسبوکار"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 6، شماره 10، صص. 1-26.
جعفرپور، م.، نبیزادهمامانی، ا. و دهقانچاچکامی، م. (1395). "مطالعه تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر مزیت رقابتی و عملکرد تجاری شرکتهای بیمه (مطالعه تطبیقی بیمههای تأمین اجتماعی و خدمات درمانی)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 31، صص. 83-96.
حکیمی، ا. (1396). "تأثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیتهای بازاریابی و عملکرد: تبیین نقش میانجی جهتگیریهای استراتژیک برونگرا"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 9، شماره 4، صص. 739-762.
دهدشتیشاهرخ، ز.، ناطق، م. و احسانی، ر. (1396). "تبیین رابطه قابلیتهای بازاریابی و عملکرد مالی سازمان"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 9، شماره 1، صص. 103-128.
رضایی دولتآبادی، ح. و علیان، م. (1394). "تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبرد رقابتی بر بازارگرایی در راستای بهبود عملکرد و ایجاد مزیت رقابتی پایدار"، فصلنامه توسعه کارآفرینی، دوره 8، شماره 1 (پیاپی 27)، صص. 81-100.
رضایی دولتآبادی، ح. و موسویزاده نوقابی، ا. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر بهبود عملکرد سازمان"، نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 54، صص. 121-136.
رضایی، ر.ا، منگلی، ن. و صفا، ل. (1394). "بررسی مفهوم و ابعاد بازاریابی کارآفرینانه و تأثیر آن در کسبوکارهای کوچک و متوسط"، نشریه کارآفرینی در کشاورزی، دوره 2، شماره 2، صص. 1-16.
ریزوندی، آ.، تجاری، ف. و اسماعیلی، م.ر. (1397). "آزمون مدل مفهومی بازاریابی کارآفرینانه در مدیران باشگاههای ورزشی تهران"، فصلنامه مدیریت و توسعه ورزش، دوره 7، شماره 3 (پیاپی 15)، صص. 18-30.
زنگانه، م.، ایکدری، ن.م.، قرنجیک، ج. و بقائی، س. (1396). "کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگانه، م.، محمدی آرزوچی، خ.، کاظمی، س.ح. و مهرانی، ه. (1390). "شناسایی و اولویتبندی موانع ترخیص کالا از گمرک شهریار شهر تهران با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 33، صص. 41-64.
زنگانه، م.، مهرانی، ه. و خمر، ف. (1396). "بازاریابی سبز"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگیان، س. (1392). "بررسی تأثیر قابلیتهای بازاریابی (قابلیت نوآوری و قابلیت نام تجاری) بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط مورد مطالعه: شرکت موادغذایی تهران همبرگر"، پایاننامه کارشناسیارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه سمنان.
صفری، ع. و قرهباشلونی، ر. (1393). "بررسی رابطه بازاریابیکارآفرینانه و عملکرد بازاریابی از طریق نوآوری (مطالعه موردی: شرکتهای فعال در سه صنعت اتوماسیون صنعتی، مخابرات و ارتباطات، رایانه و تجهیزات دیجیتال)"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 6، شماره 4، صص. 809-826.
کبیری، ف. و موغلی، ع.ر. (1397). "مقایسه میزان مهارتهای افزایش دهنده گرایش کارآفرینی در نظام آموزش عالی ایران (مطالعه دانشگاههای شهر شیراز)"، پژوهشهای مدیریت عمومی، دوره 11، شماره 42، صص. 61-81.
محبت طلب، ع.، رضوانی، م. و ضیاء، ب. (1397). "بررسی رابطه بین بازاریابی کارآفرینانه و وفاداری به برند در صنایع غذایی لبنی (مورد مطالعه: برند کاله)"، توسعه کارآفرینی، دوره 11، شماره 1، صص. 141-160.
فیض، د.، نعمتی، م.ع.، جبلی جوان، ا. و زنگیان، س. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر)"، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، دوره 1، شماره 9، صص. 19-28.
محمدآبادی، م.، نیازآذری، ک. و جباری، ن. (1397). "طراحی و اعتباریابی پرسشنامه عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای دانش بنیان"، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، دوره 12، شماره 4 (پیاپی 46)، صص. 193-214.
محمدی، م.، صیادی، م.ا. و سیدعامری، م.ح. (1395). "تبیین کارآفرینی سازمانی بر اساس مؤلفههای سرمایه اجتماعی در اداره کل ورزش و جوانان استان ایلام"، پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی، دوره 5، شماره 1 (پیاپی 17)، صص. 23-33.
مهری، س.، مهری، ق. و ایمانی، م. (1395). "تأثیر بازارگرایی بر نوآوری در خدمات در شعب بانک صادرات شهرستان اسفراین"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 32، صص. 78-89.
ناهید، م. (1388). "چیستی و چرایی کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در یک نگاه"، نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 34، صص. 39-58.
Abubakar, A.M., Elrehail, H., Alatailat, M.A. & Elçi, A. (2017). “Knowledge management, decision-making style and organizational performance”, Journal of Innovation & Knowledge, Vol. 4(2), PP. 104-114.
Afuah, A. (2002). “Mapping technological capabilities into product markets and competitive advantage: the case of cholesterol drugs”, Strategic Management Journal, Vol. 23, (2), PP. 171-179.
Ahmed, M.U., Kristal, M.M. & Pagell, M. (2014). “Impact of operational and marketing capabilities on firm performance: Evidence from economic growth and downturns”, International Journal of Production Economics, Vol. 154, PP. 59-71.
Atuahene-Gima, K. & KO, A. (2001). “An Empirical Investigation of the Effect of Market Orientation and Entrepreneurship Orientation Alignment on Product Innovation”, Organization Science, Vol. 12(1), PP. 54-74.
Augusto, M. & Coelho, F. (2009). “Market orientation and new-to-the-world products: Exploring the moderating effects of innovativeness, competitive strength, and environmental forces”, Industrial Marketing Management, Vol. 38(1), PP. 94-108.
Bhattarai, C.R., Kwong, C.C.Y. & Tasavori, M. (2019). “Market orientation, market disruptiveness capability and social enterprise performance: An empirical study from the United Kingdom”, Journal of Business Research, Vol. 96, PP. 47-60.
Boso, N., Story, V.M. & Cadogan. J.W. (2013). “Entrepreneurial orientation, market orientation, network ties, and performance: Study of entrepreneurial firms in a developing economy”, Journal of Business Venturing, Vol. 28(6), PP. 708-727.
Cohen, W.M. & Levinthal, D.A. (1990). “Absorptive Capacity: A New Perspective on Learning and Innovation”, Administrative Science Quarterly, Vol. 35(1), PP. 128-152.
Collinson, E. (2002). “Editorial: The Marketing/Entrepreneurship Interface”, Journal of Marketing Management, Vol. 18(4), PP. 337-340.
Dada, O. & Watson, A. (2013), “Entrepreneurial orientation and the franchise system Organisational antecedents and performance outcomes”, European Journal of Marketing, Vol. 47(5/6), PP. 790-812.
Day, G.S. (1994). “The capabilities of market-driven organizations”, Journal of Marketing, Vol. 58(4), PP. 37-52.
Elenurm, T., Ennulo, J. & Laar, J. (2007). “Motivation and Entrepreneurial Orientation Structures of Students as the Basis for Differentiated Approaches in Developing Human Resources for Future Business Initiatives. Changes in society, changes in organizations, and the changing role of HRM: Managing international human resources in a complex world”, Proceedings of the 9th International Human Resource Conference, Tallinn, Estonia, June 12-15.
Elshourbagy, H.M. & Dinana, H.O. (2018). “The Effect of Entrepreneurial Market Orientation on FirmPerformance: The Case of SMEs in Egypt”, International Conference on Information Communication and Management, PP. 102-107.
Engelen, A., Kubea, H., Schmidta, S. & Flattenb, T.C. (2014). “Entrepreneurial orientation in turbulent environments: The moderating role of absorptive capacity”, Journal of Research Policy, Vol. 43(8), PP. 353-1369.
Garcia-Villaverde, P.M., Ruiz-Ortega, M.J. & Canales, J.I. (2013). “Entrepreneurial orientation and the threat of imitation: The influence of upstream and downstream capabilities”, European Management Journal, Vol. 31(3), PP. 263-277.
Gilmore, A., Carson, D. & Grant, K. (2001). “SME marketing in practice”, Marketing Intelligence & Planning, Vol. 19(1), PP. 6-11.
Griffith, D.A., Yalcinkaya, G. & Calantone, R.J. (2010). “Do marketing capabilities consistently mediate effects of firm intangible capital on performance across institutional environments?”, Journal of World Business,Vol.45(3), PP. 125-136.
Gürol, Y. & Atsan, N. (2006). “Entrepreneurial characteristics amongst university students: Some insights for entrepreneurship education and training in Turkey”, Education and Training, Vol. 48(1), PP. 25-38.
Guzmán, C., Santos, F.J. & Barroso, M.D.L.O. (2019). “Analysing the links between cooperative principles, entrepreneurial orientation and performance”, Small Business Economics, PP. 1-15.
Hamali, S. (2015). “Entrepreneurial and Relationship Marketing toward Innovation and the Impact on Business Performance on Small Industries of Wearing Apparel in West Java”, Conference: 4th International Conference on Management, Finance & Entrepreneurship (ICMFE-2015), At Medan, Indonesia.
Hamel, G. & Prahalad, C.K. (1996). “Competing for the Future”, Harvard Business School Press, Boston, MA.
Herman, E. & Szabo, Z.K. (2014). “Considerations on Romania's Entrepreneurial Profile: Barriers to Productive Entrepreneurship”, Procedia Economics and Finance, Vol. 15, PP. 1740-1750.
Huang, K.P. & Wang, K.Y. (2011). “The moderating effect of social capital and environmental dynamism on the link between entrepreneurial orientation and resource acquisition. Quality and Quantity”, International Journal of Methodology, Vol. 47(3), PP. 1617-1628.
Hooley, G.J., Greenly, G.E., Cadogan, J.W. & Fahy, J. (2005). “The performance impact of marketing resources”, Journal of Business Research, Vol. 58(1), PP. 18-27.
Hoque, A.S.M.M. & Awang, Z. (2019). “Does gender difference play moderating role in the relationship between entrepreneurial marketing and Bangladeshi SME performance?”, Accounting, Vol. 5(1), PP. 35-52.
Hills, G.E., Hultman, C.M. & Miles, M.P. (2008). “The Evolution and Development of Entrepreneurial Marketing”, Journal of Small Business Management, Vol. 46(1), PP. 99-112.
Hurley, R. & Hult, T.M. (1998). “Innovation, Market Orientation, and Organizational Learning: An Integration and Empirical Examination”, Journal of Marketing, Vol. 62(3), PP. 42-54.
Ismanu, S., Kusmintarti, A. (2019). “Innovation and Firm Performance of Small and Medium Enterprises”, Review of Integrative Business and Economics Research, Vol. 8(2). PP.312-323.
Jasemi, M., Moradnezhadi, M. & Salavarz, M. (2016). “Entrepreneurial Strategies of Enhancing Competitive Advantage of Medicinal Herbs in Ilam Province, Iran”, International Journal of Agricultural Management and Development, Vol. 6(4), PP. 459-466.
Jaworski, B.J. & Kohli, A.K. (1993). “Market Orientation: Antecedents and Consequences”, Journal of Marketing, Vol. 57(3), PP.53-70.
Jones, R., Suoranta, M. & Rowley, J. (2013). “Entrepreneurial Marketing: A Comparative Study”, the Service Industries Journal, Vol. 33(7-8), PP. 705-719.
Joo, M.Y., Jae, K.M., Seok, H.J. & Joo, J.L. (2012). “The Effects Entrepreneurship and Market Orientation on Social Performance of Social Enterprise”, International Conference on Economics Marketing and Management, Vol. 28, PP. 60-65.
Kohli, A.K. & Jaworski, B.J. (1990). “Market Orientation: The Construct, Research Propositions, and Managerial Implications”, Journal of Marketing, Vol. 54, PP. 1-18.
Kowalik, I. (2016), “The Entrepreneurial Marketing Orientation of International New Ventures: Conceptual Model and Research Framework”, Marketing i Rynek, No. 12, PP. 11-18.
Lee, R.P. & Zhou, K.Z. (2012). “Is Product Imitation Good for Firm Performance? An Examination of Product Imitation Types and Contingency Factors”, Journal of International Marketing, Vol. 20(3), PP. 1-16.
Leiblein, M.J. & Reuer, J.J. (2004). “Building a foreign sales base: the roles of capabilities and alliances for entrepreneurial firms”, Journal of Business Venturing, Vol. 19(2), PP. 285-307.
Liu, G., Eng, T.-Y. & Takeda, S. (2015). “An investigation of marketing capabilities and social enterprise performance in the UK and Japan”, Entrepreneurship Theory and Practice, Vol. 39(2), PP. 267-298.
Marciano, A. & Ramello, G.B. (2019). “Encyclopedia of Law and Economics”, 2019 Edition, Springer, New York, NY.
Martin, S.L., Javalgi, R.G. & Cavusgil, E. (2017). “Marketing capabilities, positional advantage, and performance of born global firms: Contingent effect of ambidextrous innovation”, International Business Review, Vol. 26(3), PP. 527-543.
Martin, S.L. & Javalgi, R. (Raj).G. (2016). “Entrepreneurial orientation, marketing capabilities and performance: The Moderating role of Competitive Intensity on Latin American International New Ventures”, Journal of Business Research, Vol. 69(6), PP. 2040-2051.
Matsuno, K., Mentzer, J.T. & Özsomer. A. (2002). “The Effects of Entrepreneurial Proclivity and Market Orientation on Business Performance”, Journal of Marketing, Vol. 66(3), PP. 18-32.
McAdam, M. (2004). “Entrepreneurial Marketing: The Growth of Small Firms in the New Economic Era”, International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, Vol. 10(1/2), PP.167-170.
Merlo, O. & Auh, S. (2009). “The effects of entrepreneurial orientation market orientation and marketing subunit influence on firm performance”, Journal of Marketing Letter, Vol. 20(3), PP. 295-311.
Micheels, R.T. & Gow, H.R. (2008). “Market Orientation, Innovation and Entrepreneurship: An Empirical Examination of the Illinois Beef Industry”, International Food and Agribusiness Management Association, Vol. 11(3), PP. 31-56.
Miles, M., Gilmore, A., Harrigan, P., Lewis, G. & Sethna, Z. (2014). “Exploring Entrepreneurial Marketing”, Journal of Strategic Management, Vol. 23(2), PP. 94-11.
Miller, D. (1983). “The Correlates of Entrepreneurship in Three Types of Firms”, Management Science, Vol. 29(7), PP. 770-791.
Morgan, N.A., Vorhies, D.W. & Mason, C.H. (2009). “Market orientation, marketing capabilities and firm performance”, Strategic Management Journal, Vol. 30(8), PP. 909-920.
