به منظور بررسی اثر تغییرات دما و غلظتهای مختلف دیاکسید کربن بر رشد، نمو و عملکرد بادامزمینی (رقم نورث کارولینای 2) از مدل SSM-Peanut استفاده شد. مدل SSM-Peanut ترکیبی از سناریوهای مختلف تغییر اقلیم شامل کاهش 1، 2، 3، 4، افزایش 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 درجه سانتیگراد د چکیده کامل
به منظور بررسی اثر تغییرات دما و غلظتهای مختلف دیاکسید کربن بر رشد، نمو و عملکرد بادامزمینی (رقم نورث کارولینای 2) از مدل SSM-Peanut استفاده شد. مدل SSM-Peanut ترکیبی از سناریوهای مختلف تغییر اقلیم شامل کاهش 1، 2، 3، 4، افزایش 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 درجه سانتیگراد دما و عدم تغییر دما و همچنین غلظتهای دیاکسیدکربن به میزان 350، 400، 450، 500، 550، 600، 650 و 700 پیپیام در نظر گرفته شد. این مطالعه با استفاده از دادههای آزمایشهای مزرعهای اجرا شده در شهرستان آستانه اشرفیه صورت گرفت. شبیهسازی برمبنای دادههای هواشناسی واقعی سالهای 2007 تا 2015 ایستگاه سینوپتیک کیاشهر (شهرستان آستانه اشرفیه) اجرا شد. نتایج نشان داد که کاهش دما نسبت به شرایط کنونی منجر به افزایش روز تا مراحل فنولوژیکی بادام زمینی گردید، به طوری که با کاهش 4 درجهای دما، روز تا رسیدگی از 135 روز به 166 روز افزایش پیدا کرد. با افزایش 1 تا 5 درجه دما نسبت به شرایط کنونی، روز تا رسیدگی از 135 روز به 116 روز کاهش پیدا کرد. کاهش دما نسبت به شرایط کنونی باعث کاهش عملکرد بادامزمینی گردید، به طوری که در شرایط کنونی صرفاً با کاهش 4 درجه سانتیگراد 40 درصد از عملکرد دانه و غلاف کاهش پیدا کرد. اما با افزایش غلظت CO2 از شدت کاهش عملکرد کاسته شد، به طوری که کاهش 4 درجه سانتیگراد دما در غلظت 550 پیپیام CO2 هوا منجر به کاهش 37 درصد از عملکرد بادام زمینی کاهش شد.
پرونده مقاله
هندوانه ابوجهل یکی از گیاهان دارویی مهم در طب سنتی میباشد که عمدتاً در مناطق خشک و بیابانی رشد میکند. بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی و مقادیر مصرف کود دامی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کارایی مصرف آب هندوانه ابوجهل آزمایشی در شرایط مزرعهای در دو سال زراعی 92-91 و 93-92 به چکیده کامل
هندوانه ابوجهل یکی از گیاهان دارویی مهم در طب سنتی میباشد که عمدتاً در مناطق خشک و بیابانی رشد میکند. بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی و مقادیر مصرف کود دامی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کارایی مصرف آب هندوانه ابوجهل آزمایشی در شرایط مزرعهای در دو سال زراعی 92-91 و 93-92 بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در منطقه سبزوار اجرا گردید. تنش خشکی بهعنوان کرت اصلی بر اساس میزان تبخیر از تشتک تبخیر در سه سطح (50، 75 و 100 میلیمتر) و مقادیر مختلف کود دامی (0، 20، 40 و 60 تن در هکتار) بهعنوان کرت فرعی در چهار سطح در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد افزایش سطح تنش باعث کاهش تعداد میوه در مترمربع (49 درصد)، وزن خشک تک میوه (14 درصد) و بهدنبال آن کاهش عملکرد میوه (38 درصد) و دانه (40 درصد) گردید. تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه تحت تأثیر تنش خشکی قرار نگرفت. افزایش مقادیر مصرف کود دامی باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد (بهجز وزن صد دانه) گیاه شد. کمترین میزان عملکرد میوه و دانه و اجزای عملکرد در تیمار عدم مصرف کود دامی و بیشترین آنها در نتیجه مصرف 60 تن کود دامی در هکتار مشاهده گردید. در مجموع نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد میوه و دانه از آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر و مصرف 60 تن کود دامی در هکتار به دست آمد.
پرونده مقاله
امروزه استفاده از اسید سالیسیلیک به عنوان یکی از مواد تنظیم کننده رشد گیاهی به منظور افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنشهایی همچون تنش خشکی رو به رشد است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف اسید سالیسیلیک و دفعات مصرف آن بر افزایش تحمل به کم آبی درختان انجیر دیم چکیده کامل
امروزه استفاده از اسید سالیسیلیک به عنوان یکی از مواد تنظیم کننده رشد گیاهی به منظور افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنشهایی همچون تنش خشکی رو به رشد است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف اسید سالیسیلیک و دفعات مصرف آن بر افزایش تحمل به کم آبی درختان انجیر دیم استهبان با مطالعه برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی و عملکرد اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. اسید سالیسیلیک در 4 سطح )صفر، 5/0، 1 و 5/1 میلیمولار( و تعداد دفعات محلولپاشی در سه سطح (یک، دو و سه بار به فواصل 3 هفته از یکدیگر)، فاکتورهای مورد بررسی در این پژوهش بودند. اولین محلولپاشی اسید سالیسیلیک سه هفته پس از بر دادن درختان بود. نتایج نشان داد که استفاده از اسید سالیسیلیک در سه غلظت اعمال شده باعث افزایش معنیدار محتوای کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئید، آب نسبی برگ، پرولین و مقدار عملکرد گردید و میزان نشت یونی سلول را کاهش داد. استفاده از این ترکیب هیچگونه تاثیر معنیدار بر رشد طولی شاخه و میانگین سطح برگ نداشت. همچنین اثر دفعات مصرف اسید سالیسیلیک بر میزان کلروفیل a، کلروفیل کل و نشت یونی معنیدار بود ولی هیچگونه تاثیر معنیدار بر سایر صفات مورد بررسی نداشت. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق اسید سالیسیلیک با بهبود برخی ویژگیهای فیزیولوژیک حساس به شرایط کم آبی و تنش خشکی باعث افزایش تحمل درختان انجیر دیم به شرایط کم آبی گردید.
