گسترش سریع بیماری کووید-۱۹، یک بحران بهداشت عمومی جهانی ایجاد کرده است که در مقیاسهای مختلف محلی و جهانی از طریق اقدامات و دستورالعملهای فاصلهگذاری اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع با موضوعاتی در مورد ماهیت الگوهای زندگی و کار از طریق استفاده فشرده از فناو چکیده کامل
گسترش سریع بیماری کووید-۱۹، یک بحران بهداشت عمومی جهانی ایجاد کرده است که در مقیاسهای مختلف محلی و جهانی از طریق اقدامات و دستورالعملهای فاصلهگذاری اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع با موضوعاتی در مورد ماهیت الگوهای زندگی و کار از طریق استفاده فشرده از فناوری های اطلاعاتی و مخابراتی همراه است که منجر به پذیرش اجتماعی و نهادی این الگوها به عنوان "عادی جدید" می شود.از نظر روششناسی، بحث بر اساس چارچوبی فرا رشتهای است که برای تحلیل مفهومی مورد استفاده قرار میگیرد و با شناسایی و گفتمان مفاهیم طراحی و برنامهریزی عملیاتی میشود.این مقاله بر موارد ذیل تأکید دارد: الف) مسائل مربوط به پویایی شهری از منظر جغرافیای شهری و انسانی، طراحی و برنامهریزی شهری، و مهندسی حملونقل ترسیم میشوند. ب) پرسشهایی که به مفاهیم اجتماعی-فضایی و دیالکتیک فضای شهری/زندگی شهری مربوط میشوند از حوزه روانشناسی محیطی ناشی میشوند. و ج) بحث در مورد محیطهای جدید که سبکهای زندگی/کار جدید را در خود جای میدهند، از دیدگاههای قومنگاری و مردمشناختی فراتر میرود. این مقاله با چشماندازی به پایان میرسد که جنبههای کلیدی همافزایی مورد نیاز بین آموزش معماری و شهری، تحقیق و عمل و سلامت عمومی در دنیای مجازی و جهانی پس از همهگیری را نشان میدهد. براین اساس شهر و شهرسازی در دورة همه-گیری و پس از آن، از طریق اقدامات در سه حوزة الگوهای کار، فاصلهگذاری و پویایی شهری میتواند در تابآوری شهر و شهرنشینی مؤثر باشد.این مقاله با چشماندازی به پایان میرسد که جنبههای کلیدی همافزایی مورد نیاز بین آموزش معماری و شهری، تحقیق و عمل و سلامت عمومی در دنیای مجازی و جهانی پس از همهگیری را نشان میدهد. براین اساس شهر و شهرسازی در دورة همه-گیری و پس از آن، از طریق اقدامات در سه حوزة الگوهای کار،فاصلهگذاریو پویایی شهری میتواند در تابآوری شهر و شهرنشینی مؤثر باشد.
