ﻋﺪاﻟﺖ و آزادی از ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ و اﺳﺎﺳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ راﺑﻄﻪ اﯾﻦ دو ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻢ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. آﻧﭽﻪ ﺑﯿﺶ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻮردی اﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺳﺎز ﺑﻮده، ﺗﺤﻠﯿﻞ اﯾﻦ دو ﻣﻔﻬﻮم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮوز آراء ﻣﺨتلف و ﻣﮑﺎﺗﺐ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ شده اﺳﺖ. یکی از متفکرا چکیده کامل
ﻋﺪاﻟﺖ و آزادی از ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ و اﺳﺎﺳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ راﺑﻄﻪ اﯾﻦ دو ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻢ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. آﻧﭽﻪ ﺑﯿﺶ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻮردی اﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺳﺎز ﺑﻮده، ﺗﺤﻠﯿﻞ اﯾﻦ دو ﻣﻔﻬﻮم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮوز آراء ﻣﺨتلف و ﻣﮑﺎﺗﺐ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ شده اﺳﺖ. یکی از متفکران عصر حاضر که به مسئله عدالت به عنوان محور اساسی یک جامعه دینی برای نیل به سعادت می نگردد محمدرضا حکیمی است. او که از پیروان مکتب تفکیک است مرکز ثقل اندیشه خود را بر عنصر عدالت قرار داد و تمام مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حکومت اسلامی را متاثر و در نحوه تعامل با این عنصر قوام بخش می داند. آنچه مطمح نظر نویسنده است بررسی جایگاه این عنصر نسبت به مفهوم دیگری نظیر آزادی است. چرا ﻫﺮﭼﻪ ﺟﻮاﻣﻊ ﭘﯿﭽﯿﺪه ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳـﺨﻦ از ﻋـﺪاﻟﺖ، آزادی و راﺑﻄـﻪ اﯾـﻦ دو در ﺳﺎﺣﺖ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زﯾﺴﺖ ﺟﻤﻌـﯽ و ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﮐـﻼن اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ دﺷـﻮارﺗﺮ ﻣـﯽ ﺷـﻮد. اهمیت این مسئله، ضرورت ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ و ﺑـﻮﻣﯽ را مطرح می سازد که ﻣـﯽ ﺗﻮاﻧـﺪ زمینه را بر ترسیم نقشه راه متناسب تر با زیست و حیات سیاسی جوامع اسلامی هموار سازد. بر این اساس در پاسخ به این پرسش که چه نسبتی بین این دو مولفه در دیدگاه علامه حکیمی برقرار می شود؟ می توان گفت در دیدگاه ایشان رابطه مستقیم و قوام بخشی بین دو عنصر عدالت و آزادی وجود دارد؛ به گونه ایی که اگر آزادی نباشد نیل به عدالت امکان پذیر نخواهد بود.
پرونده مقاله
آنچه اصالت اندیشه سیاسی سهروردی را نمایان میکند، توجه و تقید وی برای پیداکردن راه برونرفتی از بحرانهای سیاسی- اجتماعی عصر خود است. اگرچه برخی سهروردی را اندیشمندی آرمانگرا میدانند و این امر مانعی در فهم درست اندیشه سیاسی وی است، اما آنچه باعث شناخت دقیق تفکر سیاس چکیده کامل
آنچه اصالت اندیشه سیاسی سهروردی را نمایان میکند، توجه و تقید وی برای پیداکردن راه برونرفتی از بحرانهای سیاسی- اجتماعی عصر خود است. اگرچه برخی سهروردی را اندیشمندی آرمانگرا میدانند و این امر مانعی در فهم درست اندیشه سیاسی وی است، اما آنچه باعث شناخت دقیق تفکر سیاسی سهروردی میشود، تأمل بر این نکته است که وی، با ترسیم تصویری دقیق از نابسامانیهای زمانه خود و تلاش برای بازسازی جامعه، درصدد خوانشی واقعگرایانه از وضع موجود جامعه همعصر خود است. بر این اساس، درک سرشت اندیشه سیاسی سهروردی را میتوان با بهکارگیری روش جُستاری اسپریگنز بهتر متوجه شد. مقاله حاضر درصدد طرح این پرسش است که سهروردی بحران سامان سیاسی جامعه همعصر خود را چگونه ترسیم و با مشاهده این بینظمی، برای درمان و برونرفت از آن چه راهحلی را تجویز میکند؟ سهروردی واقعیت موجود جامعه خویش را چنین دریافته بود که شکافهای عمیق اعتقادی، تعصب، خشونتهای مذهبی و به تعبیر وی چیرهشدن ظلمت و تاریکی، زمینهساز انشقاق آحاد جامعه و همچنین ترویجکننده ظاهرگرایی مذهبی و نهایتاً توجیهکننده فساد، ظلم و جور حُکام شده است. سهروردی در تلاش است برای چنین جامعه بحرانزدهای نسخه درمانی ارائه دهد. بر اساس روش جُستاری اسپریگنز میتوان فرضیه این پژوهش را چنین بیان کرد که سهروردی گسست معرفتی میان حکمت و حکومت را زمینهساز بروز و ظهور نابسامانیها و بحرانهای جامعه عصر خود میداند. از اینرو وی با تبیین وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، در پی بازسازی رابطه حکمت و حکومت در قالب مشروعیتبخشی به حکومت حاکمِ حکیم، بهعنوان راهحل برونرفت از بحران سامان سیاسی است.