Morgan, T. Anokhin, S.A. & Wincent, J. (2019). “Influence of market orientation on performance: the moderating roles of customer participation breadth and depth in new product development”, Industry and Innovation, PP. 1-18.
Morris, M.H. & Paul, G.W. (1987). “The Relationship between Entrepreneurship and marketing in Established Firms”, Journal of BusinessVenturing, Vol. 2(3), PP. 247-259.
Narver, J.C. & Slater. S.F. (1990). “The Effect of a Market-orientation on Business Profitability”, Journal of Marketing, Vol. 54(4), PP. 20-35.
Oly Ndubisi, N. & Iftikhar, K. (2012). “Relationship betweenentrepreneurship, innovation and performance Comparing small and medium-size enterprises”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14(2), PP. 214-236.
O'Cass, A. & Viet Ngo, L. (2011). “Winning through innovation and marketing: Lessons from Australia and Vietnam”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(8), PP. 1319-1329.
Ofek, E. & Turut, O. (2008), “To Innovate or Imitate? Entry Strategy and the Role of Market Research,” Journal of Marketing Research, Vol. 45(5), PP. 575-92.
Oktavio, A., Kaihatu, T.S. & Kartika, E.W. (2019). “Learning orientation, entrepreneurial orientation, innovation and their impacts on new hotel performance: evidence from Surabaya”, Journal of Applied Management, Vol. 17(1), PP. 8-19.
Parkman, I.D., Holloway, S.S. & Sebastiao, H. (2012). “Creative industries: aligning entrepreneurial orientation and innovation capacity”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14(1), PP. 95-114.
Sadikoglu, E. & Zehir, C. (2010). “Investigating the effects of innovation and employee performance on the relationship between total quality management practices and firm performance: An empirical study of Turkish firms”, International Journal of Production Economics, Vol. 127(1), PP. 13-26.
Selvam, M., Gayathri, J., Vasanth, V., Lingaraja, K. & Marxiaoli, S. (2016). “Determinants of Firm Performance: A Subjective Model”, International Journal of Social Science Studies, Vol. 4(7), PP. 90-100.
Shenkar, OD. (2010), “Copycats: How Smart Companies Use Imitation to Gain a Strategic Edge”, Boston: Harvard Business Press.
Sing Wong, S.K. (2012). “The influences of entrepreneurial orientation on product advantage and new product success”, Journal of Chinese Entrepreneurship, Vol. 4(3), PP. 243-262.
Slater, S.F. & Narver, J.C. (1995). “Market Orientation and the Learning Organization”, Journal of Marketing, Vol. 59(3), PP. 63-74.
Smirnova, M.M., Naudé, P., Henneberg, S.C., Mouzas, S. & Kouchtch, S.P. (2011). “The impact of market orientation on the development of relational capabilities and performance outcomes: The case of Russian industrial firms”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(1), PP. 44-53.
Sole, M. (2013), “Entrepreneurial marketing: conceptual exploration and link to performance”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 15(1), PP. 23-38.
Ramadani, V., Hisrich, R.D., Abazi-Alili, H., Dana, L.P., Panthi, L. & Abazi-Bexheti, L. (2018). “Product innovation and firm performance in transition economies: A multi-stage estimation approach”, Technological Forecasting and Social Change, Vol. 140, PP. 271-280.
Ramirez, R.G., Guzman, G.M. & Martinez Serna, M.D.C. (2014). “The relationship between market orientation, entrepreneurial orientation, and innovation: Evidence from Mexican SMEs”, Journal of Business and Economics, Vol. 5(10), PP. 1930-1940.
Theodosiou, M., Kehagias, J. & Katsikea, E. (2012). “Strategic orientations, marketing capabilities and firm performance: An empirical investigation in the context of frontline managers in service organizations”, Industrial Marketing Management, Vol. 41(7), PP. 1058-1070.
Usman, M. & Mat, A. (2017). “Assessing the importance of entrepreneurial orientation oninnovation in service sector International Journal of Business and Management Invention, Vol. 6(7), PP. 35-39.
Voola, R., Casimir, G., Carlson, J. & Agnihotri, M.A. (2012). “The effects of market orientation, technological opportunism, and e-business adoption on performance: A moderated mediation analysis”, Australasian Marketing Journal, Vol. 20(2), PP.136-146.
Zang, J. & Li, Y. (2016). “Technology capabilities, marketing capabilities and innovation ambidexterity”, Technology Analysis & Strategic Management, Vol. 29(1), PP. 23-37.
Zhou, K.Z., Li, J.J., Zhou, N. & Su, C. (2008). “Market orientation, job satisfaction, productquality and firm performance: Evidence from China”, Strategic Management Journal, Vol. 29(9), PP. 985-1000.
Zhou, K.Z. & Wu. F. (2009). “Technological Capability, Strategic Flexibility, and Product Innovation”, Strategic Management Journal, Vol. 31(5), PP. 547-561.
_||_ابوالفضلی، س.ا.، سالار، ج. و زنوزی، س.ج. (1394). "نقش میانجی بازارگرایی در ارتباط بین گرایش کارآفرینی و عملکرد"، چشم انداز مدیریت بازرگانی, دوره 14, شماره 4 (پیاپی 24)، صص. 63-78.
اسفیدانی، م.ر. و رحمانیان، ع. (1395). "بررسی جایگاه بازارگرایی در تبلیغات محصولات غذایی ایران، رویکردی کیفی"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 32، صص. 91-102.
پاکدل، م.ر.، نایبزاده، ش. و دهقاندهنوی، ح. (1390). "ارزیابی تأثیر بازارگرایی، نوآوری و وفاداری مشتری بر عملکرد کسبوکار"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 6، شماره 10، صص. 1-26.
جعفرپور، م.، نبیزادهمامانی، ا. و دهقانچاچکامی، م. (1395). "مطالعه تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر مزیت رقابتی و عملکرد تجاری شرکتهای بیمه (مطالعه تطبیقی بیمههای تأمین اجتماعی و خدمات درمانی)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 31، صص. 83-96.
حکیمی، ا. (1396). "تأثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیتهای بازاریابی و عملکرد: تبیین نقش میانجی جهتگیریهای استراتژیک برونگرا"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 9، شماره 4، صص. 739-762.
دهدشتیشاهرخ، ز.، ناطق، م. و احسانی، ر. (1396). "تبیین رابطه قابلیتهای بازاریابی و عملکرد مالی سازمان"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 9، شماره 1، صص. 103-128.
رضایی دولتآبادی، ح. و علیان، م. (1394). "تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبرد رقابتی بر بازارگرایی در راستای بهبود عملکرد و ایجاد مزیت رقابتی پایدار"، فصلنامه توسعه کارآفرینی، دوره 8، شماره 1 (پیاپی 27)، صص. 81-100.
رضایی دولتآبادی، ح. و موسویزاده نوقابی، ا. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر بهبود عملکرد سازمان"، نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 54، صص. 121-136.
رضایی، ر.ا، منگلی، ن. و صفا، ل. (1394). "بررسی مفهوم و ابعاد بازاریابی کارآفرینانه و تأثیر آن در کسبوکارهای کوچک و متوسط"، نشریه کارآفرینی در کشاورزی، دوره 2، شماره 2، صص. 1-16.
ریزوندی، آ.، تجاری، ف. و اسماعیلی، م.ر. (1397). "آزمون مدل مفهومی بازاریابی کارآفرینانه در مدیران باشگاههای ورزشی تهران"، فصلنامه مدیریت و توسعه ورزش، دوره 7، شماره 3 (پیاپی 15)، صص. 18-30.
زنگانه، م.، ایکدری، ن.م.، قرنجیک، ج. و بقائی، س. (1396). "کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگانه، م.، محمدی آرزوچی، خ.، کاظمی، س.ح. و مهرانی، ه. (1390). "شناسایی و اولویتبندی موانع ترخیص کالا از گمرک شهریار شهر تهران با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 33، صص. 41-64.
زنگانه، م.، مهرانی، ه. و خمر، ف. (1396). "بازاریابی سبز"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگیان، س. (1392). "بررسی تأثیر قابلیتهای بازاریابی (قابلیت نوآوری و قابلیت نام تجاری) بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط مورد مطالعه: شرکت موادغذایی تهران همبرگر"، پایاننامه کارشناسیارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه سمنان.
صفری، ع. و قرهباشلونی، ر. (1393). "بررسی رابطه بازاریابیکارآفرینانه و عملکرد بازاریابی از طریق نوآوری (مطالعه موردی: شرکتهای فعال در سه صنعت اتوماسیون صنعتی، مخابرات و ارتباطات، رایانه و تجهیزات دیجیتال)"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 6، شماره 4، صص. 809-826.
کبیری، ف. و موغلی، ع.ر. (1397). "مقایسه میزان مهارتهای افزایش دهنده گرایش کارآفرینی در نظام آموزش عالی ایران (مطالعه دانشگاههای شهر شیراز)"، پژوهشهای مدیریت عمومی، دوره 11، شماره 42، صص. 61-81.
محبت طلب، ع.، رضوانی، م. و ضیاء، ب. (1397). "بررسی رابطه بین بازاریابی کارآفرینانه و وفاداری به برند در صنایع غذایی لبنی (مورد مطالعه: برند کاله)"، توسعه کارآفرینی، دوره 11، شماره 1، صص. 141-160.
فیض، د.، نعمتی، م.ع.، جبلی جوان، ا. و زنگیان، س. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر)"، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، دوره 1، شماره 9، صص. 19-28.
محمدآبادی، م.، نیازآذری، ک. و جباری، ن. (1397). "طراحی و اعتباریابی پرسشنامه عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای دانش بنیان"، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، دوره 12، شماره 4 (پیاپی 46)، صص. 193-214.
محمدی، م.، صیادی، م.ا. و سیدعامری، م.ح. (1395). "تبیین کارآفرینی سازمانی بر اساس مؤلفههای سرمایه اجتماعی در اداره کل ورزش و جوانان استان ایلام"، پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی، دوره 5، شماره 1 (پیاپی 17)، صص. 23-33.
مهری، س.، مهری، ق. و ایمانی، م. (1395). "تأثیر بازارگرایی بر نوآوری در خدمات در شعب بانک صادرات شهرستان اسفراین"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 11، شماره 32، صص. 78-89.
ناهید، م. (1388). "چیستی و چرایی کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در یک نگاه"، نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 34، صص. 39-58.
Abubakar, A.M., Elrehail, H., Alatailat, M.A. & Elçi, A. (2017). “Knowledge management, decision-making style and organizational performance”, Journal of Innovation & Knowledge, Vol. 4(2), PP. 104-114.
Afuah, A. (2002). “Mapping technological capabilities into product markets and competitive advantage: the case of cholesterol drugs”, Strategic Management Journal, Vol. 23, (2), PP. 171-179.
Ahmed, M.U., Kristal, M.M. & Pagell, M. (2014). “Impact of operational and marketing capabilities on firm performance: Evidence from economic growth and downturns”, International Journal of Production Economics, Vol. 154, PP. 59-71.
Atuahene-Gima, K. & KO, A. (2001). “An Empirical Investigation of the Effect of Market Orientation and Entrepreneurship Orientation Alignment on Product Innovation”, Organization Science, Vol. 12(1), PP. 54-74.
Augusto, M. & Coelho, F. (2009). “Market orientation and new-to-the-world products: Exploring the moderating effects of innovativeness, competitive strength, and environmental forces”, Industrial Marketing Management, Vol. 38(1), PP. 94-108.
Bhattarai, C.R., Kwong, C.C.Y. & Tasavori, M. (2019). “Market orientation, market disruptiveness capability and social enterprise performance: An empirical study from the United Kingdom”, Journal of Business Research, Vol. 96, PP. 47-60.
Boso, N., Story, V.M. & Cadogan. J.W. (2013). “Entrepreneurial orientation, market orientation, network ties, and performance: Study of entrepreneurial firms in a developing economy”, Journal of Business Venturing, Vol. 28(6), PP. 708-727.
Cohen, W.M. & Levinthal, D.A. (1990). “Absorptive Capacity: A New Perspective on Learning and Innovation”, Administrative Science Quarterly, Vol. 35(1), PP. 128-152.
Collinson, E. (2002). “Editorial: The Marketing/Entrepreneurship Interface”, Journal of Marketing Management, Vol. 18(4), PP. 337-340.
Dada, O. & Watson, A. (2013), “Entrepreneurial orientation and the franchise system Organisational antecedents and performance outcomes”, European Journal of Marketing, Vol. 47(5/6), PP. 790-812.
Day, G.S. (1994). “The capabilities of market-driven organizations”, Journal of Marketing, Vol. 58(4), PP. 37-52.
Elenurm, T., Ennulo, J. & Laar, J. (2007). “Motivation and Entrepreneurial Orientation Structures of Students as the Basis for Differentiated Approaches in Developing Human Resources for Future Business Initiatives. Changes in society, changes in organizations, and the changing role of HRM: Managing international human resources in a complex world”, Proceedings of the 9th International Human Resource Conference, Tallinn, Estonia, June 12-15.
Elshourbagy, H.M. & Dinana, H.O. (2018). “The Effect of Entrepreneurial Market Orientation on FirmPerformance: The Case of SMEs in Egypt”, International Conference on Information Communication and Management, PP. 102-107.
Engelen, A., Kubea, H., Schmidta, S. & Flattenb, T.C. (2014). “Entrepreneurial orientation in turbulent environments: The moderating role of absorptive capacity”, Journal of Research Policy, Vol. 43(8), PP. 353-1369.
Garcia-Villaverde, P.M., Ruiz-Ortega, M.J. & Canales, J.I. (2013). “Entrepreneurial orientation and the threat of imitation: The influence of upstream and downstream capabilities”, European Management Journal, Vol. 31(3), PP. 263-277.
Gilmore, A., Carson, D. & Grant, K. (2001). “SME marketing in practice”, Marketing Intelligence & Planning, Vol. 19(1), PP. 6-11.
Griffith, D.A., Yalcinkaya, G. & Calantone, R.J. (2010). “Do marketing capabilities consistently mediate effects of firm intangible capital on performance across institutional environments?”, Journal of World Business,Vol.45(3), PP. 125-136.
Gürol, Y. & Atsan, N. (2006). “Entrepreneurial characteristics amongst university students: Some insights for entrepreneurship education and training in Turkey”, Education and Training, Vol. 48(1), PP. 25-38.
Guzmán, C., Santos, F.J. & Barroso, M.D.L.O. (2019). “Analysing the links between cooperative principles, entrepreneurial orientation and performance”, Small Business Economics, PP. 1-15.
Hamali, S. (2015). “Entrepreneurial and Relationship Marketing toward Innovation and the Impact on Business Performance on Small Industries of Wearing Apparel in West Java”, Conference: 4th International Conference on Management, Finance & Entrepreneurship (ICMFE-2015), At Medan, Indonesia.
Hamel, G. & Prahalad, C.K. (1996). “Competing for the Future”, Harvard Business School Press, Boston, MA.
Herman, E. & Szabo, Z.K. (2014). “Considerations on Romania's Entrepreneurial Profile: Barriers to Productive Entrepreneurship”, Procedia Economics and Finance, Vol. 15, PP. 1740-1750.