پرونده مقاله
بازی از زمان تولد همنشین کودک بوده است به نحویکه به واسطه آن توان تمیز دادن بافت ها برای کودکان منجر به افزایش اطلاعات و انطباق آن با محیط پیرامونیشان میشود و در این راستا بهرهگیری از حواس کودک و تحریک آن خود شکلی از عوامل قابل توجه در جهت بهرهمندی مناسب از کیفیت فضا چکیده کامل
بازی از زمان تولد همنشین کودک بوده است به نحویکه به واسطه آن توان تمیز دادن بافت ها برای کودکان منجر به افزایش اطلاعات و انطباق آن با محیط پیرامونیشان میشود و در این راستا بهرهگیری از حواس کودک و تحریک آن خود شکلی از عوامل قابل توجه در جهت بهرهمندی مناسب از کیفیت فضای پیرامونی را تداعی میکند. به نحویکه در امتداد این مطلب از منظر فکری پیرنیا نیز فرهنگ کودک ایرانی با توجه به نگرش فکری و با بهره از همین حواس میتواند منجر به صمیمیت و درک فضای محیطی در قالبی ساده و ایدری شود. همچنین قابل التفات است که از دیدگاه مونته سوری فردیت انسان ها مورد توجه و تامل قرار گرفته است به شکلی که این واژه خود منجر به درک فرهنگ محیطی برای مخاطبین خود میشود و تاثیر منحصر بفرد ارتباط کودک با محیط برخاسته از ذهن او را معنا میبخشد. لذا در این جستار سعی شده است ابتدا با رویکردی تفسیرگرا و سپس با بهره از استدلال استنتاجی و درک مفاهیم اولیه و به واسطه روش تحلیلی- توصیفی به بیان مولفاتی میان نظریات پیرنیا با مونته سوری پرداخته تا بتوان با استفاده از این مولفات به پرسش؛ چگونه میتوان از طریق ارزیابی مبانی فکری پیرنیا با نظریات مونته سوری به معیارهایی در جهت شناخت کیفیت فضایی بازیانگیز برای کودکان 2 تا 6 سال دست یافت؟ پاسخ داد به نحویکه به تاثیر کیفیت فضایی بازیانگیز در تطبیق با فرهنگ کودک ایرانی از منظر شناخت محیط منطبق با معیارهای وی به عنوان متنگردانی هوشمند پیبرد به قسمیکه از همارزی اصول برخاسته از نظریات اندیشمندان عنوان شده بتوان به ارزش فضایی برگرفته از زمینه اثر و کالبد منطبق بر خودکفایی محیطی به پیوند اصول فکری ایشان در جهت خود تنظیمی محیطی از منظر فکری کودک پاسخی در خور شایستگی آن داده شود.
پرونده مقاله
بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله، گردباد سونامی با توجه به شر ایط محیطی و جغرافیایی که همواره منجر به تلفات انسانی و آسیب های جدی مالی گسترده ای گردیده است در طول دوران حیات کره زمین همواره وجود داشته است و خواهد داشت، اما نکته قابل توجه این است که اثرات این بلایای طبیعی کا چکیده کامل
بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله، گردباد سونامی با توجه به شر ایط محیطی و جغرافیایی که همواره منجر به تلفات انسانی و آسیب های جدی مالی گسترده ای گردیده است در طول دوران حیات کره زمین همواره وجود داشته است و خواهد داشت، اما نکته قابل توجه این است که اثرات این بلایای طبیعی کاملاً از بین نمیرود و تنها میتوان اثرات آن را متعادل ساخت. در این میان بافتهای شهری و عناصر انسانساخت فضاهای شهری، به مرور زمان دچار فرسودگی و تخریب میگردند و به همین دلیل پایدار نگه داشتن کالبدهای شهری نیازمند مداخلاتی در جهت اصلاح و بهسازی وضع موجود می باشد و این امر ضرورت مداخلات کالبدی در بافت را نشان میدهد. امروزه تابآوری به عنوان یکی از نظریه های غالب در چگونگی مقابله با این بلایا در محیطهای انسان ساخت است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تابآوری شهری در بعد نهادی آن در مقابله با زلزله با محوریت شهر بندرعباس میباشد. روش تحقیق حاضر روش توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری شامل تمام کارکنان متخصص سازمان مدیریت بحران استانداری بندرعباس و سایر عوامل ستاد بحران بودند که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 35 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بر اساس چارچوب نظری تحقیق بوده است. پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بالاتر از 65/0 مورد تائید قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که میزان تابآوری نهادی در شهر بندرعباس در ارتباط با مقابله با مخاطرهی زلزله در سطح قابل قبولی قرار ندارد.