پرونده مقاله
به منظور مطالعه اثر تنش خشکی، سطوح مختلف کود نیتروژن و پتاسیم بر برخی صفات فیزیولوژیکی و زراعی ذرت، تحقیقی در مرکز تحقیقات کشاورزی بایعکلا (نکاء) طی دو سال زراعی 1394و 1395 انجام پذیرفت. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ر چکیده کامل
به منظور مطالعه اثر تنش خشکی، سطوح مختلف کود نیتروژن و پتاسیم بر برخی صفات فیزیولوژیکی و زراعی ذرت، تحقیقی در مرکز تحقیقات کشاورزی بایعکلا (نکاء) طی دو سال زراعی 1394و 1395 انجام پذیرفت. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار روی هیبرید ذرت سینگلکراس 704 اجرا شد. تنش خشکی به عنوان عامل اصلی در 4 سطح (آبیاری پس از 75، 100، 125 و 150 میلی-متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و نیتروژن سه سطح (80، 160 و 240 کیلوگرم در هکتار) وپتاسیم در سه سطح (75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار ) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد.مقایسه میانگینها اثر متقابل نشان داد که با افزایش مقادیر نیتروژن و پتاسیم شاخص برداشت 52/30 درصد کاهشیافت.همچنین کمترین شاخص برداشت نیتروژنتحت اثر متقابلدور آبیاری×نیتروژن مربوط به تیمار دور آبیاری 150 میلیمتر تبخیر با مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به میزان 91/30 درصد کاهش داشت. بیشترینمحتوای نسبی آب و شاخص مقدار کلروفیل برگدر دور آبیاری 75 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر و مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار مقایسه میانگینهابه ترتیب برابر 12/94%و 59/61%حاصل شد. بیشترین عملکرد دانه و نیتروژن برگ بلال برای سال دوم در دور آبیاری 75 میلی-متر تبخیر و مصرف 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب با میانگین 12807 کیلوگرم در هکتار و 72/2 درصدبدست آمد. لذا باافزایش تنش خشکی، نیتروژن و پتاسیمصفات شاخص برداشت و شاخص برداشت نیتروژن کاهش یافت.
پرونده مقاله
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر کاربرد اشعه فرابنفش (UV) و آبسیزیک اسید بر فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی، خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گوجه فرنگی تحت شرایط تنش خشکی انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی دو سال زراعی به مرح چکیده کامل
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر کاربرد اشعه فرابنفش (UV) و آبسیزیک اسید بر فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی، خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گوجه فرنگی تحت شرایط تنش خشکی انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی دو سال زراعی به مرحله اجرا در آمد. عوامل آزمایشی شامل تابش اشعه فرابنفش در سه سطح (شاهد، UV-AB و UV-C)، محلولپاشی آبسیزیک اسید در دو سطح (عدم کاربرد و کاربرد با غلظت 10 میلی گرم در لیتر) و تنش خشکی در دو سطح بدون تنش خشکی (آبیاری کامل در کل دوره رشد) و تنش خشکی در مرحله رویشی (از 20 روز پس از انتقال نشاء تا شروع گلدهی) بودند. نتایج نشان داد که در اثر اشعه UV-AB، محتوای نسبی آب برگ و وزن خشک شاخساره افزایش یافت در حالی که کاربرد اشعه UV-C سبب کاهش محتوای نسبی آب برگ و وزن خشک شاخساره نسبت به تیمار شاهد شد. با اعمال تنش خشکی میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز و همچنین غلظت کربوهیدراتهای محلول افزایش یافت در حالی که محتوای نسبی آب برگ و وزن خشک شاخساره به شدت کاهش یافت. در اثر محلولپاشی آبسیزیک اسید، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز، محتوای نسبی آب برگ، غلظت کربوهیدراتهای محلول و وزن خشک شاخساره افزایش یافت. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق میتوان بیان کرد که تنش خشکی و فرابنفش اثرات زیانباری بر گیاه گوجه فرنگی داشتند و برهمکنش دو تنش محیطی فوق بطور هم افزایی عمل کرده تا مکانیسم های حفاظتی و سیستم دفاعی را القا کنند.