Huang, K.P. & Wang, K.Y. (2011). “The moderating effect of social capital and environmental dynamism on the link between entrepreneurial orientation and resource acquisition. Quality and Quantity”, International Journal of Methodology, Vol. 47(3), PP. 1617-1628.
Hooley, G.J., Greenly, G.E., Cadogan, J.W. & Fahy, J. (2005). “The performance impact of marketing resources”, Journal of Business Research, Vol. 58(1), PP. 18-27.
Hoque, A.S.M.M. & Awang, Z. (2019). “Does gender difference play moderating role in the relationship between entrepreneurial marketing and Bangladeshi SME performance?”, Accounting, Vol. 5(1), PP. 35-52.
Hills, G.E., Hultman, C.M. & Miles, M.P. (2008). “The Evolution and Development of Entrepreneurial Marketing”, Journal of Small Business Management, Vol. 46(1), PP. 99-112.
Hurley, R. & Hult, T.M. (1998). “Innovation, Market Orientation, and Organizational Learning: An Integration and Empirical Examination”, Journal of Marketing, Vol. 62(3), PP. 42-54.
Ismanu, S., Kusmintarti, A. (2019). “Innovation and Firm Performance of Small and Medium Enterprises”, Review of Integrative Business and Economics Research, Vol. 8(2). PP.312-323.
Jasemi, M., Moradnezhadi, M. & Salavarz, M. (2016). “Entrepreneurial Strategies of Enhancing Competitive Advantage of Medicinal Herbs in Ilam Province, Iran”, International Journal of Agricultural Management and Development, Vol. 6(4), PP. 459-466.
Jaworski, B.J. & Kohli, A.K. (1993). “Market Orientation: Antecedents and Consequences”, Journal of Marketing, Vol. 57(3), PP.53-70.
Jones, R., Suoranta, M. & Rowley, J. (2013). “Entrepreneurial Marketing: A Comparative Study”, the Service Industries Journal, Vol. 33(7-8), PP. 705-719.
Joo, M.Y., Jae, K.M., Seok, H.J. & Joo, J.L. (2012). “The Effects Entrepreneurship and Market Orientation on Social Performance of Social Enterprise”, International Conference on Economics Marketing and Management, Vol. 28, PP. 60-65.
Kohli, A.K. & Jaworski, B.J. (1990). “Market Orientation: The Construct, Research Propositions, and Managerial Implications”, Journal of Marketing, Vol. 54, PP. 1-18.
Kowalik, I. (2016), “The Entrepreneurial Marketing Orientation of International New Ventures: Conceptual Model and Research Framework”, Marketing i Rynek, No. 12, PP. 11-18.
Lee, R.P. & Zhou, K.Z. (2012). “Is Product Imitation Good for Firm Performance? An Examination of Product Imitation Types and Contingency Factors”, Journal of International Marketing, Vol. 20(3), PP. 1-16.
Leiblein, M.J. & Reuer, J.J. (2004). “Building a foreign sales base: the roles of capabilities and alliances for entrepreneurial firms”, Journal of Business Venturing, Vol. 19(2), PP. 285-307.
Liu, G., Eng, T.-Y. & Takeda, S. (2015). “An investigation of marketing capabilities and social enterprise performance in the UK and Japan”, Entrepreneurship Theory and Practice, Vol. 39(2), PP. 267-298.
Marciano, A. & Ramello, G.B. (2019). “Encyclopedia of Law and Economics”, 2019 Edition, Springer, New York, NY.
Martin, S.L., Javalgi, R.G. & Cavusgil, E. (2017). “Marketing capabilities, positional advantage, and performance of born global firms: Contingent effect of ambidextrous innovation”, International Business Review, Vol. 26(3), PP. 527-543.
Martin, S.L. & Javalgi, R. (Raj).G. (2016). “Entrepreneurial orientation, marketing capabilities and performance: The Moderating role of Competitive Intensity on Latin American International New Ventures”, Journal of Business Research, Vol. 69(6), PP. 2040-2051.
Matsuno, K., Mentzer, J.T. & Özsomer. A. (2002). “The Effects of Entrepreneurial Proclivity and Market Orientation on Business Performance”, Journal of Marketing, Vol. 66(3), PP. 18-32.
McAdam, M. (2004). “Entrepreneurial Marketing: The Growth of Small Firms in the New Economic Era”, International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, Vol. 10(1/2), PP.167-170.
Merlo, O. & Auh, S. (2009). “The effects of entrepreneurial orientation market orientation and marketing subunit influence on firm performance”, Journal of Marketing Letter, Vol. 20(3), PP. 295-311.
Micheels, R.T. & Gow, H.R. (2008). “Market Orientation, Innovation and Entrepreneurship: An Empirical Examination of the Illinois Beef Industry”, International Food and Agribusiness Management Association, Vol. 11(3), PP. 31-56.
Miles, M., Gilmore, A., Harrigan, P., Lewis, G. & Sethna, Z. (2014). “Exploring Entrepreneurial Marketing”, Journal of Strategic Management, Vol. 23(2), PP. 94-11.
Miller, D. (1983). “The Correlates of Entrepreneurship in Three Types of Firms”, Management Science, Vol. 29(7), PP. 770-791.
Morgan, N.A., Vorhies, D.W. & Mason, C.H. (2009). “Market orientation, marketing capabilities and firm performance”, Strategic Management Journal, Vol. 30(8), PP. 909-920.
Morgan, T. Anokhin, S.A. & Wincent, J. (2019). “Influence of market orientation on performance: the moderating roles of customer participation breadth and depth in new product development”, Industry and Innovation, PP. 1-18.
Morris, M.H. & Paul, G.W. (1987). “The Relationship between Entrepreneurship and marketing in Established Firms”, Journal of BusinessVenturing, Vol. 2(3), PP. 247-259.
Narver, J.C. & Slater. S.F. (1990). “The Effect of a Market-orientation on Business Profitability”, Journal of Marketing, Vol. 54(4), PP. 20-35.
Oly Ndubisi, N. & Iftikhar, K. (2012). “Relationship betweenentrepreneurship, innovation and performance Comparing small and medium-size enterprises”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14(2), PP. 214-236.
O'Cass, A. & Viet Ngo, L. (2011). “Winning through innovation and marketing: Lessons from Australia and Vietnam”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(8), PP. 1319-1329.
Ofek, E. & Turut, O. (2008), “To Innovate or Imitate? Entry Strategy and the Role of Market Research,” Journal of Marketing Research, Vol. 45(5), PP. 575-92.
Oktavio, A., Kaihatu, T.S. & Kartika, E.W. (2019). “Learning orientation, entrepreneurial orientation, innovation and their impacts on new hotel performance: evidence from Surabaya”, Journal of Applied Management, Vol. 17(1), PP. 8-19.
Parkman, I.D., Holloway, S.S. & Sebastiao, H. (2012). “Creative industries: aligning entrepreneurial orientation and innovation capacity”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14(1), PP. 95-114.
Sadikoglu, E. & Zehir, C. (2010). “Investigating the effects of innovation and employee performance on the relationship between total quality management practices and firm performance: An empirical study of Turkish firms”, International Journal of Production Economics, Vol. 127(1), PP. 13-26.
Selvam, M., Gayathri, J., Vasanth, V., Lingaraja, K. & Marxiaoli, S. (2016). “Determinants of Firm Performance: A Subjective Model”, International Journal of Social Science Studies, Vol. 4(7), PP. 90-100.
Shenkar, OD. (2010), “Copycats: How Smart Companies Use Imitation to Gain a Strategic Edge”, Boston: Harvard Business Press.
Sing Wong, S.K. (2012). “The influences of entrepreneurial orientation on product advantage and new product success”, Journal of Chinese Entrepreneurship, Vol. 4(3), PP. 243-262.
Slater, S.F. & Narver, J.C. (1995). “Market Orientation and the Learning Organization”, Journal of Marketing, Vol. 59(3), PP. 63-74.
Smirnova, M.M., Naudé, P., Henneberg, S.C., Mouzas, S. & Kouchtch, S.P. (2011). “The impact of market orientation on the development of relational capabilities and performance outcomes: The case of Russian industrial firms”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(1), PP. 44-53.
Sole, M. (2013), “Entrepreneurial marketing: conceptual exploration and link to performance”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 15(1), PP. 23-38.
Ramadani, V., Hisrich, R.D., Abazi-Alili, H., Dana, L.P., Panthi, L. & Abazi-Bexheti, L. (2018). “Product innovation and firm performance in transition economies: A multi-stage estimation approach”, Technological Forecasting and Social Change, Vol. 140, PP. 271-280.
Ramirez, R.G., Guzman, G.M. & Martinez Serna, M.D.C. (2014). “The relationship between market orientation, entrepreneurial orientation, and innovation: Evidence from Mexican SMEs”, Journal of Business and Economics, Vol. 5(10), PP. 1930-1940.
Theodosiou, M., Kehagias, J. & Katsikea, E. (2012). “Strategic orientations, marketing capabilities and firm performance: An empirical investigation in the context of frontline managers in service organizations”, Industrial Marketing Management, Vol. 41(7), PP. 1058-1070.
Usman, M. & Mat, A. (2017). “Assessing the importance of entrepreneurial orientation oninnovation in service sector International Journal of Business and Management Invention, Vol. 6(7), PP. 35-39.
Voola, R., Casimir, G., Carlson, J. & Agnihotri, M.A. (2012). “The effects of market orientation, technological opportunism, and e-business adoption on performance: A moderated mediation analysis”, Australasian Marketing Journal, Vol. 20(2), PP.136-146.
Zang, J. & Li, Y. (2016). “Technology capabilities, marketing capabilities and innovation ambidexterity”, Technology Analysis & Strategic Management, Vol. 29(1), PP. 23-37.
Zhou, K.Z., Li, J.J., Zhou, N. & Su, C. (2008). “Market orientation, job satisfaction, productquality and firm performance: Evidence from China”, Strategic Management Journal, Vol. 29(9), PP. 985-1000.
Zhou, K.Z. & Wu. F. (2009). “Technological Capability, Strategic Flexibility, and Product Innovation”, Strategic Management Journal, Vol. 31(5), PP. 547-561.
چکیده
در محیط رقابتی پر تغییر امروز شرکتها نیاز به سازگاری زیادی دارند، بنابراین ارائه بهترین عملکرد در زمینة بازاریابی، به اساسیترین دغدغة مدیران شرکتهای تولیدی مبدل شده است، از این رو در این پژوهش به واکاوی عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای تولیدی از منظر مدیریت بازاریابی و کارآفرینی میپردازیم و برای دستیابی به این هدف با 15 فرضيه تأثیر گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی بر عملکرد شرکت بهواسطة بازارگرایی کارآفرینانه و بازاریابی کارآفرینانه در شرکتهای تولیدی شهرک صنعتی شهر گرگان در 6 ماه دوم سال 1397را بررسی میکنیم. پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و بر حسب روش گردآوری دادهها، توصیفی - پیمایشی و از نوع پژوهشهای علی است. به منظور محاسبه حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شده و 180 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنها توزیع شد و 152 پرسشنامه قابل استفاده جمعآوری گردید. دادههای بهدست آمده از پرسشنامهها با استفاده از نرم افزار Smart PLS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پایان، نتایج پژوهش نشان داد، فرضيههای؛ تأثیر بازارگرایی کارآفرینانه بر عملکرد، بازارگرایی بر بازارگرایی کارآفرینانه، نوآوری بر عملکرد رد شدند و همچنین قابلیتهای فنی نتوانست اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل کند. اما سایر فرضيههای پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند.
واژگان کلیدی: بازارگرایی، بازارگرایی کارآفرینانه، بازاریابی کارآفرینانه، گرایش به کارآفرینی، تقلید، قابلیتهای فنی، قابلیتهای بازاریابی، عملکرد، نوآوری.