پرونده مقاله
امروزه رویکرد شهر سالم به دنبال گسترش بیرویه و فزاینده جمعیت جوامع شهری و ظهور تبعات منفی سلامت عمومی شهروندان، به طور مداوم و مستمر سعی در آفرینش و بهبود بخشی به محیطهای کالبدی و اجتماعی متنوعی را دارد که از این طریق مردم را قادر میسازد تا یکدیگر را در راستای اجرای چکیده کامل
امروزه رویکرد شهر سالم به دنبال گسترش بیرویه و فزاینده جمعیت جوامع شهری و ظهور تبعات منفی سلامت عمومی شهروندان، به طور مداوم و مستمر سعی در آفرینش و بهبود بخشی به محیطهای کالبدی و اجتماعی متنوعی را دارد که از این طریق مردم را قادر میسازد تا یکدیگر را در راستای اجرای مطلوب عملکردهای مختلف زندگی و به حداکثر رساندن توان شهروندان جهت مقابله با بحرانهای پاندمیک پشتیبانی نماید. مطالعه حاضر با هدفی کاربردی و روشی توصیفی-تحلیلی، سعی در ارزیابی تطبیقی مولفههای مفهوم شهر سالم در مناطق پنجگانه شهر ارومیه با تأکید بر مقابله با بیماریهای پاندمیک را دارد. جامعه آماری و حجم نمونه تحقیق مبتنی بر دو گروه متخصصین و مدیران شهری و شهروندان ساکن در شهر میباشد که با بهرهگیری از ابزار پرسشنامه به گردآوری دادههای موردنیاز پرداخته شده است. دادههای حاصل جهت تجزیه و تحلیل در روشها و آزمونهای کمی سوارا و کوکوسو پیاده شده است تا از این طریق اهمیت و اولویت هر یک از مولفههای پیشنهادی و رتبهبندی گزینههای مطالعاتی تحقیق مشخص گردد. یافتههای حاصل حاکی از آن است که مولفههای عملکرد نهادها و ارگانهای زیربط در حوزه بهداشت و سلامت و میزان مطلوبیت امنیت شغلی ساکنان، به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت و ارزش را کسب نمودهاند. همچنین منطقه پنج و دو شهر ارومیه به ترتیب در مطلوبترین و نامطلوبترین شرایط محیطی نسبت به برخورداری از سطوح کیفی مولفههای مفهوم شهر سالم جای گرفتهاند. به علاوه، منطقه 5 شهر ارومیه در ابعاد امنیت عمومی و آسایش و منطقه 2 شهر نیز در ابعاد زیبایی و بهداشت عمومی به ترتیب مناسبترین و نامناسبترین وضعیت محیطی را کسب نمودهاند. در نهایت جهت بهبود وضع موجود به ارائه راهبردها، برنامهها و پیشنهاداتی کارساز و موثر اقدام شده است.
پرونده مقاله
روح مکان، مبین احساساتی خودآگاه یا ناخودآگاهی است که منجر به تجربه ای با کیفیت، از بودن در یک مکان توسط کنش گران می شود. کلان شهر تبریز به دلیل تراکم فضاهای متنوع بلاخص مراکز مدرن خرید، میزان بالای حضور شهروندان از پتانسیل بالای تعاملات اجتماعی برخوردار است. مطابق مفاهی چکیده کامل
روح مکان، مبین احساساتی خودآگاه یا ناخودآگاهی است که منجر به تجربه ای با کیفیت، از بودن در یک مکان توسط کنش گران می شود. کلان شهر تبریز به دلیل تراکم فضاهای متنوع بلاخص مراکز مدرن خرید، میزان بالای حضور شهروندان از پتانسیل بالای تعاملات اجتماعی برخوردار است. مطابق مفاهیم پدیدار شناسانه تجربیات احساسی مکان از سوی کاربران و موضع آن از دیدگاه انتقادگرایانه نیازمند تامل است. مفروض آن است که مجتمع تجاری لاله پارک کلانشهر تبریز به سبب تعدد در کیفیت خدماتی و کالبد معماری از ایجاد شرایطی با استمرار پویایی مثبت حمایت می کند. همچنین حس مکان در این مجتمع تجاری انتظارات و توقعات مخاطب از تجربه بودن در یک مکان یا یک فضای خاص دارای شخصیت متمایز و هویت مشخص است. بنابراین با هدف ارتقاء حس مکان از دیدگاه ذینفعان، به بررسی ابعاد پنهان و پیدای تجربیات احساسی کاربران می پردازد. روش تحقیق از نوع آمیخته، توصیف کیفی-کمی مبتنی بر دو روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیل پدیدار شناسانه و استفاده از پرسشنامه با جامعه آماری متمرکز به تعداد 40 نفر با نرم افزار SPSS طی فرمول آلفای کرونباخ پایایی کل پرسشنامه برابر با 78/0محاسبه شد. نتایج حاکی از آن است؛ "پیدا" و "پنهان" حس مکان بر پایه قرارگاه رفتاری کنش گران به وجود می آید و برخلاف فرضیات پژوهش اکثریت جامعه آماری عدم رضایت از احساس ناخودآگاه خود در هنگام حضور در مکان را داشته اند. بنابراین اقدامات طراحان و مدیران مجتمع تجاری لاله پارک بر سیر روح مکان به حصول عدالت اجتماعی موثر خواهد بود.