پرونده مقاله
در این تحقیق اثرات تراکم بوته و دز کاهشیافته سولفوسولفورون + مت سولفورون-متیل بر میزان آلودگی علف هرز و عملکرد گندم، آزمایشی بهصورت کرت های خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر در سال زراعی 93-1392 مورد ارز چکیده کامل
در این تحقیق اثرات تراکم بوته و دز کاهشیافته سولفوسولفورون + مت سولفورون-متیل بر میزان آلودگی علف هرز و عملکرد گندم، آزمایشی بهصورت کرت های خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر در سال زراعی 93-1392 مورد ارزیابی قرار گرفت. کرت اصلی شامل دوزهای مختلف علف کش سولفوسولفورون 75 درصد + مت سولفورون-متیل 5 درصد در سه سطح 20، 30 و 40 گرم ماده مؤثره در هکتار به همراه دو تیمار کنترل کامل و عدم کنترل در سراسر فصل و کرت فرعی شامل تراکم های مختلف گندم (بهرنگ) در چهار سطح 300، 400، 500 و 600 بوته در مترمربع بود. نتایج آزمایش نشان داد که سطح نسبتاً قابل قبولی از فرونشانی علف هرز در مزرعه گندم با دوزهای پایین تر سولفوسولفورون + مت سولفورون-متیل (30 گرم ماده مؤثره در هکتار) در ترکیب با تراکم 500 بوته در مترمربع به دست آمد که با دوز توصیهشده بر برچسب آن قابلمقایسه بود. افزایش تراکم بذر مصرفی موجب افزایش تعداد سنبله در مترمربع و عملکرد دانه شد. به طوری که بیشترین تعداد سنبله (650) و عملکرد (3/486) گرم در مترمربع در تراکم 600 بوته در مترمربع به دست آمد. وزن 1000 دانه با افزایش تراکم بذر مصرفی کاهش یافت. نتایج نشان داد که با تلفیق دوز کاهشیافته سولفوسولفورون + مت سولفورون-متیل (30 گرم ماده مؤثره) و افزایش تراکم بذر (500 بوته در مترمربع) ضمن کنترل مناسب علف های هرز می توان به عملکرد بالاتر دستیافت.
پرونده مقاله
به منظور بررسی تجزیه علیت عملکرد دانه با اجزای عملکرد آزمایشی با 20 ژنوتیپ گندم دیم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در دو مکان (ایستگاه تحقیقات دیم شیروان و ایستگاه تحقیقات سیساب) در استان خراسان شمالی در سال 95-1394 به اجرا در آمد. در طی مراحل رشد و بعد چکیده کامل
به منظور بررسی تجزیه علیت عملکرد دانه با اجزای عملکرد آزمایشی با 20 ژنوتیپ گندم دیم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در دو مکان (ایستگاه تحقیقات دیم شیروان و ایستگاه تحقیقات سیساب) در استان خراسان شمالی در سال 95-1394 به اجرا در آمد. در طی مراحل رشد و بعد از برداشت، از صفات ارتفاع بوته، تعداد روز تا سنبلهدهی، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، تعداد روز تا رسیدگی، وزن هزار دانه و عملکرد دانه یادداشتبرداری به عمل آمد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، بین ژنوتیپها از نظر تعداد روز تا سنبلهدهی، تعداد روز تا رسیدن، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه اختلاف معنیدار وجود داشت. با توجه به مقایسه میانگینها، ژنوتیپهای 17 (SISABAN-4) و 12 (MOB/NE94406=NE86582//84MC29/NE82583)//KS91) به ترتیب با 2522 و 2364 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند و ژنوتیپ 20 (SOKOLL//SUNCO/2*PASTOR) با 1190 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد دانه را داشت. بر اساس نتایج تجزیه علیت، صفت تعداد سنبله در متر مربع (8/69 درصد)، تعداد دانه در سنبله (9/64 درصد) و وزن هزار دانه (9/38 درصد) به ترتیب بیشترین اثر مستقیم را بر عملکرد دانه داشتند. از طرفی ضرایب همبستگی نیز نشان داد که صفت وزن هزار دانه با تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در مترمربع همبستگی منفی و معنیداری داشت و صفات تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در مترمربع با عملکرد دانه رابطه مثبت و معنی داری داشتند.
پرونده مقاله
به منظور مطالعه ی پتانسیل تولید و توان رقابتی گیاهان جو و شنبلیله در الگوی کشت مخلوط دانه ای و علوفه ای، تحت تأثیر الگوهای مختلف کاشت و نسبت های مختلف کودی و تراکمی گیاهان جوو شنبلیله، آزمایشی در زمستان 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجر چکیده کامل
به منظور مطالعه ی پتانسیل تولید و توان رقابتی گیاهان جو و شنبلیله در الگوی کشت مخلوط دانه ای و علوفه ای، تحت تأثیر الگوهای مختلف کاشت و نسبت های مختلف کودی و تراکمی گیاهان جوو شنبلیله، آزمایشی در زمستان 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. فاکتور اول کود نیتروژن در دو سطح (صفر و 40 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور دوم الگوهای مختلف کشت مخلوط در هشت سطح ( تک کشتی جو، تک کشتی شنبلیله، نسبت های جایگزینی دو : یک شنبلیله- جو، دو : دو، سه : یک، ،یک : سه، افزایشی 20% افزایش تراکم شنبلیله به جو و کشت مخلوط درهم ) بود. نتایج نشان داد در مرحله گل دهی جو، بیشترین میزان وزن خشک کل مربوط به تیمار سه (جو) : یک (شنبلیله) با سطح کودی 40 کیلوگرم در هکتار نیتروژن با تولید (84/1345 گرم در مترمربع) و کمترین میزان وزن خشک مخلوط مربوط به تیمار کشت خالص شنبلیله بدون کود نیتروژن (شاهد) با تولید (6/482 گرم در مترمربع) میباشد. همچنین مشخص که تمامی نسبتهای کشت مخلوط میزان ماده خشک بیشتری نسبت به کشت خالص تولید کرده بودند. که این نشاندهندهی برتری کشت مخلوط نسبت به تککشتی است. نسبت برابری زمین در تیمار سه (جو) : یک (شنبلیله) بیشتر از تیمارهای دیگر بود ( 5/1LER=) که نشان میدهد 50% درصد سطح زمین بیشتری برای سیستم کشت خالص نیاز است تا بتواند محصولی برابر با محصول سیستم مخلوط مذکور تولید نماید
پرونده مقاله
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شام چکیده کامل
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح خاکورزی (بدون خاکورزی شامل کاشت مستقیم بذر، خاکورزی حفاظتی شامل استفاده از خاک ورز مرکب به همراه فاروئر و خاکورزی مرسوم شامل گاوآهن برگردان دار+ دو بار دیسک+ ماله و فاروئر) و کود شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK) در سه سطح عدم مصرف کودهای شیمیایی (NPK)0 و 50 درصد میزان توصیهشده (NPK)50 و 100 درصد میزان توصیهشده (NPK)100 بود. نتایج مقایسات میانگین نشان داد بیشترین بهرهوری نیتروژن به ازای عملکرد دانه در تیمار خاکورزی حفاظتی و بدون مصرف کود شیمیایی به میزان 15/30 کیلوگرم بر کیلوگرم حاصل گردیده است که بیشتر از تیمار بدون خاکورزی و مصرف (NPK)100 به میزان 6/17 کیلوگرم بر کیلوگرم بوده است. همچنین در صفت عملکرد دانه بیشترین عملکرد در تیمار خاکورزی حفاظتی به همراه مصرف (NPK)100 به میزان 8401 کیلوگرم در هکتار به دست آمد اما کمترین میزان عملکرد دانه در تیمار بدون خاکورزی و عدم مصرف کود شیمیایی (NPK)0 به میزان 5239 کیلوگرم در هکتار حاصل گردید. خاکورزی حفاظتی نسبت به سیستم بدون خاکورزی اثرات مثبتی برافزایش عملکرد، اجزای عملکرد و بهرهوری عناصر غذایی داشته است که این افزایش در مقادیر بهدستآمده حتی از بهکارگیری خاکورزی متداول نیز در بعضی صفات بیشتر بوده است.