پرونده مقاله
مفهوم مصلحت از مفاهیم با اهمیت و پر کاربرد در تاریخ اندیشه سیاسی است. با نگاهی به میراث سیاسی بر جای مانده از ایران باستان و مقایسه آن با آثار دوران اسلامی می توان دریافت صلاح ملک مفهومی کانونی در اندیشه سیاسی ایران بوده است. در دوران ایران شهری، رعایت مصالح ملک و مردم چکیده کامل
مفهوم مصلحت از مفاهیم با اهمیت و پر کاربرد در تاریخ اندیشه سیاسی است. با نگاهی به میراث سیاسی بر جای مانده از ایران باستان و مقایسه آن با آثار دوران اسلامی می توان دریافت صلاح ملک مفهومی کانونی در اندیشه سیاسی ایران بوده است. در دوران ایران شهری، رعایت مصالح ملک و مردم از ویژگی های شاهی نیک و آرمانی بوده و به عنوان معیاری برای تمایز نظام سیاسی مطلوب از نامطلوب به کار می رفته است. در دوران اسلامی نیز با ترجمه آثار ایرانی، این مفهوم در سیاستنامه ها بازتاب یافت و سیاست بر پایه مصلحت را در پی داشت. از این نظر می توان ادعا کرد، صلاح ملک معنایی نزدیک به مصلحت عمومی در فلسفه سیاسی کلاسیک غرب داشته و پایبندی به آن معیاری برای مشروعیت قلمداد می شده است. مقاله حاضر با ایضاح و تبیین این مفهوم، جایگاه و نقش آن را در تاریخ اندیشه سیاسی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
پرونده مقاله
آزادی از مهمترین مفاهیم عصر جدید است. در مشروطیت ایران نیز از همان ابتدا به اهمیت این مفهوم پی برده شد و در خصوص آن سخنانی گفته شد. از میان افرادی که در مورد آزادی سخن گفتند روشنفکران از اهمیت زیادی برخوردارند. آنها کوشش کردند ضمن تعریف آزادی به اهمیت آن هم اشاره کنند چکیده کامل
آزادی از مهمترین مفاهیم عصر جدید است. در مشروطیت ایران نیز از همان ابتدا به اهمیت این مفهوم پی برده شد و در خصوص آن سخنانی گفته شد. از میان افرادی که در مورد آزادی سخن گفتند روشنفکران از اهمیت زیادی برخوردارند. آنها کوشش کردند ضمن تعریف آزادی به اهمیت آن هم اشاره کنند و از انواع آن نیز سخن بگویند. میرزا فتحعلی آخوندزاده به عنوان یکی از روشنفکران بزرگ آن دوره در خصوص مفهوم آزادی تأملاتی کرده است. نمیتوان ادعا کرد که او اندیشهای منسجم در خصوص آزادی داشته است و به وجوه مختلف آن اشاره کرده است. با این حال او سخنان دقیقی در مورد آزادی گفته است و ضمن اشاره به دو نوع آزادی یا دو اصل آزادی علت فقدان آنها در ایران و راه کسب و به دست آوردن آنها را گفته است و به برخی از مصادیق آزادی ازجمله آزادی خیال، آزادی مطبوعات و آزادی زنان پرداخته است.