مقدمه
با توجه به رقابت شدید موجود در بازارهای جهانی فعلی، منطقی است که نه تنها دانشگاهیان، بلکه شرکتهای همة بخشها و مکانها تلاش خود را برای افزایش گرایش به کارآفرینی به منظور حفظ و افزایش سهم بازار خود متمرکز میکنند (گازمن و همکاران1، 2019)، چرا که بازاریابی2 و کارآفرینی3 ارتباط متقابلی با یکدیگر دارند و زمانی که بهطور مشترک اجرا شوند توانمندتر میشوند. اکثر مزایای بازاریابی کارآفرینانه در شرکتهای کوچک و متوسط و در محیطهای آشفته یافت میشوند زیرا که بازاریابی در این شرکتها بهدلیل مسیری که خود مالک یا مدیر برای انجام کسب و کار خود پیش میگیرد، امری اتفاقی و غیررسمی است. به همین دلیل، بسیاری از آنچه که بهطور طبیعی در پژوهشهای مختلف مورد تأیید قرار میگیرد در این نوع از شرکتها ممکن است بهدلیل ماهیت اتفاقی، غیررسمی، بدون قاعده، بدون ساختار، واکنشی و منطبق با هنجارهای صنعت بهصورتی دیگر بروز نماید (گیلمور و همکاران4، 2001). بنابراین نحوه بهکارگیری مفاهیم بازاریابی در این نوع از سازمانها مفید است زیرا که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. بهطورکلی سه شاخة اصلی در این پژوهش وجود دارد: بازاریابی کارآفرینانه5، بازارگرایی6 و بازارگرایی کارآفرینانه7. دو شاخة اول به کارکرد مؤثر اشاره دارند، همانند پیشرفت محصولات جدید یا بازاریابی مختلط، درحالیکه سومین شاخه یک فرصت استراتژیک را شرح میدهد که اشاره به رویکرد بازاریابی به عملکرد8 کارآفرینی و تأثیرات پیوستة بازاریابی و کارآفرینی دارد و نشان دهندة مشتریگرایی، رقیبگرایی، هماهنگیهای بین عملکردی، تولید اطلاعات و انتشار، و رویکرد پاسخ به فرآیندهای درگیر شدن در نوآوری محصول و بازار برای انجام سرمایهگذاری تا حدودی مخاطره آمیز و تولید نوآورانة فعال است (سله9، 2013). شرکتهایی که درک کردهاند راههای جدید خلق ارزشی جدید برای مشتریان موجب ایجاد مزیت رقابتی میشود، متوجه شدهاند که رسیدن به چنین هدفی تنها در سایه کارآفرینی و نوآوری10 امکانپذیر است. شرکتهای کارآفرین، همگام با تغییرات گام برمیدارند و میکوشند فرصتهای ایجاد شده در جریان این تغییرات را کشف و از آنها بهرهبرداری کنند. همگامی با تغییرات، مستلزم بستری فرهنگی است که به تغییر بها میدهد. کارآفرینی نشان دهندة نوآوری، پیشرو بودن11 و ریسکپذیری12 است (میلر13، 1983). در محیط رقابتی سریع امروز شرکتها نیاز دارند تا بهطور فزایندهای زیرک، چابک و سازگار باشند. قرن بیست و یکم با سازمانهای پیچیده، پویا و متحول همراه خواهد بود که جهت حفظ بقا به رقابت جهانی میپردازند. سازمانهایی که تلاش خواهند کرد تا کالاها و خدمات، با حداکثر سرعت به مشتریان عرضه شود. سازمانهایی کارآفرین که به انگیزش نیروی انسانی توجه زیادی داشته و ضمن استفاده بیشتر از تکنولوژی ارتباطات، از طرحهای سازمانی پویا و اقتضایی بهره خواهند گرفت. جهان آینده سازمانهایی را شاهد خواهد بود که بسیاری از مشاغل را مجدداً طراحی میکنند. اتاهن-گیما و کو14(2001) معتقدند، ایجاد ارتباطی مؤثر بین دو رویکرد گرایش به کارآفرینی15 و بازارگرایی سودآور بوده و بنگاهها با ترکیب سطح بالایی از این دو رویکرد در چارچوب استراتژیک خود قادر به کسب عملکرد بهتری نسبت به رقبا خواهند بود. اگر چه بنگاههای بازارگرا بهدنبال پاسخ به نیازهای شناخته شدة مشتریان خود هستند، اما این احتمال وجود دارد تا برخی، فرصتهایی که در جهت توسعه محصول جدید وجود دارد را به جهت ناتوانی مشتریان در توصیف نیازهای جدید از دست بدهند (هامل و پارهالد16، 1996). از این رو ترکیب مناسب این دو رویکرد بنگاه را قادر میسازد دانش مناسبی را در رابطه با مشتریان، رقبا و شرایط فعلی و آتی بنگاه به دست آورد. لذا داشتن قابلیت بالا در انطباق محیطی و مدیریت آن، بنگاه را قادر خواهد ساخت به شکل مؤثری به ارضای نیازهای مشتریان پرداخته و با ایجاد نوآوری در محصول و عملکرد آن احتمال موفقیت بنگاه را افزایش دهد (اتاهن-گیما و کو، 2001). در شرایط ناپایدار کنونی، بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه هر دو برای سازمان امری ضروری محسوب میشوند و با توجه افزایش روزافزون شدت رقابت بین سازمانها، آنها نیاز به راههایی را براي بهبود عملکرد و پيروزي در ميدان رقابت دارند و چارچوب ارائه شده در پژوهش حاضر، ضمن معرفی رویکردی جدید در این حوزة استراتژیک، ابزار مفیدی را برای مدیران بنگاهها در اتخاذ رویکرد مناسب استراتژیک فراهم میآورد و به آنان برای انجام برخی امور مانند؛ مشتریگرایی، رقیبگرایی، تولید و انتشار اطلاعات و توسعه محصولات کمک میکند و از آنجا که با توجه به اطلاعات دردسترس، این موضوع بهصورت جامع در ایران بررسی نشده است و پژوهشهای انجام شده تنها به بخش محدودی از این موضوع پرداختهاند، پژوهش حاضر، به واکاوی عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای تولیدی از منظر مدیریت بازاریابی و کارآفرینی کمک میکند، از این رو برای دستیابی به این هدف تأثیر گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی بر عملکرد شرکت بهواسطة بازارگرایی کارآفرینانه و بازاریابی کارآفرینانه در شرکتهای تولیدی شهرک صنعتی شهر گرگان را بررسی میکنیم. همچنین با توجه به پژوهش صورت گرفته و نتايج حاصل از بررسي فرضیهها، ميتوان گفت که اين پژوهش از نظر؛ پرداختن به واکاوی عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای تولیدی از منظر مدیریت بازاریابی و کارآفرینی، بررسي اين موضوع در شرکتهاي کوچک و متوسط تولیدی در شهرک صنعتی شهر گرگان و در نظرگرفتن دو متغیر تعدیلگر تقلید و قابلیتهای فنی در فرضیههای چهاردهم و پانزدهم پژوهش، براي نخستین بار، داراي نوآوري مناسب در حوزۀ علمي مدیریت بازاريابي و کارآفرینی است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
بازارگرایی: بازارگرایی مفهوم جدیدی در حوزه بازاریابی مدرن است که از سه دهة گذشته توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است (اسمیرنوا و همکاران17، 2011). بازارگرایی بر این فرض استوار است که سودآوری سازمانها در گروی فهم نیازهای مشتری و استراتژیهای رقبا است (اسفیدانی و رحمانیان، 1395). بهعبارتی بازارگرایی عبارت است از؛ ایجاد اطلاعات حاصل از بازار در کل سازمان دربارة نیازهای جاری و آینده مشتریان، توسعه و انتقال این اطلاعات و استعداد در سراسر سازمان و پاسخگویی به آن در تمام سطوح سازمان و در آن به سه عامل خلق و تبادل اطلاعات، مشتریمداری و رقیبگرایی توجه میشود (جاورسکی و کوهلی18، 1993). بازارگرایی از جمله تواناییها و قابلیتهایی است که به شرکتها اجازه میدهد تا مزیت موقعیتی خوبی بهدست آورند، بهعبارت دیگر؛ بازارگرایی بهعنوان فلسفه و رفتاری به سوی تعیین و درک نیازهای مشتریان هدف و سازگاری پاسخ سازمان ادراک میشود، به این منظور که آنها نیازها را بهتر از رقبا برآورده نموده و در نتیجه مزیت رقابتی ایجاد مینمایند (مهری و همکاران، 1395). پاکدل و همکاران (1390) نشان دادند افزایش سطح بازارگرایی موجب بهبود عملکرد و نوآوری در شرکت میشود. سازمانهایی که بهتر میتوانند نیازهای مشتریان را پاسخ دهند و بهتر از رقبا ارضاء کنند، مطمئناً از سطح عملکرد بالاتری برخوردار هستند. پژوهشهایی که توسط لئو و همکاران19(2015)، باتریا و همکاران20(2019)، مورگان و همکاران21(2019) و نارور و اسلاتر22(1990)، صورت گرفته است، نشان دهندة رابطه مثبت بین گرایش به بازار و عملکرد شرکت است.. مطالعه میلز و همکاران23(2014) نیز تأیید میکند که با اتخاذ جهتگیری بازار، شرکتهای اجتماعی میتوانند عملکرد اجتماعی خود را بهبود بخشند. از سازمانهایی که در محیط رقابتی فعالیت میکنند، انتظار میرود که بیشتر بازارگرا باشند. کوهلی و جاورسکی24(1990)، سه ویژگی محیطی را که روی بازارگرایی اثر گذار است شامل؛ پیچیدگی و تلاطم بازار، شدت رقابت، تغییرات تکنولوژی میدانند.
گرایش به کارآفرینی: یکی از معیارهای مهم تمایز کشورهای توسعه یافته و جهان سوم را میتوان در میزان کارایی و عملیاتی کردن کارآفرینی در مفاهیم مختلف آن برشمرد (ناهید، 1388). امروزه کارآفرینی نقش کلیدی در توسعه اقتصادی ایفا میکند و بهعنوان منبع شغل، نوآوری و رقابت در هر بازار محسوب میشود (جاسمی و همکاران25، 2016). گرایش به کارآفرینی مزیتی ناشی از تجزیه و تحلیل فرصتها و موقعیت شرکت است (هوانگ و وانگ26، 2011). کارآفرینی فرآیند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است. عصر حاضر، عصر کارآفرینی و عنصر اصلی آن، نوآوری است (محمدی و همکاران، 1395). امروزه گرایش به کارآفرینی در شرکتها توجه بیشتری را به خود جلب کرده است، زیرا این مفهوم ابتدا در ادبیات توسط میلر (1983) و کوین و سلین27(1989)، معرفی شده است. گرایش به کارآفرینی که بهوسیلة موریس و پائول28(1987)، توسعه داده شده، میتواند بهعنوان یک عامل انسانی مهم در کسب مزیتهای بینالمللی محسوب شود. این عامل، نیروی محرکی است که نقش آن پیدا کردن فرصتهای استفاده نشده و ایجاد تعادل جدیدی در بازار میباشد (النورم و همکاران29، 2007) و بهعنوان یک موتور پیشرفت اقتصادی، ایجاد شغل و اصلاح اجتماع محسوب میشود (گارل و آستان30، 2006). ماتسونو31 (2002) تأثیر عناصر گرایش کارآفرینی را بر بازارگرایی بررسی کرد و نتیجه گرفت، گرایش کارآفرینی بر بازارگرایی تأثیر دارد. نوآوری، بهعنوان یکی از عناصر گرایش کارآفرینی، نیازمند جمعآوری اطلاعات بازار است و بازارگرایی به جمعآوری اطلاعات بازار کمک میکند، بنابراین از این دیدگاه، گرایش کارآفرینی بر بازارگرایی تأثیر دارد (ابوالفضلی و همکاران،1394). بازارگرایی بهویژه برای شرکتهای کارآفرین و سرمایهگذاریهای جدید بسیار اهمیت دارد، زیرا آنها را در زمینة یادگیری، انطباق با محیط، واکنش سریع به فرصتها و تهدیدهای محیطی توانمند میسازد (جو و همکاران32، 2012). اما مطالعات رضایی دولت آبادی و علیان (1394) در زمینة یافتههای مبتنی بر تأثیرگذاری مستقیم گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی، معنادار نیست. احتمالاً گرایش کارآفرینانه، به بازارگرایی بیشتر منجر نمیشود، زیرا شرکتهایی موفق به نوآوری میشوند که کمتر درگیر جذب بازارها هستند. همچنین کبیری و موغلی (1397) نشان دادهاند که وضعیت فعلی دانشگاهها در زمینة مهارتهای افزایش دهندة گرایش به کارآفرینی و عملکرد و بهبود این مهارتها بسیار ضعیف بوده است. اما پژوهش گازمن و همکاران (2019)، نشان داد گرایش به کارآفرینی و عملکرد با هم رابطه مستقیمی دارند، و رامیرز و همکاران33 (2014) و عثمان و مت34 (2017) و اکتاویو و همکاران35 (2019) در پژوهشهای خود دریافتند که جهتگیری کارآفرینی تأثیر مثبتی بر روی نوآوری دارد.
بازاریابی کارآفرینانه: با افزایش پژوهشها در حوزة کارآفرینی و با ظهور دو جریان جدا از هم بازارگرایی و کارآفرینیگرایی اصطلاح بازاریابی کارآفرینانه جهت توصیف فرآیند بازاریابی شرکتهایی که در جستوجوی فرصتها در محیط ناپایدار هستند و هم زمان با محدودیت منابع مواجهاند، بهکار گرفته شد (محبت طلب و همکاران، 1397). لایلن و ریر36(2004)، بازاریابی کارآفرینانه را بهعنوان "پیشرو بودن در شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها برای دستیابی و حفظ مشتریان سودآور، از طریق رویکردهای نوآورانه به مدیریت ریسک، خلق ارزش و استفادة بهینه از منابع" تعریف میکنند، و پژوهش صفری و قرهباشلونی (1393)، نشان دهندة اثر مثبت آن بر عملکرد است. بازاریابی کارآفرینانه شامل ابعاد جهتگیری رشد، جهتگیری فرصت، ارتباط دوطرفه با مشتریان، ایجاد ارزش از طریق اتحاد و بازاریابی غیررسمی در بازار میباشد و از طریق گویههایی مانند؛ میزان تمایل به رشد کسب و کار و رشد بلندمدت بهجای سود زیاد، گسترش پایگاه مشتریان، رهبری مشتریان، اخذ تصمیمات خلاقانه، ارتباط با مشتریان و یادگیری از آنها، در اولویت قرار دادن مشتریان، انطباق با تغییر انتظارات مشتریان، آموزش از رقبا، کمک گرفتن از دوستان و شرکا، تمایل به تحقیقات بازار غیررسمی، اخذ تصمیمات مبتنی بر احساس، و همچنین میزان تمایل به تولید محصول جدید به پیشنهاد تأمینکنندگان و بر اساس تقاضای مشتریان و میزان تکیه بر تجربیات در تصمیمگیری سنجیده میشود. (هیلز و همکاران37، 2008). بازاریابی کارآفرینانه با تلفیق جنبههای زیربنایی بازاریابی و کارآفرینی به هدایت و راهبری مشتریان به سمت ایجاد بازارهای جدید به جای خدمت رسانی صرف در بازارهای موجود نیز میپردازد (مکآدام38، 2004). هامالی39(2015) در مطالعه خود اثر بازاریابی کارآفرینانه بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط را مورد بررسی قرار داد و نتایج پژوهش آن حاکی از آن بود ابعاد بازاریابی کارآفرینانه به ویژه سه بعد اهرم کردن منابع، ایجاد ارزش و مشتریگرایی تأثیر مثبت و معنیداری بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط دارند. پژوهشهای رضایی و همکاران (1394) و ریزوندی و همکاران (1397) نیز نشان دهنده اثر مثبت بازاریابی کارآفرینانه بر عملکرد است. هوک و آوانگ40 (2019) نیز عنوان کردند که بازاریابی کارآفرینانه میتواند باعث بهبود عملکرد و تمایز از رقبا شود.
بازارگرایی کارآفرینانه: بازارگرایی کارآفرینانه همکاری بین گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی است. بنابراین شامل هر دو جهتگیری و اثر متقابل آنها است و اشاره به تعامل و اقدامات یک شرکت و به دنبال آن کشف فرصتهای جدید بازار به منظور افزودن ارزش به مشتری دارد (سله، 2013). از نظر جونز و همکاران41(2013) مفهوم بازارگرایی کارآفرینانه مجموع عناصری است که شامل گرایشات کارآفرینی، بازار، مشتری و نوآوری است (کوالیک42، 2016). مقصود اصلی از خلق مفهوم بازارگرایی کارآفرینانه رسیدن به فهم مناسبی از وجه اشتراک رشتههای بازاریابی و کارآفرینی و درک تأثیر رفتار کارآفرینانه روی بازاریابی و در مقابل آن اتخاذ رویکردهای نوآورانه در بازاریابی بوده است (کالینسون43، 2002،). با این حال مطالعات انجام شده در این باره همچنان در مراحل آغازین قرار دارذد. رفتار بازارگرایی کارآفرینانه را نشأت گرفته از تفکر کارآفرینانه: نوآوری، ریسکپذیری، کنشپذیری و فرصت طلبی است. الشوربگی و دینانا44(2018) در تحقیقات خود بیان کردند که بازارگرایی کارآفرینانه و اجزای آن تأثیر مثبتی بر عملکرد دارند.