پرونده مقاله
این تحقیق با هدف بررسی میزان تحمل به خشکی ارقام ارزن در منطقه رفسنجان بهصورت آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اصلی دور آبیاری در سه سطح شامل انجام آبیاری پس از 80 (شاهد)، 120 و 160 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیرکلاس A و ع چکیده کامل
این تحقیق با هدف بررسی میزان تحمل به خشکی ارقام ارزن در منطقه رفسنجان بهصورت آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اصلی دور آبیاری در سه سطح شامل انجام آبیاری پس از 80 (شاهد)، 120 و 160 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیرکلاس A و عامل فرعی شامل یک رقم سورگوم (Sorghum bicolor var. Speedfeed) و سه رقم ارزن باستان (Setaria italica var. Bastan)، پیشاهنگ (Panicum miliaceum var. Pishahang) و نوتریفید (Pennisetum americanum var. Nutrifeed) بود. براساس نتایج، افزایش دور آبیاری سبب کاهش در صفات رویشی و فیزیولوژیک و عملکرد علوفه گردید و بر اهمیت ساقه به عنوان اندام ذخیرهای مهم در این شرایط افزود. تنش خشکی سبب کاهش سطح برگ و شاخص پربرگی شد و از این طریق سبب کاهش کیفیت علوفه تولیدی گردید. تحمل به خشکی سورگوم اسپیدفید به دلیل تولید ماده خشک زیادتر و بالاترین مقادیر شاخصهای MP، GMP، STI و HAM، بیشتر از ارقام ارزن مورد مطالعه بود. بیشترین عملکرد خشک علوفه (Kg/ha 9376) از سورگوم اسپیدفید و در بین اقام ارزن نیز از رقم پیشاهنگ (Kg/ha 6251) در دور آبیاری شاهد بدست آمد. ارزن پیشاهنگ نیز بر سایر ارقام ارزن برتری داشت. ارزن نوتریفید به دلیل تولید عملکرد خشک برگ و همچنین دارا بودن بیشترین شاخص پربرگی (45%) و درصد پروتئین خام (7/20) از کیفیت علوفه بالاتری برخوردار میباشد.
پرونده مقاله
خشکی و کمبود عنصر آهن در خاکهای زراعی محدودیت عمدهای در تولید غلات از جمله جو تحت شرایط دیم بوده که باعث کاهش عملکرد و کیفیت محصول میگردد. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی در بین ژنوتیپهای جو برای کارایی جذب روی، غلظت و میزان روی در بذر؛ همچنین بررسی ارتباط بین محتوی و چکیده کامل
خشکی و کمبود عنصر آهن در خاکهای زراعی محدودیت عمدهای در تولید غلات از جمله جو تحت شرایط دیم بوده که باعث کاهش عملکرد و کیفیت محصول میگردد. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی در بین ژنوتیپهای جو برای کارایی جذب روی، غلظت و میزان روی در بذر؛ همچنین بررسی ارتباط بین محتوی و غلظت آهن در بذر با عملکرد ژنوتیپها، تعداد 121 ژنوتیپ جو در طی سالهای زراعی 1395 – 1394در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور اجرا شد. مشتمل بر ژنوتیپهای جو دریافتی از بانک ژن تحت شرایط مزرعهای بررسی شدند. آزمایش در قالب طرح لاتیس مربع با دو تکرار اجرا شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، بین ژنوتیپها برای صفات غلظت و محتوی آهن در بذر اختلاف آماری معنیدار وجود داشت. ضمنا دامنه تغییرات این صفات بسیار زیاد بود که نشانگر وجود تنوع ژنتیکی بسیار خوب بین ژنوتیپها میباشد. با توجه به میزان بالای وراثتپذیری عمومی صفات غلظت و محتوای آهن در بذر، میتوان گفت که اصلاح برای این صفات موثر بوده و میتوانند در محیطهای مختلف پایداری را نیز نشان دهند. با توجه به همبستگی مثبت و بالا ما بین غلظت و محتوای آهن در بذر (**63/0r =)، عموما ژنوتیپهایی با غلظت آهن بیشتر، از محتوای آهن بالاتری نیز برخوردار بودند. در کل نتایج این تحقیق، ضمن آشکار کردن وجود تنوع ژنتیکی برای جذب و تجمع آهن در بین ژنوتیپهای جو، نشان داد ژنوتیپهای کارا در جذب و تجمع آهن در بذر میتوانند با تعدیل اثرات تنش خشکی موجب افزایش عملکرد دانه تحت شرایط دیم گردند.