پرونده مقاله
امروزه در پی رشد روز افزون جمعیت در کلانشهرها و توسعه آپارتماننشینی، مساحت آپارتمانهای مسکونی تنزل یافته است که این مهم منجر به کم توجهی معماران به شیوه خلوتگزینی ساکنین فضاهای سکونتی گردیده است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش رابطه خلوتگزینی و تحقق ابعاد پایداری ا چکیده کامل
امروزه در پی رشد روز افزون جمعیت در کلانشهرها و توسعه آپارتماننشینی، مساحت آپارتمانهای مسکونی تنزل یافته است که این مهم منجر به کم توجهی معماران به شیوه خلوتگزینی ساکنین فضاهای سکونتی گردیده است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش رابطه خلوتگزینی و تحقق ابعاد پایداری اجتماعی در آپارتمانهای مسکونی کوتاهمرتبه در شهر تهران است. روشتحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی–تحلیلی و پیمایشی میباشد. شیوه گردآوری دادهها، مبتنی بر دادههای کتابخانهای- اسنادی و پیمایشی بوده است. روش تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون T-Test، فریدمن، تحلیل عاملی و روش مدلسازی معادلات ساختاری می باشد. در این بخش از پژوهش از دو نرمافزار smartpls3 و spss20 بهره گرفته میشود. با استفاده از آزمون فریدمن اولویت گویههای بعد مشارکت، امنیت و کیفیت به ترتیب اهمیت گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت گویه افزایش و تنوع فضاهای جمعی از بعد مشارکت به عنوان رتبه نخست، گویه رعایت تناسبات و مقیاسها از بعد امنیت به عنوان رتبه نخست و نهایتا گویه وجود مبلمان و فضاهای انعطافپذیر از بعد کیفیت عنوان رتبه نخست را به خود اختصاص گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهد که سه بعد مشارکت، امنیت و کیفیت تاثیر متفاوتی بر تحقق خلوت در مسکن معاصر به منظور ارتقا کیفیت پایداری اجتماعی ایفا میکنند. بر این اساس بعد مشارکت بیشترین تاثیر را از منظر چگونگی خلوتگزینی و تحقق آن در مسکن از سوی ساکنین به منظور ارتقا پایداری اجتماعی در فضای داخلی مسکن معاصر ایفا میکند. در ادامه ابعاد امنیت و کیفیت به ترتیب بعد از بعد مشارکت بیشترین تاثیر بر خلوتگزینی ساکنین آپارتمانهای مسکونی کوتاه مرتبه ایفا میکند.