نوآوری: نوآوری نشان دهنده یک عامل تعیین کننده و قابل توجه، در تعیین عملکرد و موفقیت شرکت است (رمضانی و همکاران45، 2019). نوآوری صرفاً خلق محصولات جدید و بهتر نیست بلکه شامل توسعه نظامهای بهتر و مفاهیم جدید کسب و کار نیز میباشد. نوآوری بهعنوان یک ساز و کار سازمانی برای انطباق با یک محیط پویا، تقاضا برای ایجاد افکار جدید، ایدههای جدید با ارائه محصولات نوآورانه و خدمات بهتر است که میتواند خواستههای مشتریان را برآورده کند (ایسمانو و کاسمینتارتی46، 2019). نوآوری را میتوان ایجاد محصول یا فرآیند جدید یا یک راه جدید برای ارائة کیفیت و یا ارزش بهتر تعریف کرد. نوآوری موجب بهبود عملکرد شرکت میگردد. نوآوری ایجاد دانش و ایدههای جدید برای بهکار بردن و تسهیل نتایج کسب و کار جدید، هدفگذاری برای بهبود فرآیندها و ساختارهای داخلی تجارت و ایجاد محصولات و خدمات متحرک، بهعبارت دیگر، نوآوری فرآیند پایانی خلاقیت و بهعبارتی جلوه و نمود بیرونی آن میباشد که بهصورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه آشکار میشود (زنگانه، مهرانی و خمر، 1396). براساس پژوهش میشلز و همکاران47(2008) شرکتهای بازارگرا در صنعت مواد غذایی آمریکا که از نوآوری بیشتری برخوردار بوده، به عملکرد برتری دست خواهند یافت. همچنین در پژوهش صفری و قرهباشلونی (1393)، آگوستو و کلهو48(2009)، رمضانی و همکاران (2019)، ایسمانو و کاسمینتارتی (2019)، نیز مشخص گردید نوآوری موجب بهبود عملکرد شرکت شده است.
قابلیتهای بازاریابی49: قابلیتهای بازاریابی مجموعهای پیچیده از مهارتها و دانش متمرکز است که بهطور موثر، منابع موجود را بهروز میکند. بنگاهها باید قابلیتهای بازاریابی را توسعه دهند زیرا میتوانند بر عملکرد تأثیر مثبت داشته باشند (مارتین و همکاران50، 2017). قابلیتهای بازاریابی معمولاً بهعنوان عاملی که داراییهای سازمانی را در کنار یک دیگر نگه میدارد و آنها را بهصورت مفیدی گسترش میدهد تعریف میشود (ژو و همکاران51، 2008). قابلیتهای بازاریابی نشاندهندة تواناییهای خاص یک شرکت در شناسایی بازارهای هدف، استراتژیها و آمیختههای بازاریابی در حال توسعه، ایجاد و حفظ ارتباط با مشتریان وفادار است، و نتایج پژوهش فیض و همکاران (1391)، نشان از تأثیر مثبت آن بر عملکرد دارد. در کل پژوهشهای نظری و تجربی بر روی قابلیتهای بازاریابی عموماً از یک ارتباط مثبت بین قابلیت بازاریابی و عملکرد شرکت حمایت میکنند (مورگان و همکاران52، 2009). قابلیتهای بازاریابی فرآیندهای هستند که شرکتها ارزشهای مورد نظر را برای مشتریان هدف انتخاب میکنند و منابع را برای ارائه این ارزشها در دستیابی به اهداف مورد نظر بهکار میگیرند (مارتین و جاوالگی53، 2016). قابلیتهای بازاریابی، فرآیندهای منسجم و یکپارچهای هستند که برای اعمال مهارتهای جمعی، دانش و منابع شرکت طراحی میشوند و نیازهای بازار، شرکتها را قادر میسازد تا ارزش کالا و خدمات خود را افزایش دهند و خود را با شرایط بازار تطبیق دهند و امکان استفاده از فرصتهای بازار و مقابله با تهدیدهای رقابتی را ایجاد میکنند (دی54، 1994). اگر قابلیتهای بازاریابی یک شرکت بهعنوان یک مزیت رقابتی نسبت به رقبای دیگر در نظرگرفته شود، بنابراین یک فاصله زیاد از لحاظ ارزیابی و اندازهگیری قابلیتهای بازاریابی بین شرکت و رقبای آن مشاهده میشود. قابلیتهای بازاریابی مطابق مطالعات مریلیس و همکارانش در سال 2011؛ دارای دو بعد قابلیت نوآوری و قابلیت نام تجاری است. رضایی دولتآبادی و موسویزاده نوقابی (1391)، جعفرپور و همکاران (1395)، دهدشتیشاهرخ و همکاران (1396)، حکیمی (1396) و گریفیت و همکاران55(2010)، احمد و همکاران56 (2014)، در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که قابلیتهای بازاریابی میتواند عملکرد را بهبود ببخشد.
تقلید: پژوهشهای گذشته نشان میدهد که تقلید محصول، به دلایل مختلف منجربه عملکرد برتر میشود (لی و ژو57، 2012):
1- تقلید58 اجازه میدهد تا شرکت به سرعت به محصولات جذاب رقبا واکنش نشان دهد (شنکار59، 2010).
2- به این دلیل که شرکت محصولات رقبای خود را تکرار میکند، منابع قابل توجهی را در تحقیق و توسعه صرفه جوئی میکند، (افک و تورات60، 2008).
تقلید ایده پذیرفته شده یا مشتق شده از یک ایده اصلی میباشد و یک ابزار لازم برای انتشار دانش است. یک اختراع عالی میتواند به تقلید کنندهها نشان دهد که فرصتها خوب هستند و بنابراین بهطور قطعی تقلید را تشویق میکنند. بدون این سیگنال، رقبای بالقوه ممکن است انگیزهای برای تقلید نداشته باشند. کار تقلیدی رایگان نیست و هزینه دارد. اختراعات و نوآوریها نیازمند بازده پولی به نوآوران در یک سیستم مبتنی بر بازار هستند. با این حال، وجود تقلید میتواند بازده را کاهش دهد و انگیزههای ایجاد نوآوران را از بین ببرد. از این رو یک امر منطقی برای آن، سیستم حمایت از حق ثبت اختراع میباشد که هزینههای تقلید را افزایش میدهد و بهطور کلی تقلید را کاهش میدهد. به این ترتیب که حق ثبت اختراع گستردهتر منجربه ورود کمتر و رقابت کمتری میشود. در نتیجه، قیمت بازار به دلیل رقابت کمتر، با افزایش مواجه میشود که موجب زیان مازاد مصرفکننده میگردد، اما سود شرکت اصلی افزایش مییابد (مارچیانو و راملو61، 2019).
قابلیتهای فنی62: قابلیتهای فنی به تواناییهایی اشاره دارد که شرکتها را قادر به استفاده و توسعه فناوریهای مختلف میکند. آنها شامل توسعه فناوری، توسعه محصول، فرآیند تولید و پیش بینی فناوری میشوند (آفوا63، 2002). قابلیتهای فنی میتواند به نوآوری استثمارگر سازمانی کمک کند که از تجربه قبلی توسعه یافته و انباشته شده است (ژو و وو64، 2009). سازمانهایی که قابلیتهای فنی خوب دارند ممکن است با فناوریهای یک رشته خاص آشنا شوند. که به آنها کمک میکند تا بهطور کامل از دانش و منابع فنی فعلی بهرهبرداری کنند (کوهن و لوینتال65، 1990). همچنین قابلیتهای فنی، سازمانها را قادر میسازد مزایای غیرقابل جایگزینی در معرفی محصولات جدید و ورود به بازارهای جدید داشته باشند. قابلیتهای فنی انباشته شده به سازمانها اجازه میدهد تا با بهرهگیری از تکنولوژیهای پیشرفته، به راحتی روند تکنولوژی جدید را درک کنند و به بازارهای نوظهور وارد شوند. از این رو قابلیتهای فنی بهطور معمول برای پاسخ به چالشهای نوین خارجی یا فرصتهایی که توسط بازارهای جدید ارائه میشوند، توسعه مییابد. علاوه بر این، آنها میتوانند سازمانها را برای تولید محصولات جدید انگیزه دهند و به آنها کمک میکند که در محیطهایی که به سرعت تغییر میکنند، زنده بمانند (ژانگ و لی66، 2016).
عملکرد: توجه زیادی به تعریف و درک ساختار اساسی عملکرد شرکت داده شده است (سلوام و همکاران67، 2016). عملکرد، نتیجه فعالیت (زنگانه و همکاران، 1395)، و نتیجة نهایی است که در تمام تعاریف مشاهده شده است و به موفقیت شرکت در تحقق اهداف کسب و کار در مقایسه با رقبای خود اشاره دارد. عملکرد را میتوان رفتار تلقی کرد یعنی روشی که سازمانها، تیم و افراد جهت انجام کاری استفاده میکند. آبوباکار و همکاران68(1993) عملکرد را بهعنوان اقدامات یا رفتارهایی که به اهداف سازمان مربوط میشود، تعریف میکنند، که با اعمال صحیح این اقدامات، نه تنها هدفها و مأموریتهای سازمان با کارایی مطلوب تحقق مییابد بلکه منافع کارکنان و جامعه نیز تأمین میگردد (محمدآبادی و همکاران، 1397). عملکرد شرکت براساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین میگردد و موفقیت استراتژیهای هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس میشود (زنگانه و همکاران، 1396). بسیاری از فعالیتهای بازاریابی مستقیماً بر عملکرد مشتری مانند رضایت و وفاداری مشتری تأثیر میگذارند، همچنین عملکرد مشتری و عملکرد بازار بر عملکرد مالی شرکت نیز تأثیر میگذارد، براین اساس، عملکرد کسب و کار از سه جزء تشکیل شده است که عبارتند ا؛ز عملکرد بازار، عملکرد مشتری و عملکرد مالی. که در این پژوهش عملکرد مالی، عملکرد بازار و کسب مزیت رقابتی بهعنوان پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط69 مورد سنجش قرارگرفته است. در عملکرد بازار بر مقدار فروش، رشد فروش و سهم بازار و در عملکرد مالی بر سود، حاشیة سود، بازده دارایی تأکید میشود (هولی و همکاران70، 2005). پژوهشگران بازاریابی از معیارهای فوق بهطور مکرر استفاده کردهاند. پژوهشهای متعدد هم نشاندهندة روایی و پایایی آن است (اسلاتر و نارور71، 1995).
مدل مفهومی پژوهش
با توجه به مبانی اشاره شده مؤلفههای پژوهش، با اقتباس از مدل سله (2013)، گارسیا-ویلاورد و همکاران72(2013)، پارکمن و همکاران73(2012)، بوسو و همکاران74(2013)، دادا و واتسون75(2013)، الی اندوبیسی و ایفتیکار76(2012)، وولا و همکاران77(2012)، احمد و همکاران (2014)، تئودوسیو و همکاران78(2012)، صادیکاوغلو و زهیر79(2010)، اوکاس و ویت نگو80(2011)، انگلن و همکاران81(2014)، مدل مفهومی پژوهش حاضر که روابط بین متغیر وابسته یعنی عملکرد و متغیر مستقل یعنی گرایش به کارآفرینی را بررسی میکند، در شکل شمارة 1 ارائه شده است.
شکل 1: مدل مفهومی پژوهش
فرضیههای پژوهش
با توجه به مدل مفهومی فرضیههای زیر برای این پژوهش مطرح است:
1- گرایش به کارآفرینی بر عملکرد اثر معناداری دارد.
2- گرایش به کارآفرینی بر نوآوری اثر معناداری دارد.
3- نوآوری بر قابلیتهای بازاریابی اثر معناداری دارد.
4- قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد اثر معناداری دارد.
5- نوآوری بر عملکرد اثر معناداری دارد.
6- گرایش به کارآفرینی بر قابلیتهای بازاریابی اثر معناداری دارد.
7- گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی کارآفرینانه اثر معناداری دارد.
8- گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی اثر معناداری دارد.
9- بازارگرایی بر بازارگرایی کارآفرینانه اثر معناداری دارد.
10- بازارگرایی کارآفرینه بر عملکرد اثر معناداری دارد.
11- بازارگرایی کارآفرینه بر بازاریابی کارآفرینانه اثر معناداری دارد.
12- بازارگرایی بر عملکرد اثر معناداری دارد.
13- بازاریابی کارآفرینانه بز عملکرد اثر معناداری دارد.
14- تقلید اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل میکند.
15- قابلیتهای فنی اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل میکند.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است چرا که با هدف توسعه دانش کاربردی در حوزه بازاریابی و کارآفرینی برای بهبود عملکرد شرکتهای تولیدی اجرا شده است. از نظر روش گردآوری دادهها توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. دادههای جمعآوری شده از نوع کمی و تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نوع علی – مقایسهای به شمارمیرود. تجزیه و تحلیل دادهها با روش معادلات ساختاری و توسط نرمافزار 3 Smart PLS انجام میشود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شرکتهای تولیدی شهرک صنعتی شهر گرگان میباشد که تعداد آنها 275 واحد است. به منظور محاسبه حجم نمونه، با توجه به محدود بودن جامعه آماری و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و این احتمال که در هر پژوهش امکان دارد تعدادی از پرسشنامهها برگشت داده نشوند، 180 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنها توزیع شد و 152 پرسشنامه قابل استفاده جمعآوری گردید. پرسشنامه این پژوهش دارای طیف لیکرت پنج گزینهای میباشد و شامل 3 سؤال عمومی جمعیت شناختی و 37 سؤال تخصصی میباشد. ساختار سؤالهای تخصصی پرسشنامه به شرح جدول شمارة 1 میباشد.
روایی و پایایی پرسشنامه
برای بهدست آوردن روایی پرسشنامه از روش محتوایی استفاده شده است بدین منظور، پرسشنامه در اختیار تعدادی از اساتید دانشگاه و چند تن از افراد صاحبنظر قرار گرفت و با اصلاحات پیشنهادی آنها، اعتبار لازم را بدست آورد. به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. بدین منظور یک نمونه اولیه شامل 30 نفر انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع گردید و سپس استفاده از دادههای به دست آمده از این پرسشنامهها و به کمک نرمافزار آماری 20 SPSS، میزان ضریب اعتماد با آلفای کرونباخ محاسبه شد که به شرح جدول شمارة 1 میباشد. نتایج این آزمون نشان دهندة آن است که پرسشنامه مورد استفاده، از قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر از پایایی لازم برخوردار میباشد.
جدول 1: ساختار و پایایی پرسشنامه
متغیر | تعداد سؤالها | آلفای کرونباخ | منبع |
گرایش به کارآفرینی | 3 | 934154/0 | سینگوانگ82 (2012) |
بازارگرایی | 5 | 872234/0 | زنگیان (1392) |
نوآوری | 6 | 984608/0 | هارلی و هالت (1998) |
قابلیتهای بازاریابی | 3 | 923227/0 | گریفیت و همکاران (2010) |
تقلید | 2 | 966341/0 | شنکار (2010) |
قابلیتهای فنی | 3 | 896731/0 | ژو و وو (2009) |
بازارگرایی کارآفرینانه | 4 | 869154/0 | الشوربگی و دینانا (2018) |
بازاریابی کارآفرینانه | 6 | 975310/0 | هیلز و همکاران (2008) |
عملکرد | 5 | 869911/0 | زنگانه و همکاران (1396) |
یافتهها
یافتههای توصیفی
نتایج تحلیل دادههای جمعیت شناختی پاسخدهندگان نشان میدهد، شرکتها از نظر نوع صنعت، 18 درصد در صنایع فلزی، 15 درصد در صنایع لاستیک و پلاستیک، 10 درصد در صنایع محصولات چوبی و کاغذی، 13 درصد در صنایع محصولات مواد و محصولات شیمیایی، 20 درصد در صنایع غذایی و آشامیدنی، 15 درصد در صنایع ماشینآلات و دستگاههای برقی، 5 درصد در صنایع کانی غیر فلزی و 5 درصد در سایر صنایع فعالیت دارند. شرکتها از نظر نوع سابقه کار، 54 درصد کمتر از 6 سال، 42 درصد 6 تا 9 سال و 4 درصد 10 سال و بالاتر سابقه فعالیت دارند و شرکتها از نظر تعداد کارکنان، 67 درصد کمتر از 20 نفر، 28 درصد بین 20 تا 50 نفر، 3 درصد بین 51 تا 100 نفر و 2 درصد بین 101 تا 250 نفر کارمند دارند.