پرونده مقاله
انقلاب بهمثابۀ یک رخدادسیاسی، به تحول و دگرگونیهای عمده در ساختارهای انضمامی و انتزاعی منجر میشود. مفاهیم جمهوریت و اسلامیت از جمله مفاهیمی هستندکه در نتیجۀ آشنایی ایرانیان با مفاهیم سیاسی غربی وارد نزاعهای ایدئولوژیک میان گروههای مختلف شدند. رخداد انقلاب ۱۳۵۷، را چکیده کامل
انقلاب بهمثابۀ یک رخدادسیاسی، به تحول و دگرگونیهای عمده در ساختارهای انضمامی و انتزاعی منجر میشود. مفاهیم جمهوریت و اسلامیت از جمله مفاهیمی هستندکه در نتیجۀ آشنایی ایرانیان با مفاهیم سیاسی غربی وارد نزاعهای ایدئولوژیک میان گروههای مختلف شدند. رخداد انقلاب ۱۳۵۷، را میتوان رجعتِ پیروزمندانه این مفاهیم، در مناقشات بسیار مهم بر سر تعیین شکل دولت، با عبارت جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد دانست. برهمین اساس این نوشتار در پی پاسخگویی به اینپرسش است که مفاهیم سیاسی جمهوری و اسلامی در نتیجۀ انقلابِ ۱۳۵۷ دچار چه تحولات معنایی شدهاند؟ این تحولِ مفهومی چه تاثیری بر افق انتظار جامعه ایرانی و در نهایت ساختارهای سیاسیِ ایجاد شده گذاشته است؟ به نظر میرسد، ایجادِگسست در معنایِ مفاهیم جمهوریت و اسلامیت و بررسی رقابتهای موجود بر سرِ این دو مفهوم نشانمیدهد درک، برداشت و تفسیر غالب از معنای مفاهیمِ سیاسی میتواند به ساختارهای سیاسی شکل و جهت دهد. برداشت ویژه از این مفاهیم در شکلدادن به افقِ انتظار جامعه ایرانی، سببساز ایجاد نوعی خاصی از نهادها در جامعه پساانقلاب شد که درنهایت به تحمیل انتخابهای محدودی در آیندههای تاریخی منجر شد. در این نوشتار، فصل نخست قانون اساسی، اصول یکم تا ششم بههمراه مشروح مذاکرات صورتگرفتۀ دربارۀ متن پیشنویس و همچنین مذاکرات نهایی بررسی قانون اساسی توسط مجلس خبرگان با بهرهگیری از رویکرد تاریخ مفاهیم با هدفِ کشف و گسست معنایی این مفاهیم مورد توجه قرار گرفته است.
پرونده مقاله
پاسداری از قانون اساسی از موضوعات مهم در حقوق عمومی بوده که مناقشات جدی بین حقوقدانان این حوزه پدید آورده است. از جملهی اینان، کارل اشمیت حقوقدان برجستهی آلمانی است که برابر دیدگاه او نگهبانی از قانون اساسی بر عهده رییس جمهور بوده و اوست که می باید در شرایط بحرانی تصم چکیده کامل
پاسداری از قانون اساسی از موضوعات مهم در حقوق عمومی بوده که مناقشات جدی بین حقوقدانان این حوزه پدید آورده است. از جملهی اینان، کارل اشمیت حقوقدان برجستهی آلمانی است که برابر دیدگاه او نگهبانی از قانون اساسی بر عهده رییس جمهور بوده و اوست که می باید در شرایط بحرانی تصمیم گیری کند. در اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اجرای قانون اساسی از وظایف مقام ریاست جمهوری قلمداد شده که در مواردی، روسای جمهور با استناد به این اصل خود را مجری قانون اساسی انگاشته و در مقام ناظر به تشکیل هیات نظارت بر قانون اساسی مبادرت کردهاند. با وجود این، میتوان ادعا کرد که رئیس جمهور فاقد عناصر اساسی برای نگهبانی از قانون اساسی است چرا که او فاقد قدرت کافی در پاسداری از قانون اساسی بوده و از عناصر دیگری که اشمیت برمیشمارد نیز بیبهره است؛ عناصری که در اندیشهی کارل اشمیت برای نظارت در قانون اساسی ذاتی بشمار میآید.