پرونده مقاله
با توجه به هزینههای بالای ساخت و مقاومسازی مسکن برای روستانشینان، سیاستگذاران اعتبارات و تسهیلات ساخت و مقاومسازی مساکن روستایی را در قالب انواع طرحها و برنامهها مدنظر قرار دادهاند. در این بین، بالاترین اسناد در حوزهی سیاستگذاری توسعهی مناطق مختلف و بهویژه رو چکیده کامل
با توجه به هزینههای بالای ساخت و مقاومسازی مسکن برای روستانشینان، سیاستگذاران اعتبارات و تسهیلات ساخت و مقاومسازی مساکن روستایی را در قالب انواع طرحها و برنامهها مدنظر قرار دادهاند. در این بین، بالاترین اسناد در حوزهی سیاستگذاری توسعهی مناطق مختلف و بهویژه روستاها در ایران، مربوط به برنامههای 5سالهی توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. در این راستا، ارزیابی میزان و نحوهی تأثیر این برنامههای توسعه در مناطق روستایی میتواند نقش سیاستگذاری دولتی را در توسعهی روستاها مشخص نماید. از طرفی، بررسی تأثیرات انواع سیاستها در مقاومسازی مساکن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و ارزیابی تأثیر آنها در معماری مساکن روستایی خلأ پژوهشهای گذشته میباشد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر سیاستهای دولت بر معماری مساکن روستاهای شهرستان آستارا با تأکید بر برنامههای چهارم و پنجم توسعه نگارش شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کمی-کیفی با ماهیت توصیفی-تحلیلی میباشد که در راستای جمعآوری و تحلیل اطلاعات از روش کیفی زمینهیابی مردمنگاری (مشاهده، مصاحبه، عکسبرداری و فیشبرداری) و آزمون T در نرمافزار SPSS استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق نیز شامل مساکن روستاهای شهرستان آستارا میباشد که حجم نمونه بر اساس روش کوکران 384 مسکن برآورد گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اعتبارات مسکن در دسترس اکثر روستانشینان بوده و موجب استحکام و دوام مساکن روستاهای شهرستان آستارا گردیده است. با این حال از سایر اثرات این اعتبارات میتوان به کاهش سطح فعالیتهای زیستی در واحد مسکونی، کاهش تعدد اتاق و سطح زیربنای مساکن، تغییر در نوع پلان و همچنین کاهش استفاده از فناوریهای بومی در ساخت مساکن اشاره کرد. از طرفی، نتایج حاکی از شهری شدن شکل روستاها و کاهش هویت در کالبد آنها و همچنین کاهش ارزشهای فرهنگی و تطابق با الگوی کهن و سنتی زمینه و منطقهی مورد مطالعه در طراحیهای جدید واحدهای مسکونی میباشد.
پرونده مقاله
امروزه با توسعه روزافزون شهرهای کوچک و بزرگ و فاقد فضای شهری مطلوب سازگارسازی مجتمعهای مسکونی و فضای عمومی آنها با نیازهای ساکنان آن در کانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای عمومی بخش عمدهای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله قشر مورد مطالعه یعنی کودکان چکیده کامل
امروزه با توسعه روزافزون شهرهای کوچک و بزرگ و فاقد فضای شهری مطلوب سازگارسازی مجتمعهای مسکونی و فضای عمومی آنها با نیازهای ساکنان آن در کانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای عمومی بخش عمدهای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله قشر مورد مطالعه یعنی کودکان را بهخود اختصاص میدهد و از دیدگاه مهندسی عوامل انسانی، ارتقائ کیفیت این فضاها میتواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و حتی آموزش و رشد خلاقیت کودکان و نوجوانان موثر باشد. در این نوشتار، مؤلفههای اثرگذار بر رشد خلاقیت کودکان در فضای باز مجتمعهای مسکونی تبیین شده و در این راستا با استفاده از روش تحقیق توصیفی– پیمایشی برخی از عوامل موثر در رشد خلاقیت کودکان که در طراحی فضاهای عمومی این مجتمعها مد نظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل دادهها از معادلات ساختاری با نرمافزار SPSS و AMOS استفاده گردید. براساس نتایج پژوهش میتوان گفت؛ رشد خلاقیت کودکان فقط از طریق برنامههای آموزشی میسر نخواهد بود، بلکه فضاهای انعطافپذیر که در آن مواردی از قبیل؛ استفاده از عناصر طبیعی نظیر آب، شن، نور و... برای بازی کودکان، ایجاد پوششهای گیاهی سبز، بهکار بردن رنگهای متنوع، قرار دادن فضاهایی برای مشارکت کودکان و بازیهای گروهی و... در تحریک حس کنجکاوی و در نهایت ارتقائ خلاقیت کودکان موثر خواهد بود. در این بین مولفه مشارکت کودکان بیشترین اثرگذاری در رشد و پرورش خلاقیت کودکان را دارد و سپس بهترتیب انعطافپذیری فضا، حس امنیت، عناصر طبیعی، جنس و رنگ، موثرترین مولفهها در این زمینه بوده است.