برازش مدل اندازهگیری، مدل ساختاری و برازش مدل کلی
برای بررسی برازش مدل اندازهگیری، از شاخص روایی همگرا استفاده شده است. میانگِن واریانس استخراج شده (AVE) نشان دهنده میانگین واریانس به اشتراک گذاشته شده بین هر سازه با شاخصهای خود است. به بیان سادهتر AVE میزان همبستگی یک سازه با شاخصهای خود را نشان میدهد که هر چه این همبستگی بیشتر باشد، برازش مدل نیز بیشتر است. مقدار بالای 5/0، AVE روایی همگرای قابل قبول را نشان میدهند.
جدول 2: نتایج روایی همگرا متغیرهای پنهان پژوهش
متغیرهای مکنون | میانگین واریانس استخراجی (5/0<AVE) |
گرایش به کارآفرینی | 884206/0 |
بازارگرایی | 662209/0 |
نوآوری | 928562/0 |
قابلیتهای بازاریابی | 867440/0 |
بازارگرایی کارآفرینانه | 718220/0 |
بازاریابی کارآفرینانه | 890357/0 |
عملکرد | 665903/0 |
تقلید | 967435/0 |
قابلیتهای فنی | 830991/0 |
برای بررسی برازش مدل ساختاری از معیارهای R2 و Q2 استفاده شده است و مقادیر آنها در جدول شمارة 3 نشان دهنده برازش مناسب مدل ساختاری است.
جدول 3: معیارهای R2 و Q2
متغیرهای مکنون | R2 | Q2 |
بازارگرایی | 136180/0 | 080815/0 |
نوآوری | 141218/0 | 130450/0 |
قابلیتهای بازاریابی | 181923/0 | 154358/0 |
بازارگرایی کارآفرینانه | 238840/0 | 163099/0 |
بازاریابی کارآفرینانه | 045206/0 | 035028/0 |
عملکرد | 599363/0 | 386259/0 |
برای بررسی برازش مدل کلی که هر دو بخش مدل اندازهگیری و ساختاری را کنترل میکند از معیار GOF استفاده میشود. با توجه به سه مقدار 01/0، 25/0 و 36/0 به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF، حاصل شدن مقدار 354/0 برای GOF نشان از برازش قوی مدل کلی دارد.
آزمون فرضيهها
برای آزمون فرضیهها پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و روش معادلات ساختاری استفاده شده است. که توسط نرم افزار 3 Smart PLS انجام میشود. مدلیابی معادلات ساختاری یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیری و به بیان دقیقتر بسط "مدل خطی کلی" است که به پژوهشگر امکان میدهد مجموعهای از معادلات رگرسیون را همزمان مورد آزمون قرار دهد. نتایج تجزیه و تحلیل فرضيههای پژوهش حاضر در شکلهای 2 و 3 نشان داده شدهاند. شکل 2، ضرايب مسير (β) و شکل 3، اعداد معنادري (T-Value) را نشان میدهد. با توجه به این 2 شکل، میتوان گفت، وقتی آماره تی برای هر یک از ضرایب مسیر، بالاتر از آستانه معنیداری یعنی 96/1 باشد میتوان نتیجه گرفت آن فرضيه در سطح اطمینان 95 درصد، تأیید میشود.
شکل 2: مدل ساختاری پژوهش در حالت استاندارد
شکل 3: مدل ساختاری پژوهش در حالت معناداری
جدول 4: نتایج حاصل از ضرایب مسیر، مقدار آماره برای بررسی فرضیههای پژوهش
فرضیه | فرضیههای پژوهش | ضرايب مسير (β) | آماره T | نتیجه آزمون |
1 | گرایش به کارآفرینی بر عملکرد اثر معناداری دارد. | 259/0 | 392/4 | تأیید |
2 | گرایش به کارآفرینی بر نوآوری اثر معناداری دارد. | 376/0 | 962/6 | تأیید |
3 | نوآوری بر قابلیتهای بازاریابی اثر معناداری دارد. | 2233/0 | 713/2 | تأیید |
4 | قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد اثر معناداری دارد. | 095/0 | 966/1 | تأیید |
5 | نوآوری بر عملکرد اثر معناداری دارد. | 017/0 | 462/0 | رد |
6 | گرایش به کارآفرینی بر قابلیتهای بازاریابی اثر معناداری دارد. | 289/0 | 998/3 | تأیید |
7 | گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی کارآفرینانه اثر معناداری دارد. | 448/0 | 774/7 | تأیید |
8 | گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی اثر معناداری دارد. | 369/0 | 267/5 | تأیید |
9 | بازارگرایی بر بازارگرایی کارآفرینانه اثر معناداری دارد. | 001/0 | 026/0 | رد |
10 | بازارگرایی کارآفرینه بر عملکرد اثر معناداری دارد. | 004/0- | 113/0 | رد |
11 | بازارگرایی کارآفرینه بر بازاریابی کارآفرینانه اثر معناداری دارد. | 213/0 | 215/3 | تأیید |
12 | بازارگرایی بر عملکرد اثر معناداری دارد. | 162/0 | 131/3 | تأیید |
13 | بازاریابی کارآفرینانه بز عملکرد اثر معناداری دارد. | 133/0 | 021/3 | تأیید |
14 | تقلید اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل میکند. | 203/0- | 696/2 | تأیید |
15 | قابلیتهای فنی اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل میکند. | 021/0- | 517/0 | رد |
بحث و نتیجه گیری
گرایش به کارآفرینی شامل سه بعد ریسکپذیری، پیشرو بودن و نوآوری میباشد و از طریق گویههایی مانند؛ میزان تمایل برای پروژههای زود بازده با ریسک بالا، میزان تشویق به رفتارهای ریسکپذیر و برداشتن نخستین قدم برای پاسخ به اقدامات رقبا، میزان پیشرو بودن در معرفی محصولات جدید، میزان تأکید بر تحقیق و توسعه و رهبری تکنولوژیکی سنجیده میشود (سینگوانگ، 2012). بنابراین تأیيد فرضيه اول پژوهش منطقی به نظر میرسد و گرایش به کارآفرینی بر عملکرد اثر مثبت و معناداری دارد که با یافتههای پژوهشهای گازمن و همکاران (2019)، انگلن و همکاران (2014)، گارسیا-ویلاورد و همکاران (2013)، و دادا و واتسون (2013)، سازگار است. در فرضيه دوم پژوهش مشخص شد که گرایش به کارآفرینی بر نوآوری اثر مثبت و معناداری دارد که با نتیجه پژوهشهاس اکتاویو و همکاران (2019)، عثمان و مت (2017) و رامیرز و همکاران (2014)، همخوانی دارد. در نظریههاي تکامل اقتصادي، نوآوري نیروي محرکه رشد و توسعه اقتصادي شناخته شده است، بنابراین درجه گرایش به کارآفرینی شرکتهای کوچک و متوسط وابسته به میزانی است که آنها نوآور بوده و ریسکپذیر هستند (هرمن و سابو83، 2014). در فرضيه سوم پژوهش، نوآوری بر قابلیتهای بازاریابی اثر مثبت و معناداری دارد و با نتيجه پژوهش تئودوسیو و همکاران (2012)، همراستا است. مشتریان همواره به دنبال کالایی نو با قابلیتهای متفاوت هستند و بازار هم همواره طالب کالاهای جدید میباشد و آنچه میتواند به این روند کمک کند، نوآوری است. شرکتها با تشکیل گروههای تخصصی همواره در حال بررسی و مطالعه محصولات خود و رقیب هستند و با نوآوری در تولید محصولات تلاش میکنند بازار را به تصرف خود درآورند. در فرضيه چهارم پژوهش، اثر معنادار قابلیتهای بازاریابی بر عملکرد شرکت بررسی و تأیید شد، همچنین مشخص شد این اثر بهصورت مثبت و معنادار است و با یافتههای مارتین و همکاران (2017)، احمد و همکاران (2014)، دهدشتیشاهرخ و همکاران (1396) و حکیمی (1396)، سازگاری دارد. قابلیتهای بازاریابی یک منبع پایدار مزیت رقابتی است و شرکتهایی که دارای سطوح بالاتری از قابلیتهای بازاریابی هستند در موقعیت بهتری برای شناسایی و پاسخ به نیازهای موجود و نهفته مشتریان و ایجاد روابط سودآور بلندمدت با آنان قرار دارند. با توجه به تأیید فرضيههای سوم و چهارم پژوهش، پیشنهاد میشود مدیریت در شرکت بهطور فعال بهدنبال ایدههای جدید بوده و این باور را بین تمامی کارکنان شرکت رواج دهد که نوآوری را پذیرفته و در مدیریت پروژهها و برنامهها، مورد استفاده قرار دهند تا بتوانند در صورت ورود رقیب جدید، برنامة استراتژیک خود را تغییر داده و سهم بازار شرکت را حفظ نمایند، همچنین شرکت با بررسی محصولات خود و رقبا، بالا بردن تواناییهای خود در توسعه محصول و تقویت خود در زمینة توزیع، میتواند در امر بازاریابی و فروش، عملکرد خود را بهبود دهد. همچنین مدیران باید رفتارهای خاصی را که موجب افزایش درک نقاط قوت، ضعف، و استراتژیهای رقبای موجود و بالقوه میشوند را تشویق کنند. در فرضيه پنجم پژوهش، نوآوری بر عملکرد اثر معناداری ندارد، چرا که نوآوری به خودی خود نقش چندانی در عملکرد این شرکتها ایفا نمیکند. نوآوری میبایست مطابق با نیازهای جامعه هدف باشد، که در این شرکتها به دلیل ساختار سنتی حاکم بر آنها اینگونه نیست. و این یافته برخلاف یافتههای صفری و قرهباشلونی (1393)، پاکدل و همکاران (1390)، ایسمانو و کاسمینتارتی (2019)، است، لذا به مدیران شرکتهای مورد مظالعه پيشنهاد میشود با جذب نیروی کارآمد و تغییر ساختار سنتی حاکم بر شرکت و تمرکز بر افزایش رضایت و برآورده کردن نیازهای کارکنان این مشکل را حل کنند. در فرضيه ششم پژوهش اثر معنادار گرایش به کارآفرینی بر قابلیتهای بازاریابی تأیید شد، همچنین مشخص شد این اثر بهصورت مثبت و معنادار است و با نتيجه پژوهش اوکاس و و ویت نگو (2011)، همخوانی دارد. بازار همواره به تولید نیاز دارد و کارآفرینی تولید را ضمانت میکند، لذا کارآفرینی درست و مطلوب همراه با توجه به قابلیتهای بازاریابی روند رو به رشد شرکتهای تولیدی را رونق میبخشد. از آنجایی که بازارگرایی کارآفرینانه به عقبه کارآفرینی نیاز دارد، لذا شرکتها سعی میکنند ارتباط نزدیکی بین این دو مقوله ایجاد کنند و از این رابطه بهره ببرند. بنابراین تأیيد فرضيه هفتم پژوهش، مبنی بر اثر معنادار گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی کارآفرینانه منطقی به نظر میرسد که با نتيجه پژوهشهای سله (2013) و ابوالفضلی و همکاران (1394)، همراستا بوده و این اثر بهصورت مثبت و معنادار است. بررسی فرضيه هشتم پژوهش، نشان داد که گرایش به کارآفرینی بر بازارگرایی اثر مثبت و معناداری دارد که یافتههای سله (2013)، بوسو و همکاران (2013)، اوکاس و و ویت نگو (2011)، مطابق است. در صورتیکه گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی بتوانند نسبت به یکدیگر همافزایی داشته باشند شرکتها میتوانند از این روند بهره ببرند. با توجه به تأیيد فرضيههای اول، دوم، ششم، هفتم و هشتم پژوهش، به مدیران شرکتهای مورد مطالعه پيشنهاد میشود با توجه به تمایل آنها به پروژههای زود بازده با ریسک بالا، شرکتها در جهت رسیدن به اهداف و بهرهبرداری از فرصتهای بالقوه، رفتارهای ریسکپذیر را همراه با معرفی محصولات جدید برای اولین بار و پیشقدم شدن در پاسخ به اقدامات رقبا را ترویج دهند و همچنین میبایست تأکید جدیتری بر تحقیق و توسعه، رهبری تکنولوژیکی و نوآوری داشته و استراتژیهای رقابتی قویتری اتخاذ نمایند. در فرضيه نهم پژوهش، اثر معنادار بازارگرایی بر بازارگرایی کارآفرینانه رد شده است که با نتيجه پژوهش سله (2013)، همراستا نیست. بازارگرایی کارآفرینانه همکاری بین گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی است. بنابراین شامل هر دو جهتگیری و اثر متقابل آنها است (سله،2013). شرکتهایی که بتوانند نگاهی فراتر به موضوع بازارگرایی داشته باشند و بازارگرایی را با کارآفرینی گره بزنند، هم موجب رونق بازارگرایی و هم باعث رونق بازارگرایی آمیخته با کارآفرینی میشوند و خروجی آنها بازارگرایی کارآفرینانه است. در اینجا میتوان از سیاستها و فرهنگ سنتی شرکتهای مورد مطالعه بهعنوان علت عدم برقراری ارتباط بین این دو متغیر یاد کرد. فرضيه دهم پژوهش، شامل اثر معنادار بازارگرایی کارآفرینانه بر عملکرد نیز رد شده است که با یافتههای الشوربگی و دینانا (2018)، سله (2013)، بوسو و همکاران (2013)، مرلو و آه84(2009)، همراستا نمیباشد. عملكرد شرکت براساس دستیابی به اهداف کسبوکار، از طريق واحدهاي مختلف شرکت، تعيين ميگردد و موفقيت استراتژيهاي هر شرکت، در عملكرد آن شرکت منعكس ميشود، از این رو به مدیران شرکتهای مورد مطالعه پيشنهاد میشود به دنبال بازارهای نوظهور و جدید باشند و ریسک خلق محصولات جدید و حضور در بازارهای جدید را بپذیرند. در فرضيه یازدهم پژوهش، اثر معنادار بازارگرایی کارآفرینانه بر بازاریابی کارآفرینانه بررسی و تأیید شد، همچنین مشخص شد که این اثر بهصورت مثبت و معنادار است که با یافتههای سله (2013)، هماهنگ است. بازاریابی کارآفرینانه از مسیر بازارگرایی کارآفرینانه عبور میکند و این موضوع به خوبی در شرکتهای تولیدی شهرک صنعتی گرگان مورد توجه قرار گرفته است. در فرضيه دوازدهم پژوهش، بازارگرایی بر عملکرد اثر مثبت و معناداری دارد که با نتیجه پژوهشهای پاکدل و همکاران (1390)، میلز و همکاران (2014)، لئو و همکاران (2015)، مورگان و همکاران (2019)، باتریا و همکاران (2019)، همخوانی دارد. با تأیيد فرضيههای نهم و دوازدهم پژوهش، پیشنهاد میشود تکنولوزی مورد استفاده در شرکت بهروز شود، از راهکارهایی مانند مشارکت کارکنان در تمصیمگیریها، تمرکز زدایی، افزایش ارتباطات درون سازمانی و سیستمهای اطلاعاتی که دستیابی به اطلاعات را ساده سازد، استفاده شود. در فرضيه سیزدهم پژوهش، اثر معنادار بازاریابی کارآفرینانه بر عملکرد بررسی و تأیید شد که با نتيجه پژوهشهای رضایی و همکاران (1394)، ریزوندی و همکاران (1397)، هامالی (2015) و هوک و آوانگ (2019)، همخوانی دارد و همچنین مشخص شد که این اثر بهصورت مثبت و معنادار است. بازاریابی کارآفرینانه اصولاً افزایش تولید، کاهش هزینهها و تنوع در محصول را به دنبال دارد و چون کارآفرینی، محور آن است، توسعه را نیز امکانپذیر میسازد. این روند نیز تأثیر خود را بر عملکرد میگذارد، لذا به مدیران شرکتهای مورد مطالعه پيشنهاد میشود به نیازها، تغییر انتظارات و رهبری مشتریان، بیشتر اهمیت دهند، و به تحقیقات بازار بیشتر توجه کنند. تقلید در حوزة تولید به معنای نگاه غیرتخصصی و چشم بسته به تولید رقبا است. تقلید اصولاً بدون توجه به زیرساختها، ظرفیتها و توانمندیهای شرکت صورت میگیرد و در نقطة مقابل کارآفرینی و نوآوری قرار دارد. لذا میتواند اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل کند و موجب کاهش این تأثیر شود، از این رو تأیید فرضيه چهاردهم پژوهش، مبنی بر تعدیل شدن اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد بهواسطه تقلید، منطقی به نظر میرسد و با نتيجه پژوهش گارسیا-ویلاورد و همکاران (2013)، همخوانی دارد، بنابراین پیشنهاد میشود مدیران شرکتهای مورد مطالعه بهترین تجربیات رقبای داخلی و خارجی را شناسایی و بکارگیری کنند و در توسعة محصول به متفاوت بودن آن با سایر محصولات مشابه در بازار و ارزش افزوده آن برای مشتریان توجه کنند. در فرضيه پانزدهم پژوهش، قابلیتهای فنی نتوانست اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد را تعدیل کند که با نتيجه پژوهش گارسیا-ویلاورد و همکاران (2013)، مطابقت ندارد. این موضوع نشان میدهد با وجود اینکه قابلیتهای فنی لازمة کارآفرین بودن و نوآوری است و برای انجام فعالیتهای کارآفرینانه بایستی ظرفیتهای فنی آن نیز در شرکت فراهم باشد تا گرایش به کارآفرینی به خوبی صورت بگیرد و در نهایت عملکرد شرکتها افزایش یابد، ولی نقش تعدیلی آن در افزایش اثر گرایش به کارآفرینی بر عملکرد در شرکتهای مورد مطالعه تأثیری ندارد و با توجه به تأیید فرضیه اول پژوهش و رد این فرضیه میتوان گفت توان فنی لازم برای کارآفرین بودن وجود دارد و علت ضعف این اثر دلیلی غیر از نداشتن قابلیتهای فنی است، از این رو به مدیران شرکتهای مورد مطالعه پيشنهاد میشود ساختار سنتی شرکت را تغییر دهند و آن را با تکنولوژیهای جدید هماهنگتر کنند، به نوسازی فرآبندها جهت کاهش هزینه و افزایش خلاقیت توجه بیشتری شود، همچنین در ارائه محصولات جدید پیشگام باشند، ریسکپذیری خود را افزایش و تمرکز را کاهش دهند.