پرونده مقاله
در این پژوهش بر آنیم بدین پرسش پاسخ دهیم که چه نسبتی میان مفهوم سنت و عقلانیت مدرن در اندیشه سید جواد طباطبایی برقرار است و ایشان چگونه فهمی در مواجهه با عنصر عقل مدرن که از مؤلفه های مهم مدرنیته می باشد، داشتند. طباطبایی از متفکرین متجدد است که درصدد ارائه تفسیری نو از چکیده کامل
در این پژوهش بر آنیم بدین پرسش پاسخ دهیم که چه نسبتی میان مفهوم سنت و عقلانیت مدرن در اندیشه سید جواد طباطبایی برقرار است و ایشان چگونه فهمی در مواجهه با عنصر عقل مدرن که از مؤلفه های مهم مدرنیته می باشد، داشتند. طباطبایی از متفکرین متجدد است که درصدد ارائه تفسیری نو از سنت می باشد. تفسیری که بر پایه عقل و علم نوین قرار می گیرد. در این پژوهش سعی بر آن بوده که بر پایه دیدگاههای دکارت و کانت در مورد عقلانیت مدرن به واکاوی دیدگاه طباطبایی بپردازیم. به نظر می رسد، سید جواد طباطبایی با نگرشی غیرذات باورانه و غیرقوم مدارانه از مدرنیته بر آن است که تلقی کانتی از عقل مدرن برخلاف تلقی دکارتی، ماهیتی نه فراتاریخی و ذات گرایانه بلکه حیثیتی تاریخی و اقتضائی دارد و بنابراین، چنین تلقی از عقل مدرن با سنت جوامع، غیرقابل جمع نیست بلکه با اتکاء بر این خوانش از عقل، میتوان به فهم بخش های پویای سنت و زدودن بخشهای متصلب و آلوده به خرافات و ایدئولوژی مبادرت نمود.
پرونده مقاله
به زبان ساده سیاست ایرانشاهی ریشه در اندیشه و ساختار حکومتهای ایران باستان دارد. اندیشه ایرانشاهی بهسان مبنای نظری حکومتهای ایران باستان، بهرغم تغییر و تحول متأثر از مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، تا دوران معاصر و حداقل تا دوره سلطنتهای جدید متأثر از اندیشه چکیده کامل
به زبان ساده سیاست ایرانشاهی ریشه در اندیشه و ساختار حکومتهای ایران باستان دارد. اندیشه ایرانشاهی بهسان مبنای نظری حکومتهای ایران باستان، بهرغم تغییر و تحول متأثر از مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، تا دوران معاصر و حداقل تا دوره سلطنتهای جدید متأثر از اندیشه مونارشی غربی که ماهیت نظام ایرانشاهی را متحول ساخت، تداوم پیدا کرد. با این مبنا، هدف این مقاله بررسی تداوم سیاست ایرانشاهی در سیاستنامة خواجه نظامالملک توسی در دوران اسلامی ایران و زمام‎داری آل سلجوق است. روش این پژوهش کنش گفتاری کوِئینتن اسکینر و مبتنی بر فهم دوگانه متن(کتاب سیاستنامه) و بستر شکلگیری این متن است، البته دادهها به شکل کتابخانهای گردآوری شدهاند. یافته پژوهش، نشان میدهد که سیاستنامة خواجه نظامالملک نه تنها تحت تأثیر اندیشه ایرانشاهی است بلکه این الگوی کهن حکومتی ایران به واسطه ترکیب با سنت اسلامی، تدوینی جدید یافته، به طوریکه، شاه برگزیدة خداوند است و در رأس هرم قدرت قرار میگیرد و حتی دگرگونیهای جهان نیز تابعی از دگرگونیهای سرشت شاهی تلقی میشود. نتیجه پژوهش این است که سیاست ایرانشاهی با قرائت خواجه نظامالملک، با حفظ ساخت و عناصر سنتی ایرانشاهی، به دنبال کسب، حفظ و گسترش قدرت و تحقق نظم و عدالت است.
پرونده مقاله