پرونده مقاله
این مقاله سعی در مقایسه و تحلیل دو نمونه از مکانهای نگهداری کودکان دارد تا با یافتن پاسخی درست گامی مؤثر در جهت بهبود وضعیت کودکان بیسرپرست و کودکان دارای اختلال اوتیسم ایجاد شود. این تحلیل و مقایسه به لحاظ ساختار کالبدی تأثیر بسزایی در طراحی دارد و پاسخهای روشنتری چکیده کامل
این مقاله سعی در مقایسه و تحلیل دو نمونه از مکانهای نگهداری کودکان دارد تا با یافتن پاسخی درست گامی مؤثر در جهت بهبود وضعیت کودکان بیسرپرست و کودکان دارای اختلال اوتیسم ایجاد شود. این تحلیل و مقایسه به لحاظ ساختار کالبدی تأثیر بسزایی در طراحی دارد و پاسخهای روشنتری را موجب میگردد تا با دانستن آنها نیازهای کودکانی که به دلایلی دارای نیاز هستند، شناخته و برطرف شود. هدف این تحقیق یافتن همین پاسخ در نتیجه مقایسه دو طرح اجرا شده در این زمینه است. لذا از بررسی پیشینه و مبانی نظری اینگونه استنباط میشود که انعطافپذیری فضا ازجمله موارد اصلی طراحی برای کودکان بشمار میآید. همچنین استفاده از حجمهای مناسب و متنوع در عین سادگی و بهدوراز پیچیدگی، تزیینات مناسب کودک و پویایی پلان لازم است. در کنار تمام این موارد آنچه حائز اهمیت است، قبل از طراحی و شروع تحقیق، شناخت کودک و ویژگیهای او و خصوصا کودکان با نیازهای ویژه است. این پژوهش از نوع بنیادی با ماهیت کیفی و روش توصیفی - تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام شده است. بهمنظور گردآوری اطلاعات پایه، از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. سپس به ارزیابی و مقایسه دو نمونه موردی پرداخته شد. جهت بررسی نمونهها، ابتدا شاخصههای موردنظر جهت مقایسه تعیین شدند و باتوجهبه توصیف، بررسی فضاهای موجود در هر دو نمونه با درنظرگرفتن موضوع تحقیق انجام شده است. پس از ارزیابی همه موارد، اصول طراحی معماری، مؤلفههای مشترک و وجوه تمایز و نکات مثبت و منفی هر یک از بناها تحلیل شد. این نکات در بخش یافتهها، در جدولی بهصورت تحلیلی مقایسه شدند تا به عنوان راهکارهای طراحی در اینده مورد استفاده قرار گیرند
پرونده مقاله
نشانه شناسی، نمود عینی از مفهوم یا پدیده ای غایب به منظور برقراری ارتباط با مخاطب است و از آن جایی که اصولا معماری نه برای برقراری ارتباط، بلکه برای آن که کارکردی را عملی سازد؛ شکل می گیرد برای نشانه شناسی موردی خاص و چالش برانگیز محسوب می گردد. با توجه به اینکه جریان غ چکیده کامل
نشانه شناسی، نمود عینی از مفهوم یا پدیده ای غایب به منظور برقراری ارتباط با مخاطب است و از آن جایی که اصولا معماری نه برای برقراری ارتباط، بلکه برای آن که کارکردی را عملی سازد؛ شکل می گیرد برای نشانه شناسی موردی خاص و چالش برانگیز محسوب می گردد. با توجه به اینکه جریان غالب در معماری دوره پهلوی، صورت ایرانی معماری مدرن بود که با عنوان معماری شبه مدرنیستی نام گذاری گردید. بناهای این دوره با توجه به اینکه تجلی کالبدیِ منشها، مشخصات یا ترجیحات جامعه ایرانی در آن زمان بودهاند، میتوانند به عنوان اسناد و شواهد کالبدی در بررسی مشخصات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بخش عظیمی از جامعه آن دوره مورد بررسی قرار گرفته و معرف بدنه