شکل 4: مدل مفهومی اصلاح شده پژوهش براساس فرضیههای پذیرفته شده.
منابع و مآخذ
ابوالفضلی، س.ا. سالار، ج. و زنوزی س.ج. (1394). "نقش میانجی بازارگرایی در ارتباط بین گرایش کارآفرینی و عملکرد"، چشم انداز مدیریت بازرگانی, دورة 14, شماره 4 (پیاپی 24)، صص 78 -63.
اسفیدانی، م.ر. و رحمانیان، ع. (1395). "بررسی جایگاه بازارگرایی در تبلیغات محصولات غذایی ایران، رویکردی کیفی"، مجله مدیریت بازاریابی، دورة 11، شماره 32، صص 102-91.
پاکدل، م.ر. نایبزاده، ش. و دهقاندهنوی، ح. (1390). "ارزیابی تأثیر بازارگرایی، نوآوری و وفاداری مشتری بر عملکرد کسب و کار"، مجله مدیریت بازاریابی، دورة 6، شماره 10، صص 26-1
جعفرپور، م. نبیزادهمامانی، ا. و دهقانچاچکامی، م. (1395). "مطالعه تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر مزیت رقابتی و عملکرد تجاری شرکتهای بیمه (مطالعه تطبیقی بیمههای تأمین اجتماعی و خدمات درمانی)"، مجله مدیریت بازاریابی، دورة 11، شماره 31، صص 96-83.
حکیمی، ا. (1396). "تأثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیتهای بازاریابی و عملکرد: تبیین نقش میانجی جهتگیریهای استراتژیک برونگرا"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دورة 9، شماره 4، صص 762-739.
دهدشتیشاهرخ، ز. ناطق، م. و احسانی، ر. (1396). "تبیین رابطه قابلیتهای بازاریابی و عملکرد مالی سازمان"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دورة 9، شماره 1، صص 128-103.
رضایی دولتآبادی، ح. و علیان، م. (1394). "تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبرد رقابتی بر بازارگرایی در راستای بهبود عملکرد و ایجاد مزیت رقابتی پایدار"، فصلنامه توسعه کارآفرینی، دورة 8، شماره 1 (پیاپی 27)، صص 100-81.
رضایی دولتآبادی، ح. و موسویزاده نوقابی، ا. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر بهبود عملکرد سازمان"، نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 54، صص 121-136.
رضایی، ر.ا، منگلی، ن. و صفا، ل. (1394). "بررسی مفهوم و ابعاد بازاریابی کارآفرینانه و تأثیر آن در کسب و کارهای کوچک و متوسط"، نشریه کارآفرینی در کشاورزی، دورة 2، شماره 2، صص 16-1.
ریزوندی، آ. تجاری، ف. و اسماعیلی، م.ر. (1397). "آزمون مدل مفهومی بازاریابی کارآفرینانه در مدیران باشگاههای ورزشی تهران"، فصلنامه مدیریت و توسعه ورزش، دورة 7، شماره 3 (پیاپی 15)، صص 30-18.
زنگانه، م. ایکدری، ن.م،. قرنجیک، ج. و بقائی، س. (1396). "کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگانه، م. محمدی آرزوچی، خ. کاظمی، س.ح. و مهرانی، ه. (1390). " شناسایی و اولویتبندی موانع ترخیص کالا از گمرک شهریار شهر تهران با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP)"، مجله مدیریت بازاریابی، دورة 11، شماره 33، صص 64-41.
زنگانه، م. مهرانی، ه. و خمر، ف. (1396). "بازاریابی سبز"، چاپ دوم، گرگان: انتشارات نوروزی.
زنگیان، س. (1392). "بررسی تأثیر قابلیتهای بازاریابی (قابلیت نوآوری و قابلیت نام تجاری) بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط مورد مطالعه: شرکت موادغذایی تهران همبرگر"، پایاننامه کارشناسی ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه سمنان.
صفری، ع. و قرهباشلونی، ر. (1393). "بررسی رابطه بازاریابیکارآفرینانه و عملکرد بازاریابی از طریق نوآوری (مطالعه موردی: شرکتهای فعال در سه صنعت اتوماسیون صنعتی، مخابرات و ارتباطات، رایانه و تجهیزات دیجیتال)"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دورة 6، شماره 4. صص 826-809.
کبیری، ف. و موغلی، ع.ر. (1397). "مقایسة میزان مهارتهای افزایش دهندهٔ گرایش کارآفرینی در نظام آموزش عالی ایران (مطالعه دانشگاههای شهر شیراز)"، پژوهشهای مدیریت عمومی، دورة 11، شماره 42، صص 81-61.
محبت طلب، ع. رضوانی، م. و ضیاء، ب. (1397). "بررسی رابطهٔ بین بازاریابی کارآفرینانه و وفاداری به برند در صنایع غذایی لبنی (مورد مطالعه: برند کاله)"، توسعه کارآفرینی، دورة 11، شماره 1، صص 141-160.
فیض، د. نعمتی، م.ع. جبلی جوان، ا. و زنگیان، س. (1391). "تأثیر قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر)"، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، دورة 1، شماره 9، صص 28-19.
محمدابادی، م. نیازآذری، ک. و جباری، ن. (1397). طراحی و اعتبار یابی پرسشنامه عوامل مؤثر بر عملکرد شرکتهای دانش بنیان"، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، دورة 12، شماره 4 (پیاپی 46)، صص 214-193.
محمدی، م. صیادی، م.ا. و سیدعامری، م.ح. (1395). "تبیین کارآفرینی سازمانی بر اساس مولفههای سرمایه اجتماعی در اداره کل ورزش و جوانان استان ایلام. پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی، دورة 5، شماره 1 (پیاپی 17)، صص 33-23.
مهری، س، مهری، ق. و ایمانی، م. (1395). "تأثیر بازارگرایی بر نوآوری در خدمات درشعب بانک صادرات شهرستان اسفراین"، مجله مدیریت بازاریابی، دورة 11، شماره 32، صص 89-78.
ناهید، م. (1388). "چیستی و چرایی کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در یک نگاه". نشریه بررسیهای بازرگانی، شماره 34، صص 39-58.
Abubakar, A.M. Elrehail, H. Alatailat, M.A. & Elçi, A. (2017), “Knowledge management, decision-making style and organizational performance”, Journal of Innovation & Knowledge, Vol. 4, No. 2, PP. 104-114.
Afuah, A. (2002). “Mapping technological capabilities into product markets and competitive advantage: the case of cholesterol drugs”, Strategic Management Journal, Vol. 23, No. 2, PP 171-179.
Ahmed, M.U. Kristal, M.M. & Pagell, M. (2014). “Impact of operational and marketing capabilities on firm performance: Evidence from economic growth and downturns”, International Journal of Production Economics, Vol. 154, PP. 59-71.
Atuahene-Gima, K. & Ko, A. (2001). “An Empirical Investigation of the Effect of Market Orientation and Entrepreneurship Orientation Alignment on Product Innovation”, Organization Science, Vol. 12, No. 1, PP. 54-74.
Augusto, M. & Coelho, F. (2009). “Market orientation and new-to-the-world products: Exploring the moderating effects of innovativeness, competitive strength, and environmental forces”, Industrial Marketing Management, Vol. 38, No. 1, PP. 94-108.
Bhattarai, C.R. Kwong, C.C.Y. & Tasavori, M. (2019). “Market orientation, market disruptiveness capability and social enterprise performance: An empirical study from the United Kingdom”, Journal of Business Research, Vol. 96, PP. 47-60.
Boso, N. Story, V.M. & Cadogan. J.W. (2013). “Entrepreneurial orientation, market orientation, network ties, and performance: Study of entrepreneurial firms in a developing economy”, Journal of Business Venturing, Vol. 28, No. 6, PP. 708-727.
Cohen, W.M. & Levinthal, D.A. (1990). “Absorptive Capacity: A New Perspective on Learning and Innovation”, Administrative Science Quarterly, Vol. 35, No. 1, PP. 128-152.
Collinson, E. (2002). “Editorial: The Marketing/Entrepreneurship Interface”, Journal of Marketing Management, Vol. 18, No. 4, PP. 337-340.
Dada, O. & Watson, A. (2013), “Entrepreneurial orientation and the franchise system Organisational antecedents and performance outcomes”, European Journal of Marketing, Vol. 47 No. 5/6, PP.790-812.
Day, G.S. (1994). “The capabilities of market-driven organizations”, Journal of Marketing, Vol. 58, No. 4, PP. 37-52.
Elenurm, T. Ennulo, J. & Laar, J. (2007). “Motivation and Entrepreneurial Orientation Structures of Students as the Basis For Differentiated Approaches in Developing Human Resources For Future Business Initiatives. Changes in society, changes in organizations, and the changing role of HRM: Managing international human resources in a complex world”, Proceedings of the 9th International Human Resource Conference, Tallinn, Estonia, June 12-15.
Elshourbagy, H.M. Dinana, H.O. (2018). “The Effect of Entrepreneurial Market Orientation on FirmPerformance: The Case of SMEs in Egypt”, International Conference on Information Communication and Management, PP. 102-107
Engelen, A. Kubea, H. Schmidta, S. Flattenb, T.C. (2014). “Entrepreneurial orientation in turbulent environments: The moderating role of absorptive capacity”, Journal of Research Policy, Vol. 43, No. 8, PP. 353-1369.
Garcia-Villaverde, P.M. Ruiz-Ortega, M.J. & Canales, J.I. (2013). “Entrepreneurial orientation and the threat of imitation: The influence of upstream and downstream capabilities”, European Management Journal, Vol. 31, No 3, PP. 263-277
Gilmore, A. Carson, D. & Grant, K. (2001). “SME marketing in practice”, Marketing Intelligence & Planning, Vol. 19, No. 1, PP. 6-11.
Griffith, D.A. Yalcinkaya, G. & Calantone, R.J. (2010), “Do marketing capabilities consistently mediate effects of firm intangible capital on performance across institutional environments?”, Journal of World Business,Vol.45, No. 3, PP. 125-136.
Gürol, Y. & Atsan, N. (2006). “Entrepreneurial characteristics amongst university students: Some insights for entrepreneurship education and training in Turkey”, Education and Training, Vol. 48, No. 1, PP. 25-38
Guzmán, C. Santos, F.J. & Barroso, M.D.L.O. (2019). “Analysing the links between cooperative principles, entrepreneurial orientation and performance”, Small Business Economics, PP. 1-15
Hamali, S. (2015). “Entrepreneurial and Relationship Marketing toward Innovation and the Impact on Business Performance on Small Industries of Wearing Apparel in West Java”, Conference: 4th International Conference on Management, Finance & Entrepreneurship (ICMFE-2015), At Medan, Indonesia.