پرونده مقاله
در سالهای گذشته (بویژه پس از دهه 1960 میلادی) عملکرد دانه گندم بطور قابل توجهی افزایش یافته است. در بیشتر شرایط این افزایش یک درصد در سال گزارش شده است. برای مثال میتوان به نتایج حاصل از مطالعات در کشورهای مانند، مکزیک، انگلیس، فرانسه، آرژانتن، چین و ایران اشاره کرد. چکیده کامل
در سالهای گذشته (بویژه پس از دهه 1960 میلادی) عملکرد دانه گندم بطور قابل توجهی افزایش یافته است. در بیشتر شرایط این افزایش یک درصد در سال گزارش شده است. برای مثال میتوان به نتایج حاصل از مطالعات در کشورهای مانند، مکزیک، انگلیس، فرانسه، آرژانتن، چین و ایران اشاره کرد. با توجه به اهمیت مسأله بهبود عملکرد دانه گندم، آگاهی از صفاتی که در این زمینه نقش داشته اند مورد توجه بسیاری از متخصصان بوده است. در میان صفاتی که بیشترین نقش را در افزیش عملکرد دانه در گندم داشتهاند می توان به افزایش شاخص برداشت، کاهش ارتفاع بوته، افزایش تعداد دانه در سنبله، افزایش تعداد سنبله در واحد سطح و در برخی موارد عملکرد بیولوژیک، اشاره کرد. نقش عملکرد بیولوژیک بویژه در سالهای اخیر که شاخص برداشت به حداکثر مقدار خود نزدیک شده، اهمیت یافته است. به نظر میرسد تعدادی از صفات مورفوفیزیولوژیک کمتر در برنامههای اصلاح عملکرد گندم مورد توجه بودهاند و بایستی در آینده تلاشهای بیشتری در جهت بهبود این صفات صورت گیرد. از جمله این صفات میتوان به افزایش کل بیوماس، بهبود صفات ریشهای، افزایش طول دوره ساقه رفتن، بهبود راندمان استفاده از تابش (افزایش سرعت فتوسنتز)، بهبود راندمان استفاده از کربوهیدراتای ذخیره شده در ساقه و بهبود مورفولوژی سنبله، اشاره کرد. توجه به چنین صفاتی میتواند نقش قابل توجهی در بهبود بیشتر عملکرد دانه گندم در آینده داشته باشد.
پرونده مقاله
بهمنظور ارزیابی اثر کاربردبرگی اسید سالیسیلیک، گلایسین بتائین و گاما آمینوبوتیریک اسید بر فعالیت آنتی-اکسیدانی آنزیمی وغیرآنزیمی گیاه دارویی کارلا (Momordica charantia L.) تحت شرایط تنش کمآبی آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرا چکیده کامل
بهمنظور ارزیابی اثر کاربردبرگی اسید سالیسیلیک، گلایسین بتائین و گاما آمینوبوتیریک اسید بر فعالیت آنتی-اکسیدانی آنزیمی وغیرآنزیمی گیاه دارویی کارلا (Momordica charantia L.) تحت شرایط تنش کمآبی آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح آبیاری (50، 75 و 100 درصد ظرفیت زراعی) بهعنوان فاکتور اصلی و دو سطح اسید سالیسیلیک (2 و 4 میلیمولار)، گلایسین بتائین (50 و 100 میلیمولار) و گاما آمینوبوتیریک اسید (گابا) (10 و 20 میلیمولار) بههمراه شاهد بهعنوان فاکتورهای فرعی بهکار برده شدند. نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش شدت تنش کمآبی بهطور معنیداری میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز، پراکسیداز، فعالیت آنتیاکسیدانی برگ و همچنین محتوای فنل و فلاونوئید کل و نیز فعالیت آنتیاکسیدانی میوه افزایش، ولی میزان ویتامین ث کاهش یافت. اثر متقابل رژیم آبیاری با تیمارهای مورد استفاده موجب افزایش معنیداری در صفات مورد اندازهگیری شد. بالاترین میزان فعالیت آنتیاکسیدانی برگ و میوه به ترتیب با کاربرد 4 میلیمولار اسید سالیسیلیک و 100میلیمولار گلایسین در تنش کمآبی 75 درصد ظرفیت زراعی حاصل شد. با توجه به اینکه در این بررسی گیاهان تیمار شده با اسید سالیسیلیک، گلایسین بتائین و گابا در رژیمهای آبیاری مختلف، نسبت به گیاهان شاهد از فعالیت آنتیاکسیدانی آنزیمی و غیرآنزیمی بالاتری برخوردار بودند، لذا به نظر میرسد کاربرد این مواد میتواند در ایجاد مقاومت به تنش کمآبی گیاه کارلا موثر باشد.
پرونده مقاله
به منظور بررسی تاثیر کودهای نانو بر محتوای کلروفیل برگ، پروتئین و عملکرد سه رقم گندم ماکارونی آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز در سال زراعی 95- 1394 اجرا شد. تیمارهایی مورد برر چکیده کامل
به منظور بررسی تاثیر کودهای نانو بر محتوای کلروفیل برگ، پروتئین و عملکرد سه رقم گندم ماکارونی آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز در سال زراعی 95- 1394 اجرا شد. تیمارهایی مورد بررسی سه نوع کود نانو شامل: نانوکامپوزیت بیوارگانیک (300 کیلوگرم در هکتار) ، ارومیک (در سه مرحله، هر مرحله 50 کیلوگرم در هکتار) و بیومیک (بهصورت محلول در آب، 2 کیلوگرم در هکتار) و تیمارکود شیمیایی شامل نیتروژن(200 کیلوگرم در هکتار ) همراه با فسفر( 200 کیلوگرم در هکتار) و پتاسیم(100 کیلوگرم در هکتار ) و همچنین سه رقم گندم ماکارونی شامل: بهرنگ، شبرنگ و یاواروس بودند. کود ارومیک بیشترین درصد نیتروژن دانه (9/2 درصد)، پروتئین دانه (5/18درصد) و مقدار عملکرد دانه (5/7958 کیلوگرم در هکتار) را در بین تیمارهای کودی داشت. از بین ارقام نیز، رقم یاواروس بیشترین نیتروژن دانه (5/2 درصد)، پروتئین دانه (2/16 درصد) و عملکرد دانه (2/7160 کیلوگرم درهکتار) را داشت. بیشترین سرعت رشد گیاه زراعی نیز در مرحله خمیری شدن دانه در کود ارومیک مشاهده شد. به طور کلی نتایج نشان داد که کاربرد کود ارومیک بویژه در رقم یاواروس، باعث 15/19 درصد افزایش عملکرد دانه، نسبت به کود های شیمیایی شد.