جامعه باشند. یکی از نمودهای این تحولات، تغییر و چگونگی معماری بناهای حکومتی و دولتی شهر تبریز در انتقال مفاهیم مدرن و متجدد بواسطه نشانه شناسی صورت و معنا، پرسش اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. برای تأویل این مفاهیم، علم نشانه شناسى با دریافت رمزگان زیباشناختى، اجتماعى و فرهنگى هر طرح، مفاهیم مستتر در آن را لایه هاى درونى و پنهان طرح را تأویل و مکشوف مى گرداند. هدف این پژوهش ارائه خوانشی نشانه شناختی از فضاهای حکومتی و دولتی دوره پهلوی در شهر تبریز با روش تحلیلی- توصیفی در پرتو اندیشه های پیرس و دوسوسور است که در گذر زمان تبدیل به نشانه ارتباطی در شهرها شده اند. و حامل پیام هایی در لایه های معماری و فرامعماری خود هستند. در این پژوهش سعی شده است تا با محدود کردن تحقیق به حوزه حکومتی و دولتی در یک مقطع زمانی خاص، نتایج جامع و دقیق تری حاصل گردد.
پرونده مقاله
چکیدهدرس تربیتبدنی و مربی به تنهایی نمیتوانند درترغیب دانشآموزان به ورزش کافی باشند بلکه تجهیزات و امکاناتی لازم است که باید به کمک این دو بیاید. این امر نیازمند محیطی است که زمینهساز علاقهمندی آنها شود با عطف توجه بر مدارسی که از نظر سرانه و زیرساختهای فضای ورزشی چکیده کامل
چکیدهدرس تربیتبدنی و مربی به تنهایی نمیتوانند درترغیب دانشآموزان به ورزش کافی باشند بلکه تجهیزات و امکاناتی لازم است که باید به کمک این دو بیاید. این امر نیازمند محیطی است که زمینهساز علاقهمندی آنها شود با عطف توجه بر مدارسی که از نظر سرانه و زیرساختهای فضای ورزشی وضعیت بهتری دارند ولی همچنان فعالیت بدنی دانشآموزان اندک است، روشن میشود که فعالیت بدنی دانشآموزان صرفاً وابسته به سرانه و زیرساخت نیست و عواملی دیگر نیز دخیل استبه گواهی آمار فعالیت ورزشی و بدنی دانشآموزان در سطح مناسبی نیست. نبود تحرک بدنی کافی دانشآموزان سلامت جسمی و روحی جامعه را به خطر میندازد و این مهم پژوهش در راستای یافتن عوامل و راهکارهایی که منجر به افزایش فعالیت ورزشی و بدنی دانشآموزان میشود را ضروری میسازد. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل فضایی تقویتکنندهی ورزش و فعالیت بدنی از دید دانشآموزان، مدیران و معلمان بود تا اصطلاحاً مدارس به صورت فعال طراحی شوند و محیط مدارس از فعالیت ورزشی دانش آموزان حمایت کند. از لحاظ نظری این پژوهش بر رفتارگرایی که به رابطهی محیط و رفتار میپردازد و در قالب روانشناسی محیطی، بنا شد و به مطالعهی موردی دبیرستانهای دوره دوم پسرانه مریوان پرداخت. روش این پژوهش جمعآوری کمّی دیدگاه دانشآموزان، مدیران و معلمان از طریق پرسشنامهی محققساخت بود. جامعه آماری این تحقیق مدیران، معاونان و دبیران ورزش دبیرستانهای پسرانه در یک گروه و دانشآموزان مدارس کمتربرخوردار و بیشتربرخوردار از نظر فضا و زمینهای ورزشی در گروهی دیگر بودند. پاسخها با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تحلیل شدند. پس از بحث و بررسی یافتهها و طبق مدلی مفهومی که از بخش مبانی نظری به دست آمده بود، یافتهها در قالب عوامل کیفی تقویتکننده (مثبت یا منفی) یا تنبیهی ( مثبت یا منفی) فعالیت ورزشی و به مثابهی نتایج، استنتاج شدند.