Hamel, G. & Prahalad, C.K. (1996). “Competing for the Future”, Harvard Business School Press, Boston, MA.
Herman, E. & Szabo, Z.K. (2014). “Considerations on Romania's Entrepreneurial Profile: Barriers to Productive Entrepreneurship”, Procedia Economics and Finance, Vol. 15, PP. 1740-1750.
Huang, K.P. & Wang, K.Y. (2011). “The moderating effect of social capital and environmental dynamism on the link between entrepreneurial orientation and resource acquisition. Quality and Quantity”, International Journal of Methodology, Vol. 47, No. 3, PP 1617-1628.
Hooley, G.J. Greenly, G.E. Cadogan, J.W & Fahy, J. (2005). “The performance impact of marketing resources”, Journal of Business Research, Vol. 58, No. 1, PP. 18−27.
Hoque, A.S.M.M. & Awang, Z. (2019). “Does gender difference play moderating role in the relationship between entrepreneurial marketing and Bangladeshi SME performance?”, Accounting, Vol. 5, No. 1, PP. 35-52.
Hills, G.E. Hultman, C.M. & Miles, M.P. (2008). “The Evolution and Development of Entrepreneurial Marketing”, Journal of Small Business Management, Vol. 46, No. 1, PP. 99-112.
Hurley, R. & Hult, T.M. (1998). “Innovation, Market Orientation, and Organizational Learning: An Integration and Empirical Examination”, Journal of Marketing, Vol. 62, No. 3, PP. 42-54.
Ismanu, S., Kusmintarti, A. (2019). “Innovation and Firm Performance of Small and Medium Enterprises”, Review of Integrative Business and Economics Research, Vol. 8, No. 2. PP.312-323
Jasemi, M. Moradnezhadi, M. & Salavarz, M. (2016). “Entrepreneurial Strategies of Enhancing Competitive Advantage of Medicinal Herbs in Ilam Province, Iran”, International Journal of Agricultural Management and Development, Vol. 6, No. 4, PP. 459-466
Jaworski, B.J. & Kohli, A.K. (1993). “Market Orientation: Antecedents and Consequences”, Journal of Marketing, Vol. 57, No. 3, PP.53-70.
Jones, R. Suoranta, M. & Rowley, J. (2013). “Entrepreneurial Marketing: A Comparative Study”, The Service Industries Journal, Vol. 33, No. 7–8, PP. 705-719.
Joo, M.Y. Jae, K.M. Seok, H.J. Joo, J.L. (2012). “The Effects Entrepreneurship and Market Orientation on Social Performance of Social Enterprise”, International Conference on Economics Marketing and Management, Vol 28, PP.60-65.
Kohli, A.K. & Jaworski, B.J. (1990). “Market Orientation: The Construct, Research Propositions, and Managerial Implications”, Journal of Marketing, Vol. 54, 1-18.
Kowalik, I. (2016), “The Entrepreneurial Marketing Orientation of International New Ventures: Conceptual Model and Research Framework”, Marketing i Rynek, No. 12, PP.11-18.
Lee, R.P. & Zhou, K.Z. (2012). “Is Product Imitation Good for Firm Performance? An Examination of Product Imitation Types and Contingency Factors”, Journal of International Marketing, Vol. 20, No. 3, PP. 1-16.
Leiblein, M.J. & Reuer, J.J. (2004). “Building a foreign sales base: the roles of capabilities and alliances for entrepreneurial firms”, Journal of Business Venturing, Vol. 19, No. 2, PP. 285–307. Hamel
Liu, G., Eng, T.-Y., & Takeda, S. (2015). “An investigation of marketing capabilities and social enterprise performance in the UK and Japan”, Entrepreneurship Theory and Practice, Vol. 39, No. 2, PP.267-298.
Marciano, A. & Ramello, G.B. (2019). “Encyclopedia of Law and Economics”, 2019 Edition, Springer, New York, NY.
Martin, S.L. Javalgi, R.G. & Cavusgil, E. (2017). “Marketing capabilities, positional advantage, and performance of born global firms: Contingent effect of ambidextrous innovation”, International Business Review, Vol. 26. No. 3, PP. 527-543.
Martin, S.L. & Javalgi, R. (Raj).G. (2016). “Entrepreneurial orientation, marketing capabilities and performance: The Moderating role of Competitive Intensity on Latin American International New Ventures”, Journal of Business Research, Vol. 69, No. 6, PP. 2040-2051.
Matsuno, K. & Mentzer, J.T. & Özsomer. A. (2002). “The Effects of Entrepreneurial Proclivity and Market Orientation on Business Performance”, Journal of Marketing, Vol. 66, No. 3, PP. 18-32.
McAdam, M. (2004) "Entrepreneurial Marketing: The Growth of Small Firms in the New Economic Era", International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, Vol. 10, No. 1/2, PP.167-170.
Merlo, O. & Auh, S. (2009). “The effects of entrepreneurial orientation market orientation and marketing subunit influence on firm performance”, Journal of Marketing Letter, Vol. 20, No. 3, PP. 295-311.
Micheels, R.T. & Gow, H.R. (2008). “Market Orientation, Innovation and Entrepreneurship: An Empirical Examination of the Illinois Beef Industry”, International Food and Agribusiness Management Association, Vol. 11, No. 3, 31-56.
Miles, M. Gilmore, A. Harrigan, P. Lewis, G. & Sethna, Z. (2014). “Exploring Entrepreneurial Marketing”, Journal of Strategic Management, Vol. 23, No. 2, PP. 94-11
Miller, D. (1983). “The Correlates of Entrepreneurship in Three Types of Firms”, Management Science, Vol. 29, No. 7, PP. 770-791.
Morgan, N.A. Vorhies, D.W. & Mason, C.H. (2009). “Market orientation, marketing capabilities and firm performance”, Strategic Management Journal, Vol. 30, No. 8, PP. 909-920.
Morgan, T. Anokhin, S.A. & Wincent, J. (2019). “Influence of market orientation on performance: the moderating roles of customer participation breadth and depth in new product development”, Industry and Innovation, PP. 1-18.
Morris, M.H. & Paul, G.W. (1987). “The Relationship between Entrepreneurship and marketing in Established Firms”, Journal of BusinessVenturing, Vol. 2, No.3, PP. 247-259.
Narver, J.C. & Slater. S.F. (1990). “The Effect of a Market-orientation on Business Profitability”, Journal of Marketing, Vol. 54, No. 4, PP. 20-35.
Oly Ndubisi, N. & Iftikhar, K. (2012). “Relationship betweenentrepreneurship, innovation and performance Comparing small and medium-size enterprises”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14, No. 2, PP. 214-236.
O'Cass, A. & Viet Ngo, L. (2011). “Winning through innovation and marketing: Lessons from Australia and Vietnam”, Industrial Marketing Management, Vol. 40, No. 8, PP. 1319-1329.
Ofek, E. & Turut, O. (2008), “To Innovate or Imitate? Entry Strategy and the Role of Market Research,” Journal of Marketing Research, Vol. 45, No. 5, PP. 575-92.
Oktavio, A. Kaihatu, T.S. Kartika, E.W. (2019). “Learning orientation, entrepreneurial orientation, innovation and their impacts on new hotel performance: evidence from Surabaya”, Journal of Applied Management, Vol. 17, No.1, PP. 8-19.
Parkman, I.D. & Holloway, S.S. & Sebastiao, H. (2012). “Creative industries: aligning entrepreneurial orientation and innovation capacity”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 14, No. 1, PP. 95-114.
Sadikoglu, E. & Zehir, C. (2010). “Investigating the effects of innovation and employee performance on the relationship between total quality management practices and firm performance: An empirical study of Turkish firms”, International Journal of Production Economics, Vol. 127, No. 1, PP. 13-26.
Selvam, M. Gayathri, J. Vasanth, V. Lingaraja, K. Marxiaoli, S. (2016). “Determinants of Firm Performance: A Subjective Model”, International Journal of Social Science Studies, Vol. 4, No. 7, PP. 90-100.
Shenkar, Oded (2010a), “Copycats: How Smart Companies Use Imitation to Gain a Strategic Edge”, Boston: Harvard Business Press.
Sing Wong, S.K. (2012). “The influences of entrepreneurial orientation on product advantage and new product success”, Journal of Chinese Entrepreneurship, Vol. 4, No. 3, PP. 243-262.
Slater, S.F. & Narver, J.C. (1995). “Market Orientation and the Learning Organization”, Journal of Marketing, Vol. 59, No. 3, PP. 63-74.
Smirnova, M.M. Naudé, P. Henneberg, S.C. Mouzas, S. & Kouchtch, S.P. (2011). “The impact of market orientation on the development of relational capabilities and performance outcomes: The case of Russian industrial firms”, Industrial Marketing Management, Vol. 40, No. 1, PP. 44–53.
Sole, M. (2013), “Entrepreneurial marketing: conceptual exploration and link to performance”, Journal of Research in Marketing and Entrepreneurship, Vol. 15, No. 1, PP. 23-38.
Ramadani, V. Hisrich, R.D. Abazi-Alili, H. Dana, L.P. Panthi, L. & Abazi-Bexheti, L. (2018). “Product innovation and firm performance in transition economies: A multi-stage estimation approach”, Technological Forecasting and Social Change, Vol. 140, PP. 271-280
Ramirez, R.G. Guzman, G.M. & Martinez Serna, M.D.C. (2014). “The relationship between market orientation, entrepreneurial orientation, and innovation: Evidence from Mexican SMEs”, Journal of Business and Economics, Vol. 5, No. 10, PP. 1930-1940.
Theodosiou, M. & Kehagias, J. & Katsikea, E. (2012). “Strategic orientations, marketing capabilities and firm performance: An empirical investigation in the context of frontline managers in service organizations”, Industrial Marketing Management, Vol. 41, No. 7, PP. 1058-1070.
Usman, M. & Mat, A. (2017). “Assessing the importance of entrepreneurial orientation oninnovation in service sector International Journal of Business and Management Invention, Vol. 6, No. 7, PP. 35-39.
Voola, R. Casimir, G. Carlson, J. & Agnihotri, M.A. (2012). “The effects of market orientation, technological opportunism, and e-business adoption on performance: A moderated mediation analysis”, Australasian Marketing Journal, Vol.20, No. 2, PP.136-146.
Zang, J. & Li, Y. (2016). “Technology capabilities, marketing capabilities and innovation ambidexterity”, Technology Analysis & Strategic Management, Vol. 29, No. 1, PP. 23-37.
Zhou, K.Z. Li, J.J. Zhou, N. Su, C. (2008). “Market orientation, job satisfaction, productquality and firm performance: Evidence from China”, Strategic Management Journal, Vol. 29, No. 9, PP. 985-10000
Zhou, K.Z. & Wu. F. (2009). “Technological Capability, Strategic Flexibility, and Product Innovation”, Strategic Management Journal, Vol. 31, No. 5, 547-561.
Analysis the Factors Affecting the Performance of Manufacturing Companies in Industerial City of Gorgan from the Perspective of Marketing Management and Entrepreneurship
Abstract
In today's fast changing competitive environment, companies need to be highly consistent, so offering the best performance in marketing has become the most important concern of the managers of manufacturing companies. Therefore, in this study, we analyze the factors affecting the performance of manufacturing companies from the perspective of marketing management and entrepreneurship, and to achieve this goal, we examine 15 hypotheses about the impact of entrepreneurial and market orientation on corporate performance through entrepreneurial market orientation and entrepreneurial marketing in the manufacturing companies of the industrial city of Gorgan during the second 6 months of 1397. The present research is a applied research in terms of purpose, and in terms of data collection method, it is descriptive-survey and it is also included in the field of causal research. In order to calculate the sample size, Krejcy and Morgan tables were used and 180 people were selected by simple random sampling as a sample and a questionnaire was distributed among them that 152 available questionnaires were collected. Data collected from questionnaires were analyzed using Smart PLS and SPSS software. In the end, the research results showed that hypotheses such as the effect of entrepreneurial market orientation on performance, the impact of market orientation on entrepreneurial market orientation, or the effect of innovation on performance are rejected, and also technical capabilities cannot modulate the effect of entrepreneurial orientation on performance. But other research hypotheses were confirmed.
Keywords: Market Orientation, Entrepreneurial Market Orientation, Entrepreneurial Marketing, Performance, Entrepreneurial Orientation, Imitation, Technical Capabilities, Marketing capabilities, Innovation.
[1] . Guzmán et al
[2] . Marketing
[3] . Entrepreneurship
[4] . Gilmore et al
[5] . Entrepreneurial Marketing (EM)
[6] . Market Orientation (MO)
[7] . Entrepreneurial Market Orientation (EMO)
[8] . Performance
[9] . Sole
[10] . Innovation
[11] . Proactiveness
[12] . Risk-Taking
[13] . Miller
[14] . Atuahene-Gima & Ko
[15] . Entrepreneurial Orientation
[16] . Hamel & Parhalad
[17] . Smirnova et al
[18] . Jaworski & Kohli
[19] . Liu et al
[20] . Bhattarai et al
[21] . Morgan et al
[22] . Narver & Slater
[23] . Miles et al
[24] . Kohli & Jaworski
[25] . Jasemi et al
[26] . Huang & Wang
[27] . Covin & Slevin
[28] . Morris & Paul
[29] . Elenurm et al
[30] . Gürol & Atsan
[31] . Matsuno et al
[32] . Joo et al
[33] . Ramirez et al
[34] . Usman & Mat
[35] . Oktavio
[36] . Leiblein & Reuer
[37] . Hills et al
[38] . McAdam
[39] . Hamali
[40] . Hoque & Awang
[41] . Jones et al
[42] . Kowalik
[43] . Collinson
[44] . Elshourbagy & Dinana
[45] . Ramadani
[46] . Ismanu & Kusmintarti
[47] . Micheels et al
[48] . Augusto & Coelho
[49] . Marketing Capabilities
[50] . Martin et al
[51] . Zhou et al
[52] . Morgan et al
[53] . Martin et al
[54] . Day
[55] . Griffith et al
[56] . Ahmed et al
[57] . Lee & Zhou
[58] . Imitation
[59] . Shenkar
[60] . Ofek and Turut
[61] . Marciano & Ramello
[62] . Technical Capabilities
[63] . Afuah
[64] . Zhou & Wu
[65] . Cohen and Levinthal
[66] . Zang & Li
[67] . Selvam et al
[68] . Abubakar et al
[69] . Small and Medium-sized Enterprises (SMEs
[70] . Hooley et al
[71] . Slater &Narver
[72] . Garcia-Villaverde et al
[73] . Parkman et al
[74] . Boso et al
[75] . Dada & Watson
[76] . Oly Ndubisi & Iftikhar
[77] . Voola et al
[78] . Theodosiou et al
[79] . Sadikoglu & Zehir
[80] . O'Cass & Viet Ngo
[81] . Engelen et al
[82] . Sing Wong
[83] . Herman & Szabo
[84] . Merlo & Auh