پرونده مقاله
سویا از منابع عمده تولید روغن و پروتئین گیاهی بهشمار میرود. بیش از 50 درصد تولید دانههای روغنی جهان به سویا اختصاص دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی و به کارگیری یک مدل ساده رشد و عملکرد سویا در شرایط شرق مازندران بود. جنبههای مختلف رشد گیاه در مدل iLegume_Soybeanبه ص چکیده کامل
سویا از منابع عمده تولید روغن و پروتئین گیاهی بهشمار میرود. بیش از 50 درصد تولید دانههای روغنی جهان به سویا اختصاص دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی و به کارگیری یک مدل ساده رشد و عملکرد سویا در شرایط شرق مازندران بود. جنبههای مختلف رشد گیاه در مدل iLegume_Soybeanبه صورت زیر برنامههایی شامل نمو فنولوژیک، تغییرات سطح برگ، تولید و توزیع ماده خشک سازماندهی شدهاند. عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت با استفاده از سناریوهای مختلف شبیهسازی شد. نتایج نشان داد که ضرایب رگرسیونی عملکرد دانه و شاخص برداشت مشاهده شده در مقابل مقادیر شبیهسازی بر مبنای حدود اطمینان 95 درصد اختلاف معنیداری با ضرایب خط 1:1 (0=a و 1=b) نداشتند. مقدار ضریب تبیین (R2) برای عملکرد دانه و شاخص برداشت به ترتیب 96/0 و 80/0 به دست آمدند. علیرغم این که مقدار R2 بین مقادیر مشاهده شده و شبیهسازی 96 درصد بود اما با شیب خط 1:1 مطابقت نداشت و نسبت به آن دارای اریب بود. لذا میتوان بیان داشت که مدل مورد نظر توانایی پیشبینی عملکرد دانه و شاخص برداشت در شرایط محیطی مازندران را دارد اما مدل نمیتواند برای عملکرد بیولوژیک سویا در مازندران پیشبینی مناسبی نماید.
پرونده مقاله
به منظوربررسی اثرات تنش خشکی و عناصر نیتروژن و پتاسیم بر صفات عملکردی گیاه ارزن پادزهری (Panicum antidotale Retz.)آزمایشیطی سال زراعی 1393-1394 بصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند انجام شد. فاکت چکیده کامل
به منظوربررسی اثرات تنش خشکی و عناصر نیتروژن و پتاسیم بر صفات عملکردی گیاه ارزن پادزهری (Panicum antidotale Retz.)آزمایشیطی سال زراعی 1393-1394 بصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل آبیاری بر اساس تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر در سه سطح (70، 140 و 210 میلیمتر)، نیتروژن بر اساس آزمون خاک در سه سطح صفر، مصرف به میزان 50 درصد (100 کیلوگرم در هکتار) و مصرف بر اساس مقدار توصیه شده آزمون خاک (200 کیلوگرم در هکتار) و پتاسیم در دو سطح (صفر و 100 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج نشان داد که برای صفات وزن برگ، ساقه و پانیکول، اثر متقابل سه گانه رژیم آبیاری، کود نیتروژن و کود پتاسیم در چین دوم و در مجموع چینها، معنیدار شد. بطوری که بیشترین وزن برگ (962.5 گرم در متر مربع) و ساقه (934.9 گرم در متر مربع) و پانیکول (416 گرم در متر مربع) در سطح 200 کیلو نیتروژن و بدون پتاسیم مشاهده شد. در صفت عملکرد ماده خشک در مجموع چینها، اثر متقابل سهگانه رژیم آبیاری و کودهای نیتروژن و پتاسیم معنیدار بود بطوری که بیشترین وزن زیست توده در تیمار بدون تنش درسطح 200 کیلو نیتروژن و بدون پتاسیم (2314.4 گرم در متر مربع) مشاهده شد. کاربرد عناصر کودی در زمان افزایش شدت تنش، صفت فوق را بهبود داد بطوریکه در تیمار تنش متوسط و تنش شدید حداکثر عملکرد علوفه در تیمار 200 کیلو نیتروژن و 100 کیلو پتاسیم به دست آمد.