پرونده مقاله
امروزه شهرها در زمینههای مختلفی با یکدیگر در حال رقابت هستند،رقابتی که دیگر در میان شهرهای همجوار مطرح نیست؛بلکه در شبکهای از شهرهای جهانی اتفاق میافتد که برندسازی شهری یکی از مهمترین ابزارهای رقابتپذیری در مقیاس های مختلف شهری تا جهانی میباشد، ولیکن چندبعدی بود چکیده کامل
امروزه شهرها در زمینههای مختلفی با یکدیگر در حال رقابت هستند،رقابتی که دیگر در میان شهرهای همجوار مطرح نیست؛بلکه در شبکهای از شهرهای جهانی اتفاق میافتد که برندسازی شهری یکی از مهمترین ابزارهای رقابتپذیری در مقیاس های مختلف شهری تا جهانی میباشد، ولیکن چندبعدی بودن مفهوم برند شهری و ارتباط آن با حوزهها و علوم مختلف از یک سو و بستر وقوع آن در محیط و سیستمی به پیچیدگی شهر از سوی دیگر،پژوهش در این عرصه را با چالشهای مواجه میکند که چالش معنا در فهم موضوع و روشمندی علمی جامع و کارآمد از جمله مهمترین آنهاست.پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی هم زمان و با هدف ارائه مدل مفهومی با تاکید بر روشمندی علمی انجام شده که از نظر جهتگیری فلسفی عملگرایانه، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت اکتشافی توصیفی است و با بررسی پژوهشهای پیشین به دنبال پاسخ به این سؤال که در بستر مطالعات شهری چگونه و با چه فرآیندی،روش و ابزاری میتوان برند شهرها را در حوزه رقابتپذیری شهرها محقق ساخت،آغاز شده و ضمن تلخیص پیکره دانش به تحلیل روشی پژوهشهای پیشین پرداخته و برای تحلیل و ترکیب یافتهها از شیوه فراروش بهره گرفته است.نتایج حاکی از آن است که بهکارگیری روشهای صرفاً کمی و یا کیفی همراه با نارساییهایی جدی در دستاوردهای نهایی شده و نگرشی تکبعدی به موضوع را همراه داشته و در نهایت باتوجه به ماهیت میانرشتهای مفهوم برندسازی شهری،مناسبترین رویکرد در جهت برنامهریزی مطالعات آتی برای تبیین جایگاه علوم شهری در مفهوم برند شهرها، از لحاظ روش شناختی رویکرد ترکیبی و از لحاظ تخصصی اتخاذ رویکرد میانرشتهای است چراکه امکان بهرهگیری از مدلها و ابزارهای علمی رشتههای مختلف را فراهم میآورد و منجر به کاربست خلاق روشهای علمی از رشتههای مطالعات شهری میشود و میتواند گامی موثر در جهت ایجاد ادبیات مشترک در فضای گفتمان علمی این عرصه باشد.
پرونده مقاله