پرونده مقاله
توسعه و حفظ توازن اکولوژیک زمانی محقق خواهد شد که از سرزمین به تناسب قابلیتها و توانمندیهای آن استفاده گردد. بر این اساس، شناسایی توانمندیهای سرزمین پیش از بارگذاری فعالیتهای گوناگون بسیار حائز اهمیت است. در غیر این صورت، بسیاری از سرمایه‎گذاری‎های انجام شده چکیده کامل
توسعه و حفظ توازن اکولوژیک زمانی محقق خواهد شد که از سرزمین به تناسب قابلیتها و توانمندیهای آن استفاده گردد. بر این اساس، شناسایی توانمندیهای سرزمین پیش از بارگذاری فعالیتهای گوناگون بسیار حائز اهمیت است. در غیر این صورت، بسیاری از سرمایه‎گذاری‎های انجام شده به هدر خواهد رفت. در نتیجه، ارزیابی توان اراضی جهت کشت محصولات مختلف اولین اولویت راهبردی جهت افزایش تولید و بهینهسازی مصرف منابع میباشد. به منظور بررسی نقش عوامل فیزیوگرافی در توان اکولوژیکی اراضی استان گلستان جهت کشت نخود فرنگی، از سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS و روش خطی وزنی WLC استفاده شد. نیازهای زراعی و متغیرهای زمینشناسی که شامل بافت خاک، ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت شیب می باشند از منابع علمی موجود تعیین، درجهبندی و نقشههای مورد نیاز تهیه گردید. برای استانداردسازی دادهها از منطق فازی و برای وزن دهی معیارها از روش تحلیل سلسله مراتبی AHPاستفاده شد. در نهایت، با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی WLC در محیط نرم افزار TerrSet نقشه پتانسیل کشت نخود فرنگی تهیه گردید. نتایج وزن دهی معیارها با روش AHP نشان داد که شیب با 2790/0 بیشترین و ارتفاع با 1038/0 کمترین ضرایب را داشتند. همچنین نتایج نشان میدهد که بخش اعظمی از اراضی کشاوزی واقع در مرکز استان (51/70 درصد) دارای شرایط مساعد و 2/13 درصد از مساحت کل اراضی جهت کشت نخود فرنگی مستعد نمیباشد که شامل اراضی واقع در مناطق کوهستانی و مرتفع استان میگردد.
پرونده مقاله
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن و کود زیستی ازتوباکتر بر عملکرد دانه و راندمان مصرف نیتروژن در ذرت، آزمایشی در سال 1393 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج به صورت کرت‎های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاک چکیده کامل
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن و کود زیستی ازتوباکتر بر عملکرد دانه و راندمان مصرف نیتروژن در ذرت، آزمایشی در سال 1393 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج به صورت کرت‎های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور a شامل چهار سطح کود نیتروژن (شاهد، 50، 100 و 150 درصد نیاز کودی گیاه) و فاکتور b شامل مصرف و عدم مصرف کود زیستی ازتوباکتر بود. نتایج این آزمایش نشان داد که اثر سطوح مختلف کود نیتروژن بر صفات بیوماس کل، عملکرد دانه، تعداد دانه در ردیف، وزن صد دانه، ارتفاع بوته و شاخص سبزینگی برگ بسیار معنی‎دار (P≤0.01) و بر تعداد ردیف در بلال معنی‎دار (P≤0.05) بود. تیمار مربوط به 150 درصد کود نیتروژن بیشترین تأثیر را بر صفات مورد مطالعه داشت. اثر فاکتور b بر بیوماس کل، عملکرد دانه، وزن صد دانه، طول کچلی و شاخص سبزینگی برگ بسیار معنی‎دار و بر تعداد دانه در ردیف و ارتفاع بوته معنی دار بود. میانگین این صفات (به غیر از طول کچلی) تحت تیمار مصرف کود ازتوباکتر بالاتر از تیمار عدم مصرف این کود بود. اثرمتقابل کود نیتروژن در ازتوباکتر برای هیچکدام از صفات معنی دار نگردید. با افزایش کود نیتروژن مصرفی، راندمان مصرف نیتروژن افزایش یافت البته تفاوت بسیار کمی بین مصرف 150 و 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار وجود داشت.
پرونده مقاله
این مطالعه به‎منظور بررسی تجزیه و تحلیل رشد گیاه کدو پوست کاغذی و کمّی سازی تغییرات سطح برگ و ماده خشک تحت تاثیر تیمار تاریخ کشت انجام شد. آزمایش در سال 1393 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان- دانشگاه تهران واقع در پاکدشت چکیده کامل
این مطالعه به‎منظور بررسی تجزیه و تحلیل رشد گیاه کدو پوست کاغذی و کمّی سازی تغییرات سطح برگ و ماده خشک تحت تاثیر تیمار تاریخ کشت انجام شد. آزمایش در سال 1393 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان- دانشگاه تهران واقع در پاکدشت اجرا شد. تاریخ های کشت شامل یک اردیبهشت، یک خرداد و یک تیر ماه بودند. با اندازه گیری تغییرات سطح برگ و وزن خشک اندام های گیاهی از هشت مدل برای توصیف روند تغییرات وزن خشک (لجستیک، گومپرتز، ریچاردز، ویبول، نمایی خطی بریده، نمایی خطی متقارن و مدل بتا 1و 2) و از سه مدل (لجستیک، گومپرتز و بتا) برای توصیف روند تغییرات سطح برگ استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام مدل‎ها به‎خوبی روند تغییرات وزن خشک و سطح برگ را در برابر زمان (روزهای پس از کشت) توصیف کردند و از مدل‎های رگرسیونی غیرخطی می‎توان در مطالعه های تجزیه وتحلیل رشد استفاده کرد. در این پژوهش از مدل بتا 1، به‎صورت مشترک در هر سه تاریخ کشت جهت برآورد شاخص سطح برگ و ماده خشک استفاده شد. در بین تاریخ های کشت‎، اردیبهشت ماه 1 بیشترین شاخص سطح برگ (78/1) و خرداد ماه بیشترین وزن ماده خشک (1379 گرم در مترمربع) را تولید کردند. بهترین زمان کشت کدو پوست کاغذی در منطقه ورامین خرداد ماه می‎باشد.
پرونده مقاله
به منظور بررسی تاثیر باکتریهای محرک رشد گیاهی بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد غدههای بذری حاصل از کاشت مینی تیوبر سه رقم سیب زمینی، آزمایشی فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل در سال 1395 اجراء گردید. فاکتور اول شامل مین چکیده کامل
به منظور بررسی تاثیر باکتریهای محرک رشد گیاهی بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد غدههای بذری حاصل از کاشت مینی تیوبر سه رقم سیب زمینی، آزمایشی فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل در سال 1395 اجراء گردید. فاکتور اول شامل مینیتیوبرهای سه رقم سیبزمینی آگریا، خاوران و مارفونا و فاکتور دوم چهار سطح باکتری محرک رشد گیاهی شامل آزوسپیریلوم، سودوموناس، ترکیب باکتری آزوسپیریلوم و سودوموناس و بدون تلقیح بودند. نتایج نشان داد اثر متقابل فاکتورهای آزمایشی برای کلیه صفات به جز عملکرد بیولوژیک و قطر غده معنیدار شد. بیشترین عملکرد غده در تیمار کاربرد همزمان دو باکتری آزوسپیریلوم و سودوموناس در رقم مارفونا مشاهده شد که تفاوت معنیداری با ارقام خاوران و آگریا نداشت. بالاترین تعداد و وزن غده نیز در رقم مارفونا و کاربرد همزمان دو باکتری به دست آمد. بیشترین قطر غده مربوط به رقم مارفونا بود. بیشترین ارتفاع بوته و تعداد ساقه اصلی به ترتیب در ارقام اگریا و خاوران و در شرایط کاربرد همزمان دو باکتری آزوسپیریلوم و سودوموناس حاصل شد. بیشترین عملکرد بیولوژیک در ترکیب دو باکتری حاصل گردید. کمترین میزان این صفت در تیمار بدون تلقیح به دست آمد. بیشترین زمان برای سبز کامل، تعداد روز تا غده دهی و تعداد روز تا استولنزایی در رقم مارفونا و شرایط کاربرد باکتری آزوسپیریلوم حاصل شد. کمترین مقادیر این صفات نیز در رقم خاوران و شرایط عدم تلقیح به دست آمد.
پرونده مقاله
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر برخی از صفات فیزیولوژیک سیاهدانه تحت تنش کمبود آب آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 94-1393 به اجرا درآمد. فاکتورهای آزمایشی شامل س چکیده کامل
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر برخی از صفات فیزیولوژیک سیاهدانه تحت تنش کمبود آب آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 94-1393 به اجرا درآمد. فاکتورهای آزمایشی شامل سطوح مختلف تنش کمبود آب در سه سطح ۱۰۰، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه و باکتریهای محرک رشد در هفت سطح شاهد و تلقیح با شش گونه باکتریایی بودند. نتایج نشان داد که تأثیر سطوح تنش کمبود آب، تیمارهای باکتریایی و اثر متقابل آنها بر تمام صفات مورد مطالعه معنیدار بود. طبق نتایج حاصل تیمار تنش 50 درصد نیاز آبی گیاه سبب کاهش ۲۸ درصدی کلروفیل کل، ۴/۱۴ درصدی رطوبت نسبی گیاه و ۴/۲۸ درصدی عملکرد دانه شد. تلقیح بذرها با باکتریهای محرک رشد سبب افزایش مقادیر اندازهگیریشده در سه سطح آبیاری در مقایسه با شاهد گردید. بطوریکه تمامی تیمارهای باکتریایی تحت تیمار ۵۰ درصد نیاز آبی گیاه توانستند میزان کلروفیل b، رطوبت نسبی گیاه و عملکرد دانه را نسبت به شاهد افزایش دهند. همچنین تحت تیمار ۷۵ درصد نیاز آبی گیاه، باکتریهای باسیلوس آمیلولیکوفسینس و سویه B بیشترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. در مجموع افزایش صفات در تیمارهای تلقیح شده با باکتریهای باسیلوس آمیلولیکوفسینس، باسیلوس سویه A، سویه B و آزسپیریلیوم لیپوفروم در سه سطح آبیاری چشمگیرتر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، تلقیح بذرها با باکتریهای محرک رشد فوق جهت افزایش صفات فیزیولوژیک و عملکرد گیاهان زراعی و تخفیف اثرات تنش توصیه میگردد.
پرونده مقاله
استفاده بهینه از باغات چای در زمان کفبر شدن یکی از نیازهای باغداران چای استان گیلان است. یکی از راهکارها، کشت بقولات در بین ردیفهای بوتههای چای کفبر شده است. لذابهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف کود سولفات پتاسیم و فاصله ردیفهای کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا در چکیده کامل
استفاده بهینه از باغات چای در زمان کفبر شدن یکی از نیازهای باغداران چای استان گیلان است. یکی از راهکارها، کشت بقولات در بین ردیفهای بوتههای چای کفبر شده است. لذابهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف کود سولفات پتاسیم و فاصله ردیفهای کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا در باغ کفبر شده چای، آزمایشی در سال 1394 در منطقه املش استان گیلان انجام گرفت. آزمایش بصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل 4 فاصله کشت (20×20،20×30، 20×40 و20×50 سانتیمتر) و فاکتور فرعی شامل 3 سطح سولفات پتاسیم (0، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) بودند. بالاترین تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه، بیولوژیک، کاه و کلش و غلاف، شاخص برداشت، ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی با کاربرد 75 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار حاصل شد. در این آزمایش تاثیر فاصله کشت بر تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و بیولوژیک، عملکرد غلاف و تعداد شاخه فرعی معنیدار بود. فاصله کشت 30×20 بالاترین تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته و تعداد شاخه فرعی را داشت. بالاترین عملکرد دانه، بیولوژیک و غلاف با فاصله کشت 20×20 و 20×30 وجود داشت. همچنین تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد غلاف، ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی تحتتاثیر برهمکنش سطوح سولفات پتاسیم و فاصله کاشت معنیدار بود.
پرونده مقاله